ازدواج و همسرداری
ورود ممنوعها در انتخاب همسر
منبع:سایت دانشجو
گرچه خیلی از ما گمان میکنیم ازدواج موفق به شانس و تصادف بستگی دارد اما با کمی دقت در انتخاب همسر، میتوان ریسک آن را کاهش داد و با اطمینان بیشتری دست به انتخاب زد.
خیلی از ما قبل از ازدواج نشانههایی را در فرد مورد بررسی خود میبینیم و تشخیص میدهیم که این نشانهها منفی و حتی شاید مخرب باشند اما به راحتی چشم خود را بر واقعیت میبندیم و با خود یک جمله معروف را تکرار میکنیم. این جمله معروف این است: “بعد ازدواج درست خواهد شد!” منکر این نیستم که برخی رفتارهای زوجین، بعد از ازدواج تعدیل میشود، اما این به این معنا نیست که همه علائم و نشانههای ناهنجاری، اختلال، بیماری یا… نیز بعد از ازدواج از بین میروند، بلکه برعکس، گاهی آسیبرسانتر و مخربتر هم میشود.
به همین دلیل به شما میگوییم که با چه کسانی ازدواج نکنید!! شاید تعداد این افراد چندان زیاد نباشد اما به هر حال حواستان را جمع کنید.
آدمهای خودخواه!
اینها به شدت کنترل کنندهاند. اصرار دارند همه تصمیمها را خودشان بگیرند و برای همه تکلیف معین کنند. اغلب بیصبر و عجولاند و احساسات خود را بروز نمیدهند. حسودند و حس مالکیت زیادی دارند. اصرار دارند که خودشان از عهده هر کاری برمیآیند. حاضرند هر کاری بکنند تا مبادا چیزی از کنترلشان خارج شود. بسیاری از اینها در کودکی توسط بزرگترها یا اوضاع و شرایط به شدت کنترل شدهاند و این کنترل موجب این شده که اینک اجازه ندهند کنترل چیزی از دستشان خارج شود.
میدانید چه کسانی جذب اینها میشوند؟ کسانی که احتمالا خودشان مادر یا پدر کنترلگر داشته، یا کسانی که تیپ قربانی دارند و منتظرند کسی بیاید به آنها بگوید چه کار کنند، حواستان باشد رابطه ای که در چنین حالتی ایجاد میشود، در نهایت به شدت محدود کننده و آزار دهنده است.
بچههایی با هیکل بزرگ!
آیا کسانی را دیدهاید که حساب و کتاب کارهایشان را ندارند، کلید یا کیفهای خود را همیشه گم میکنند، به همه مقروضاند و خلاصه دوست دارد کسی را پیدا کنند تا به او تکیه کنند؟
چنین کسانی در واقع شرایطی را فراهم میکنند تا همسرشان، نقش پدر یا مادر را برای آنها بازی کنند و آنها، همچنان یک کودک وابسته باقی بمانند! عمل نکردن به قول و وعده، فراموش کردن نکات مهم و نشناختن بایدها و نبایدها و شانه خالی کردن از وظایف، از خصوصیات آنهاست. اینها اغلب هدف خاصی را دنبال نمیکنند و برنامهریزی برای آینده ندارند، از مشکلات فرار میکنند و هر کاری را به بعد موکول میکنند.
افرادی که به اصرار میخواهند از بزرگ شدن فرار کنند، اغلب در کودکی نادیده گرفته شده وتوجه و مراقبت لازم را دریافت نکردهاند، شاید هم والدینی بسیار کنترل شده داشتهاند که با اصرار و فشار خواستهاند آنها زود بزرگ شوند! متاسفانه ارتباط با چنین افرادی، به گونهای است که آخر سر احساس میکنید از شما سواستفاده شده و بازیتان دادهاند و نهایتا هم نمیتوانید برای آنها احترام قلبی قایل شوید!
اینها یک پوستین کلفت بر تن دارند!
نوع رابطه برقرار کردن (یا بهتر بگویم رابطه برقرار نکردن) اینها جوری است که انگار همیشه یک پوستین کلفت بر تن دارند! از نظر عاطفی بیش از حد بسته و غیرقابل دسترساند و آمادگی این را ندارند که با کسی ارتباط برقرار کنند. اینها نمیتوانند و نمیخواهند احساسات و عواطف خود را نشان دهند در نتیجه هیچ رابطهای بین آنها و طرف مقابل برقرار نمیشود و تنها چیزی که میان آنها میتواند وجود داشته باشد یک قرارداد زندگی مشترک است نه یک رابطه عمیق و صمیمانه!
اینها نمیتوانند به راحتی به کسی اعتماد کنند و تمایلی ندارند دیوارها و حصارهای دفاعی خود را فرو بریزند زندگی با اینها سرد و بیروح و گزنده است.
طلبکارهای مظلومنما!
اینها همانهایی هستند که همیشه از رنج و دردلذت می برند و هر قدر آنها را تسلی بدهید، فایدهای ندارد، مستقیما از دست کسی عصبانی نمیشود، در عوض مدام گله و شکایت میکنند. رک و پوستکننده حرف دلشان را نمیزنند و شاید باید همه هوش و استعداد خود را به بگیرید تا علت ناراحتی آنها را حدس بزنید یا به زور اطلاعاتی از آنها بیرون بکشید!
طلبکارهای مظلومنما همیشه دیگران را مسئول بدبختیهای خود میدانند و به خوشحالی و خوشبختی دیگران حسادت میکنند. نمیتوانیم با آنها صحبت یا مذاکراه کنیم چون بلافاصله احساس میکنند مورد حمله واقع شده و ما را متهم میکنند که آنها را درک نمیکنیم و دوستشان نداریم.
چنین رابطهای به زودی، منجر به انزجار و دلزدگی میشود و به نظر من یکی از خستهکنندهترین روابط عالم است. در مقابل اینها، ما همیشه بدهکار شناخته میشویم!
مینهای خطرناک!
اینها شبیه به مینهای خطرناکی هستند که اگر از نزدیکشان هم عبور کنیم، منفجر میشوند!
در واقع این افراد در مقابل هر چیزی که مطابق میلشان نباشد از کوره در میروند. به شدت کمطاقت و کم حوصلهاند و آمادهاند اطرافیانشان را تحقیر کنند. اینها در عرض چند ثانیه از حالت گرم و صمیمی به حالت خشمگین و عصبانی تغییر وضعیت میدهند و خشم خود را به انواع روشها ابراز میکنند، مثلا با فریاد، بددهنی، تهدید، کوبیدن در، ترک کردن اتاق یا منزل، حتی با پرت کردن اشیا و هل دادن یا زدن اطرافیان!
بیشتر این افراد خشمهای فرو خورده دارند. در کودکی آزارهای جسمی یا کلامی دیدهاند و توسط مادر، پدر یا هر دو، طرد شدهاند. این احتمال هم وجود دارد که درماندگی و ضعف عمیقی را در کودکی تجربه کرده باشند مثل زمانی که یکی از والدین معتاد بوده و یا والد دیگر را به شدت مورد آزار قرار میداده و آنها اجازه ابراز احساس نداشتهاند.
اگر کودکی نتواند غم و اندوه عظیمی را که تجربه کرده احساس کند و با آن در تماس باشد، ممکن است سالها بعد، آن را به شکل خشم شدید و عصبانیت بروز دهد.
متاسفانه کسانی هم که جذب افراد تندخو میشوند و آنها را به عنوان همسر انتخاب میکنند خودشان هم بیمسئله نیستند! پدر یا مادر اینها، یا هر دو، بسیار تندخو بودهاند و عشق و خشم برای آنها با هم تداعی شدهاند و از طرفی ظرفیت بالایی برای تحمل فشارهای عصبی پیدا کردهاند متاسفانه، بعضی افراد که در کودکی تحت آزار جسمانی زیادی بودهاند در بزرگسالی هم مستعد این هستند که همسرانی کتک خورده بشوند! کسانی که خودشان اعتماد به نفس پایین دارند و نمیتوانند خشم و عصبانیت خود را هم بروز دهند، اغلب به سمت افراد تندخو جذب میشوند به هر حال رابطه با چنین افرادی بسیار بیثمر و مخرب است و در بسیاری موارد منجر به جدایی یا آسیبهای عمیق میشود.
زخمیها
افرادی که به هر دلیل از نامزد، یا همسر یا فرد مورد علاقه خود جدا شدهاند ولی هنوز زخمشان التیام نیافته یا آسیبی را که از آن رابطه درآن وارد شده، فراموش نکردهاند، یا از ضربه عاطفی که به آنها زده شده هنوز در شک به سر میبرند، مناسب ازدواج نیستند.
بعضی از اینها هنوز خشم و انزجار فوقالعادهای از فرد قبلی دارند و این امکان وجود دارد که این خشمهای حل و فصل نشده و مقصر دانستن او، بر سر شما خراب شود!
بعضی هم در مقابل فرد قبلی احساس گناه میکنند و خود را مسئول میدانند مدام از او صحبت میکنند و اجازه میدهند نگرانیشان برای او، خوشحالی شما را تحتالشعاع قرار دهد. وقتی کسی تا به این حد آسیب دیده، بهتر است به او وقت دهیم تا خود را التیام بخشد زمانی با او وارد رابطه شویم که به رابطه قبلی خود پایان داده باشد.
بردهها!
ارباب اینها، مواد مخدر است و کسی که انتخاب کردهاید، یک برده است که آزاد نیست! در این حالت در یک مثلث عشقی قرار میگیرد: شما، او و مادهای که بردهی آن است! ارباب که بیشباهت به رقیبتان نیست، وقت، توجه و روح او را از شما منحرف میکند وبه خود اختصاص میدهد.
ضمنا قابلیت حس کردن و احساسات او را کرخت میکند و به تدریج او را نسبت به هرآن چه در دنیای بیرون یا حتی درون او میگذرد، بیخبر و بیاعتنا می کند.
میدانم دردناک است اما صبر، بردباری، درک و عشق هرگز قادر نخواهد بود کسی را از اعتیاد رها کند. به خودتان دروغ نگویید و با آتشبازی نکنید چون به احتمال قوی خواهید سوخت. پس، حواستان باشد، همینها زخمیها و بردهها را هم از فهرست کسانی که ممکن است همسری شما را طلب کنند حذف کنید. موفق باشید.
استعداد برای استرس!
آیا شما ازلحاظ ویژگیهای فردی، مستعد استرس هستید؟
واقعیت این است که هر کدام ازما، با عوامل استرسزا، به شیوهی خاص خود برخورد میکنیم. این شیوهی برخورد نیز، به خلق و خوی اولیه ما، به نحوهی رشد و تربیتمان و البته به شرایط فعلی ما بستگی دارد. بعضی از ما نرمی و انعطافپذیری بیشتری داریم و در مقابل سختیها از خود مقاومت بیشتری نشان میدهیم و برخی دیگر شکنندهتریم و برخوردهای سفت و سختتری داریم.
خلق و خوی اولیه: همراه با شیوهی تعلیم و تربیت و والدین، تیپهای شخصیتی خاصی را در فرد به وجود میآورند که بعضی از این تیپهای شخصیتی، در مقابل استرس، آسیبپذیرهستند. در این جا به برخی از آنها، مختصر اشاره میکنم. کسانی که خود را در یکی از این دستهها میبینند، باید کمی بیشتر به فکر خودشان باشند و هرچه سریعتر به دنبال روش آرامسازی خود بگردند و عمر خود را صرف رنج کشیدن از استرس نکند.
نردبانهای منظم!
از این اسم، تعجب نکنید: اینها همان تیپهای کمالگرا هستند که به منظم و ترتیب زیاده از حد بها میدهند، از نظر اینها جزئیات بسیار بااهمیت بوده و اشتباهات غیرقابل گذشتاند!
اینها تا زمانی آرامش دارند که همهی کارهای ثابت و قابل پیشبینی باشند، اما برای مقابله با مسائل زندگی خصوصا در شرایط غیر منتظره، قدرت تصمیمگیری به موقع را ندارند.
به همین دلیل بزرگترین مشکل افراد کمالگرا، سازگاری با تغیرات است. اینها کمترین تمایلی به از دستدادن نظم عادی زندگی خود ندارند، و اگر خللی در امور روزمره زندگی خود مشاهده کنند، دچار استرس میشوند توجه بیش از حد آنها به جزییات باعث بروز استرس میشود.
شاید اگر بتوانند اولویتها را در نظر بگیرند و به امور کماهمیت کمتر ربط بدهند، از اوقات خود بهتر و بیش تر استفاده کنند.
بلندپروازان ناآرام!
افراد این گروه که همان تیپ جاهطلباند، خشن و پرخاشگرند و تمام انرژی خود را صرف انجام کارشان میکنند و اغلب برای تفریح و سرگرمی، زمان ندارند. آنها نمیتوانند مسوولیتها را به دیگران محول کنند زیرا از خود و دیگران بسیار انتقاد میکنند و از این که کارها پیش رفت خوبی ندارند عصبانی وناآرام میشوند آنها قادر نیستند ساکت و آرام در جایی بنشینند و کاری انجام ندهند در نتیجه در حالت نشسته پای خود را تکان میدهند، با انگشتان خود به چیزها ضربه میزنند وخلاصه دایما در جنب و جوشاند.
زمانی که افراد این گروه دچار استرس میشوند تمایل دارند چندین کار را در آن واحد انجام دهند. برای این ها مشکل است که تمام حواس خود را متوجه گفتوگویی کنند که نتیجهاش برای آنها روشن است به همین دلیل در هنگام گفتو گو، بیشتر به کاری که بعدا میخواهند انجام دهند فکر میکند.
تلاش بلندپروازان ناآرام در جهت کنترل همه چیز و همهکس، موجب میشودکه این افراد از لحاظ جسمی و روانی تحت فشار قرار گیرند آنها از درک میزان واقعی توانایی های خود عاجز اند وعمدتا با فشارخون بالا یا زخم معده دست و پنجه نرم میکنند. عامل مشترک در تمام انواع شخصیتهای مستعد استرس، ترس است. ترس از این که موفقیت آنها نادیده گرفته شود. اگر چه در هر دو تیپ، ویژگیهای شخصیتی خاصی میتواند فرد را مستعد داشتن ترس کند. اما نوع تربیت فرد نیز در شکلگیری این ترسها موثر است
منبع:سایت دانشجو
حرف امروز
دلم گرفته از آدم هایی که می گن دوست دارم اما معنی شو نمی دونن
از آدم هایی که می خوان مال اونا باشی اما خودشون مال تو نیستن
از اونایی که زیر بارون برات می میرن و وقتی آفتاب می شه همه چیز یادشون میره
سه شنبه 2/1/1390 - 13:19
قرآن
4- عدم حفظ رازهای شخصی
انسان باید رازهای خود را برای خود نگه دارد و آن را نزد کسی بازگو نکند در احادیث آمده است سرّ تو تا زمانی که گشوده نشده سبب سرور است و هنگامی که گشوده شد باعث اندوه میشود.(عزرالحکم /436)
سه شنبه 2/1/1390 - 13:16
ازدواج و همسرداری
ازدواج فامیلی
پدیدآورنده:لیلا علوی مقدّم،
شاید همه ما، دست کم یک بار، این جمله را شنیده باشیم که: «عقد دخترعمو و پسرعمو، در آسمانْ بسته شده است». به علاوه، هر روزه شاهد ازدواجهای خویشاوندان (خویشْ پیوندی یا ازدواج فامیلی) در اطراف خود، در محلّه و فامیل و شهر خود هستیم، در حالی که بخشی دیگر از خویشان و دوستان ما نیز در فامیل خود ازدواج کردهاند و یا فرزند یک ازدواج فامیلی هستند. افزون بر این، داستانها و رُمانهای فراس و فیلمها و سریالهای تلویزیونی هم نمونههای فراوانی از این دست را در خود دارند. در چنین حال و هوایی، کمتر کسی به خود، اجازه میدهد که به آسمانی بودن چنین پیوندهایی، به چشم تردید و با نگاهی کاملاً زمینی بنگرد؛ امّا روزگار «چشمْ بسته پذیرفتن» گذشته است. ما اکنون در عصر آگاهی و در جامعهای دینمَدار زندگی میکنیم و لازم است موضع روشن دین و علم را در برابر هر پدیدهای بدانیم.
1 . دین، چه میگوید؟
ایا عقد دخترعموو و پسرعمو، حقیقتاً در آسمانْ بسته شده است؟ بجز پیشوایان معصوم، چه کسی خبر صادقی از آسمان دارد> طبعاً هیچ کس! امّا باید تصریح کنم که هر چه بیشتر جستجو کنید، کمتر اثری از این عبارت سرنوشتساز در کتابهای حدیث مسلمانان (اعم از شیعه و اهل سنّت) خواهید یافت.1 آنچه میماند، داستان ازدواج امام علی(ع) و نوه عمویش حضرت فاطمه(س) است که زندگی آنان، الگوی ماست.
ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)
در منابع حدیثی از پیامبر(ص) نقل شده که عقد ازدواج علی و فاطمه، نخست در آسمانْ بسته شده است؛2 امّا در ارتباط با موضوع مورد بحث، لازم است بدانیم که:
اوّلاً طرفین این ازدواج، هر دو معصوم (یعنی به دور از خطا و گناه و نقص) بودهاند و بخشهایی از زندگی معصومان، ویژه مقام عصمت آنها یا ناشی از آن مقام است که دیگران نمیتوانند یا نباید از آن، الگو بگیرند، مثل واجب بون نماز شب بر پیامبر(ص)، در حالی که بر هیچ مسلمان دیگری واجب نیست.
ثانیاً لازمه مقام امامت، از دیدگاه شیعه، نداشتن نقص طبیعی مادرزاد و وراثتی (مثل نقص عضو و معلولیت یا بیماری ژنتیک) است.
ثالثاً ممکن است همه ازدواجهای فامیلی صدر اسلام در میان مسلمانان یا شیعیان اهل بیت، ناشی از اندک بودن تعداد مسلمانان یا شیعیان و محدود بودن دامنه انتخاب همسر بوده است و به همین دلیل، پیامبر(ص) یا امامان(ع) از آن چند مورد (مثلاً ازدواج امام علی و حضرت فاطمه یا ازدواج امام سجّاد با دختر امام حسن یا ازدواج حضرت زینب با پسرعمویش عبد الله بن جعفر) نهی نکردهاند. در این فرض، این چند مورد ازدواج، «احکامی خاص» داشتهاند که قابل الگوگیری نیستند و دلیل برای عمل دیگران نخواهند بود.3
رابعاً برای معصومان، امکان اطلاع از علم غیب خداوند و وقایع اینده وجود دارد و به همین خاطر، ازدواجهای آنان یا ازدواج هایی که به توصیه آنان صورت گرفتهاند، ممکن است با آگاهی از عدم بروز هر گونه مشکلی در اینده، انجام گرفته باشند.
خامساً پیامبر(ص) و امامان(ع) ـ چنان که پس از این، اشاره خواهیم کرد ـ از ازدواج فامیلی، نهی نمودهاند. پس جای هیچ گونه تردیدی باقی نمیماند که عقد ازدواج دخترعمو و پسرعمو (و امثال آن)، ربطی به آسمان ندارد!
در حدیث و فقه
از پیامبر خدا نقل است که فرمود: «با غریبه ازدواج کنید تا فرزند ضعیف نیاورید».4 از امام صادق(ع) نیز نقل شده است که فرمود: «با خویشان نزدیک، ازدوا نکنید؛ چرا که فرزند ضعیف، پدید میاید».5
شاید به استناد همین گونه احادیث و نیز توصیههای پیشگیرانه پزشکان و متخصّصان ژنتیک است که برخی فقیهان معاصر، ازدواج فامیلی را «مکروه» شمرده و منع کردهاند.6
2 . علم، چه میگوید؟
الف. علم ژنتیک
امروزه علم وراثت (ژنتیک)، یکی از شاخههای مهمّ «زیستشناسی (بیولوژی)» است که دانشمندان و پژوهشگران، از طریق آن، ویژگیهای موروثی هر انسن، جانور یا گیاه را میشناسند. این دانش در پزشکی و درمان بیماریهای انسانی، دامپزشکی و دامپروری، کشاورزی، داروسازی و نیز حفاظت از محیط زیست، کاربرد گسترده دارد.
موضوع علم ژنتیک، آن دسته از صفاتی است که هر فرزند، از والدین خود به ارث میبَرَد. شکل بینی، حالت و رنگ مو، رنگ چشم، نوع گروه خونی، اندازه قد و... از جمله صفاتی هستند که از پدر و مادر و به طریق «وراثت» به ما میرسند. صفات موروثی، در برابر صفات دیگری قرار دارند که «صفات اکتسابی» نامیده میشوند. صفات اکتسابی، به تدریج، از کودکی تا بزرگسالی و در فضای زندگی و تحت تربیت، کسب میشوند و امکان تغییر در آنها وجود دارد.
این دستهبندی صفات (به موروثی و اکتسابی)، در تمامی جانداران (جانوران، گیاهان، قارچها، آغازیان و باکتریها) وجود دارد و اصول و قوانین ژنتیک نیز در تمامی این موجودات، ثابت و یکسان است. حتّی ویروسها نیز تابع همین قوانین هستند.
ژن چیست؟
هر سلول جاندار، مرکز کنترلی به نام «کروموزوم» دارد که در هسته سلول، واقع است. هر کروموزوم از دو رشته به هم تابیده DNA تشکیل شده است.7 کروموزومها علاوه بر وظیفه کنترل فعالیتهای سلول، در به ارث رسیدن صفات نیز نقش دارند. هر قطعه از DNA که باعث بروز یک صفت میشود، ژن نام دارد. ژنها عامل انتقال صفات موروثی از هر جاندار (انسان، گیاه، جانور و...) به نسل بعدی وی هستند. به عنوان مثال، یک قطعه از DNA، ژن رنگ چشم است که متخصّصان ژنتیک، در تمام جهان، آن را میشناسند و جای دقیق آن را بر روی شبکه DNA میدانند.
گفتنی است که ژنی که مربوط به فعالیت هر عضو است، در سلولهای آن عضو از بدن، فعّال عمل میکند و در سایر اعضا، غیرفعّال بافی میماند. به عنوان نمونه، ژن مربوط به بیماری موروثی «تالاسمی ماژور (شدید)»، تنها در مغز استخوان فرد مبتلا (یعنی محلّ تولید گلبولهای قرمز)، فعّال است، در حالی که در تکتک سلولهای بدن وی وجود دارد.
عملکرد ژنها
اگر ژن یک صفت نامرغوب (مثلاً پاهای پرانتزیشکل یا نازایی یا بیماری تالاسمی) از یک والِد (یعنی یک از والدین) به فرزند برسد، در وی خفیف باقی میماند و حدّاکثر در حدّ والد خود، بروز میکند؛ امّا اگر از دو والد (یعنی هم از پدر و هم از مادر) به وی رسیده باشد، در وی تقویت و تشدید میشود.
اگر پدر و مادری که نسبت خونی (خویشاوندی نَسَبی) با هم ندارند، به عنوان مثال، هر کدام، پنج صفت موروثی خوب (امّا متفاوت با صفات آن دیگری) داشته باشند، فرزند آنها ممکن است تمامی آن ده صفت را به ارث ببرد و داشته باشد، امّا در ازدواج خویشاوندان با یکدیگر، اصولاً احتمال بروز صفات خوب و غیرهمسان در فرزند، اندک است و چون تنوّع صفات وجود ندارد، در عین این که احتمال بروز و تشدید یک صفت خوب در فرزند هست، امکان بروز و تشدید یک صفت نامرغوب در وی نیز (تا چند برابر یک ازدواج غیر خویشاوندی) وجود دارد.
بررسی یک نمونه: تالاسمی
تالاسمی، یک بیماری غیر واگیر خونی و ارثی است که در اثر اختلال در تولید گلبول قرمز8 ایجاد میشود. این بیماری از طریق والدین حامل ژن معیوب، به فرزندان منتقل میشود.
تالاسمی به دو صورتِ ماژور (شدید) و مینور (خفیف)، ظهور میکند. چنانچه زن و شوهری هر دو حامل ژن معیوب باشند، 25 درصد فرزندان آنها مبتلا به تالاسمی شدید، پنجاه درصد مبتلا به تالاسمی خفیف (یعنی مانند والدین خود) و 25 درصد نیز سالم خواهند بود.
چنانچه از والدین، یکی سالم و دیگری حامل ژن معیوب باشد، پنجاه درصد فرزندان، سالم و پنجاه درصد مبتلا به تالاسمی خفیف (حامل ژن معیوب) میشوند.
مبتلایان به تالاسمی ماژور، قبل از هجده ماهگی، به رنگپریدگی مبتلا میشوند، خوب نمیخوابند، خوب غذا نمیخورند و اگر درمان نشوند، میمیرند. تنها راه کنترل این بیماری، تزریق منظّم خون است که باید هر چهار هفته یک بار صورت گیرد و به هر حال، هنوز درمان قطعی برای این بیماری شناخته نشده و عمر مبتلایان به آن، کوتاه است.
البته هر کسی (حتّی دو زوج غیر خویشاوند) ممکن است حامل ژن تالاسمی باشد، پس تالاسمی فقط نتیجه ازدواجهای فامیلی نیست و هر زوج جوانی، قبل از رسمیت یافتن ازدواج ،لازم است که مشاوره ژنتیک و آزمایش خون، کمک بگیرند تا اطمینان یابند که هر دو (با هم) حامل ژن تالاسمی نیستند؛ امّا به هر حال ،متخصّصان، یکی از بهترین راههای پیشگیری از این بیماری (و هر بیماری وراثتی دیگری) را خودداری از ازدواجهای فامیلی میدانند.
ب. دیگر علوم
جامعهشناسی و تاریخ، گواهی میدهند که ازدواج فامیلی، ا زاقتضائات و سنّتهای زندگی قبیلگی (برای حفظ اسرار و حریم و حدود و میراث مادّی و سنّتها و هویت قبیله) است که با آغاز عصر شهرنشینی، به تدریج، تضعیف و در بخی جوامع هم منسوخ شده است؛ 9 چرا که بشر، بیش از هزار سال است که به این نتیجه رسیه است که ازدواج با سایر ملل و اقوام و خانوادهها، به ظهور استعدادهای تازه و نبوغ و... میانجامد و اصولاً بزرگترین فرهنگها و تمدّنها، در محلّ تلاقی دو تمدّن یا در نتیجه مهاجرت گروهی انسانها (و طبعاً ازدواجهای بروننژادی و برونسرزمینی) شکل گرفتهاند.10
اقتصاددانان، بویژه در بحث از اقتصاد توسعه، وقتی به موضوعات رفاه اجتماعی و لوزم حمایت از شهروندان در برابر مشکلات سلامتی و بهداشت میرسند، بر بیماریهای خاص و معلولیتها تمرکز میکنند و هزینههای مادّی تحمیل شده بر هر خانواده دارای بیمار خاص یا معلول را محاسبه مینمایند تا بتوانند بودجههای لازم را برای «بهزیستی» و «تأمین اجتماعی» و «بیمهها» و «خدمات شهری» در نظر بگیرند.
به عنوان نمونه، در کشور ما، در حال حاضر، بیش از 22هزار نفر به تالاسمی ماژور، مبتلا هستن که هزینه مادّی نگهداری هر یک از آنها، تقریباً شانزده میلیون تومان در سال است.11 این، غیر از هزینههی روحی و رنجهای معنوی تحمیل شده به فرد مبتلا و خانواده وی است که پژوهشگران اجتاعی و روانشناسان، ابعاد آن را بسیار فراتر از هزینههای مادّی میدانند و معتقدند که باید از طریق افزایش آگاهی شهروندان و بویژه زوجهای جوان، نسبت این مبتلایان و معلولان را در نسلهای بعد، کاهش داد.
پینوشتها:
1 . در این مورد، میتوانید منابع بسیار گسترده فقه و حدیث شیعه و اهل سنّت را در نرمافزار زیر، جستجو نمایید: کتابخانه اهل بیت، تولید: مرکز معجم فقهی (وابسته به دفتر ایة الله سید علی سیستانی در قم).
2 . دانشنامه امیرالمؤمنین، ج1، ص179.
3 . درباره این گونه «احکام خاص» یا «قضیةٌ فی واقعةٍ»، رجوع کنید: حدیث زندگی، ش ،ص
4 . النّهایة، ابن اثیر، ج3، ص106؛ المَجازات النّبویة، شریف رضی، ص92.
5 . مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج2، ص38؛ المَحجَّة البَیضاء، فیض کاشانی، ج3، ص94.
6 . به عنوان نمونه، رجوع کنید: بهداشت و تنظیم خانواده، تهران: اداره کل بهداشت عمومی و پیشگیری (وزارت بهداشت)، 1373، ص121 (پاسخ ایة الله ناصر مکارم شیرازی به پرسش دانشکده علوم پزشکی ایلام).
7 . انسان، دارای 46 کروموزوم، سگ دارای 78 کروموزوم، نخود فرنگی دارای 14 کروموزوم و پشه دارای شش کروموزوم است.
8 . به تعبیر دقیقتر: در تولید هموگلوبینها (یعنی مولکولهای پروتئین آهندار موجود در گلبول قرمز خون) اختلال ایجاد میکند. هموگلوبین، وظیفه انتقال اکسیژن به بافتها را بر عهده دارد.
9 . تاریخ اندیشه اجتماعی، بارنز و بکر، مترجم: جواد یوسفیان، تهران: امیرکبیر، ص183.
10 . تاریخ تمدّن، آرنولد توین بی، مترجم: یعقوب آژند، تهران: مولی، ص29.
11 . بهداشت محیط خانواده، تهران: رفتر برنامهریزی فرهنگی و مشاوره (وزارت آموزش و پرورش)، 1374، ص47.
چند منبع مفید:
ـ آموزش برای بهداشت، سازمان جهانی بهداشت، مترجم: سعید پارسینیا، تهران: چهر، 1371.
ـ بهداشت همگانی، محمد علی موسوی و گیتی ثمر، تهران: چهر، 1380، ج2.
ـ بهداشت، نیلفروشان و ضرّابی و میرصیامی، تهران: معاونت بهداشت (وزارت بهداشت)، 1383.
ـ اسلام و تنظیم خانواده، سید حسن خمینی، تهران: عروج، 1382.
شناخت و آشنایی، شرط اصلی ازدواج است
پنج شنبه 26/12/1389 - 22:1
ازدواج و همسرداری
هویت بیرونی و اجتماعی پسران بیش از شخصیت آنها مدنظر دختران است
( دومین عامل خطر در ازدواج )
پیش از ازدواج
هر دختر خانمی از سن 18 تا 30 سال در دوره متفاوتی از زندگی خود به سر میبره دختر خانمها میدانند که این دوره زودتر از هر دوره دیگری در زندگیشان می گذرد با سرعتی بیشتر ، وقتی اولین خواستگار در خانه ای رو میزنه برخی از دخترها احساس غرور میکنند برخی احساسا ترس و نگرانی و برخی مسئله را شوخی میگیرند . معیار انتخاب از نظر یک دختر 18 ساله با معیار انتخاب از نظر یک دختر 26 ساله تفاوت عمده ای داره ما از حدود 100 دختر در سنین 18 تا 30 سال نظر سنجی به عمل آوردیم این دخترها در تاریخ 15 اسفند 1387 طی دعوت نامه سایت تنظیم خانواده در این نظر سنجی به میل خودشان شرکت کردند بد نیست برخی معیارها رو با هم مرور کنیم .
معیارهای انتخاب همسر برای یک دختر 18 ساله به ترتیب :
خوش قیافه - خوش تیپ - مایه دار - ولخرج - مهربان و با احساس
معیارهای انتخاب همسر برای یک دختر 20 ساله به ترتیب :
خوش قیافه - خوش تیپ - تحصیلکرده - صداقت - مایه دار - خانواده دار - اعتقادات - اهل مسافرت
معیارهای انتخاب همسر برای یک دختر 23 ساله به ترتیب :
تحصیلکرده -شغل مناسب - درامد بالا - ولخرج - خوش تیپ - با کلاس - اعتقادات - صداقت - خانواده دار- استقلال مالی
معیارهای انتخاب همسر برای یک دختر 30 ساله به ترتیب :
تحصیلات هم سطح -شغل مناسب - روپا خودش بایسته - از نظر تیپ و ظاهر بهم بخوریم - با کلاس - اعتقادات - صداقت - خانواده دار- مهربان - با احساس و درک بالا - خوش اخلاق - خصیص نباشه
البته نا گفته نماند ما معیارهای مشترک را مد نظر قرار دادیم .
حالا به بررسی آیتمهایی که در همه سنین موجود بود می پردازیم
ظاهر ( قیافه و اندام و تیپ ) در همه سنین جزء معیارهای مهم به حساب می اومد اگر چه از سنین 26 به بعد این مورد از برتری رسید به نقط های که هر دو بهم بخورند .
وضعیت مالی ( درامد بالا - مایه دار بودن - ولخرج بودن ) دومین معیاری که به چشم میخوره که البته این هم در سنین 26 تا 30 سال رو به تعدیل رفته
تحصیلات تقریبا جزء آیتم سوم است
شخصیت ( هویت فردی شامل مسئولیت پذیری - اعتقادات - اخلاق و رفتار- احساسات - گرایشات جنسی - احترام - استقلال فردی - استقلال مالی و...) متاسفانه جزء معیارهای 4 به بعد بود .
آنچه به نظر می اید همزمان با رشد سنی و عقلی و با توجه به شرایط معیارهای خانمها رو به تعدیل رفته ، البته این بدان علت است که در سنین کمتر دامنه پذیرش خواستگارهای خود را محدود تر می کردند چون در این سنین حق انتخاب داشتند اما کم کم رفت و آمد خواستگراها محدود تر می شود از سن 25 سالگی هر چه سن بالا تر رود تعداد خواستگارهای کمتر می شود در نتیجه باید معیارهای انتخاب همسر را تعدیل کرد واز حالت رویا پردازانه خارج شد .
هر دختری تا سنی مشخص خواهان و طالب داره بر عکس پسران درست به دلیل طرز تفکر اشتباه دختران در معیارهای انتخابی خود دست پسران برای انتخاب همسر روز به روز باز تر می شود چون هر چه از سن انها بگذرد به لحاظ مالی و تحصیلات و جا افتادن چهره پیشرفت بیشتری میتوانند بکنند و در عین حال میتوانند دختران کم سن و سال تری را انتخاب کنند همین عامل یکی از عوامل چند گانه کاهش امر ازدواج است که در نتیجه توقعات بالای دخترانیست که در سن مناسب ازدواج به سر میبرند . برای همین است که یک مرد 60 ساله نیز میتواند فقط با داشتن وضعیت مالی مناسب و وجه اجتماعی خوب یک همسر 20 ساله اختیار کند . جالب آنکه در ادامه مطلب خواهیم دید که انتخاب فرد بواسطه هویت اجتماعی باعث اختلافات زاشویی پیچیده ای می شود و معیار انتخاب همسر خود به مهمترین معیار اختلاف با همسر منجر می شود . از اینرو همواره تاکید می شود قبل از در نظر گرفتن لایه بیرونی فرد مقابل ( ظاهر - وضعیت مالی - موقعیت اجتماعی ) لایه درونی را مد نظر قرار دهید
پس از ازدواج :
ظاهر خوب ، تیپ خوب ، اندام خوب بعد از مدت 6 ماه شاید کمتر برای شما عادی میشود قشنگی رنگ چشمانش حالت موهای سر او قد بلندو جذاب او برای شما عادی شده در عوض وقتی در خیابان با او بیرون میروید نگاههای سایر دختران به همسر شما قدری شما ار آزار میدهد . در جامع های که ما داریم متاسفانه اگر ظرفیت مردان پولدارو خوش تیپ یا دارای وجه اجتماعی مناسب کم باشد که متاسفانه اکثرا همینطور است فقط کافیست شما بعنوان همسر یک جایی کم بگذراید برخی از هم جنسان شما براحتی منتظر چنین موقعیتهایی برای سو استفاده هستند به قول دکتر انوشه اگر نتوانید در خانه سیرش کنید در خیابان انقدر ساندویچ و پیتزا راحت یافت می شود که دیگر شوهرتان را از دست میدهید .
کم کم خصوصیات رفتاری نمود می کند آنچه که اکثر دختران در رتبه 4 قرار داده بودند کم کم مهمترین آیتم در زندگی زناشویی آنها را شامل می شود . حرف ما این نیست که هر زیبا رویی هر خوش اندامی ادم بی احساسیست ادم خلافکاریست نه به هیچ وجه اما معیار مناسب برای انتخاب همسر باید در ابتدا هویت فردی باشد خصوصیات اخلاقی و رفتاری احساسات صداقت مسئولیت پذیری همان مواردیست که خوده مردان پس از سن میانسالی بعنوان مرد واقعی مد نظر دارند .
وقتی ازمینا 29 ساله که دو سال از زمان ازدواجش با شهرام که خصوصیات ظاهری خوبی داشته پول دار بوده و خوش تیپ میگذره راجع به انتخاب او سوال کنیم کمی با تردید انتخاب خود را تائید میکند او میداند همچون خوده او که طالب موقعیت اجتماعی شهرام شده بوده دختران دیگری نیز طالب آن خواهند بود او میداند نیازهای احساسی او کاملا پاسخ داده نشده او میداند وقتی به مهمانی میرود نگاه های زنان و دختران دیگر به شهرام وی او را ناراحت میکند او از اینکه شهرام مدام با گوشی خود پیام دریافت و ارسال میکند احساس بدی را تجربه میکند ، او به خواهر مجرد خود در خانه میگوید پول همه چیز نیست کسی رو انتخاب کن که مرد باشه اخلاق خوبی داشته باشه درکت کنه همینکه دستش تو جیبه خودش باشه کافیه . مینا برای ما گفت فقط موقعیت خوبی که داشت باعث شد خصوصیات اخلاقیشو نا دیده بگیرم مینا پس از دو سال از انتخاب خود پشیمان بود و به علت دیدن برخی رفتارهای شک برانگیز از جانب شهرام سراغ مشاور آمده بود . سخن مشاور ( همچون مینا زیاد هستند و انها تصور نمیکردند که روزی چنین شود و حرفهای دیگران را نادیده میگرفتند تقریبا دومین عامل شکست در زندگی زناشویی معیارهای نادرست انتخاب همسر است به عبارتی مهمرتین معیار انها برای انتخاب همسر بعد از مدتی کوتاه مهمترین فاکتور اختلافات زناشویی شده )
سخن آخر نویسنده :
فراموش نکنید امکان ندارد فردی را بیابید که تمامی معیارهای شما را شامل شود همانطور که شما همه خوبیها را یکجا ندارید هیچ انسانی کامل نیست چون اگر کامل بود تلاش وی معنی نداشت انسانها چون کامل نیستند زندگی می کنند که به تکامل برسند مرحله به مرحله .
در نهایت آنچه دیدمو شنیدم و درباره اش تحقیق کردم و در پله های دادگاه هستند افرادی که انرا لمس کرده اند را به اطلاعتان رساندم . انتخاب با شماست ، دوستان من ازدواج امریست که طی ان بیش از 50 سال از عمر خود را درگیرش میکنید با یک انتخاب درست ، منطقی با دید باز با نگرشی متفاوت از آنچه اکنون در اجتماع ما وجود داره فردی را انتخاب کنید که هر گز احساس ندامت و پشیمانی در کنار وی به شما دست ندهد و همواره در خوشیها و نا خوشیها در کنار هم احساسی جز خوشبختی بر شما غلبه نکند .
پنج شنبه 26/12/1389 - 21:59
ازدواج و همسرداری
با شکست عشقی و تلخی برهم خوردن رابطه چگونه کنار بیاییم؟
منبع : سایت مردمان
تقریباً همه ما یکبار درد برهم خوردن یک رابطه عاشقانه را در یک نقطه از زندگی تجربه کرده ایم. خیلی از افراد مجبورند که طی دوره دانشگاه با اولین شکست عشقی خود کنار بیایند. درک سختی و دردناک بودن برهم خوردن یک رابطه مهم مقدور نیست مگر اینکه خودتان هم شخصاً آنرا تجربه کنید. احساس غم و ناامیدی شدید واکنشی متداول به این اتفاق در زندگی است. تحقیقات روانشناسی نشان میدهد که واکنش احساسی به برهم خوردن یک رابطه عشقی بسیار شبیه به واکنش به فقدان های بسیار بزرگتر و غم انگیزتر مثل مرگ یکی از عزیزان یا تشخیص یک بیماری خطرناک می باشد. در زیر به واکنش های احساسی متداول به برهم خوردن یک رابطه عاشقانه اشاره می کنیم:
· انکار: باور و قبول کردن اینکه رابطه تان تمان شده است، خیلی سخت است. خیلی دردناک است که ببینید رابطه تان برای طرفتان که آنقدر دوستش داشتید و به او اعتماد داشتید، دیگر ارزش و اهمیتی ندارد.
· ناامیدی و غم: احساس تنهایی و ناراحتی کردن، گریه کردن زیاد همه کارهایی طبیعی هستند. ممکن است نیاز بسیار شدیدی به برقراری ارتباط با شریک عشقی سابقتان احساس کنید. زمان های خاص در طول روز مثل صبح ها که از خواب بیدار می شوید، خیلی سخت خواهند بود.
· ترس: تصور کردن زندگی بدون شریک عشقیتان وحشت آور خواهد بود. ممکن است واهمه داشته باشید که دیگر نتوانید عشقی برای خود بیابید و باز احساس خوشبختی کنید.
· عصبانیت: خشم و عصبانیت دربرابر شریک عشقی گذشته که این درد و رنج را برایتان فراهم کرده است یک واکنش احساسی دیگر است.
· مقصر کردن خود و احساس گناه: ممکن است به این فکر بیفتید که چه کار شما باعث برهم خوردن رابطه شده است و تلاش کنید که از شریک عشقی سابقتان فرصتی دوباره تقاضا کنید. اگر این شما بوده باشید که رابطه را خاتمه داده است، ممکن است از ناراحت و غصه دار کردن طرفتان احساس گناه کنید.
· حسادت: ممکن است از تصور بودن شریک عشقی سابقتان با شخصی جدید بترسید و احساس حسادت کنید.
· سر در گمی: بدون کسی که آنقدر دوستش داشتید، زندگی بی معنی و عجیب به نظر می آید. ممکن است از خودتان بپرسید که کی هستید و زندگیتان بدون او چه معنا و مفهومی دارد.
· آسودگی: ممکن است تاحدودی از احساسات منفی مربوط به رابطه که درنتیجه دعواها، ناامنی ها و یا خستگی ایجاد می شده، احساس فراغت و آسودگی کنید.
آیا خوب می شوم؟
اگر رابطه تان به تازگی برهم خورده است، ممکن است با خودتان فکر کنید که کی بهتر می شوید. کلیشه "گذر زمان همه زخم ها را التیام می دهد" در این رابطه واقعاً کاربرد دارد. بااینکه روند این جریان ممکن است طولانی و سخت به نظر بیاید، احساسات دردناک فقدان از دست دادن یک رابطه عشقی با گذر زمان از بین می رود. اما، هر چیزی که روند فراموشی را مختل کند، مثل دیدن دوباره شریک عشقی گذشته یا امید داشتن به برقراری مجدد رابطه، جرقه احساسات را دوباره روشن می کند. برای فراموش کردن این درد باید قبول کنید که رابطه تان از دست رفته است و هیچ راهی برای دست یافتن به دلایل بر هم خوردن آن وجود ندارد.
برای بعضی ها یک اتفاق پایانی (مثل بی محلی از طرف عشق قدیمی در زمان نیاز یا یک بحث و دعوای شدید) به فراموش کردن رابطه کمک می کند.
هیچ راه فراری برای تجربه نکردن آن درد احساسی بعد از برهم خوردن رابطه وجود ندارد. احساسات شما نشاندهنده اهمیت طرفتان در زندگی شما و توانایی خودتان در ایجاد صمیمیت با کسی و عشق ورزیدن است.
اما کارهایی هست که می توانید برای مراقبت از خودتان و آسانتر کردن این ناراحتی در طول این مدت انجام دهید:
· از دوستان و خانواده کمک بگیرید. حمایت اجتماعی یکی از مهمترین فاکتورها در کنار آمدن بااین فقدان است. از دوستان و افرادی که به حرفهایتان گوش می دهند و به شما برای ادامه زندگی انگیزه می دهند کمک بگیرید. گذراندن وقت با دیگران ممکن است که در ابتدای کار برایتان دشوار باشد اما کمکتان میکند بفهمید که کسان دیگری هم در زندگیتان هستند که نگران شما هستند و حمایتتان میکنند.
· به دنبال راه هایی برای خاتمه دادن به رابطه باشید. ارتباط مداوم با شریک عشقی سابق باعث می شود که التیام یافتنتان به تاخیر بیفتد و به حس عزت نفستان هم لطمه بخورد. وقتی ارتباط با او شدیداً ناراحت و غمگینان می کند از دیگران کمک بگیرید. نوشتن نامه خداحافظی، برگرداندن یادبودها، و گذاشتن همه عکس ها و نامه ها و همه یادبودهای رابطه قبلی در یک جعبه مجزا می تواند به پیشرفت روند فراموش کردن شما کمک کند.
· برنامه روزانه داشته باشید. سازمان دهی کردن زمانتان و داشتن برنامه می تواند به کم کردن فشار روحی شما کمک کرده و فکرتان را از عشق قدیمی به مسائل دیگر زندگی معطوف کند. باید سعی کنید انرژی ذهنیتان را به انجام کارها و پروژه های دیگر هدایت کنید.
· در زندگیتان تغییر ایجاد کنید و به طرز خلاقی ابراز احساس کنید. علایق، فعالیت ها و رابطه های جدیدی در زندگیتان ایجاد کنید. دکوراسیون محل زندگیتان را تغییر دهید. کارهایی انجام دهید که شما را یاد عشق قدیمیتان نیندازد. برنامه های جدید با دوستان و خانواده برای تعطیلات بگذارید. در فعالیت هایی شرکت کنید که به بهبودی شما کمک می کند و توزانی دوباره به زندگیتان می بخشد مثل کارهای هنری، شعر و موسیقی.
· نزد مشاور بروید. می توانید نزد یک مشاور روانشناس بروید و درمورد احساساتتان با او صحبت و دردودل کنید.
پنج شنبه 26/12/1389 - 21:56
اخبار
چه گروه هایی از دختران در ایران بیشتر در معرض فساد اخلاقی قرار دارند
مدارس و دانشگاه ها وخطر فساد اخلاقی دختران - ویژه خانواده ها
مقاله از علی سلطانی مجد
همه ما میدانیم در اجتماعی که زندگی میکنیم چه می گذرد ، همه ما مطلعیم که فساد اخلاقی ، روابط نا مشروع در جامعه ما روبه افزایش هست ، پس بهتره راه های جلوگیری از گسترش آنرا در نظر داشته باشیم.
اولین گروه آسیب پذیر:
مقطع راهنمایی و دبیرستان برای دختران یکی از مهم ترین دوران زندگی اجتماعی محسوب می شود . متاسفانه به جای آنکه ارتباط فرزندان با والدین در این دوران گرم تر صمیمی تر و محکم تر شود والدین نا خواسته باعث ایجاد فاصله زیاد با فرزندان خود در این شرایط سنی حساس می شوند . در این سن به علت وجود کنجکاوی و دوران بلوغ اکثرا از دوستان خود تاثیر پذیر بوده و تمایل دارند خود برخی مسایل را تجربه کنند. سیگار کشیدن ، رفتن به پارتی ، نوشیدن انواع نوشیدنیها یا انجام برخی اعمال برای نشان دادن خود در محیط های دوستانه ، تمایل به ارتباط با جنس مخالف مخصوصا در دختران یکی از بارزترین رفتارهایی میباشد که در این دوران در صورت عدم نظارت و ارتباط دوستانه با فرزندان ، شکل می گیرد .
دختران شهرستانی دانشجو :
متاسفانه برخی از خانواده ها به زور دیواری دورتا دور دختر خود بنا کرده اند که این دیوار به جای آنکه باعث امنیت دختران شود آنها را در معرض خطر قرار میدهد .
برخی دختران دانشجویی که از شهرهای کوچک برای ادامه تحصیل روانه شهرهای بزرگ می شوند و به یکباره با محیطی متفاوت در کنار جنس مخالف بدون دیواری که والدین آنها دورتادور انها بنا کرده بودند روبرو می شوند ، برخی از آنها برای آنکه همانند سایرین شوند خیلی زود اخلاق و رفتار خود ار تغییر میدهند اولین تغییر انها ، تغییر رفتاریست و کندو کاو در روابط هم اتاقیها و هم کلاسیهای خود دیری نگذشته که کم کم وضعیت ظاهری و پوشش نیز تغییر میکند آنها برای انکه در جمع وستان خود پذیرفته شوند و برای کسب تجربه نا خود آگاه خیلی زود در گیر روابط با جنس مخالف و نهایتا در گیر روابط جنسی می شوند . بعد از 4 سال کمتر یا بیشتر زمانی که قصد بازگشت به محل زندگی خود را دارند والدین دیگر نمیتوانند دیواری دور تا دور آنها قرار دهند .
نگاه اشتباه خانواده ها در رفتار با دختران خانواده :
به این نگاه نکنید که دختر شما چادر سرش میکنه اهل نمازه و در مجموعه همه میگن دختر پاکیه ، به جامعه نگاه کنید و با دختر خود رابطه دوستی داشته باشید و وی را از شرایط و اسیبهای اجتماعی مطلع سازید .
اینکه دور دخترتان دیوار بکشید و دختر شما خطایی نکنه هنر نیست مهم اینکه که انسان آزاد باشد و خطایی نکنه
بدبینی و عدم اعتماد کار دستتان میدهد : بهتر است به جای سوال پیچ کرن و انتقال حس بی اعتمادی کمی دوستانه تر برخورد کنید بعنوان مثال اگر دختر شما اتفاقی دیر به منزل برگشت دلیل براین نیست که حتما جای دیگری بوده .
با دوستان فرزند خود اشنا شوید و با انها طوری برخورد کنید که دختر شما در میان انها احساس غرور داشته باشد نه احساس بی اعتمادی از جانب شما.
در مواجه با صداقت دخترتان در صورتی که خطایی مرتکب شده بود خشونت به خرج ندهید تا صداقت وی با شما پایدار بماند
در دوران راهنمایی و دبیرستان ارتباط خود با دختران را گرم تر و صمیمی تر کنید دوران بلوغ حساس ترین دوره زندگی انسان است .
در مورد جنس مخالف خودتان با فرزندتان صحبت کنید و ذهنیت انها را در دست بگیرید و کنجکاوی انها را تامین کنید فراموش نکنید انها سوالات بیشماری دارند که به علت حیاء و عدم ارتباط دوستانه با والدین قادر به مطرح کردن آنها نیستند در نتیجه در جامعه دوستان دنبال پاسخ انها میگردند.
اگر دختر شما با جنس مخالف رابطه دوستی برقرار کرد و شما متوجه آن شدید ، اطمینان داشته باشید برخورد شدید شما کارساز نخواهد بود به یاد داشته باشید شما خود در این دوران بوده اید دختران بیشتر از پسران جذب آن چیزی می شوند که از آن منع شده اند .
نکته قابل توجه در مورد دختران : دختران تابع شرایط هستند و هر زمان که شرایط به انها فشار بیاورد محیطی که آن شرایط بر ان حاکم است را ترک میکنند ( پدیده دختران فراری) اما درمورد پسران به اینگونه نیست پسران خود شرایط را میتوانند تغییر دهند . پس هوشیار باشید برخورد های شدید و پیا پی کارساز نبوده و امکان دارد دختر شما برای فرار از شرایطی که شما بوجود آورده اید دست به هر کاری بزند.
دختران در دوران بلوغ بیشتر از هر دوران دیگری احساسی با مسایل برخورد میکنند.
شنبه 21/12/1389 - 12:20
ازدواج و همسرداری
تصورات غلط در ابتدای آشنایی
منبع : پایگاه پارسی طب
خلاصه : تصورات اشتباهی که ممکن است منجر به جدایی گردد و راههای رفع آنها در زندگی مشترک
1- شمـا تـصـور می کنـیـد تنها به صرف آنکه شریک خود را دوست دارید میتوانیـد وی را به دلخواه خودتان تغییر دهید.
2- شما تصور میکنید خواسته و امیال شما همان خواسته و امیال شریک جدیدتان میباشد.
3- شما تصور می کـنـیـد عشـق و رابــــطه جاودانه است: مادامی که من عاشـق شریک زندگی خود باشم و انـرژی، پول و وقت خود را برای وی مصروف دارم، او نیز همیشـه در کنار من خواهد ماند.
4- شما تصور میکنید همواره شریک زندگیتان می باید در دسترس و فریاد رس شما باشد. حتی اگر شما در بدترین شرایط و سطح در زندگی باشید. چون فداکاریهای بسیاری در حق وی روا داشته اید.
5- شما تصور میکنید شریک زندگی شما مسئول شادی، خوشبختی و آرامش در زندگی شما میباشد.
تمام تصورات فوق اشتباه میباشد. اکنون به نکات زیر برای هر چه موفقیت آمیز گشتن رابطه جدیدتان به دقت توجه کنید:
1- شما قادر به تغییر دادن فرد دیگری نمیباشید. شما تنها قادرید خودتان را تغییر دهید که چگونه با تحولات پیرامون خود کنار بیایید. آیا شما میخواهید که شریک شما همان شخصیت و ماهیت اصیل خود را حفظ کند و یا آنکه کسی باشد که خود مایل به آن نیست؟
2- عشق و رابطه عبارت است از: برآورده ساختن دو جانبه نیازها. ممکن است در مواقعی شریک شما در شرایط روحی نامساعد قرار گیرد و تمایلی نداشته باشد که شما در کنار او باشید و به تنهایی نیاز داشته باشد. این واقعیت را بپذیرید. عشق تبادل انرژی میان دو انسان است.
3- بطور طبیعی ما همگی به سمت فردی گرایش می یابیم که از ارتعاشات انرژی بالاتری نسبت به ما برخوردار باشد. بنابراین کسی که غرغرو، بد خلق، دمدمی مزاج، پرخاشگر، کینه توز و خودخواه باشد طبعا ما را جذب خود نمیکند. بر عکس فردی که بشاش، سرحال، شاد، و برخوردار از اعتماد بنفس و خودباوری بالا و سالمی باشد ما را مجذوب خود خواهد ساخت.
4- شادی و خوشبختی یک حالت ذهنی میباشد که ما مختار به انتخاب آن میباشیم. تمام شادیها و رنجها و اندوهها توسط خود شما خلق میگردند و از خارج شما و یا توسط دیگران سرچشمه نمیگیرند. بنابراین شریک خود را مسئول خوشبخت ساختن خودتان ندانید. خلاصه شما نباید برای برآورده سازی نیازهای احساسی خود به شریک خود وابسته باشید. تنها این شما هستید که مسئول احساسات خود و خلق لحظات مثبت و شیرین در زندگی خود میباشید.
5- منتظر شریک زندگی ایده آل برای آغاز یک رابطه نباشید. و یا آنکه از شریک خود انتظار کامل بودن نداشته باشید. ممکن است روزی شریک شما دست به عملی زده و یا حرفی بزند که سبب رنجش، خشم و نا امیدی در شما گردد. اما بدانید که هیچکس کامل نیست حتی شما. بنابراین منصفانه جایز الخطا بودن انسانها را بپذیرید.
آیا شما برای شروع یک رابطه جدید آمادگی کافی دارید؟
1- فهرستی از آسیبهای روحی گذشته خود تهیه کنید: سپس یکایک آنها را مرور کرده و منصفانه قضاوت کنید که چگونه با آنها کنار آمده، حل کرده و یا پذیرفته اید. اگر تصور میکنید مسایلی در گذشته شما وجود دارند که کماکان بطور جدی و کافی به آنها نپرداخته و برخورد نکرده اید و هنوز لاینحل باقی مانده اند بهتر است پیش از آنکه قدم در یک رابطه تازه بگذارید آنها را رفع سازید. آسیبهای روحی میتوانند شامل سوء رفتارهای احساسی، فیزیکی و جنسی در دوران کودکی شما، طلاق والدین، از دست دادن والدین و یا یک عزیز، و یا روابط ناهنجار، ناکام و ناسالم شما در گذشته باشند. زیرا همان مسایل میتواند در رابطه جدیدتان رخنه کرده و خود را به اشکال مختلف نمایان ساخته و مانع شکل گیری یک رابطه سالم گردند.
2- خودآگاهی و عزت نفس شما تا چه حدی میباشد؟ فقدان خودآگاهی و اعتماد بنفس سالم شکل گیری یک رابطه صمیمی و سالم را دشوار و غیر ممکن میسازد. برای آنکه متوجه گردید تا چه اندازه خودتان را میشناسید سعی کنید به پرسشهای زیر پاسخ گویید:
*آیا قادر به بیان مهمترین و عمیقترین ارزشهای زندگی خود میباشید؟
* آیا قادر به بیان انتظارات و نیازهای خود از رابطه دلخواهتان میباشید؟
* آیا اهداف زندگی خود را شناخته اید؟ و آیا برای دستیابی به آنها از برنامه مدونی پیروی میکنید؟
* آیا نقاط ضعف و قوت خود را کاملا میشناسید؟
برای پی بردن به میزان عزت نفستان به پرسشهای زیر پاسخ گویید:
* خود را چگونه ارزیابی میکنید؟
* آیا نظر مثبتی نسبت به خود دارید؟
* دیگران چگونه شما را ارزیابی میکنند؟
اگر پاسخهای شما گویای آن میباشند که شما در پذیرش و دوست داشتن خود مشکل داشته و غالبا با واکنش منفی هنگام رویارویی با دیگران مواجه میگردید باید برای ارتقای سطح اعتماد بنفس و عزت نفس خود بیشتر تلاش کنید. عشق به خویشتن پایه و اساس یک رابطه سالم میباشد.
3- آیا روابط پیشین شما حقیقتا در گذشته بوده و پایان پذیرفته اند؟ اگر شما بطور کامل تجارب و مسایل دردناک و ناخوشایند گذشته خود را کنار نگذاشته و به دست فراموشی نسپرده باشید (البته پس از درس عبرت گرفتن از آنها)، احتمال آنکه آنها را به رابطه کنونی و یا آیندیتان کشانده و بازگردانید بسیار زیاد میباشد. زیرا مشکلات تا زمانی که کاملا حل و رفع نگردند مجددا در مغز مرور گشته و تکرار میگردند. بنابراین بسیار اهمیت دارد که پیش از آنکه وارد رابطه جدیدی گردید با تمام رنجها و مشکلات روحی عمده روابط پیشین خود بطور سازنده ای کنار آمده باشید.
4- آیا حقیقتا از خواسته، نیازها و امیال خود از یک رابطه آگاهی دارید؟ ما همگی با انتظارات و دلایل گوناگون گام در یک رابطه جدید میگذاریم. با آگاهی کامل از این انتظارات و خواسته ها قادر خواهید بود مناسب بودن رابطه فرا روی خودتان را با دید باز تری تعیین کنید. اغلب افراد همان شخصی را برای آغاز رابطه خود برمیگزینند که در ضمیر ناخودآگاه شان خواهان آن میباشند. ضمیر ناخودآگاه مکانی است که ما عمیق ترین نیازها و آرزوهای ناکام مانده و همچنین ترسهای خود را در آن نگهداری میکنیم. بنابراین بسیار اهمیت دارد که پیش از گام نهادن در یک رابطه جدید تمام احساسات گذشته و نیازهای مربوط به رابطه آینده خود را مورد بررسی قرار دهید. منصفانه درباره هر آنچه که از یک رابطه و همچنین از ویژگیهای شریک زندگی خود انتظار دارید مطمئن و آگاه گردید.
پنج شنبه 19/12/1389 - 21:16
قرآن
5-پرهیز از سخنان لغو و بی فایده
گفتن سخنان بیهوده در مجالس و یا فرستادن پیامک ها و یا ایمیلهای بی فایده نیز در این زمره قرار دارد حضرت علی علیه السلام بارها فرموده اند که:ای مردمان تقوا پیشه کنید که انسان عبث آفریده نشده است تا بازی کند و به خود رها نشده تا یاوه بگوید(نهج البلاغه قصاره37)
چهارشنبه 18/12/1389 - 13:51
بهداشت روانی
چگونه ارتباط احساسی برقرار کنیم؟
منبع : سایت مردمان
ارتباط احساسی چیست؟ گوش کنید، آیا نشانه هایی می بینید که بگویند می توانید با کسی رابطه برقرار کنید یا نه؟ چرا دست یافتن به سطح بالایی از امنیت احساسی با جنس مخالف اینقدر دشوار است؟ با مسائل و مشکلات مربوط به برقرار ارتباط احساسی آشنا شوید و ببینید چرا برقراری پیوند احساسی برای ساختن یک رابطه الزامی است.
تعریف ارتباط احساسی
هر فرد تعریف شخصی خود را از یک ارتباط احساسی دارد اما یک تعریف اصلی وجود دارد که برای همه مردم صدق می کند. ارتباط احساسی مجموعه ای از احساسات فردی است که کنار هم جمع می شود تا بین دو نفر پیوند برقرار کند. کلمه احساسی به معنی برانگیختن احساسات بسیار است. این احساسات می تواند عصبانیت، غم، لذت، عشق یا یکی از هزاران حسی باشد که انسانها تجربه می کنند. ارتباط یک پیوند است با فرد یا چیزی دیگر.
روابط بدون ارتباط احساسی
برای اینکه یک رابطه ساخته شده و قوی تر گردد، باید ارتباط احساسی حاصل شود. ممکن است شما با کسی که احساس قوی نسبت به او دارید یا عاشقش هستید در یک رابطه باشید. او، از طرف دیگر، با شما احساس دوری می کند و به ندرت درمورد احساساتش با شما صحبت می کند. این نوع روابط، روابط دوستانه یا زندگی کردن کنار یکدیگر یا برآورده کردن نیازهای جنسی است. بدون ارتباط احساسی قوی، چنین روابطی خیلی زود از هم پاشیده می شوند.
پیوندهای محکم
زوج هایی که سعی می کنند در حد توان درمورد همدیگر بیشتر بدانند رابطه ای احساسی بینشان ایجاد می شود. از طریق مکالمه از روی فکر و محبت، به پیچیدگی های درون همدیگر پی می برید. می فهمید که چه چیز موجب شادی طرفتان می شود، چه چیز او را عصبانی می کند، و چه چیز او را به اوج لذت می رساند. او هم می فهمد که چه چیز اشک شما را در می آورد، چه چیزی باعث می شود لبخند بزنید، و چه چیز خسته تان میکند. هر کدام به ذات همدیگر پی می برید و نسبت به هم محبت و همدلی پیدا می کنید.
برای اینکه یک زوج بتوانند از لذت یک رابطه احساسی لذت ببرند، باید بتوانند اجازه دهند که کسی به آنها نزدیک شود. اینکه اجازه دهید کسی به رازها، دردها و لذت های درونی شما پی ببرد، کمی مخاطره آمیز است. ریسک کردن برای چنین چیزی نیازمند اطمینان و اعتماد است. وقتی به اعتماد حیانت شود، التیام یافتن از آن خیلی طول می کشد.
بدون داشتن یک رابطه احساسی قوی، راه به سمت عشق بسته است. وقتی آن ارتباط و وابستگی از بین می رود یا نادیده انگاشته می شود، عشق هم از میان می رود.
نشانه های ارتباط احساسی
بااینکه احساسات هر شخص متفاوت است، اما یک نشانه عمومی وجود دارد که نشان می دهد ارتباط احساسی بین دو نفر ایجاد شده است. نشانه حقیقی این است که هر دو نفر دیگری را به درون خود راه بدهند.
داستان های خنده دار از اتفاق هایی که سر کار افتاده برای هم تعریف می کنید و درمورد روزهایی که همه چیز برایتان بد بوده هم باز با طرفتان دردودل می کنید. هر دو شما دوست دارید که درمورد رویاهای کودکی و آرزوهای بزرگسالی خود با هم صحبت کنید. مکالمه بین شما خیلی راحت و سیال پیش می رود. زوجی که پیوند احساسی قوی با هم داشته باشند، حتی در سکوت هم احساس راحتی می کنند. می توانید بدون هیچ ترسی هر مسئله ای را با طرفتا در میان بگذارید.
اما یادتان باشد که جاذیه فیزیکی و ارتباط احساسی با هم تفاوت دارند. بااینکه ممکن است یکی به دیگری منجر شود اما جاذیه فیزیکی، احساسی سطحی است که می تواند راهی به سمت ارتباط احساسی و عشق باشد.
ازدواج و ارتباطات احساسی
اگر قرار است ازدواجی پایدار بماند، وجود ارتباط احساسی بین دو طرف الزامی است. وقتی دو طرف احساسات خود را با هم در میان نگذارند، ازدواج سخت و طاقت فرسا خواهد بود. آن زمان است که عصبانیت، خشم و اختلافات پدید می آید و فقدان اعتماد، زندگی زناشویی را دچار آشفتگی خواهد کرد.
اگر فکر می کنید ارتباط احساسی بین شما و همسرتان از بین رفته است، باید به دنبال دلیل آن باشید.
آیا گناه نابخشودنی هست که چنین فاصله ای را میان شما انداخته؟ شاید در عصبانیت چیزی گفته شده یا کاری انجام شده که منجر به درد جسمی و احساسی شده است. همین زمانهاست که انکار هم پیش می آید و همه چیز را برای ساختن دوباره آن پیوند احساسی سخت تر می کند.
چطور پیوند احساسی برقرار کنیم؟
اگر سالمترین رابطه ممکن را می خواهید، باید بدانید که چطور یک پیوند احساسی عمیق و قوی بین خود و طرفتان ایجاد کنید. وقتی پیوند احساسی بین شما وجود داشته باشد، همه چیز دیگر آسانتر خواهد شد. در زیر به 7 نکته اشاره می کنیم که به شما کمک میکند پیوندی ناگسستنی بسازید.
1. بررسی طرف مورد نظر: باید بفهمید طرفتان به چه چیز نیاز دارد و از زندگی و از شما چه می خواهد. این یعنی وقتی حرف می زند به دقت به او گوش کنید. وقتی رازهایش را با شما قسمت می کند خوب توجه کرده و بعداً به عمق حرفهایش فکر کنید.
2. اعتماد: باید بین خودتان حس اعتماد ایجاد کنید. این ستون اساسی پیوند احساسی یک شبه ایجاد نمی شود. زمان می برد. باید اجازه دهید این اعتماد به طور طبیعی ایجاد شود.
3. حضور احساسی: هر دو شما باید از نظر احساسی در دسترس همدیگر باشید. اگر عقب بکشید و حرفهایتان را با طرفتان در میان نگذارید چنین پیوندی ایجاد نخواهد شد.
4. ابراز محبت: نباید برای نشان دادن مهر و محبت مشکلی داشته باشید اما زوج های ازدواج کرده که رابطه شان سرد شده باید تلاش کنند با هم مهربان باشند. صبحها که از خواب بیدار می شوید و شب ها که می خواهید بخوابید همدیگر را ببوسید. دست ها هم را بگیرید؛ همدیگر را در آغوش بگیرید و شعله های عشقتان را دوباره روشن کنید.
5. جنگ ملایم: در وسط دعوا و مشاجره، کلمات به راحتی از دهانتان بیرون می آیند. باید یاد بگیرید که ملایم دعوا کنید. اگر نمی دانید چطور می توانید از مشاور کمک بخواهید. یادتان باشد موقع دعوا کردن هیچوقت گذشته را پیش نکشید. در لحظه زندگی کنید و برای احساساتتان دلیل محکم بیاورید.
6. دنیا را در چشمان او ببینید: سعی کنید دنیا را آنطور که او می بیند ببینید تا بفهمید که واقعاً کیست. برای اینکار باید گاهاً به عقب بروید تا ببینید چرا او به آن طریق خاص عمل کرده است. ببینید نسبت به موقعیت های مختلف چطور واکنش می دهد و سعی کنید خودتان را جای او بگذارید. از او هم همین انتظار را داشته باشید.
چهارشنبه 18/12/1389 - 13:50
ازدواج و همسرداری
تصورات غلط در ابتدای آشنایی
منبع : پایگاه پارسی طب
خلاصه : تصورات اشتباهی که ممکن است منجر به جدایی گردد و راههای رفع آنها در زندگی مشترک
1- شمـا تـصـور می کنـیـد تنها به صرف آنکه شریک خود را دوست دارید میتوانیـد وی را به دلخواه خودتان تغییر دهید.
2- شما تصور میکنید خواسته و امیال شما همان خواسته و امیال شریک جدیدتان میباشد.
3- شما تصور می کـنـیـد عشـق و رابــــطه جاودانه است: مادامی که من عاشـق شریک زندگی خود باشم و انـرژی، پول و وقت خود را برای وی مصروف دارم، او نیز همیشـه در کنار من خواهد ماند.
4- شما تصور میکنید همواره شریک زندگیتان می باید در دسترس و فریاد رس شما باشد. حتی اگر شما در بدترین شرایط و سطح در زندگی باشید. چون فداکاریهای بسیاری در حق وی روا داشته اید.
5- شما تصور میکنید شریک زندگی شما مسئول شادی، خوشبختی و آرامش در زندگی شما میباشد.
تمام تصورات فوق اشتباه میباشد. اکنون به نکات زیر برای هر چه موفقیت آمیز گشتن رابطه جدیدتان به دقت توجه کنید:
1- شما قادر به تغییر دادن فرد دیگری نمیباشید. شما تنها قادرید خودتان را تغییر دهید که چگونه با تحولات پیرامون خود کنار بیایید. آیا شما میخواهید که شریک شما همان شخصیت و ماهیت اصیل خود را حفظ کند و یا آنکه کسی باشد که خود مایل به آن نیست؟
2- عشق و رابطه عبارت است از: برآورده ساختن دو جانبه نیازها. ممکن است در مواقعی شریک شما در شرایط روحی نامساعد قرار گیرد و تمایلی نداشته باشد که شما در کنار او باشید و به تنهایی نیاز داشته باشد. این واقعیت را بپذیرید. عشق تبادل انرژی میان دو انسان است.
3- بطور طبیعی ما همگی به سمت فردی گرایش می یابیم که از ارتعاشات انرژی بالاتری نسبت به ما برخوردار باشد. بنابراین کسی که غرغرو، بد خلق، دمدمی مزاج، پرخاشگر، کینه توز و خودخواه باشد طبعا ما را جذب خود نمیکند. بر عکس فردی که بشاش، سرحال، شاد، و برخوردار از اعتماد بنفس و خودباوری بالا و سالمی باشد ما را مجذوب خود خواهد ساخت.
4- شادی و خوشبختی یک حالت ذهنی میباشد که ما مختار به انتخاب آن میباشیم. تمام شادیها و رنجها و اندوهها توسط خود شما خلق میگردند و از خارج شما و یا توسط دیگران سرچشمه نمیگیرند. بنابراین شریک خود را مسئول خوشبخت ساختن خودتان ندانید. خلاصه شما نباید برای برآورده سازی نیازهای احساسی خود به شریک خود وابسته باشید. تنها این شما هستید که مسئول احساسات خود و خلق لحظات مثبت و شیرین در زندگی خود میباشید.
5- منتظر شریک زندگی ایده آل برای آغاز یک رابطه نباشید. و یا آنکه از شریک خود انتظار کامل بودن نداشته باشید. ممکن است روزی شریک شما دست به عملی زده و یا حرفی بزند که سبب رنجش، خشم و نا امیدی در شما گردد. اما بدانید که هیچکس کامل نیست حتی شما. بنابراین منصفانه جایز الخطا بودن انسانها را بپذیرید.
آیا شما برای شروع یک رابطه جدید آمادگی کافی دارید؟
1- فهرستی از آسیبهای روحی گذشته خود تهیه کنید: سپس یکایک آنها را مرور کرده و منصفانه قضاوت کنید که چگونه با آنها کنار آمده، حل کرده و یا پذیرفته اید. اگر تصور میکنید مسایلی در گذشته شما وجود دارند که کماکان بطور جدی و کافی به آنها نپرداخته و برخورد نکرده اید و هنوز لاینحل باقی مانده اند بهتر است پیش از آنکه قدم در یک رابطه تازه بگذارید آنها را رفع سازید. آسیبهای روحی میتوانند شامل سوء رفتارهای احساسی، فیزیکی و جنسی در دوران کودکی شما، طلاق والدین، از دست دادن والدین و یا یک عزیز، و یا روابط ناهنجار، ناکام و ناسالم شما در گذشته باشند. زیرا همان مسایل میتواند در رابطه جدیدتان رخنه کرده و خود را به اشکال مختلف نمایان ساخته و مانع شکل گیری یک رابطه سالم گردند.
2- خودآگاهی و عزت نفس شما تا چه حدی میباشد؟ فقدان خودآگاهی و اعتماد بنفس سالم شکل گیری یک رابطه صمیمی و سالم را دشوار و غیر ممکن میسازد. برای آنکه متوجه گردید تا چه اندازه خودتان را میشناسید سعی کنید به پرسشهای زیر پاسخ گویید:
*آیا قادر به بیان مهمترین و عمیقترین ارزشهای زندگی خود میباشید؟
* آیا قادر به بیان انتظارات و نیازهای خود از رابطه دلخواهتان میباشید؟
* آیا اهداف زندگی خود را شناخته اید؟ و آیا برای دستیابی به آنها از برنامه مدونی پیروی میکنید؟
* آیا نقاط ضعف و قوت خود را کاملا میشناسید؟
برای پی بردن به میزان عزت نفستان به پرسشهای زیر پاسخ گویید:
* خود را چگونه ارزیابی میکنید؟
* آیا نظر مثبتی نسبت به خود دارید؟
* دیگران چگونه شما را ارزیابی میکنند؟
اگر پاسخهای شما گویای آن میباشند که شما در پذیرش و دوست داشتن خود مشکل داشته و غالبا با واکنش منفی هنگام رویارویی با دیگران مواجه میگردید باید برای ارتقای سطح اعتماد بنفس و عزت نفس خود بیشتر تلاش کنید. عشق به خویشتن پایه و اساس یک رابطه سالم میباشد.
3- آیا روابط پیشین شما حقیقتا در گذشته بوده و پایان پذیرفته اند؟ اگر شما بطور کامل تجارب و مسایل دردناک و ناخوشایند گذشته خود را کنار نگذاشته و به دست فراموشی نسپرده باشید (البته پس از درس عبرت گرفتن از آنها)، احتمال آنکه آنها را به رابطه کنونی و یا آیندیتان کشانده و بازگردانید بسیار زیاد میباشد. زیرا مشکلات تا زمانی که کاملا حل و رفع نگردند مجددا در مغز مرور گشته و تکرار میگردند. بنابراین بسیار اهمیت دارد که پیش از آنکه وارد رابطه جدیدی گردید با تمام رنجها و مشکلات روحی عمده روابط پیشین خود بطور سازنده ای کنار آمده باشید.
4- آیا حقیقتا از خواسته، نیازها و امیال خود از یک رابطه آگاهی دارید؟ ما همگی با انتظارات و دلایل گوناگون گام در یک رابطه جدید میگذاریم. با آگاهی کامل از این انتظارات و خواسته ها قادر خواهید بود مناسب بودن رابطه فرا روی خودتان را با دید باز تری تعیین کنید. اغلب افراد همان شخصی را برای آغاز رابطه خود برمیگزینند که در ضمیر ناخودآگاه شان خواهان آن میباشند. ضمیر ناخودآگاه مکانی است که ما عمیق ترین نیازها و آرزوهای ناکام مانده و همچنین ترسهای خود را در آن نگهداری میکنیم. بنابراین بسیار اهمیت دارد که پیش از گام نهادن در یک رابطه جدید تمام احساسات گذشته و نیازهای مربوط به رابطه آینده خود را مورد بررسی قرار دهید. منصفانه درباره هر آنچه که از یک رابطه و همچنین از ویژگیهای شریک زندگی خود انتظار دارید مطمئن و آگاه گردید.
سه شنبه 17/12/1389 - 20:57