کوچه پس کوچه های فکر من
از برگهای زرد یاد تو پر بود
پاییزی رنگارنگ: هجومی از دل مشغولی های همیشه ماندگار...
و
لحظه های احساس،
که آبی خاکستری اند... گاهی ابری، گاهی بارونی
اما انگار "بهانه های بارانی" کوچک و کوچکتر می شوند
و گویی که هیچ گریزی نیست:
باران بهانه ها همیشه نرم و نمناک است...
... هراس من اما،
خراش خش خش برگها در فکر نازک توست!!
خودم را ببخشم یا نه؟
کلبه ی بارونی حرفهای جامونده ... خیس خیس