• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2429
تعداد نظرات : 346
زمان آخرین مطلب : 2950روز قبل
دانستنی های علمی
فضیلت فوق العاده زیارت حضرت رضا علیه السلام .

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
در روایت است كه مردى از نیكان خراسان خدمت حضرت رضا علیه السلام آمده عرض كرد: پیامبر اكرم علیه السلام را در خواب دیدم بمن فرمود: چگونه اید وقتى كه پاره تن من در میان شما دفن شود و امانت من دست شما سپرده شود و گوشت من در خاك شما پنهان گردد؟
حضرت رضا علیه السلام فرمود: آنكه در زمین شما مدفون مى شود من هستم ، آن امانت و آن گوشت پیامبر كه در خاك شما پنهان گردد منم ، هر كه مرا با معرفت زیارت كند و اطاعت مرا واجب بداند، من و پدران من در روز قیامت شفیع او خواهیم بود و اهل نجات خواهد گشت هر چند گناهان او به اندازه گناهان جن و انس باشد الحدیث . (191)
و در روایت دیگرى حضرت رضا علیه السلام فرمود: هیچ یك از ما اهل بیت نیست مگر آنكه كشته و شهید مى شود، گفتند: اى پسر پیامبر چه كسى تو را شهید مى كند؟ فرمود: بدترین خلق خداوند در زمان من ، مرا شهید مى كند به واسطه زهر، و دور از یار و دیار در زمین غریب مرا مدفون خواهد ساخت ، هر كه مرا در آن غربت زیارت كند خداوند پاداش ‍ صدهزار شهید و صدهزار صدیق و صدهزار حج كننده و عمره كننده و صدهزار جهاد كننده براى او بنویسد و در گروه ما باشد در قیامت ، و رفیق ما باشد در درجات بلند بهشت . (192)
و فرمود: زود باشد كه من با زهر جفا كشته شوم و در كنار هارون به خاك سپرده گردم ، خداوند تربت مرا محل تردد شیعیان و دوستان من قرار خواهد داد، هر كه مرا در این غربت زیارت كند، بر من واحب است كه در روز قیامت او را زیارت كنم ، سوگند به خدائى كه محمد صلى اللّه علیه و آله را به پیامبرى گرامى داشته و بر جمیع خلائق برگزیده است هر كه از شما شیعیان بر قبر من دو ركعت نماز گذارد البته مستحق آمرزش خداوند عالمیان شود در روز قیامت و به حق آن خداوندى كه بعد از پیامبر اكرم ما را به امامت گرامى داشته و به وصیت مخصوص گردانیده است ، سوگند مى خورم كه زائرین قبر من نزد خداوند در روز قیامت از هر گروهى گرامى ترند و هر مؤمنى كه مرا زیارت كند و در این راه قطره بارانى به او رسد البته خداوند متعال بدن او را بر آتش جهنم حرام گرداند.(193)
البته احادیث در فضیلت زیارت آن امام بزرگوار بسیار زیاد است و اگر كسى از این فرصت طلائى استفاده نكند بسیار جاى افسوس خواهد داشت ، كدام سفر زیارتى است كه به عظمت زیارت حضرت رضا علیه السلام باشد؟
پنج شنبه 5/6/1388 - 21:51
دانستنی های علمی
شهادت حضرت رضا علیهم السلام و دفن حضرت در زمین خراسان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
نعمان بن سعد گوید: امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
زود باشد كه مردى از اولاد من در زمین خراسان به زهر جفا كشته گردد، نام او نام من است و نام پدر او نام پسر عمران یعنى موسى مى باشد.
آگاه باشید: هر كه او را غربتش زیارت كند خداوند گناهان گذشته و آینده او را مى آمرزد اگرچه به تعداد ستارگان و قطرات باران و برگ درختان باشد.(190)
و مى دانیم كه امام هشتم حضرت على بن موسى علیه السلام به دست ماءمون عباسى با زهر جفا به شهادت رسید، ماءمون چنان حیله گر و متظاهر بود كه برخى باور نمى كردند این عمل ننگین توسط او صورت گرفته باشد ولى وقتى وجود حضرت رضا علیه السلام را براى خلافت خویش ناگوار دید دستور داد تا زهرى خطرناك را به نخ و سوزن درون مقدارى انگور قرار داده و به حضرت خوراند.
پنج شنبه 5/6/1388 - 21:51
دانستنی های علمی
مختصرى از تاریخ عمربن عبدالعزیز

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
عمربن عبدالعزیز بن مروان ، نوه مروان ملعون است كه در سال 99 هجرى بعد از سلیمان بن عبدالملك به وصیت او، خلیفه شد، از طرف پدر به بنى امیه و از مادر به عمربن خطاب مى رسد، او وقتى در خلافت مستقر شد عاملان بنى امیه را عزل كرد و مردمان صالح را به جاى ایشان نصب كرد، فدك را (كه توسط ابوبكر و حاكمان بعد از او غضب شده و ادامه داشت ) به خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بازگردانید (و با این كار عملا صحت ادعاى صدیقه اطهر و بطلان دعواى ابوبكر را اعلام نمود)
با اولاد امیرالمؤمنین مهربانى مى كرد، و همواو بود كه سب امیرالمؤمنین علیه السلام را منع كرد و با آنكه در زمان خلفاى قبل از او به شدت رواج داشت از میان برداشت . (187)
گویند در زمانى كه او در مسجد با مردم سخن مى گفت : یكى از كفار اهل ذمه علنا دختر او را خواستگارى كرد، عمربن عبدالعزیز گفت : در شرع اسلام تزویج با كافر جایز نیست ؟
جوان كافر گفت : پس چرا پیامبر به كافر دختر داد؟ عمربن عبدالعزیز گفت : كجا پیامبر به كافر دختر داده است ؟ جوان گفت : مگر پیامبر دختر خود فاطمه را به على بن ابیطالب نداده است ، مگر على داماد پیامبر نیست ؟
عمربن عبدالعزیز گفت : على كه كافر نبود، (بلكه اولین مسلمان و جهادگر در راه اسلام بود) جوان گفت : پس چرا او را بر روى منابر لعن مى كنید؟!
عمربن عبدالعزیز از جمعیت حاضر خواست پاسخ او را بدهند و چون جواب قانع كننده اى نداشتند دستور داد تا این روش زشت ممنوع شود و به جاى آن آیه ربنا اغفرلنا و لوالدینا و آیه ان اللّه یاءمر بالعدل و الاحسان خوابنده شود.
بارى او و اعمال و روش او با دیگران تفاوتى بسیار داشت و بعضى به همین جهت در مذمت او توقف كرده اند، گرچه به هر حال بخاطر غصب خلافت مذموم است .
بنى عباس وقتى گور بنى امیه را مى شكافتند، متعرض او نشدند، عده اى از شیعیان به مرثیه او نیز پرداخته اند، برخى او را مرحوم اهل زمین و ملعون اهل آسمان شمرده اند.
پنج شنبه 5/6/1388 - 21:49
دانستنی های علمی
پیشگوئیهاى حضرت در مورد معاویه و حجاج و عمربن عبدالعزیز

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
محدث قمى روایت كند كه امیرالمؤمنین علیهم السلام به اهل كوفه فرمود:
سوگند به آنكه دانه را شكافت و جاندران را آفرید، در پشت سر شما مردى است یك چشم و پشت كننده (كنایه از اینكه دنیا را مى بیند و به آخرت پشت كرده است ) او جهنمى است دنیوى ، هیچكس را باقى نگذارد و رها نكند (شاید منظور حضرت همان معاویه باشد) و بعد از او كسى مى آید درنده ، جمع مى كند و منع مى كند، آنگاه گروهى از بنى امیه بر شما حكومت كنند كه آخرین آنها بهتر از اول آنها نیست (امید بهبودى و خیرى نیست ) مگر یك مرد از ایشان (عمربن عبدالعزیز) اینها بلائى است آسمانى كه خداوند بر این امت مقرر كرده و حتما واقع مى شود.
نیكان شما را بكشد و اشخاص با راءفت را تبعید كند، گنجهاى شما را خارج نماید حتى اندوخته هاى شما را از میان حجله ها (یعنى زیور آلات زنان ) عذابى است كه به واسطه آنچه از امور خود ضایع كردید و صلاح دین و دنیاى خود را از بین بردید (مبتلا مى شوید) اى اهل كوفه به شما خبر مى دهم به آنچه مى شود قبل از آنكه واقع شود تا از آن حذر كنید، و آنانكه پند مى گیرند بترسند.
مى بینم شما را كه مى گوئید: على دروغ مى گوید همانطور كه قریش به پیامبر خود و سرور خویش ، پیامبر رحمت محمدبن عبدالله حبیب خداوند صلى الله علیه و آله و سلم گفت ، واى بر شما من بر چه كسى دروغ بندم ، بر خدا؟ من كه اولین عبادت كننده و موحد او (در میان مسلمانان ) هستم ! یا بر پیامبر خدا؟ من كه اولین كسى هستم كه به او ایمان آوردم و او را تصدیق و یارى نمودم .
نه به خدا قسم ، این سخن خدعه اى است از شما كه نیازى به آن ندارید، سوگند به شكافنده دانه و خالق انسان كه خبر (آنچه را گفتم ) پس از مدتى خواهید فهمید. (186)
مؤ لف گوید: در این خطبه شریفه گویا حضرت امیر علیه السلام به سه نفر اشاره خاص داشته است معاویه و حجاج و عمربن عبدالعزیز، در مورد معاویه و جنایات او نیاز به توضیح نیست و كم و بیش در این كتاب از آن سخن رفته است ، در مورد حجاج بعدا مقدارى سخن خواهیم گفت ، اما عمربن عبدالعزیز، حضرت در كلام خود به او اشاره فرمود و او را بنى امیه ستمگر استثناء نمود و فرمود: مگر یك مرد.
پنج شنبه 5/6/1388 - 21:49
دانستنی های علمی
معاویه پیروز مى شود، حجاج ستمگر بر شما مسلط مى شود

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
معاویه پس از نبرد صفین و جریان حكمین ، شروع نمود به قتل و غارت در بلاد اسلامى و مناطق تحت نفوذ حضرت امیر علیه السّلام ، سرداران سپاه خود را براى غارت به شهرها بسیج مى كرد، آنها مى رفتند و بر سر راه خود،
انسانهاى مظلوم را مى كشتند اموال را غارت و یا نابود كرده ، شهر و روستاها را در آتش مى كشیدند.
یكى از همین جنایتكاران ، بسر بن ابى ارطاة است كه در تاریخ در مورد جنایات او بسیار نوشته اند، وقتى بسر بن ابى ارطاة به من حمله كرد و آنجا را تصرف كرده و حاكم حضرت امیر علیه السّلام را اخراج نمود و جنایات متعددى در مكه و مدینه انجام شد، حضرت امیر علیهم السلام براى خطابه ایستاد و پس از حمد و ثناى الهى و درود بر پیامبر اكرم صلى اللّه علیه و آله فرمود: همانا بسربن ابى ارطاة بر یمن مسلّط شد، به خدا قسم نمى بینم این گروه را مگر اینكه به زودى به آنچه در دست شماست (حكومت اسلامى ) پیروز مى شوند، این پیروزى نه به جهت این است كه حق با آنهاست بلكه بخاطر اطاعت و استقامت این گروه است از صاحب (رهبر) خودشان و در مقابل نافرمانى شماست با من ، كمك آنها و دریغ شما، آباد كردن شهرهایشان و خراب نمودن شما. (یعنى اگر طرفداران حق سستى كنند، باطل بر آنها چیره مى شود و یا حیف كه اطاعت و استقامت اهل باطل از اطاعت و استقامت طرفداران حق بیشتر باشد).
به خدا قسم اى اهل كوفه دوست دارم شما را معاوضه كنم (با سپاه شام ) معاوضه اى مانند معاوضه ده دینار به یك دینار، سپس حضرت دست خود را بلند نموده گفت :
خدایا من سبب رنجش اینها شده ام (من اینها را از كثرت اصرار و دعوت به حق ملول كرده ام ) اینها نیز مرا ملول كرده اند، من از ایشان به ستوه آمدم و ایشان نیز از من به ستوه آمدند (هر دو طرف از هم رنجیده شدیم ) خدایا براى من بهتر از ایشان نصیب نما و براى آنها بدتر از من مقرر نما.
بار الها تعجیل فرما در (عذاب ) اینها به واسطه جوان ثقفى ، آن مرد متكبر كه (اموال را) حیف و میل كند، میوه هاى ایشان را بخورد و لباسشان را بپوشد (بر تمامى دارائى آنها مسلّط شود) واى بر شما از آن احكام جاهلیت ، او از نیكوكار شما نمى پذیرد و از گنهكار نگذرد. كسى كه این سخنان را گزارش نموده گوید: وقتى حضرت این سخنان را مى فرمود هنوز حجاج (همان جوان خونریز ثقفى ) متولد نشده بود.(185)
مؤ لف گوید: چقدر غم و غصه و ناراحتى در دل حضرت امیرعلیهم السلام جمع شده بود كه اینگونه بر مردم كوفه نفرین نمود، و همچنانكه بعدا خواهیم دید، سخنان حضرت به حقیقت پیوست و مردم عراق مبتلا به حاكمان ستمگر مخصوصا جوان ثقفى یعنى حجاج شدند.

پنج شنبه 5/6/1388 - 21:48
دانستنی های علمی
این سستى پس از من به ذلت همگانى مى رسید

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
مردم كوفه و عراق بعد از جریان صفین و حكمین ، نسبت به جنگ به خاطر خسارات و تلفات سنگینى كه به آنها وارد آمده بود از جنگ رویگردان شدند و سستى و زبونى و دنیاطلبى را پیش گرفتند و هر چه حضرت امیر علیه السّلام آنها را به جنگ با معاویه و سركوب او تشویق مى نمودند تاءثیرى نداشت مگر براى اندكى ، به همین جهت است كه حضرتش از مردم كوفه به سختى گلایه نمود و آنها را از عاقبت این سستى بر حذر داشت .
در یكى از سخنان خویش فرمود: با كدام رهبر بعد از من خواهید جنگید، از كدام خانه بعد از خانه خود دفاع مى كنید؟ بدانید كه شما (با این سستى ) بعد از من به ذلت همگانى مبتلا شده و با شمشیر برنده و روش ‍ زشت مواجه مى شوید، به گونه اى كه ستمگران این اعمال را بعنوان یك سنت (طولانى ) اجرا خواهند نمود.(184)
و تاریخ نشان داد كه شیعیان عراق بعد از حضرت دچار چه سختیها و شكنجه هاى دردناك گردیدند
پنج شنبه 5/6/1388 - 21:46
دانستنی های علمی
معاویه نمى میرد تا آنكه صلیب برگردن آویزد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
علامه مجلسى قدس سرّه روایت كند كه امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: پسر هند (یعنى معاویه ) نمى میرد تا اینكه صلیب برگردن خود آویزان كند و همچنان شد كه حضرت فرموده بود.
علامه مجلسى ره سپس از مناقب نقل مى فرماید كه : این روایت را احنف بن قیس و ابن شهاب زهرى و اعثم كوفى و ابوحیان و ابوالثلاج نیز نقل كرده اند. (182)
صاحب حدیقة الشیعة از كتاب مصابیح نقل كرده است كه پیامبر اكرم علیهم السلام فرمود: ((یموت معاویة على غیر ملتى ؛ معاویه مى میرد بر دینى غیر از دین من .))
احنف بن قیس گوید: من وقتى از امیرالمؤمنین علیه السلام شنیدم كه مى فرمود: معاویه بر دین اسلام نخواهد مرد، در دلم این امر مى خلید كه این مساءله چگونه خواهد بود؟ تا آنكه به حسب اتفاق به شام رفتم ، شنیدم كه معاویه رنجور است ، رفتم به عیادت او، دیدم روى به دیوار خوابیده است ، به سینه او دست زدم ، دستم به بتى خورد كه در گردن آویخته بود.
معاویه متوجه من شد وقتى مرا گریان دید گفت : (چرا گریه مى كنى ) من امروز حالم بهتر است ، گفتم : گریه من به این جهت است كه از على بن ابى طالب شنیدم مى فرمود: معاویه در حالى مى میرد كه بت در گردن اوست .
معاویه گفت : دكتر به من دستور داده و به من گفته است این بت نیست ، در گردن خود بیاویز كه برایت سودمند است ، احنف گوید: از نزد معاویه بیرون آمدم هنوز به خانه نرسیده بودم كه آوازه مرگ معاویه از هر طرف بلند شد قاضى القضا اهل سنت نیز گفته است : معاویه در حالى مرد كه از بت توقع شفاعت داشت و دیگرى از آنها بنام ماءمونى در كتاب خود، حدیث آویزان كردن بت را در هنگام مرگ توسط معاویه ، مورد اتفاق دانسته است .(183)

پنج شنبه 5/6/1388 - 21:46
دانستنی های علمی
نمى میرد تا فرمانرواى امت شود

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
امیرالمؤمنین علیه السلام در جنگ صفین در میان لشكر خود متوجه غوغائى شد، مردم به جنب وجوش آمده بودند، حضرت از علت آن سؤ ال نمود، گفتند: معاویه كشته شده است . حضرت فرمود: نه ، قسم به آنكه جانم به دست (قدرت ) اوست او نمى میرد تا اینكه امیر این امت شود و همه با او بیعت كنند.
عرض كردند: (اكنون كه مى دانید او پیروز خواهد شد) چرا با او مى جنگید؟ فرمود: تا عذرى باشد میان من خداوند (یعنى انجام وظیفه و اتمام حجت بر مردم و روشن شدن حق را باطل و طرفداران آن دو).
در روایت دیگرى سوارى از شام خبر مرگ معاویه را آورد، او را نه نزد حضرت آوردند، حضرت فرمود: آیا خودت شاهد مرگ معاویه بودى ؟ با كمال تعجب گفت : آرى خاك هم بر او ریختیم ! حضرت فرمود:
دروغ مى گوید، گفتند: از كجا فهمیدید كه دروغ مى گوید؟ فرمود: او نمى میرد تا اینكه چنین و چنان كند و مقدارى از كارهاى معاویه را حضرت بیان كرد، گفتند: پس چرا با او مى جنگید؟ فرمود: براى (اتمام ) حجّت . (181)

پنج شنبه 5/6/1388 - 21:45
دانستنی های علمی
ابومسلم طرفدار اهل البیت علیهم السلام نبود

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
صاحب حدیقة الشیعة گوید: ابومسلم از هنگام قیام تا زمانى كه كشته شد ششصد هزار نفر را كشته بود به جز آنها كه در صحنه هاى جنگ كشته بود، در زمان سردارى او بسیارى از شیعیان به قتل رسیدند، به دستور او نبیره جعفر طیار را كشتند، ابوسلمه خلال را به خاطر نامه اى كه به امام صادق علیهم السلام نوشته بود دستور داد تا كشتند.
سلیمان كثیر را به واسطه آنكه به اولاد امیرالمؤ مین علیهم السلام تمایل داشت به دست خود به قتل رسانید، نبیره امام سجاد را نیز كشت و اخبار در مذمت او بسیار است . سپس روایتى را از احمدبن محمدبن عیسى نقل مى كند كه گوید نزد حضرت رضاعلیه السلام با عده اى از اصحاب حضرت نشسته بودم كه محمدبن ابى عمیر وارد شد، سلام كرد و نشست سپس گفت :
اى پسر پیامبر، خداوند مرا فداى تو گرداند نظر شما در مورد ابومسلم مروزى كه در زمان مروان قیام كرد چیست ؟
حضرت فرمود: نام او در دفترى است كه نام دشمنان ما، بنى امیه و دیگران در آن است . راوى پرسید: گروهى از مخالفین مى گویند او از شیعیان شماست ، حضرت فرمود: دروغ مى گویند و گناه مى كنند خداوند ایشان را لعنت كند، ابومسلم نسبت به ما و شیعیان ما به شدت عناد و دشمنى داشت ، هر كه او را دوست دارد ما را دشمن داشته و هر كه از او قبول كند بر ما رد كرده است ، هر كه او را مدح كند ما را بدگوئى كرده است ، اى پسر ابى عمیر هر كه مى خواهد از شیعیان ما باشد باید از او بیزارى جوید و هر كه از او بیزارى نجوید از ما نیست و ما از او در دنیا و آخرت بیزاریم . (180)

پنج شنبه 5/6/1388 - 21:44
دانستنی های علمی
سرانجام فجیع و عبرت آمیز ابومسلم خراسانى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
اما ابومسلم خراسانى او مردى بسیار خونریز بود به گونه اى كه تعداد كشته شده هاى به دست او را در جریان قیام كه با شكنجه كشته بود تا صدها هزار نفر شمارش كرده اند.
ابومسلم با اینكه در زمان سفاح ، اقدام به قتل ابوسلمة اولین وزیر بنى عباس كرده بود اما چون حقى عظیم بر دولت بنى عباس داشت ، سفاح با او كارى نداشت ، بلكه او را احترام مى كرد، تا اینكه سرانجام در 25 شعبان سال 137 به دستور منصور عباسى كشته شد، زیرا میان آنها كدورتى پدید آمد، گویند ابومسلم مدعى خلافت بود و بعد از مكاتبات بسیارى كه میان آن دو رد و بدل شد، سرانجام ابومسلم به دیدار منصور شتافت ، منصور دست به حیله زد و دستور داد مردم به استقبال او روند، استقبال خوبى از او به عمل آمد، ابومسلم به نزد منصور آمد و دست او را بوسید.
منصور به او اجازه داد مرخص شود و سه روز استراحت كند و نظافت نماید، فردا مردى بنام عثمان بن نهیك و چهار نفر از نگهبانان را خواسته گفت : هرگاه من در كف دست خود را به هم زدم ، خارج شوید و ابومسلم را بكشید.
وقتى ابومسلم به نزد منصور شتافت ، منصور شروع كرد راجع به برخى كارهاى گذشته وى اعتراض كردن و در هر مورد ابومسلم توضیح مى داد، وقتى سرزنش منصور طولانى شد، ابومسلم گفت : اینگونه نباید با من صحبت شود بعد از آنهمه سختیها و كارهائى كه من كردم و سوابقى كه (براى حكومت بنى عباس ) دارم .
منصور در حالى كه خشمگین بود گفت : اى پسر زن خبیث ، اگر به جاى تو كنیزى بود كافى بود، تو در سایه دولت ما فعالیت كردى ، اگر كار دست تو بود، قدرت هیچ اقدامى نداشتى .
ابومسلم به عنوان كرنش دست منصور را بوسید و عذرخواهى كرد، منصور گفت : همانند امروز ندیدم ، به خدا كه این كار تو فقط خشم مرا افزون كرد.
ابومسلم گفت : این سخن را رها كن من جز از خدا نمى ترسم ، منصور از این سخن برآشفت و او را بدگوئى كرد و دست بر هم زد، نگهبانان بر او حمله كردند، ابومسلم گفت : اى امیر مؤمنان مرا براى (دفاع در مقابل ) دشمنت نگه دار، منصور گفت : خدا مرا در آن زمان نگه ندارد، آیا دشمنى دشمن تر از تو براى من هست ؟ آنگاه نگهبانان در حالى كه ابومسلم فریاد مى زد، العفو، او را كشتند. منصور گفت : آیا الآن كه شمشیرها تو را در برگرفته تقاضاى عفو دارى ؟ (178)
گویند: ابومسلم مى گفت : سرگذشت من با عباسیان همانند مردى صالح است كه استخوان شیرى دید، دعا كرد تا خداوند او را زنده كند، چون شیر زنده شد گفت :
تو بر من حق بزرگى دارى ولى مصلحت آن است كه تو را بكشم زیرا تو مردى مستجاب الدعوة هستى ، شاید دوباره دعا كنى تا خداوند مرا بمیراند یا شیرى قوى تر بیافریند و سبب ضرر من شود.
اكنون كه عباسیان به سبب من قوى شدند، مصلحت ایشان در كشتن من است . گویند: ابومسلم در سرزمین عرفات دعا مى كرد و مى گفت : خدایا از گناهى توبه مى كنم كه گمان ندارم مرا بیامرزى ، به او گفتند: آیا بر خداوند سخت است آمرزش آن ؟ گفت : من لباس ستمى را بافته ام كه تا دولت بنى العباس برجاست ادامه دارد، چه بسیار فریاد مظلومى كه چون زیر بار ستم قرار گیرد مرا لعنت خواهد كرد، آیا مردى كه این همه دشمن دارد چگونه آمرزیده مى شود؟(179)

پنج شنبه 5/6/1388 - 21:44
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته