• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2429
تعداد نظرات : 346
زمان آخرین مطلب : 2948روز قبل
دانستنی های علمی
اى عمر سعد چگونه اى وقتى میان بهشت و جهنم قرار گیرى ؟

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
امیرالمؤمنین علیه السلام روزى به عمربن سعد فرمود:
چگونه اى آن زمان كه در موقعیتى قرار بگیرى كه میان بهشت و جهنم مخیر شوى و تو جهنم را انتخاب كنى ؟
عمر سعد گفت : به خدا پناه مى برم از این مطلب (یعنى هرگز چنین نمى كنم )، حضرت فرمود: ولى بدون شك این كار خواهد شد.(147)

پنج شنبه 5/6/1388 - 17:0
دانستنی های علمی
پیشگوئى حضرت در مورد ناكامى تبلیغات بنى امیه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
اشاره ششم حضرت در این جملات كوتاه و پرمغز، به عدم تاءثیر تبلیغات سوء در نابودى نام آن بزرگوار است ، فرمود: اگر شما را به ناسزاگوئى من وادار كردند مرا ناسزا گوئید كه این كار براى من (نه تنها منقصت نیست بلكه سبب ) زیادى شرف و بلنداى مقام من و (منتشر شدن یاد من ) خواهد شد.
آرى این جمله حضرت پیشگوئى بزرگ ، و معجزه عظیم الهى است كه خداوند متعال در مورد آن حضرت ارائه داده است و چه بسیار است این معجزه ها.
همان خداوندى كه سقوط در چاه را كه برادران یوسف مى خواستند سبب فراموشى یوسف از ذهن پدر قرار دهند، همان چاه را نردبان ترقى و حكومت و عزت یوسف قرار داد و با افتخار در قرآن فرمود: ((و الله غالب على امره (145)؛ خدا همیشه پیروز است .))
آرى حضرت حق ، این معجزه را بطور واضح تر در مورد ولى خود على بن ابیطالب انجام داد، تلاش همه جانبه دشمنان از نظر سیاسى و نظامى و فرهنگى و تبلیغاتى را نردبان عظمت حضرت و اسباب نشر فضائل او در شرق و غرب عالم قرار داد.
و امروز از معاویه و بنى امیه با آن همه عزت و عظمت جز به خوارى و لعنت یاد نمى شود، اما حضرت على و خاندان او، بر دلها حكومت مى كنند.
و شاهد آشكار آن ، بارگاه با شكوه دختر سیدالشهداء، حضرت رقیه است كه در شام در مركز حكومت اموى درس عبرت تاریخ است و در كنار كاخهاى اموى ، قبر معاویه است كه به زباله دان تبدیل گشته است .
زمانى بر این امت گذشت كه نام على بردن جرم بود و امروز افتخار اسلام و انسانیت است .
زمانى راه على متروك بود و گمراهى تلقى مى شد و امروز راه هدایت است و شاهراه حقیقت و افتخار و سعادت .
زمانى شیعیان و پیروان و دوستداران او در بدترین شرائط در زندانها قتل عام مى شدند و امروز سربلند و با عزت بنام على و پیروى از او بر دلها حكومت مى كنند.
آن روز اگر مسلمان نماها قدرشان را ندانستند، امروز حتى مسیحیان و حتى بى دینان به عظمتش اعتراف مى كنند و در مورد شخصیت او مقاله و كتاب مى نویسند و سخنرانى مى كنند.
((یریدون لیطفئوا نور الله باءفواههم و الله متم نوره و لوكره الكافرون .))(146)
پنج شنبه 5/6/1388 - 16:59
دانستنی های علمی
حریم اهل البیت علیهم السلام را شكستند

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
این عمل زشت معاویه سبب شد كه تا مدتها حریم اهل بیت علیه السلام در میان مردم شكسته شود، مردم عادى بى پروا نسبت به خاندان پیامبر ناسزا مى گفتند و جسارت مى كردند، و بسیارى از آنها این كار را به قصد قربت انجام مى دادند و مى گفتند: نماز جز با لعن ابوتراب صحیح نیست .
خالد بن عبدالله القسرىّ لعنه الله زمانى كه امیر عراق از طرف هشام بود بر سر منبر مى گفت : خدایا لعنت كن على بن ابى طالب بن عبدالمطلب بن هاشم را، كه داماد رسول الله صلى الله علیه و آله كه دختر او نزد وى و پدر حسن و حسین است ، سپس با طعنه مى گفت : آیا با كنایه سخن گفتم ؟(143)
بارى آنقدر این روش ننگین ادامه یافت به گونه اى كه معیار حق و باطل در نزد بنى امیه شد، و هر كه از آن امتناع مى كرد نابود مى شد هر كه به آن پایبند بود عزیز مى گشت .
حجاج بن یوسف آن سفاك كم نظیر روزى به یكى از درباریان نزدیك خود كه در همه جنگها با او همراهى كرده بود و نامش عبدالله بن هانى و از قبیله گمنام اَوْد بود گفت :
من هنوز خدمات تو را تلافى نكرده ام ، سپس به دنبال دو نفر از رؤ ساى قبائل عرب ، یعنى اسماء بن خارجه رئیس بنى فزارة و سعیدبن قیس ‍ رئیس یمایة ، فرستاد و از آنها خواست تا دختر خود را به عبدالله بن هانى تزویج كنند، آنها ابا كردند اما وقتى با تهدید حجاج روبرو شدند به اجبار تسلیم شدند.
حجاج پس از آن به عبدالله گفت : من دختران رئیس قبیله فزاره و یمایة را به تزویج تو درآوردم ، ایندو كجا و قبیله تو اَوْد كجا؟
عبدالله كه از تحقیر قبیله خود ناراحت شده بود گفت : اى امیر این را نفرما، ما داراى فضائلى هستیم كه هیچیك از عرب ندارد! حجاج گفت : چیست ؟
عبدالله گفت : به امیرالمؤمنین عبدالملك (حاكم اموى ) در هیچ مجتمعى از ما ناسزا گفته نشده است .
حجاج گفت : به خدا كه این فضیلتى است ! عبدالله گفت : در جنگ صفین هفتاد نفر از ما با امیرالمؤمنین معاویه بودند ولى با ابوتراب جز یكنفر نبود. حجاج گفت : بخدا كه فضیلتى است ! عبدالله گفت : برخى از زنهاى ما نذر كرده بودند كه اگر حسین بن على كشته شود هر كدام ده شتر قربانى كند، و این كار را كردند! حجاج گفت : بخدا كه این فضیلتى است . عبدالله گفت : هیچكدام از ما نیست كه به او پیشنهاد لعن و ناسزاگوئى ابى تراب را بدهند مگر اینكه انجام مى دهد و حسن و حسین و مادر آن دو و فاطمه را هم اضافه مى كند! حجاج گفت :
بخدا كه فضیلتى است ، عبدالله گفت : هیچكدام از قبایل عرب مثل ما زیبا و بانمك نیست ، در این هنگام حجاج (از حماقت او) خندید زیرا عبدالله بسیار سبزه و مبتلا به بیمارى جذام ، بدقیافه و با چشمهاى كج و به شدت لوچ بود و گفت : این امتیاز را دیگر رها كن .(144)
سنت بدگوئى و ناسزاگوئى و تبلیغات سوء بر علیه حضرت امیر علیه السلام در تمامى دوران بنى امیه همچنان به شدت تعقیب مى شد، برخى از صحابه مانند سمرة بن جندب چهارصد هزار درهم از معاویه گرفت تا آیه لیلة المبیت را كه از فضائل آشكار حضرت امیر علیه السلام است در شاءن ابن ملجم تفسیر كرد و این گونه دین به دنیا مى فروختند.
آنقدر این امر شایع شد كه وقتى عمربن عبدالعزیز خواست این سنت زشت را منسوخ كند مردم یكى از شهرهاى ایران براى او نوشتند و هدایاى بسیار نیز فرستادند كه به ما اجازه بده تا شش ماه دیگر على را لعن كنیم .
در شهر حران این عمل زشت آنچنان عادى شده بود كه مى گفتند: نماز درست نیست مگر با لعن ابى تراب .
تا اینكه بالاخرة عمر بن عبدالعزیز حدودا در سال 99 هجرى اقدام به ممنوعیت آن كرد.
پنج شنبه 5/6/1388 - 16:58
دانستنی های علمی
معاویه و سنت ننگین او در سبّ امیرالمؤمنین علیه السلام

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
اشاره پنجم حضرت در این كلام نورانى ، به مساءله سبّ و بدعت شنیع معاویه بود كه بعد از حضرت على علیه السلام آنرا مرسوم كرد و حضرت امیر علیه السلام به آن خبر داده است .
معاویه طبق دستور العملى از تمامى مسلمانان در سرزمین پهناور اسلامى خواست كه حضرت على علیه السلام را ناسزا گویند و از او بیزارى جویند.
این كار را در مراكز مقدس مثل منابر و نماز جمعه ها و جماعتها حتى مكه و مدینه منوره انجام دادند، این كار از زمان معاویه تا زمان عمربن عبدالعزیز (حدود پنجاه سال ) ادامه داشت .
گروهى از بنى امیه به معاویه گفتند: شما به آرزوى خودت (به دست گرفتن حكومت ) رسیدى ، اى كاش از لعن این مرد دست برمى داشتى ؟ معاویه گفت : نه بخدا سوگند، رها نمى كنم تا اینكه كودكان بر این روش بزرگ شوند، و بزرگترها با این روش پیر شوند، به گونه اى كه كسى از او فضیلتى نقل نكند.(141)
از حموى در معجم البلدان نقل شده كه گوید:
على بن ابى طالب را بر منبرهاى شرق و غرب عالم اسلام لعن كردند مگر در شهر سیستان كه به جز یك مرتبه ، دیگر تكرار نكردند و با بنى امیه شرط كردند كه بر منبر ایشان هیچكس لعن نگردد.
آنگاه حموى گوید: چه شرفى برتر از اینكه ایشان از لعن برادر رسول خدا صلى الله علیه و آله امتناع كردند، در حالى كه حضرتش را در حرمین شریفین مكه و مدینه بر فراز منبر لعن مى كردند.
سیوطى از علماء اهل سنت گوید: در زمان بنى امیه لعنهم الله على بن ابى طالب را بر فراز بیش از هفتاد هزار منبر به خاطر سنت معاویه لعن مى كردند.(142)

پنج شنبه 5/6/1388 - 16:58
دانستنی های علمی
معاویه مستحق مرگ است ولى كشته نمى شود

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
اشاره چهارم حضرت در این خطبه شریفه به این بود كه معاویه مستحق مرگ است ولى كشته نمى شود، و این خود پیشگوئى حضرت بود بر اینكه معاویه كشته نمى شود (و با مرگ طبیعى از بین مى رود) و همینطور نیز شد، به گونه اى كه حتى در شب نوزدهم رمضان وقتى حضرت امیر علیه السلام ضربت خورد، بنا بود معاویه هم در همان وقت ترور شود، اما شمشیر به ران پاى معاویه اصابت كرد و جان سالم به در برد.
و اما اینكه حضرت ، معاویه را مستحق قتل معرفى كرد، گذشته از مسائلى كه خون او را هدر مى كند، فرمان پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله بود كه فرمود: وقتى معاویه را بر روى منبر من دیدید او را بكشید، ابوسعید خدرى راوى حدیث گوید: ولى ما این كار را نكردیم و لذا رستگار نشدیم .(139)
مردى از انصار در زمان عمر تصمیم داشت معاویه را بكشد، به او گفتند: شمشیر نكش تا عمر را در جریان بگذاریم (ظاهرا این واقعه هنگام امارت معاویه در شام از طرف عمر بوده است ) مرد انصارى گفت : من از پیامبر صلى الله علیه و آله شنیدم كه مى فرمود: هرگاه معاویه را بر روى منبر دیدید خطبه مى خواند او را بكشید.
مردم گفتند: ما هم این حدیث را شنیده ایم ولى تا به عمر گزارش نكنیم اقدامى نمى كنیم ، این مساءله را به عمر نوشتند، اما عمر تا هنگام مرگ پاسخى نداد.(140)
مؤ لف گوید: حدیث مذكور در كتب اهل سنت با سندهاى متعدد ذكر شده است .
پنج شنبه 5/6/1388 - 16:57
دانستنی های علمی
معاویه به دنبال چیزى است كه نمى یابد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
اشاره سوم حضرت امیر علیه السلام در این كلام نورانى به این بود كه معاویه به دنبال چیزى است كه نمى یابد.
به احتمال زیاد منظور حضرت از این جمله ، نیت شوم و خطرناك معاویه كه همان نابودى اسلام است مى باشد، شاهد این امر، بدعتهاى فراوان معاویه در دین خدا، اهانت او به پیامبر اكرم و امیر المؤمنین و خاندان حضرت و صحابه بزرگوار آن حضرت و از همه اینها بدتر جریانى است كه زبیر بن بكار در كتاب موفقیات كه از اصول معتبرة اهل سنت است آنرا ذكر كرده :
مردى بنام مطرف بن مغیر گوید: پدرم با معاویه رفت و آمد داشت و از او و عقل او تعریف مى كرد، تا اینكه شبى از نزد معاویه آمد، دیدم بسیار غمگین است و از شدت اندوه غذا نخورد، ساعتى منتظر شدم تا فهمیدم ناراحتى او از ما و كار ما نیست ، پرسیدم : چرا امشب شما را غمگین مى بینم ؟
گفت : پسرم من امشب از نزد خبیث ترین مردم آمدم ! گفتم : جریان چیست ؟ گفت : با معاویه تنها بودم ، به او گفتم : شما به آرزوى خود رسیده اید، اى كاش بساط عدالت پهن مى كردى و به مردم نیكى مى نمودى ، زیرا سن تو زیاد شده (و مرگت نزدیك است ) و اى كاش به حال برادران خود از بنى هاشم نظر مى كردى و صله رحم مى نمودى ، به خدا سوگند نزد آنها چیزى كه از آن بیم داشته باشى نیست .
معاویه گفت : هیهات هیهات ، هرگز هرگز، ابوبكر حكمرانى كرد و عدالت نمود!
و چنین و چنان كرد، بخدا سوگند نتیجه اى نداد جز اینكه پس از مرگ او، نامش نیز مرد، فقط مى گویند: ابوبكر.
به دنبال او عمر حكومت كرد و تلاش نمود و ده سال دامن گستراند، به خدا سوگند كه سودى نداد بیش از اینكه پس از مرگ او نامش نیز از بین رفت ، فقط مى گویند: عمر، پس از آن ، عثمان به قدرت رسید، هموكه هیچكس در نسب مانند او نبود!!
(خداوند بكشد دروغ و بى حیائى را) و كرد آنچه كرد و با او شد آنچه شد تا اینكه هلاك گردید و نامش نیز از بین رفت و كارهائى كه با او كردند نیز از بین رفت .
اما این هاشمى (منظورش پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله بود) هر روز (در اذان ) پنج با نام او را صدا مى زنند و مى گویند: اشهد ان محمدا رسول الله (صلى الله علیه و آله ) با این حال چه كارى دوام خواهد یافت اى بى مادر؟! (یعنى تا وقتى نام پیامبر باقیست فعالیت امثال معاویه و نام او و دیگران اثرى ندارد و دوام نیابد) آنگاه گفت :
دفنا دفنا یعنى چاره اى نیست جز اینكه نام پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله هم دفن شود، و نابود گردد (مثل دیگران ).
در زمان ماءمون وقتى این جریان را به او گفتند: فرمان داد تا بر منابر معاویه را لعن كنند ولى وقتى با اعتراض مواجه شد، مصلحت را در ترك آن دیدند.(138
پنج شنبه 5/6/1388 - 16:57
دانستنی های علمی
نكته دوم : شهادت حضرت قبل از معاویه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
اشاره دوم حضرت در این كلام نورانى ، این است كه حضرت خبر داد كه ایشان قبل از معاویه از دنیا خواهد رفت و اینكه معاویه بعد از ایشان ، زمام امور را بدست گرفته ، بر امور مسلط مى شود.
و این پیشگوئى را حضرت در برخى از موارد دیگر به صورت كنایه بیان كرده بود از جمله در محفلى فرمود: اى مردم ، ماه رمضان كه برترین ماههاست آمد، آسیاى حكومت در این ماه به حركت آید، آگاه باشید همانا شما امسال در یك صف حج مى كنید، و علامت آن این است كه من میان شما نیستم .
اصحاب حضرت با شنیدن این سخن مى فهمیدند كه حضرت خبر موت خود را مى دهد.(137)
پنج شنبه 5/6/1388 - 16:56
دانستنی های علمی
نفرین پیامبر اكرم علیه السلام و پرخورى معاویه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
در این خطبه حضرت به امورى تذكر داد از جمله اینكه معاویه اكول و شكم باره است ، و این حالتى بود كه در تاریخ براى او ثبت كرده اند.
گویند: آنقدر مى خورد كه خسته مى شد ولى سیر نمى شد و مى گفت : خسته شدم ولى سیر نشدم ! سفره را جمع كنید. او آنقدر شكم داشت كه وقتى مى نشست ، شكم او روى رانهایش مى افتاد! این بیمارى او به واسطه نفرین پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله بود، زیرا روزى حضرت ، شخصى را به دنبال معاویه فرستاد، او نیامد و گفت : مشغول غذا هستم ، بار دوم نیز به فرستاده حضرت همین را گفت و مشغول غذا شد، حضرت او را نفرین كرده فرمود:
((اللهم لا تشبع بطنه ؛ خدایا شكم او را سیر مگردان .))(131)
شاعر عرب در حق او گفته است :
و صاحب لى بطنه كالها ویه كان فى احشائه معاویة
یعنى : مرا رفیقى است كه شكم او مثل جهنم است ، تو گوئى در درون او معاویه است .(132)
ابن عباس مى گوید: من با بچه ها مشغول بازى بودم كه ناگاه پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله آمد، من پشت در پنهان شدم ، حضرت دست بر پشت من زد و فرمود: معاویه را بگو نزد من آید، من رفتم و برگشتم و گفتم : مشغول غذا خوردن است حضرت فرمود: خدا شكم او را سیر نكند.(133)
امام مجتبى علیه السلام در مجلسى فرمود: شما را به خدا و حرمت اسلام سوگند مى دهم آیا شما مى دانید كه معاویه نامه نویس جدّ من بود، روزى حضرت دنبال او فرستاد، فرستاده حضرت برگشت و گفت : مشغول خوردن است ، و این كار سه بار تكرار شد و هر بار فرستاده حضرت را رد مى كرد و او مى گفت : معاویه مشغول خوردن است ، پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله فرمود: خدا شكم او را سیر نكند!
آنگاه امام مجتبى علیه السلام به معاویه فرمود: آیا این حالت را در شكم خودت نمى یابى ؟!(134)
در ترجمه نسائى (135) كه از دانشمندان معتبر اهل سنت و صاحب سنن نسائى است نوشته اند: او در شام مدتى حدیث گفت و همواره از فضائل امیرالمؤمنین متذكر شده ، به او گفتند: (اینجا شام پایگاه بنى امیه است ) از فضائل معاویه بگو، او گفت : من براى معاویه فضیلتى نمى شناسم جز اینكه پیامبر به او فرمود: خدا شكم ترا سیر نكند، گویند اهل شام از این كلام برآشفتند و او را زیر دست و پا له كردند بطوریكه بیرون شهر جان داد.(1
پنج شنبه 5/6/1388 - 16:55
دانستنی های علمی
پیشگوئیهاى حضرت در مورد معاویه و عمال او

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
حضرت امیر علیه السلام در یكى از سخنرانیهاى خود كه به پیشگوئى آینده پرداخت فرمود:
آگاه باشید: بعد از من ، مردى گشاده گلو و شكم برآمده (معاویه بن ابى سفیان ) بر شما مسلط مى شود، هر چه مى باید مى خورد و دنبال چیزى است كه بدست نیاورد پس او را بكشید، گرچه هرگز نتوانید.
آگاه باشید به زودى آن مرد شما را بر دشنام دادن و بیزارى از من دستور مى دهد، پس اگر شما را به ناسزا گفتن بر من امر كرد و اجبار نمود، مرا دشنام دهید، كه براى من سبب رشد و براى شما موجب نجات است ، زیرا كه من به فطرت اسلام متولد شده ام و در ایمان و هجرت سبقت گرفته ام .(130)

پنج شنبه 5/6/1388 - 16:55
دانستنی های علمی
آنها از شما به این مقدار راضى نمى شوند

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
شیخ مفید رضوان الله علیه روایت كند كه حضرت امیر علیه السلام فرمود:
اى مردم من شما را به حق دعوت كردم ولى به من پشت نمودید و شما را با تازیانه تاءدیب نمودم (ولى نپذیرفتید و آنقدر سرسختى كردید) تا مرا عاجز نمودید.
بدانید كه به زودى بعد از من فرمانروایانى بر شما حكمرانى خواهند كرد كه از شما به این مقدار راضى نشوید تا اینكه شما را با تازیانه و آهن شكنجه كنند. همانا كسى كه در این جهان مردم را اذیت كند خداوند در آخرت او را عذاب كند و علامت این مطلب این است كه امیر یمن (بنام ) یوسف بن عمر بر شما مسلط شده و بر شما ستم مى كند...(129)
پنج شنبه 5/6/1388 - 16:54
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته