• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 15639
تعداد نظرات : 1110
زمان آخرین مطلب : 4005روز قبل
اهل بیت

ویل دورانت که کتاب نفیس تاریخ تمدن را نوشته است در همان کتاب به تجلیل حسین از طرف پیروانش بعد از قرن ها اشاره می کند: «شیعیان در کربلا در جایی که حسین (ع) به قتل رسیده به یادگار وی زیارتگاه بزرگی ساخته اند و هنوز هم هر ساله حادثه غم انگیز قتل وی را نمایش می دهند و عزاداری می کنند و از یادگار علی و دو فرزندش حسن و حسین (ع) تجلیل به عمل می آورند».

http://www.ashoora.ir

پنج شنبه 2/9/1391 - 23:38
اهل بیت

این نویسنده آلمانی که کتاب «خداوند علم و شمشیر»را در مورد حضرت علی نوشته است در مورد امام حسین می نویسد که امام علی (ع) به پسرش مأموریت داد که با ایرانیان (اسیران ) صحبت نماید و قرآن و معنی آن را آموزش دهد چرا که فارسی را به خوبی می دانست .

http://www.ashoora.ir

پنج شنبه 2/9/1391 - 23:37
اهل بیت

به مسئله ای تازه در تاریخ اشاره می نماید که حکایت از ارتباط ایرانیان با امام حسین دارد که نماینده امام حسین در پنج فرسخی کوفه در محلی به نام «سلوجی » برای ایرانیان به زبان فارسی سخنرانی کرد و حکومت یزید را برای ایرانیان افشاء نمود.

«در 17 رجب سال شصتم هجری نماینده امام حسین (ع) در سلوجی نطقی به زبان فارسی نمود... از روزی که یزید به جای پدر در دمشق نشست فسق و فجور در دستگاه علنی شد... در آمد بیت المال فقط صرف پرداخت مستمری کسانی می شود که می توانند وسائل فسق و فجور یزید را فراهم نمایند و زن های بیوه و یتیمانی که شوهر و پدرشان در جنگ کشته شده اند در بلاد اسلامی تکدی می کنند و هیچکس به فکر تأمین زندگی آن ها نیست . احترام خانواده نبوت رفته ،... حسین (ع) مشاهده می نماید حکومت ظلم و فساد عن قریب اسلام را از بین خواهد برد تصمیم گرفته است ... برای نجات اسلام از ظلم و ستم اقدام کند.»

http://www.ashoora.ir

پنج شنبه 2/9/1391 - 23:36
اهل بیت

امام، برترین و دقیق ترین برنامه ریزی نظامی در آن روزگار را طرح ریزی نمود و جبهه ی خود را به صورت برجسته و شگفت انگیز، منظم ساخت و اردوگاه خود را در محافظت شدیدی قرار داد.

آن حضرت در تاریکی شب، به همراه «نافع بن هلال» خارج شد و به ناهمواریهای اطراف نظر انداخت و آنها را به دقت بررسی کرد تا مبادا در هنگام جنگ، کمینگاهی برای دشمنان گردند، آنگاه به یارانش دستور داد تا این اقدامات را انجام دهند:
اول: چادرها، و از آن جمله خیمه های هاشمیان و یاران را به یکدیگر نزدیک سازند، به نظر ما آنها در چندین ردیف از هر طرف بودند نه یک ردیف تنها و علت این اقدام این بود که راهی برای نفوذ دشمن و گذشتن از میان آنها وجود نداشته باشد (1) .

دوّم: کندن خندقی در پشت چادرها که در اطراف خیمه های خویشان و خانواده ی آن حضرت بود و پر کردن آن باهیزم تا هنگام جنگ، آتش زده شود (2) ، علت این دستور به جهات زیر بوده است:

الف- برای اینکه خانواده هایشان در هنگام عملیات جنگی از دشمن در امان باشند؛ زیرا دشمن نمی تواند از آتش بگذرد و بر آنها بتازد.
ب- روبه رو شدن با دشمن از یک سمت و متعدد نبودن جبهه های جنگی، با توجه به اندک بودن یاران امام، اگر این چاره جویی نبود، دشمن از چهار طرف آنها را محاصره می کرد و در مدت اندکی آنان را نابود می ساخت و جنگ یک روز کامل به طول نمی انجامید.


اینها بعضی از نقشه هایی است که امام آنها را به کار برد که بر آگاهی کامل آن حضرت به برنامه ریزیهای نظامی و آشنایی ایشان با مسایل دقیق آنها دلالت دارد.

امام حسین و سرکشی به تپه ها و گردنه های اطراف

بهبهانی گوید:
شبی امام حسین علیه السلام از خیمه ها بیرون آمد و دور شد. نافع بن هلال (3) شمشیر خود را برداشت و به سرعت خود را به امام رساند. دید که آن حضرت تپه ها و بلندیهای مشرف به خیمه گاه را بررسی می کند. به پشت خود نگاه کرد و مرا دید. پرسید: کیستی؟ نافع گفت: منم فدایت شوم! بیرون آمدن شبانگاه تو به طرف لشکرگاه این طغیانگر نگرانم ساخت. فرمود: هلال! بیرون آمده و این تپه و بلندیها را بررسی می کنم تا مبادا پناهگاهی برای حمله به خیمه گاه ما در روز نبرد باشد. آنگاه درحالی که دست چپ مرا گرفته بود برگشت فرمود: به خدا که این همان وعده ی تخلف ناپذیر است. سپس فرمود: نافع! نمی خواهی از بین این دو کوه، هم اینک راه خود را گرفته و بروی و خود را نجات دهی؟ نافع به پای حضرت افتاد و عرض کرد: مادر نافع، به عزایش
بنشیند، سرورم! شمشیرم را به هزار و اسبم را به هزار خریدم. از تو جدا نمی شوم تا آنکه این دو از رفتن و بریدن بازمانند. آنگاه از من جدا شد و به خیمه ی خواهرش رفت. به امید آنکه زود بیرون آید. کنار خیمه ایستادم. خواهرش از او استقبال کرد و برایش پشتی گذاشت. نشست و با خواهر محرمانه سخن گفت. چیزی نگذشت که زینب به گریه افتاد و صدایش بلند شد: وای برادرم! شهادت تو را می بینم. سرپرستی این مشت زنان و کودکان هم به گردن من می افتد. این گروه هم آنچنان که می دانی با ما کینه ای دیرینه دارند. امتحانی سخت است. شهادت این جوانان برگزیده و ماههای بنی هاشم بر من سخت است. آنگاه پرسید: آیا یارانت را آزموده ای؟ من بیم دارم هنگام نبرد، تو را تنها گذارند. امام گریست و فرمود: به خدا قسم آنان را آزموده ام. آنان جز دلیرمردان نجیب نیستند که همچون انس کودک به شیر مادر، با مرگ مأنوس و همدمند.
چون نافع آن سخنان را شنید، دلش سوخت و گریست و راه خود را به طرف خیمه ی حبیب بن مظاهر انداخت. او را دید که نشسته و شمشیرش در دست اوست. سلام داد و بر در خیمه نشست. حبیب پرسید: نافع! برای چه بیرون آمده ای؟ نافع ماجرا را گفت. حبیب گفت: به خدا اگر انتظار فرمان امام نبود، همین شبانه بر آنان می تاختم. نافع گفت: حبیب من! حسین را در حال نگرانی خواهرش نزد وی گذاشتم. فکر می کنم زنان دیگر هم مثل زینب در حسرت و بیم، باشند. می خواهی یارانت را جمع کنی و با زنانی سخنی بگویی که دلشان آرام شود و بیمشان برود؟ صحنه ای از حضرت زینب دیدم که قرار از من ربود. حبیب گفت: باشد.
حبیب از سویی و نافع از سوی دیگر رفت. یاران را صدا کردند، همه از خیمه هایشان بیرون آمده و جمع شدند. وی به بنی هاشم گفت: شما به خیمه هایتان برگردید، چشمانتان بی خواب مباد! آنگاه خطاب به اصحاب گفت: ای غیرتمندان! ای شیرمردان! نافع چنین و چنان خبر می دهد. خواهر پیشوایتان را دیده که با دیگر افراد خانواده، گریان و هراسانند. خبر دهید که چه تصمیمی دارید؟ همه شمشیرها برکشیدند و عمامه ها از سر برگرفتند و گفتند: حبیب! به خدایی قسم که ما را با این موقعیت، شرافت بخشید. اگر این گروه حمله کنند، سرهایشان را درو می کنیم و آنان را خوار و ذلیل به نیاکانشان ملحق می سازیم و به سفارش پیامبر خدا درباره ی فرزندان و دخترانش عمل می کنیم. گفت: پس با من بیایید. برخاست و راه افتاد. آنان هم در پی او، تا آنکه بین طنابهای خیمه ها ایستاد و صدا زد: ای خاندان ما! ای سروران ما! ای خاندان رسول خدا! اینک این تیغهای جوانان شماست. سوگند خورده اند که جز در گردن بدخواهان شما فرو نبرند و این نیزه های جوانان شماست که قسم خورده اند جز در سینه های آنان که جمع شما را پریشان
می کنند وارد نکنند.
حسین علیه السلام به زنان فرمود: نزد آنان بیرون روید ای خاندان خدا. زنان همه بیرون آمدند، در حالی که نالان بودند و می گفتند: ای پاکمردان! از زنان فاطمی پشتیبانی کنید. چه عذری خواهید داشت روز دیدار با جدمان رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم اگر ما از آنچه بر ما فرود آمد شکایت کنیم. آن حضرت بگوید: مگر حبیب و یارانش حاضر نبودند و نمی دیدند و نمی شنیدند؟
به خدا قسم آنان چنان ضجه زدند و نالیدند که اسبهایشان به آن صدا گرد آمدند و شیهه کنان این سو و آن سو می رفتند. گویا هر یک، سوار و صاحب خود را صدا می زد. (4) .

پاورقی


(1) در برخی منابع، هلال بن نافع آمده است.
(2) الدمعة الساکبة، ج 4، ص 273.

(3) البدایة والنهایة 177 /8.
(4) وسیلة المآل فی مناقب الآل، ص 190. البدایة والنهایة 187 /8.

http://www.ashoora.ir

پنج شنبه 2/9/1391 - 23:35
اهل بیت

از مراسم سنتى عزادارى براى سید الشهدا«ع‏» و دیگر ائمه مظلوم،كه همراه نوحه‏خوانى و با آهنگى خاص بر سر و سینه مى‏زنند،گاهى هم سینه خود را لخت كرده،بر آن‏مى‏زنند.اصل این سنت،بویژه در میان عربها رواج داشته است.بعدها به صورت موجوددر آمده كه با انتخاب نوحه‏هاى سنگین،حركات دست‏بر سینه مى‏خورد.به فردى هم كه‏بر سینه خود زده، عزادارى مى‏كند،«سینه زن‏»مى‏گویند.

اینگونه نوحه‏گرى،ابتدا بصورت فردى بوده،اما با مرور زمان به شكل گروهى ودستجات سوگوارى در آمده است.«دسته گردانى و سینه زنى و نوحه خوانى كه در زمان‏صفویه رایج‏شده و توسعه پیدا كرده بود،در عصر قاجاریه با توسعه و تجمل بیشتر درپایتخت رواج داشت...دسته گردانى در عصر قاجار،بویژه در زمان ناصر الدین شاه با آداب و تشریفات و تجمل بسیار برگزار مى‏شد.

دسته‏هاى روز با نقاره و موزیك جدید وعلم و بیرق و كتل،و دسته‏هاى شب با طبقهاى چراغ زنبورى و حجله و مشعل به راه‏مى‏افتاد و در فواصل دسته سینه‏زنها با آهنگ موزون سینه مى‏زدند.نوحه خوانى و سینه‏زنى حتى در اندرون شاهان قاجار،بین خانمهاى اندرون نیز متداول بود...» (1)

پى‏نوشت:

1- موسیقى مذهبى ایران،ص 26.

http://www.ashoora.ir

پنج شنبه 2/9/1391 - 23:34
اهل بیت

برای این که ثابت شود، قیام ابا عبدالله (ع) بر اساس تعالیم روح بخش قرآنی صورت گرفته وبرخواسته از عمل به کلام خداوند است در این زمینه آیاتی را که توجیه گر کارهای امام حسین (ع) در ابعاد متفاوت می تواند باشد مورد بررسی قرار می دهیم . در این رابطه می توان به چند نکته اشاره کرد:
1. هجرت و حرکت امام : قرآن کریم درباره هجرت وسبب آن می فرماید:(والذین هاجروا فی الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنهم فی الدنیا حسنة ولاجر الاخرة اکبر لوکانوا یعلمون )؛ آنها که پس از ستم دیدن ، در راه خدا هجرت کردند، در این دنیا جایگاه (و مقام ) خوبی به آنها می دهیم ؛ وپاداش آخرت ، از آن هم بزرگتر است اگر می دانستند.» بی تردید، هنگامی که امام ، در مدینه حضور داشت از طرف حاکم مدینه در اثر فشار یزید،مورد بی مهری قرار گرفت ومنزلت وشخصیت حضرت مورد توجه قرار نگرفت . از این رو،امام با مشاهده ظلم تصمیم گرفت به مکه برود. در مکه نیز از طرف مأموران دولتی درمعرض ترور و قتل واقع شد وبرای اجتناب از شکسته نشدن حرمت کعبه ومکه ، به کوفه رفت و در میانه راه کوفه وکربلا، با مشاهده آزار واذیت خلافت باز قصد هجرت به مکه و مدینه را می کند که با مخالفت مأموران نمی تواند بدان جامه عمل بپوشاند.


2. نپذیرفتن خلافت یزید از سوی امام (ع) شکی نیست که این امر به این سبب بودکه معاویه ، حق تعیین جانشین را نداشت و یزید فاقد مشروعیت سیاسی و اجتماعی بود وحق نداشت از امام بیعت بگیرد واین همان ظلم بزرگ واجحافی بود که در حق امام داشت اعمال می شد. روشن است که امام این حق را داشت که از حقوق خود دفاع بکند و فریاد خود را به اذهان مردم برساند وچاره ای برای اطلاع رسانی وآگاه سازی مردم جزقیام و مخالفت علنی و ظاهری با دستگاه وقت نداشت .


قرآن می فرماید: (لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم وکان الله سمیعاً علیماً)؛ خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدی ها (ی دیگران ) را اظهارکند، مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا وداناست .» بر اساس این آیه ،امام حق داشت که بدی های یزید و اعوان وی را برملا سازد وستم های آنها را به گوش مردم برساند.
خداوند می فرماید: (اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا وان ّ الله علی نصرهم لقدیر)؛ به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده ، اجازه جهاد داده شده است ؛ چرا که مورد ستم قرار گرفته اند؛ وخدا بر یاری آنها تواناست .
3. تکرار دوران جاهلی واطلاع رسانی امام : پس از رحلت رسول خدا (ص)، افرادی که ریشه در سنن ورسوم جاهلی داشتند، بسیار تلاش می کردند که سنن گذشته خود را احیا کنند. گفتنی است که با تأمل در حوادث به خوبی روشن می گردد که این فرایند، روز به روز داشت به هدف خود نزدیکتر می شد تا جایی که توانست موروثی کردن تعیین خلیفه را نهادینه کند و در تقسیم بیت المال تبعیض روی دهد وحتی تبعیض قومی و نژادی را مشروعیت بخشد.
در چنین موقعیتی است که هشدار وپیش گویی قرآن کریم در ترسیم وضعیت آینده جامعه یعنی سال یازدهم هجری وسال های بعد از آن ، مصداق پیدا می کند. قرآن کریم در این ارتباط می فرماید: (و ما محمد الاّ رسول قد خلت من قبله الرسل أفائن مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم ومن ینقلب علی عقبیه فلن یضرّ الله شیئا وسیجزی اللهالشاکرین )؛ محمد (ص) فقط فرستاده خداست ؛ وپیش از او، فرستادگان دیگری نیزبودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب بر می گردید؟! (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیت و کفر بازگشت خواهید نمود؟!) وهر کس به عقب باز گردد، هرگز به خداضرری نمی زند؛ و خداوند به زودی شاکران (و استقامت کنندگان ) را پاداش خواهد داد.
علّت این امر، این است که امام حسین (ع) در ترسیم وضعیت زمان خود می فرماید: «ان السنة قد امیتت وان ّ البدعة قد احییت »؛ سنت وروش پیامبر مرده است و بدعت های جاهلی دیگرباره احیا شده اند.
در همچو وضعیتی ، روشن است که وظیفه امام طبق فرمایش قرآن کریم جز استقامت و مقاومت در برابر بدعت ها چیز دیگر نمی تواند باشد. این در حالی است که قرآن کریم می فرماید: (فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً)؛ «خداوند مجاهدان را بر نشستگان پاداش عظیمی برتری بخشیده است .
4. برقراری حکومت طاغوت واجتناب امام از آن : بی گمان طبق حدیث پیامبر (ص) خلافت بر آل ابوسفیان وطلقا حرام بود. اما از آنان ، افرادی چون معاویه ، یزید، مروان و ابن زیاد به حاکمیت رسیدند وبا این کار خلاف فرمایش پیامبر (ص) عمل کردند و بدین صورت نشان دادند که مصادیق بارزی از طاغوت هستند، چرا که اگر از آنان نبودند پیامبر از رسیدن آنها به حکومت ممانعت به عمل نمی آورد.
قرآن کریم درباره افراد طاغوت می فرماید: (لقد بعثنا فی کل امة رسولاً ان اعبدواالله واجتنبوا الطاغوت )؛ ما در هر امتی رسولی بر انگیختیم که خدای یکتا را بپرستید؛و از طاغوت اجتناب کنید.» به همین منظور امام حسین (ع) در نامه ای به معاویه ،می نویسد: «و ما اعلم فتنه اعظم من ولایتک هذه الامة ؛ من فتنه ای سهمگین تر از حکومت تو بر این امت سراغ ندارم .
آن حضرت درباره یزید، که به گفته مورخان در قرآن ستیزی و محور آثار اسلام و احکام دین کاملاً بی پروا بود، می فرماید: «باید با اسلام خداحافظی کرد که امت اسلامی به فرمانروایی چون یزید گرفتار آمده است .».
حال چگونه ممکن است که با این شرایط پیش آمده ، امام (ع) کنار بیاید و در برابر این وضعیت چیزی نگوید واقدامی انجام ندهد؟ از این رو، امام بر اساس آیه فوق برای خود وظیفه دید که از طاغوت وقت ، لب به اعتراض بگشاید و تنها حاکمیت الهی راپذیراگردد.

http://www.ashoora.ir

پنج شنبه 2/9/1391 - 23:33
اهل بیت

آثار و بركات مرقد شریف و حرم مطهر سیدالشهدا (ع) عبارتند از:

1- مرقد حسینى ، نیروبخش است
با ذكر اجمالى تحولاتى كه در عمارت مرقد مطهر امام حسین (ع) صورت گرفته است به خوبى معلوم مى‏گردد كه زیارت قبر آن حضرت در مبارزه با حكومت بنى عباس تأثیر مهمى داشته است ، و به همین دلیل بود كه عباسیان قبر آن امام را دشمن خود مى‏دانستند و به ویرانى آن دست مى‏زدند ، زیرا این قبر شریف به مركز تجمع مخالفان و مبارزان تبدیل شده بود.
مشاهده مزار و مرقد شهیدان كربلا و به نظر در آوردن آن مصائب جانگذار ، حالت بیننده را دگرگون ساخته و استقامت حال او را به هم زده و وارونه مى سازد، كه چگونه عده‏اى قلیل در مقابل جمعى كثیر و سپاهى مجهز و مهیا تن به مرگ داده و روى عقیده و ایمان خود ثبات قدم داشته و تا آخرین قطره خون خود مبارزه و جانفشانى نمودند.

2- محل نزول فرشتگان الهى
امام صادق (ع) فرمود: «ما بین قبر حسین (ع) تا آسمان، محل رفت و آمد فرشتگان الهى است ». (1)
و نیز فرمود: «قبر حسین بن على (ع) بیست ذراع در بیست ذراع است . آن باغى از باغهاى بهشت ، و محل عروج فرشتگان به آسمان مى‏باشد هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسلى نیست جز آنكه از خدا مى‏خواهد كه او را زیارت كند پس گروهى فرود مى‏آیند و گروهى بالا مى‏روند» (2).
3- نماز قبول مى‏شود
اگر انسان زائر ، حق امام را شناخته و با معرفت و ولایت او در كنار قبر مطهرش نماز گذارد ، مورد قبول حق تعالى قرار مى‏گیرد . چنانكه امام صادق (ع) در شأن و مقام كسى كه به مرقد و بارگاه شریف حضرت مشرف شده و نماز بخواند ، فرمود: «خداوند متعال اجر نمازش را قبولى آن قرار مى‏دهد» (3)

4- تمام خواندن نماز
حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمود: «نماز در چهار مكان تمام خوانده مى‏شود (یعنى اگر چه از حد مسافت شرعى هم بیشتر باشد اما شكسته نمى‏شود) : 1- مسجد الحرام (مكه) ، 2- مسجد الرسول (مدینه)، 3- مسجد كوفه، 4- حرم امام حسین (ع) » (4)
و نیز روایت شده كه «ابن شبل» از امام صادق (ع) پرسید: آیا قبر امام حسین (ع) را زیارت كنم ؟ فرمود: پاك و خوب زیارت كن و نمازت را در حرمش تمام بخوان . پرسید نمازم را تمام بخوانم؟ فرمود: تمام. عرض كرد : بعضى از اصحاب و شیعیان شكسته مى‏خوانند؟ فرمود: اینان دو چندان عمل مى‏كنند » (5)
لذا چنانكه در رساله‏هاى عملیه نیز آمده است ، در حرم امام حسین (ع) مى‏توان نماز را، هم شكسته خواند و هم به بركت آن حضرت تمام بجا آورد.

5- اجابت دعا و برآورده شدن حاجت
خداوند سبحان در ازاى ایثار و فداكارى سیدالشهدا (ع) و تحمل هرگونه سختى چون تشنگى و غم و اندوه فراوان براى حفظ اسلام، در مرقد شریفش بركاتى را قرار داده كه از جمله آنها اجابت دعا و برآورده شدن حاجات است . چنانكه امام صادق (ع) فرمود: «هر كس دو ركعت كنار قبر حسین (ع) نماز بخواند ، از خداوند چیزى رإ؛88ّّ مسئلت نكند جز اینكه به او عطا شود» . (6)
و نیز فرمود: «خداوند در عوض قتل امام حسین (ع) امامت را در ذریه آن حضرت ، شفا را در تربتش ، اجابت دعا را در كنار مرقدش قرار داده ، و ایام زیارت كنندگان او از عمرشان حساب نمى‏شود» . (7)

پى نوشتها:

1- منتخب كامل الزیارات , ابن قولویه , ص 195

2- منتخب كامل الزیارات , ابن قولویه , ص 252

3- وسائل الشیعه , شیخ حر عاملى , ج 10 ص 549

4- كامل الزیارات , ابن قولویه , ص 248

5- كامل الزیارات , ابن قولویه , ص 123

6- امالى شیخ طوسى , ص 317

7- امالى شیخ طوسى , ص 319
http://www.ashoora.ir

پنج شنبه 2/9/1391 - 23:31
اهل بیت

امام محمد باقر(ع) به علقمه فرمود: پس از آنکه به آن حضرت با سلامی اشاره کردی، دو رکعت نماز بخوان و سپس زیارت عاشورا را بخوان. هنگامی که این زیارت را خواندی در حقیقت او را به چیزی خواندی که هر کس از ملائکه که بخواهند او را زیارت کنند، به آن می خوانند و خداوند برای تو هزار هزار حسنه می نویسد و از تو هزار هزار سیئه محو می نماید و تو را هزار هزار مرتبه بالا می برد و همانند کسانی می باشی که در رکاب آن حضرت به شهادت رسیدند. حتی در درجات آنها هم شریک می شوی. (کامل الزیارات- ص 74)

http://www.ashoora.ir

پنج شنبه 2/9/1391 - 23:29
اهل بیت
قمه زنی از مراسمى است كه در بعضى شهرستانها و بلاد شیعى و توسط برخى از عزاداران امام‏حسین‏«ع‏»اجرا مى‏شود و در تاسى به مجروح و شهید شدن سید الشهدا«ع‏»و شهیدان‏كربلا و بعنوان اظهار آمادگى براى خون دادن و سر باختن در راه امام حسین‏«ع‏»انجام‏مى‏دهند.

صبح زود عاشورا،با پوشیدن لباس سفید و بلندى همچون كفن،بصورت دسته‏جمعى قمه بر سر مى‏زنند و خون از سر بر صورت و لباس سفید جارى مى‏شود.بعضى‏هم براى قمه زنى نذر مى‏كنند،برخى هم چنین نذرى را در باره كودكان خردسال انجام‏مى‏دهند و بر سر آنان تیغ مى‏زنند،در حدى كه از محل آن خون جارى گردد.

قمه زنى نیز،مثل زنجیر زنى و شبیه خوانى و...از دیر باز مورد اختلاف نظر علما و پیروان و مقلدین آنان بوده و به استفتا و افتاء مبنى بر جواز یا عدم جواز آن مى‏پرداخته‏اند.

این مراسم،از نظر شرعى پایه و مبناى دینى ندارد و صرفا روى علاقه شیعیان به ابا عبد الله‏الحسین‏«ع‏»انجام مى‏گیرد. فقها نیز آن را در صورتى كه ضررى نداشته باشد،مجازمى‏دانند.برخى از فقها نیز به خاطر تاثیر نامطلوب آن بر افكار دیگران و موجب وهن ‏مذهب بودن،آن را ممنوع دانسته‏اند.

البته شرایط زمانى در این مساله بى‏تاثیر نیست. امام‏خمینى‏«ره‏»در پاسخ به استفتایى كه در سالهاى اول پیروزى انقلاب اسلامى در این زمینه‏از ایشان شده بود،فرمودند: «در وضع موجود،قمه نزنند...»آیة الله خامنه‏اى نیز در دیداربا روحانیون،در آستانه ایام عاشورا(سال 1373 شمسى)در ضمن بیانات مبسوطى درخرافه زدایى از عزادارى سید الشهدا«ع‏»فرمودند:«قمه زدن هم از آن كارهاى خلاف‏است...این یك كار غلطى است كه عده‏اى قمه‏ها را بگیرند و بر سر خود بزنند و خون ‏بریزند...كجاى این كار،حركت عزادارى است؟ این جعلى است.اینها چیزهایى است كه‏از دین نیست...».آن را بدعت،خلاف و خرافه دانستند.و در پاسخ به نامه امام جمعه‏اردبیل،نوشتند:امروز این ضرر بسیار بزرگ و شكننده است و لذا قمه زدن علنى و همراه ‏با تظاهر،حرام و ممنوع است. (1) علماى دیگر نیز در تایید موضع و سخن رهبر انقلاب،آن راموجب وهن مذهب و نامشروع دانستند. (2)

البته این احساس مذهبى و عواطف دینى كه سبب مى‏شود به عشق حسین‏«ع‏»چنین‏كارهایى كنند،باید در مسیر صحیح هدایت‏شود و مورد بهره‏بردارى قرار گیرد تا شور وانگیزه جهاد و شهادت بیافریند.بعلاوه،آنان كه به خاطر حسین‏«ع‏»حاضرند خون بدهند،چه بهتر كه خون خویش را به درمانگاهها و مراكز انتقال خون اهدا كنند یا با تاسیس بانك‏خون،از فداكاران و ایثارگران داوطلب،در روز عاشورا خون گرفته شود و نگهدارى‏گردد،تا از این طریق،جان انسانهاى بسیارى كه نیازمند خونند،نجات یابد.

گر چه این‏كار،شاید مثل قمه زنى،تامین كننده احساس عاطفى فرد نباشد،ولى قطعا رضایت‏خداوند و پسند سید الشهدا«ع‏»را بیشتر در پى دارد.كاش روزى صدقه دادن خون نیز،مثل صدقه ‏و كمك مالى و لباس و غذا و... مرسوم گردد و با قصد قربت انجام گیرد.

كى گفت‏ حسین،بر سر خویش بزن؟ با تیغ، به فرق خویشتن نیش بزن

تیغى كه زنى بر سر خود،اى غافل بر فرق ستمگران بد كیش بزن

پی نوشتها :

1- در تاریخ 7 محرم 1415،22 خرداد 1373.

2- مجموعه سخنان ایشان و استفتاها و جوابها در جزوه‏اى به نام‏«پیرامون عزادارى عاشورا»در 71 صفحه در محرم‏1415 از سوى دفتر تبلیغات اسلامى چاپ شد.

http://www.ashoora.ir

پنج شنبه 2/9/1391 - 23:28
اهل بیت

با توجه به مفهوم پیروزى و شكست ، به این نتیجه مى رسیم كه پیروزى آن نیست كه انسان از میدان نبرد سالم به در آید و یا دشمن خود را به خاك هلاكت افكند، بلكه پیروزى آن است كه هدف خود را پیش ببرد و دشمن را از رسیدن به مقصود خود باز دارد. امیرالمؤمنین (ع) در این خصوص فرموده است : «ما ظفر من ظفر الاثم به ، و الغالب بالشر مغلوب» (1) كسى كه گناه بر او پیروز شد، شكست مى خورد و كسى كه از راه بدى بر دشمن ظفر یافت در واقع مغلوب است ». از این رو اگر چه امام حسین (ع) و یارانش پس از یك نبرد خونبار و قهرمانانه به نور عظیم شهادت رسیدند، اما آنها هدف مقدس خود را به تمام معنى از آن شهادت پر افتخار گرفتند. و هدف این بود كه به تكلیف عمل شده و ماهیت حكومت ارتجاعى و ضد اسلامى اموى آشكار شود و افكار عمومى مسلمین بیدار گردد، كه این هدف به خوبى انجام گرفت .

رسوایى سران اموى و قاتلان امام حسین (ع) به حدى بالا گرفت كه سرانجام پس از گذشت چند سال نه تنها هیچ كس از آل امیه جرأت نداشت نسبت خود را آشكار سازد بلكه بدنهاى مردگان آنها را هم از قبر بیرون كشیدند و با آتش سوزاندند . آرى، راه پیشرفت و پیروزى كه داشت با سرعت فراوان براى آن دودمان كثیف در بین امت هموار مى شد، بعد از واقعه كربلا یكباره درهم ریخت و با رسوایى بسیار، بساط ابوسفیانیان برچیده گشت.

«استادنیكلسون » گوید: «حادثه كربلا، حتى مایه پشیمانى و تأسف امویان شد، زیرا این واقعه، شیعیان را متحد كرد و براى انتقام امام حسین، هم صدا شدند و صداى آنان در همه جا و مخصوصاً عراق و ایرانیانى كه مى‏خواستند از نفوذ عربها آزاد شوند انعكاس یافت».(2)

یكى دیگر از شواهد شكست یزیدیان و بنى امیه ، زمانى است كه امام سجاد (ع) در كوفه خطبه خواند و ماهیت پلید دشمنان خدا را براى مردم خفته و فریب خورده آشكار كرد. لذا مردم یك زبان عرض كردند:

«اى فرزند رسول خدا (ص) ، همه ما شنوا و مطیع و حافظ عهد و پیمان تو هستیم ، از تو روى بر نگردانده و تو را ترك نخواهیم كرد، پس خدا تو را رحمت كند، به ما دستور بده كه همانا با دشمن تو دشمن و با دوست تو دوستیم ، تا یزید را بگیریم و از كسانى كه به تو و ما ظلم نمودند، دورى بجوییم » .(3)

آرى ، امام حسین را كشتند، اما حسین كه فقط جسم نیست، امام حسین یك مكتب است كه بعد از مرگش زنده‏تر شد. و اگر چه در كربلا قیام قامت امام حسین (ع) را در خون كشیدند ، و ناى حقیقت گوى او را بریدند، اما در حقیقت امام حسین زنده‏تر شد، او بزرگ مردى است كه با شهادتش حركتى عظیم و تحولى بزرگ در تاریخ ایجاد كرد و یزید و یزیدیان را رسوا نمود.

پی نوشتها :

1- نهج البلاغه , صبحى صالح , حكمت 333

2- ترجمه تاریخ سیاسى اسلام , ج 1 ص 352. به نقل از كتاب ماهیت قیام مختار , ص 201

3- بحارالانوار , علامه مجلسى , ج 45 ص 112

http://www.ashoora.ir

پنج شنبه 2/9/1391 - 23:26
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته