• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 912
تعداد نظرات : 1345
زمان آخرین مطلب : 5049روز قبل
خواستگاری و نامزدی



بعضى از آدم‌ها جلد زرکوب، بعضى جلد ضخیم و بعضى جلد نازک و بعضى‌ها اصلا جلد ندارند.
بعضى از آدم‌ها ترجمه شده‌اند و بعضى‌ها تفسیر مى‌شوند.
بعضى از آدم‌ها با کاغذ کاهى و نامرغوب چاپ مى‌شوند و بعضى با کاغذ خارجى.
بعضى از آدم‌ها تجدید چاپ مى‌شوند و بعضى‌ها فقط یک بار چاپ مى‌شوند و بعضى از آدم‌ها فتوکپى آدم‌هاى دیگرند.
بعضى از آدم‌ها داراى صفحات سیاه و سفید هستند و بعضى از آدم‌ها صفحات رنگى و جذاب دارند.
بعضى از آدم‌ها تیتر و فهرست دارند و روى پیشانى بعضى از آدم‌ها نوشته‌اند: حق هرگونه کپى‌بردارى و استفاده بدون اجازه ممنوع و محفوظ است.
بعضى از آدم‌ها قیمت روى جلد دارند بعضى‌ها با چند درصد تخفیف به فروش مى‌رسند و بعضى از آدم‌ها بعد از فروش پس گرفته نمى‌شوند.
بعضى از آدم‌ها را باید جلد گرفت بعضى‌ها را مى‌شود توى جیب گذاشت و بعضى‌ها را توى کیف و بعضى‌ها را روى قفسه قرار داد.
بعضى از آدم‌ها نمایشنامه‌اند و در چند پرده نوشته و اجرا مى‌شوند و بعضى‌ها فقط جدول و سرگرمى‌اند و بعضى‌ها معلومات عمومى.
بعضى از آدم‌ها خط‌خوردگى و خط‌ زدگى دارند و بعضى‌ها غلط چاپى و بعضى‌ها غلط املایى فراوانى دارند.
از روى بعضى از آدم‌ها باید مشق و از روى بعضى از آن‌ها باید جریمه نوشت.
بعضى از آدم‌ها در کلاس‌ها تدریس مى‌شوند و بعضى‌ها ممنوع بوده و مخفیانه دست به دست مى‌شوند.
بعضى از آدم‌ها را باید چندین بار خواند تا معنى آن‌ها را فهمید و بعضى‌ها نخوانده قابل فهم هستند.
بعضى از آدم‌ها را باید نخوانده دور انداخت و بعضى‌ها را همیشه باید با خود همراه نمود.
بعضى از آدم‌ها تفرقه‌انداز هستند و بعضى‌ها بانى وحدت و همبستگى.
بعضى از آدم‌ها به نام دیگران چاپ مى‌شوند و بعضى‌ها قبل از چاپ به فروش مى‌رسند.
بعضى از آدم‌ها در قفسه خاک مى‌خورند و بعضى‌ها در انبار بایگانى شده‌اند.
بعضى از آدم‌ها تاریخى‌اند و از گذشته صحبت مى‌کنند و بعضى‌ها آینده نگرند و به آینده مى‌پردازند.
بعضى از آدم‌ها لطیفه‌اند و بعضى‌ها بى‌روح‌اند و خسته‌کننده.
بعضى از آدم‌ها سیاسى‌اند و در هر نوبت چاپ، رنگى دیگر به خود مى‌گیرند.
بعضى آدم‌ها منبع و ماخذ ندارند و بعضى‌ها منبع و مرجع دیگرانند.
بعضى از آدم‌ها شیرازه ندارند و زود از هم مى‌پاشند و بعضى‌ها شیرازه‌شان میخ دارد و قبل از استفاده کهنه و پاره مى‌شوند.
بعضى از آدم‌ها با محتوا هستند و بعضى‌ها بى‌محتوا و پوچ‌اند و فقط براى امرار معاش.
بعضى از آدم‌ها ماندگارند و بعضى‌ها در چاپخانه مى‌مانند و بازیافت مى‌شوند.
بعضى آدم‌ها هویت ندارند و بى‌نام و نشان‌اند و بعضى‌ها چندین نویسنده دارند.
بعضى از آدم‌ها در کتابخانه نگهدارى مى‌شوند و بعضى‌ها در پیاده‌رو خیابان به فروش مى‌رسند.
بعضى آدم ها را کادو مى‌گیرند و هدیه مى‌دهند.
بعضى آدم‌ها را به مفت هم نمى‌خرند و بعضى‌ها از موزه‌ها به سرقت مى‌روند.
بعضى از آدم‌ها بدون مجوز چاپ مى‌شوند و بعضى‌ها نیاز به مجوز ندارند و بعضى‌ها تا ابد مجوز چاپ نمى‌توانند اخذ کنند.
بعضى از آدم‌ها خاطره‌ اند و بعضى‌ها یادداشت شخصى.
بعضى آدم‌ها در مدح دیگران نوشته مى‌شوند و بعضى‌ها در بدگویى دیگران.
بعضى از آدم‌ها افسانه‌اند و بعضى‌ها رمان و بعضى‌ها داستان.
بعضى آدم‌ها مذهبى‌اند و بعضى‌ها لامذهب و خیلى‌ها در این میان.
بعضى از آدم‌ها احساسات دیگران را جریحه‌دار مى‌کنند و بعضى‌ها به دیگران احترام مى‌گذارند.
بعضى از آدم‌ها به دیگران توهین مى‌کنند و بعضى‌ها توهین را به جان مى‌خرند.
بعضى از آدم‌ها به زور بر دیگران تحمیل مى‌شوند و بعضى‌ها خود به میان دیگران مى‌روند.
بعضى از آدم‌ها چند جلدى و قطورند و بعضى‌ها تک جلدى و لاغر.
بعضى از آدم‌ها از جنگ مى‌گویند و بعضى از صلح و صفا.
بعضى از آدم‌ها از شادى سخن مى‌گویند و بعضى‌ها از غم.
و ...

ما از کدام دسته‌ایم ؟

دوشنبه 31/3/1389 - 17:46
دانستنی های علمی

تو آن هستی
تات توام سی
لا انا و لا انت هو


یوگا یک اسطوره باستانی نمی باشد و چنین ادعائی هم ندارد. بلكه میراث ارزشمندی ست که به موازات تکامل بشری کامل گردیده است و این تکامل به سمت نظم و خالص شدن جهت دارد.
مارکوپولو(1254-1324میلادی) جهانگرد معروف ونیزی در سفرنامه خود درباره یوگا این چنین نوشته: درمیان بومیان اینجا گروهی هستندکه به دستور دین خود زندگی می کنند كه به نام " چوغی" خوانده می شوند آنان از برای خشنودی پروردگارخود یک زندگی سخت را در پیش گرفته اند. از سر تا پا برهنه هستند. هیچ جای تن خود را نمی پوشانند و گویند در این برهنگی شرمی نباشد زیرا این چنین به دنیا آمدیم و گویند اگر کسی به گناهان شهوانی فکر نمی کند نباید از برهنگی خود شرمگین باشد. آنان گاو را می ستایند.
استخوانهای گاوها را می سوزانند و از خاکستر آن مرهمی سازند و با آن چندین جای تن را با آئین خاصی نشان می گذارند و اگر به یکی از دوستان خود برخورد کنند، از همان خاکستر میان پیشانی او نشانی می گذارند. آنان هیچیک از آفریدگان را از زندگی بی بهره نکنند حتی نه مگس، نه کک و نه شپش را و ایمان دارند که آنها نیز جان و روانی دارند و نباید آزرده شوند. معتقدندکه نباید از گوشت حیوانی به عنوان غذا استفاده کردکه گناهی سهمگین است. از خوردن سبزیهای تازه و یا ریشه گیاهان خودداری می کنند. مگر آنکه خشک شوند زیرا از برای آنان نیز جانی قائلند. در هنگام غذا قاشق و بشقاب به کار نمی برند و خورشت خود را روی برگهای بزرگ می گذارند. از یک زندگی دیرپا برخوردارند و به دلیل این میانه روی و بی آلایشی عمر طولانی دارند. آنگاه که از این گیتی درگذرند، پیکرشان را بسوزانند تا کالبدشان کرمها را نپروراند.

 

 

موسیقی آرام بخش

 

 ابن بطوطه (طنجه مراکش703الی799) نیزدر سفرنامه خود چندین بار از جوکیان هند یاد می کند.. خود او سالها در هند زندگی کرد. او در جایی می نویسد یک جوکی می تواند ماهها بدون غذا و آب زنده بماند و می تواند در گوری در زیر خاک به سر برد و ماهها بدون آب و غدا زنده بماند. روی آن گور را پوشانده، سوراخی بر روی زمین می گشایند تا هوا درآن راه یابد. شنیدم بعضی از آنها سراسر یک سال را در گور به سر می برند. جوکیها دانه هایی می سازند که هر یک از آن دانه ها، آنان را برای چندین روز یا چندین ماه از آب و غذا بی نیاز می سازد. آنها از عالم غیب خبر می دهند. پادشاه هند آنان را گرامی می دارد و همنشینشان است. با گیاه بسازند و گوشت نخورند. آنچه از کردارشان پیداست این است که بر ریاضت خو گرفته اند و نیازی به جهان و زینتهای آن ندارند. برخی از آنان به قدری قوی هستند که به یک نگاه می توانند کسی را بمیرانند.
ابن بطوطه در جایی دیگر می نویسد: روزی نزد پادشاه دو جوکی دیدم که تن خود را در پارچه ای پوشانده و موهای سر خودرا تراشیده بودند. پادشاه ازآنها خواست که کارهای شگفت انگیز خود را به من نیز نشان دهند. یکی از آن دو ناگهان به هوا برخاست و همچنان نشسته در بالای سر من قرار گرفت. بیم و هر اس ناشی از دیدن این عمل مرا در بیهوشی فرو برد. پادشاه دستور داد از دارویی که پیش وی بود به من بخورانند. پس از چندی که به خود آمدم، دیدم که آن جوکی همچنان در بالای سر من، در هوا نشسته است. پادشاه به من گفت بیم آن دارم که تو با دیدن اینگونه چیزها دیوانه شوی وگرنه کارهای بزرگتری از این جوکیان بر می آید. آهوی افسانه ای که مشک در ناف داشته، برای پیدا کردن سرچشمه بویی که در خود داشت تمام دنیا را جستجو کرد. این مفهوم به شکلی دیگر بر سر در معبد دلف حک شده است که "خود را بشناس تا خدا را بشناسی.

دوشنبه 31/3/1389 - 17:45
خواستگاری و نامزدی

 

موش از شكاف دیوار سرك كشید تا ببیند این همه سروصدا برای چیست! مرد مزرعه دار تازه از شهر رسیده بود و بسته ای با خود آورده بود و زنش با خوشحالی مشغول باز كردن بسته بود.
موش لبهایش را لیسید و با خود گفت: ایكاش یك غذای حسابی باشد.
اما همین كه بسته را باز كردند، از ترس تمام بدنش به لرزه افتاد ؛ چون صاحب مزرعه یك تله موش خریده بود.
موش با سرعت به مزرعه برگشت تا این خبر جدید را به همه ی حیوانات بدهد. او به هركسی كه می رسید، می گفت: توی مزرعه یك تله موش آورده اند، صاحب مزرعه یك تله موش خریده است . . .
مرغ با شنیدن این خبر بالهایش را تكان داد و گفت: آقای موش، برایت متأسفم. از این به بعد خیلی باید مواظب خودت باشی، به هر حال من كاری به تله موش ندارم، تله موش هم ربطی به من ندارد.
میش وقتی خبر تله موش را شنید، صدای بلند سرداد و گفت: آقای موش من فقط می توانم دعایت كنم كه توی تله نیفتی، چون خودت خوب می دانی كه تله موش به من ربطی ندارد. مطمئن باش كه دعای من پشت و پناه تو خواهد بود.
موش كه از حیوانات مزرعه انتظار همدردی داشت، به سراغ گاو رفت. اما گاو هم با شنیدن خبر، سری تكان داد و گفت: من كه تا حالا ندیده ام یك گاوی توی تله موش بیفتد! او این را گفت و زیر لب خنده ای كرد و دوباره مشغول چریدن شد.
سرانجام، موش ناامید از همه جا به سوراخ خودش برگشت و در این فكر بود كه اگر روزی در تله موش بیفتد، چه می شود؟
از دست بر قضا در نیمه های همان شب، صدای شدید به هم خوردن چیزی در خانه پیچید. زن مزرعه دار بلافاصله بلند شد و به سوی انباری رفت تا موش را كه در تله افتاده بود، ببیند.
او در تاریكی متوجه نشد كه آنچه در تله موش تقلا می كرده ، موش نبود ، بلكه یك مار خطرناكی بود كه دمش در تله گیر كرده بود. همین كه زن به تله موش نزدیك شد، مار پایش را نیش زد و صدای جیغ و فریادش به هوا بلند شد. صاحب مزرعه با شنیدن صدای جیغ از خواب پرید و به طرف صدا رفت، وقتی زنش را در این حال دید او را فوراً به بیمارستان رساند. بعد از چند روز، حال وی بهتر شد. اما روزی كه به خانه برگشت، هنوز تب داشت. زن همسایه كه به عیادت بیمار آمده بود، گفت: برای تقویت بیمار و قطع شدن تب او هیچ غذایی مثل سوپ مرغ نیست.
مرد مزرعه دار که زنش را خیلی دوست داشت فوراً به سراغ مرغ رفت و ساعتی بعد بوی خوش سوپ مرغ در خانه پیچید. اما هرچه صبر کردند، تب بیمار قطع نشد. بستگان او شب و روز به خانه آن ها رفت و آمد می کردند تا جویای سلامتی او شوند. برای همین مرد مزرعه دار مجبور شد، میش را هم قربانی کند تا با گوشت آن برای میهمانان عزیزش غذا بپزد. روزها می گذشت و حال زن مزرعه دار هر روز بدتر می شد. تا این که یک روز صبح، در حالی که از درد به خود می پیچید، از دنیا رفت و خبر مردن او خیلی زود در روستا پیچید. افراد زیادی در مراسم خاکسپاری او شرکت کردند. بنابراین، مرد مزرعه دار مجبور شد، از گاوش هم بگذرد و غذای مفصلی برای میهمانان دور و نزدیک تدارک ببیند. حالا، موش به تنهایی در مزرعه می گردید و به حیوانان زبان بسته ای فکر می کرد که کاری به کار تله موش نداشتند!
 

نتیجه ی اخلاقی: اگر شنیدی یك وقت مشکلی برای کسی پیش آمده و شاید چندان ربطی شهم به تو نداره، سعی كن اقلا كمی بهش فکر کنی! شاید خیلی هم بی ربط نباشه!

همیشه این شعر زیبا رو به خاطر داشته باشیم كه میگه :

بنی آدم اعـضای یـك پیکرند
كه در آفرینش ز یك گوهرند
دوشنبه 31/3/1389 - 17:42
داستان و حکایت

 

 

روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت.
فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: او می آید و با من راز و نیاز خواهد كرد، من تنها گوشی هستم که غصه هایش را میشنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا، نشست.

فرشتگان چشم به لبهایش دوختند، گنجشک غمگین و افسرده بود ولی باز هم هیچ نگفت ! اما خدا لب به سخن گشود :
"با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست" ؟ گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم آرامگاه خستگیهایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این توفان سهمگین و بی موقع چه بود؟
و سنگینی بغض راه بر کلامش بست. سکوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر افكندند.

خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود، خواب بودی، باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند آنگاه تو از کمین مار پر گشودی. گنجشک، خیره در خدایی خدا، مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی.
اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود ؛ ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت، گویی حسی عجیب وجودش را دگرگون می كرد.
های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد ...

دوشنبه 31/3/1389 - 17:38
ازدواج و همسرداری

آیـا تصمیم به ازدواج دارید؟

 

 و یا آنکه در حـال حـاضـر متاهل مـی باشـیـد؟

شـمـا قادر به بـنیان نـهادن یک ازدواج موفق و پایدار خواهید بود.

 باید متوجه باشـیـد کـه مفهوم ازدواج چیزی فراتـر از یـک پـیـمان قـانـونی و مشروع  میباشد که به واسطه آن به زن و مرد اجازه میدهد بعنوان زن وشوهر در کنار یکدیگر زندگی کنند.

اهمیت مشاوره پیش از ازدواج:

مـشاوره پیش از ازدواج را شدیدا به شما توصیه میکـنـم.

 شــانس ایجاد یک ازدواج موفق هنگامی که زن وشوهر قادر باشند با یکدیگر در رابطه با مـسائـل ذیـل گـفـتـگو کـرده و بـه یـک تـفـاهـم رضایت بخش و دو سویه در عرصه زندگی مشترک دست یابند، افزایش می یابد.


1- عقاید و رسوم مذهبی و معنوی.

2- روابط جنسی ( نگرشها و علایق جنسی )

3- مادیات ( اهمیت آن، نحوه خرید و تدابیر سرمایه گزاری)

4- بهداشت فردی و انتظارات و نگرشها نسبت به تناسب اندام.

5- مدیریت خانواده ( وظایف ومسئولیت ها )

6- پرورش و تربیت فرزندان و تعداد آنها.

7- ورزش ها، سرگرمی ها، فعالیت های تفریحی و نحوه گذراندن تعطیلات.

8- دید و بازدید از خوشاوندان خود و همسرتان.

9- تعهدات اجتماعی.

10- اهداف و آرزوهای فردی. 

 

 

اینکه از پیشینه خانواده هـمسـرتـان آگـاهـی یـابـیـد بـسیـار ضـروری مـی بـاشـد.

 

چـون شـخـصـیـت کنونی شما  تا حد زیادی برگرفته شده و حاصل همان تجاربی است کـه در شرایط و محیط یک خانواده خاص کسب کرده اید.

خـانـواده پـیـونـد دهنده فرد بـا گـذشته مـی باشد. مـا شـدیـدا مـتـاثر نگرشها، رفتار و کنشهای خانواده ای هسـتـیـم کـه در آن پرورش یافته ایم.

بله درست است شما تنها با یک فرد نیست که وصلت میـکنید بلکه با طرز تربیت خانوادگی وی نیز تا آخر عمرتان سر و کار خواهید داشت. 

 مفهوم تعهد در ازدواج:

 

ازدواج خوب و مـوفـقـیـت آمـیـز وجـود دارد امـا ازدواج بـی عیب و نقص و تمام عیار میسر نمیباشد.

هر ازدواج موفق و پایدار شامل متعهد گشتن بی قید و شـرط نـسـبـت بـه یک فرد نا کامل است. این انتظار که همسرتان کامـل و فـاقـد هـر گـونه عیبی باشد واهی و نا معقولانه می باشد.

امروزه که جدایی ها و طلاق های شـتابـزده در کوچکترین نشانه اختلاف و مشکلات زندگی اتفاق می افتند مهم است که از خودتان سوال کنید که تعهد شما نسبت به ازدواج چیست؟

تـعـهد بـه ازدواج بـه مـفهـوم آن اسـت که زن و شوهر به یکدیگر چنین گفته باشند: " مـا نسبت به زنـدگی مـشـتـرکـمان بـی اعتنا و بی اهمیت نیستیم. ما ازدواجمان را بر پایه عشق، احترام، شرافت و عـلاقـه دو سـویه و خالصانه با یکدیگر آغاز کرده ایم. ما اعتقاد داشتیم و داریم که به یکدیگر وفادار بمانیم، صـادق بـوده و دروغ نـگویـیـم و بـه یکدیگر اعتماد داشته باشیم. چـه در حـضـور یـکدیـگر چـه در غیاب یکدیگر ".

 

 

 

رعایت نکات زیر سبب تحکیم تعهد به زندگی مشترک میگردد:

سازگاری معنوی
سازگاری شخصیتی
خود شناسی آگاهانه
توانایی در ارتباط برقرار کردن با یکدیگر (بیاموزیم که چگونه بحـرفهای همسرمان گوش دهیم و پرسشهای وی را واضح، مشخص، بـدون پـیش داوری و بدون کینه ورزی و انتقام جویی پاسخ گوییم.)
علاقه دو سویه بیکدیگر

 

 

خصایص اثر بخش:

 

1- افرادی که در ازدواجشـان یـک نـظام ارزشـی مـقـتـدر را بکار می بندند، بسیار زیاد در مـحقق گشتن یک ازدواج و ارتباط موفق و صحیح به آنها کمک خواهد کرد.

 نـظـام ارزشی که دربـرگیـرنـده صـفـات و خـصـوصـیات:     صـداقت، راستی، همـبستگی، اعتماد، احترام، عشق، گذشت، تفاهم و وفاداری به یکدیگر مـی باشد. ازدواجی که در آن زن و شـوهـر دارای انـتـظارات متـضاد و خـواسـته هـای غیر قابل انعطاف می باشند، شـانـسـی برای موفقیت وجود نخواهد داشت.

2- مشـاجـرات و اخـتـلافـات را بـه شیوه سازنده و ثمر بخش حل و فصل کنید.

 که شامل تمرکز بـر دغدغه های هر دو فرد و یافتن گزینه ها و راههایی می باشـد کـه هـر دو طـرف منتفع گشته و به خواسته هایش دست یابد. تـقـریـبـا در هـر اخـتـلاف یـک نفر احساس می کند که مورد بی مهری، بی احترامی و بی توجهی قرار گرفته است. در ازدواج نباید ایـن چـنـین باشد که همواره یک فرد برنده و فرد دیگر بازنده گردد. چـون آن دیـگر مـذاکـره نبوده بلکه تحکم و سلطه گری می باشد.

3- دوام ارتـباط زناشویی هنگامی که زن و شـوهر زمـان و مـیـدان بـیـشتـری در اخـتـیـار یکدیگر قرار میدهند تا اندکی آزاد باشند، افزایش می یابد.

4- فراتر از هر چیز آنکه ایمان داشته باشید. ازدواج میتواند تجربه ای سودمند برای شما باشد. با کمی همت و تلاش ازدواج شما موفقیت آمیز خواهد بود.

 

 

 

دوشنبه 31/3/1389 - 17:35
خواستگاری و نامزدی
بهــــار
 

پوست افرادی که در بهار به دنیا آمده اند، دارای رنگ های طلایی است. بعضی از متولدین این فصل چهره ای عاجی رنگ همراه با لک و کک و مک دارند و بقیه دارای پوستی شفاف و گندمگون می باشند. حتی با وجود کک و مک نیز پوست چهره ی آنها شفاف و درخشان بوده و در برابر نور آفتاب قهوه ای رنگ و برنزه می گردد. رنگ چشمهای این افراد معمولاً روشن با رگه هایی طلایی است.

 

بهار

رنگ های بهاری :
نارنجی های روشن، هلویی، انواع رنگ قرمز، زنگاری روشن، صورتی های مایل به هلویی، قرمزهای روشن و درخشان متمایل به نارنجی، طلایی روشن و درخشان، زرد طلایی، خاکستری سایه روشن، قهوه ای متمایل به طلایی، قهوه ای مسی، آبی روشن و درخشان، آبی فیروزه ای، آبی دریایی، و آبی لاجوردی روشن تا سبزهای روشن و درخشان متمایل به زرد رنگ های متولدین فصل بهار است. مشکی و شرابی رنگ متولدین این فصل نیست.
 



تـــابستان
 

پوست متولدین تابستان دارای زمینه ی رنگ های آبی متمایل به صورتی است. و معمولاً پوست صورت اینگونه افراد صاف و شفاف و مهتابی بوده و رنگ موها نیز از بور بسیار تند یا خاکستری یا قهوه ای با زمینه رنگ قهوه ای متمایل به قرمز یا خاکستری متغیر است. رنگ چشمهای متولدین این فصل روشن یا خاکستری ملایم می باشد.

 

تابستان

رنگ های تابستانی :
انواع صورتی های کمرنگ و صورتی های متمایل به شرابی، تمشکی، قرمزهای متمایل به آبی، آبی، بلوطی، زرد لیموی کمرنگ، بنفش تیره و کمرنگ، بنفش مایل به ارغونی سیر، سفید ملایم، بژ متمایل به آبی، قهوه ای گوزنی، آبی تیره متمایل به خاکستری، آبی روشن متمایل به خاکستری، سبزهای متمایل به آبی رنگ های متولدین فصل تابستان است. نارنجی، طلایی، مشکی از رنگ های این فصل نمی باشد.
 



پـــاییــز
 

پوست افرادی که در فصل پاییز به دنیا آمده اند، دارای زمینه ی رنگ های طلایی است و رنگ موهایشان قرمز یا قهوه ای متمایل به قرمز بوده و پوست چهره ی آنها لطیف و شفاف، گلگون رنگ یا طلایی تیره می باشد. افراد متعلق به این فصل، با چشمهایی روشن و کمرنگ، در رنگ های تیره ی پاییزی بهتر به نظر خواهند رسید.

 

پاییز

رنگ های پاییزی :
انواع نارنجی، هلویی تیره، زنگاری، قرمز متمایل به قهوه ای، قرمزهای تیره و متمایل به نارنجی، طلایی، طلایی متمایل به زرد، طلایی متمایل به کرم، بژ متمایل به طلایی، انواع قهوه ای، آبی، فیروزه ای، انواع سبز رنگ های متولدین فصل پاییز است. صورتی، شرابی، ارغوانی، خاکستری و مشکی جزء رنگ های این فصل به حساب نمی آید.




زمستـــان
 

پوست زمستانی ها دارای زمینه ی رنگ های آبی متمایل به صورتی است. رنگ موهای اغلب افراد متولد در این فصل تیره بوده و رنگ چهره ی آنها بژ متمایل به خاکستری یا زرد رنگ می باشد. تضاد بین سفیدی چشم و عنبیه در چشمهای این افراد بیشتر از افراد متولد فصل تابستان است.

 

زمستان

رنگ های زمستانی :
اکثر رنگ های روشن و درخشان، صورتی های متمایل به آبی روشن و تیره، قرمزهای روشن و درخشان، قرمزهای متمایل به آبی، زردهای روشن، ارغوانی متمایل به قرمز تیره، سفید، بنفش مات، خاکستری متمایل به قهوه ای، خاکستری، مشکی، آبی تیره، آبی روشن، آبی مات، فیروزه ای روشن، سبزهای روشن از رگ ها متعلق به متولدین فصل زمستان است. نارنجی و طلایی از رنگ های زمستانی نمی باشند.

دوشنبه 31/3/1389 - 17:22
خواستگاری و نامزدی

چطور روزتان را برنامه ریزی کنید

افراد موفق می دانند که باید هر روزشان مفید و پربار باشد و به همین دلیل سعی میکنند از هر روزشان بیشترین استفاده ممکن را ببرند، چه در جهت رشد فردی یا کاری خود. ابزاری که برای انگیزه دادن به خودشان استفاده می کنند، برنامه روزانه شان است. وقتی عادت کنید که برای هر روزتان برنامه داشته باشید، روی کارها تمرکز بیشتری داشته و اولویت های آن روز را خوب می فهمید. با این روش احتمال انجام شدن کارها خیلی بیشتر است .

- برای هر روزتان از شب قبل برنامه ریزی کنید

20-15 دقیقه را هر شب صرف برنامه ریزی برای روز آینده کنید. متخصصین می گویند یک دقیقه برنامه ریزی، در 10 دقیقه وقت شما در اجرای کار صرفه جویی می کند. اگر برای برنامه ریختن تا روز بعد صبر کنید، ممکن است خیلی اتفاقات بیفتد که فکرتان را منحرف کند و نتوانید روی برنامه تمرکز داشته باشید. وقتی از روز قبل برنامه تان را آماده داشته باشید، می توانید هر اتفاق دیگری که در طول روز افتاده را در نظر گرفته و به برنامه تان اضافه و کم کنید. همچنین وقتی شب قبل برنامه ریزی می کنید، باعث می شوید که ذهن ناخودآگاهتان در طول شب روی این برنامه ها کار کند و بعد که صبح بیدار شدید، می دانید که دقیقاً چه کار باید بکنید و دیگر وقتتان را برای اینکه ببینید چه باید بکنید یا نکنید هدر نمی دهید.

- یک لیست مستر تنظیم کنید

این لیست از همه کارهایی که فکرش را بکنید تشکیل شده است. اگر کاری به فکرتان می رسد که لازم است انجام دهید، فوراً آنرا در این لیست جای دهید. هیچ تعهدی به انجام همه کارهایی که در لیست مستر نوشته شده است ندارید. هدف این لیست این است که صرفاً آن کارها را فراموش نکنید. هر کار دیگری هم که در طول روز به ذهنتا می رسد را به این لیست اضافه کنید.

- یک لیست از حتماً های روزانه تهیه کنید

این لیست از کارهایی تشکیل شده است که بالاترین اولویت را دارند و سنگین ترین نتیجه را در بر خواهند داشت، چه مثبت و چه منفی. برای تنظیم این لیست وقت بگذارید و خوب فکر کنید چون وقتی کاری وارد این لیست می شود باید تا آخر روز بعد بی بر و برگرد انجام شود. کارهایی که در این لیست نوشته می شوند به هیچوجه نباید به تاخیر بیفتند چون باعث می شود که اینکار برایتان شکل عادت درباید و به اولویت های روزانه تان بی توجه شوید. این لیست باید کوتاه بوده و بیشتر از 6 مورد روی آن نوشته نشده باشد.

- یک لیست از بایدهای روزانه تهیه کنید

این لیست شامل کارهایی می شود که باید در طول روز انجام دهید اما حتمی و لازم نیستند که بخواهید آنها را روی لیست حتماً ها قرار دهید. این کارها را باید بعد از اتمام کارهای نوشته شده در لیست حتماًها به انجام برسانید.

- قرارملاقات ها را فراموش نکنید

ساعت های خاصی در روز هستند که به یک ملاقات خاص تعلق دارند. وقتی قراری با کسی می گذارید حتماً آن را روی تقویم خود یادداشت کنید و بعد آن قرارها را به برنامه روزانه تان منتقل کنید.

- بعضی کارها را به دیگران محول کنید

خیلی از کارهای قید شده در لیست روزانه تان هستند که می توانید انجام آنها را به دیگران واگذار کنید. افراد موفق می دانند که نمی توانند همه کارهایشان را شخصاً تمام کنند و همیشه خیلی از کارهایشان را به کسانی می سپارند که انجام دهند.

- سه بار تاخیر در انجام کار

اگر می بینید که چند روز پشت سر هم کارهایتان را نیمه تمام می گذارید و به روز بعد معوق میکنید آنوقت باید از خودتان بپرسید چرا آن روز اول این کار در لیستتان بوده است و چه ارزشی در زندگیتان دارد. تا می توانید نباید بیشتر از سه روز کاری را به تاخیر بیندازید.

- تنظیم وقت برای تهیه غذا

معمولاً چیزی که از خیلی برنامه ریزی ها جا می ماند تنظیم ساعتی برای خوردن غذاست. این مسئله اهمیت زیادی دارد، اول به این دلیل که در پولتان صرفه جویی کرده و برای غذاخوردن بیرون نمی روید، و دوم اینکه برای سلامتیتان بهتر است. خیلی از افراد موفق برای صرفه جویی در وقت به رستورانهای فست فود می روند و وضعیت سلامتیشان هم وخیم است. یادتان باشد، مدیریت زمان، مدیریت زندگی است و بالاترین اولویت زندگی، خودتان هستید.

با اجرای این استراتژی ها در تنظیم برنامه روزانه می توانید بازده کاری خود را به طور قابل توجهی بالا برده و سریعتر به اهداف و آرزوهایتان دست پیدا کنید.

 

دوشنبه 31/3/1389 - 17:21
خواستگاری و نامزدی

همین امروز

دیدگاهتان را نسبت به زندگی تغییر دهید



آیا در حال حاضر از زندگیتان ناراضی هستید؟ نمی توانید شغلتان را تحمل کنید؟ آیا صبح که از خواب بیدار می شوید آرزو می کنید که ای کاش هرگز بیدار نمی شدید؟

 اگر جوابتان مثبت است این وظیفه را به عهده دارید که تاسف خوردن را کنار بگذارید و خودتان را باور کنید و به رویاها و خواسته های خود دست یابید. این زندگی شماست! و شما خود سرنوشت تان را رقم می زنید! همه ما در زندگی انتخاب های اشتباهی داشته ایم و همه با گرفتاری ها و ناملایمات زیادی روبه رو بوده ایم. اما آن چه یک بازنده را از برنده جدا می سازد چیز واقعا ساده ای است به نام نگرش و دیدگاه.

اگر نسبت به خودتان احساس تاسف دارید پس زندگیتان به سوی وضعیت اسفبار و غیر قابل تحملی می رود. از سوی دیگر اگر دیدگاه شما نسبت به زندگی مثبت، جدی و مصمم باشد در نتیجه شما خوشبخت، مسرور و موفق زندگی خواهید کرد.


به زندگی افراد موفق نگاه کنید:

 آیا تصور نمی کنید که دیدگاه آنان تاثیر بسزایی در موفقیتشان داشته است؟

 سال 1999 بدترین سال زندگیم بود و من مجبور بودم چهار عمل جراحی در فاصله زمانی 6 ماه انجام دهم. بدین ترتیب نمی توانستم برای یک سال تمام آموزش دهم. برای خودم متاسف بودم و به شدت احساس تنهایی و افسردگی می کردم. زندگیم بی ارزش، ناخوشایند و سخت شده بود اما با داشتن چنین دیدگاه منفی و احساس تاسف داشتن نسبت به خودم، آن را خیلی سخت تر کردم تا این که تصمیم گرفتم دیدگاهم را تغییر دهم و افسردگی را از خود دور سازم. برای داشتن بدنی سالم لازم است ماهیچه هایمان را با غذاهای مغذی تقویت کنیم و برای داشتن زندگی توام با نشاط، سرور و موفقیت باید ذهن خود را با افکار مغذی تقویت نماییم. و این همان کاری است که من شروع کردم و پس از آن زندگی ام رو به بهبودی گذاشت. من هرنوع عذر و بهانه را کنار گذاشتم و دیگر نسبت به خودم احساس تاسف نداشتم. سعی کردم خود را باور کنم و این خودباوری تحول زیادی در زندگی ام ایجاد کرد. اکنون آماده ام که هر روز فرصت هایی را به دست آورم و به بهترین وجه از آن استفاده کنم. من جدی، مصمم و سرشار از ایمان هستم. هر روز موفقیتی به دست می آورم که همیشه در رویاهایم بود.

به این ترتیب برای کسب موفقیت به یک فرمول اثبات شده دست یافتم و حال آن را در اختیار شما هم می گذارم تا بتوانید زندگیتان را متحول کنید.

 اگر احساس می کنید با نشاط هستید، خوشحالم، پس این فرمول برای شما کاربرد عملی ندارد. اما اگر دیدگاه شما دیدگاه سالم و مثبتی نیست در نتیجه فرمول موفقیت من، برای شما مناسب است و کاربرد عملی و مثبتی خواهد داشت.

موفقیت = ایمان + اراده + تلاش

مهم نیست که در زندگی چه می خواهید، شما باید در هر کاری تلاش کنید.هیچ چیز در زندگی به آسانی به دست نمی آید و اگر همه، زندگی با نشاط و موفقی داشته باشند دیگر ارزش زندگی و معنی موفقیت مصداق و جایگاهی نخواهد داشت.

باید مصمم و با اراده باشید و با عزم راسخ، بر ناملایماتی که خود را وارد زندگی شما می کنند، غلبه کنید

و آخرین مرحله و مهم ترین آن ایمان است. باید به خودتان ایمان داشته باشید. ایمان به این که تمام سخت کوشی ها و تلاش های شما نتیجه بخش خواهند بود.

اگر این فرمول را عملی کنید در نهایت موفقیت به دنبال آن خواهد آمد.

همه ما در طول زندگی فقط یکبار فرصت داریم که از زندگی خود به بهترین نحو و کامل ترین وجه استفاده کنیم. وقتی بمیریم دیگر هرگز به روی زمین باز نمی گردیم. تصور نمی کنید که نسبت به خودتان این تعهد اخلاقی را دارید که بیشترین بهره را از زندگی ببرید. شما شایسته و سزاوار هستید که با نشاط و خوشبخت زندگی کنید، اما فقط خودتان می توانید این تصمیم را بگیرید. خود را باور کنید و به خواسته ها و رویاهای خود دست یابید. طفره رفتن و امروز و فردا کردن را کنار بگذارید! هم اکنون اقدام کنید.

 نگویید خیلی دیر شده است یا دیگر پیر شده ام. هرگز دیر نیست تا زمانی که واقعا با شکست مواجه شوید.

آیا می خواهید وقتی به سن 90 سالگی می رسید، خاطرات خوش گذشته زندگی طولانی خود را به یاد بیاورید و در آن باره صحبت کنید. آیا قادر خواهید بود بگویید، من نسبت به خودم احساس غرور می کنم، در طول زندگی ام سخت تلاش کردم و به هر چیزی که می خواستم دست یافتم. یا شاید میخواهید در آن زمان احساس تاسف کنید و آرزو کنید ای کاش می توانستم زندگی ام را از نو شروع کنم. نگذارید چنین اتفاقی بیفتد. بدون هیچ دلیل تراشی و عذر و بهانه ای می توانید همین حالا اقدام کنید. به خواسته هایتان دست یابید و هرگز تسلیم نشوید مهم نیست که چقدر سخت به نظر آید، چون من به شما می گویم که دست یابی به رویاها به طور یقین آسان نیست.

دوشنبه 31/3/1389 - 17:19
ورزش و تحرک
جام جهانی فوتبال تاکنون ۱۸ بار برگزار شده‌است و تنها ۷
کشور به قهرمانی نائل آمده‌اند.

به گزارش خبرنگار سرویس ورزشی فردا در این 18 دوره
برگزاری رقابت‌های جام جهانی برزیل پنج بار و ایتالیا چهار بار
 و آلمان سه بار به قهرمانی نایل آمده‌اند.

اولین دیدار بین دو تیم ملی در سال ۱۸۷۲ و بین تیم‌های انگلستان
 و اسکاتلند انجام گرفت اما در آن سال‌ها فوتبال خارج از
بریتانیای کبیر بعد زیادی نداشت.


المپیک تابستانی ۱۹۳۲ در لوس آنجلس برگزار شد و به علت
عدم محبوبیت فوتبال در آن کشور، این ورزش در برنامهٔ بازی‌ها
 گنجانده نشد. علت دیگر عدم توافق فیفا و کمیته بین‌المللی المپیک
 در مورد وضعیت بازیگران آماتور بود.


رئیس وقت فیفا، ژول ریمه، طرحی ارائه کرد که بر طبق آن
اولین مسابقات جام جهانی در ۱۹۳۰ و در اروگوئه برگزار شود.
 فدراسیون‌های ملی بعضی کشورها به فرستادن یک تیم به
مسابقات دعوت شدند.

با توجه به این‌که میزبان مسابقات –اروگوئه- بسیار دور از اروپا
 واقع شده بود و تیم‌های اروپایی برای شرکت در این مسابقات
باید در سفر پر هزینه‌ای از اقیانوس اطلس می‌گذشتند، تا دو ماه
مانده به مسابقات هیچ کشور اروپایی حاضر به فرستادن تیم نشده
 بود. ژول ریمه نهایتا تیم‌های اروپایی بلژیک، فرانسه، رومانی و
 یوگسلاوی را به قبول این سفر راضی کرد. مجموعا ۱۳ کشور
 در این جا شرکت کردند – هفت تیم از آمریکای جنوبی، چهار
 تیم از اروپا و دو تیم از آمریکای شمالی .

اولین دیدارهای جام جهانی به طور همزمان برگزار شدند و توسط
 فرانسه و آمریکا فتح شدند. این دو تیم به ترتیب مکزیک را ۴ بر
 ۱ و بلژیک را ۳ بر ۰ مغلوب کردند. اولین گل تاریخ جام
جهانی توسط لوسین لورن از فرانسه به ثمر رسید. چهار روز بعد
 برت پاتناد از آمریکا اولین هت-تریک تاریخ جام را در برد ۳
بر ۰ آمریکا مقابل پاراگوئه ثبت کرد.


در مسابقهٔ فینال اروگوئه با نتیجهٔ ۴-۲ از صد آرژانتین گذشت و
اولین فاتح جام جهانی شد. این مسابقه در مونته‌ویدئو انجام شد و
 ۹۳ هزار نفر شاهد برگزاری آن بودند.
دوشنبه 31/3/1389 - 17:13
کامپیوتر و اینترنت

libretto1.jpg

این کامپیوتری است که نمی دانیم باید آن را نت بوک بنامیم یا تبلت. توشیبا Libretto W100 که شب گذشته معرفی شد از نظر شکل ظاهری شبیه لپ تاپ ها است اما به جای کیبورد در قسمت پایین آن یک نمایشگر قرار گرفته است. خود توشیبا آن را ‪"‬Ultra‪-‬mobile PC‪"‬ نامیده است. به هر حال از اسم که بگذریم این کامپیوتر جالب برای اجرای ویندوز 7 مایکروسافت ساخته شده است. ‏ 
‏ 
پردازشگر آن 1‪.‬2 گیگاهرتزی است و دو گیگابایت رم DDR3 به همراه SSD ۶۲ گیگابایتی دارد. یک پورت یو اس بی و یک ورودی MicroSD را هم به مجموعه امکانات اضافه کنید. دو نمایشگر آن ۷ اینچی است. و چون کیبورد اش مجازی است می توانید ۶ حالت مختلف برای تایپ کردن داشته باشید. ‏ 
‏ 
برای ارتباط بی سیم توشیبا بلوتوث و WiFi را در آن تعیبیه کرده و وزن نهایی W100 حدود هشتصد گرم است. می توانید همزمان از هر دو نمایشگر این کامپیوتر استفاده کنید. مثلا روی یکی به گردش در اینترنت بپردازید و روی نمایشگر دیگر ایمیل تان را چک کنید. ‏ 
‏ 

libretto4_01.jpg

توشیبا اعلام کرده این محصول را در تعداد محدود تا اواخر امسال به بازار ارایه خواهد کرد و فعلا قصد ندارد آن را به صورت انبوه تولید کند. ‏
دوشنبه 31/3/1389 - 14:46
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته