• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2545
تعداد نظرات : 151
زمان آخرین مطلب : 3895روز قبل
اهل بیت
در عرش على بن ابى طالب است با فرشته اى كه شبیه امیر المؤ منین است

پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: در شب معراج در عرش ‍ الهى فرشته اى دیدم كه در دستش شمشیرى از نور همانند ذوالفقار على بن ابى طالب (علیه السلام ) بود فرشتگان آسمانى هر وقت مشتاق دیدار على شدند به آن فرشته مى نگریستند به پیشگاه پروردگار عرض كردم پروردگارا: این برادرم على بن ابى طالب و پسر عم من است .
خداوند تبارك و تعالى فرمود: اى محمد این فرشته را شبیه على بن ابى طالب خلق كردم تا مرا عبادت كند و آنچه تا روز قیامت حسنه و تسبیح و تقدیس من مى نماید ثوابش متعلق به على بن ابى طالب مى باشد.
((بحار الانوار، ج 39، ص 109)).
سه شنبه 19/10/1391 - 22:29
اهل بیت
گفت و گوى خداوند با پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) با صداى على (علیه السلام )

از پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) سؤ ال شد در شب معراج خداوند با چه كلامى با تو سخن گفت :
حضرت فرمود: با زبان و لحن على ابن ابى طالب (علیه السلام ) پیامبر در ادامه سخن فرمود: من با شگفتى عرض كردم : پروردگارا تو با من حرف زنى یا على ابن ابى طالب .
خداوند فرمود: اى احمد هیچ موجودى به من شباهت ندارد و من با اشیاء توصیف نمى شوم من تو را از نور خود آفریدم و على را از نور تو از زوایاى قلب تو مطلع گشتم و محبوب تر از على ابن ابى طالب را در آن نیافتم به این جهت با لحن و كلام على با تو سخن گفتم تا قلب تو آرام گیرد.
((تفسیر صافى ، ص 311)).
سه شنبه 19/10/1391 - 22:29
اهل بیت
روایت از امام هشتم (علیه السلام )

قال ابو الحسن الرضا (علیه السلام ) لا یكون المؤ من مؤ منا حتى یكون فیه ثلاث خصال سنه من ربه و سنه بنبیه و سنه من ولیه ، فالسنه من ربه كتمان سره .
قال الله عزوجل : (عالم الغیب فلا یظهر على غیبه احد الا من ارتضى من رسول
(39)
)
؛ یعنى خداى متعال داناى غیب است و هیچ كس بر عالم غیب آگاه نیست جز آن كسى كه از رسولان برگزیده .
و اما السنه من نبیه (صلى الله علیه و آله و سلم ) فمدارات الناس آیه هم داریم .،
فان الله عزوجل امر نبیه بمدارات الناس فقال :
خذ العفو و امر بالعرف و اءعرض عن الجاهلین
(40)
.
و اما السنه من ولیه فالصبر فى الباساء و الضراء فان الله عزوجل یقول و الصابرین فى الباءساء و الضراء
(41).
امام هشتم على بن موسى الرضا (علیه السلام ) مى فرماید: مؤ من ، مؤ من نیست مگر اینكه در او باشد سه خصلت روش از پروردگارش . روشى از پیامبرش ، روشى از امامش ، روش پروردگارش این است كه راز خود را بپوشاند و كتمان كند اسرار خود را خداوند هم عالم به غیب است اسرار خود را مطلع نگرداند جز رسولى كه بپسندد.
روش از پیامبرش این است كه با مردم مدارا كند و با مردم برخورد خوبى داشته باشد كه خداوند پیغمبرش را (صلى الله علیه و آله و سلم ) دستور به مدارا داده و فرموده عفو و چشم پوشى را شیوه خود قرار ده به نیكى دستور بده و از نادانان رو گردان .
و اما سنت و روش از امام صبر در سختى ها و رنج و ضرر و تعب شكیبائى پیشه كند كه خداوند هم مى فرماید: صبر كنندگان در سختى ها و رنج ها پیشه كنند آنها پرهیزكارانند.
((خصال شیخ صدوق ، ج 1، ص 111)).
11. خداوند قرار داد امر به معروف را براى مصلحت عامه البته در این زمینه آیات و روایات زیادى وارد شده خداوند در قرآن مجید مى فرماید:
یا بنى اءقم الصلاه و اءمر بالمعروف و انه عن المنكر(42).
لقمان حكیم بر فرزند خود موعظه مى كند.
مى فرماید پسرم نماز را بر پا دار چرا كه نماز مهم ترین پیوند تو با خالق است . نماز قلب تو را بیدار و روح تو را مصفى و زندگى تو را روشن مى سازد.
بعد از برنامه به مهم ترین دستور اجتماعى یعنى امر به معروف و نهى از منكر پرداخته مى گوید مردم را به نیكى ها و معروف دعوت كن و از منكرات باز داد.
آیه دیگر مى فرماید:
الآمرون بالمعروف و الناهون عن المنكر و الحافظون لحدود الله و بشر المؤ منین (43)؛
افراد ركوع كننده و سجده كننده امر به معروف و نهى از منكر مى كنند و نگهبانان حدود الهى هستند (اى رسول من ) بشارت بدهید به مومنین عرض كردم آیات راجع به امر به معروف و نهى از منكر در قرآن زیاد آمده لكن براى شاهد عرضم دو تا آیه از دور سوره قرآن ذكر كردم .
اما روایات :
عن ابى عبد الله (علیه السلام ) ان رجلا جاء الى رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) فقال یا رسول الله اخبرنى ما افضل الاسلام قال الایمان بالله قال ثم ماذا قال صله الرحیم قال ثم ماذا قال صله الرحیم قال ثم ماذا قال الامر بالمعروف و النهى عن المنكر قال فقال الرجل فاخبرنى اى الاعمال ابغض الى الله قال الشرك بالله قال ثم ماذا قال قطیعه الرحیم قال ثم ماذا قال الامر بالمنكر و النهى عن المعروف .
((وسائل الشیعه ، ج 11، ص 396)).
حضرت امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید مرد آمد خدمت پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) عرض كرد یا رسول الله به من خبر بدى بهترین چیز در اسلام چه چیز است حضرت فرمود: ایمان به خداوند بعد سؤ ال كرد بعد از ایمان به خداوند چه چیز افضل است در اسلام حضرت فرمود صله رحم بعد سؤ ال كرد بعد از صله رحم چه چیز افضل است در اسلام حضرت فرمود: امر به معروف و نهى از منكر بعد سؤ ال كرد خبر بدى كدام عمل مبغوض خدا است حضرت فرمود: شریك قرار دادن به خداوند آن مرد گفت : بعد از این كدام عمل مورد غضب خداوند است حضرت فرمود: قطع كردن صله رحم بعد آن مرد سؤ ال كرد بعد از این كدام عمل مورد غضب خداوند است حضرت فرمود: امر به منكر و نهى از معروف (در پیشگاه خدا امر به معروف آن قدر مهم است كه پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود بعد از ایمان به خدا و صله رحم امر به معروف و نهى از منكر است ).
((وسائل الشیعه ، ج 11، ص 396)).
حدیث بسیار جالب شاید با زمان ما هم مطابقت كند عن ابى عبد الله (علیه السلام ) قال قال النبى (صلى الله علیه و آله و سلم ) كیف بكم اذا فسدت نسائكم و فسق شبابكم ولم تاءمروا بالمعروف و لم تنهوا عن المنكر فقیل له ویكون ذلك یا رسول فقال نعم و شر من ذلك كیف بكم اذا امرتم بالمنكر و نهیتم عن المعروف فقیل له یا رسول الله و یكون ذلك قال نعم و شر من ذلك كیف بكم اذا راءیتم المعروف منكرا و المنكر معروفا؛
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرموده است چه مى شود زمانى كه زنان شما فاسد و مردان شما فاسق بوده باشند امر به معروف و نهى از منكر نكنند گفته شد به حضرت یا رسول الله در زمانى این چنین مى شود حضرت فرمودند: از این بدتر خواهد شد چه مى گذرد براى آنها كه امر به منكر و نهى از معروف كنند عرضه شد چنین چیزى خواهد شد حضرت فرمود: از این بدتر خواهد شد چه حالت پیدا مى كنند كه ببیند معروف منكرو منكر معروف شده است (یعنى عمل خوب در نظر مردم قبیح باشد و عمل خلاف و معصیت معروف باشد. مثل اینكه زنان با حجاب را مسخره كنند زنان بى حجاب را تعریف كنند.
((وسائل الشیعه ، ج 11، ص 396)).

نام كتاب : داستانهاى شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم (علیهم السلام )
نام مؤ لف : على گلستانى

سه شنبه 19/10/1391 - 22:28
اهل بیت
پدر و مادر حضرت زهرا (علیها السلام )


پدر بزرگوار حضرت فاطمه (علیها السلام ) خاتم پیامبران است یعنى حضرت محمد بن عبد الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) است كه هیچ انسانى نیامده و نخواهد آمد كه پدرى همانند پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) با آن همه عظمت و مقام داشته باشد جز فاطمه و خواهران و برادرانش كه به این افتخار بزرگ نائل شدند مادر بزرگوار حضرت زهرا (علیها السلام ) خدیجه كبرى (علیها السلام ) است خدیجه اولین زنى بود كه اسلام را اختیار كرد و همه دارایى و هستى خود را فداى اسلام و پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) كرد حضرت خدیجه دختر خویلد از خاندان قریش به قدرى با عفت و پاك روش بود كه در زمان جاهلیت به او طاهره (پاك خوى ) مى گفتند او با دو نفر ازدواج كرد. شوهرانش از دنیا رفتند از اموال به ارث مانده از آنها و از اموال خودش تجارت مى كرد به طورى كه كاروان هاى تجارتى او در حجاز، شام و یمن همواره در حركت بود و ثروت بسیار در اختیار داشت پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) در 25 سالگى به او كه 40 سال داشت ازدواج كرد و او 24 سال و چند ماه با پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) زندگى نمود و سرانجام در 65 سالگى در سال دهم بعثت در مكه از دنیا رفت و در كنار قبر عبدالمطلب مدفون گردید.
فداكارى هاى حضرت خدیجه (علیها السلام ) در راه اسلام به قدرى زیاد و عمیق و فراگیر است كه قلم از وصف آن عاجز است او همه اموال خود را در راه پیشبرد اسلام یا كمال اخلاص داد در همه جا در صحنه حضور داشت و شریك غم هاى پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) بود و جان عزیزش را سخاوتمندانه فداى پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) و اسلام نمود.
وفات خدیجه در سال دهم هجرت براى پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) بسیار جانكاه بود از این رو پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) آن سال را كه عموى مهربانش ابوطالب نیز در آن سال رحلت كرده بود سال اندوه نامید.
همواره به یاد مهربانى ها و فداكارى هاى خدیجه بود روزى در برابر بگومگوى عایشه فرمود خدیجه (علیها السلام ) روزى مرا تصدیق كرد كه همه مرا تكذیب مى كردند. آن گاه به من ایمان آورد كه همه از من دور مى شدند هرگز مرا تنها نگذاشت خدا او را رحمت كند بانوى پربركتى بود زیرا از او داراى فرزندان متعدد شدیم .
((بحار الانوار، ج 16، ص 7)).
رسول گرامى داراى 7 فرزند است از خدیجه كبرى (علیها السلام )، قاسم ، طیب ، طاهر، رقیه ، زینب ،ام كلثوم و فاطمه زهرا (علیها السلام ) كه آخرین فرزند رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) بود.
((بیت الاحزان ، ص 8، سیره چهارده معصوم ، ص 168)).
حضرت فاطمه هنگامى كه در محراب مى ایستاد براى عبادت ظاهر مى شد نور او به اهل آسمان همان طورى كه نور مى داد ستاره ها به اهل زمین .

((بحار الانوار، ج 43، ص 12)).
از امام باقر (علیه السلام ) و از امام صادق (علیه السلام ) نقل شده است : پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) هنگامى كه در یكى از معراج خود به آسمان و عروج كرد از میوه ها و از خرماى تازه و سیب بهشتى خورد و خداوند آن میوه ها را در صلب پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) به آب تبدیل كرد و پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) پس از معراج با خدیجه (علیها السلام ) هم بستر شد و به این ترتیب نور فاطمه (علیها السلام ) در رحم خدیجه (علیها السلام ) قرار گرفت از این رو به فاطمه (علیها السلام ) (انسیه حورا) گویند یعنى در عین آنكه انسان روى زمین است از حوریان بهشتى است .
((بیت الاحزان ، ص 5؛ بحار الانوار، ج 43، ص 4)).

سه شنبه 19/10/1391 - 22:28
اهل بیت
داستانى شنیدنى

روزى حضرت زهرا (علیها السلام ) از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) تقاضاى انگشتر كرد پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) به او فرمود آیا بهتر از انگشتر به تو نیاموزم هنگامى كه مشغول نماز شب شدى از درگاه خدا تقاضاى انگشتر كن كه تقاضایت روا مى شود.
حضرت زهرا (علیها السلام ) گوشه جانماز را بلند كرد انگشتر یاقوت گرانبهایى را دید آن را برداشت و در انگشتش نمود و خوشحال شد هنگامى كه همان شب به بستر خواب رفت و خوابید در عالم خواب دید كه در بهشت است در آنجا سه قصر بى نظیر بهشتى دید پرسید این قصرها از آن كیست گفته شده از آن فاطمه دختر رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) است فاطمه به گردش پرداخت در میان یكى از آن قصرها تختى را دید كه به جاى چهار پایه سه پایه دارد و آن تخت با آن زیبایى روى سه پایه متمایل شده است هنگامى كه صبح شد نزد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) آمد و ماجراى خوابش را تعریف كرد پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) با این گفتار عمیق دخترش را موعظه و تربیت كرد.
اى فرزندان عبدالمطلب دنیا هدف شما نیست بلكه آخرت و امور معنوى هدف شما است وعده گاه شما بهشت است شما را به دنیا فانى چه كار آن گاه به فاطمه (علیها السلام ) فرمود: آن انگشتر را به جاى خود (زیر جانماز) باز گردان فاطمه چنین كرد و سپس خوابید در عالم خواب دید به بهشت وارد شد و در همان قصر گردش مى كند كنار تخت آمد و آن را روى چهار پایه مشاهده كرد از راز آن پرسید گفته شد انگشتر را ردى كردى و این پایه چهارم در جاى خود قرار گرفت و تخت به شكل آغاز خود برگشت .
اسماء بنت عمیس مى گوید در محضر حضرت زهرا (علیها السلام ) بودم رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) وارد شد گردنبندى از طلا در گردن حضرت فاطمه (علیها السلام ) دید كه على (علیه السلام ) آن را از سهمیه خود از بیت المال خریده بود فرمود: اى فاطمه مراقب باش كه مردم نگویند دختر محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) زیور طاغوتیان را در گردن نموده است فاطمه زهرا (علیها السلام ) همان دم آن گردنبند را از گردن بیرون آورد و فروخت و با پول آن برده اى خرید و آزاد كرد. پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) از این كار حضرت زهرا (علیها السلام ) شاد گردید.
((بحار الانوار، ج 43، ص 81)).
از زراره نقل شده كه امام باقر (علیه السلام ) در یك روایتى فرموده است پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) هر كه به سفر مى رفت آخرین نفرى كه با او خداحافظى مى كرد فاطمه (علیها السلام ) بود و هنگامى كه از سفر باز مى گشت نخستین كسى كه با او دیدار مى نمود فاطمه (علیها السلام ) بود در یكى از سفرها هنگامى كه بازگشت طبق معمول به خانه فاطمه (علیها السلام ) آمد دید فاطمه دو عدد دستبند نقره در دست نمود و پرده اى را بر در خانه اش آویزان نموده است با توجه به اینكه وضع اقتصادى مردم بسیار در سطح پائین بود.
پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) در خانه فاطمه (علیها السلام ) اندكى نشست ولى مانند سابق به فاطمه (علیها السلام ) توجه ننمود سپس پیامبر كه داشت مطلب را دریافت سخت نگران شد و گریه كرد و همان دم دستبندها را از دستش در آورد و پرده را از در خانه گرفت و فرزندانش حسن و حسین (علیها السلام ) را طلبید و دستبندها را به یكى از آنها و پرده را به دیگرى داد و به آنها فرمود نزد پدرم بروید و سلام مرا به و برسانید و به آن حضرت عرض كنید كه مادر غیاب تو جز این ها را بر زندگى نیفزوده ایم اینك اینها را آورده ایم اختیار با شما است حسن و حسین (علیهم السلام ) به محضر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) رسیدند و پیام مادر را به آن حضرت ابلاغ كردند پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) آنها را نوازش نمود سپس دستور داد آن دو دستبند را به چند قطعه شكستند آن قطعه ها را بین مهاجران تهیدست تقسیم نمود و بعد از آن دستور داد از آن پرده چند پیراهن تهیه كرده و به برهنگان دادند.
آنگاه فرمود خداوند فاطمه (علیها السلام ) را رحمت كند خداوند به جاى این پرده كه از آن چند نفر برهنه را پوشانید لباس بهشتى به فاطمه (علیها السلام ) بپوشاند.
و به جاى این دو دستبند او را با زیورهاى بهشت بیاراید.
((بحار الانوار، ج 43، ص 83 و 84)).
سه شنبه 19/10/1391 - 22:28
اهل بیت
نگاهى به زندگى امام حسن مجتبى (علیه السلام )
میلاد اولین فرزند على (علیه السلام ) و حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام ) ابا محمد حسن بن على سبط اكبر (علیه السلام ).
امام حسن (علیه السلام ) در شب سه شنبه نیمه ماه رمضان سال 3 هجرى در مدینه دیده به جهان گشود پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) به سلمى دختر عمیس یا اسماء بنت عمیس فرمود پسرم را آن حضرت برد پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) پارچه زرد رنگ را به كنار گذاشت و فرمود مگر من به شما نگفته ام كه نوزاد را با پارچه زرد قنداق نكنید (شاید این دستور از این رو است كه براى رعایت بهداشت استفاده از پارچه سفید به خاطر آنكه آلودگى ها را بهتر نشان مى دهد بهتر است ). مؤ لف
قانون تكامل اجازه نمى دهد كه چنین ششماهه یا عناصر این عالم مقاومت كند مگر این مدران آسمانى حضرت عیسى و یحیى و حسن و حسین (علیهم السلام ) ششماهه به دنیا آمدند - سلمى همان دم پارچه زرد را به پارچه سفید تبدیل كرد و حسن (علیه السلام ) را نزد پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) آورد پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت و این اولین صوت و آهنگى بود كه امام حسن از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) در توحید شنید آنگاه پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) به على (علیه السلام ) فرمود نام پسرم را چه گذاشته اى على (علیه السلام ) فرمودند من در نام گذارى از شما پیشدستى نمى كنم .
پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمودند من نیز در نامگذارى او از پروردگارم پیش نمى گیرم در این هنگام جبرئیل نازل شد و عرض كرد اى محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) خداوند سلام مى رساند و مى فرماید نسبت على (علیه السلام ) به تو همانند نسبت هارون به موسى است (موسى با هارون برادرند) ولى پیامبرى بعد از تو نخواهد بود این نوازد را هم نام پسر هارون برادر موسى كن پیامبر فرمود نام او چیست جبرئیل گفت نام او شبر است . پیامبر فرمودند: زبان من عربى است جبرئیل گفت نام او را حسن كه معنى شبر است بگذارد، پس از چند روز پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) دستور داد حسن (علیه السلام ) را نزدش آوردند آن حضرت ناف او را برید و چنین دعا كرد: خدایا این فرزندان على (علیه السلام ) را از شر شیطان رانده شده از درگاهت در پناه تو قرار دادم .
((بحار ج 43، ص 238)).

نام كتاب : داستانهاى شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم (علیهم السلام )
نام مؤ لف : على گلستانى

سه شنبه 19/10/1391 - 22:27
اهل بیت
عقیقه و صدقه براى سلامتى امام حسن (علیه السلام )

روز هفتم ولادت امام حسن (علیه السلام ) فرا رسید پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) گوسفند خوشرنگى را عقیقه (قربانى كرد و یك ران آن را همراه یك دینار به قابله داد و موى سر حسن (علیه السلام ) را تراشید و هم و زن آن نقره مسكوك صدقه داد و سر حسن (علیه السلام ) را با بوى خوش ‍ خوشبو نمود.
((بحار ج 43، ص 239)).
از بریده نقل شده كه گفت در مسجد پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) بر فراز منبر بود و براى مردم سخن فى گفت در این هنگام حسن و حسین (علیهم السلام ) كه پیراهن قرمز پوشیده بودند وارد مسجد شدند ولى هنگام راه رفتن پایشان به دامنشان پیچید و افتادند پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) از فراز منبر پائین آمد آنها را در آغوش گرفت و بالاى منبر برد و پیش روى خود نشانید.
((بحار ج 43، ص 284)).
سه شنبه 19/10/1391 - 22:27
اهل بیت
نگاهى به زندگى امام حسن (علیه السلام )

ابو هریره مى گوید روزى حسن به محضرت پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) آمد و در كنار رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) نشست رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) به نشانه محبت دهانش بر دهان حسن (علیه السلام ) نهاد و سه بار فرمود:
اللهم انى احبه و احب من یحبه .
خدایا من حسن را دوست دارم و همچنین آن كسى كه حسن را دوست بدارد دوست دارم .
((بحار ج 43، ص 266)).
پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) همانا این دو پسر را در كودكى تربیت نمودم و از درگاه خداوند براى آنها درخواست نمودم تا آنها را پاك و پاكیزه قرار دهد و خداوند به این خواسته من پاسخ مثبت داد.
((بحار ج 43، ص 276)).
روزى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در بستر استراحت آرمیده بود حسن و حسین (علیهم السلام ) نزد پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) آمدند حسن (علیه السلام ) آب خواست پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) روى علاقه خاصى كه به حسن (علیه السلام ) داشت شخصا برخاست و مقدارى شیر از گوسفندى دوشید و ظرف شیر را به دست حسن (علیه السلام ) داد تا براى او هم نوشیدنى باشد و هم غذا در این هنگام حسین (علیه السلام ) از جا حركت كرد تا او نیز از شیر بخورد ولى هر چه حسین (علیه السلام ) كوشید تا پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) ظرف شیر را از حسن (علیه السلام ) بگیرد و به او دهد توفیق نیافت حضرت زهرا (علیها السلام ) با مشاهده این صحنه به پدر عرض كرد اى رسول خدا گویا حسن نزد تو محبوب تر است پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) در پاسخ فاطمه (علیها السلام ) چنین فرمود نه ولى چون نخست حسن (علیه السلام ) آب خواست روى تربیت و رعایت حساب (حق تقدم ) خواستم نخست شیر را به حسن (علیه السلام ) بدهم .
((بحار ج 43، ص 283)).
این حادثه بیانگر آن است كه پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) در محبت و علاقه خود عدالت و نظم را رعایت مى كرد كه چنین رفتارى نقش ‍ به سزایى در تربیت صحیح كودك دارد.

نام كتاب : داستانهاى شیرین و خلاصه مصائب جانسوز چهارده معصوم (علیهم السلام )
نام مؤ لف : على گلستانى

سه شنبه 19/10/1391 - 22:27
اهل بیت
داستان هاى از كودكى و نوجوانى امام حسن (علیه السلام )

در روایت دارد حسن و حسین (علیهم السلام ) در حضور پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) و فاطمه كشتى گرفتند در این میان پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) حسن را تشویق مى كرد و مكرر مى فرمود بر پا خیز این حسن ، حسین را محكم بگیر و به زمین بیفكن فاطمه (علیها السلام ) عرض كرد اى پدر حسن را بزرگتر است بر حسین كه كوچكتر است ترجیح مى دهى پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود اینك این جبرئیل است كه حسین را تشویق مى كند من هم در برابر او حسین را تشویق مى نمایم .
((بحار ج 43، ص 265 و 268)).
سه شنبه 19/10/1391 - 22:26
اهل بیت
فراز دیگرى از امام مجبتى (علیه السلام )

عصر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) بود از سن امام حسن (علیه السلام ) هفت سال بیش تر نگذشته بود فاطمه (علیها السلام ) او را به مسجد مى فرستاد تا آنچه را از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى شنود به خاطر بسپارد تا وقتى به خانه بازگشت مى كند شنیده هاى خود را براى مادرش زهرا (علیها السلام ) بازگو كند حسن (علیه السلام ) باكمال نظم و ادب همین كار بزرگ را انجام مى داد سپس به خانه بازگشته و با سخنرانى شیرین خود مادرش را از گفتار پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) با خبر مى نمود در آن روزها هر وقتى على (علیه السلام ) به خانه مى آمد مى دید حضرت زهرا (علیها السلام ) آیاتى از قرآن را كه تازه بر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نازل شده بود از حفظ مى خواند از او مى پرسید این آیات و علم تازه را از كجا آموختى حضرت زهرا (علیها السلام ) پاسخ مى داد از پسرم حسن آموختم .
روزى على (علیه السلام ) در خانه مخفى شد حسن (علیه السلام ) طبق معمول وارد خانه گردید و آن چه از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) شنیده بود در ضمن سخنرانى براى مادر بیان مى نمود ولى این بار هنگام سن گفتن زبانش گیر مى كرد فاطمه (علیها السلام ) تعجب كرد ولى حسن (علیه السلام ) پرده از راز برداشت و به مادر گفت : مادر تعجب نكن شخص ‍ بزرگى سخنم را مى شنود از این رو زبانم گیر مى كند در همین لحظه على (علیه السلام ) از مخفیگاه بیرون آمد و پسرش حسن (علیه السلام ) را بوسید.
((بحار ج 43، ص 338)).
پیامبر در شاءن امام مجتبى چنین فرموده : است :
امام حسن (علیه السلام ) او پسر و فرزندم است و از من مى باشد او نور چشم من و روشنى قلبم میوه دلم و آقاى جوانان اهل بهشت است او حجت خدا بر امت بوده امر او امر من و سخن او سخن من است هر كس از او پیروى كند از من است و كسى كه از او نافرمانى نماید از من نیست من هر گاه به چهره حسن مى نگرم به یاد حوادث تلخى كه بعد از من به او مى رسد مى افتم او از روى ستم با زهر دشمنان كشته مى شود در این هنگام فرشتگان و همه موجودات حتى پرندگان هوا و ماهیان دریا براى او مى گریند آن كشمى كه براى مصائب او بگرید در قیامت كه چشم ها كور مى شوند كور نمى شود. و آن دلى كه براى مصائب او غمگین گردد در قیامت كه قلبها غمگین شوند غمگین نگردد و كسى كه مرقد او را زیارت كند پاهایش روى صراط در آن هنگام كه پاها مى لغزند نمى لغزد.
((امالى شیخ صدوق مجلسى 24 حدیث 2)).
سه شنبه 19/10/1391 - 22:26
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته