• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1994
تعداد نظرات : 294
زمان آخرین مطلب : 4594روز قبل
دانستنی های علمی
هدفمند كردن یارانه‌ها به زبان ساده
هدفمند كردن یارانه‌ها به زبان ساده
اقتصاد سالم و قدرتمند، اقتصادی است كه در آن دولت هیچ «یارانه»ای مگر در برخی موارد استثنایی و اضطراری و نیز مواردی كه به طور ویژه در اختیار دولت است (مثل هزینه‌های نظامی و ...) اختصاص ندهد.


اقتصاد سالم و قدرتمند، اقتصادی است که در آن دولت هیچ «یارانه»ای مگر در برخی موارد استثنایی و اضطراری و نیز مواردی که به طور ویژه در اختیار دولت است (مثل هزینه های نظامی و ...) اختصاص ندهد.

به گزارش سیماب به نقل از شبهه:اما کشورهای عقب افتاده، در حال توسعه و حتی برخی از کشورهای قدرتمند اقتصادی در دوره های بحران، یا به خاطر چرخش تولید، یا رقابت و ...، یارانه هایی را اختصاص می دهند که آنها نیز باید هر چه سریع تر «یارانه» را در چرخش اقتصادی به حداقل برسانند.

الف - حال فرض کنیم که نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران، سالانه مبلغی حدود 40.000 میلیارد تومان (فرضی – برابر با سرمایه ی احداث سالانه 40.000 کارخانه ی یک میلیارد تومانی که اگر در هر کدام فقط 20 فرصت شغلی ایجاد شود، برابر با سالانه 800 هزار فرصت شغلی جدید است) از بودجه و درآمد خود را به یارانه ، آن هم برای مواد مصرفی و یا به اصطلاح کالاهای ضروری [مثل: حامل های انرژی یا گندم، روغن، شکر و ...] اختصاص می دهد! در واقع اختصاص چنین بودجه ای از درآمدهای یک کشور، آن هم کشوری چون جهموری اسلامی ایران که هنوز عقب افتادگی های بسیاری دارد، نشان از بیماری مهلک اوضاع اقتصادی است که باید هر چه سریع تر درمان شده و بهبود یابد.

ب – اولین موضوع قابل توجه این است که این بودجه از فضا تزریق نمی گردد، بلکه از همان درآمدهای دولت که عمدتاً از ناحیه ی فروش نفت است جدا می شود. و در واقع همان بیت المال متعلق به تک به تک مردم است.

ج – اگر عدالت اجتماعی را هدف و منظور از برنامه های اقتصادی قرار دهیم، و جمعیت جمهوری اسلامی ایران را 70 میلیون نفر در نظر بگیریم، سهم هر ایرانی از این بودجه رقمی معادل سالانه (حدود) 570 هزار تومان و ماهانه حدود 47500 تومان می شود.

د – حال دقت کنیم که در شیوه متداول، (روش هزینه ی بودجه ی یارانه ای که تا کنون اعمال می شد)، سهم عمده ای از این بودجه به یارانه ی بنزین اختصاص می یافت و سهم عمده دیگر به سایر حامل های انرژی مانند: گاز، برق و ... . و در این روش هر کس مصرف بیشتری داشت، سهم بیشتری از بیت المال را به خود اختصاص می داد.

به عنوان مثال: مصرف بنزین ایران روزانه حدود 60 میلیون لیتر، یعنی سالانه حدود 22 میلیارد لیتر می باشد. حال اگر لیتری 300 تومان یارانه به بنزین اختصاص یابد، سهم کلانی از این بودجه صرف بنزین شده است و حال آن که میانگین تعداد خودرو به جمعیت کشور، هر شش نفر یک خودرو است. در واقع هر یک نفری که صاحب خودرو است، حق بیت المال 5 نفر دیگر را مصرف می کند! و اگر یک نفر سه خودرو داشته باشد، حق 15 نفر دیگر را مصرف می نماید!

یا به فرض سرمایه گذاری بنای بزرگی را به شرکت یا کارخانه ی خود اختصاص داده است، فعالیت اقتصادی می کند تا سود بیشتری از سرمایه و کار خود ببرد، اما هزینه ی یارانه ای برق مصرفی او، از جیب کسی که یک اتاق با یک لامپ یا در نهایت یک آپارتمان ملکی یا اجاره ای با 5 لامپ و مقداری وسایل برقی دارد می رود!

در چنین روشی، هر کس خودروی بیشتری دارد، بیشتر از یارانه استفاده می کند! هر کس کاخ، ویلا، خانه و آپارتمان بیشتر یا بزرگ تری دارد و تعداد لامپ ها یا وسایل الکتریکی اش بیشتر است، ماشین آلات صنعتی برقی بیشتری استفاده کند و ...، سود بیشتری از این یارانه می برد و در واقع هر کس سرمایه دارتر و مصرف کننده تر باشد، سهم بیشتری از بیت المال را به خود اختصاص می دهد! و این روش کاملاً غیر عادلانه بود و هست.

ھ – اکنون می گویند: روش عادلانه این است که هر ایرانی سهم خود از بیت المالی که به «یارانه» اختصاص داده شده است را دریافت کند. آن کسی که خودرو ندارد، یا آن کسی که در نهایت یک یا دو لامپ و یک تلویزیون یا یخچال دارد، با کسی که چند خودرو یا در هر اتاقی چند لوستر چلچراغ دارد، سهم برابر می برند. نه آن که هر کسی بیشتر دارد، سهم بیشتری در بیت المال دیگران داشته باشد.

و – اما این که آیا این روش به نفع ملت است یا دولت؟ باید گفت: اگر دولت با تقوا و خدمتگزار باشد، اگر به نفع حزب خود کار نکند، اگر سراغ رانت خواری و تشکیل باندهای اقتصادی به نفع خود، آقازاده های نامحترم و حزب و سازمان و گروه و دسته ی خاص نرود، دولت و ملت یکی می شود. در چنین سیستمی، هیچ سودی برای دولت در نظر گرفته نمی شود، بلکه دولت منتخبینی هستند که توسط ملت برای خدمتگزاری در دوره ی معینی انتخاب شده اند.

ز – اما در مورد کافی یا ناکافی بودن مبلغ «یارانه»، دقت شود که اگر چه هر یک ریال یارانه ضرری است که مردم از جیب خود می پردازند، اما در این برنامه «کفایت» هدف نیست. چرا که دولت چیزی از مقدار یارانه ی اختصاصی کم نکرده است، لذا پیش از این نیز بیش از این یارانه ای اختصاص نمی یافت، بلکه تفاوت در این است که پیش از این ثروتمندتر ها حق یارانه ی دیگران را نوش جان می کردند، اما اکنون حق هر کس به خودش پرداخت می شود تا نظام توزیع یارانه هدفمند و عادلانه گردد و مصرف نیز از جیب دیگران نباشد.

ح – دقت شود که در نظام اقتصاد یارانه ای (هر کجا که باشد)، مصرف کننده عقل محاسبه گرش را تعطیل نموده و بدون هیچ دلسوزی و نگرانی خاصی مصرف می کند. گمانش این است که هزینه اش را دولت می پردازد و توجهی ندارد که این هزینه از جیب و سرمایه ی خودش هدر می رود. لذا در یک زندگی اروپایی که مجبورند محاسبه گر باشند، در یک آپارتمان 70 متری ممکن است یک لامپ یا در نهایت دو لامپ کم مصرف روشن باشد، اما در یک نظام یارانه ای (مثل ایران) در یک آپارتمان مشابه دست کم 12 لامپ و گاهی چند لوستر روشن است.

اما اگر یارانه را حذف کنند، اگر چه نرخ تولید گران تر می شود، اما میزان مصرف عاقلانه تر و به مراتب کمتر می شود و در واقع هزینه ی کاهش می یابد. چرا که اگر یک خانواده ی چهار نفره ماهانه 320 هزار تومان نقدی دریافت کنند، به طور قطع ماهانه دست کم یکصد هزار تومان نیز کمتر مصرف می کنند. لذا به طور مساوی به هر خانوار چهار نفره در ماه 420 هزار تومان تزریق می شود.

سه شنبه 18/8/1389 - 13:38
سلامت و بهداشت جامعه
تصاویری از معجزه لاغر شدن
تصاویری از معجزه لاغر شدن
The Biggest Loser نام برنامه ای تلویزیونی بود كه از طریق شبكه جهانی NBC و چندین شبكه تلویزیونی دیگر برای مبارزه با چاقی پخش می شد.


The Biggest Loser نام برنامه ای تلویزیونی بود که از طریق شبکه جهانی NBC و چندین شبکه تلویزیونی دیگر برای مبارزه با چاقی پخش می شد. در این برنامه تلویزیونی مهیج دو گروه از افراد چاق فراخوانی می شدند و طبق فاصله زمانی معین بمدت چند ماه از خانه و خانواده ی خود دور می شدند و در یک اردوگاه بوسیله ی رژیم های غذایی مناسب و تمرینات ورزشی خاص موفق به کاهش وزن قابل توجهی می شدند که با توجه به اعلام نتایج دوره ای در هر برنامه ی زنده ، رقابت و ایجاد انگیزه برای کاهش وزن و همینطور جایزه ای که برنامه برای شخصی که چشمگیرترین کاهش وزن را داشته در نظر گرفته شده بود آنها را مجبور به کاهش وزن می کردند. بدینصورت که در نهایت کسانی که به نسبت وزن اولیه ، وزن بیشتری را از دست داده بودند جوایز نقدی بیشتری را از آن خود می کردند. تصاویر زیر گویای این انگیزه های بزرگ است ...

چرا که خواستن توانستن است؛ حالا چه با تحمل فشار و انجام تمرینات سخت، رژیم های غذایی ناجور و چه با تشویق و جایزه، ولی آنچه مسلم است حاصل آن چیزی جز محک زدن نیروی اراده در تحقق انگیزه ای بزرگ برای تضمین سلامتی و داشتن اندامی متناسب و دلخواه نخواهد بود.

 


 

 

کاهش وزن

 

 

کاهش وزن

 

 


 

 

کاهش وزن

 

 


 

 

کاهش وزن

 

 

 

 


 

 

کاهش وزن

 

 


 

 

کاهش وزن

 


سه شنبه 18/8/1389 - 13:37
ایرانگردی

تبریز و اولین های تاریخ ایران

 

تبریز و اولین های تاریخ ایران

تَبْریزْ یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان آذربایجان شرقی است. این شهر بزرگ ترین شهر منطقهٔ شمال غرب کشور بوده و قطب اداری، ارتباطی، بازرگانی، سیاسی، صنعتی، فرهنگی و نظامی این منطقه شناخته می شود. تبریز به دلیل جای دادن بسیاری از کارخانه های مادر و بزرگ صنعتی در خود و نیز وجود بیش از ۶۰۰ شرکت قطعه ساز در آن، دومین شهر آلوده و نیز دومین شهر صنعتی کشور پس از تهران به شمار می رود و به دلیل صنعتی بودن، یکی از مهم ترین شهرهای مهاجرپذیر ایران محسوب می شود. این شهر قطب صنعت خودروسازی و قطعه سازی کشور بوده و با تولید سالانهٔ ۱۶ هزار دستگاه موتور دیزل، به عنوان بزرگ ترین تولیدکنندهٔ این نوع دستگاه در سطح منطقهٔ خاورمیانه شناخته می شود. تبریز با ۱٬۳۷۸٬۹۳۵ نفر جمعیت در سال ۱۳۸۵ خورشیدی، چهارمین شهر پرجمعیت ایران پس از شهرهای تهران، مشهد و اصفهان محسوب می گردد.

 

اولین چاپخانه، اولین خیابانی که در ایران دارای برق شد، اولین پستخانه و اولین خط انتقال پست و... در تبریز بوده اند و به همین علت، تبریز شهر اولین ها نامیده می شود. در ذیل توضیحات بیشتری در مورد اولین های تاریخ ایران در تبریز را می خوانید ...

 

:: چاپ و چاپخانه

 

در مورد اینکه چه کسی ابتدا چاپخانه را در ایران دایر کرد اختلاف است اما اولین چاپخانه سربی با حروف فارسی و عربی توسط میرزا زین العابدین تبریزی در تبریز دایر شد. اولین کتاب منتشر شده توسط این چاپخانه رساله جهادیه میرزاعیسی خان قائم مقام بود. این چاپخانه در سال ۱۲۴۵ تعطیل شد. در آن زمان هنوز واژه چاپ متداول نشده بود و به این دلیل آن را باسمه خانه، بصمه خانه، مطبعه، دارالطباعه و دارالطبع می نامیدند.

بعد از دایر شدن چاپخانه سربی در تبریز، اولین روزنامه شهرستان های ایران به نام "روزنامه ملتی" نیز در تبریز منتشر شد که خبری از آن در شماره های سال ۱۲۷۵ هجری قمری وقایع اتفاقیه دیده می شود.

راجع به محل چاپ اولین قرآن در ایران اختلاف نظر وجود دارد. به عقیده برخی از مورخین در اواسط سال های ۱۱۹۹ هجری شمسی قرآنی توسط میرزاحسین خطاطی شده و توسط میرزا اسدالّله لیتوگرافی (چاپ سنگی) شد، در حالی که کمی قبل از آن میرزا عبدالوهاب به سال ۱۱۹۵/۱۱۹۶ هجری شمسی قرآنی را چاپ کرده بود. گزارش تاریخی دیگر حاکی از آن است که از بین چاپ های قرآن که با استفاده از روش لیتوگرافی انجام شده اند، اولین در سال ۱۲۱۲ هجری شمسی در تبریز انجام شد.

:: کتابخانه

 

کتابخانهٔ عمومی تربیت، نخستین کتابخانهٔ دولتی ایران است که در سال ۱۳۰۰ به همت محمدعلی تربیت در شهر تبریز ایجاد شد. این کتابخانه در ابتدا "کتابخانه و قرائتخانهٔ عمومی معارف" نامیده می شد که بعدها به احترام بنیانگذار آن، تربیت نامیده شد. در سال ۱۳۳۵ به علت کمبود فضای مطالعه، کتابخانهٔ ملی تبریز تأسیس شد که نسخه های خطی کتابخانهٔ تربیت پس از انقلاب به آن منتقل شده است. همچنین وقف نامه ربع رشیدی که اولین اثر ثبت شدهٔ ایران در حافظهٔ جهانی است، در این کتابخانه نگهداری می شود.

:: سینما

 

اولین سینمای عمومی ایران، به نام سینما سولی (خورشید) در سال ۱۲۷۹ در سالن نسبتاً بزرگی در طبقه دوم آموزشگاه کاتولیک فرانسوی در جنب کلیسای کاتولیک ها توسط آنان در تبریز تأسیس شد. تاسیس نخستین سالن سینمای عمومی تهران توسط میرزا ابراهیم خان صحاف باشی در سال ۱۲۸۴ به چهار سال بعد مربوط است.

:: مدرسه

 

نخستین مدرسه تحصیلات ابتدایی به شیوه نوین در ایران توسط میرزا حسن رشدیه در ششگلان تبریز بنیاد نهاده شد. میرزا حسن رشدیه در جوانی به بیروت رفت و در آنجا روش آموزش در دبستان ها را بررسی کرد پس از آن عازم استانبول شد آنگاه به مصر سفر کرد و پس از بازگشت به تبریز دبستانی به شیوهٔ آنها تاسیس کرد. مدرسه مموریال نیز از مدارس قدیم شهر تبریز است که توسط آمریکایی ها اداره می شد.

 


:: کودکستان و مدرسه کر و لال ها

نخستین کودکستان و نخستین مدرسه کر و لال های ایران نیز در تبریز بنیاد گذاشته شد. جبار باغچه بان ابتدا در تبریز کودکستانی را تحت عنوان "باغچه اطفال" دایر کرد و به این دلیل خود را باغچه بان نامید. صمد سرداری نیا در کتاب "مشاهیر آذربایجان" در شرح زندگانی جبار باغچه بان می نویسد:

مدرسه کر و لال ها را جبار باغچه بان در سال ۱۳۰۳ با وجود مخالفت های زیاد از جمله رییس فرهنگ وقت دکتر محسنی در تبریز دایر کرد. این کلاس جنب باغچه اطفال باغچه بان در کوچه انجمن در ساختمان معروف به عمارت انجمن تأسیس شد.

جبار باغچه بان اولین مؤلف و ناشر کتاب کودک در ایران است. او از سال ۱۳۰۷ خورشیدی علیرغم دشواری های وسیع چاپ و کلیشه، چاپ کتاب های ویژه کودکان را با نقاشی هایی که خود می کشید آغاز کرد. یکی از کتاب های وی با عنوان "بابا برفی" توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده و شورای جهانی کتاب کودک آن را به عنوان بهترین کتاب کودک انتخاب کرد.

 


:: ادبیات نوین

میرزا عبدالرحیم نجارزاده تبریزی معروف به "طالبوف" بنیانگذار انشای جدید نامیده شده است. وی با کنار گذاشتن نوشتار ثقیل آن زمان، مطالب خود را با زبانی ساده و بی تکلف نشر داد و بدین ترتیب تأثیر زیادی بر متون فارسی گذاشت. وی به همراه میرزا زین العابدین مراغه ای در نثر و داستان نویسی و میرزا جعفر خامنه ای در شعر نخستین کسان بودند که تحول شگرفی را موجب شدند.

 

میرزا فتحعلی آخوندزاده بنیانگذار نمایشنامه نویسی ایران محسوب می شود. آخوندزاده نخستین ایرانی الاصلی بود که نمایشنامه نویسی را آغاز کرد. وی به دلیل اقامت در تفلیس از طریق سنت تئاتری آنجا با جهان تئاتر آشنا شده و آن را بهترین وسیله برای ترویج افکار نو یافته بود. آخوندزاده با شیوه ای متاثر از مولیر، پنج نمایشنامه به زبان ترکی نوشت. همچنین وی با نوشتن نخستین رمان ایرانی با عنوان ستارگان فریب خورده - حکایت یوسف شاه سراج در سال ۱۸۵۷ میلادی پیشکسوت نویسندگان این رشته ادبی نیز به شمار می آید. همچنین میرزا آقا تبریزی اولین نمایش نامه نویس ایرانی است که نمایش نامه های فارسی نگاشته است.

 


:: پول کاغذی یا اسکناس

در سال ۶۹۳ هجری قمری در دوره گیخاتوخان مغول اولین پول کاغذی به نام چاو در تبریز چاپ شد. اما مردم آن را نپذیرفتند و پس از مدتی چاپ آن متوقف شد.

:: سکه ماشینی

 

از سال ۱۲۹۸ هجری قمری ضرابخانه ماشینی به طور رسمی در ایران برقرار و تمام ضرابخانه های شهرهای معتبر برچیده شد. فکر ایجاد چنین ضرابخانه، سال ها قبل از این تاریخ، یعنی به سال ۱۲۲۲ هجری قمری در زمان ولیعهدی عباس میرزا نایب السلطنه در تبریز مورد توجه بوده و اقدام به تهیه مسکوک رسمی یا چرخی گردیده ولی به علت گرانی هزینه در حدود ۲۰۰ قطعه سکه سیمین تهیه و ضرابخانه تعطیل شد.

:: اتاق تجارت

 

نخستین اتاق بازرگانی ایران نیز در تبریز بنیاد نهاده شده است. تاریخ تأسیس اتاق تجارت در تبریز به سال ۱۲۸۵ هجری خورشیدی بر می گردد و اولین اتاق تجارت در سطح کشور بوده است. اتاق تجارت تهران بعد از اتاق تجارت تبریز بنیاد یافته است.

:: شهربانی

 

اولین نظمیه یا شهربانی به مفهوم امروزی توسط انجمن ایالتی آذربایجان در سال ۱۳۲۵ هجری قمری در تبریز به وجود آمد. اجلال الملک که نماینده انجمن ایالتی آذربایجان بود به سمت نخستین رییس شهربانی انتخاب شد. از جمله کارهای این سازمان انتشار نشریه ای بود که به نام "نظمیه تبریز" منتشر شد.

:: شهرداری

 

شهرداری تبریز نخستین شهرداری - یا به اصطلاح آن روز، بلدیه - ایران بود که در سال ۱۲۸۷ بنیاد یافت و قاسم خان والی تحصیل کرده دانشگاه سن سیر (saint cyr) فرانسه به عنوان اولین شهردار تبریز انتخاب شد.

 


:: تلفن

 

اولین مرکز تلفن ایران در سال ۱۲۸۰ به همت قاسم خان والی در تبریز ساخته شد که وی چند سال بعد به عنوان اولین شهردار تبریز انتخاب شد.

:: برق

 

قاسم خان والی در سال ۱۲۸۱، امتیاز اولین کارخانه برق ایران را برای احداث در تبریز به دست آورد. وی در ابتدا توانست اطراف خیابان مجیدی (مجدالملک) را روشن نماید.

:: بلیط الکترونیکی

 

نخستین مجری سامانه بلیط الکترونیکی در ورزشگاه های ایران. این سامانه برای اولین بار در ایران در ورزشگاه سهند تبریز اجرا شد.

 

کارت اعتباری اتوبوس شهری :

اولین شهری در ایران است که اتوبوس های شهری آن از کارت های هوشمند بدون تماس به جای بلیت های کاغذی استفاده می کنند.

 

کارت هوشمند مسابقات فوتبال :

اولین شهری در ایران است که برای تماشای مسابقات فوتبال، به جای بلیط کاغذی، از کارت هوشمند غیر تماسی استفاده می شود.

:: آتش نشانی

 

تبریز نخستین شهر ایران است که دارای آتش نشانی است. اولین آتش نشانی در تبریز در سال ۱۲۲۱ هجری شمسی هنگامی که نیروهای روسی در تبریز مستقر بودند، ساخته شد. این شهر در حال حاضر دارای ۱۵ ایستگاه آتش نشانی است که بر اساس استاندارد جهانی (یک ایستگاه برای هر 50.000 نفر)، شهر تبریز باید ۳۰ ایستگاه داشته باشد.

:: مؤسسه خیریه غیردولتی

اولین و قدیمی ترین مؤسسه خیریه غیردولتی در ایران، جمعیت خیریه نوبر تبریز است. این تشکل در سال ۱۳۲۶ توسط عده ای از خیرین محله نوبر تبریز با هدف مبارزه با فقر و کمک به مستمندان تأسیس شد و در سال ۱۳۳۱ رسماً به ثبت رسید.

سه شنبه 18/8/1389 - 13:23
سينمای ایران و جهان

مروری بر كارنامه مهدی فخیم‌زاده به بهانه سریال «ساختمان 85»
یكی دیگر از نكات قابل توجه این سریال درباره پلیس و بازپرس داستان است. بازپرس داستان نیز شخصیت پیچیده‌ای دارد و معمای آن نیز باید در خلال داستان رمزگشایی شود. معمایی كه به اندازه..

مروری بر كارنامه مهدی فخیم زاده به بهانه سریال «ساختمان 85»

شاخص استاندارد كارهای پلیسی

مروری بر كارنامه مهدی فخیم زاده كه این شب ها سریال پلیسی جنایی «ساختمان 85» را در حال پخش دارد

مهدی فخیم زاده چندی است كه مجموعه دیگری را در ژانر پلیسی و با نام «ساختمان 85» در حال پخش دارد. بی شك با داشته ها و دانشی كه از ساخت سه مجموعه پیشین او یعنی «خواب و بیدار»، «حس سوم» و «بی صدا فریاد كن» در این ژانر از او سراغ داریم تصور كیفیت و ساز و كارها و ساختار مجموعه پلیسی مهدی فخیم زاده چندان دور از ذهن نیست اما درك و شناخت كامل و جامع از وجوه كاری و قابلیت های منحصر به فرد او در عرصه های مختلف از جمله ژانر پلیسی، ملودرام، كمدی و دیگر گونه های فیلمسازی لزوم بررسی آثار این كارگردان را واجب می سازد.

نخستین گام «تنهاترین سردار»

«تنهاترین سردار» سریالی بود كه به خاطر مشكلات نامعلوم متوقف شده بود كه البته تا آن تاریخ توقف و طولانی شدن كارهای تاریخی در تلویزیون موضوعی طبیعی به نظر می رسید زیرا تجربه كارهای تاریخی در تلویزیون نیز منحصر به آثاری مانند «سربداران»، «گرگ ها»، «كوچك جنگلی»، «هزاردستان» و «امام علی (ع)» می شد كه البته سریال امام علی(ع) تا آن زمان همچنان در حال تولید بود اما اكثر سریال های مذكور هم در حین ساخت بارها متوقف شده بودند یا زمان تولیدشان به درازا كشیده شده بود. در چنین شرایطی فخیم زاده برای یك اثر سترگ و مهم انتخاب شد. تنهاترین سردار به زعم بسیاری از صاحبنظران سینمایی از نظر ساختار، شكل اجرایی، دكوپاژ فیلمبرداری و دكور اثری قابل تامل و تحسین برانگیز بود اما از آنجا كه سریال «امام علی (ع)» كه همزمان با این سریال تولید شده بود و پیش از آن به پخش رسید، ذائقه مخاطب را نسبت به گونه سریال سازی تاریخی- مذهبی تغییر داده بود و باعث شد عظمت سریال «تنهاترین سردار» برای مخاطب كهنه شده و به چشم نیاید. فخیم زاده خود در این باره می گوید: «بارها گفته ام كه اگر جای سریال «امام علی(ع)» و «تنهاترین سردار» عوض می شد مسلما «تنهاترین سردار» همه توقعات را برآورده می كرد اما سریال «امام علی(ع)» كه آمد بازی عوض شد زیرا با مخاطب به شكل عام برخورد كرد و نگاه به مسائل مانند چگونگی حضور زن در آثار تاریخی را نیز تغییر داد و همین كار باعث بحث برانگیز شدن خود اثر و مخالفت ها و موافقت های فراوانی با آن شد. به هرحال «تنهاترین سردار» توانست آن طیف از مخاطبانی را كه برنامه های مناسبتی را دنبال می كردند، با خود همراه كند اما در جذب مخاطب عام ناموفق بود و در سایه سنگین سریال تلویزیونی «امام علی(ع)» قرار گرفت.

ولایت عشق تجربه ای موفق

سریال تلویزیونی «ولایت عشق» دومین ساخته تلویزیونی فخیم زاده، حكایتی دیگر داشت و با اقبال عمومی روبه رو شد به طوری كه این اثر جایزه مخاطبان خارج از كشور را هم كسب كرد و در نظرسنجی صدا وسیما استقبال خوبی را نشان داد. بخشی از موفقیت این سریال به جلوه های بصری و زیبایی شناسی اثر باز می گشت كه شامل شگردها و جنبه های تكنیكی آن می شد كه ابداعات منحصر به فرد او برای نشان دادن امام رضا(ع) به شكل عینی، یكی از این شگردها به حساب می آمد. او این بار شجاعانه تر از داوود میرباقری كه در «امام علی(ع)» توانست شمایلی از حضرت علی(ع) را نشان دهد، عمل كرد و چهره ای نورانی و جنبه ای عینی را برای این شخصیت خلق كرده و در میان بازیگران، مناسب ترین فرد را نیز برای ایفای این نقش انتخاب كرد: «فرخ نعمتی» بازیگر بلندقامتی بود كه در لانگ شات ها به خوبی دیده و حضورش احساس می شد. حركت های آرام و باطمانینه و صدای پخته، حرفه ای و پرطنین او كه مدتی طولانی از آن استفاده نشده بود، رویكردی در خلق شخصیت وارسته ای چون امام رضا(ع) بود و بسیار كارساز شد. یكی دیگر از وجوه مهم و تاثیرگذار این سریال، خلق شخصیت های قصه و به خصوص پررنگ شدن نقش شخصیت های زن داستان و قهرمانان سریال در بیان روایت های حاشیه ای و كشمكش های دراماتیك به جای حوادث اصلی و آشنای مخاطب بود. به عبارت دیگر، فخیم زاده كوشید بخشی از تاریخ را كه بیان آنها بیشتر حالت روایی داشت از داستان حذف كند چراكه این موارد برای آنكه شبهاتی بر آن وارد بود، ممكن بود باعث انحراف اذهان عمومی شود بنابراین شخصیت هایی ساختگی را در آن گنجاند كه داستان ها را بدون آنكه به مسیر تاریخ لطمه ای وارد شود، هدایت كنند.

یك اثر پلیسی متفاوت

در سال های اخیر و در آثار تلویزیونی و سینمایی معمولا با پلیسی روبه رو هستیم كه جایگاهش چندان برای ما آشنا و باورپذیر نیست زیرا نگاه سازندگان این آثار به پلیس، نگاهی توریستی، غربی و وارداتی است چون به زعم خودمان آنها را ایرانیزه می كنیم، ماهیت خود را از دست می دهند و تنها لایه رویی و جنبه شعاری پیدا می كنند یا بنابر گفته مهدی فخیم زاده جنبه تبلیغاتی به خود می گیرند و به ورطه مستقیم گویی گرفتار می آیند. او درباره نگاهش به جایگاه پلیس در كشور و تفكرش در ساخت سریال های پلیسی می گوید: «به هر حال پلیس ها هم اشتباه می كنند اما كسی به عمد خطا نمی كند. از طرف دیگر بدی، و پلیدی و نامردی هم در جامعه وجود دارد اما هنوز به درستی به آن پرداخته نشده است. وقتی من رفتم پیش حیدریان، گفت یا كار پلیسی نساز یا اگر می سازی، كاری كن كه مردم از حضور چنین پلیسی احساس امنیت كنند و كسی كه خطاكار است یا تمایلی به خطا دارد بترسد، از این رو در تمام مدت كار سعی كردم پلیسی خلق كنم كه در عین دوست داشتنی بودن در برخورد با خطاكارها خشن باشد.»

حاصل این تفكر و تلاش های مهدی فخیم زاده منجر به ساخت چندین سریال پلیسی به نام های «خواب و بیدار»، «حس سوم» «بی صدا فریاد كن» و ساخت كار جدیدش«ساختمان 85» شده است. جدا از ریتم صحیح و شكل و فرم بدیع سریال «خواب و بیدار» شخصیت پردازی این سریال به خصوص نقش های منفی آن در مقایسه با شخصیت های دیگر سریال های پلیسی تلویزیون به شكلی عجیب برای مخاطب باورپذیر بودندبه طوری كه بیننده را به خاطر خصوصیات منحصربه فردشان جذب می كردند. معمولا تا آن زمان سابقه نقش های منفی در سینمای ما به آدم های لمپن، احمق و لاابالی بازمی گشت كه پس از طی چند فقره دزدی و قتل دستگیر می شدند و توسط پلیس باهوش به مراجع قضایی تحویل داده می شدند. اما فخیم زاده طبق این اصل كه هرقدر شخصیت های منفی محكم تر، باهوش تر و غیرقابل نفوذتر باشند، به همان نسبت هم جایگاه و ارزش فعالیت های قهرمان داستان ارزشمندتر و نتیجه بخش تر خواهد بود، جای نقش های لمپن سابق را با دزدان، سارقان و خلافكاران حرفه ای جامعه مدرن امروزی و پلیس های تك بعدی را با پلیس های انعطاف پذیر عوض كرد به طوری كه شخصیت ناتاشا در سریال «خواب و بیدار» خاص ترین نقش حال حاضر تلویزیون و سینمای ایران به حساب می آید. در كل باید گفت «خواب و بیدار» با داستان پركشش و كاراكترهای جذابش به یكی از پرطرفدارترین سریال های پلیسی سال های اخیر تبدیل شده است كه بخشی از جذابیتش را مرهون شخصیت های منفی قصه یعنی ناتاشا و اصغركپك می داند.

«حس سوم» تجربه ای متفاوت

اما این موفقیت در دومین اثر پلیسی اش تكرار نشد. «حس سوم» با وجود آنكه سریال خوش ساخت و پرداختی بود، نتوانست در جایگاه «خواب وبیدار» قرار گیرد. یكی از دلایل آن شاید غلوآمیز بودن داستان و طنزگونه بودن آن بود كه برای بیننده تازگی داشته و غیرقابل باور بود. همچنین باید گفت جایگاه این جنس كار آن هم در شكل پلیسی آن برای مخالفان تلویزیون تعریف نشده بود. مورد دیگر اینكه اثر فاقد شخصیتی جذاب و تاثیرگذار مانند شخصیت ناتاشا در جایگاه نقش منفی بود. از سوی دیگر، سریال «خواب و بیدار» سرشار از تعلیق و ورود و خروج آدم های مختلف و جریان ساز در داستان بود در صورتی كه وقایع و روابط آدم ها در «حس سوم» بسیار شناخته شده و قابل پیش بینی بود. این در حالی بود كه سرنوشت شخصیت ناتاشا تا قسمت پایانی سریال هم برای بیننده نامعلوم بود.

ژانر تریلر در «بی صدا فریاد كن»

«بی صدا فریاد كن» دیگر سریال مهدی فخیم زاده است كه در ژانر پلیسی و با موضوع قرص های اكستازی ساخته شد. این سریال در ژانر «تریلر» و با قصه ای مبتنی بر تعلیق ساخته شده بود و مخاطب را تا كشف حقیقت قصه با خود پیش می برد. اگرچه در مواردی هم مخاطب از بازیگران و پلیس پیشی می گرفت اما برخلاف سریال «ساختمان 85» مخاطب همواره پس از پلیس حركت می كرد و همزمان با پلیس به حقایق داستان پی می برد از این لحاظ به این سریال به «خواب و بیدار» نزدیك تر بود ووجه دراماتیك در آن بیشتر در نظر گرفته شده بود.

قصه ای كه از دل شخصیت های منحصربه فرد نقش های فخیم زاده برآمده است

نكته قابل توجهی كه در سریال «ساختمان 85» وجود دارد، این است كه شخصیت اصلی آن ساختمانی است كه همان اتفاق ها حول محور آن می گذرد. همه دزدان و جنایتكاران به نوعی آن را مامن و ماوای خود قرار داده اند. با پیدا شدن یك جسد، نویسنده و كارگردان یك به یك شخصیت هایی را به مخاطب نشان می دهد. شخصیت های هر یك از این شخصیت ها داستانی جنایی و معمایی دارند و مخاطب از آغاز تكلیفش را با شخصیت های قصه مشخص می كند. حتی در مواردی دانای كل به حساب می آید. مجرم و جرم را پیش از بازپرس می داند و از بالا بر حوادث نظاره می كند و تمایل دارد تا نحوه كشف جرم را كه توسط بازپرس پیش می رود، ببیند.

یكی دیگر از نكات قابل توجه این سریال درباره پلیس و بازپرس داستان است. بازپرس داستان نیز شخصیت پیچیده ای دارد و معمای آن نیز باید در خلال داستان رمزگشایی شود. معمایی كه به اندازه شخصیت های ساكنان ساختمان پیچیده به نظر می رسد.

فضای كلی و روابط فانتزی شخصیت های قصه باعث شده است تا روایت قصه از فضایی تلخ و گزنده فیلم های پلیسی به فضایی تبدیل شود كه مخاطب با دیدن وقایع آن نه تنها آن را دنبال می كند بلكه از نوع روابط فانتزی شخصیت ها احساس خوشایندی را تجربه می كند. از سوی دیگر این روابط سبب نمی شود تا از جدی بودن تعقیب و گریز پلیسی نیز غافل شود. نگه داشتن این دو عامل كه هریك می تواند در تضاد دیگری باشد یكی از نقاط تمایز این سریال با دیگر كار های فخیم زاده است این حالت را پیش از این در بازی ونقش های فخیم زاده می توانستیم جست وجو كنیم.

بازیگری تمام عیار

حضور فخیم زاده در آثارش یكی از مهم ترین عوامل موفقیت كارهایش محسوب می شود به طوری كه فیلم هایش را به واسطه نقش هایی كه در آنها حضور داشته به یاد می آورند. وجه اشتراك عمومی این نقش ها در منفی بودن یا مجنون بودن شان است به طوری كه امروز نقش های خاصش اكثرا از این قالب نقش ها خارج نیستند. نقش هایی مانند توحید نیز قابلیت او را در اجرای نقش و شخصیت های مثبت نشان می دهد اما این نقش تنها در بخش های كوتاه اول و انتهای فیلم «تشریفات» دیده می شد و در بقیه قسمت ها ما با شخصیت «رضا حسن مطرب» كه در اصل یك دزد و لمپن بود، مواجه بودیم یا در سریال «تنهاترین سردار» با نقش «شمر» و در سریالی چون «ولایت عشق»، «علی بن عثمان» و «خواب و بیدار» با «اصغر كپك» روبه رو هستیم كه نقش هایی منفی و در مواردی منفور بودند.

او به تازگی هم در سریال «مختارنامه» ساخته جدید داوود میرباقری نقش «عمر سعد» را بازی كرده است. خودش درباره این ویژگی اش می گوید: «شخصی روزی به من گفت باید آخر كشف كند كه چه كلكی در كار من است كه وقتی كارگردانی می كنم بدترین نقش را برای خودم انتخاب می كنم، من نقش ها را برای دیگران انتخاب می كنم و هروقت شرایط حضور آنها فراهم نمی شود، خودم آن كارها را انجام می دهم. اینها مسائلی است كه به ذات آدم ها باز می گردد.»

منبع : tehrooz.com
سه شنبه 18/8/1389 - 13:22
سينمای ایران و جهان

مجید صالحی سریال نوروز90 شبكه تهران را می‌سازد
«مجید صالحی» پیش از این سریال‌های «سه در چهار»، «كوچه های آشتی كنان» و ... را كارگردانی كرده است...

مجید صالحی سریال نوروز90 شبكه تهران را می سازد

قائم مقام شبكه تهران از ساخته شدن سریال نوروز 90 این شبكه توسط «مجید صالحی» و به تهیه كنندگی «سیدمحمود رضوی» با عنوان موقت «جمعه» خبر داد.

محمدرضا معصوم زادگان در گفت وگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس، گفت: قرار شده تا «مجید صالحی» سریال نوروزی سال 90 شبكه تهران را با عنوان موقت «جمعه» كارگردانی كند.

وی افزود: این سریال بر اساس طرحی از خشایار الوند و به تهیه كنندگی سیدمحمود رضوی ساخته خواهد شد.

به گفته قائم مقام شبكه پنج سیما، سریال مذكور قرار است آذرماه در تهران جلوی دوربین برود و هنوز فهرست كامل بازیگران فیلم مشخص نشده اند.

این سریال با توجه به روزهای تعطیلی نوروز 90، قرار است در 18 قسمت ساخته شود.

«مجید صالحی» پیش از این سریال های «سه در چهار»، «كوچه های آشتی كنان» و ... را كارگردانی كرده است.

منبع : farsnews.com
سه شنبه 18/8/1389 - 13:20
سينمای ایران و جهان

گروهی قصد كلاهبرداری از «پنگول» را دارند
گروهی در حال كلاه برداری از «پنگول» هستند و به سادگی عروسكی كه هر روز یك ساعت پخش زنده تلویزیونی دارد را ساخته‌اند و...

گروهی قصد كلاهبرداری از «پنگول» را دارند

گوینده عروسك پنگول گفت: گروهی در حال كلاهبرداری از «پنگول» هستند و به سادگی عروسكی را كه هر روز یك ساعت پخش زنده تلویزیونی دارد، ساخته اند و با آن در حال تولید فیلم هستند.

هومن حاجی عبداللهی در گفت و گو با خبرنگار سینمایی باشگاه خبری فارس «توانا» اظهار داشت: طی اخبار موثق رسیده، فردی به نام «هنرمند» مسئول موسسه ای صوتی - تصویری با بی هنری كامل، اقدام به تولید فیلمی داستانی با شخصیت عروسكی «پنگول» كرده است.

وی در ادامه افزود: دستیار "هنرمند" مدتی پیش طی تماسی، گویندگی عروسكی شبیه «پنگول» را به من پیشنهاد داد كه نپذیرفتم، و در حال حاضر طبق اطلاعات رسیده این گروه با ساخت عروسك «پنگول» و برادرش «چنگول» (كه قرار است به زودی به مجموعه رنگین كمان بپیوندد) شخصی را برای گویندگی پیدا كردند كه تن صدا و تكیه كلام هایی كاملا شبیه به من دارد.

این دوبلور با اظهار تاسف از عدم وجود قانون كپی رایت در كشور تصریح كرد: گروهی در حال كلاه برداری از «پنگول» هستند و به سادگی عروسكی كه هر روز یك ساعت پخش زنده تلویزیونی دارد را ساخته اند و با آن در حال تولید فیلم هستند.

عبداللهی در ادامه افزود: این فیلم تا مرحله ضبط پیش رفته بود و موقتاً با تهدیدات ما متوقف شده است، البته در حال پیگیری این ماجرا از طریق مركز حقوقی سازمان صدا و سیما نیز هستیم.

این مجری در پایان در خصوص سوءاستفاده از اسم برنامه رنگین كمان از طریق برخی سود جویان به مخاطبان هشدار داد و گفت: عده ای با شماره های مخابراتی تحت این عنوان كه «برای حضور فرزندان تان در برنامه رنگین كمان به فلان شماره پول واریز كنید» به مردم پیامك ارسال می كنند، این در حالی است كه شركت در این برنامه تنها از طریق ارسال پیامك به شماره 30000555 و یا ثبت نام درسایت شبكه پنجم سیما انجام می شود و كاملا رایگان است، بنابراین تا حرفی را مستقیما از زبان خود «پنگول» و در برنامه رنگین كمان در خصوص این برنامه نشنیدید، باور نكنید!

منبع : farsnews.com
سه شنبه 18/8/1389 - 13:18
سينمای ایران و جهان

نگاهی به سریال ساختمان 85
قتل در ساختمان 85 مثل اكثر سریال‌های فخیم‌زاده براساس یك اتفاق هولناك یا حادثه پرتعلیق آغاز می‌شود كه بنیاد اصلی داستان بر همان موقعیت مبهم اولیه بنا می‌شود و بتدریج...

نگاهی به سریال ساختمان 85

ساختمان مشكوك

اگر ساخت سریال های تاریخی ـ مذهبی را از كارنامه مهدی فخیم زاده حذف كنیم باید او را به عنوان كارگردانی بشناسیم كه پلیسی ساز تلویزیونی است و اغلب سریال هایی كه می سازد به قصه های معمایی ـ جنایی مرتبط بوده كه البته با ملودرام خانوادگی هم رنگ آمیزی شده است.

مجموعه تلویزیونی ساختمان 85 نیز از این قاعده مستثنی نیست و علاوه بر پایبندی به عناصر و مولفه های این ژانر، رویكرد حرفه ای فخیم زاده را به عنوان كارگردان نمایندگی می كند. مثلا استفاده از تعلیق های متعدد با فاصله گذاری كوتاه، حضور بازیگران مشتركی كه در اكثر كارهای او دیده می شوند مثل رویا نونهالی یا لیلا برخورداری و البته حضور خودش به عنوان كارگردان ـ بازیگر و همچنین شیوه روایت و شخصیت پردازی هایی كه غالبا بیرونی و ملتهب بوده و كنش های روان پریشانه دارند.

بخشی از این شمایلی كه ترسیم كردم به مقتضیات ژانر و جنس قصه هایی برمی گردد كه فخیم زاده برای روایت برمی گزیند. او سعی می كند هم از ظرفیت های تعلیق آفرین و پركشش داستان های پلیسی و هم از قابلیت های عاطفی ـ احساسی ملودرام های خانوادگی بهره بگیرد تا تصویر جذاب تر و گرم تری از یك سریال تلویزیونی ارائه كند.

هرچند كه این جذابیت به دلیل تكراری شدن فرم و شیوه روایت فخیم زاده خاصیت خود را در این سریال از دست داده و مخاطب تا حدودی می تواند ذهنیت كارگردان از قصه و ساختار نمایشی آن را حدس بزند. كارگردان هایی از جنس فخیم زاده كه مدام برای تلویزیون سریال می سازند و برای تماشاگر كارگردانی شناخته شده هستند، به آشنایی زدایی مدام در كارهای خود نیاز دارند تا قصه آنها در شمایل تازه تر به تصویر كشیده شود و تماشاگر آن را پس نزد. این قاعده حتی درباره تركیب بازیگران و چیدمان آنها نیز ضروری است.

قتل در ساختمان 85 مثل اكثر سریال های فخیم زاده براساس یك اتفاق هولناك یا حادثه پرتعلیق آغاز می شود كه بنیاد اصلی داستان بر همان موقعیت مبهم اولیه بنا می شود و بتدریج گره های قصه شكل گرفته و به اوج و فرود خویش حركت می كند.

اتفاقی كه بر اثر یك تصادف صورت بندی می شود. در اینجا تصادف یكی از همسایگان و برخورد خودروی او به گوشه ای از ساختمان رازی را فاش می كند كه خود به یك رازگشایی طولانی وابسته است؛ حادثه ای كه شخصیت های متعدد آن در اینجا ابراهیمی و مینا، لیلا و هاشم یا خواهر و برادری هستند كه نفیسه روشن و عماد تفتی نقش آن را ایفا می كنند. این بار با قتلی مواجه هستیم كه اولا به شكل پنهانی صورت گرفته و اكنون بر اثر یك اتفاق رونمایی شده است و دوما معلوم نیست چه زمانی رخ داده و سررشته آن تا چه اندازه به آدم های ساكن این ساختمان مربوط می شود.

اسكلتی كه محل اسكانش را به كانون شك و تردید بدل كرده و یك گره افكنی درونی خلق می كند. در این موقعیت پلیسی ـ تراژدیك، مجموعه ای از آدم های پیرامونی در معرض شك و سوءظن قرار گرفته و به اندازه اعتبار انسانی ـ اخلاقی خود، رتبه متهم بودنشان تعیین می گردد. در ساختمان 85 اعضای ساختمان در كنار یكدیگر و به موازات هم زندگی می كردند و حتی از حال و روز هم چندان خبر نداشتند.

اما وقوع یك حادثه مشكوك، همه آنها را در یك موقعیت و تجربه مشترك قرار می دهد كه هم از زندگی شخصی آنها رازگشایی می كند و هم با یك تعلیق هولناك نسبت بین آنها را پرمعنا می سازد. درواقع آن مناسبات بیگانه و سرد به تناسباتی پرسوءظن و شك بدل می شود كه هم نسبتی دراماتیك و پركشمكش بین آدم های قصه به وجود می آورد و هم مخاطب را با همه شخصیت های قصه درگیر كرده و بین آنها ارتباط موثر برقرار می كند.

حضور چند شخصیت خلافكار كه در همین ساختمان زندگی می كنند نیز به این مساله دامن زده و موقعیت پیچیده تری را شكل می دهند. این موقعیت را می توان تاویلی نمادین از شرایط اجتماعی بیمار و زخم خورده جامعه ای دانست كه خطر نه بیرون از خانه كه در لابه لای سلول های این ساختمان جای دارد و امنیت و آرامش درونی را تهدید می كند.

امروزه شاهدیم كه آسیب های اجتماعی ـ روانی به درون خانه ها نفوذ كرده و از درون خانواده ها به تهدید و آسیب آنها می پردازد. به همین دلیل در این مجموعه با شخصیت و كاراكترهای فردی كمتر مواجه می شویم و كاراكترهای قصه بر واحد خانواده یا زوج شكل گرفته و ساختار قصه را می سازد.

ساختمان 85 هم به واسطه ژانر پلیسی ـ جنایی بودنش و هم جنس كارهای فخیم زاده كه در مجموعه های قبلی اش نیز قابل تشخیص بود از ریتم و ضرباهنگ تندی برخوردار است و التهاب و هیجان برآمده از موقعیت قصه را نیز می توان به آن اضافه كرد كه این خود از یك سو به حضور بازیگران پرتعداد و نوع شخصیت پردازی آنها برمی گردد و هم لایه های درهم تنیده داستان و معمایی قتلی كه پیش آمده است.

كارگردان برای برجسته كردن این وضعیت از وجود كاراكتر خبرنگار هم استفاده می كند كه هم از حیث درام به رمزگشایی از راز این قتل كمك می كند و هم با استفاده از ظرفیت حرفه ای این پرسوناژ می تواند این موقعیت معمایی و پررمز و راز را برای مخاطبش با روشنی و وضوح بیشتری تاویل و بازنمایی نماید.

حضور بازرس در این ساختمان و مامور پرونده قتل در كنار كاركردهای پلیسی واجد كاركردهایی دراماتیكی هم بوده و این فرصت را به كارگردان می دهد تا به این واسطه از شخصیت های قصه و مناسبات و منویات درونی آنها رازگشایی كند و بتدریج نقاب از چهره واقعی آنها بردارد. طمانینه و جنس بازی محمود پاك نیت در نقش بازرس به خلق این موقعیت و حس و حال آن كمك كرده است.

ساختمان 85 اگر بتواند از قواعد و شرایط ژانر پلیسی در جهت به تصویر كشیدن دراماتیزه بحران اجتماعی ـ اخلاقی در بستر مناسبات خانوادگی به درستی استفاده كند، می تواند سریال موفقی باشد.

منبع : jamejamonline.ir
سه شنبه 18/8/1389 - 13:17
سينمای ایران و جهان

نگاهی به سریال «همچون سرو»
اما آنچه بیش از اینها در مركز ثقل داستان قرار می‌گیرد و در واقع شخصیت اصلی سریال را تشكیل می‌دهد، یك پزشك زن است كه قرار گرفتن او در یك اردوگاه جنگی موقعیت متضادی ایجاد می‌كند كه...

نگاهی دیگر به جایگاه زن در دفاع مقدس

الان مدتی است كه ژانر دفاع مقدس راه خود را به تلویزیون باز كرده و شاهد ساخت سریال هایی هستیم كه با دستمایه قرار دادن جنگ، ابعاد انسانی و عاطفی و البته لایه های نامكشوف و پنهان تر آن را در ساختاری دراماتیك روایت می كند. «همچون سرو» نمونه ای از این دست است كه ردپای بیژن بیرنگ را بشدت می توان در شكل قصه، شخصیت پردازی ها و تاویل و تفسیری كه از این موقعیت و آدم هایش دارد، بازشناسی كرد. به همین دلیل شاید با یك تصویر ناآشنا و تجربه ای غریب از یك اثر جنگی مواجه هستیم كه نمونه آن را كمتر دیده بودیم.

در این سریال چندان با مفهوم ماهوی جنگ و مظاهر بیرونی آن روبه رو نیستیم و بیشتر با وجوه انسانی و سویه عاطفی آدم های جنگ مواجه ایم كه شیرینی خاص خود را دارند و لایه های كمرنگی از طنز را در رفتارشناسی و اساسا روایت سریال از قصه جنگ به تصویر می كشند.

نوع نگاه و رویكرد روانشناختی بیرنگ به آدم های قصه اش و ادبیات گفتاری حاكم بر آنها كه جذاب ترین مصادیق آن را در خانه سبز دیده بودیم در یك موقعیت غیر شهری و در فضای جنگی باز تولید می شود و به همین دلیل شاید بگوییم یك نوع آشنایی زدایی از پرسوناژ های جنگی در برابر مخاطبان قرار می گیرد كه دست كم همان ابتدا براحتی نمی توانند با آن ارتباط برقرار كنند. بخشی از این واكنش به ناموزونی زمان تاریخی جنگ با رفتارشناسی كاراكترهای قصه برمی گردد. به این معنی كه نوع ارتباط آنها با هم و حتی ادبیات گفتاریشان تناسب منطقی با زمان تاریخی قصه ندارد. فرضا پژمان بازغی در یكی از قسمت های سریال می گوید می خواهم یك جوك خفن برایتان تعریف كنم. در حالی كه استفاده از زبان مخفی یا عرفی و كلماتی مثل خفن در آن زمان مورد استفاده قرار نمی گرفت و اصلا ساخته نشده بود.

ویژگی مهم سریال همچون سرو نسبت با سینمای جنگ این است كه در اینجا نه با فضای جبهه و خط مقدم و سویه عملیاتی جنگ مواجه هستیم و نه فضای شهری جنگ، بلكه لوكیشن داستان و موقعیت اصلی قصه در پشت جبهه و در یك اردوگاه جنگی اتفاق می افتد. این كه یك اردوگاه جنگی به كانون اصلی درام در یك سریال جنگی تبدیل شود ایده خلاقانه ای است كه كمتر تجربه شده است.

اردوگاه جنگی از حیث موقعیت استراتژیكی خاص خود و مناسبات انسانی حاكم بر آن قابلیت دراماتیكی بالایی دارد كه هم می توان از عناصر و مولفه های نمایشی مرتبط با جنگ در روایت خود استفاده كند و هم از ظرفیت های نمایشی مرتبط با مناسبات انسانی ـ عاطفی كه برساخته یك موقعیت اردوگاهی است.

اما آنچه بیش از اینها در مركز ثقل داستان قرار می گیرد و در واقع شخصیت اصلی سریال را تشكیل می دهد، یك پزشك زن است كه قرار گرفتن او در یك اردوگاه جنگی موقعیت متضادی ایجاد می كند كه جذابیت های خاص خود را هم از لحاظ داستان پردازی دارد و هم تصویرسازی نامتعارف از فضای جنگی. خود قصه واجد جذابیت دراماتیك بالایی است. قصه این مجموعه در روزهای جنگ و در یك اردوگاه جنگی می گذرد. روزی یك پزشك زن به این اردوگاه می آید، اما فرمانده با حضور زنان در جنگ مخالف است، بنابراین تصمیم می گیرد او را به پشت خط مقدم جبهه برگرداند، اما زمانی كه فرمانده خانم دكتر را سوار ماشین می كند تا او را برگرداند، خبر می رسد كه دشمن جاده را بمباران كرده است.

خانم دكتر مجبور می شود در اردوگاه بماند و همین باعث می شود كه او بتواند توانایی های خود را به فرمانده ثابت كند و نشان دهد كه حضور پزشك در جنگ لازم است. حال این پزشك می تواند یك زن باشد یا یك مرد.

مخاطبان ما همواره عادت دارند در یك قصه جنگی با كاراكترهای مردی روبه رو شوند كه در یك نبرد سخت و موقعیت دشوار مردانه دست به ایثار و فداكاری می زنند یا اگر زنی هم در این قصه می دیدند بیشتر مربوط به پشت جبهه و تصویر مادر یا همسر این رزمندگان بود، اما در اینجا قهرمان داستان، زنی است كه محور اصلی قصه را تشكیل می دهد و حضور فیزیكی و فعال در مناسبت های جنگی دارد. به عبارت دیگر در این سریال تلاش شده توانمندی ها، قدرت زنان و ظرافت های زنانه در یك موقعیت به ظاهر مردانه به تصویر كشیده شود و به اثبات برسد.

بیرنگ سعی كرده از موقعیت پارادوكسیكال این قصه در جهت بارور كردن ظرفیت های دراماتیكی آن بهره بگیرد؛ یعنی بازنمایی مقتدرانه یك زن با سواد و توانمند در یك موقعیت كاملا مردانه و سخت.

شاید آنچه بیش از عناصر دیگر برای مخاطب این سریال جذاب باشد، رفتارشناسی این پزشك زن و واكنش های او نسبت به موانع و چالش هایی است كه در این وضعیت جنگی برایش رخ می دهد. به عبارت دیگر، سریال همچون سرو یك تصویر نامتعارف از جنگ و تجربه آدم های آن را روایت می كند كه این نامتعارفی هرگز به معنی غیرمنطقی یا حتی غیرواقعی بودن قصه نیست.

حضور زنان بویژه پزشك و پرستار كه به كار امدادرسانی مشغول بودند، یك واقعیت تاریخی است اما كمتر شاهد فیلم و بویژه سریالی بودیم كه ایثارگری های زنان در جنگ را به تصویر بكشد و آن را به سوژه اصلی قصه بدل كند.

بیژن بیرنگ در همچون سرو از تركیب بازیگرانی استفاده كرده كه باز هم در نوع خود نامتعارف است بخصوص در رفتارشناسی آنها. برخی از این انتخاب ها منطق ضعیفی دارد؛ مثلا حضور سیاوش خیزابی با شمایل و سابقه ذهنی خاص خود كه در ذهن مخاطبان دارد در نقش یك بسیجی از كار درنیامده و آن شخصیت پردازی خانه سبزی بیرنگ در اینجا بدرستی جواب نداده است. اما روایت غیرمتعارفی از فضای جنگ و موقعیت انسانی آن در یك اردوگاه جنگی یك نوع نوآوری جسورانه است كه می تواند فتح بابی در ساخت بهتر این گونه سریال ها باشد.

منبع : jamejamonline.ir
سه شنبه 18/8/1389 - 13:17
سينمای ایران و جهان

«عصر جمعه» پس از پنج سال روی پرده می‌رود
این فیلم كه سال 84 و در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر اكران شده تا سه هفته دیگر روی پرده می‌رود. «عصر جمعه» با وجود امتیازهایی كه...

«عصر جمعه» پس از پنج سال روی پرده می رود

فیلم سینمایی «عصر جمعه» به کارگردانی مونا زندی آذرماه اکران عمومی می شود.

سیروس تسلیمی پخش کننده این فیلم سینمایی گفت: «این فیلم که سال 84 و در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر اکران شده تا سه هفته دیگر روی پرده می رود. «عصر جمعه» با وجود امتیازهایی که دارد در گروه سینمایی آزاد اکران می شود. امیدوارم جذابیت ها و امتیازهای فیلم با وجود این تاخیر چند ساله در اکران دیده شود.»

رویا نونهالی، هانیه توسلی، رامین راستاد و مهرداد صدیقیان بازیگران این فیلم هستند. داستان نخستین فیلم مونا زندی درباره زنی آرایشگر است که مشکلات مختلف در زندگی خصوصی اش دارد.

 

منبع : mehrnews.com
سه شنبه 18/8/1389 - 13:14
سينمای ایران و جهان

رضا كیانیان حاصل یك‌سال و نیم عكاسی‌اش را عرضه می‌كند
رضا كیانیان ـ بازیگر سینما،تئاتر ایران كه در نمایشگاه قبلی‌اش «عكس‌های تنهایی» با تصویر‌كردن پوست درختان بیشتر بر وجوه زیبایی‌شناسی تكیه كرده بود، این بار در عكس‌هایش بیشتر بر...

رضا كیانیان حاصل یك سال و نیم عكاسی اش را عرضه می كند

دومین نمایشگاه انفرادی عكس رضا كیانیان با نام «قار سوم» از روز شنبه 22 آبان ماه «ماه مهر» برپا می شود.

به گزارش خبرنگار بخش تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، رضا كیانیان ـ بازیگر سینما،تئاتر ایران كه در نمایشگاه قبلی اش «عكس های تنهایی» با تصویر كردن پوست درختان بیشتر بر وجوه زیبایی شناسی تكیه كرده بود، این بار در عكس هایش بیشتر بر نگاه مفهومی تمركز كرده است.

گفته می شود: نام این نمایشگاه برگرفته از صدای قارقار كلاغ است و تم مفهومی آن بر افسانه ها و اسطوره هایی كه درباره ی این پرنده وجود دارد، تمركز دارد. بنابر این در این نمایشگاه رنگ كاربرد زیادی ندارد و عكس ها بیشتر با رنگ های سفید و طیف های خاكستری تصویر شده اند.

عكس های این نمایشگاه حاصل تصاویری هستند كه كیانیان در طول یك سال و نیم گذشته ثبت كرده است. او به طور همزمان روی چندین سوژه كار كرده، اما در نهایت سوژه «كلاغ» بود كه به سرانجام می رسد و موضوع دومین نمایشگاه این هنرمند می شود.

با توجه به مفهومی بودن این نمایشگاه فاتك موسوی با طراحی یك چیدمان و مانی بیات با طراحی صدا تلاش می كنند به انتقال مفاهیم عكس های این نمایشگاه كمك كنند.

كیانیان كه در نمایشگاه «عكس های تنهایی» 48 عكس را در فرهنگسرای نیاوران به نمایش گذاشته بود، این بار 20 عكس 100*150 را به نمایش می گذارد، چرا كه قابلیت این سوژه همین تعداد عكس است.

نمایشگاه «قار سوم» كه از 22 آبان ماه افتتاح می شود تا 15 آذرماه در گالری ماه مهر به نشانی جردن، خیابان نیلوفر برپا خواهد بود.

دراین نمایشگاه هم هم چون نمایشگاه «عكس های تنهایی» از هر عكس یك نسخه برای فروش به نمایش گذاشته می شود، ضمن این كه كتاب عكس های «قارسوم» همزمان با برپایی نمایشگاه ارائه خواهد شد.

منبع : isna.ir
سه شنبه 18/8/1389 - 13:13
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته