راجع به وقت نماز شب، ارباب حدیث روایات دیگرى نیز روایت كردهاند. همچنین عیاشى راجع به وقت نافله ظهر و صدوق در كتاب الهدایه خود و دیگران، در این باره روایاتى نقل كردهاند. ناگفته نماند كه حدیث گذشته تمام ركعات نافله عصر را متذكر نشده و جمله یصلى قبل وقت العصر ركعتین نسبت جمله قبل، جنبه بیانى دارد و آن را توضیح مىدهد.
268.در تهذیب با ذكر سند از معاویه بن وهب روایت شده كه گفت: شنیدم امام صادق (علیه السلام) ضمن بیان چگونگى نماز رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) مىفرمود: شبها چون مىخواست بخوابد، ظرف آبى را، روپوشیده، بالاى سرش مىگذاشتند و آن جناب مسواك خود را هم زیر رختخواب مىنهاد و مىخوابید؛ آن قدر كه خدا بخواهد. چون از خواب بیدار مىشد، مىنشست و به آسمان نگاه مىكرد و آیات ان فى خلق السموات و الارض... را كه در آخر سوره آل عمران است، مىخواند. سپس دندانها را مسواك كرده، وضو مىگرفت و به محل نماز مىرفت و چهار ركعت از نماز شب را مىخواند، ركوع هر ركعتش به قدر قرائت، و سجودش به قدر ركوع آن طول مىكشید؛ به حدى كه مردم مىگفتند: كى سر از ركوع برمىداردو به سجده مىرود؟ و همچنین سجدهاش به حدى طولانى بود كه گفته مىشد چه وقت سر بر مىدارد؟ آنگاه به بستر خود بر مىگشت و آن قدر كه مشیت الهى بود، مىخوابید. سپس بیدار شده، مىنشست و چشمان خود را به آسمان دوخته، همان آیات را تلاوت مىفرمود آنگاه مسواك مىكرد و وضو مىگرفت و به مسجد مىرفت و به خواندن چهار ركعت دیگر از نماز شب مىپرداخت؛ به همان نحو كه قبلاً چهار ركعت خوانده بود. مجدداً به بستر خود باز مىگشت و مقدارى مىخوابید؛ سپس بیدار مىشد، نگاه به آسمان كرده، همان آیات را تلاوت مىنمود. باز مسواك كرده، وضو مىگرفت و سه ركعت نماز وتر را مىخواند و بعد از آن دو ركعت نافله صبح را مىخواند و براى اداى فریضه صبح وارد مسجد مىشد(291).
این حدیث را كلینى نیز به دو طریق روایت كرده است. و به زودى تفصیل عمل آن حضرت در نماز وتر ذكر مىشود.
269.و نیز روایت شده كه آن جناب نافله صبح را در اول سپیده دم به طور اختصار مىخواند و سپس براى اداى نماز صبح، از منزل خارج مىشد.
270.شیخ طوسى در مصباح المتهجد در بیان كیفیت نماز رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) نقل كرده كه نماز آن حضرت دو ركعت است و در هر ركعت، پس از حمد، ایستاده و پانزده مرتبه سوره انا انزلناه را مىخوانى و پانزده مرتبه دیگر در ركوع و پانزده مرتبه پس از آنكه از ركوع سر برداشتى، پانزده مرتبه در سجده اول و پانزده مرتبه پس از پس از سر برداشتن از سجده، پانزده مرتبه در سجده دوم، و پانزده مرتبه دیگر، پس از آنكه سر از سجده دوم برداشتى مىخوانى و به همین كیفیت ركعت دوم را مىخوانى. چون سلام نماز را دادى و به آنچه دلت خواست، تعقیب گفتى و از نماز منصرف شدى، تمام گناهانى كه بین تو و خداى عزوجل بوده بخشیده خواهد شد(292).
این معنا را سید بن طاووس در كتاب جمال الاسبوع با ذكر سند از یونس بن هشام از امام رضا (علیه السلام) روایت كرده است.
271.شیخ طوسى در تهذیب با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) نقل كرده كه فرمود: چون ماه رمضان داخل مىشد، رسول خدا (علیه السلام) به نماز خود مىافزود بعد حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: من نیز به آن مىافزایم، شما نیز بیفزایید(293).
272.باز در تهذیب با ذكر سند از محمد بن یحیى روایت شده كه گفت: خدمت امام صادق (علیه السلام) بودم. از آن جناب سؤال شد، آیا در ماه مبارك رمضان به نمازهاى نافله افزوده مىشود؟ فرمود: آرى، رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) شبهاى ماه رمضان پس از خواندن نماز وتیره در مصلاى خود ایستاده، مشغول خواندن نوافل ماه رمضان مىشد، تا این كه مردم پشت سر آن حضرت كم كم جمع مىشدند و مىخواستند با آن حضرت نوافل را به طور جماعت بخوانند. پس از جمع شدن مردم، حضرت آنان را رها كرده، به منزل مىرفت. چون آنان متفرق مىشدند، دوباره به مسجد برمى گشت و مشغول خواندن نوافل مىشد. بازمردم كمكم پشت سر آن حضرت جمع مىشدند و تا مىخواستند كه با آن حضرت به جماعت نماز بخوانند، حضرت آنان را ترك مىكرد و به منزل تشریف مىبرد. این كار مكرر از آن حضرت سرزد(294).
در این باره روایات زیادى وجود دارد.
273.و نیز در تهذیب با ذكر سند از محمد بن سلیمان روایت شده كه گفت: چون شب اول ماه رمضان فرا رسید، رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله)، نماز مغرب و چهار ركعت نافله بعد از آن را خواند، سپس هشت ركعت دیگر بر آن اضافه نمود. و چون از نماز عشا فارغ شد، دو ركعت نشسته نافله آن را خواند و بعد از آن به پا خواست و دوازده ركعت دیگر، نماز نافله به جا آورد. سپس داخل خانه شد. چون مردم دیدند كه رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) با فرا رسیدن ماه رمضان بر نمازهایش افزود، از علت آن جویا شدند، فرموود: آرى، این براى فضلیت ماه رمضان نسبت به ماههاى دیگر است.
چون شب بعدى فرا رسید و رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) خواست نماز نافله بخواند، مردم پشت سر آن حضرت صف كشیدند تا اقامه جماعت كنند. رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) به سوى آنان برگشت و فرمود: اى مردم، نماز نافله با جماعت خوانده نمىشود، خودتان به تنهایى نماز بخوانید و آنچه را خدا در كتابش به شما آموخته بگویید. بعد تأكید كرد و فرمود: مردم بدانید كه نمازهاى نافله به جماعت نیست. پس مردم همگى متفرق شدند و هر یك به تنهایى نماز خود را خواندند.
هنگامى كه شب نوزدهم ماه رمضان فرا رسید، موقع غروب آفتاب، غسل كرد و نماز مغرب خواند، سپس چهار ركعتى كه همیشه بعد از نماز مغرب مىخواند، انجام داد و بعد وارد منزل شد. چون بلال اذان نماز عشا را گفت و مردم براى نماز آماده شدند، رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) تشریف آورد و نماز عشا را مردم به جماعت خواند و پس از آن دو ركعت نافله عشا را مانند شبهاى دیگر نشسته انجام داد و سپس ایستاد و صد ركعت نماز نافله مخصوص شب قدر را به جا آورد و در هر ركعت از آن پس از حمد، ده مرتبه سوره قول هو الله احد را قرائت فرمود. پس از آنكه از صد ركعت نماز فارغ شد، به خواندن نماز شب و وتر كه در سایر شبها مىخواند مشغول شد.
شب بیستم ماه رمضان مانند شبهاى قبل، پس از نماز مغرب، هشت ركعت و بعد از نماز عشا، دوازده ركعت نافله مخصوص ماه مبارك رمضان را خواند.
شب بیست و یكم، هنگام غروب آفتاب غسل كرد و عمل شب نوزدهم را انجام داد.
شب بیست و دوم، به نمازهاى خود افزود؛ به این شكل كه هشت ركعت پس از نماز مغرب و بیست و دو ركعت پس از نماز عشا، نافله مخصوص به جا آورد.
چون شب بیست و سوم فرا رسید، هنگام غروب آفتاب غسل كرد و عمل شب نوزدهم و بیست و یكم را انجام داد.
از حضرت صادق (علیه السلام) راجع به نوافل روزانه پنجاه ركعتى در ماه رمضان سؤال شد، فرمود، رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) نمازهاى شبهاى ماه رمضان را به اضافه نوافل پنجاه ركعتى كه در غیر ماه رمضان مىخواند، به جا مىآورد و ابداً از آن پنجاه ركعت چیزى كم نمىفرمود.
كیفیت انجام نوافل شبهاى دیگر از شب بیست و چهارم تا آخر ماه، مانند شب بیست و دوم است؛ چنانكه اخبار دیگر بر آن دلالت دارند(295).
274.سید بن طاووس در اقبال با ذكر سند از حضرت رضا (علیه السلام)، از پدران بزرگوارش نقل كرده كه فرمود: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) روز اول محرم دو ركعت نماز مىخواند(296).
275.و در كافى با ذكر سند از یزید بن خلیفه نقل شده كه گفت: خدمت حضرت صادق (علیه السلام) عرض كردم: عمر بن حنطله درباره وقت نمازها از شما براى ما مطالبى نقل كرده. حضرت فرمود: او بر ما دروغ نمىبندد... تا آنجا كه مىگوید عرض كردم: عمر بن حنطله گوید: وقت نماز مغرب موقعى است كه قرص آفتاب پنهان شود. ولى رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) در مسافرت گاهى كه با شتاب راه مىپیمودند، نماز مغرب را تأخیر مىانداخت. و آن را با نماز عشا مىخواند. امام فرمود: درست گفته است(297).
276.شیخ طوسى در تهذیب با ذكر سند از طلحه بن زید از حضرت صادق (علیه السلام)، از پدر بزرگوارش روایت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) در شبهایى كه باران مىبارید، نماز مغرب را تأخیر مىانداخت، و در خواندن نماز عشا عجله مىفرمود. و آن دو را با هم یك جا مىخواند و مىفرمود: كسى كه به دیگران رحم نكند به او رحم نخواهد شد(298).
277.و نیز در آن كتاب با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) روایت شده كه فرمود: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) وقتى كه در سفر بود و یا كار فورى پیش مىآمد، نماز ظهر و عصر را با هم مىخواند و همچنین بین نماز مغرب و عشا فاصله نمىانداخت(299).
در این باره روایات زیاد است كه مرحوم كلینى و شیخ طوسى و فرزندش و شهید اول (قدس سره) آنها را نقل كردهاند.
278.صدوق در كتاب فقیه با سند خود، از امام صادق (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: در روزهاى بسیار گرم چون مؤذن براى اذان گفتن اجازه مىخواست، رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) مىفرمود: ابرد؛ بگذار هوا خنك شود.
صدوق (قدس سره) گوید: معناى این كه فرمود: ابرد، ابرد یعنى این است كه بشتاب، بشتاب و آن را از كلمه بریده به معناى قاصد گرفته است. و همین را نیز در كتاب مدینه العلم خود روایت كرده است. لیكن ظاهر روایت مىرساند كه مراد از كلمه ابرد، ابرد تأخیر انداختن اذان است، تا هوا خنك شود و شدت گرما كاسته گردد. چنان كه روایتى كه در كتاب العلاء از محمد بن مسلم نقل شده، این معنا را تأیید مىكند.
محمد بن مسلم گوید: امام باقر (علیه السلام) در مسجد رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) مرا دید كه داشتم نماز مىخواندم. بعداً روزى به من فرمود: هیچ وقت نماز واجب را در آن وقت نخوان. آیا نماز را در آن شدت گرما مىخوانى؟ عرض كردم: نماز نافله بود(300).
279.غزالى در كتاب احیاء العلوم گوید: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) هر وقت در نماز، كسى به خدمتش مىآمد و در كنارش مىنشست، براى خاطر او نماز را كوتاه مىكرد. و متوجه او مىشد و مىفرمود: آیا حاجتى دارى؟ پس از آنكه حاجت او را بر مىآورد، مجدداً به نماز مىایستاد(301).
280.جعفر بن محمد احمد قمى در كتاب زهد النبى روایت كرده كه رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) وقتى كه به نماز مىایستاد، از ترس خدا رنگش مىپرید و صدایى سوزناك از او به گوش مىرسید(302).
این حدیث را ابن فهد و دیگران هم نقل كردهاند.
281.و نیز جعفر بن احمد در آن كتاب، در روایت دیگرى نقل كرده كه رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) وقتى نماز مىخواند، مانند جامهاى بود كه روى زمین افتاده باشد(303).
282.مجلسى در كتاب بحار الانوار از عایشه نقل كرده كه گفت: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) با ما حرف مىزد و ما با او سخن مىگفتیم. همین كه موقع نماز مىشد، حالتى به او دست مىداد كه گویى نه او ما را مىشناسد و نه ما او را مىشناسیم(304).
283.در كتاب غوالى از رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) روایت شده كه آن حضرت در نماز، گاهى به طرف راست و چپ خود نظر مىافكند ولى به عقب، گردن نمىكشید(305).
284.مفید الدین طوسى در كتاب مجالس به سند خود از على (علیه السلام) نقل كرده كه آن جناب، چون محمد بن ابىبكر را والى مصر قرار داد، ضمن دستور العملى كه براى او نوشت، فرمود: مواظب ركوع و سجودت باش، زیرا رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) از همه مردم نمازش كاملتر و در عین حال از همه سبكتر بود(306).
285.شیخ طوسى در تهذیب با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) ضمن حدیثى روایت كرده كه فرمود: وقتى رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) گوشت میل مىكرد، بدون آنكه دستهاى خود را بشوید، با آن حال نماز مىخواند، ولى چون شیر میل مىفرمود، پیش از آنكه دست خود را بشوید و مضمضه كند، نماز نمىخواند(307).
286.شیخ طوسى در همان كتاب با ذكر سند از ابن سنان روایت كرده كه گفت: به حضرت عرض كردم: ما مؤذنى داریم كه صبح نشده، اذان مىگوید. فرمود: اگرچه صبح نشده، اذان گفتن به نفع همسایگان است، چون براى نماز شب خواندن بیدار مىشوند، ولیكن سنت این است كه هنگام طلوع فجر اذان گفته شود. بعد فرمود: میان اذان و اقامه، تنها همان دو ركعت نافله فجر فاصله مىشود(308).
287.كلینى در كافى با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) در حدیثى روایت كرده كه فرمود: چون وقت نماز داخل مىشد، رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) به بلال مىفرمود: بالاى دیوار برو و با صداى بلند اذان بگو(309).
شیخ طوسى نیز همین حدیث را روایت كرده است.
288.صدوق در فقیه با سند از خود زراره، از امام باقر (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) روزى براى نماز از خانه بیرون آمد، در حالى كه حسین (علیه السلام) را به دوش خود گرفته و به مسجد آورد و در كنار خود نشانید و مردم نیز پشت سر آن حضرت براى نماز جماعت صف كشیدند. حسین (علیه السلام) دیر به سخن آمده بود به طورى كه مىترسیدند زبان باز نكند؛ چون رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) تكبیر نماز را گفت، حسین (علیه السلام) با آن حضرت تكبیر گفت. رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) وقتى تكبیر فرزندش را شنید، دوباره تكبیر گفت. باز حسین (علیه السلام) با آن حضرت همراهى كرد. تا آنكه رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) هفت بار تكبیر گفت و حسین (علیه السلام) نیز تكبیر گفت. به این سبب هفت بار تكبیر گفتن در ابتداى نماز سنت گردید(310).
این معنا را صدوق در علل نقل كرده، همچنین شیخ طوسى در تهذیب و ابنطاووس در فلاح السائل و دیگران نیز روایت كردهاند. در بعضى روایات لفظ حسن نقل شده ولى حسین معروفتر است.
289.در كتاب دعائم از امام صادق (علیه السلام) از اجداد پاكش روایت شده كه رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) موقع تكبیره الاحرام و همچنین هنگام گفتن تكبیرهاى ركوع و پس از برخاستن از آن، دست هایش را محاذى گوشها براى تكبیر بلند مىكرد(311).
290.سیارى در كتاب التنزیل و التحریف از امام باقر (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود كه آن حضرت فرمود: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) در نماز بسم الله الرحم الرحیم را آشكار مىكرد. و صدایش را به آن بلند مىنمود(312).
291.عیاشى در تفسیر خود از امام صادق (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) وقتى با مردم نماز مىخواند بسم الله را آشكار مىكرد(313).
292.در كتاب جعفریات به طور اسناد از امام صادق (علیه السلام) از اجداد بزرگوارش از على (علیه السلام) نقل شده كه فرمود: هر وقت رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) را در نماز حالت خمیازه عارض مىشد، دست راستش را جلوى دهان خود مىگرفت.
در كتاب دعائم مثل آن نقل شده است.
293.و نیز در جعفریات با سند گذشته، از على (علیه السلام) روایت شده كه فرمود: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) گاهى در حالت نماز دست خود را به محاسن شریف مىكشید. به آن حضرت عرض كردیم: یا رسول الله، شما را مىبینیم كه گاهى اوقات، در نماز به محاسن خود دست مىكشید! فرمود: این وقتى است كه غمم زیاد مىشود(314).
294.شهید اول در كتاب ذكرى از ابى سعید خدرى، از رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) روایت كرده كه آن حضرت در نماز پیش از اشتغال به قرائت، اعوذ بالله من الشیطان رجیم مىگفت(315).
295.شیخ صدوق در فقیه مىگوید: نماز رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) از همه مردم كاملتر و مختصرتر بود، وقتى كه داخل نماز مىشد، پس از الله اكبر بلافاصله مىگفت: بسم الله الرحمن الرحیم(316).
296.شیخ طوسى در تهذیب با ذكر سند از اسحاق بن عمار، از امام صادق از پدر بزرگوارش (علیه السلام) روایت كرده كه دو نفر از اصحاب رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) در كیفیت قرائت نماز آن حضرت اختلاف كردند و براى روشن شدن آن به ابى بن كعب نامه نوشتند. او جواب داد: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) در حال قرائت دو جا توقف مىكرد: یكى پس از فراغت از فاتحه الكتاب و دیگرى پس از پایان یافتن سوره(317).
صدوق این حدیث را به طور كامل مفصل روایت كرده. و از آن استفاده مىشود كه توقف اول، پس از تكبیره الاحرام و توقف دوم، پس از فراغ از قرائت، یعنى قبل از ركوع رفتن است.
297.شهید در كتاب ذكرى از ابن جنید روایت كرده كه گفت: سمره و ابى بن كعب، از رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) روایت كردهاند كه توقف اول آن حضرت پس از تكبیر الاحرام و دومى بعد از پایان یافتن حمد بوده است(318).
298.شیخ طوسى در تهذیب با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) روایت كرده و فرمود: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) در نماز صبح سوره هایى مانند عم یتساءلون و هل اتاك حدیث الغاشیه و لا اقسم بیوم القیامه و متشابه آن را مىخواند و در نماز ظهر، سوره هایى مانند سبح اسم و والشمس وضحاها و هل اتاك حدیث الغایشه و مشابه آن را قرائت مىكرد و در نماز مغرب سورههاى كوتاهترى چون: قل هو الله احد و اذا جاء نصر الله و الفتح و اذا زلزلت را مىخواند. و در نماز عشا آنچه در نماز ظهر و در نماز عصر و آنچه را در نماز مغرب قرائى مىفرمود، به جا مىآورد(319).
299.و نیز در تهذیب با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) روایت شده كه فرمود: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) در ركعت آخر نماز شب سورههل آتى على الانسان را قرائت مىكرد(320).
300.در مصباح المتهجد روایت شده كه رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) سه ركعت نماز شب (شفع و وتر) را با نه سوره به جا مىآورد: در ركعت اول سوره الهاكم التكاثر و انا انزلناه و اذا زلزلت. و در ركعت دوم: الحمد و والعصر و اذا جاء نصر الله. و در یك وتر قل یا ایها الكافرون و تبت و قل هو الله احد را مىخواند(321)
301.شیخ صدوق در خصال با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) در حدیث شرایع الدین روایت كرده كه فرمود: قنوت در تمام نمازها، در ركعت دوم پیش از رفتن به ركوع و پس از قرائت، سنت لازمى است(322).
صدوق همین معنا را در كتاب عیون الاخبار از امام رضا (علیه السلام) نیز روایت كرده است.
302.در كتاب غوالى از براء بن عزاب روایت شده كه رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) هیچ نماز واجبى را بدون قنوت انجام نمىداد(323).
این حدیث از امام حسین (علیه السلام) نیز روایت شده است.
303.حسین بن حمدان حصینى در كتاب الهدایه از عیسى بن مهدى جوهرى و عسكر، خادم ابى جعفر و ریان، خادم امام رضا (علیه السلام) و جماعت دیگرى كه شماره آنها به هفتاد و چند نفر مىرسد، از امام حسن عسكرى (علیه السلام) در یك حدیث طولانى روایت كرده كه آن حضرت فرمود: خداى عزوجل به جدم رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) وحى كرد كه تو و على و امامان دیگر از نسل على، را تا روز قیامت به ده خصلت مخصوص كردم... تا آنجا كه فرماید: یكى هم قنوت خواندن در ركعت دوم از هر نماز(324).
304.شیخ صدوق در كتاب معانى الاخبار با ذكر سند از قاسم بن سلام و او به طور ارسال از رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) روایت كرده كه آن حضرت براى ركوع به قدرى خم مىشد كه اگر چند قطرهاى آب بر پشت او ریخته مىشد، ثابت مىماند(325).
305.و نیز در كتاب علل الشرایع با ذكر سند از هشام بن حكم از موسى بن جعفر (علیه السلام) در حدیثى نقل كرده كه خدمت آن حضرت عرض كردم: براى چه در ركوع سبحان ربى العظیم و بحمده و در سجده سبحان ربى الاعلى و بحمده گفته مىشود؟ فرمود: اى هشام، وقتى كه رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) را به معراج بردند، و در آنجا نماز گزارد، چون متذكر عظمت و برگى حق تعالى كه در آن شب دیده بود شد، بدنش به لرزه افتاد و بى اختیار به ركوع در آمد. و در آن حال گفت:*سبحان ربى العظیم و بحمده. پس چون از ركوع برخاست، به سوى حق تعالى در مقام و جایگاهى بالاتر از حالت قبلى متوجه شد؛ از ترس و عظمت حق به سجده افتاد و گفت: سبحان ربى الاعلى و بحمده. چون این ذكر را هفت بار تكرار كرد، حالت خوف و ترس از او زایل شد. به این جهت سنت بر آن قرار گرفت(326).
306.ابواسحاق ثقفى، در كتاب الغارات با ذكر سند از عبائه روایت كرده كه گفت: امیرمؤمنان (علیه السلام) به محمد بن ابى بكر نوشت: مراقب ركوع و سجدههاى نمازت باش، زیرا رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) با این كه نمازش را كاملتر از همه انجام مىداد و بهتر از دیگران مراعات مىكرد، چون به ركوع مىرفت، تنها سه بار مىگفت سبحان ربى العظیم و بحمده... تا آنجا كه گوید: و چون به سجده مىرفت، مىگفت: سبحان ربى الاعلى و بحمده(327).
این معنى در احادیث دیگر هم روایت شده است.
307.در كتاب جعفریات به سند خود از جعفر بن محمد (علیه السلام)، از پدران گرامى اش از على (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) چون به سجده مىرفت، دو زانوى خود را قبل از دستها به طرف زمین پیش مىبرد(328).
در اخبار زیادى از اهل بیت (علیه السلام) ذكر شده كه مستحب است هنگام سجده رفتن، دستها را پیش از زانوها بر زمین بگذارند. و شاید مراد از استقبال زانوها به طرف زمین، در حدیث گذشته، پیش بردن آن در موقع خم شدن باشد (به این صورت كه رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) چون مىخواست به سجده برود، اول با زانو به طرف زمین خم مىشد، ولى دستهاى خود را پیش از زانوان بر زمین مىنهاد).
308.و نیز در آن كتاب، با ذكر سند از على (علیه السلام) روایت شده كه فرمود رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) موقع سجده كردن، بر كف دست خود تكیه مىكرد و بازوهاى خود را فراخ نگه مىداشت، به طورى كه زیربغل هایش از پشت سر دیده مىشد(329).
309.سید رضى در كتاب المجازات النبویه مىفرماید: روایت شده كه رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) بر خمره - حصیر كوچكى كه از برگ درخت خرما بافته مىشود - سجده مىكرد(330).
310.در كتاب جعفریات از امام صادق، از پدر بزرگوارش (علیه السلام)، نقل شده كه رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) به محل سجده خود آب مىپاشید(331).
311.شیخ صدوق در كتاب فقیه به سند خود از امام صادق (علیه السلام)، از پدر بزرگوارش روایت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) عصایى داشت كه دستهاش از آهن بود، بر آن تكیه مىكرد و روزهاى عید آن را به دست مىگرفت و موقع نماز خواندن آن را جلوى خود مىنهاد؛ (یعنى به زمین فرو مىافكند تا حریم نمازش باشد(332)).
312.كلینى در كافى با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) روایت كرده كه آن حضرت فرمود: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) وقتى نماز مىخواند، چوب دستى مخصوص خود را جلوى سجادهاش مىنهاد(333).
313.در جعفریات به سند خود از امام صادق (علیه السلام)، از اجداد گرامى اش از على (علیه السلام) روایت شده كه رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) در نماز عید قربان در ركعت اول هفت تكبیر (تكبیره الاحرام به اضافه پنج تكبیر براى قنوتها و تكبیر هفتم براى ركوع رفتن) و در ركعت دوم پنج تكبیر (چهار تكبیر براى قنوت و یكى هم براى ركوع رفتن) مىگفت(334).
این معنا در كتاب مناقب به طور مشروح ذكر شده است.
314.در كتاب جعفریات از على (علیه السلام) روایت شده كه فرمود: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) در نماز عید فطر و قربان، سوره سبح اسم ربك الاعلى و هل اتاك حدیث الغاشیه را قرائت مىكرد(335).
315.در كتاب فقیه از امام باقر (علیه السلام) روایت شده كه فرمود: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) براى طلب باران و استسقا دو ركعت نماز مىخواند، سپس همانطور كه نشسته بود، دعا مىكرد و از خداوند طلب باران مىنمود. و نیز مىفرماید: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) اول نماز استسقا را تمام مىكرد و بعد از آن خطبه مىخواند و در نماز هم قرائت را بلند مىخواند(336).
316.شیخ صدوق در كتاب الهدایه از امام باقر (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: از سنت است كه اهل هر شهرى براى نماز عید فطر و عید قربان، به سوى صحرا بیرون روند؛ مگر اهل مكه كه آنها در مسجد الحرام نماز عید مىخوانند(337).
در این باره روایات زیادى وارد شده است.
317.در جعفریات به سند خود از جعفر بن محد، از پدران گرامى اش از على (علیه السلام) روایت شده كه فرمود: رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) هنگامى كه براى نماز از شهر خارج مىشد و به مصلى مىرفت، در رفتن از طریق شجره و در مراجعت از طریق معرس بر مىگشت. به طور كلى آن حضرت در رفتن به سوى مصلى، راه درازتر و در هنگام بازگشت، كوتاهترین راه را اختیار مىفرمود(338).
318.شیخ صدوق در كتاب الهدایه روایت كرده كه امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمود: سنت بر آن جارى شده كه جز در صحراها، طلب باران نكنند؛ آنجا كه مردم بتوانند به آسمان نظر كنند. ولى در مكه معظمه، باید در مسجد الحرام، استسقا و طلب باران نمایند(339).
319.شیخ ورام در كتاب تنبیه الخواطر از نعمان نقل كرده كه رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) صفهاى نماز ما را چنان صاف و منظم مىكرد كه مانند چوبهاى تیره، هیچ گونه كجى در آن دیده نمىشد و چنان این موضوع مورد توجهش بود كه روزى به مسجد تشریف آورد و به نماز ایستاد، چون خواست تكبیره الاحرام بگوید، متوجه شد كه مردى سینهاش جلوتر از سایرین است. فرمود: بندگان خدا، صفوف خود را منظم كنید وگرنه میان دل هایتان اختلاف خواهد افتاد(340).
320.و نیز در همان كتاب از ابن مسعود نقل شده كه رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) دست به شانههاى ما مىگذاشت و مىفرمود: منظم و صاف بایستید وگرنه دل هایتان هم مختلف خواهد شد( پس از غروب -تحلیل رخدادهای پس از رحلت پیامبر (ص)(( مؤلف : یوسف غلامى))