• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2545
تعداد نظرات : 151
زمان آخرین مطلب : 3988روز قبل
اهل بیت
قسمتى از آداب و سنن آن حضرت در مسواك كردن‏

 

 

240.كلینى در كافى با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: مسواك نمودن از سنت‏هاى پیامبران است‏(262).

241.شیخ صدوق در كتاب فقیه به سند خود از على (علیه السلام) در حدیث اربع مائه ذكر كرده كه فرمود: مسواك نمودن موجب خشنودى خدا و از سنت رسول اكرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله) است و نیز دهان را پاكیزه مى‏سازد(263).

روایات در این باره خیلى زیاد است و شاید به حد تواتر برسد.

242.در مكارم از رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) روایت شده كه آن حضرت سه مرتبه مسواك مى‏نمود: 1.پیش از خواب. 2.پس از آن‏كه براى دعا و نماز بیدار مى‏شد و پیش از آن‏كه براى نماز صبح از منزل خارج شود(264).

243.كلینى در كافى از ابن ابى عمیر، از امام صادق (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: رسول خدا (علیه السلام) چون نماز عشا را مى‏خواند، دستور مى‏داد تا آب وضو و مسواك آن حضرت را بیاورند. سپس روى آن را مى‏پوشانید و نزد سر خود مى‏نهاد و مى‏خوابید؛ آن قدر كه خدا بخواهد. چون از خواب بر مى‏خاست، مسواك مى‏كرد و وضو مى‏گرفت و چهار ركعت نماز مى‏خواند و دوباره به خواب مى‏رفت.

بار دوم كه از خواب بیدار مى‏شد، باز مسواك مى‏كرد و وضو مى‏گرفت و نماز مى‏خواند. امام صادق (علیه السلام) فرمود: لقد كان لكم فى رسول الله اسوه حسنه شما هم به رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) اقتدا كنید. و در آخر حدیث فرمود: خلاصه آن‏كه پیغمبر اكرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله) هر بار كه از خواب بیدار مى‏شد، مسواك مى‏كرد(265).

244.شیخ صدوق در كتاب مقنع روایت كرده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) براى هر نماز مسواك مى‏كرد(266).

245.در كتاب مكارم روایت شده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) هنگام مسواك كردن به عرض دندان‏ها مسواك مى‏نمود(267).

246.باز در مكارم روایت شده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) با چوب ارك(268)مسواك مى‏كرد، زیرا جبرئیل او را چنان دستور داده بود(269).

پس از غروب -تحلیل رخدادهای پس از رحلت پیامبر (ص)(( مؤلف : یوسف غلامى))

چهارشنبه 20/10/1391 - 10:3
اهل بیت
قسمتى از آداب و سنن آن حضرت در وضو گرفتن‏

 

 

247.شیخ صدوق در كتاب فقیه روایت كرده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) براى هر نماز واجب و مستحبى تجدید وضو مى‏كرد(270).

248.قطب راوندى در كتاب آیات الاحكام از سلیمان بن بریده، از پدرش نقل كرده كه گفت: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) براى هر نمازى وضو مى‏گرفت. تا آن‏كه سال فتح مكه فرا رسید. حضرت با یك وضو چند نماز خواند. عمر پرسید: یا رسول الله! كارى كردى كه تاكنون نكرده بودى؟! فرمود: عمداً چنان كردم‏(271).

249.در كتاب جعفریات از امام صادق (علیه السلام) از پدران بزرگوارش روایت شده كه امیرمؤمنان (علیه السلام) براى هر نمازى وضو مى‏گرفت و این آیه را تلاوت مى‏كرد: اذا قمتم الى الصلاه فاغسلوا وجوهكم... بعد حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: حضرت با این روش مى‏خواست به مستحب عمل كند؛ والا خود رسول خدا و همچنین امیرمؤمنان و صحابه پیغمبر، نمازهاى متعدد را به یك وضو هم مى‏خواندند(272).

250.كلینى در كافى با ذكر سند از زراره نقل كرده كه گفت: حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمود: آیا مى‏خواهید وضوى رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) را برایتان حكایت كنم؟گفت: چرا. حضرت دستور داد ظرفى آوردند كه مقدار كمى در آن آب بود آن را جلوى خود نهاد و دو دستش را بالا زد. سپس دست راست خود را در آن فرو برد و گفت: این وقتى است كه دست پاك باشد. آن‏گاه دستش را پر از آب كرده، بر پیشانى خود نهاده، بسم الله گفت و آن را به اطراف محاسن خود جریان داد. و دست خود را با آب بر صورت و پیشانى كشید تا تمام روى خود را شسته باشد. آن‏گاه دست چپ خود را در آب فروبرده و یك مشت آب برداشت و به آرنج دست راست خود ریخت و با كف دست چپ، آن آب را به ساعد دست راست و اطراف انگشتان رسانید. آن‏گاه با دست راست كفى از آب پر كرده، به آرنج چپ ریخت و همچنان دست چپ را را تا نوك انگشتان را شست. سپس جلوى سر و پشت و روى پاها را باترى دست چپ و بقیه‏ترى دست راست مسح كرد.

زراره گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: خدا تك است و تك را دوست مى‏دارد. از این جهت در وضو گرفتن نیز سه مشت آب كافى است؛ یكى براى صورت و دو تاى دیگر براى دست‏ها و باترى دست راستت جلوى سر و پشت پاى راستت را مسح كن و با دست چپ، پشت پاى چپ را.

زراره گفت: حضرت فرمود كه مردى از امیرمؤمنان (علیه السلام) چگونگى وضو گرفتن رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) را پرسید؛ حضرت همین طور كه من براى شما حكایت كردم، براى آن شخص بیان داشت.

این معنا را كلینى به طرق متعدد از زراره و بكیر و... نقل كرده و همچنین صدوق، شیخ طوسى، عیاشى، مفید، كراجكى و دیگران نیز آن‏ها را روایت كرده‏اند. اخبار اهل بیت (علیه السلام) در این باره مستفیض و یا به حد تواتر رسیده است‏(273).

251.مفید الدین طوسى در كتاب امالى خود با ذكر سند از ابى هریره نقل كرده كه گفت: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) وقتى وضو مى‏گرفت، اول طرف‏هاى راستش را مى‏شست‏(274).

252.شیخ طوسى در تهذیب با ذكر سند از ابى بصیر نقل كرده كه گفت: از امام صادق (علیه السلام) درباره مقدار آب وضو پرسیدم، فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) با یك مد آب (قریب ده سیر) وضو مى‏گرفت و با یك صاع آب (قریب سه كیلوگرم غسل مى‏كرد(275).

شیخ طوسى نظیر این روایت را هم به طریق دیگر از امام باقر (علیه السلام) نقل كرده است.

253.صدوق در كتاب عیون الاخبار به دو سند از حضرت رضا (علیه السلام) در ضمن حدیثى طولانى نقل فرموده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) فرمود: ... صدقه بر ما اهل بیت حلال نیست. و دستور داریم كه وضو را پر آب بگیریم. و الاغ را بر مادیان نمى‏كشیم...(276).

254.شیخ طوسى در تهذیب با ذكر سند از ابى عبدالله (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: مضمضه (آب در دهان گرداندن) و استنشاق (آب در بینى كشیدن) از چیزهایى است كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) آن را سنت قرار داده است‏

پس از غروب -تحلیل رخدادهای پس از رحلت پیامبر (ص)(( مؤلف : یوسف غلامى))

چهارشنبه 20/10/1391 - 10:1
اهل بیت
قسمتى از آداب و سنن آن حضرت در غسل كردن.

 

 

255.شیخ طوسى در تهذیب با ذكر سند از معاویه بن عمار نقل كرده كه گفت: شنیدم كه امام صادق (علیه السلام) مى‏فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) با یك صاع (قریب به سه كیلوگرم) آب، غسل مى‏كرد و اگر با یكى از زنانش غسل مى‏نمود، یك مد آب (قریب به ده سیر) بر آن اضافه مى‏كرد(278).

این معنا را كلینى در كافى با ذكر سند از محمد بن مسلم روایت كرده و در آن نقل كرده كه هر دو از یك طرف استفاده مى‏كردند. و همچنین شیخ آن را به طریق دیگر ذكر كرده است.

256.در كتاب جعفریات به طور اسناد از امام صادق (علیه السلام) از پدر بزرگوارش نقل شده كه فرمود: حسن بن محمد از جابر بن عبدالله از چگونگى غسل رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) پرسید. جابر گفت: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) به سر خود سه مشت آب مى‏ریخت. حسن بن محمد گفت: موى سر من، چنان كه مى‏بینى زیاد است. جابر گفت: اى آزاد مرد، این سخن را مگو، موى سر پیغمبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله) از تو زیادتر و پاكیزه‏تر بود(279).

257.ابن شعبه در كتاب تحف العقول از على (علیه السلام) ضمن حدیث اربع مائه روایت كرده كه فرمود: غسل كردن در عیدها وسیله پاكیزگى براى طلب حاوئج و نیز پیروى از سنت پیغمبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله) است‏(280).

258.شیخ صدوق در كتاب الهدایه از امام صادق (علیه السلام) نقل كرده كه فرمود: غسل جمعه سنتى است كه مواظب بر آن به مرد و زن، در حضر و در سفر لازم است... تا آن‏جا كه گوید: امام صادق فرمود: غسل جمعه وسیله پاكیزگى و طهارت و كفاره گناهان از جمعه تا جمعه دیگر است و علت تشریع غسل جمعه آن بود كه انصار در ایام هفته به كار شتران آب كش و سایر حیوانات خود سرگرم بودند، چون روز جمعه مى‏رسید، بدون شستن بدن خود به مسجد مى‏آمدند و مردم از بوى بدن آن‏ها متأذى مى‏شدند؛ بدین جهت رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) دستور داد تا روزهاى جمعه غسل كنند. این بود كه سنت بر آن جارى شد(281).

قسمت اول را (كه مواظبت كردن بر غسل جمعه باشد) در كتاب مقنع نیز روایت كرده است.

259.سید بن طاووس در كتاب اقبال به سند خود از ابن سنان، از امام صادق (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: غسل روز عید فطر از سنت است‏(282).

260.و نیز از سید در اقبال از كتاب الاغسال تألیف احمد بن محمد بن عیاش جوهرى، به سند خود از على (علیه السلام) در حدیثى روایت كرده كه فرمود: چون دهه آخر ماه رمضان فرا مى‏رسید، رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) براى عبادت مهیا مى‏شد و از خانه بیرون مى‏آمد. در مسجد اعتكاف مى‏نمود و شب‏ها را تا صبح بیدار بود و عبادت مى‏كرد. و هر شب بین دو نماز مغرب و عشا غسل مى‏نمود(283).

پس از غروب -تحلیل رخدادهای پس از رحلت پیامبر (ص)(( مؤلف : یوسف غلامى))

چهارشنبه 20/10/1391 - 9:58
اهل بیت
قسمتى از آداب و سنن آن حضرت درباره نماز

 

 

261.كلینى در كافى با ذكر سند، از فضیل بن یسار و عبدالملك و بكیر نقل كرده كه گفت: شنیدم امام صادق (علیه السلام) فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) دوبرابر نمازهاى واجب، نماز مستحبى مى‏خواند. و همچنین دو برابر روزه واجب، روزه مستحبى مى‏گرفت‏(284).

این مطلب را نیز شیخ روایت كرده است.

262.و نیز در كافى با ذكر سند از حنان نقل شده كه گفت: عمرو بن حریث از امام صادق (علیه السلام) پرسید: فدایت شوم، مرا از نماز رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) خبر ده. حضرت فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) رسمش آن بود كه هشت ركعت نماز نافله ظهر و چهار ركعت نماز واجب ظهر، هشت ركعت نافله عصر و چهار ركعت، نماز واجب نماز واجب عصر و سه ركعت نماز مغرب، چهار ركعت نافله آن و چهار ركعت نماز عشا و هشت ركعت نافله شب و سه ركعت وتر، و دو ركعت نافله صبح و دو ركعت نماز واجب صبح مى‏خواند.

عرض كردم: فدایت شوم، اگر من بتوانم بیشتر از این مقدار نماز بخوانم خداوند مرا به زیاد خواندن نماز عذاب مى‏كند؟ فرمود: نه، ولى تو را به ترك سنت عذاب مى‏نماید(285).

263.شیخ طوسى در كتاب تهذیب با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) ضمن حدیثى روایت شده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) نماز وتیره (دو ركعت نافله كه بعد از نماز واجب عشا نشسته خوانده مى‏شود) را مى‏خواند و مى‏خوابید(286).

روایات در این باره به حد تواتر مى‏رسد، ولى ما به همان قدر كه ذكر شد، اكتفا مى‏كنیم و از روایات باب استفاده مى‏شود كه نماز وتیره از پنجاه ركعت نماز واجب و مستحبى كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) مى‏خواند، خارج است و دو ركعت آن، یك ركعت محسوب مى‏شود و به جاى نماز وتر تشریع شده است. تا اگر مرگ فرا رسید، عوض وتر آخر شب باشد.

شاهد این مطلب روایتى است كه شیخ صدوق (قدس سره) در علل الشرایع با ذكر سند از ابى بصیر، از امام صادق (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: كسى كه ایمان به خدا و روز جزا دارد، باید بدون خواندن وتر نخوابد. ابى بصیر گوید: عرض كردم مقصود شما از وتر همان دو ركعتى است كه بعد از نماز عشا نشسته مى‏خوانند؟فرمود: آرى. آن دو ركعت، جاى یك ركعت حساب مى‏شود و اگر كسى آن را بخواند و در آن شب مرگش فرا رسد، مثل كسى است كه نماز وتر آخر شب را خوانده باشد. اگر هم زنده ماند، آخر شب برخاسته، نماز وتر را جز نماز شب مى‏خواند.

عرض كردم: آیا رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) هم این دو ركعت را مى‏خواند؟فرمود: نه. عرض كردم: چرا؟فرمود: براى آن‏كه به رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) وحى مى‏رسید و مى‏دانست كه آیا آن شب مى‏میرد یا نه. و دیگران چنین علمى را ندارند. از همین جهت بود كه خودش نمى‏خواند و به دیگران دستور مى‏داد تا بخوانند.

روشن است كه معناى قول راوى كه گفت: آیا رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) هم این دو ركعت را مى‏خواند، این است كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) بر خواندن آن مداومت مى‏كرد یا خیر!

264.كلینى در كافى با ذكر سند از زراره، از امام باقر (علیه السلام) نقل كرده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) در حضر و سفر، هر شب هنگام تهجد، شیزده ركعت نماز مى‏خواند كه نماز وتر و دو ركعت نافله فجر نیز از آن سیزده ركعت بود(287).

265.صدوق در خصال با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: در خروس سفید، پنج خصلت از خصلت‏هاى پیامبران وجود دارد: شناختن اوقات نماز و...(288).

266.صدوق در فقیه به سند خود از زراره از امام باقر (علیه السلام) روایت كرده كه گفت: از آن حضرت، وقت نماز ظهر را پرسیدم. فرمود: سایه شاخص اندازه یك ذراع كه از زوال آفتاب گذشت وقت فضیلت نماز ظهر است. و وقت فضیلت نماز عصر، مقدار دو ذراع از اول ظهر است كه چون با قدم آن را حساب كنى، اندازه چهار قدم از زوال شمس گذشته است. بعد امام باقر (علیه السلام) فرمود: دیوار مسجد رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) به بلندى یك قامت بود، وقتى سایه آن به قدر یك ذراع مى‏شد آن حضرت نماز ظهر را مى‏خواند و به قدر دو ذراع كه مى‏شد، نماز عصر را مى‏خواند.

سپس فرمود: آیا مى‏دانى براى چه وقت نماز به یك ذراع و دو ذراع تأخیر افتاد؟ گفتم: شما بفرمایید. فرمود: به خاطر خواندن نافله مى‏توانى اول ظهر مشغول خواندن نماز نافله شوى، تا وقتى كه سایه شاخص به یك ذراع برسد. چون سایه به قدر یك ذراع رسید، نماز واجب را شروع كرده، نافله را ترك مى‏كنى و چون سایه به قدر دو ذراع رسید، نماز واجب عصر را شروع نموده، نافله را ترك مى‏كنى‏(289).

این حدیث را شیخ طوسى در تهذیب روایت كرده، سپس مى‏گوید: ابن مسكان گفته است: حدیث یك ذراع و دو ذراع را سلیمان بن خالد و ابو بصیر مرادى و حسین بن قلانسى و ابن ابى یعفور و عده زیادى برایم نقل كرده‏اند.

موضوع گذشته را عده بسیارى از اصحاب روایت كرده‏اند.

267.شیخ طوسى در تهذیب با ذكر سند از زراره نقل كرده كه گفت: شندیم حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) تا هنگام ظهر نمازى نمى‏خواند، چون ظهر داخل مى‏شد و به قدر نصف انگشت از سایه شاخص مى‏گشت، هشت ركعت نافله ظهر مى‏خواند و چون سایه، اندازه یك ذراع مى‏شد، به خواندن نماز ظهر مى‏پرداخت. سپس دو ركعت از نافله عصر مى‏خواند و باز دو ركعت قبل از رسیدن وقت نماز عصر تا آن‏كه سایه به قدر دو ذراع مى‏شد، آن وقت نماز عصر را به جا مى‏آورد. و وقتى آفتاب غروب مى‏كرد، نماز مغرب را مى‏خواند. بعد از زوال شفق از طرف مغرب به خواندن نماز عشا مى‏پرداخت و مى‏فرمود: وقت عشا تا ثلث شب امتداد دارد. بعد از آن نماز دیگرى نمى‏خواند تا شب به نصفه مى‏رسید. آن‏گاه برخاسته، سیزده ركعت نماز مى‏خواند كه نماز وتر و دو ركعت نافله صبح از آن سیزده ركعت بود. و چون سپیده صبح طلع مى‏كرد و هوا روشن مى‏شد، به خواندن نماز صبح مشغول مى‏گردید(290).

راجع به وقت نماز شب، ارباب حدیث روایات دیگرى نیز روایت كرده‏اند. همچنین عیاشى راجع به وقت نافله ظهر و صدوق در كتاب الهدایه خود و دیگران، در این باره روایاتى نقل كرده‏اند. ناگفته نماند كه حدیث گذشته تمام ركعات نافله عصر را متذكر نشده و جمله یصلى قبل وقت العصر ركعتین نسبت جمله قبل، جنبه بیانى دارد و آن را توضیح مى‏دهد.

268.در تهذیب با ذكر سند از معاویه بن وهب روایت شده كه گفت: شنیدم امام صادق (علیه السلام) ضمن بیان چگونگى نماز رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) مى‏فرمود: شب‏ها چون مى‏خواست بخوابد، ظرف آبى را، روپوشیده، بالاى سرش مى‏گذاشتند و آن جناب مسواك خود را هم زیر رخت‏خواب مى‏نهاد و مى‏خوابید؛ آن قدر كه خدا بخواهد. چون از خواب بیدار مى‏شد، مى‏نشست و به آسمان نگاه مى‏كرد و آیات ان فى خلق السموات و الارض... را كه در آخر سوره آل عمران است، مى‏خواند. سپس دندان‏ها را مسواك كرده، وضو مى‏گرفت و به محل نماز مى‏رفت و چهار ركعت از نماز شب را مى‏خواند، ركوع هر ركعتش به قدر قرائت، و سجودش به قدر ركوع آن طول مى‏كشید؛ به حدى كه مردم مى‏گفتند: كى سر از ركوع برمى‏داردو به سجده مى‏رود؟ و همچنین سجده‏اش به حدى طولانى بود كه گفته مى‏شد چه وقت سر بر مى‏دارد؟ آن‏گاه به بستر خود بر مى‏گشت و آن قدر كه مشیت الهى بود، مى‏خوابید. سپس بیدار شده، مى‏نشست و چشمان خود را به آسمان دوخته، همان آیات را تلاوت مى‏فرمود آن‏گاه مسواك مى‏كرد و وضو مى‏گرفت و به مسجد مى‏رفت و به خواندن چهار ركعت دیگر از نماز شب مى‏پرداخت؛ به همان نحو كه قبلاً چهار ركعت خوانده بود. مجدداً به بستر خود باز مى‏گشت و مقدارى مى‏خوابید؛ سپس بیدار مى‏شد، نگاه به آسمان كرده، همان آیات را تلاوت مى‏نمود. باز مسواك كرده، وضو مى‏گرفت و سه ركعت نماز وتر را مى‏خواند و بعد از آن دو ركعت نافله صبح را مى‏خواند و براى اداى فریضه صبح وارد مسجد مى‏شد(291).

این حدیث را كلینى نیز به دو طریق روایت كرده است. و به زودى تفصیل عمل آن حضرت در نماز وتر ذكر مى‏شود.

269.و نیز روایت شده كه آن جناب نافله صبح را در اول سپیده دم به طور اختصار مى‏خواند و سپس براى اداى نماز صبح، از منزل خارج مى‏شد.

270.شیخ طوسى در مصباح المتهجد در بیان كیفیت نماز رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) نقل كرده كه نماز آن حضرت دو ركعت است و در هر ركعت، پس از حمد، ایستاده و پانزده مرتبه سوره انا انزلناه را مى‏خوانى و پانزده مرتبه دیگر در ركوع و پانزده مرتبه پس از آن‏كه از ركوع سر برداشتى، پانزده مرتبه در سجده اول و پانزده مرتبه پس از پس از سر برداشتن از سجده، پانزده مرتبه در سجده دوم، و پانزده مرتبه دیگر، پس از آن‏كه سر از سجده دوم برداشتى مى‏خوانى و به همین كیفیت ركعت دوم را مى‏خوانى. چون سلام نماز را دادى و به آنچه دلت خواست، تعقیب گفتى و از نماز منصرف شدى، تمام گناهانى كه بین تو و خداى عزوجل بوده بخشیده خواهد شد(292).

این معنا را سید بن طاووس در كتاب جمال الاسبوع با ذكر سند از یونس بن هشام از امام رضا (علیه السلام) روایت كرده است.

271.شیخ طوسى در تهذیب با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) نقل كرده كه فرمود: چون ماه رمضان داخل مى‏شد، رسول خدا (علیه السلام) به نماز خود مى‏افزود بعد حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: من نیز به آن مى‏افزایم، شما نیز بیفزایید(293).

272.باز در تهذیب با ذكر سند از محمد بن یحیى روایت شده كه گفت: خدمت امام صادق (علیه السلام) بودم. از آن جناب سؤال شد، آیا در ماه مبارك رمضان به نمازهاى نافله افزوده مى‏شود؟ فرمود: آرى، رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) شب‏هاى ماه رمضان پس از خواندن نماز وتیره در مصلاى خود ایستاده، مشغول خواندن نوافل ماه رمضان مى‏شد، تا این كه مردم پشت سر آن حضرت كم كم جمع مى‏شدند و مى‏خواستند با آن حضرت نوافل را به طور جماعت بخوانند. پس از جمع شدن مردم، حضرت آنان را رها كرده، به منزل مى‏رفت. چون آنان متفرق مى‏شدند، دوباره به مسجد برمى گشت و مشغول خواندن نوافل مى‏شد. بازمردم كم‏كم پشت سر آن حضرت جمع مى‏شدند و تا مى‏خواستند كه با آن حضرت به جماعت نماز بخوانند، حضرت آنان را ترك مى‏كرد و به منزل تشریف مى‏برد. این كار مكرر از آن حضرت سرزد(294).

در این باره روایات زیادى وجود دارد.

273.و نیز در تهذیب با ذكر سند از محمد بن سلیمان روایت شده كه گفت: چون شب اول ماه رمضان فرا رسید، رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله)، نماز مغرب و چهار ركعت نافله بعد از آن را خواند، سپس هشت ركعت دیگر بر آن اضافه نمود. و چون از نماز عشا فارغ شد، دو ركعت نشسته نافله آن را خواند و بعد از آن به پا خواست و دوازده ركعت دیگر، نماز نافله به جا آورد. سپس داخل خانه شد. چون مردم دیدند كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) با فرا رسیدن ماه رمضان بر نمازهایش افزود، از علت آن جویا شدند، فرموود: آرى، این براى فضلیت ماه رمضان نسبت به ماه‏هاى دیگر است.

چون شب بعدى فرا رسید و رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) خواست نماز نافله بخواند، مردم پشت سر آن حضرت صف كشیدند تا اقامه جماعت كنند. رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) به سوى آنان برگشت و فرمود: اى مردم، نماز نافله با جماعت خوانده نمى‏شود، خودتان به تنهایى نماز بخوانید و آنچه را خدا در كتابش به شما آموخته بگویید. بعد تأكید كرد و فرمود: مردم بدانید كه نمازهاى نافله به جماعت نیست. پس مردم همگى متفرق شدند و هر یك به تنهایى نماز خود را خواندند.

هنگامى كه شب نوزدهم ماه رمضان فرا رسید، موقع غروب آفتاب، غسل كرد و نماز مغرب خواند، سپس چهار ركعتى كه همیشه بعد از نماز مغرب مى‏خواند، انجام داد و بعد وارد منزل شد. چون بلال اذان نماز عشا را گفت و مردم براى نماز آماده شدند، رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) تشریف آورد و نماز عشا را مردم به جماعت خواند و پس از آن دو ركعت نافله عشا را مانند شب‏هاى دیگر نشسته انجام داد و سپس ایستاد و صد ركعت نماز نافله مخصوص شب قدر را به جا آورد و در هر ركعت از آن پس از حمد، ده مرتبه سوره قول هو الله احد را قرائت فرمود. پس از آن‏كه از صد ركعت نماز فارغ شد، به خواندن نماز شب و وتر كه در سایر شب‏ها مى‏خواند مشغول شد.

شب بیستم ماه رمضان مانند شب‏هاى قبل، پس از نماز مغرب، هشت ركعت و بعد از نماز عشا، دوازده ركعت نافله مخصوص ماه مبارك رمضان را خواند.

شب بیست و یكم، هنگام غروب آفتاب غسل كرد و عمل شب نوزدهم را انجام داد.

شب بیست و دوم، به نمازهاى خود افزود؛ به این شكل كه هشت ركعت پس از نماز مغرب و بیست و دو ركعت پس از نماز عشا، نافله مخصوص به جا آورد.

چون شب بیست و سوم فرا رسید، هنگام غروب آفتاب غسل كرد و عمل شب نوزدهم و بیست و یكم را انجام داد.

از حضرت صادق (علیه السلام) راجع به نوافل روزانه پنجاه ركعتى در ماه رمضان سؤال شد، فرمود، رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) نمازهاى شب‏هاى ماه رمضان را به اضافه نوافل پنجاه ركعتى كه در غیر ماه رمضان مى‏خواند، به جا مى‏آورد و ابداً از آن پنجاه ركعت چیزى كم نمى‏فرمود.

كیفیت انجام نوافل شب‏هاى دیگر از شب بیست و چهارم تا آخر ماه، مانند شب بیست و دوم است؛ چنان‏كه اخبار دیگر بر آن دلالت دارند(295).

274.سید بن طاووس در اقبال با ذكر سند از حضرت رضا (علیه السلام)، از پدران بزرگوارش نقل كرده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) روز اول محرم دو ركعت نماز مى‏خواند(296).

275.و در كافى با ذكر سند از یزید بن خلیفه نقل شده كه گفت: خدمت حضرت صادق (علیه السلام) عرض كردم: عمر بن حنطله درباره وقت نمازها از شما براى ما مطالبى نقل كرده. حضرت فرمود: او بر ما دروغ نمى‏بندد... تا آن‏جا كه مى‏گوید عرض كردم: عمر بن حنطله گوید: وقت نماز مغرب موقعى است كه قرص آفتاب پنهان شود. ولى رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) در مسافرت گاهى كه با شتاب راه مى‏پیمودند، نماز مغرب را تأخیر مى‏انداخت. و آن را با نماز عشا مى‏خواند. امام فرمود: درست گفته است‏(297).

276.شیخ طوسى در تهذیب با ذكر سند از طلحه بن زید از حضرت صادق (علیه السلام)، از پدر بزرگوارش روایت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) در شب‏هایى كه باران مى‏بارید، نماز مغرب را تأخیر مى‏انداخت، و در خواندن نماز عشا عجله مى‏فرمود. و آن دو را با هم یك جا مى‏خواند و مى‏فرمود: كسى كه به دیگران رحم نكند به او رحم نخواهد شد(298).

277.و نیز در آن كتاب با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) روایت شده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) وقتى كه در سفر بود و یا كار فورى پیش مى‏آمد، نماز ظهر و عصر را با هم مى‏خواند و همچنین بین نماز مغرب و عشا فاصله نمى‏انداخت‏(299).

در این باره روایات زیاد است كه مرحوم كلینى و شیخ طوسى و فرزندش و شهید اول (قدس سره) آن‏ها را نقل كرده‏اند.

278.صدوق در كتاب فقیه با سند خود، از امام صادق (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: در روزهاى بسیار گرم چون مؤذن براى اذان گفتن اجازه مى‏خواست، رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) مى‏فرمود: ابرد؛ بگذار هوا خنك شود.

صدوق (قدس سره) گوید: معناى این كه فرمود: ابرد، ابرد یعنى این است كه بشتاب، بشتاب و آن را از كلمه بریده به معناى قاصد گرفته است. و همین را نیز در كتاب مدینه العلم خود روایت كرده است. لیكن ظاهر روایت مى‏رساند كه مراد از كلمه ابرد، ابرد تأخیر انداختن اذان است، تا هوا خنك شود و شدت گرما كاسته گردد. چنان كه روایتى كه در كتاب العلاء از محمد بن مسلم نقل شده، این معنا را تأیید مى‏كند.

محمد بن مسلم گوید: امام باقر (علیه السلام) در مسجد رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) مرا دید كه داشتم نماز مى‏خواندم. بعداً روزى به من فرمود: هیچ وقت نماز واجب را در آن وقت نخوان. آیا نماز را در آن شدت گرما مى‏خوانى؟ عرض كردم: نماز نافله بود(300).

279.غزالى در كتاب احیاء العلوم گوید: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) هر وقت در نماز، كسى به خدمتش مى‏آمد و در كنارش مى‏نشست، براى خاطر او نماز را كوتاه مى‏كرد. و متوجه او مى‏شد و مى‏فرمود: آیا حاجتى دارى؟ پس از آن‏كه حاجت او را بر مى‏آورد، مجدداً به نماز مى‏ایستاد(301).

280.جعفر بن محمد احمد قمى در كتاب زهد النبى روایت كرده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) وقتى كه به نماز مى‏ایستاد، از ترس خدا رنگش مى‏پرید و صدایى سوزناك از او به گوش مى‏رسید(302).

این حدیث را ابن فهد و دیگران هم نقل كرده‏اند.

281.و نیز جعفر بن احمد در آن كتاب، در روایت دیگرى نقل كرده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) وقتى نماز مى‏خواند، مانند جامه‏اى بود كه روى زمین افتاده باشد(303).

282.مجلسى در كتاب بحار الانوار از عایشه نقل كرده كه گفت: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) با ما حرف مى‏زد و ما با او سخن مى‏گفتیم. همین كه موقع نماز مى‏شد، حالتى به او دست مى‏داد كه گویى نه او ما را مى‏شناسد و نه ما او را مى‏شناسیم‏(304).

283.در كتاب غوالى از رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) روایت شده كه آن حضرت در نماز، گاهى به طرف راست و چپ خود نظر مى‏افكند ولى به عقب، گردن نمى‏كشید(305).

284.مفید الدین طوسى در كتاب مجالس به سند خود از على (علیه السلام) نقل كرده كه آن جناب، چون محمد بن ابى‏بكر را والى مصر قرار داد، ضمن دستور العملى كه براى او نوشت، فرمود: مواظب ركوع و سجودت باش، زیرا رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) از همه مردم نمازش كامل‏تر و در عین حال از همه سبك‏تر بود(306).

285.شیخ طوسى در تهذیب با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) ضمن حدیثى روایت كرده كه فرمود: وقتى رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) گوشت میل مى‏كرد، بدون آن‏كه دست‏هاى خود را بشوید، با آن حال نماز مى‏خواند، ولى چون شیر میل مى‏فرمود، پیش از آن‏كه دست خود را بشوید و مضمضه كند، نماز نمى‏خواند(307).

286.شیخ طوسى در همان كتاب با ذكر سند از ابن سنان روایت كرده كه گفت: به حضرت عرض كردم: ما مؤذنى داریم كه صبح نشده، اذان مى‏گوید. فرمود: اگرچه صبح نشده، اذان گفتن به نفع همسایگان است، چون براى نماز شب خواندن بیدار مى‏شوند، ولیكن سنت این است كه هنگام طلوع فجر اذان گفته شود. بعد فرمود: میان اذان و اقامه، تنها همان دو ركعت نافله فجر فاصله مى‏شود(308).

287.كلینى در كافى با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) در حدیثى روایت كرده كه فرمود: چون وقت نماز داخل مى‏شد، رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) به بلال مى‏فرمود: بالاى دیوار برو و با صداى بلند اذان بگو(309).

شیخ طوسى نیز همین حدیث را روایت كرده است.

288.صدوق در فقیه با سند از خود زراره، از امام باقر (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) روزى براى نماز از خانه بیرون آمد، در حالى كه حسین (علیه السلام) را به دوش خود گرفته و به مسجد آورد و در كنار خود نشانید و مردم نیز پشت سر آن حضرت براى نماز جماعت صف كشیدند. حسین (علیه السلام) دیر به سخن آمده بود به طورى كه مى‏ترسیدند زبان باز نكند؛ چون رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) تكبیر نماز را گفت، حسین (علیه السلام) با آن حضرت تكبیر گفت. رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) وقتى تكبیر فرزندش را شنید، دوباره تكبیر گفت. باز حسین (علیه السلام) با آن حضرت همراهى كرد. تا آن‏كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) هفت بار تكبیر گفت و حسین (علیه السلام) نیز تكبیر گفت. به این سبب هفت بار تكبیر گفتن در ابتداى نماز سنت گردید(310).

این معنا را صدوق در علل نقل كرده، همچنین شیخ طوسى در تهذیب و ابن‏طاووس در فلاح السائل و دیگران نیز روایت كرده‏اند. در بعضى روایات لفظ حسن نقل شده ولى حسین معروف‏تر است.

289.در كتاب دعائم از امام صادق (علیه السلام) از اجداد پاكش روایت شده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) موقع تكبیره الاحرام و همچنین هنگام گفتن تكبیرهاى ركوع و پس از برخاستن از آن، دست هایش را محاذى گوش‏ها براى تكبیر بلند مى‏كرد(311).

290.سیارى در كتاب التنزیل و التحریف از امام باقر (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود كه آن حضرت فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) در نماز بسم الله الرحم الرحیم را آشكار مى‏كرد. و صدایش را به آن بلند مى‏نمود(312).

291.عیاشى در تفسیر خود از امام صادق (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) وقتى با مردم نماز مى‏خواند بسم الله را آشكار مى‏كرد(313).

292.در كتاب جعفریات به طور اسناد از امام صادق (علیه السلام) از اجداد بزرگوارش از على (علیه السلام) نقل شده كه فرمود: هر وقت رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) را در نماز حالت خمیازه عارض مى‏شد، دست راستش را جلوى دهان خود مى‏گرفت.

در كتاب دعائم مثل آن نقل شده است.

293.و نیز در جعفریات با سند گذشته، از على (علیه السلام) روایت شده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) گاهى در حالت نماز دست خود را به محاسن شریف مى‏كشید. به آن حضرت عرض كردیم: یا رسول الله، شما را مى‏بینیم كه گاهى اوقات، در نماز به محاسن خود دست مى‏كشید! فرمود: این وقتى است كه غمم زیاد مى‏شود(314).

294.شهید اول در كتاب ذكرى از ابى سعید خدرى، از رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) روایت كرده كه آن حضرت در نماز پیش از اشتغال به قرائت، اعوذ بالله من الشیطان رجیم مى‏گفت‏(315).

295.شیخ صدوق در فقیه مى‏گوید: نماز رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) از همه مردم كامل‏تر و مختصرتر بود، وقتى كه داخل نماز مى‏شد، پس از الله اكبر بلافاصله مى‏گفت: بسم الله الرحمن الرحیم(316).

296.شیخ طوسى در تهذیب با ذكر سند از اسحاق بن عمار، از امام صادق از پدر بزرگوارش (علیه السلام) روایت كرده كه دو نفر از اصحاب رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) در كیفیت قرائت نماز آن حضرت اختلاف كردند و براى روشن شدن آن به ابى بن كعب نامه نوشتند. او جواب داد: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) در حال قرائت دو جا توقف مى‏كرد: یكى پس از فراغت از فاتحه الكتاب و دیگرى پس از پایان یافتن سوره(317).

صدوق این حدیث را به طور كامل مفصل روایت كرده. و از آن استفاده مى‏شود كه توقف اول، پس از تكبیره الاحرام و توقف دوم، پس از فراغ از قرائت، یعنى قبل از ركوع رفتن است.

297.شهید در كتاب ذكرى از ابن جنید روایت كرده كه گفت: سمره و ابى بن كعب، از رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) روایت كرده‏اند كه توقف اول آن حضرت پس از تكبیر الاحرام و دومى بعد از پایان یافتن حمد بوده است‏(318).

298.شیخ طوسى در تهذیب با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) روایت كرده و فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) در نماز صبح سوره هایى مانند عم یتساءلون و هل اتاك حدیث الغاشیه و لا اقسم بیوم القیامه و متشابه آن را مى‏خواند و در نماز ظهر، سوره هایى مانند سبح اسم و والشمس وضحاها و هل اتاك حدیث الغایشه و مشابه آن را قرائت مى‏كرد و در نماز مغرب سوره‏هاى كوتاه‏ترى چون: قل هو الله احد و اذا جاء نصر الله و الفتح و اذا زلزلت را مى‏خواند. و در نماز عشا آنچه در نماز ظهر و در نماز عصر و آنچه را در نماز مغرب قرائى مى‏فرمود، به جا مى‏آورد(319).

299.و نیز در تهذیب با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) روایت شده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) در ركعت آخر نماز شب سورههل آتى على الانسان را قرائت مى‏كرد(320).

300.در مصباح المتهجد روایت شده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) سه ركعت نماز شب (شفع و وتر) را با نه سوره به جا مى‏آورد: در ركعت اول سوره الهاكم التكاثر و انا انزلناه و اذا زلزلت. و در ركعت دوم: الحمد و والعصر و اذا جاء نصر الله. و در یك وتر قل یا ایها الكافرون و تبت و قل هو الله احد را مى‏خواند(321)

301.شیخ صدوق در خصال با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) در حدیث شرایع الدین روایت كرده كه فرمود: قنوت در تمام نمازها، در ركعت دوم پیش از رفتن به ركوع و پس از قرائت، سنت لازمى است‏(322).

صدوق همین معنا را در كتاب عیون الاخبار از امام رضا (علیه السلام) نیز روایت كرده است.

302.در كتاب غوالى از براء بن عزاب روایت شده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) هیچ نماز واجبى را بدون قنوت انجام نمى‏داد(323).

این حدیث از امام حسین (علیه السلام) نیز روایت شده است.

303.حسین بن حمدان حصینى در كتاب الهدایه از عیسى بن مهدى جوهرى و عسكر، خادم ابى جعفر و ریان، خادم امام رضا (علیه السلام) و جماعت دیگرى كه شماره آن‏ها به هفتاد و چند نفر مى‏رسد، از امام حسن عسكرى (علیه السلام) در یك حدیث طولانى روایت كرده كه آن حضرت فرمود: خداى عزوجل به جدم رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) وحى كرد كه تو و على و امامان دیگر از نسل على، را تا روز قیامت به ده خصلت مخصوص كردم... تا آن‏جا كه فرماید: یكى هم قنوت خواندن در ركعت دوم از هر نماز(324).

304.شیخ صدوق در كتاب معانى الاخبار با ذكر سند از قاسم بن سلام و او به طور ارسال از رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) روایت كرده كه آن حضرت براى ركوع به قدرى خم مى‏شد كه اگر چند قطره‏اى آب بر پشت او ریخته مى‏شد، ثابت مى‏ماند(325).

305.و نیز در كتاب علل الشرایع با ذكر سند از هشام بن حكم از موسى بن جعفر (علیه السلام) در حدیثى نقل كرده كه خدمت آن حضرت عرض كردم: براى چه در ركوع سبحان ربى العظیم و بحمده و در سجده سبحان ربى الاعلى و بحمده گفته مى‏شود؟ فرمود: اى هشام، وقتى كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) را به معراج بردند، و در آن‏جا نماز گزارد، چون متذكر عظمت و برگى حق تعالى كه در آن شب دیده بود شد، بدنش به لرزه افتاد و بى اختیار به ركوع در آمد. و در آن حال گفت:*سبحان ربى العظیم و بحمده. پس چون از ركوع برخاست، به سوى حق تعالى در مقام و جایگاهى بالاتر از حالت قبلى متوجه شد؛ از ترس و عظمت حق به سجده افتاد و گفت: سبحان ربى الاعلى و بحمده. چون این ذكر را هفت بار تكرار كرد، حالت خوف و ترس از او زایل شد. به این جهت سنت بر آن قرار گرفت‏(326).

306.ابواسحاق ثقفى، در كتاب الغارات با ذكر سند از عبائه روایت كرده كه گفت: امیرمؤمنان (علیه السلام) به محمد بن ابى بكر نوشت: مراقب ركوع و سجده‏هاى نمازت باش، زیرا رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) با این كه نمازش را كامل‏تر از همه انجام مى‏داد و بهتر از دیگران مراعات مى‏كرد، چون به ركوع مى‏رفت، تنها سه بار مى‏گفت سبحان ربى العظیم و بحمده... تا آن‏جا كه گوید: و چون به سجده مى‏رفت، مى‏گفت: سبحان ربى الاعلى و بحمده‏(327).

این معنى در احادیث دیگر هم روایت شده است.

307.در كتاب جعفریات به سند خود از جعفر بن محمد (علیه السلام)، از پدران گرامى اش از على (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) چون به سجده مى‏رفت، دو زانوى خود را قبل از دست‏ها به طرف زمین پیش مى‏برد(328).

در اخبار زیادى از اهل بیت (علیه السلام) ذكر شده كه مستحب است هنگام سجده رفتن، دست‏ها را پیش از زانوها بر زمین بگذارند. و شاید مراد از استقبال زانوها به طرف زمین، در حدیث گذشته، پیش بردن آن در موقع خم شدن باشد (به این صورت كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) چون مى‏خواست به سجده برود، اول با زانو به طرف زمین خم مى‏شد، ولى دست‏هاى خود را پیش از زانوان بر زمین مى‏نهاد).



308.و نیز در آن كتاب، با ذكر سند از على (علیه السلام) روایت شده كه فرمود رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) موقع سجده كردن، بر كف دست خود تكیه مى‏كرد و بازوهاى خود را فراخ نگه مى‏داشت، به طورى كه زیربغل هایش از پشت سر دیده مى‏شد(329).

309.سید رضى در كتاب المجازات النبویه مى‏فرماید: روایت شده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) بر خمره - حصیر كوچكى كه از برگ درخت خرما بافته مى‏شود - سجده مى‏كرد(330).

310.در كتاب جعفریات از امام صادق، از پدر بزرگوارش (علیه السلام)، نقل شده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) به محل سجده خود آب مى‏پاشید(331).

311.شیخ صدوق در كتاب فقیه به سند خود از امام صادق (علیه السلام)، از پدر بزرگوارش روایت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) عصایى داشت كه دسته‏اش از آهن بود، بر آن تكیه مى‏كرد و روزهاى عید آن را به دست مى‏گرفت و موقع نماز خواندن آن را جلوى خود مى‏نهاد؛ (یعنى به زمین فرو مى‏افكند تا حریم نمازش باشد(332)).

312.كلینى در كافى با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) روایت كرده كه آن حضرت فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) وقتى نماز مى‏خواند، چوب دستى مخصوص خود را جلوى سجاده‏اش مى‏نهاد(333).

313.در جعفریات به سند خود از امام صادق (علیه السلام)، از اجداد گرامى اش از على (علیه السلام) روایت شده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) در نماز عید قربان در ركعت اول هفت تكبیر (تكبیره الاحرام به اضافه پنج تكبیر براى قنوت‏ها و تكبیر هفتم براى ركوع رفتن) و در ركعت دوم پنج تكبیر (چهار تكبیر براى قنوت و یكى هم براى ركوع رفتن) مى‏گفت‏(334).

این معنا در كتاب مناقب به طور مشروح ذكر شده است.

314.در كتاب جعفریات از على (علیه السلام) روایت شده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) در نماز عید فطر و قربان، سوره سبح اسم ربك الاعلى و هل اتاك حدیث الغاشیه را قرائت مى‏كرد(335).

315.در كتاب فقیه از امام باقر (علیه السلام) روایت شده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) براى طلب باران و استسقا دو ركعت نماز مى‏خواند، سپس همان‏طور كه نشسته بود، دعا مى‏كرد و از خداوند طلب باران مى‏نمود. و نیز مى‏فرماید: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) اول نماز استسقا را تمام مى‏كرد و بعد از آن خطبه مى‏خواند و در نماز هم قرائت را بلند مى‏خواند(336).

316.شیخ صدوق در كتاب الهدایه از امام باقر (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: از سنت است كه اهل هر شهرى براى نماز عید فطر و عید قربان، به سوى صحرا بیرون روند؛ مگر اهل مكه كه آن‏ها در مسجد الحرام نماز عید مى‏خوانند(337).

در این باره روایات زیادى وارد شده است.

317.در جعفریات به سند خود از جعفر بن محد، از پدران گرامى اش از على (علیه السلام) روایت شده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) هنگامى كه براى نماز از شهر خارج مى‏شد و به مصلى مى‏رفت، در رفتن از طریق شجره و در مراجعت از طریق معرس بر مى‏گشت. به طور كلى آن حضرت در رفتن به سوى مصلى، راه درازتر و در هنگام بازگشت، كوتاه‏ترین راه را اختیار مى‏فرمود(338).

318.شیخ صدوق در كتاب الهدایه روایت كرده كه امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمود: سنت بر آن جارى شده كه جز در صحراها، طلب باران نكنند؛ آن‏جا كه مردم بتوانند به آسمان نظر كنند. ولى در مكه معظمه، باید در مسجد الحرام، استسقا و طلب باران نمایند(339).

319.شیخ ورام در كتاب تنبیه الخواطر از نعمان نقل كرده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) صف‏هاى نماز ما را چنان صاف و منظم مى‏كرد كه مانند چوب‏هاى تیره، هیچ گونه كجى در آن دیده نمى‏شد و چنان این موضوع مورد توجهش بود كه روزى به مسجد تشریف آورد و به نماز ایستاد، چون خواست تكبیره الاحرام بگوید، متوجه شد كه مردى سینه‏اش جلوتر از سایرین است. فرمود: بندگان خدا، صفوف خود را منظم كنید وگرنه میان دل هایتان اختلاف خواهد افتاد(340).

320.و نیز در همان كتاب از ابن مسعود نقل شده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) دست به شانه‏هاى ما مى‏گذاشت و مى‏فرمود: منظم و صاف بایستید وگرنه دل هایتان هم مختلف خواهد شد(

پس از غروب -تحلیل رخدادهای پس از رحلت پیامبر (ص)(( مؤلف : یوسف غلامى))

چهارشنبه 20/10/1391 - 9:57
اهل بیت
قسمتى از آداب و سنن آن حضرت درباره روزه‏

 

 

321.شیخ صدوق در فقیه از محمد بن مروان، نقل كرده كه گفت: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم كه مى‏فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) در ابتدا آن قدر روزه مى‏گرفت كه گفتند دیگر افطار نمى‏كند. سپس آن قدر پشت سر هم افطار كرد كه گفتند: دیگر روزه نمى‏گیرد. پس از آن یك روز در میان روزه مى‏گرفت، بعد روزهاى دوشنبه و پنج شنبه از هر هفته را روزه مى‏گرفت. در آخر سنت بر آن جارى شد كه آن حضرت در هر ماه سه روز؛ یعنى پنج شنبه اول ماه و چهارشنبه وسط ماه و پنج شنبه آخر ماه را روزه مى‏گرفت. و مى‏فرمود: اگر كسى چنین كند، مثل آن است كه تمام عمرش را روزه است.

امام صادق (علیه السلام) گفت پدرم بارها فرمود: هیچ كس نزد خدا، دشمن‏تر و مغضوب‏تر از كسى نیست كه وقتى به او مى‏گویند رسول خدا (علیه السلام) چنین و چنان مى‏كرد، او در جواب بگوید: خدا مرا به خواندن نماز زیاد و گرفتن روزه بسیار عذاب نخواهد كرد، زیرا معنى این حرف این است كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) از انجام بیش از آن عاجز بود(342).

322.در كافى با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) نقل شده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) در اوایل بعثت، آن‏قدر پى‏درپى روزه گرفت كه مى‏گفتند دیگر افطار نمى‏كند. بعد یك روز در میان روزه مى‏گرفت كه روزه حضرت داود (علیه السلام) باشد. سپس آن را ترك كرد و ایام البیض؛ یعنى سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه را روزه مى‏گرفت. و در آخر از آن هم صرف نظر كرد و سه روز را به دهه‏هاى ماه تقسیم كرد: یكى در پنج شنیه دهه اول و یكى در چهارشنبه دهه دوم و یكى در پنج شنبه دهه سوم روزه مى‏گرفت و تا زنده بود این رویه را داشت‏(343).

323.در حدیث اربع مائه در خصال از على (علیه السلام) روایت شده كه فرمود: سه روز، روزه گرفتن از هر ماه؛ كه پنج شنبه اول، چهارشنبه وسط و پنج شنبه آخر باشد و همچنین روزه ماه شعبان، وسوسه را از دل، و غم و غصه را از قلب آدمى بیرون مى‏برد... تا آن‏جا كه فرمود: ما اهل بیت در هر ماه این سه روز را روزه مى‏داریم‏(344).

324.در كافى با ذكر سند از عنبسه عابد نقل شده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) رحلت فرمود؛ در حالتى كه رویه‏اش در روزه داشتن، آن بود كه ماه شعبان و رمضان و سه روز از هر ماه را روزه مى‏گرفت‏(345).

325.شیخ صدوق در كتاب معانى الاخبار و مجالس با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام)، از پدران بزرگوارش در حدیثى روایت كرده كه فرمود:

روزى رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) به یاران خود فرمود: كدام یك از شما تمام روزها را روز مى‏دارید؟ سلمان گفت: یا رسول الله، من. پس یك نفر گفت: اى سلمان، اكثر روزها تو را دیده‏ام كه غذا مى‏خورى! سلمان فرمود: چنان‏كه تو گمان كرده‏اى نیست. بلكه در هر ماه سه روز آن را روزه مى‏گیرم و خدا فرموده: هر كه یك عمل خوبى انجام دهد، ده برابر او ثواب داده مى‏شود. و از طرفى هم روزه ماه شعیان را به ماه رمضان وصل مى‏كنم و هر كه این چنین كند، ثواب تمام دهر را دارد. در این حدیث است كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) به آن مرد فرمود: تو را با مثل لقمان حكیم چه كار كه به او اعتراض كنى، آن چه خواهى، از او بپرس كه به تو پاسخ دهد(346).

326.احمد بن محمد بن عیسى در كتاب نوادر از سماعه روایت مى‏كندكه گفت: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: آیا رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) ماه شعبان را روزه مى‏گرفت؟ فرمود: آرى ولكن تمام آن را روزه نبود. پرسیدم چند روز از آن را افطار مى‏كرد؟ فرود: افطار مى‏كرد. این سؤال را سه بار تكرار كردم، و آن حضرت به جز كلمه افطار مى‏كرد نمى‏فرمود. سماعه گوید: سال بعد نیز همان سؤال را از حضرت كردم باز همان‏طور پاسخ فرمود(347).

327.شیخ كلینى در كافى با ذكر سند از امام باقر (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) دو ماه شعبان و رمضان را روزه مى‏گرفت و آن دو را به هم وصل مى‏كرد. ولى دیگران را از این معنا نهى مى‏نمود و مى‏فرمود: این دو ماه، ماه خداست و روزه آن كفاره گناهان خواهد بود(348).

شاید مراد از نهى این باشد كه آن حضرت خوش نداشت مردم تمام ماه شعبان را روزه بگیرند؛ چنان‏كه در پاره‏اى از اخبار، امر شده كه میان روزه ماه شعبان، هر چند یك روز در اواسط آن افطار كنید.

328.در كتاب مكارم از انس بن مالك نقل شده كه گفت: طعام رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) شربتى در افطار و شربتى در سحر بود و بسیار اتفاق مى‏افتاد كه شبانه روز، جز یك بار خوردن نداشت. خیلى از اوقات این شربت عبارت بود از شیر و گاهى نیز غذاى آن حضرت، نان خیس شده بود(349).

329.در كافى با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) روایت شده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) زمانى كه رطب وجود داشت، با آن و در اوقات دیگر، با خرما افطار مى‏فرمود(350).

330.و نیز در كافى با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام)، از پدر بزرگوارش (علیه السلام)، روایت شده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) وقتى روزه مى‏گرفت و براى افطار به حلوا و چیز شیرینى دست نمى‏یافت، با آب افطار مى‏كرد(351).

331.و در بعضى از روایات آمده كه آن حضرت، گاهى با كشمش افطار مى‏فرمود(352).

332.شیخ مفید در كتاب مقنعه فرماید: از آل محمد (صلى‏الله‏علیه‏وآله) روایت شده كه سحرى خوردن مستحب است، هر چند یك شربت از آب باشد. سپس مى‏فرماید: روایت شده كه بهترین غذاى سحر، خرما و قاووت است، زیرا رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) در سحرها از آن میل مى‏كرد(353).

333.در كتاب مكارم، روایت شده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) بیشتر اوقات حلیم (غذایى معروف است) مى‏خورد و گاهى نیز غذاى سحر خود را از آن قرار مى‏داد(354).

334.در كتاب فقیه روایت شده كه هنگامى كه ماه رمضان فرا مى‏رسید، رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) تمامى اسیران را آزاد مى‏كرد و به هر سائلى چیزى مى‏داد(355).

335.در كتاب دعائم از على (علیه السلام) روایت شده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) دهه آخر ماه مبارك رمضان رخت‏خواب خود را جمع مى‏كرد و كمرش را براى عبادت محكم مى‏بست. و چون شب بیست و سوم مى‏رسید، اهل بیت خود را بیدار نگه مى‏داشت و به صورت هر كدام كه خواب بر او غلبه مى‏كرد، آب میزد كه خوابش نگیرد. همین طور حضرت زهرا (علیه السلام) هیچ یك از اهل خانه خود را نمى‏گذاشت كه در آن شب بخوابند و براى این‏كه خوابشان نبرد، غذاى كمترى به آنان مى‏داد و از روز، خود را براى شب زنده دارى آماده مى‏كرد و مى‏فرمود: محروم است كسى كه از خیر این شب بى بهره بماند(356).

336در كتاب جعفریات به سند خود از امام صادق، از اجداد گرامى اش از على (علیه السلام)، روایت شده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله)، عید فطر، هنگامى كه مى‏خواست براى نماز عید به سوى مصلى خارج شود، قبلاً با چند دانه خرما و یا كمى كشمش افطار مى‏فرمود(357).

337.شیخ صدوق در كتاب المقنع فرموده سنت در آن است كه آدمى در عید قربان، بعد از خواندن نماز و در عید فطر پیش از خواندن نماز، افطار كند(358).

پس از غروب -تحلیل رخدادهای پس از رحلت پیامبر (ص)(( مؤلف : یوسف غلامى))

چهارشنبه 20/10/1391 - 9:55
اهل بیت
قسمتى از آداب و سنن آن حضرت در اعتكاف‏

 

 

338.صدوق در كتاب فقیه به سند خود، از امام صادق (علیه السلام) نقل مى‏كند كه فرمود: رسول خدا (علیه السلام) در ماه رمضان سال اول هجرت، در دهه اول در مسجد اعتكاف كرد و سال بعد در دهه دوم اعتكاف نمود، ولى پس از آن همیشه در دهه سوم ماه رمضان اعتكاف مى‏كرد(359).

339.و نیز در همان كتاب مى‏گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: غزوه بدر در ماه رمضان سال دوم هجرت اتفاق افتاد، به این جهت در آن سال رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) در مسجد معتكف نشد. سال بعد، آن حضرت دو دهه اعتكاف كرد. تا یك دهه آن براى همان سال و دهه دیگر قضاى اعتكاف سال قبل باشد(360).

این دو روایت را كلینى نیز در كافى روایت كرده است.

340.در كافى با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) نقل شده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) چون دهه آخر ماه رمضان مى‏شد، در مسجد اعتكاف مى‏كرد و برایش خیمه‏اى مویى مى‏زدند. حضرت كمرش را براى عبادت مى‏بست و بستر خوابش را برمى چید. یكى گفت: از زنان نیز كناره‏گیرى مى‏كرد؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود: از زنان عزلت اختیار نمى‏فرمود(361).

این معنا در روایات زیادى نقل شده كه بعضى از آنها در باب هفدهم گذشت. گفته شده كه مقصود از عزلت، كناره‏گیرى از آنان در موضوع جماع بوده، نه در معاشرت و مصاحبت با آنان.

پس از غروب -تحلیل رخدادهای پس از رحلت پیامبر (ص)(( مؤلف : یوسف غلامى))

چهارشنبه 20/10/1391 - 9:55
اهل بیت
قسمتى از آداب و سنن آن حضرت در صدقه دادن‏

341.برقى در كتاب محاسن در وصیت رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) به على (علیه السلام) از امام صادق (علیه السلام) حدیثى نقل كرده، تا آن‏جا كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) فرمود: ... ششم آن‏كه در نماز و روزه و صدقه از سنت من پیروى كنى... و اما راجع به صدقه، به قدرى در آن كوشا باش، كه گمان كنى در صرف مال براى آن راه اسراف را در پیش گرفته اى‏(362).

342.شیخ كلینى در كافى با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) هیچ گاه سائلى را از خود نراند، اگر چیزى نزد آن حضرت بود، به او مى‏داد و اگر چیزى نداشت مى‏فرمود: خدا برساند(363).

این مطلب در اخبار شیعه و سنى به قدرى زیاد نقل شده كه شاید به حد تواتر رسیده باشد. ما بعضى از آن روایات را در باب (آداب معاشرت) ذكر كرده‏ایم.

343.شید بن طاووس (قدس سره) در كتاب مهج الدعوات ضمن حدیثى از امام صادق (علیه السلام) نقل كرده كه فرمود: ما اهل بیت آنچه را در راه خدا داده‏ایم، پس نمى‏گیریم‏(364).

 

باب بیستم: قسمتى از آداب و سنن آن حضرت در قرائت قرآن‏

 

344.شیخ در كتاب مجالس با ذكر سند از امیرمؤمنان نقل كرده كه فرمود:براى رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) هیچ چیز مانع تلاوت قرآن شریف نبود؛ مگر حالت جنابت‏(365).

345.مرحوم طبرسى در كتاب مجمع البیان از ام سلمه نقل كرده كه گفت: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) قرآن كه مى‏خواند، هر آیه را از آیه دیگر جدا مى‏نمود(366).

346.شیخ ابوالفتح رازى در تفسیر خود نقل كرده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) تا مسبحات را تلاوت نكند نمى‏خوابید. و مى‏فرمود: در این سوره‏ها آیه‏اى است كه از هزار آیه برتر است. گفتند: مسبحات چه سوره هایى است؟ فرمود: سوره حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن‏(367).

این معنا در كتاب مجمع البیان نیز روایت شده است.

347.ابن ابى جمهور در كتاب در اللثانى از جابر نقل كرده كه گفت: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) نمى‏خوابید، مگر این كه سوره تبارك و الم تنزیل را قرائت كند(368).

348.در كتاب مجمع البیان روایت شده كه على (علیه السلام) فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) سوره سبح اسم ربك الاعلى را دوست مى‏داشت و مى‏فرمود: اول كسى كه گفت سبحان ربى الاعلى، همانا میكائیل بود(369).

مرحوم مجلسى در كتاب بحارالانوار قسمت اول حدیث گذشته را از در المثور سیوطى نقل كرده است.

349.در كتاب مجمع البیان از ابن عباس روایت شده كه گفت: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) وقتى سوره سبح اسم ربك الاعلى را قرائت مى‏كرد، مى‏گفت سبحان ربى الاعلى. این معنا از على (علیه السلام) نیز روایت شده است‏(370).

350.سیوطى در كتاب در المنثور از ابى امامه روایت كرده و گفته كه بعد از حجه الوداع با رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) نماز مى‏خواند. آن حضرت زیاد سوره لا اقسم بیوم القیامه را قرائت مى‏فرمود و چون آیه الیس ذلك بقادر على ان یحیى الموتى را مى‏خواند، مى‏فرمود: بلى و انا على ذلك من الشاهدین؛ بلى، من هم به این مطلب گواهى مى‏دهم‏(371).

در این باره روایات دیگرى نیز وجود دارد، با مختصر اختلافى در آنچه آن حضرت مى‏گفت.

351.در همان كتاب از ابن عباس روایت شده كه گفت: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) وقتى آیه و نفس وما سواها فالهمها فجورها و تقواها را تلاوت مى‏فرمود، مختصر توقفى مى‏كرد. بعد مى‏گفت: خدایا به من پرهیزكارى ده و جانم را پاكیزه كن كه تو بهترین پاكیزه كننده آن و سرپرست و مولاى اویى؛ این را مى‏فرمود در حالى كه مشغول نماز بود(372).

پس از غروب -تحلیل رخدادهای پس از رحلت پیامبر (ص)(( مؤلف : یوسف غلامى))

چهارشنبه 20/10/1391 - 9:54
اهل بیت
قسمتى از آداب و سنن رسول الله هنگام دعا كردن و ذكر پاره‏اى از ادعیه و اذكار او

دعاى آن حضرت در سفر، هنگام فرا رسیدن شب‏

 

357.و نیز در همان كتاب از رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) نقل شده كه آن حضرت، وقتى در سفر بود و شب فرا مى‏رسید، مى‏فرمود: اى زمین، پروردگار من و تو خداى متعال است؛ از شر تو و آنچه در تو وجود دارد و یا بر روى تو در حركت است، به خدا پناه مى‏برم. و نیز از شر هر درنده و گزنده، و از شر هر مار و عقرب و از كسى كه ساكن در این دیار است، همچنین از شر هر والد و فرزندش به خداى متعال پناه مى‏برم‏

بحار الانوار، ج‏76، ص‏260؛ امان الاخطار؛ مكارم الاخلاق، ج‏1، ص‏283 و ج‏2، ص‏407 و المستدرك، ج‏2، ص‏48.

چهارشنبه 20/10/1391 - 9:50
اهل بیت
قسمتى از آداب و سنن رسول الله هنگام دعا كردن و ذكر پاره‏اى از ادعیه و اذكار او

دعاى آن حضرت هنگام پوشیدن لباس نو

 

358.در كتاب مكارم از رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) روایت شده كه آن حضرت هنگامى كه لباس نو مى‏پوشید، مى‏گفت: ستایش مخصوص خدایى است كه به من چیزى را پوشانید كه عورتم را با آن مستور دارم و با آن در بین مردم آراسته گردم‏(380).

قریب به این مضمون را مفید الدین طوسى در كتاب امالى از ابى مطر و همچنین علامه مجلسى در بحار الانوار از كتاب مناقب از ابى مطر روایت كرده‏اند.

359.و نیز در مكارم گوید: و چون آن حضرت مى‏خواست لباس خود را از تن بیرون آورد، ابتدا آن را از طرف چپ بیرون مى‏آورد. و از كارهایش موقع پوشیدن لباس جدید، حمد و ستایش خدا بود. سپس نیازمندى را طلب مى‏كرد و لباس كهنه خود را به او مى‏داد و مى‏فرمود: هر مسلمانى براى خشنودى خدا، لباس كهنه خود را به تن مسلمان فقیرى بپوشاند، در ضمانت، پناه و خیر خداى متعال خواهد بود تا زمانى كه آن لباس به تن آن فقیر است، خواه شخص دهنده زنده باشد، یا مرده‏(381).

360.و نیز در مكارم گوید: و چون آن جناب لباسى مى‏پوشید و برمى خاست، پیش از آن‏كه از منزل خارج شود، مى‏فرمود: خدایا، به واسطه تو خود را پوشانیدم، و به سوى تو متوجه شدم و به تو چنگ زدم و بر تو توكل كردم. خدایا، تو مورد اعتماد و امید منى. خدایا، مهمات مرا كفایت كن و نیز به آنچه اهمیت نمى‏دهم و به آنچه تو داناترى، مرا حمایت فرما. همسایگى تو، عزیز و ثنا و حمد تو بزرگ باد؛ جز تو خدایى نیست. خدایا، پرهیزكارى را زاد و توشه من قرار ده و گناهم را ببخش و به هر سو كه متوجه شوم به خیر و خوبى متوجه ساز. بعد به كار خود مى‏رسید(382).

 

دعاى آن حضرت هنگام برخاستن از مجلس‏

 

361.غزالى در كتاب احیاءالعلوم نقل مى‏كند كه آن حضرت هر وقت از مجلسى بر مى‏خاست، مى‏گفت: خدایا، تو از هر عیبى منزهى. و حمد و ستایش از آن توست. گواهى مى‏دهم كه جز تو خداى نیست، از تو آمرزش مى‏خواهم و به سوى تو بر مى‏گردم‏(383).

 

دعاى آن حضرت هنگام ورود به مسجد و خروج از آن‏

 

362.شیخ در كتاب مجالس با ذكر سند از عبدالله بن الحسن از مادر گرامى اش فاطمه بن الحسین، از پدر بزرگوارش امام حسین، از على (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) وقتى مى‏خواست وارد مسجد شود، مى‏گفت: خدایا، درهاى رحمتت را به روى من بگشاى. و چون مى‏خواست از مسجد خارج گردد، مى‏گفت: خدایا، درهاى روزى‏ات را به روى من بگشاى‏(384).

363.طبرى در كتاب الامامه با ذكر سند از عبدالله بن الحسن از مادر گرامى اش فاطمه صغرى، از پدر بزرگوارش امام حسین (علیه السلام) از مادر گرامى خود، صدیقه طاهره (علیها السلام) دختر سول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) نقل مى‏كند كه پیغمبر خدا چون داخل مسجد مى‏شد، مى‏گفت: به نام خدا، خدایا، بر محمد و آل محمد درود بفرست و گناهان مرا بیامرز و درهاى رحمتت را براى من بگشاى. و چون از مسجد خارج مى‏شد، مى‏گفت: به نام خدا، خدایا، بر محمد و آل محمد درود بفرست و گناهان مرا بیامرز، و درهاى فضل و كرمت را به روى من بگشاى‏(385).

پس از غروب -تحلیل رخدادهای پس از رحلت پیامبر (ص)(( مؤلف : یوسف غلامى))

چهارشنبه 20/10/1391 - 9:50
اهل بیت
قسمتى از آداب و سنن رسول الله هنگام دعا كردن و ذكر پاره‏اى از ادعیه و اذكار او

دعاى آن حضرت هنگامى كه به جامه خواب تشریف مى‏برد

 

364.در كتاب مكارم الاخلاق روایت شده كه فرمود كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) چون به جامه خواب مى‏رفت، به طرف راست مى‏خوابید و كف دستش را زیر صورتش مى‏نهاد، سپس مى‏گفت: خدایا، روزى كه بندگانت را بر مى‏انگیزى، مرا از عذاب خودت نگه دار(386).

365.در همان كتاب ذكر شده كه آن حضرت موقع خوابیدن دعاهاى مختلفى مى‏خوانده است. از جمله آن‏كه مى‏فرمود: و به نام خدا مى‏میرم و زنده مى‏شوم و بازگشت همه خلایق به سوى اوست. خدایا، ترسم را به أمن و آرامش تبدیل فرما و عیبم را بپوشان و امانتى كه به من سپرده‏اى، خودت آن را ادا فرما(387).

366.در همان كتاب است كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) موقع خواب، آیه الكرسى را قرائت مى‏فرمود و مى‏گفت:جبرئیل به سوى من آمد و گفت: اى محمد، عفریتى از طایفه جن در خواب تو را جادو مى‏كند. هنگام خوابیدن آیه الكرسى را بخوان‏(388).

 

دعاى آن حضرت هنگام دیدن سفره غذا

 

367.در كافى روایت شده كه وقتى كه سفره غذا را نزد رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) مى‏نهادند، مى‏گفت: خدایا، منزهى تو. چه نیكوست آنچه ما را به آن آزموده‏اى و چه بسیار است آنچه به ما بخشیده‏اى، و چه فراوان است سلامتى هایى كه به ما داده‏اى. خدایا، بر ما و فقراى اهل ایمان گشایش در روزى كرامت فرما(389).

368.در كتاب مكارم الاخلاق آمده كه وقتى سفره غذا را نزد آن حضرت مى‏نهادند، مى‏گفت: به نام خدا، الهى، این غذا را از نعمت‏هاى مشكوره قرار ده و آن را به نعمت بهشتى متصل فرما(390).

 

دعاى آن حضرت هنگام دست بردن به سوى غذا.

 

369.در كتاب مكارم ذكر شده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) وقتى به سوى غذا دست مى‏برد، مى‏فرمود: به نام خدا. پروردگارا؛ آنچه را به ما روزى داده‏اى، مبارك گردان و به جاى آن، روزى تازه‏اى مرحمت فرما(391).

 

دعاى آن حضرت هنگامى كه سفره را برمى‏چیدند

 

370.در كتاب كافى از امام باقر (علیه السلام) روایت شده كه وقتى سفره غذا را نزد رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) برمى داشتند، مى‏گفت: خدایا، نعمت را بر ما فراوان كردى، آن را پاكیزه نمودى، مبارك ساختى، و سیر گردانیدى و سیراب نمودى. حمد و ستایش مخصوص خدایى است كه مى‏خوراند، ولى خود احتیاجى به خوردن ندارد(392).

 

دعاى آن حضرت هنگام غذا خوردن و شیر نوشیدن‏

 

371.در كافى از امام باقر (علیه السلام) روایت شده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) هر وقت غذایى میل مى‏كرد و یا چیزى مى‏نوشید، مى‏گفت: خدایا این غذا را بر ما مبارك گردان و بهتر از آن به ما روزى فرما.

ولى چون شیر میل مى‏فرمود، مى‏گفت: خدایا این شیر را بر ما مبارك فرما، و روزى ما را از آن زیاد گردان‏(393).

همین معنا را كلینى و برقى به طرق دیگرى نیز نقل كرده‏اند.

372.در كتاب الاقبال روایت شده كه رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) هنگامى كه مقدارى از غذا میل مى‏كرد، مى‏گفت: خدایا، حمد و ستایش مخصوص توست كه مرا طعام دادى و سیراب نمودى. تنها تو را ستایش مى‏كنم. ستایش كسى كه كفران نعمتت را نكرده و نعمتت را وداع نگفته، و نه از تو بى نیازى جسته است‏(394).

 

دعاى آن حضرت هنگام دیدن میوه تازه.

 

373.شیخ صدوق در كتاب مجالس با ذكر سند از على (علیه السلام) نقل كرده كه فرمود: رسول خدا (صلى‏الله‏علیه‏وآله) چون میوه تازه‏اى مى‏دید، آن را گرفته، مى‏بوسید و بر دیدگان و دهان خود مى‏نهاد و مى‏گفت: خدایا، چنان‏كه ابتداى آن را در سلامتى به ما نشان دادى، آخر آن را نیز در سلامتى به ما نشان ده‏(395).

طبرسى در كتاب مكارم همین حدیث را با حذف كلمه وفمه روایت كرده. و نیز در كتاب معاذ الجوهرى با ذكر سند از امام صادق (علیه السلام) همین معنا نقل شده، لیكن با حذف لفظ فى عافیه اولى.

پس از غروب -تحلیل رخدادهای پس از رحلت پیامبر (ص)(( مؤلف : یوسف غلامى))

چهارشنبه 20/10/1391 - 9:49
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته