• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 420
تعداد نظرات : 231
زمان آخرین مطلب : 4624روز قبل
ادبی هنری
آب زیر کاه -------------------------- آب زیر کاه به کسانی اطلاق می شود که زندگی و حشر و نشر اجتماعی خود را بر پایه مکر و عذر و حیله بنا نهند و با صورت حق به جانب ولی سیرتی نامحمود در مقام انجام مقاصد شوم خود برآیند. این گونه افراد را مکار و دغلباز نیز می گویند و ضرر خطر آنها از دشمن بیشتر است. زیرا دشمن با چهره و حربه دشمنی به میدان می آید، در حالی که این طبقه در لباس دوستی و خیرخواهی خیانت می کنند. -------------------------------------- اکنون باید دید در این عبارت مثلی، آبی که در زیر کاه باشد چگونه ممکن است منشأ زیان و ضرر شود. --------------------------- آب زیر کاه از ابتکارات قبایل و جوامعی بود که به علت ضعف و ناتوانی جز از طریق مکر و حیله یارای مبارزه و مقابله با دشمن را نداشته اند. به همین جهت برای آنکه بتوانند حریف قوی پنجه را مغلوب و منکوب نمایند، در مسیر او باتلاقی پر از آب حفر می کردند و روی آب را با کاه و کلش طوری می پوشانیدند که هیچ عابری تصور نمی کرد "آب زیر کاهی" ممکن است در آن مسیر و معبر وجود داشته باشد. باید دانست که ایجاد این گونه باتلاقهای آب زیرکاه صرفاً در حول و حوش قرا و قصبات مناطق زراعی امکان پذیر بود، تا برای عابران وجود کاه و کلش موجب توهم و سوءظن نشود و دشمن با خیال راحت و بدون دغدغه خاطر و سرمست از باده غرور و قدرت در آن گذرگاه مستور از کاه و کلش گام بر می داشت ون در درون آب زیر کاه غرقه می شد. --------------------- آب زیر کاه در قرون و اعصار قدیمه جزء حیله های جنگی بود و سپاهیان متخاصم را از این رهگذر غافلگیر و منکوب می کردند. -------------------------------- البته این حیله جنگی در مناطق باتلاقی و نقاطی که شالیزاری داشت - مانند گیلان و مازندران - بیشتر معمول و متداول بود تا همان طوری که گفته شد، موجب سوءظن دشمن نگردد. طریقه اش این بود که در مسیر قشون مهاجم باتلاقهای پراکنده و متعدد و کم عرض حفر می کردند و روی باتلاقها را با کاه و کلشن می پوشانیدند. بدیهی است عبور از این مناطق موجب می شد که قسمت مقدم مهاجمین یعنی پیشتازان و سوارکاران در باتلاقهای سرپوشیده فرو روند و پیشروی آنها دچار کندی شود تا برای مدافعان فرصت و امکان آمادگی و تجهیز سپاه فراهم آید. فی المثل اسپهبد فرخان بزرگ، فرزند دابویه، معاصر عبدالملک مروان، که بعد از پدر بر مسند حکومت طبرستان نشست و از گیلان تا نیشابور را در حیطه تصرف آورده بود؛ برای جلوگیری از عصیان و سرکشی دیلمی ها و سایر طاغیان و سرکشان: «از آمل تا دیلمستان چنان به اصطلخ (گویش مازندرانی به معنی استخر) و خندق و مثل هذا استوار گردانید که جز پیاده را عبور ممکن نبودی».
چهارشنبه 9/2/1388 - 11:7
ادبی هنری
آبشان از یک جوی نمی رود هر گاه بین دو یا چند نفر در امری از امور توافق و سازگاری وجود نداشته باشد، به عبارت بالا استناد و استشهاد میکنند. در این عبارت مثلی به جای "نمی رود" گاهی فعل "نمی گذرد" هم به کار می رود، که در هر دو صورت معنی و مفهوم واحد دارد. ------------------------- اما ریشه این ضرب المثل: ------------ سابقاً که شهرها لوله کشی نشده بود سکنه هر شهر برای تأمین آب مورد احتیاج خود از آب رودخانه یا چشمه و قنات، که غالباً در جویهای سرباز جاری بود استفاده می کردند. به این ترتیب که اول هر ماه، یا هفته ای یک بار، بسته به قلت یا وفور آب، حوضها و آب انبارها را با آب جوی کوچه پر می کردند و از آن برای شرب و شستشو و نظافت استفاده می کردند. در همین شهر تهران که سابقاً آب قنوات جریان داشت و اخیراً آب نهر انشعابی کرج نیز جریان دارد، ساکنان هر محله در نوبت آب گیری - که آب در جوی آن محله جریان پیدا می کرد - قبلاً آب انبارها و حوضهایشان را کاملاً خالی و تمیز می کردند و سپس آب می گرفتند. تهرانیها پس از آنکه آب انبارها را پر می کردند، معمولشان این بود که مقداری نمک هم در آب انبار می ریختند تا آب را تصفیه کند و میکربها را بکشد. پر کردن آب انبارها غالبا هنگام شب و در میان طبقات ممتازه و آنهایی که رعایت بهداشت را می کردند، بعد از نیمه شب انجام می شد. چه هنگام روز به علت کثرت رفت و آمد و ریختن آشغالها و کثافات در جویها، و مخصوصاً شستن ظروف و لباسهای چرکین که در کنار جوی آب انجام می گرفت، غالباً آب جویها کثیف و آلوده بوده است. به همین جهات و علل هیچ صاحب خانه ای حاضر نمی شد حوض و آب انبار منزلش را هنگام روز پر کند و این کار را اکثراً به شب موکول می کردند که جوی تقریباً دست نخورده باشد. طبیعی است در یک محله که دهها خانه دارد و همه بخواهند از آب یک جوی در دل شب استفاده کنند، چنانچه بین افراد خانواده ها سازگاری وجود نداشته باشد، هر کس می خواهد زودتر آب بگیرد. همین عجله و شتاب زدگی و عدم رعایت تقدم و تأخر موجب مشاجره و منازعه خواهد شد. شبهای آب نوبتی در محله های تهران واقعاً تماشایی بود. زن و مرد و پیر و جوان از خانه ها بیرون می آمدند و چنان قشقرقی به راه می انداختند که هیچ کس نمی توانست تا صبح بخوابد. شادروان عبدالله مستوفی می نویسد: «من کمتر دیده ام که دو نفر از یک جوی آب می برند از همدیگر راضی باشند و اکثر بین دو شریک شکراب می شود». موضوع آب بردن از یک جوی یا یک نهر و منازعات فیمابین تنها اختصاص به شهر نداشت، بلکه در روستاها که از آب رودخانه در یک نهر مشترک، به منظور آبیاری و کشاورزی، آب می بردند؛ اختلاف و ناسازگاری روستاییان بیشتر از شهریها حدت و شدت داشت. زیرا در شهرها منظور این بود که حوض و آب انبار منزلشان را چند ساعت زودتر پر کنند ولی در روستاها موضوع آب گیری و آبیاری جنبه حیاتی داشت. روستاییان مقیم دو یا چند دهکده که از یک جوی حقابه داشته اند از بیم آنکه مبادا مدت جاری بودن آب در جوی مشترک قطع شود و آنها موفق نشوند که مزارعشان را مشروب کنند، با داس و بیل و چوب به جان یکدیگر می افتادند و در این میان قهراً عده ای زخمی و احیاناً کشته می شدند. با وجود آنکه شبکه آبیاری کشور با بستن سدهای بزرگ و کوچک تا حدود مؤثری از نارضایی روستاییان کاسته است، مع هذا هنوز موضوع ناسازگاری آنها کم و بیش به چشم می خورد. کما اینکه در منطقه مازندران چون کشت برنج به آب فراوان احتیاج دارد، هر سالی که احساس کم آبی شود، روستاییانی که از یک نهر یا یک جوی آب می گیرند به طور چشمگیر و خطرناکی با یکدیگر منازعه می کنند و هنگامی که قلت آب از حدود متعارف تجاوز کند، کار مجادله بالا می گیرد و یک یا چند نفر مقتول و یا شدیداً مجروح می شوند. به همین جهت است که به طور مجازی در رابطه با سوءتفاهم و مشاجره بین دو نفر، جمله آبشان از یک جوی نمی گذرد، که کنایه از عدم سازگاری بین طرفین قضیه است، موقع استعمال پیدا می کند و در نظم و نثر پارسی نظایر بی شمار دارد
چهارشنبه 9/2/1388 - 10:48
دانستنی های علمی
• «پا را به اندازه گلیم باید دراز کرد.»  • «پایین‌پایین‌ها جاش نیست، بالابالاها راش نیست.» • «پز عالی، جیب خالی.»
سه شنبه 8/2/1388 - 15:13
دانستنی های علمی
«با آل علی هرکه در افتاد، ور افتاد.» «با اون زبون خوشت، با پول زیادت، یا با راه نزدیکت.» «با پا راه بری کفش پاره می‌شه، با سر کلاه.»
سه شنبه 8/2/1388 - 15:11
دانستنی های علمی
سلام بعضی از دوستان در قسمت نظرات درخواست داده بودند ضرب المثلها مورد استفاده اش هم مطرح بشه اما واقعیت اینه که من خودم هم مورد استفاده یا ریشه بعضی از اونها رو نمی دونم اما ای بچشم میگردم و ریشه ومورد استفاده هاشون رو پیدا میکنم ------------------------------------------------------------- «آب از آب تکان نخورد.» «آب پاکی روی دستش ریخت.» «آب در کوزه و ما تشنه‌لبان می‌گردیم.» «آب را گل‌آلود می‌کنه که ماهی بگیره.»
سه شنبه 8/2/1388 - 15:9
دانستنی های علمی
سلام به همه دوستان گل تبیانی از امروز قصددارم هر دفعه چند ضرب المثل در قسمت ثبت مطالب درج کنم امیدوارم شما عزیزان نیز با نظرات خودتون راهنماییم کنید ومن الله توفیق «آب از دستش نمی‌چکه.» «آب از سرچشمه گل‌آلوده.» «آب از آب تکان نمی‌خوره.» «آب از سرش گذشته.»
شنبه 5/2/1388 - 17:33
شعر و قطعات ادبی
شب هنگام است نگاه سکوت کرده تا در تبسم یک لحظه ناب تجسم یک عشق امید دیدار زیبایی دو چندان یابد شب هنگام است آسمان ستاره باران شده هر ستاره ای نگاهی از من به سوی تو روانه کرده نمی دانم این سکوت دلبستگی
پنج شنبه 3/2/1388 - 6:31
شعر و قطعات ادبی
دست عشق از دامن دل دور باد! مى توان آیا به دل دستور داد؟ مى توان آیا به دریا حكم كرد كه دلت را یادى از ساحل مباد؟ موج را آیا توان فرمود، ایست! باد را فرمود، باید ایستاد؟ آنكه دستور زبان عشق را بى گزاره در نهاد ما نهاد خوب مى دانست تیغ تیز را در كف مستى نمى بایست داد
پنج شنبه 3/2/1388 - 6:28
دانستنی های علمی
نامم را پدرم انتخاب کرده است ونام خانوادگی ام را یکی از اجدادم راهم را خودم انتخاب میکنم
سه شنبه 1/2/1388 - 19:7
دعا و زیارت
هنگامى كه سهل بن حنیف انصارى ، كه یكى از دوستان امام (ع ) بود، پس از آنكه با او از صفین بازگشت ، در كوفه وفات كرد، درباره او فرمود:اگر كوهى هم مرا دوست بدارد، فرو ریزد.شریف رضى گوید :معنى این سخن این است كه رنج و محنت بر او سخت مى گیرد و مصیبتها به سوى او بشتابند و این جفا نرود مگر با پرهیزگاران و نیكان وبرگزیدگان و این شبیه است به این سخن حضرت كه فرمود:هر كس كه ما اهل بیت را به دوستى گیرد، باید جامه درویشى را بر تن بپذیرد
سه شنبه 25/1/1388 - 7:59
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته