• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2831
تعداد نظرات : 1060
زمان آخرین مطلب : 4401روز قبل
دانستنی های علمی

زیبایی، آخرین پیروزی انسانی است كه دیگر امیدی ندارد.

سه شنبه 25/12/1388 - 8:50
طنز و سرگرمی
مردها مثل « مخلوط کن  هستند در هر خانه یکی از آنها هست ولی نمیدانید به چه درد میخورد

مردها مثل « آگهی بازرگانی  هستند حتی یک کلمه از چیزهائی را که میگویند نمیتوان باور کرد

مردها مثل « کامپیوتر » هستند. کاربری شان سخت است و هرگز حافظه ای قوی ندارند
مردها مثل « سیمان » هستند. وقتی جائی پهنشان میکنی باید با کلنگ آنها را از جا بکنی

مردها مثل «   طالع بینی مجلات » هستند. همیشه به شما میگویند که چه بکنید و معمولاً اشتباه می گویند.


مردها مثل « باران بهاری » هستند . هیچوقت نمیدانید کی می آیند ، چقدر ادامه دارد و کی قطع میشود

 

سه شنبه 25/12/1388 - 8:34
طنز و سرگرمی

زنها مثل اطو هستند هم مصرفشان بالا است هم زود داغ می کنند.


زنها مثل سکوت هستند با کوچکترین حرفی میشکنند.

زنها مثل چراغ راهنمایی هستند هر چقدر هم با آنها حرف بزنی باز هم مرتب رنگ عوض می کنند.

زنها مثل عینک دودی هستند با هردودنیا را تیره و تار می بینی.

زنها مثل ظرف سفالی هستند بدون رنگ و لعاب جلوه ای ندارند.

زنها مثل کامپیوتر هستند یک بار خودش را میگیری و یک عمر لوازم جانبی آنرا.

زنها مثل توپ هستند تا لگدشان نزنی تکون نمی خورند.

زنها مثل لاستیک سواری هستند کمتر از چهارتا بیفایده است.

زنها مثل بچه ها هستند تا وقتی که ساکتند خوبند
 
**************

سه شنبه 25/12/1388 - 8:33
دانستنی های علمی

آیا می دانستید ؟

http://egza.files.wordpress.com/2008/05/question_mark_egza.jpg

آیا میدانستی اولـیـن تــمـاس تـلفـنی ایـران سـال 1285 خـورشـیـدی در تـهـران برقرار شد?

آیا میدانستی که ریسک ابتلا به آنفلوانزای مرغی یک بر صد میلیون میباشد؟

آیا میدانستی بزرگترین مروارید دنیا، 6.4 کیلوگرم وزن دارد. این مروارید حدود هفتاد و یک سال پیش در فیلیپین از داخل یک صدف بسیار بزرگ در آورده شد.

آیا میدانستید هزارپا، ده هزار نژاد متفاوت دارد و جالبتر اینکه هیچ کدام هزار پا ندارند وبیشترین پا را یک نوع نژادی دارد که در کالیفرنیا یافت میشود، تعداد پاهای آن به هفتصد و پنجاه تا میرسد؟

آیا میدانستی که مونالیزا فاقد ابرو میباشد زیرا در دوران رنسانس تراشیدن ابرو مد بوده است

آیا میدانستی که تقریبا نیمی از كل نشریات جهان در دو كشور آمریكا و كانادا منتشر میشود

آیا میدانستی که نوعی كوسه دارای 3500 دندان می بـــاشد كه از هیچ یك از آنها استفاده نمیكند؟

آیا میدانستی که بـدن انـســان برای حفظ تعادل خود در حـال ایستادن از سیصد عضلاستفاده میكند؟

آیا میدانستی که یك موش كور قادر به حفر تونلی به طول 9 كیلومتر تنها در یك شب میباشد؟


آیا میدانستی که اغلب ماتیكها حاوی فلسهای ماهی میباشند؟

آیا میدانستی سرعت سریعترین حلزون 2.3 میلیمتر در ثانیه میباشد یعنی یک کیلومتر در پنج شبانه و روز؟

آیا میدانستی که چـگـالـی زمـیـن از سیارات دیـگر منظومه شمسی بیشتر است؟

آیا میدانستی که هر فرد هنـگام غــذا خـــوردن بطور مـتـوسط 295 بار عمل بلعیدن را انجام می دهد؟

آیا میدانستی که خواب كمتر از 6 ساعت و بیشتر از 8 ساعت، خطر ابتلا به دیابت را افزایش میدهد؟

آیا میدانستی که ریسک ابتلا به آنفلوانزای مرغی یک بر صد میلیون میباشد؟

آیا میدانستی مساحت گروئلند برابر است با مجموع مساحت کشورهای انگلیس، اسپانیا، ایتالیا، بلژیک، سویس و آلمان ولی با این تفاوت که در این کشورها جمعا" سیصد و هفده میلیون نفر زندگی میکند ولی در گروئلند فقط پنجاه و هفت هزار نفر زندگی میکند؟


آیا میدانستی طولانی ترین دوران حاملگی متعلق به فیل هندی هست که ششصد روز به طول میانجامد، بهتر است بدانید که دروان حاملگی کرگدن نیز به چهارصد و نود روز بطول می انجامد؟

آیا میدانستی که پستانداران بغیر از انسان و میمون، رنگها را بدرستی تشخیص نمیدهند؟

آیا میدانستی که اثر سیب در بیـدار نـگـهـداشتن افـراد در شـب بـیشـتر از قـهــوه و كافئین است؟

 

سه شنبه 25/12/1388 - 8:26
ادبی هنری
همسرم نواز با صدای بلند گفت، تا کی می خوای سرتو توی اون روزنامه فرو کنی؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟شوهر روزنامه رو به کناری انداخت و بسوی آنها رفت
تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود
ظرفی پر از شیربرنج در مقابلش قرار داشت
آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود
گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم، چرا چند تا قاشق گنده نمی خوری؟
فقط بخاطر بابا عزیزم. آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت
باشه بابا، می خورم، نه فقط چند قاشق، همه شو می خوردم. ولی شما باید.... آوا مکث کرد
بابا، اگر من تمام این شیر برنج رو بخورم، هرچی خواستم بهم میدی؟...
دست کوچک دخترم رو که بطرف من دراز شده بود گرفتم و گفتم، قول میدم. بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم
ناگهان مضطرب شدم. گفتم، آوا، عزیزم، نباید برای خریدن کامپیوتر یا یک چیز گران قیمت اصرار کنی
بابا از اینجور پولها نداره. باشه؟
نه بابا. من هیچ چیز گران قیمتی نمی خوام.
و با حالتی دردناک تمام شیربرنج رو فرو داد.
در سکوت از دست همسرم و مادرم که بچه رو وادار به خوردن چیزی که دوست نداشت کرده بودن عصبانی بودم
وقتی غذا تمام شد آوا نزد من آمد. انتظار در چشمانش موج میزد
همه ما به او توجه کرده بودیم. آوا گفت، من می خوام سرمو تیغ بندازم. همین یکشنبه
تقاضای او همین بود.
همسرم جیغ زد و گفت، وحشتناکه. یک دختر بچه سرشو تیغ بندازه؟ غیرممکنه. نه در خانواده ما. و مادرم با صدای گوشخراشش گفت، فرهنگ ما با این برنامه های تلویزیونی داره کاملا نابود میشه
گفتم، آوا، عزیزم، چرا یک چیز دیگه نمی خوای؟ ما از دیدن سر تیغ خورده تو غمگین می شیم
خواهش می کنم، عزیزم، چرا سعی نمی کنی احساس ما رو بفهمی؟
سعی کردم از او خواهش کنم. آوا گفت، بابا، دیدی که خوردن اون شیربرنج چقدر برای من سخت بود
آوا اشک می ریخت. و شما بمن قول دادی تا هرچی می خوام بهم بدی. حالا می خوای بزنی زیر قولت
حالا نوبت من بود تا خودم رو نشون بدم. گفتم، مرده و قولش
مادر و همسرم با هم فریاد زدن که، مگر دیوانه شدی؟
نه. اگر به قولی که می دیم عمل نکنیم اون هیچوقت یاد نمی گیره به حرف خودش احترام بذاره
آوا، آرزوی تو برآورده میشه
آوا با سر تراشیده شده صورتی گرد و چشمهای درشت زیبائی پیدا کرده بود
صبح روز دوشنبه آوا رو به مدرسه بردم. دیدن دختر من با موی تراشیده در میون بقیه شاگردها تماشائی بود. آوا بسوی من برگشت و برایم دست تکان داد. من هم دستی تکان دادم و لبخند زدم
در همین لحظه پسری از یک اتومبیل بیرون آمد و با صدای بلند آوا را صدا کرد و گفت، آوا، صبر کن تا من بیام
چیزی که باعث حیرت من شد دیدن سر بدون موی آن پسر بود. با خودم فکر کردم، پس موضوع اینه
خانمی که از آن اتومبیل بیرون آمده بود بدون آنکه خودش رو معرفی کنه گفت، دختر شما، آوا، واقعا فوق العاده ست. و در ادامه گفت، پسری که داره با دختر شما میره پسر منه
اون سرطان خون داره. زن مکث کرد تا صدای هق هق خودش رو خفه کنه. در تمام ماه گذشته هریش نتونست به مدرسه بیاد. بر اثر عوارض جانبی شیمی درمانی تمام موهاشو از دست داده
نمی خواست به مدرسه برگرده. آخه می ترسید هم کلاسی هاش بدون اینکه قصدی داشته باشن مسخره ش کنن
آوا هفته پیش اون رو دید و بهش قول داد که ترتیب مسئله اذیت کردن بچه ها رو بده. اما، حتی فکرشو هم نمی کردم که اون موهای زیباشو فدای پسر من کنه
آقا، شما و همسرتون از بنده های محبوب خداوند هستین که دختری با چنین روح بزرگی دارین
سر جام خشک شده بودم. و... شروع کردم به گریستن. فرشته کوچولوی من، تو بمن درس دادی که فهمیدم عشق واقعی یعنی چی
خوشبخت ترین مردم در روی این کره خاکی کسانی نیستن که آنجور که می خوان زندگی می کنن. آنها کسانی هستن که خواسته های خودشون رو بخاطر کسانی که دوستشون دارن تغییر میدن
به این مسئله فکر کنین
سه شنبه 25/12/1388 - 8:25
ادبی هنری
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند . آن ها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند .
در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید : نظرت در مورد مسافرت مان چه بود ؟
پسر پاسخ داد : عالی بود پدر !....
پدر پرسید : آیا به زندگی آن ها توجه کردی ؟
پسر پاسخ داد: فکر می کنم !
پدر پرسید : چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت : فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چهار تا . ما در حیاط مان فانوس های تزئینی داریم و آن ها ستارگان را دارند . حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آن ها بی انتهاست !
در پایان حرف های پسر ، زبان مرد بند آمده بود . پسر اضافه کرد : متشکرم پدر که به من نشان دادی ما واقعأ چقدر فقیر هستیم !
سه شنبه 25/12/1388 - 8:24
خواستگاری و نامزدی
برای همه ما این سوال مطرح است كه آ‌یا زن‌ها و مردها واقعا باهم متفاوتند؟ آیا ذهن آنها اطلاعات را به طور متفاوتی از یكدیگر پردازش می‌كند.

باتوجه به مدارك علمی موجود می‌دانیم كه مغز زن و مرد با هم تفاوت‌هایی اساسی دارند...

اما درباره كاربردهای این تفاوت‌ها بررسی دقیقی صورت نگرفته است ولی به راستی اگر درباره علل تفاوت‌های مغزی میان زن و مرد اطلاعات بیشتری داشتیم، آیا زندگی شادمان‌تر و بهتری نداشتیم؟ آگاهی از تفاوت‌ها باعث می‌شود بتوانیم بهتر آنها را بپذیریم و با مشكلات ناشی از آن كنار بیاییم.

یكی از تفاوت‌ها درباره مغز  زن و مرد، اندازه آن است. ثابت‌شده كه مغز مردها 10درصد از مغز زن‌ها سنگین‌تر است. اما حجم و بزرگی، همه چیز را ثابت نمی‌كند. زن‌ها در بخشی از مغز خود سلول‌های خاكستری رنگ بیشتری دارند. ارتباط میان سلول‌های مغزی زنان هم بیش از مردان است كه این به ویژه در كورتكس پیشانی بیشتر است. این بخش مسئول قضاوت و تصمیم‌گیری است و درواقع بخش اجرایی مغز به حساب می‌آید.

بعضی از دانشمندان معتقدند كه اتصالات بیشتر مغزی زنان دلیلی است كه جریان خون در مغز آنها بیشتر باشد؛ در واقع ممكن است مغزهای كوچك‌تر از كارآمدی بیشتری برخوردار باشند. و در حالی كه سلول‌های مغزی در جنین مذكر بیشتر از سلول‌های مغزی جنین  مونث است.

این می‌تواند دلیلی باشد كه پسرها بیش از دخترها با مشكلات رشدی روبه رو هستند. پسرهایی كه مغز بزرگ‌تری دارند در مقایسه با دخترها از ضربان قلب كمتری برخوردارند. درجه حرارت بدن‌آنها هم از درجه حرارت بدن دخترها پایین‌تر است. بسیاری از پسرها در مقایسه با دخترها در كودكی با مشكلات ذهنی بیشتری مواجه می‌شوند.

بررسی‌ای كه اخیرا صورت گرفته سوال مهمی را مطرح ساخته است؛ ممكن است زنان در آن واحد بتوانند چندكار مختلف را بهتر انجام بدهند اما آیا انجام دادن چندكار مختلف با هم كاراترین شكل كاركردن است؟

پژوهشگران به این نتیجه رسیده‌اند كه وقتی شخصی در آن واحد از كاری به سراغ كار دیگری می‌رود، به لحظات گرانبهایی برای ارزیابی دوباره نیاز پیدا می‌كند. بعضی از پژوهشگران هم معتقدند كه رفتن از یك كار به سراغ كار بعدی به شكل همزمان تنها لحظاتی وقت می‌گیرد و از كارایی به میزان بسیار كمی می‌كاهد.

می‌توان اینطور نتیجه گرفت كه انجام دادن همزمان چندكار وقتی كار دیگری نداشته باشید، بدون اشكال است. مثلا وقتی سعی دارید غذا را روی میز بگذارید و همزمان با آن می‌خواهید مطمئن شوید كه آیا فرزندانتان غذایشان را می‌خورند توجه كردن همزمان به این دو موضوع اشكالی ندارد. اما وقتی باید روی نوشتن متمركز شد، بهتر است تلفن همراه را خاموش كرد تا بهتر بتوان روی نوشتن متمركز شد.

جامعه و فرهنگی كه پسرها و دخترها در آن رشد می‌كنند بسیار تاثیرگذارند. معمولا اشخاص دوست دارند  با دخترها حرف بزنند؛ اما پسرها را تشویق می‌كنند كه از همان سال‌های اول زندگی با اسباب بازی‌های مكانیكی بازی كنند.

تحقیقات نشان داده كه مردان و زنان مسائل فضایی را به اشكال مختلفی حل می‌كنند. برای مثال در كانادا در جریان یك بررسی جالب در این‌باره تحقیق شد كه زنان و مردان در یك محیط ناشناخته چگونه راه خود را پیدا می‌كنند. معلوم شد نه تنها زنان و مردان در انجام دادن این كار از بخش‌های متفاوت مغز خود استفاده می‌كنند؛ بلكه برای پیدا كردن راه از روش‌های متفاوتی بهره می‌گیرند.

ظاهرا سمت راست مغز، جایگاه اصلی است كه به كمك آن می‌توانیم راه خود را در نقاط ناشناخته یا شناخته شده تشخیص دهیم. با این حال جالب اینجاست در حالی كه هم زنان و هم مردان از بخش‌های فعال شده ‌سمت راست مغز خود استفاده می‌كنند، مردها از بخشی از سمت چپ مغز خود هم برای پیدا كردن راه استفاده می‌كنند؛ اما این در مورد زن‌ها صدق نمی‌كند.

برای مثال مردها بهتر متوجه می‌شوند كه اگر یك شیء را در فضا در جهات مختلفی بگردانیم، چه شكل و نقشی از آن در معرض تماشا قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر، مردها در زمینه‌های سه بعدی تشخیص بهتری دارند. البته این توانمندی با كاهش توانمندی‌های كلامی همراه می‌شود كه زنان در این زمینه در شرایط بهتری قرار دارند.

تفاوت‌های شنیداری

زنان و مردان علایق مشابه فراوانی دارند. با این حال بسیاری از زنان معتقدند گاه صحبت كردن با همسرشان به كوبیدن سر به یك دیوار آجری شباهت دارد! زیرا مردها گوش نمی‌دهند یا از حرف‌هایشان ناراحت می‌شوند، به اظهارنظرها و تفسیرهای آنها نیز توجهی ندارند.

اما در واقع بخشی از مشكلاتی كه زنان و مردان در جریان برقراری ارتباط دارند، مبنای بیولوژیایی دارد. مدارك و شواهد علمی فراوانی وجود دارند كه نشان می‌دهند مردان به گونه‌ای متفاوت از زنان گوش می‌دهند، درك می‌كنند یا حرف می‌زنند. تفاوت قابل ملاحظه دیگری بین طرز شنیدن زنان و  مردان وجود دارد.

زن و مرد نسبت به ابرازهای چهره، لحن صداوسایر مظاهر غیركلامی واكنش‌های متفاوتی نشان می‌دهند. مردها می‌توانند احساسات صریح و مستقیم در دیگران را شناسایی كنند و این كار را در مواقعی بهتر از دیگران انجام می‌دهند. آنها لازم دارند كه پرخاش و خشونت‌های موجود در مردان دیگر را شناسایی كنند تا به سرعت بتوانند از خود دفاع كنند. اما در تشخیص سرنخ‌های ظریف غیركلامی كه اندوه و هراس را مخابره می‌كند به اندازه زن‌ها قوی نیستند.

پژوهشگران معتقدند كه این برتری زنان به دلیل محافظت از اطفال و كودكان آنهاست. كودك نمی‌تواند به شما بگوید كه گرسنه یا بیمار است. برای اینكه از خواسته كودك اطلاع حاصل شود مادر باید از مهارت‌هایی برخوردار باشد كه بتواند متوجه سرنخ‌های موجود باشد و زنان این توانایی را دارند. به نظر می‌رسد تفاوت‌ طرز واكنش  ما به رفتارهای احساسی و عاطفی به تفاوت‌های عملكردی مغز بستگی دارد.

براساس یك بررسی، وقتی زنان نشانه‌های هراس را در چهره كسی می‌بینند بخش هشدار دهنده مغز سریع‌تر از این بخش در مردان عمل می‌كند. از سوی دیگر نتایج یك تحقیق نشان می‌دهد كه زنان و مردان از بخش‌های متفاوت مغز برای شناسایی اینكه آیا چهره‌ای شاد، اندوهگین یا بی‌تفاوت است استفاده می‌كنند.

 اقدام برای بهبود

خوب گوش‌كردن برای مردان دشوارتر از زنان است؛ بنابراین برای صحبت كردن با آنها از قبل زمان خاصی را در نظر بگیرید؛ بدین ترتیب آنها می‌دانند كه درباره موضوع مهمی می‌خواهید حرف بزنید.

برای داشتن نتیجه بهتر هنگام صحبت كردن و برقراری ارتباط بهتر به این موارد توجه كنید:
- زمانی را انتخاب كنید كه برای هر دو نفر شما مناسب باشد.
- هنگام صحبت كردن و گفت‌وگو سعی كنید كاملا تمركز داشته باشید و عوامل حواس پرتی را از بین ببرید.
- از ابتدای سخن‌گفتن باامور مثبت شروع كنید.
- منظورتان را سریع و با صداقت، صریح و روشن بیان كنید.
- از به كار بردن عبارت‌های نامأنوس، مبهم و دشوار خودداری كنید و بكوشید ساده سخن بگویید.
- به موقع به صحبت‌های خود پایان بخشید و حرف‌های خود را بیش از حد لازم تكرار نكنید.

برخورد با استرس

نكته جالب در برخورد با استرس تفاوت‌های عملكردی است. كسانی كه در برخورد با چالش‌های اجتماعی با نزدیك‌شدن به شرایط و محیط جدید واكنش نشان‌ می‌دهند، نیمه چپ كورتكس پیشانی آنها فعال می‌شود و برعكس اشخاص ضداجتماعی و خجالتی و اشخاصی كه به شدت حالت تدافعی دارند، نیمه راست مغزشان فعال می‌شود. بررسی جالب دیگری نشان داد در حالی كه در مردان خجالتی و كم رو سمت راست مغز پیشانی، فعال می‌شود، زنان با ویژگی‌های مشابه سمت چپ مغزشان را فعال می‌كنند.

مشاهداتی از این قبیل نشان می‌دهد كه زنان و مردان با چالش‌های زندگی برخورد متفاوت می‌كنند. آنچه مسلم است این است كه زنان و مردان به دو شكل متفاوت با استرس و مشكلات روبه رو می‌شوند. در واقع در شرایط استرس تولید كورتیزول در زنان در مقایسه با مردان بیشتر و طولانی‌تر است.

زنان باید توجه داشته باشند كه برای برخورد مناسب با استرس باید روابط خانوادگی خود را تقویت كنند. در غیر این صورت امكان آن وجود دارد كه دچار افسردگی شوند.

كشف برخی از تفاوت‌های فیزیولوژیكی میان مردان و زنان به ما كمك می‌كند تا بیماری را بهتر تشخیص دهیم و بهتر بتوانیم به بیماران خدمت كنیم. هنگامی كه به تفاوت قلبی میان زنان و مردان پی برده می‌شود، درمان بهتری هم صورت می‌گیرد. همین مطلب باید در مطالعه مغز زن و مرد لحاظ شود تا بهتر بتوانیم اختلالاتی نظیر افسردگی را  درك كنیم. باتوجه به آنكه این بیماری تاثیرات طولانی‌مدتی برجای می‌گذارد، باید همه تلاش خود را بكنیم تا بدانیم چرا این تفاوت‌ها وجود دارند و چگونه می‌توان این ناراحتی را درمان كرد.

تفاوت‌ها و شباهت‌ها

زنان و مردان بیش از آنكه با هم تفاوت داشته باشند به هم شبیه هستند اما مطمئنا تفاوت‌هایی هم میان آنها وجود دارد كه باید آنها را بررسی كرد و از تاثیر آنها روی رفتارهای مختلف آگاه شد.

اگر فرصت‌های برابر و مناسبی كه در اختیار مردان و زنان قرار می‌گیرد از طرف جامعه تأمین شود، این وظیفه ماست كه سعی كنیم همه بتوانند از این فرصت‌ها استفاده كنند. بنابراین همیشه كارهای زیادی داریم كه باید انجام دهیم.


سه شنبه 25/12/1388 - 8:19
خانواده
مراقب افكارت باش آنها به گفتار تبدیل میشوند.مراقب گفتارت باش آنها به كردار تبدیل میشوند.مراقب كردارت باش آنها به عادت تبدیل میشوند.مراقب عاداتت باش آنها به شخصیت تبدیل میشوند.مراقب شخصیتت باش آن سرنوشتت خواهد بود.
سه شنبه 25/12/1388 - 8:13
ادبی هنری

دست عشق از دامن دل دور باد!
می‌توان آیا به دل دستور داد؟

می‌توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟

موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟

آنکه دستور زبان عشق را
بی‌گزاره در نهاد ما نهاد

خوب می‌دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی‌بایست داد

نویسنده ی این اشعار زیبا کسی نیست جز : قیصر امین پور .. او که از کودکی تا به امروز با شعر هایش بزرگ شدیم ..

به همین منظور مطلبی در باب نقد این شعر و نگاه قیصر امین پور به مقوله ی عشق براتون قرار دادم : امید که مورد پسندتان قرار گیرد ..

ما را از نظرات ارزشمند خود محروم نفرمایید :

عشق به روایت قیصر : نویسنده : مهدی طاهری , روزنامه ایران :

دستور زبان عشق قیصر امین پور، روی پیراهنی افتاده که زیر پیراهن، یک صفحه دفتر مشق است با همان خطوط آشنا اما این کتاب، مشق عشق برای قیصر نیست.

دستور زبان عشق قیصر امین پور، روی پیراهنی افتاده که زیر پیراهن، یک صفحه دفتر مشق است با همان خطوط آشنا اما این کتاب، مشق عشق برای قیصر نیست. رنگ قرمز پس زمینه عنوان کتاب، مخاطب را به دنیای قدیمی امین پور می برد، دنیایی که پس از لبخندها و شادی های او یا غم ها و دلگیری ها پیش می آید. پشت جلو نیز، همین گونه رقم می خورد پیراهنی باز وشعری برای انتظار…

قیصر امین پور را از پیش ترها می شناسیم، با دغدغه هایش و فضایی که به لحاظ زبانی و مفهومی در اشعارش ایجاد کرده است، آشناییم.

اگر به قبل تر بازگردیم و نگاهی به دهه ۶۰ بیندازیم او یکی از شاعرانی بود که توانست قطار شعر را از ایستگاه های غمگین برهاند و آواز دوباره ای درگوش ریل ها و ایستگاه ها بخواند. آوازی از جنس تغزل و تعهد. بیراه نیست اگر او و دوست همراهش مرحوم سیدحسن حسینی را در راه بالندگی شعر دهه ۶۰ بسیار تأثیرگذار بدانیم، چرا که شعر در این دهه دارای فضایی ناهمگون بود. کشور در شرایط جنگ به سر می برد و ادبیات خواه ناخواه، باید مردم را به جهانی دعوت می کرد که از پس آن مال و جان و ناموس و موطن آنها در امان بماند و امین پور، البته چنان کرد که شایسته شعر و ادبیات درا یران آن دوره بود. امروز ما به دستور زبان عشق رسیده ایم. دستور زبانی که نمی دانیم برای چه نام عشق بر آن نهاده شده است. اگر دستور است پس چرا آن را در کنار عشق آورده ایم و اگر رهاست چرا برایش زبان در نظر گرفته ایم. این ترکیب (دستور زبان عشق) از زبانی و بیانی حرف می زند که البته در قید و بند زبان و بیان نیست، چرا که عشق دربند نیست. عشقی که ما می شناسیم و امین پور می شناسد، از مولوی ها و عطارها و حافظ ها تا بایزیدی ها و حلاج ها آمده و حالا عنوانی شده برای کتاب شاعری که در دهه پنجم زندگیش می زید. باید از قیصر امین پور بپرسم در این روزگار که کالای عشق شعار شده، چرا عنوان کتاب شما عشق است؟ شعری در مجموعه هست با عنوان دستور زبان عشق که نام کتاب از این شعر به ودیعه گرفته شده است، این شعر را می خوانیم تا شاید دستمان بیاید قیصر چرا نام کتابش را دستور زبان عشق گذاشته است.

دست عشق از دامن دل دور باد!
می توان آیا به دل دستور داد؟
می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود، ایست!
باد را فرمود، باید ایستاد؟
آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد

در بیت نخست این شعر شاهدیم که شاعر دستور دادن به دل را مردود یا مطرود می شمارد، شاید هم او این کار را نمی کند و با علامت پرسشی که در مصراع دوم می آید مخاطب را در تعلیقی دو سویه می گذارد که آیا واقعاً می شود به دل دستور داد که عشق را از درون خود بیرون کند یا این که عشق را در درون خود راه ندهد؟ در ادامه در بیت دوم مثالی برای بیت نخستین می آورد به شکلی که برای مخاطب قابل لمس تر باشد، می گوید می شود به دریا دستور داد که به ساحل فکر نکند؟ آیا به موج و دریا می توان فرمان ایست داد در بیت سوم دوباره پرسشی است که در ادامه پرسش سطر نخست مطرح می شود.

بیت بعد به کسی اشاره می کند که این عشق را در نهاد ما گذارده است.
در این بیت از نهاد و گزاره در دو معنی استفاده شده است.
این ایهام اول به درون ما و وجود ما اشاره دارد و سپس به دستور زبان فارسی و مراعات النظیری است بین «دستور زبان»، «نهاد» و «گزاره».

این بیت که با بیت پایانی موقوف المعانی است به پدیده ای اشاره دارد که وقتی در نهاد به ودیعه گذاشته می شود مانند شمشیری است که در دست زنگی سیاه است. عشق ودیعه ای است که باری تعالی در درون ما به امانت گذاشته و به وسیله آن انسان می تواند به درستی و صحت راه های رسیدن به حق را طی کند. این عشق نه آن است که به راحتی بر سر کوچه و بازار ریخته شود.

● سال ها دویده ام از پی خودم

هر شاعر یا نویسنده ای در دوره هایی از زندگی اش به این قضیه می اندیشد که کجای جهان و خودش ایستاده است، به تعبیر دیگر هنرمندان و اندیشمندان پیاپی خود و حضور خود در هستی را مورد محک قرار می دهند و می کوشند دریابند تا چه حد پیشرفت معنوی و گاه مادی داشته اند، این شناخت از موقعیت و پرسش از کجایی و چگونگی جایگاه انسانی به سن و سال خاصی بستگی ندارد بلکه پرسشی است که می تواند هر لحظه از زندگی به سراغ خردمند بیاید. درست مثل نشانه هایی که باری تعالی می فرماید برای دانایان در زمین قرار داده است. قیصر امین پور در غزل سفر در آینه بخشی از این دغدغه را در دنیای خودش بیان می کند. امین پور آنگونه که می اندیشد، می نویسد، این را مخاطبان خاص او به خوبی می دانند، وی سطرهایی را بدون پیشداشت اندیشمندانه و شاعرانه روی کاغذ نمی آورد. حال سطوری از غزل سفر در آینه را بخوانیم:

این منم در آینه یا تویی برابرم؟
ای ضمیر مشترک، ای خود فراترم!
در من این غریبه کیست باورم نمی شود
خوب می شناسمت در خودم که بنگرم
این تویی، خود تویی، در پس نقاب من
این مسیح مهربان، زیرنام قیصرم
قوم و خویش من هم از قبیله غمند
عشق خواهر من است، درد هم برادرم
سال ها دویده ام از پی خودم ولی
تا به خود رسیده ام، دیده ام که دیگرم
در به در به هر طرف، بی نشان و بی هدف
گم شدم چو کودکی در هوای مادرم
راستی چه کرده ام؟ شاعری که کار نیست
کار چیز دیگری است، من به فکر دیگرم

البته سطرهایی از این شعر حذف شد که کمی ساختار شعر را دارای خلل می کندو اما مسأله اصلی مطروحه در این شعر همان طور که پیش تر آمد تردید خودشناسی است. حال اگرچه قیصر امین پور دارای جایگاه ویژه ای در شعر و در اندیشه است اما این اثر به شکل عمومی پرسش از جایگاه انسان ها را مد نظر دارد و به طور اخص مربوط به شاعر نیست.

مسأله پرسش از جایگاه فکری و انسانی مسأله ای است که اندیشمندان و هنرمندان فراوانی را به خود مشغول کرده است. بخش دیگری از این دغدغه در غزل دیگری از این مجموعه متبلور شده است. «حیرانی» عنوان غزلی است که باز با همین دغدغه در آن مواجهیم. البته لازم به یادآوری است که در مبحث اول مسأله جایگاه انسان ها در هستی و در وجود خودشان مطرح بود اما در این غزل مسأله شیدایی حیرانی انسان است:

من سایه ای از نیمه پنهانی خویشم
تصویر هزار آینه حیرانی خویشم
صدبار پشیمانی وصد مرتبه توبه
هر بار پیشمان ز پشیمانی خویشم
یا در غزل «شب اسطوره ای» به گونه ای دیگر با این روایت مواجه هستیم
دور از همه مردم شده ام در خودم امشب
پیدا شده ام، گم شده ام در خودم امشب

به گونه ای دیگر قیصر امین پور در غزل «در این زمانه» انسان معاصر امروز را معرفی می کند، انسانی که نه جایگاه خود «شر» را می شناسد نه جایگاه دیگری را. این انسان خود به خود از اطرافیان فاصله می گیرد و از معاشرت با آنها دوری می کند. این انسان با ویژگی هایی که عنوان شد دیگر به خودش نزدیک نیست و نمی تواند به ویژگی ها و سجایای اخلاقی بیندیشد. چگونه انسان می تواند به خوبی و نیکی فکر کند آن وقت به دوستان و خویشان خود برساند به این چند بیت توجه کنید:

در این زمانه هیچ کس خودش نیست
کسی برای یک نفس خودش نیست
خدای ما اگر که در خود ماست
کسی که بی خداست پس خودش نیست
تو دست کم کمی شبیه خودش باشد
در این جهان که هیچ کس خودش نیست

درواقع رسیدن به این مرتبه از دانایی که موقعیت خود و دیگری را بشناسی در بخش هایی از «دستور زبان عشق» مورد توجه قرار گرفته است.

● آه این آیینه کی غرق غبار و گرد شد

امین پور را با غزل هایی می شناسیم که امروزه بسیاری از آنها ورد زبان مردمند. غزل هایی که برخی اگر چه به ظاهر از پژمردگی سخن می گویند اما در باطن خیال و زندگی و پویندگی دارند.

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم

یا غزلی با این مطلع:
عمری به جز بیهوده بودن سر نکردیم
تقویم ها گفتند و ما باور نکردیم

این دو غزل اگرچه حال و هوای به ظاهر پریشانی دارند اما از درون شان خون زیستن بیرون می تپد. امین پور در مجموعه «دستور زبان عشق» باز هم این گونه سروده هایش را آورده و شاید بار دیگر توانایی اش در سرودن این مفاهیم تداعی کننده «اجتماع نقیضین» را به رخ مخاطب شعر کشیده است.

اول آبی بود این دل، آخر اما زرد شد
آفتابی بود، ابری شد، سیاه و سرد شد
آفتابی بود، ابری شد، ولی باران نداشت
رعد و برقی زد ولی رگبار برگ زد شد
صاف بود و ساده و شفاف، عین آینه
آه، این آیینه کی غرق غبار و گرد شد؟
هر چه با مقصود خود نزدیک تر می شد، نشد
هر چه از هر چیز و هر ناچیز دوری کرد، شد
هر چه روزی آرمان پنداشت، حرمان شد همه
هر چه می پنداشت درمان است، عین درد شد
درد اگر مرد است با دل راست رویارو شود
پس چرا از پشت سر خنجر زد و نامرد شد؟
سر به زیر و ساکت و بی دست و پا می رفت دل
یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد
بر زمین افتاد چون اشکی ز چشم آسمان
ناگهان این اتفاق افتاد؛ زوجی فرد شد
کودک دل شیطنت کرده است یک دم در ازل
تا ابد از دامن پرمهر مادر طرد شد

در بیت نخستین این غزل اگرچه به ظاهر فضایی زمینی برای مخاطب ترسیم می شود و دلی را با رنگ آبی و پرنشاط معرفی می کند که در آخر زرد و پژمرده شده است، اما به مرور وقتی ابیات رو به تخلص می روند معلوم می شود فضا، فضایی بزرگ تر از مسائل این جهانی است و زردشدن دل که در بیت اول به آن اشاره شده به طرد آدم از بهشت اشاره دارد. بهشتی که در آن دل ها آبی بود و براساس یک شیطنت (به قول امین پور) همه به زرد بودن دل محکوم شدیم و حالا در تلاشیم دوباره به دل های آبی بازگردیم. امین پور شاعری نیست که چندان در قید و بند فلسفه یا بیانیه های فکری باشد اما نکات ریز و درشتی از شعرش می توان یافت که بیان مفاهیمی که به علاقه او در ذهن و زبانش ساری و جاری شده باز نمود عقیده شخصی و فلسفی او نیست اما گاهی نگاه و عمق توجهش به هستی فیلسوفانه است.

سایه سنگ بر آینه خورشید چرا؟
خودمانیم، بگو این همه تردید چرا؟
نیست چون چشم مرا تاب دمی خیره شدن
طعن و تردید به سرچشمه خورشید چرا؟
طنز تلخی است به خود تهمت هستی بستن
آن که خندید چرا، آن که نخندید چرا؟
طالع تیره ام از روز ازل روشن بود
فال کولی به کفم خط خطا دید چرا؟
من که دریا دریا غرق کف دستم بود
حالیا حسرت یک قطره که خشکید چرا؟
گفتم این عید به دیدار خودم هم بروم
دلم از دیدن این آینه ترسید چرا؟
آمدم یک دم مهمان دل خود باشم
ناگهان سوگ شد این سور شب عید چرا؟

امین پور از تردیدها حرف می زند. از آدم ها و مقصدهایی که فکر می کنند به آن رسیده اند اما فاصله بسیاری با آن دارند. «تردید»ی که امین پور در سطرسطر این غزل به آن اشاره دارد همان «تردید» انسان معاصر در «رسیدن »ها و «نرسیدن»هاست.

● قطار می رود، تو می روی، تمام ایستگاه می رود

شعر «سفر ایستگاه» پشت جلد کتاب «دستور زبان عشق» نوشته شده است. علاقه های امین پور به فضاهای مدرن که در آن قطار تداعی گر رفتن یا آمدن است برایم خیلی پیش ترها روشن شده بود. امین پور شعر را «به روز» می نویسد، او «گذشته» نویسی نمی کند، همان گونه که «آینده» نویسی هم نمی کند، امین پور «امروز» را می نویسد، همین امروز. حالا مخاطب می خواهد خوشش بیاید یا نه!

امین پور نمونه مناسبی از شاعر «امروز» است، شاعری که توانسته مخاطبی برای اثرش دست و پا کند، مخاطبی که ادبیات او را می شناسد، دغدغه اش را می شناسد و حرفش را به جان می خرد.

امین پور در شعرهایش بازی نمی کند، بازی با حروف، مفاهیم و مبانی زیبایی شناسی، او به پایه هایی پایبند است که ادبیات مستحکم هزارساله ایران پایبند بوده و هست.

«سفر ایستگاه»
قطار می رود
تو می روی
تمام ایستگاه می رود
و من چقدر ساده ام
که سال های سال
در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان
به نرده های ایستگاه رفته
تکیه داده ام!

«سفر ایستگاه» عنوانی شاعرانه برای این شعر است. «قیصر» شعر سپید و ساختار آن را خوب می شناسد. رعایت محور عمومی اثر و قطع کردن معنی و تقسیم آن بین سطرها به شکلی که رأس هرم پایان شعر باشد و معنی درآن قسمت به تکامل برسد، روشی است که در اکثر آثار نیمایی و سپید قیصر می توان آن را ردیابی کرد.
اگرچه ایرادی که می توان بر این گونه شعرها گرفت تک محوری بودن است اما مهم این است که شاعرانی چون امین پور هنوز با تمام تلاش، علاقه مندند فاصله عموم مردم با شعر نیمایی و سپید را کمتر کنند تا مخاطبان راحت تر بتوانند با فضاهای مدرن شعر فارسی ارتباط برقرار کنند.

● شعری برای بودن

هر شاعری تعریفی شخصی از شعر دارد که البته این تعاریف طبیعی است که با هم متفاوت باشند. برخی از شاعران تعریف شعر برایشان از قالب شروع می شود و بعد به کلام مخیل و احتمالاً موزون و مقفا می رسد اما «قیصر» به قالب توجهی ندارد و به همین دلیل است که وقتی مجموعه ای منتشر می کند تنوع قالب را همچون تنوع مضمون رعایت می کند. مسأله دیگری که در ذهن همه هنرمندان گاهی اندوه ایجاد می کند این است که هنرشان چقدر برای تعالی آنها بوده و یا چقدر توان ادامه راه برای آنان وجود دارد. قیصر امین پور در شعری با عنوان «شعر» این توان را این چنین بیان می کند:

تا نسوزم
تا نسوزانم
تا مبادا بی هوا خاموش
پس چگونه بی امان روشن نگه دارم
سال ها این پاره آتش را
در کف دستم؟
تا بدانم همچنان هستم.

«شعر» برای قیصر پاره آتش است که به واسطه آن احساس «بودن» می کند. بودنی همراه با کلام، کلامی که قداست آن به تاریخ و به «اقرا» بازمی گردد، به «بخوان به نام پروردگار» از این دریچه به شعر نگریستن می تواند راه های تازه ای برای دریافت های ما باز کند.

مشق بابا آب…
شعرهای بسیاری در فضای آیینی تا به حال سروده شده است. درواقع شهر آیینی و مذهبی تاریخی مساوی ادبیات پارسی دارد و این ادبیات در سالیان متمادی به عناوین مختلف به ادبیات آیینی پرداخته است. اما دربسیاری از آنها دغدغه آدم های عاشورا به اشتباه پیدا کردن آب مطرح شده است. این اشتباه به عدم آشنایی شاعران با فضا و رسالت عاشورا بوده است. قیصر امین پور در شعری با عنوان «کودکان کربلا» فضای آن روز را این گونه معرفی می کند:

راستی آیا
کودکان کربلا، تکلیف شان تنها
دائماً تکرار مشق آب! آب!
مشق بابا آب بود؟
ـ این روزها که می گذرد …

شعر معروفی قیصر دارد با این مطلع «این روزها که می گذرد». روزگاری این شعر روی تیتراژ یکی از پرمخاطب ترین برنامه های جوان پسند تلویزیون بود؛ «نیم رخ». از آن روزها، خیلی می گذرد و اتفاقاً روزهایی که گذشته این قدر ساکت گذشته که آدم باورش نمی شود. حالا قیصر پس از سال ها دوباره شعر می نویسد که تداعی کننده همان روزهایی است که می گذرد، با این تفاوت که قیصر شاد است که این روزها می گذرد …؟! … او در شعری با عنوان تلقین می نویسد:

این روزها که می گذرد
شادم
این روزها که می گذرد
شادم
که می گذرد
این روزها
شادم
که می گذرد.

سه شنبه 25/12/1388 - 8:12
دانستنی های علمی

در این مطلب قصد داریم 20 نکته را مطرح کنیم تا به آسانی بتوانید از تناسب اندام خود لذت ببرید.با ما همراه باشید


1-    برای  صرف وعده های غذایی خود 20 دقیقه زمان مصرف کنید.
  هدف از این کار حفظ آرامش در خوردن است. هر چه قدر زمان برای این کار صرف کنید نتیجه مطلوب تری از هر لحاظ به دست می آورید.  این یکی از مهم ترین نکات برای حفظ تناسب اندام است، باعث لذت بردن شما از هر لقمه غذا می شود و بعلاوه هورمون مربوط به سیری بدن را تحریک می کند.

2-    بیشتر بخوابید!
خواب کافی و مناسب باعث کاهش وزن به مقدارتقریبی 6 کیلوگرم در سال می شود. مکانیسم این عمل به چند روش کارساز است. یکی از آنها با این شاهد ثابت می شود که بیداری و عدم خواب کافی باعث افزایش اشتها و میل به غذاخوردن یا به عبارتی احساس گرسنگی می شود.

3-     سبزیجات را در تمام وعده های غذایی خود بگنجانید.
سبزیجات و میوه جات سرشار از آب و فیبر است در حالی که کالری کمتری دارد و همین امر باعث کاهش وزن می شود.

4-     روزانه در هر وعده غذایی که مایل هستید سوپ را در نظر بگیرید.
این نوع خوراک نیز به دلیل آب فراوان و کالری کم باعث کاهش وزن می شود. این خوراک بهتر است به صورت پیش غذا مصرف شود در این صورت باعث کاهش اشتهای شما می شود و یا به عبارتی احساس سیری می کنید قبل از این که وعده اصلی و پر حجمی را بخواهید مصرف کنید.

5-    غلات غنی شده را فراموش نکنید.
این مواد غذایی مانند برنج قهوه ای، جو دو سر، گندم و .. نقش موثری در کاهش وزن دارند به این ترتیب که با مصرف آنها احساس سیری می کنید در حالی که کالری کمتری به بدن وارد نموده اید.

6-    یکی از لباس های خوش فرم خود را در مقابل دیدگانتان قرار دهید.
یکی از لباس های مورد علاقه و قدیمی تان را که مربوط به دوران خوش اندامی تان بوده در مقابل چشمتان آویزان کنید. این حرکت باعث می شود که به خاطر علاقه ای که به تن کردن دوباره آنها دارید کمی به تناسب اندام خود بیشتر فکر کنید و مراقب باشید.

7-    مصرف گوشت را محدود کنید.
البته سعی کنید مواد غذایی مناسب دیگری را جایگزین این ترکیب کنید تا در ضمن برخورداری از مواد مغذی کالری کمتری نیز به بدن وارد کرده باشید.

8-     نوع پیتزا را نیز عاقلانه انتخاب کنید.
به جای انتخاب پیتزای پر کالری مثل گوشت و .. از پیتزای سبزیجات استفاده کنید. پیتزاهایی که کمتر پنیر دارد و در عوض سبزیجات بیشتری به آن اضافه شده و یا حاوی مواد رژیمی است.

9-     نوشیدنی مورد علاقه خود را نیز کمی تغییر دهید .
مثلا به جای مصرف نوشابه ها و یا هر نوع نوشیدنی پر شکر انواع رژیمی آن را انتخاب کنید یا به طور کلی آب را جایگزین آن کنید.

10-    اندازه  ظروف غذایی خود را کوچکتر کنید.
شاید روش مسخره ای به نظر رسد اما امتحان کنید مطمئنا نتیجه مطلوبی خواهید گرفت.

11-    مصرف نوشیدنی الکلی را کاهش دهید.
نوشیدنی های الکلی کالری بیشتری در مقایسه با نوشیدنی های ساده و غیر الکلی دیگر دارد.به علاوه اشتهای شما با خوردن نوشیدنی های الکلی بیشتر می شود.

12-    مصرف چای سبز را فراموش نکنید.
این نوع چایی مصرف کالری را افزایش می دهد.

13-    ورزش یوگا نقش موثری در کاهش وزن دارد.
به این ترتیب که عملکرد مغز را تنظیم می کند و از پر خوری اجتناب خواهید کرد.

14-    غذاهای خانگی را جایگزین غذاهای آماده کنید.

15-    کمی در هنگام خوردن توقف یا مکث کنید.
قاشق را زمین بگذارید و به کاری مشغول شوید.
مثلا گفتگو یا تمیز کردن بشقاب. این روش باعث می شود که سیگنال سیری را زودتر درک و دریافت کنید.

16-    آدامس نعناع بجویید.
به خصوص در هنگام تماشای تلویزیون ، مهمانی و .. این کار باعث می شود از مصرف هله هوله و یا به طور کلی پرخوری و حمله به غذا اجتناب نمایید و آرام تر رفتار کنید.

17-    یکی از عادت های موفق افراد خوش اندام مصرف کم غذا در هر وعده غذایی است.
یعنی سهم خود را از غذا کم در نظر می گیرند. به عبارتی دیگر بشقاب خود را لبریز از انواع غذاها نمی کنند. اگر شما نیز به این امر عادت کنید به مرور و به صورت خودکار کم خوراک تر می شوید.

18-    تمام غذای داخل بشقابتان را نخورید.
بعضی از افراد عادت دارند که تمام غذای داخل بشقاب را بخورند حتی اگر سیر شده باشند . این عادت صحیحی نیست. شاید بهتر باشد که کمی از غذا را نگه دارید. مثلا 20% از غذایی که داخل بشقاب ریخته اید را نگه دارید.این کار به شما کمک می کند که کمتر بخورید.

19-    مصرف کالری روزانه خود را افزایش دهید.
یعنی سوخت و ساز را ارتقا بخشید . مثلا هر روز 100 کالری بیشتر مصرف کنید. روش های زیر به شما در این زمینه کمک می کند.

-    در حدود 20 دقیقه پیاده روی
-    20 دقیقه نظافت و مثلا باغبانی

20 – به خودتان جایزه بدهید و یا به عبارتی جشن کوچکی برپا کنید.
هنگامی توانستید یکی از عادت های غلط خود را کنار بگذارید ، جشن کوچکی بگیرید و خود را به این ترتیب تشویق کنید.
سه شنبه 25/12/1388 - 8:7
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته