بسم الله الرحمن الرحیم
چشم چرانی نکردن
یکی
از عواملی که امنیت خاطر زن را پیوسته به خطر می اندازد توجه و نگاه شوهر
به زنان دیگر است . این پدیده , این فکرر را در زن تقویت می کند که او
نتوانسته است توجه و علاقه ی همسرش را به خود جلب کند ؛ بنابر این , چشم
او پیوسته به دنبال این و آن اسست .
نگاه
های شهوت آلود و خیره شدن به زیباییی های این و آن , انسان را به مقایسه ی
همسر خود با دیگران وادار می سازد و او را نسبت به همسر خود دلسرد می کند
.
یکی
از هدف های اسلام از ممنوع کردن نگاه شهوت آلود به دیگران , مراقبت کردن
از کانون گرم خانواده , ثثبات پایه های زندگی خانوادگی و حفظ اخلاق جامعه
است . زن و شوهری که می خواهند همیشه به ییکدیگر وفادار بمانند و خانواده
ی آنان بر پاییه ی عشقی خالص و محبتی عمیق استوار گردد , باید از چشم
چرانی و نگاه های شهوت آلود به دیگران خود داری کند . آنان بایید به این
نکته توجه کنند که هر جا چشم برود , دل نیز به دنبالش خواهد رفت و چون
تامیین تمامی آرزوهای دل مقدور نیست , به تدریج این محرومیت , سبب بیماری
های روانی , اختلال روحی , پشیمانی ها , جدایی ها , بزهکاری ها و فجایع بی
شمار دیگر خواهد شد .
امام صادق علییه السلام در این باره می فرماید :
النظرة سهم من سهام ابلیس و کم من نظرة اورثت حسرة طویلة .
نگاه شهوت آلود تیری زهر آگین ازز تیرهای ابلیس است و چه بسا نگاه هایی که سبب اندوه و حسرت طولانی می شود .
علی علیه السلام می فرماید :
من غض طرفه اراح قلبه
هر کس چشم خود را فرو بست , دل خود را آسوده ساخت .
بسم الله الرحمن الرحیم
آگهی خرید نرم افزار
!!!!خیلی فوری!!!!
یه تعدادی نرم افزار نیازمندیم..نبود؟!
در
عصری که بیشتر دنیای مجازی و آدم های مجازی و دلهای مجازی و عشق های مجازی
بیشتر حرف می زنند و جا برای عشق واقعی خیلی تنگ شده بد نیست یه نگاه
بندازیم ببینیم کجا رفتیم ؟!
درسته که تکنولوجی!!! خیلی خوبههه آمما...
انگار یه چند وقتیه که ماها به خدمت تکنولوجی دراومدیم نه اون به خدمت ما ...
داشتم
تو اتاق گرد و خاک گرفته ی خبرها یه گشتی می زدم و گرد و خاکا رو می
تکوندم که به یه کاغذ پر زرق و برق و خاک نگرفته رو طاقچه ی جهان امروز بر
خوردم .
به بهههه...باد بهاری ( با استعانت از حافظ )
یه چیزایی هم بهش آویزونه ...( ببخشید منظورم ضمیمه ی خودمونه ) اما چیزای خوبیه .. ( عینه شوکولات )
این جورایی که از توش سر در آوردم انگار بی ارتباط با یوزارسیو و هفت سال قحطی نبود !!!!
یه موجودی هم شبیه کاهن بزرگ به چشم می خوره که داره خودشو به اسم سخت افزار قالب می کنه !
آقا قحطی نرم افزار شده !
نرم افزار چیه دیگه؟
شاید منظورش از این برنامه های والنتاینه ؟! عکس یه قلب با 4 تا شوکولات که فقط باید نگاش کنه چون خوردنی نیست !
نه البته اینم باشه همچین بی ربط نیست ...
اما یه کوچولو هم هشداره برای اونایی که از خشکسالی و قحطیه عشق می ترسن !
بعضیا
عشقاشونو بدون خوشه تو سیلو نگه داشتن ! تو هفت سال فراوونی هر کی از راه
رسید ساقه های این محصول خدادادی رو براش کندن و به جا دسته گل دادن
بهش..هم سر اون کلاه گذاشتن هم سر خودشون کلاه رفت که حالا این عشقشون
آفت زده شده و نمی تونن باهاش کنار بیان !
یه نگاه میندازیم به نوشته ی حجت الاسلام نقویان و کمی فکر کنیم که چگونه ایمان نیاوریم به آغاز فصل سرد؟؟؟
و این که چه جوری به قول اون عارف سر دنیا کلاه بزاریم ..
چو غنچه گرچه فرو بستگی است کار جهان
تو همچو باد بهاری گره گشا می باش
شاید
بتوان عصر ما را روزگار سخت افزارها نامید، که سرسختی انسانهای این عصر هم
بیارتباط با آن نیست. میدانیم سخت افزارها بدون وجود نرم افزار مثل
اتومبیل شیک و زیبایی است که در نمایشگاهی فقط برای تماشا گذاشته باشند،
یا همانند زنان زیبای هنر پیشهای است که فقط از پشت شیشه تلویزیون یا
پرده سینما، جذاب و تماشاییاند، اما هیچگاه آغوششان گرما بخش جسم و جان
همسری وفادار نبوده و خود نیز هرگز طعم شیرین نوازش مادرانه را نچشیدهاند.
حال در این سرمای استخوان سوز سخت افزارها چه باید کرد تا «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» عنوان دیگری برای همه شعرها و محتوای اکثر فیلمنامهها و تمام کننده تمامی رمانها نباشد.
فکر
میکنم به تعدادی نرم افزار نیازمندیم. آنهم از نوع حافظانه، تا نازک
اندیشیهای او بتواند هر سرٍ سختی را به نرمش کشاند و از دل هر سنگی
چشمهای گوارا بجوشاند.
او بود که میگفت: «اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم»
هم
اوست که میگوید: ما، چه کم از لاله و نرگس داریم که آنها مست باشند و
پای کوبان با آنکه همسایه و همنشین خار و خاکند، اما شادی و طریناکی ما را
فسق و فجور بنامند. «لاله ساغر گیر و نرگس مست و بر ما نام فسق»
او
بود که میگفت: کار دنیا را بر خود سخت مگیر، که دنیا بر مردمان سخت گیر
سخت میگیرد. و اگر میخواهیم دنیا بر ما راحت بگذرد باید بر او سخت
بگیریم! نه اینکه او را سخت بگیریم.
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت میگیرد جهان بر مردمان سخت کوش
همانند
آن عارف که از او پرسیدند با دنیا چه میکنی، گفت: کلاه بر سرش میگذارم.
گفتند چگونه؟ گفت: نان دنیا را میخورم و کار برای آخرت میکنم.
حافظ
بود که با الهام از آموزههای دینی میگفت: اینجور نیست که همیشه خوبی به
دیگران باعث تعریف و تمجید باشد بلکه گاهی ملامتت نیز میکنند. اما تو از
این ملامتها ملول نشو.
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
یعنی تو کار درست خود را رها مکن که ملامت مردمان بقول مولانا همچون عو عوی سگی است که نباید در تصمیم و عزم تو اثری بر جای گذارد.
پیـــــــــــرو پیـغمـبـرانـی ره سپــر طعنه خلقــان همه بادی شمــــر
آن خداوندان که ره طی کردهاند گوش بر بانگ سگان کی کردهاند
بارالها ! ... مرا به کسالت درعبادتت، کوری از راهت و بیرون شدن از طریق محبّتت، مبتلا مکن . [امام سجّاد علیه السلام ـ در دعایش ـ]
شاید
همه ما، دست کم یک بار، این جمله را شنیده باشیم که: «عقد دخترعمو و
پسرعمو، در آسمانْ بسته شده است». به علاوه، هر روزه شاهد ازدواجهای
خویشاوندان (خویشْ پیوندی یا ازدواج فامیلی) در اطراف خود، در محلّه و
فامیل و شهر خود هستیم، در حالی که بخشی دیگر از خویشان و دوستان ما نیز
در فامیل خود ازدواج کردهاند و یا فرزند یک ازدواج فامیلی هستند. افزون
بر این، داستانها و رُمانهای فراس و فیلمها و سریالهای تلویزیونی هم
نمونههای فراوانی از این دست را در خود دارند. در چنین حال و هوایی، کمتر
کسی به خود، اجازه میدهد که به آسمانی بودن چنین پیوندهایی، به چشم تردید
و با نگاهی کاملاً زمینی بنگرد؛ امّا روزگار «چشمْ بسته پذیرفتن» گذشته
است. ما اکنون در عصر آگاهی و در جامعهای دینمَدار زندگی میکنیم و لازم
است موضع روشن دین و علم را در برابر هر پدیدهای بدانیم.
1 . دین، چه میگوید؟
ایا
عقد دخترعموو و پسرعمو، حقیقتاً در آسمانْ بسته شده است؟ بجز پیشوایان
معصوم، چه کسی خبر صادقی از آسمان دارد> طبعاً هیچ کس! امّا باید تصریح
کنم که هر چه بیشتر جستجو کنید، کمتر اثری از این عبارت سرنوشتساز در
کتابهای حدیث مسلمانان (اعم از شیعه و اهل سنّت) خواهید یافت.1 آنچه
میماند، داستان ازدواج امام علی(ع) و نوه عمویش حضرت فاطمه(س) است که
زندگی آنان، الگوی ماست.
ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)
در
منابع حدیثی از پیامبر(ص) نقل شده که عقد ازدواج علی و فاطمه، نخست در
آسمانْ بسته شده است؛2 امّا در ارتباط با موضوع مورد بحث، لازم است
بدانیم که:
اوّلاً
طرفین این ازدواج، هر دو معصوم (یعنی به دور از خطا و گناه و نقص)
بودهاند و بخشهایی از زندگی معصومان، ویژه مقام عصمت آنها یا ناشی از آن
مقام است که دیگران نمیتوانند یا نباید از آن، الگو بگیرند، مثل واجب بون
نماز شب بر پیامبر(ص)، در حالی که بر هیچ مسلمان دیگری واجب نیست.
ثانیاً لازمه مقام امامت، از دیدگاه شیعه، نداشتن نقص طبیعی مادرزاد و وراثتی (مثل نقص عضو و معلولیت یا بیماری ژنتیک) است.
ثالثاً
ممکن است همه ازدواجهای فامیلی صدر اسلام در میان مسلمانان یا شیعیان اهل
بیت، ناشی از اندک بودن تعداد مسلمانان یا شیعیان و محدود بودن دامنه
انتخاب همسر بوده است و به همین دلیل، پیامبر(ص) یا امامان(ع) از آن چند
مورد (مثلاً ازدواج امام علی و حضرت فاطمه یا ازدواج امام سجّاد با دختر
امام حسن یا ازدواج حضرت زینب با پسرعمویش عبد الله بن جعفر) نهی
نکردهاند. در این فرض، این چند مورد ازدواج، «احکامی خاص» داشتهاند که
قابل الگوگیری نیستند و دلیل برای عمل دیگران نخواهند بود.3
رابعاً
برای معصومان، امکان اطلاع از علم غیب خداوند و وقایع اینده وجود دارد و
به همین خاطر، ازدواجهای آنان یا ازدواج هایی که به توصیه آنان صورت
گرفتهاند، ممکن است با آگاهی از عدم بروز هر گونه مشکلی در اینده، انجام
گرفته باشند.
خامساً
پیامبر(ص) و امامان(ع) ـ چنان که پس از این، اشاره خواهیم کرد ـ از ازدواج
فامیلی، نهی نمودهاند. پس جای هیچ گونه تردیدی باقی نمیماند که عقد
ازدواج دخترعمو و پسرعمو (و امثال آن)، ربطی به آسمان ندارد!
در حدیث و فقه
از
پیامبر خدا نقل است که فرمود: «با غریبه ازدواج کنید تا فرزند ضعیف
نیاورید».4 از امام صادق(ع) نیز نقل شده است که فرمود: «با خویشان نزدیک،
ازدوا نکنید؛ چرا که فرزند ضعیف، پدید میاید».5
شاید
به استناد همین گونه احادیث و نیز توصیههای پیشگیرانه پزشکان و متخصّصان
ژنتیک است که برخی فقیهان معاصر، ازدواج فامیلی را «مکروه» شمرده و منع
کردهاند.6
2 . علم، چه میگوید؟
الف. علم ژنتیک
امروزه
علم وراثت (ژنتیک)، یکی از شاخههای مهمّ «زیستشناسی (بیولوژی)» است که
دانشمندان و پژوهشگران، از طریق آن، ویژگیهای موروثی هر انسن، جانور یا
گیاه را میشناسند. این دانش در پزشکی و درمان بیماریهای انسانی،
دامپزشکی و دامپروری، کشاورزی، داروسازی و نیز حفاظت از محیط زیست، کاربرد
گسترده دارد.
موضوع
علم ژنتیک، آن دسته از صفاتی است که هر فرزند، از والدین خود به ارث
میبَرَد. شکل بینی، حالت و رنگ مو، رنگ چشم، نوع گروه خونی، اندازه قد
و... از جمله صفاتی هستند که از پدر و مادر و به طریق «وراثت» به ما
میرسند. صفات موروثی، در برابر صفات دیگری قرار دارند که «صفات اکتسابی»
نامیده میشوند. صفات اکتسابی، به تدریج، از کودکی تا بزرگسالی و در فضای
زندگی و تحت تربیت، کسب میشوند و امکان تغییر در آنها وجود دارد.
این
دستهبندی صفات (به موروثی و اکتسابی)، در تمامی جانداران (جانوران،
گیاهان، قارچها، آغازیان و باکتریها) وجود دارد و اصول و قوانین ژنتیک
نیز در تمامی این موجودات، ثابت و یکسان است. حتّی ویروسها نیز تابع همین
قوانین هستند.
ژن چیست؟
هر سلول جاندار، مرکز کنترلی به نام «کروموزوم» دارد که در هسته سلول، واقع است. هر کروموزوم از دو رشته به هم تابیده DNA تشکیل شده است.7 کروموزومها علاوه بر وظیفه کنترل فعالیتهای سلول، در به ارث رسیدن صفات نیز نقش دارند. هر قطعه از DNA
که باعث بروز یک صفت میشود، ژن نام دارد. ژنها عامل انتقال صفات موروثی
از هر جاندار (انسان، گیاه، جانور و...) به نسل بعدی وی هستند. به عنوان
مثال، یک قطعه از DNA، ژن رنگ چشم است که متخصّصان ژنتیک، در تمام جهان، آن را میشناسند و جای دقیق آن را بر روی شبکه DNA میدانند.
گفتنی
است که ژنی که مربوط به فعالیت هر عضو است، در سلولهای آن عضو از بدن،
فعّال عمل میکند و در سایر اعضا، غیرفعّال بافی میماند. به عنوان نمونه،
ژن مربوط به بیماری موروثی «تالاسمی ماژور (شدید)»، تنها در مغز استخوان
فرد مبتلا (یعنی محلّ تولید گلبولهای قرمز)، فعّال است، در حالی که در
تکتک سلولهای بدن وی وجود دارد.
عملکرد ژنها
اگر
ژن یک صفت نامرغوب (مثلاً پاهای پرانتزیشکل یا نازایی یا بیماری تالاسمی)
از یک والِد (یعنی یک از والدین) به فرزند برسد، در وی خفیف باقی میماند
و حدّاکثر در حدّ والد خود، بروز میکند؛ امّا اگر از دو والد (یعنی هم از
پدر و هم از مادر) به وی رسیده باشد، در وی تقویت و تشدید میشود.
اگر
پدر و مادری که نسبت خونی (خویشاوندی نَسَبی) با هم ندارند، به عنوان
مثال، هر کدام، پنج صفت موروثی خوب (امّا متفاوت با صفات آن دیگری) داشته
باشند، فرزند آنها ممکن است تمامی آن ده صفت را به ارث ببرد و داشته باشد،
امّا در ازدواج خویشاوندان با یکدیگر، اصولاً احتمال بروز صفات خوب و
غیرهمسان در فرزند، اندک است و چون تنوّع صفات وجود ندارد، در عین این که
احتمال بروز و تشدید یک صفت خوب در فرزند هست، امکان بروز و تشدید یک صفت
نامرغوب در وی نیز (تا چند برابر یک ازدواج غیر خویشاوندی) وجود دارد.
بررسی یک نمونه: تالاسمی
تالاسمی،
یک بیماری غیر واگیر خونی و ارثی است که در اثر اختلال در تولید گلبول
قرمز8 ایجاد میشود. این بیماری از طریق والدین حامل ژن معیوب، به
فرزندان منتقل میشود.
تالاسمی
به دو صورتِ ماژور (شدید) و مینور (خفیف)، ظهور میکند. چنانچه زن و شوهری
هر دو حامل ژن معیوب باشند، 25 درصد فرزندان آنها مبتلا به تالاسمی شدید،
پنجاه درصد مبتلا به تالاسمی خفیف (یعنی مانند والدین خود) و 25 درصد
نیز سالم خواهند بود.
چنانچه
از والدین، یکی سالم و دیگری حامل ژن معیوب باشد، پنجاه درصد فرزندان،
سالم و پنجاه درصد مبتلا به تالاسمی خفیف (حامل ژن معیوب) میشوند.
مبتلایان
به تالاسمی ماژور، قبل از هجده ماهگی، به رنگپریدگی مبتلا میشوند، خوب
نمیخوابند، خوب غذا نمیخورند و اگر درمان نشوند، میمیرند. تنها راه
کنترل این بیماری، تزریق منظّم خون است که باید هر چهار هفته یک بار صورت
گیرد و به هر حال، هنوز درمان قطعی برای این بیماری شناخته نشده و عمر
مبتلایان به آن، کوتاه است.
البته
هر کسی (حتّی دو زوج غیر خویشاوند) ممکن است حامل ژن تالاسمی باشد، پس
تالاسمی فقط نتیجه ازدواجهای فامیلی نیست و هر زوج جوانی، قبل از رسمیت
یافتن ازدواج ،لازم است که مشاوره ژنتیک و آزمایش خون، کمک بگیرند تا
اطمینان یابند که هر دو (با هم) حامل ژن تالاسمی نیستند؛ امّا به هر حال
،متخصّصان، یکی از بهترین راههای پیشگیری از این بیماری (و هر بیماری
وراثتی دیگری) را خودداری از ازدواجهای فامیلی میدانند.
ب. دیگر علوم
جامعهشناسی
و تاریخ، گواهی میدهند که ازدواج فامیلی، ا زاقتضائات و سنّتهای زندگی
قبیلگی (برای حفظ اسرار و حریم و حدود و میراث مادّی و سنّتها و هویت
قبیله) است که با آغاز عصر شهرنشینی، به تدریج، تضعیف و در بخی جوامع هم
منسوخ شده است؛ 9 چرا که بشر، بیش از هزار سال است که به این نتیجه رسیه
است که ازدواج با سایر ملل و اقوام و خانوادهها، به ظهور استعدادهای تازه
و نبوغ و... میانجامد و اصولاً بزرگترین فرهنگها و تمدّنها، در محلّ
تلاقی دو تمدّن یا در نتیجه مهاجرت گروهی انسانها (و طبعاً ازدواجهای
بروننژادی و برونسرزمینی) شکل گرفتهاند.10
اقتصاددانان،
بویژه در بحث از اقتصاد توسعه، وقتی به موضوعات رفاه اجتماعی و لوزم حمایت
از شهروندان در برابر مشکلات سلامتی و بهداشت میرسند، بر بیماریهای خاص
و معلولیتها تمرکز میکنند و هزینههای مادّی تحمیل شده بر هر خانواده
دارای بیمار خاص یا معلول را محاسبه مینمایند تا بتوانند بودجههای لازم
را برای «بهزیستی» و «تأمین اجتماعی» و «بیمهها» و «خدمات شهری» در نظر
بگیرند.
به
عنوان نمونه، در کشور ما، در حال حاضر، بیش از 22هزار نفر به تالاسمی
ماژور، مبتلا هستن که هزینه مادّی نگهداری هر یک از آنها، تقریباً شانزده
میلیون تومان در سال است.11 این، غیر از هزینههی روحی و رنجهای معنوی
تحمیل شده به فرد مبتلا و خانواده وی است که پژوهشگران اجتاعی و
روانشناسان، ابعاد آن را بسیار فراتر از هزینههای مادّی میدانند و
معتقدند که باید از طریق افزایش آگاهی شهروندان و بویژه زوجهای جوان،
نسبت این مبتلایان و معلولان را در نسلهای بعد، کاهش داد.
پینوشتها:
1
. در این مورد، میتوانید منابع بسیار گسترده فقه و حدیث شیعه و اهل سنّت
را در نرمافزار زیر، جستجو نمایید: کتابخانه اهل بیت، تولید: مرکز معجم
فقهی (وابسته به دفتر ایة الله سید علی سیستانی در قم).
2 . دانشنامه امیرالمؤمنین، ج1، ص179.
3 . درباره این گونه «احکام خاص» یا «قضیةٌ فی واقعةٍ»، رجوع کنید: حدیث زندگی، ش ،ص
4 . النّهایة، ابن اثیر، ج3، ص106؛ المَجازات النّبویة، شریف رضی، ص92.
5 . مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج2، ص38؛ المَحجَّة البَیضاء، فیض کاشانی، ج3، ص94.
6
. به عنوان نمونه، رجوع کنید: بهداشت و تنظیم خانواده، تهران: اداره کل
بهداشت عمومی و پیشگیری (وزارت بهداشت)، 1373، ص121 (پاسخ ایة الله ناصر
مکارم شیرازی به پرسش دانشکده علوم پزشکی ایلام).
7 . انسان، دارای 46 کروموزوم، سگ دارای 78 کروموزوم، نخود فرنگی دارای 14 کروموزوم و پشه دارای شش کروموزوم است.
8
. به تعبیر دقیقتر: در تولید هموگلوبینها (یعنی مولکولهای پروتئین
آهندار موجود در گلبول قرمز خون) اختلال ایجاد میکند. هموگلوبین، وظیفه
انتقال اکسیژن به بافتها را بر عهده دارد.
9 . تاریخ اندیشه اجتماعی، بارنز و بکر، مترجم: جواد یوسفیان، تهران: امیرکبیر، ص183.
10 . تاریخ تمدّن، آرنولد توین بی، مترجم: یعقوب آژند، تهران: مولی، ص29.
11 . بهداشت محیط خانواده، تهران: رفتر برنامهریزی فرهنگی و مشاوره (وزارت آموزش و پرورش)، 1374، ص47.
چند منبع مفید:
ـ آموزش برای بهداشت، سازمان جهانی بهداشت، مترجم: سعید پارسینیا، تهران: چهر، 1371.
ـ بهداشت همگانی، محمد علی موسوی و گیتی ثمر، تهران: چهر، 1380، ج2.
ـ بهداشت، نیلفروشان و ضرّابی و میرصیامی، تهران: معاونت بهداشت (وزارت بهداشت)، 1383.
ـ اسلام و تنظیم خانواده، سید حسن خمینی، تهران: عروج، 1382.
شناخت و آشنایی، شرط اصلی ازدواج است
فرآیند
انتخاب همسر برای هر فرد بالغ و مجرد، مرحله ای بسیار مهم و اغلب دشوار
محسوب میشود. شاید کمتر انتخاب دیگری ممکن است تا این اندازه در طول
زندگی زوجها مرکز توجه و بسیار با اهمیت تلقی گردد.
اما
متأسفانه، در بحبوحهی دروان نامزدی افراد جوان اغلب بی ملاحظه
میشوند و مشکلات اساسی را در ازدواج نادیده میگیرند و یا این که آنها را
بررسی نمیکنند. علاوه بر این نگرشها و عقاید خاصی در جامعهی ما رواج
یافته است که موجب نا امیدی و نارضایتی در فرآیند انتخاب همسر میگردند.
در این میان برخی از عقاید و باورها در فرآیند ازدواج و انتخاب همسر
غیرمنطقی و محدود کننده به نظر میرسند.
باورها و یا عقاید غیرمنطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر که به عنوان باورهای شخصی تعریف شدهاند:
الف- زمان ازدواج و امتخاب فرد مورد نظر برای ازدواج را محدود میکنند.
ب - تلاش برای پیدا کردن فرد مناسب برای ازدواج را دچار افراط و یا تفریط میکنند.
ج
- از بررسی اندیشمندانهی تواناییها و ضعفهای بین فردی و شناختن
فاکتورهای قبل از ازدواج که در موفقیت ازدواج مؤثر هستند، جلوگیری میکنند.
د- مشکلات و موانع انتخاب همسر را تداوم میبخشند و گزینههای بعدی برای حل مشکلات را به حداقل میرسانند.
به
عنوان مثال یکی از این عقاید محدود کننده میتواند اینگونه باشد که زوجها
با این اعتقاد وارد زندگی شوند که تنها عشقشان نسبت به یکدیگر برای غلبه
کردن بر تمام مشکلات کافی است.
نگرشها
و طرز تفکر منطقی و غیرمنطقی افراد درباره فرایند انتخاب همسر به هنگام
ازدواج یکی از فاکتورهای بسیار مهمی است که میتواند ازدواج را با موفقیت
یا شکست مواجه نمایند.
آگاه
بودن افراد دربارهی نگرشها و طرز تفکر و عقیدهی خودشان دربارهی انتخاب
همسر و در پیش گرفتن نگرشی منطقی و واقعبینانه میتواند در داشتن ازدواجی
موفق آنها نقش بسزایی داشته باشد.
برداشت
ما از نگرش مجموعه ای از شناختها ، باورها، عقاید و واقعیتها
(دانستهها) است که حاوی ارزشیابیهای مثبت و منفی (احساسات) باشد.
نُه باور غیر منطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر
موضوعی
که به طور وسیع در پیشینهی تجربی که در زمینهی انتخاب همسر نادیده گرفته
شده است مربوط به نقش و تأثیر باورهای شخصی در فرایند انتخاب همسر
میباشد. از بررسی سوابق موجود در زمینهی نقش باورها در انتخاب همسر:
لارسن(1992) نُه باور غیر منطقی که افراد اغلب درباره انتخاب همسر دارند
را بیان کرده است.
1 - اعتقاد به اینکه من فقط میتوانم عاشق یک نفر باشم.
شخصی
که دارای این عقیده است گمان میکند که تنها یک نفر در دنیا برای ازدواج
با او مناسب است. این تفکر بسیار شبیه این عقیده است که ما جایی در دنیا
همزاد و یا نیمهی دومی داریم که با ازدواج با او همه چیز به تکامل
میرسد.
این
افکار غالباً غیرمنطقی هستند، چرا که باید به هنگام روبرو شدن با تنها فرد
به خصوص، او را شناخت. البته چگونه این دیدگاه به سرانجام میرسد روشن
نیست. همچنین شاید این عقیده دعوت به انتظار غیر فعالی باشد برای رسیدن به
دقیقه اعجاز برانگیزی که چشمانداز یک ازدواج خوب را نوید میدهد.
اعتقاد
به تفکر که «تا زمانی که فردی کامل برای زندگی پیدا نکنم، نباید ازدواج
کنم». کسی که این اعتقاد را داشته باشد شاید برای تصمیم گرفتن برای ازدواج
دچار محدودیت شود چرا که هیچ فردی کامل نیست و شاید برای پیدا کردن چنین
فردی باید زمانی طولانی صرف شود.
کسی که اینگونه فکر میکند و میگوید:«تا زمانی که نتوانم به خودم به عنوان یک همسر اعتماد کنم، نباید ازدواج کنم».
این
اعتقاد نیز محدود کننده و غیر منطقی است از آن جهت که هیچ کس کامل نیست و
احساس کامل بودن به عنوان یک همسر را نخواهد داشت. احساس آمادگی برای
ازدواج ضروریست، اما شاید اشخاصی را برای تصمیم گیری درباره ازدواج دچار
اضطراب کند.
صاحب این عقیده این چنین میاندیشد:«ما باید قبل از ازدواج ثابت کنیم که ارتباط مؤثری خواهیم داشت».
توجه به فاکتورهای پیش بینی کنندهی پیش از ازدواج بسیار عاقلانه است.
مانند
ارتباط خوب و مهارتهای حل مشکل و تشابه و همانندی ارزشها و عقاید.
جستجوی چنین ارتباطی و چنین همسری که این مهارتها و قابلیتها را داشته
باشد عاقلانه است.
با
این وجود ، از آنجا که موفقیت در ازدواج را نمیتوان تضمین کرد، برای کم
کردن محدودیت این تفکر میتوان اینگونه اندیشید که هیچ راهی برای تضمین
خوشبختی پیش از ازدواج میسر نمیباشد.
این اعتقاد با این تفکر شکل میگیرد که من با هرکسی که برای ازدواج انتخاب کنم خوشبخت خواهم شد به شرط آن که به قدر کافی تلاش کنم.
لارسن
(1992) تأکید میکند که تلاش دو همسر برای حل مشکلات و مؤثر ساختن یک
ازدواج ، دو فرد بالغ و متفکر را میطلبد. از آنجا که هر کسی آنقدر متمایل
به حل مشکلات نخواهد بود. بنابراین کمیدقت در انتخاب همسر در ابتدای
ضروری به نظر میرسد.
فرد
دارای این عقیده شاید چنین بگوید:«عاشق کسی شدن برای من دلیل کافی برای
ازدواج است». جامعهی غربی عشق رمانتیک را به عنوان شرطی لازم برای ازدواج
ارزشمند میشمارد.
در
واقع، اشخاص کمیهستند که ازدواج را بدون عشق تصور کنند. اگر عشق به عنوان
تنها معیار در نظر گرفته شود، سایر تواناییهای اساسی فردی و بین فردی از
نظر دور خواهد ماند.
این عقیده چنین است: «اگر من و همسر آینده ام قبل از ازدواج با هم زندگی کنیم، شانس وخوشبختی مان را افزایش خواهیم داد».
مرور
سوابق همزیستی و موفقیتهای بعدی در ازدواج نشان داده است که افرادی که
قبل از ازدواج با هم زندگی میکنند آمادگی بیشتری را برای نارضایتی از
زندگی وجدایی دارا میباشند در مقایسه با کسانی که با هم همزیستی نکرده
اند.
این
ارتباط معمولاً با خصوصیات کسانی که همزیستی میکنند به نسبت کسانی که
همزیستی نمیکنند مشکلات بیشتری در رابطه با تعهد دارند و تمایل کمتری
برای ارزشمند شمردن ازدواج ونگرش مثبت تری نسبت به طلاق دارند.
در این نگرش شخص اینگونه میاندیشد: «من باید با کسی ازدواج کنم که خصوصیات شخصیتی او متضاد با خصوصیات من باشد».
اگر
چه تفکر رایج مبنی بر آنکه افراد با خصوصیات کاملاً متفاوت میتوانند کامل
کنندهی ضعفها و قوتهای یکدیگر باشند، اما فاکتورهای پیشبینی کنندهی
موفقیت در ازدواج نشان میدهند که قویترین عامل خوشبختی ، همانندی در
ارزشها، نگرشها و خصوصیات شخصی است.
9 - انتخاب باید آسان باشد
این
عقیده که انتخاب یک همسر باید ساده باشد و این انتخاب حامل یک شانس و یا
اتفاق است. بنابراین فرد شاید تصور کند که برای انتخاب همسر به جای عمل
کردن باید در انتظار یک اتفاق بماند.
چنین فردی در انتظار شانسی برای
دیدار و عشق در اولین نگاه است بدون آنکه از تفکر محتاطانه آمادگی لازم،
یا انجام عملی برای نزدیک تر شدن به هدف ازدواج کمک گرفته شود.
مواردی که عنوان شدند فقط تعدادی از نگرشها و باورهای غیر منطقی افراد نسبت به انتخاب همسر میباشند.
نحوهی
نگرش افراد نسبت به فرایند انتخاب همسر امری بسیار حیاتی است و همچنین با
درک شیوع باورهای غیرمنطقی و محدود کننده درباره انتخاب همسر در میان
افراد مجرد زن و مرد، در صورتی که این نگرشها و عقاید نادرست و غیر منطقی
افراد تغییر یابند و در جهت صحیح هدایت شوند، شاهد افزایش ازدواجهای مؤفق
در جامعه خواهیم بود.
و
همچنین با توجه به مشکل ساز بودن نگرشهای نادرست، میتوان درمانگران ،
مشاوران قبل از ازدواج و تعلیم دهندگان ازدواج را یاری کرد تا به افراد
کمک کنند تا برای ازدواج بهتر آماده شوند.
منبع: دکتر اسماعیل اسد پور - مشاوره خانواده
من بیشتر دوست دارم به جای ماهی به شما ماهیگیری را یاد بدهم. یعنی نحوه سئوال ساختن را می گویم، سئوال را خودتان طرح کنید .
نکاتی
وجود دارد که در طرح سئوالات جلسات خواستگاری ، شناسایی دختران و پسران در
رابطه هایشان یا ....، کمک می کند که فرد شناخت عقلانی ( نه احساسی) نسبت
به طرفش کسب کند باید دارای شرایطی باشد که بعضی از آنها به قرار ذیل است:
1 - فکر
نکنیم که سئوالات باید استاندارد شده و از پیش تعیین شده و با جوابهای
مشخص باشد، باید هنگام گفتگو مانند آدم آهنی خشک نباشیم و سعی کنیم
سئوالات را در همان جلسه نسبت به هرچیزی که مبهم هست، طرح کنیم.
2 - سئوالات کلی برای شروع خوبست ولی فایده های آن اندک هستند. مثلا این سئوالات:
نظر شما در مورد حجاب چیست؟
- شما چه توقعی از همسر آیند ه ات داری؟
- شما نظرت در مورد اخلاق و ایمان چیه؟
- میعارهای شما برای ازدواج چیست؟
- شما چه نقشی برای زن در خانواده ، یا چه نقشی برای مرد در خانواده قائل هستید؟
چون
سئوالات این چنین کلی، حتما جواب کلی دارد و جوابهای کلی چون مبهم و
ناشفاف هستند ، طرفین همانطور که دوست دارند بر اساس ذهنیات خود تفسیر می
کنند و این مفهوم شناخت از یکدیگر را با تحریف روبرو می سازد
3 - به
جای سئوالات کلی، سعی کنید مفاهیم را به زودی به طرف مصداق ها و مثالهای
عینی بکشانید، و با طرح مسئله فرد را در موقعیت قرار دهید. موقعیت هایی که
هر روز در زندگی خانوادگی افراد پیش می آید و زوجین نسبت به آن واکنش
احساس، فکری یا رفتاری نشان می دهند.
شما
بهتر است به عنوان مثال به جای اینکه این سئوال کلی را بپرسید که نظرتان
در مورد حجاب چیست؟ می توانید سئوالات جزئی زیر را بپرسید؟
آیا آقایان هم باید حجاب داشته باشند؟ اگر بلی چند تا مثال بزنید؟
آیا شما خانواده ای را دیده اید که به خاطر رعایت نکردن حجاب از طرف مرد گسسته شده است؟
آیا به نظر شما برای حجاب خانم حتما چادر ضروریست؟
آیا مانتو و مقنعه را حجاب می دانید؟
آیا روسری و لباس پوشیده مثل بلوز و شلوار حجاب هست؟
آیا خانم می تواند بین افراد نزدیک مثل پسر عمو، دوست ، پسر خاله، یا اقوام بدون روسری باشه؟
آیا تفاوتی بین پوششی که خانم با شوهرش داره و پوششی که با پسر خاله اش داره وجود داره، تفاوتش چیه؟
آیا به فرض پذیرش حجاب مورد نظر شما، کار خانم در محیط هایی که کاملا مردانه هست ، مثل یک کارخانه یا معدن یا ...، اشکالی داره؟
آیا
یک آقا یا یک خانم پس از ازدواج می تواند یک ارتباط عاطفی با جنس مخالف
داشته باشه ؟ سطح این ارتباط را مثال بزنید؟ حدودش چقدر است؟
آیا برای یک خانم دست دادن به یک اقوام نزدیک مثل پسر عمه را می پذیرید؟
آیا
خنده ، شوخی، و سر به سر گذاشتن یک آقایی را که ازدواج کرده با خانمهای
دوست و فامیل را قبول دارید، یا همین مورد را در مورد خانمها می پذیرید؟
و صدها سئوال از این دست که تمرکزشان بر جزئیات هست؟ یعنی مثالهایی که در زندگی های مختلف کم و بیش ممکن است پیش بیاید.
(این به شما بستگی دارد که سئوالهای را جزئی و با مثال و متناسب با حال و احوال خود طرح کنید)
4-
حال که در بند یک متوجه شدیم سئوال کلی نباشه و قابل انعطاف باشه و از
پاسخ سئوالات قبلی در بیاید و در سئوال دوم هم جزئی سازی و شفاف سازی را
گفتیم نوبت به این می رسد که این سئوالات جزئی و دقیق و عملیات را حول چه
محورهایی تهیه کنیم.
بعضی از مهمترین محورها اینها هستند
الف) سئوالات در خصوص مسئولیت پذیری و انجام وظایف فرد
مثلا شغلش، تحصیلاتش، وظایف دوستی و خانوادگی که به گردن داشته و .....
یعنی
ما نمی پرسیم آیا شما مسئولیت پذیرید یا نه ، ما سئوالات دقیقی را نسبت به
زندگی قبلی فرد طرح می کنیم که در صددیم که آیا فرد مسئولیت پذیر بوده است
یا نه ؟
شما در چه تاریخی سرباز شدید، کی به سربازی رفتید؟ آیا غیبت هم داشتید؟
آیا
در انجام کارها در خانواده با پدر و مادرتان مشاجراتی داشتید، آیا آنها
کارهایی را به زور از شما می خواستند؟ رفتار همکارنتان با شما چگونه است؟
( معمولا افرادی که با خانواده و همکار و ...، دیگران مشاجره دارند و
ناسازگارند کسانی هستند که نسبت به انجام وظایف و مسئولیت های خود کوتاهی
می کنند)
ب ) سئوالتی در مورد ثبات فکری و احساسی فرد
با
سئوالتی متوجه شوید که آیا او شغل عوض کرده است؟ رشته تحصیلی خود را جابجا
کرده؟ آیا با دوستان هر چند وقت یکبار قطع رابطه می کند؟ آیا به تناسب سنش
چه چیزی اندوخته ؟ مثلا یک آقای 27 ساله چه میزان تحصیلات داره ، چه میزان
سرمایه داره ، چه میزان تخصص داره و ....؟ چون این فرد حداقل 7 سال از
بهترین زمان جوانی را در اختیار داشته در ازای آن چه اندوخته است؟ ( این
سئوال با سئوالات سنتی والدینی که فقط به داشته های فرد توجه دارند متفاوت
هست، مثلا ممکن است این فرد 7 سال کار کرده و سرمایه خود را خرج درمان پدر
بیمارش کرده و اکنون هیچ ندارد ، ولی این فرد با ثبات هست. چون داشته هایش
برای ما مهم نیست ، بلکه گذران عمرش و ثباتش در کار و زندگیش برای ما مهم
هست)
- کسی که معلوم نیست جوانی خود را چه کرده ، نه تحصیلاتش مشخصه، نه سرمایه اش و نه هنر و تخصصش ، این نقطه منفی در ثبات اوست.
-
همچنین سئوال از رابطه های عاطفی او به طور مشخص مهم هست. آیا او دوست پسر
یا دختری داشته؟ چند تا؟ تا چه اندازه در این رابطه ها پیش رفته است؟
و....،
این
بند هم بسیار مهم هست، ما باید با طرح سئوالاتی متوجه بشویم این فرد تا چه
میزان خاصیت لاستیکی و کششی دارد و حاضر به انعطاف و تغییر در نظراتش هست.
اگر
ما آماده شده ایم به یک مسافرت راس ساعت 18 برویم، ناگهان تلفن زنگ می زند
و یکی از اقوام که از شهرستان آمده اند، خواهان آدرس دقیق منزل ما هستند
که به میهمانی ما بیایند، در این هنگام شما چه کار می کنید؟
نحوه پاسخگویی به این سئوال مهم هست نه خود جواب.
اگر فرد بگوید به آنها می گوییم برنامه مسافرت داریم و نمی توانیم در خدمت شما باشیم.( این نشانه عدم انعطاف هست)
اگر فرد بگوید به آنها می گوییم قدمتان روی چشم بفرمائید( این هم نشانه عدم انعطاف هست)
در حالیکه فرد منعطف به راههای دیگری به غیر از بلی یا خیر نیز توجه دارد. مثلا می گوید:
باید
ببینم سفر ما چقدر اهمیت داره؟ آن فامیل کیست؟ ضرورت میهمانی او چیست؟
تاثیر رفتن به این سفر روی ما چقدر هست؟ و ....، یعنی بررسی همه جوانب و
جوابی شبیه این:
به او می گوییم قصد سفر داریم، اما خیلی دوست داریم در خدمت شما باشیم ، لذا تا ساعت
18
که وقت حرکت ماست می توانیم در خدمتتون باشیم. یا اینکه ما می توانیم هفته
آینده این سفر را برویم لذا خوشحال می شویم در خدمتتون باشیم.
(
فراموش نکنید اینها مثال هستند، شما می توانید مسائل دیگری را طرح کنید ،
حتی گذشته فرد هم نشان می دهد که او در برابر مشکلاتی که در حوزه شغلی ،
تحصیلی و خانوادگی داشته هست تا چه اندازه انعطاف پذیر و سازگار بوده است)
نکته
مهم اینست که از نشانه های عدم انعطاف پذیری، عدم رابطه صحیح فرد با
خانواده ، دوستان، همکاران و ...هست. یعنی کسی که نتوانسته است نسبت به
خواسته های خود در قبال والدینش انعطاف نشان دهد، حتما در برابر همسر هم
دارای انعطاف نخواهد بود.
د) تقسیم وظایف و نقش زن و مرد
شما
می توانید با مثالهایی کارهایی را که در خانواده هست را مطرح کنید و از
طرفتون بخواهید بگوید چه کسی این کارها را باید انجام دهد. خرید، تصمیم
گیری، کارهای منزل ، نگهداری بچه ، ادامه تحصیل، تفریحات و ....
هـ) مسائل اقتصادی خانواده
این
بند هم باید با سئوالات ریز و جزئی همراه باشد. مثلا میزان خرجی که برای
جشن عروسی در نظر دارید و نوع تالار آن را مشخص کنید؟ محل مسکونی چگونه
است ، کجاست؟ مشترک هست ؟ شخصی هست؟ اجاره ای هست؟ موقعیت جغرافیایی آن ؟
درآمدهای زن و مرد چگونه در خانواده هزینه می شود؟ تصمیم گیرنده کیست؟
و) میزان استقلال یا وابستگی فرد
مثالهایی فرضی بزنید که مثلا شما دوست دارید در شهر دیگری زندگی کنید، نظر او را جویا شوید؟
سئوالهای فرضی مطرح کنید که مادر و پدر شما یا مادر و پدر وی توصیه ای به شما دارند، شما باید چگونه با آنها برخورد کنید.
یا سئوالهایی از این قبیل: فکر می کنید هر چند روز یکبار باید به خانواده هایمان یا اقوام خود سر بزنیم؟
یا
سئوالهایی از این دست که آیا پس از ازدواج مسافرت یا تفریح یکی از همسران
بدون طرف دیگر به همراه دوست را می پذیرید؟ چند بار در سال یا ماه؟
افسردگی،
پرخاشگری، اضطراب، وسواس، سوء ظن، زودرنجی، کج خلقی، تنهایی، ترس ها،
سابقه های بستری و درمان و .... جزء مهمترین مسائلی هست که باید بررسی
شود،( شاید بررسی این بند یکی از ضرورتهایی هست که دختر و پسر باید به
روانشناس مراجعه کنند). اما اگر خودشان قصد بررسی داشتند باید نشانه های
این اختلالات را بشناسند، و با سئوال و دقت در نشانه ها و علائم این
اختلالات پی به مشکل ببرند.
همچنین
صفاتی مثل خسیس بودن( حسابگر)، ولخرج بودن( دست و دلباز)، بی خیال
(اجتماعی بودن )، منزوی و بی علاقه به تفریح، (اهل تفکر و مطالعه بودن)،
پیگیر بودن( سمج)، سهل انگار نبودن( سخت گیر نبودن)و ....، جزء مسائلی هست
که می تواند با مثالهای عملیاتی پرسیده شود. فراموش نکنید در سئوالات باید
معادل مثبت صفات را که در پرانتز قرار دادم بپرسید، چون ممکن است فرد موضع
بگیرد. مثلا شما به فرد بگوئید شما بیشتر حسابگر هستید یا دست و دلباز ؟
تا فرد هر کدام را انتخاب کرد احساس بدی نداشته باشد.
ح) مسائل اعتقادی و اخلاقی:
این
سئوالات را بر اساس آنچه خود هستید، باید طراحی کنید، اگر به مواردی
اعتقاد ندارید، باید با طرح سئوالهای متناسب و ریز بررسی کنید که فرد
مقابل در این زمینه در تعارض با شما نباشد مثل مسئله حجاب که توضیح دادم.
آیا
وقتی ما در دورن و در دلمون خدا را قبول داریم و رفتار خوبی داریم ، حتما
باید دقیقا نمازمان را هم سروقت بخوانیم، حالا اگر نخواندیم مشکلی پیش می
آید؟
آیا آرایش خانم بیرون از منزل مشکلی ایجاد می کند؟
آیا شما هم با این موافقید که خانمها برای بیرون رفتن از منزل باید از شوهرانشان اجازه بگیرند؟
چه وقت می شود دروغ گفت؟ دروغ مصلحتی چیه؟ چند تا مثال از دروغهای مصلحتی؟
اگر
بتوانید از طریق سئوال یا تحقیق بر دوستان فرد احاطه پیدا کنید و مورد
شناسایی قرار دهید ، مسائل زیادی در مورد همسر آینده خود متوجه خواهید شد.
سئوالاتی
از این قبیل چند تا دوست صمیمی دارید؟ ( تعداد زیاد آن نشانه برونگرا بودن
و تعداد کم آن نشاندهنده حساسیت ، زودرنج بودن و درونگرا بودن هست)
با
کدام دوستت صمیمی هستید و او چه خصوصیت جالی داره؟( پیش بینی اینکه اگر
بخواهی در آینده خیلی خوب در کنار آن طاقت بیاوری باید چنین باشی)
با
کدام دوستت ارتباط کمتری داری ، یا خوشت نمی آید، چه صفاتی داره؟ ( مهم از
این نظر که اگر چنین هستی، در زندگی با این فرد مشکل دار خواهی شد)
سئوالات
دقیق از خصیصه های مختلف خانواده و تعلقات آنها ، تحصیلات، فرهنگ، شغل ، و
فرزندان دیگر خانواده که ازدواج کرده اند و نحوه ارتباط عروسها و
دامادههای آنها با خانواده و ...، هم به شناسایی شما نسبت به این خانواده
بیشتر کمک می کند.
ک) بیماریهای جسمی، معلولیت ها و .... در فرد و خانواده اشان
این
مورد باید مستقیم سئوال شود. خیلی ها در جلسات شناسایی دروغ نمی گویند،
اما ملزم به این نیست که همه چیز را بگویند. مثلا اگر بپرسی شمابیماری
مزمن یا حادی داشته ای؟ جواب صحیح می دهند، اما اگر نپرسی ضرورتی برای
توضیح این موارد در خود نمی بینند.
( البته اگر سلامتی جسمی همسر آینده اتان در تصمیم گیری اتان موثر هست)
ل) برنامه تفریحات، سرگرمی و برنامه ها برای ارتباطات درون خانواده
شما باید متوجه بشوید همسر آینده شما، خانواده را فدای کار می کند، یا کار را فدای تفریحات و خوشگذارنی می کند یا ....
سئوال در مورد تفریحات قبلی او نیز به شما نموداری از روش او را ارائه می دهد.
م ) و سئوالات زیادی در مورد هر یک از معیارهای ازدواج
که به صورت عینی و دقیق و انعطاف پذیر و شفاف طرح شود را می توان مطرح
کرد. هماطور که قبلا گفته بودم، باید مفاهیم تئوری و زیر بنایی معیارهای
ازدواج را خوب بشناسید تا خوب بتوانید بر اساس آن نسبت به فرد مقابل خود
شناسایی حاصل کنید، ب
از
این دیدگاه بخوانید که بر اساس بندهای آن سئوالات عینی در بیاورید و متوجه
شوید ، آیا همسر شما زمان ازدواجش فرا رسیده است، یا فردی هست از نظر
احساس و فکری کودک و از نظر سنی بالغ)
در خاتمه توصیه دیگری هم دارم.
از
آنجا که خیلی مسائل شناسایی در ازدواج مهم هستند، اگر بتوانید به همراه هم
به مشاور خانواده مراجعه کنید، و نظر او را نیز بگیرید، کمک زیادی در
تصمیم گیری به شما می شود.