• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2429
تعداد نظرات : 346
زمان آخرین مطلب : 2943روز قبل
دانستنی های علمی
علوم بیكران امیرالمؤمنین از زبان حضرت

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: به خدا سوگند، اگر بخواهم هر كدام از شما را به تمامى كارهایتان و رفت و آمدتان خبر دهم ، خواهم داد ولى مى ترسم كه به پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله درباره من كافر شوید.
بدانید كه من این اخبار را به عده اى كه از این نظر مصون هستند خواهم داد.
و سوگند به آن خدائى كه پیامبر صلى الله علیه وآله را به حق به پیامبرى برگزید و از میان مردم انتخاب كرد، من جز سخن راست نمى گویم ، تمامى اینها را او (پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله ) به من سپرده است ، جایگاه هلاكت هر هلاك شونده و نجات هر نجات یابنده و به سرانجام این امر و (خلاصه ) هیچ مساءله اى نماند كه بر سرم بگذرد مگر اینكه در گوش من نهاد و به من تعلیم نمود.
اى مردم : به خدا سوگند من شما را به هیچ طاعتى تشویق نمى كنم مگر اینكه خودم به آن سبقت مى گیرم و از هیچ معصیتى شما را دور نمى كنم مگر اینكه خودم زودتر از شما از آن دورى مى كنم (30)
و در روایت دیگرى مى فرمود: ((سلونى عن اسرار الغیوب فاءنى وارث علوم الانبیاء و المرسلین ؛ از من در مورد اسرار پنهانى بپرسید كه من وارث علوم همه انبیاء و مرسلین هستم .))(31)
عبایة بن ربعى گوید: حضرت على علیه السلام بسیار مى فرمود: ((سلونى قبل ان تفقدونى ؛ از من بپرسید قبل از اینكه مرا نیابید))، به خدا سوگند كه هیچ زمین سبز و یا خشكى نیست و نه گروهى كه صد نفر را گمراه كند و یا صد نفر را هدایت كند مگر اینكه من مى شناسم جلودار آن و محرك آن و سخنگوى آن را تا قیامت .(32)
علامه امینى رضوان الله علیه این جمله را از حضرت امیر علیه السلام نقل مى كند كه فرمود:
((سلونى و الله لا تسساءلونى عن شى ء یكون الى یوم القیامة الا اخبرتكم ؛ از من بپرسید كه به خدا سوگند از هیچ حادثه اى تا قیامت نمى پرسید مگر آنكه به شما خبر خواهم داد.))
مدارك از اهل سنت به نقل الغدیر ج 6 ص 193: ابو عمر در جامع بیان العلم ج 1، ص 114، محب الطبرى فى الریاض ج 2، ص 198، تاریخ الخلفاء للسیوطى ، ص 124، الاتقان ، ج 2، ص 319، تهذیب التهذیب ، ج 7، ص 338، فتح البارى ، ج 8، ص 485، عمدة القارى ، ج 9، ص 167، مفتاح السعادة ، ج 1، ص 400.

پنج شنبه 5/6/1388 - 10:36
دانستنی های علمی
توضیحات حضرت صادق علیه السلام در مورد علم غیب

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
سدیر گوید: من و ابوبصیر و یحیى بزاز و داود بن كثیر در منزل امام صادق علیه السلام بودیم كه دیدیم حضرت با حالت خشم آمد وقتى نشست فرمود:
شگفتا از كسانى كه مى پندارند ما علم غیب داریم ، جز خدا كسى غیب نمى داند، من مى خواستم خدمتكار را تنبیه كنم ، گریخت و من نمى دانم در كدام اتاق رفته است !
سدیر گوید: وقتى حضرت از مجلس برخاست و به داخل منزل رفت ، من و ابوبصیر و میسر به دنبال حضرت رفتیم و گفتیم : فدایت گردیم از شما چنین سخنانى شنیدیم در مورد آن خدمتكار، ما مى دانیم كه شما دانشى فراوان دارى و علم و غیب را هم به شما نسبت نمى دهیم .(28)
حضرت (براى اینكه حقیقت امر روشن گردد) فرمود: اى سدیر آیا قرآن نخوانده اى ؟ عرض كردم : آرى . فرمود: در قرآن یافته اى این آیه را ((قال الذین عنده علم من الكتاب انا آتیك به قبل ان یرتد الیك طرفك ؛ كسى كه از علم كتاب بهره اى داشت گفت من آن تخت را قبل از بهم خوردن چشم تو نزد تو حاضر مى كنم .))
سدیر گوید: عرض كردم : فدایت شوم خوانده ام . فرمود: آیا آن مرد را مى شناسى و مى دانى چه مقدار از علم كتاب نزد او بود؟ عرض كردم : شما مرا آگاه كنید. فرمود: به مقدار یك قطره در مقابل دریاى سبز! این مقدار در مقابل علم كتاب چقدر خواهد بود؟ عرض كردم : فدایت شوم این خیلى كم است . حضرت فرمود: اى سدیر چقدر زیاد است ؟ (اگر بدون مقایسه در نظر گرفته شود) وقتى خداوند صاحب آن را به علم نسبت مى دهد. اى سدیر آیا در كتاب خداى عزوجل خوانده اى : ((قل كفى بالله شهیدا بینى و بینكم و من عنده علم الكتاب ؛ بگو خداوند و كسى كه علم كتاب نزد اوست ، میان من و شما به عنوان گواه كافیست .))
عرض كردم : فدایت شوم خوانده ام . فرمود: كسى كه تمامى علم كتاب نزد اوست فهمش بیشتر است یا كسى كه برخى از دانش كتاب را دارد؟
عرض كردم : نه ، كسى كه تمامى علم كتاب را دارد (برتر است ) آنگاه حضرت در حالى كه با دست خود به سینه اش اشاره مى كرد دو بار فرمود: ((علم الكتاب و الله كله عندنا؛ به خدا سوگند همه علم كتاب نزد ماست .))(29)
پنج شنبه 5/6/1388 - 10:35
دانستنی های علمی
اسم اعظم خداوند نزد اهل بیت علیه السلام است

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
امام باقر علیه السلام فرمود: همانا اسم اعظم خداوند هفتاد و سه حرف است كه نزد آصف (وصى سلیمان و همان كسى كه تخت بلقیس را در كمتر از یك چشم بر هم زدن حاضر كرد) تنها یك حرف بود...، و در نزد ما (اهل البیت علیه السلام ) هفتاد و دو حرف است كه یك حرف منحصرا نزد خداوند است ((و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم )).(26) و طبق روایات از این اسم اعظم نزد عیسى بن مریم دو حرف و نزد موسى چهار حرف و نزد ابراهیم هشت حرف و نزد نوح پانزده حرف و نزد آدم بیست و پنج حرف بوده است .(27)

پنج شنبه 5/6/1388 - 10:35
دانستنی های علمی
بزرگترین فضیلت قرآنى امیرالمؤمنین علیه السلام

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
سلیم بن قیس گوید: مردى از على بن ابیطالب علیه السلام پرسید: بزرگترین فضیلت خود را برایم بگو؟ حضرت فرمود: آنچه خداوند در قرآن نازل نموده است ، پرسید: خداوند در مورد شما چه نازل نموده است ؟ فرمود: سخن خدا كه فرمود: ((و یقول الذین كفرو الست مرسلا قل كفى بالله شهیدا بینى و بینكم و من عنده علم الكتاب )) منظور خداوند از كسى كه داراى علم و كتاب است من هستم .(25)
از اهل سنت صاحب كتاب ینابیع المودة ، شیخ حافظ قندوزى حنفى در باب 30 از كتاب خود احادیث متعددى در همین مورد روایت كرده است .

پنج شنبه 5/6/1388 - 10:33
دانستنی های علمی
علم كتاب تماما نزد امیرالمؤمنین است

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
خداوند متعال در قرآن مجید مى فرماید:
((و یقول الذین كفروا لست مرسلا قل كفى بالله شهیدا بینى و بینكم و من عنده علم الكتاب (10)؛ كافران مى گویند شما فرستاده خداوند نیستى ، بگو كافیست كه خداوند و كسى كه علم كتاب در نزد اوست میان من و شما گواه باشد.))
و پوشیده نیست كه قرآن مجید، علم الكتاب را اقیانوسى از دانش مى داند كه اسرار هستى در آن نهان است ، مثلا در یك جا مى فرماید:
((و ما من غائبة فى السماء والارض الا فى كتاب مبین (11)؛ هیچ غیبى در آسمان و زمین نیست مگر اینكه در كتاب آشكار قرار دارد.))
و در جاى دیگر مى فرماید: هیچ ذره اى در آسمان و زمین و یا كمتر و یا بیشتر نیست مگر اینكه خداوند آنرا مى داند و در كتاب مبین قرار دارد.(12)
و در جاى دیگر بطور واضح مى فرماید: كلیدهاى غیب نزد خداوند است ، به جز او كسى از آن آگاه نیست ، او مى داند آنچه در خشكى و دریاست ، هیچ برگى بر زمین نمى افتد مگر اینكه مى داند، هیچ دانه اى در تاریكى زمین و هیچ تر و خشكى نیست مگر اینكه در كتابى واضح قرار دارد. ((و لا رطب و لا یابس الا فى كتاب مبین ))(13)
و بالاخره براى اینكه به عظمت این علم الكتاب بیشتر آگاه شویم نگاهى مى اندازیم به داستان حضرت سلیمان و بلقیس كه در قرآن مجید آمده است .
در این جریان ، حضرت سلیمان از اطرافیان خود پرسید: كدامیك از شما تخت بلقیس را قبل از اینكه او و افرادش بیایند نزد من حاضر مى كند؟ یكى از جنیان گفت : من آن تخت را قبل از اینكه شما از جاى خود برخیزى حاضر مى كنم !
در این میان قرآن مى گوید: كسى كه در نزد او دانشى بود ((قال الذى عنده علم من الكتاب )) گفت : من آنرا زودتر از بهم خوردن پلك چشم تو حاضر مى كنم (14) و این كار را كرد.
توجه دارید كه قرآن مجید دارنده این قدرت رابه عنوان كسى كه اندكى از علم كتاب را دارد یاد مى كند، و از این نكته معلوم مى شود كه دانش این كتاب باید بسیار گسترده باشد كه اندكى از آن ، اینگونه انسان را قدرتمند مى كند و لذا در احادیث متعدد از اهل البیت علیهم السلام ذكر شده است كه فرمودند: دانش آنكه بخشى از علم الكتاب را داشت در مقابل دانش ‍ كسى كه تمامى علم كتاب را دارد همانند ترى بال مگسى است از آب دریا!!(15)
آرى و با تكیه بر همین علم و منبع بود كه عده اى از اصحاب امام صادق علیه السلام مثل عبدالاعلى و عبیدة بن عبدالله بن بشیر همگى از امام صادق علیه السلام شنیدند كه مى فرمود: من مى دانم آنچه در زمینها و آنچه در بهشت و آنچه در جهنم و آنچه بوده و آنچه خواهد بود، آنگاه حضرت اندكى درنگ نمود و چون دید كه این سخن بر شنوندگان سنگین آمد فرمود: من اینها را از كتاب خدا مى دانم ، خداوند مى فرماید: در قرآن است بیان همه چیز.(16)
روایات اهل البیت علیهم السلام قاطعانه اعلام مى دارد كه صاحب این علم ، امیرالمؤمنین علیه السلام و پس از او ائمه اطهار علیه السلام از اولاد معصومین او مى باشند.
پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله به ابو سعید خدرى كه از آن آیه مباركه پرسیده بود فرمود: او برادرم على بن ابیطالب است .(17)
و امام صادق علیه السلام در حدیث صحیح فرمود: ((الذى عنده علم الكتاب هو المیرالمؤمنین علیه السلام ؛ آنكه در نزد او دانش كتاب است همان امیرالمؤمنین علیه السلام است .))(18)
یكى از اصحاب امام باقر علیهم السلام از حضرت در مورد آیه مذكور سؤ ال كرد، حضرت فرمود: ما (اهل البیت علیه السلام ) هستیم و على اول ما و برترین ما و نیكوترین ما بعد از پیامبر اكرم علیه السلام مى باشد.(19)
امام صادق علیه السلام به عبدالله بن ولید فرمود: مردم در مورد پیامبر اولوالعزم و امیرالمؤمنین چه مى گویند؟ عرض كردم : هیچكس را بر پیامبران اولوالعزم مقدم نمى كنند.
امام علیه السلام فرمود: خداوند تبارك و تعالى در مورد موسى علیه السلام فرمود: ((و كتبنا له فى الالواح من كل شى ء موعظة (20)؛ براى او در آن لوحها برخى از مواعظ را نوشتیم .)) و نفرمود تمامى موعظه ها را، و در مورد عیسى علیه السلام فرمود: ((و لیبین لكم بعض الذى تختلفون فیه ؛(21) تا عیسى براى شما برخى از موارد اختلاف را بیان كند.)) و نفرمود همه آن را، اما در مورد امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: ((قل كفى بالله شهیدا بینى و بینكم و من عنده علم الكتاب (22)؛ بگو خدا و كسى كه تمامى علم كتاب نزد اوست میان من و شما براى گواهى كافیست .))
و سپس حضرت براى اینكه عظمت این دانش ، معلوم گردد به آیه دیگر استناد جسته فرمود: خداوند عزوجل فرموده است : ((و لا رطب و لا یابس الا فى كتاب مبین ))(23) آنگاه حضرت صادق علیه السلام فرمود: علم این كتاب (با این عظمت ) نزد على علیه السلام است .(24
پنج شنبه 5/6/1388 - 10:32
دانستنی های علمی
منم آن امام مبین

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
عمار بن یاسر گوید: در یكى از جنگها با امیرالمؤمنین علیه السلام بودم كه به سرزمین مورچگان رسیدیم ، آن زمین پر از مورچه بود، گفتم : یا امیرالمؤمنین فكر مى كنى از خلق خداوند كسى هست كه تعداد این مورچه ها را بداند؟
حضرت فرمود: آرى اى عمار، من مردى را مى شناسم كه تعداد آنها را مى داند، و مى داند چند عدد از آنها نر و چند عدد از آنها ماده است !
گفتم : كیست ؟ فرمود: اى عمار آیا در سوره یس نخوانده اى : ((و كل شى ء احصیناه فى امام مبین ؛ ما همه چیز را در امام مبین جمع كرده ایم .))
عرض كردم : آرى اى مولاى من ، خوانده ام .فرمود: منم آن امام مبین (9)
پنج شنبه 5/6/1388 - 10:32
دانستنی های علمی
دانش گسترده امیرالمؤمنین علیه السلام

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
در قرآن كریم مى خوانیم : ((و كل شى ء احصیناه فى امام مبین (7)؛ همه چیز را در پیشواى آشكار جمع آورى كرده ایم .))
از امام باقر علیه السلام روایت است كه فرمود: چون این آیه بر پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) نازل شد و ابوبكر و عمر از جا برخاسته گفتند:
اى رسول خدا آیا منظور تورات است ؟
فرمود: خیر
گفتند: انجیل است ؟
فرمود: خیر
گفتند: قرآن است ؟
فرمود: خیر
در این میان امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیه السلام وارد شد، پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: این همان است ، اوست آن امام كه خداوند تبارك وتعالى علم هر چیزى را در او جمع كرده است (( انه الامام الذى احصى الله تبارك و تعالى فیه علم كل شى ء)).(8)

پنج شنبه 5/6/1388 - 10:31
دانستنی های علمی
علم غیب مخصوص خداست و هر كسى را كه خداوند بخواهد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
بحث در مورد علم غیب و اینكه آیا این علم منحصر به خداوند متعال است و دیگران از آن بهره اى ندارند و یا اینكه دیگران نیز مى توانند داراى این علم باشند بحثى گسترده است . شما پس از مطالعه انبوه روایاتى كه در این كتاب فقط از یك امام یعنى امیرالمؤمنین علیه السلام آورده شده است ، به این باور عمیق خواهید رسید كه خداوند متعال این علم را بطور یقین در اختیار امیرالمؤمنین علیه السلام قرار داده است و هیچ دغدغه و تردیدى در آن نیست .
گذشته از اینها هیچكس نباید در این امر تردید داشته باشد كه خداوند متعال قادر است بخشى از علوم خود را هر قدر كه صلاح بداند در اختیار اولیاء خود قرار دهد، همچنانكه در قرآن مجید به پاره اى از آنها اشاره نموده است .
مثلا در مورد پیامبر اكرم ( صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: ((عالم الغیب فلا یظهر على غیبه احدا الا من ارتضى من رسول (1)؛
خداوند داناى غیب است و هیچكس را بر غیب
خویش آگاه نمى كند مگر آنكه را كه مورد رضاى او باشد.)).
در مورد حضرت عیسى علیه السلام در قرآن كریم مى خوانیم كه عیسى مى گفت : ((انبؤ كم بما تاءكلون و ما تدخرون فى بیوتكم .))(2)
و آیات دیگرى كه بطور عموم و یا خصوص ، این حقیقت را اعلام مى دارد كه خداوند متعال هرگاه صلاح بداند برخى از بندگان خود را از غیب آگاه مى سازد.
بنابراین آیاتى كه علم غیب را منحصر در خداوند متعال مى داند مثل آیه مباركه ((قل لا یعلم فى السماوات و الارض الغیب الا الله و ما یشعرون (3) بگو در میان آسمانها و زمین كسى جز خداوند غیب را نمى داند.))
این آیه و آیاتى نظیر آن معنایش این است كه منبع غیب خداوند است و كسى جز از طریق او نمى تواند بر آن آگاهى یابد، بنابراین هیچ منافاتى ندارد كه غیبها در نزد حضرت حق باشد و او برخى از اولیاء خود را از آن مطلع گرداند.
آرى عالم به غیب در حقیقت خداوند متعال است كه علم او ذاتى و از دیگرى گرفته نشده است و اما علوم سایر انبیاء و اولیاء اكتسابى و برگرفته از آن كانون غیب است .
بعد از جنگ جمل وقتى حضرت امیر علیه السلام در ضمن خطبه اى به برخى از حوادث آینده خبر داد یكى از یاران آن حضرت با تعجب گفت : ((لقد اعطیت یا امیرالمؤمنین علم الغیب ؛ یا امیرالمؤمنین به شما علم غیب داده شده است !)) شاید او منظورش این بود كه علم غیب مختص خداوند است ، على علیه السلام در حالیكه تبسم مى كرد فرمود: ((لیس هو بعلم الغیب و انما هو تعلم من ذى علم (4)؛ این علم غیب نیست ، بلكه آموختن و فراگیرى است از صاحب علم (یعنى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم ).))
و از آنجا كه دانستن علم غیب در نظر بسیارى معنایش این بود كه او شریك خداوند است در دانستن غیب ، و دانستن علم غیب را از صفات الهى مى شمرند، به این جهت در برخى روایات ، این موضوع را انكار مى كردند و مى فرمودند: این علم غیب نیست ، بلكه علمى است كه از پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرا گرفته ایم .
در روایت دیگرى مردى بنام یحیى بن عبدالله به امام هفتم علیه السلام گفت : فدایت شوم اینان مى پندارند كه شما علم غیب میدانى ! حضرت فرمود: سبحان الله دستت را بر سرم بگذار، بخدا قسم تمامى موهاى سرم (از تعجب ) سیخ شد. سپس فرمود: نه بخدا قسم ، چیزى نیست مگر آنچه از پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) ارث برده ایم .(5) یعنى آنچه ما مى دانیم علم ذاتى نیست بلكه برگرفته از خداوند است .
بنابراین شیعه كه خاندان پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) را عالم به برخى از غیبها مى داند، فقط به عنوان برگزیدگان و بزرگانى كه مورد رضاى خداوند بوده اند و از حضرت حق جل و علا كسب فیض كرده اند، مى باشد نه بعنوان علم ذاتى كه مختص به ذات اوست و در آن شریكى ندارد.
ابوالجارود گوید از امام باقر علیه السلام پرسیدم : امام چگونه شناخته مى شود؟ حضرت فرمود: امام با صفاتى شناخته مى شود. كه اولین آنها تصریح خداوند تبارك و تعالى است بر او و امانت او تا اینكه حجت بر مردم باشد... و فرمود: او مردم را به حوادث فردا خبر مى دهد و با مردم به هر زبان و هر لغت سخن مى گوید.(6)

پنج شنبه 5/6/1388 - 10:31
دعا و زیارت
 
كودكى در دهان گرگ

در بنى اسرائیل قحطى شدیدى پیش آمد... - آذوقه نایاب شد - زنى لقمه نانى داشت آن را به دهان گذاشت كه میل كند، ناگاه گدایى فریاد زد، اى بنده خدا گرسنه ام !
زن با خود گفت :
در چنین موقعیت سزاوار است این لقمه نان را صدقه بدهم و به دنبال آن ، لقمه را از دهانش بیرون آورد و آن را به گدا داد.
زن طفل كوچكى داشت ، همراه خود به صحرا برد و در محلى گذاشت تا هیزم جمع كند، ناگهان گرگى جهید و كودك را به دهان گرفت و پا به فرار گذاشت .
فریاد مردم بلند شد، مادر طفل سراسیمه به دنبال گرگ دوید ولى هیچ كدام اثر نبخشید. همچنان گرگ طفل را در دهان گرفته ، به سرعت مى دوید.
خداوند ملكى را فرستاد كودك را از دهان گرگ گرفت و به مادرش تحویل داد.
سپس به زن گفت : آیا راضى شدى لقمه اى به لقمه اى ؟ یكى لقمه (نان ) دادى ، یك لقمه (كودك ) گرفتى !(114)
محمود ناصرى قم - حوزه علمیه (پائیز 78)

پنج شنبه 5/6/1388 - 10:27
دعا و زیارت
 
موعظه اى از گنه كار!

مردى محضر حضرت عیسى علیه السلام آمد و عرض كرد:
- مرتكب زنا شده ام ، مرا از گناه پاك كن .
عیسى علیه السلام دستور داد كه اعلام كنند تا تمام مردم را تطهیر گناهكار حاضر شوند و براى مجازات وى گودالى كندند. وقتى همه جمع شدند و گناهكار در گودال اجراى قانون الهى قرار گرفت . نگاهى به جمعیت انبوه مردم انداخت كه همه آماده مجازات او بودند. با صداى بلند گفت :
اى مردم ! هر كس خودش آلوده به گناه است و باید كیفر ببیند، حق ندارد در مجازات من شركت كند.
با شنیدن این جمله همه رفتند. تنها حضرت عیسى علیه السلام و حضرت یحیى علیه السلام ماندند. در این هنگام یحیى علیه السلام پیش آمد و به آن مرد نزدیك شد و گفت :
- اى گناهكار! مرا موعظه كن !
مرد گفت :
اى یحیى ! مواظب باش خودت را در اختیار هواى نفست مگذارى ! زیرا سقوط كرده و بدبخت خواهى شد.
یحیى علیه السلام گفت :
موعظه اى دیگر بگو!
مرد گفت :
هرگز خطاكارى را به خاطر لغزشش ملامت مكن ! بلكه در فكر نجات او باش !
حضرت یحیى علیه السلام گفت :
باز هم موعظه كن !
مرد گفت :
از به كار بردن غضبت خوددارى نما!
در این وقت حضرت یحیى گفت :
- موعظه هایت مرا كفایت مى كند.(113)

پنج شنبه 5/6/1388 - 10:26
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته