• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1673
تعداد نظرات : 1253
زمان آخرین مطلب : 2607روز قبل
اخلاق

حجاب مایه‌ى تشخص و آزادى زن است

يکشنبه 25/4/1391 - 14:27
شعر و قطعات ادبی

 درختی دوستی بنشان که کام دل به بار آرد

درخت دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد .

شنبه 24/4/1391 - 12:22
شخصیت ها و بزرگان
تاریخ تولد و مرگ رازی مهم‌ترین سند تاریخی دربارهٔ تولد و مرگ رازی کتاب «فهرست کتب رازی» نوشتهٔ ابوریحان بیرونی است. در این کتاب تولد رازی در غرهٔ شعبان ۲۵۱ (قمری) ه.ق و درگذشت او در پنجم شعبان ۳۱۳ ه.ق. ثبت شده‌است. ضمنا «در این رساله ابوریحان علاوه بر آن که صریحاً تاریخ تولد و وفات رازی را متذکر شده، مدت عمر او را به سال قمری شصت و دو سال و پنج روز و به شمسی شصت سال و دو ماه و یک روز به‌طور دقیق آورده‌است.» اما در منابع مختلف تاریخ‌های متفاوتی در مورد تولد و مرگ رازی آمده‌است.تاریخ تولد و مرگ رازی
مهم‌ترین سند تاریخی دربارهٔ تولد و مرگ رازی کتاب «فهرست کتب رازی» نوشتهٔ ابوریحان بیرونی است. در این کتاب تولد رازی در غرهٔ شعبان ۲۵۱ (قمری) ه.ق و درگذشت او در پنجم شعبان ۳۱۳ ه.ق. ثبت شده‌است. ضمنا «در این رساله ابوریحان علاوه بر آن که صریحاً تاریخ تولد و وفات رازی را متذکر شده، مدت عمر او را به سال قمری شصت و دو سال و پنج روز و به شمسی شصت سال و دو ماه و یک روز به‌طور دقیق آورده‌است.» اما در منابع مختلف تاریخ‌های متفاوتی در مورد تولد و مرگ رازی آمده‌است.
چهارشنبه 21/4/1391 - 12:59
مهدویت
معنای غیبت :
 

غیبت از ماده غیب به معنای خفاء و عدم ظهور است . هر آنچه از دیده ظاهری انسان مخفی شود را غائب ، و این خفاء را غیبت می خوانند . اما درباره ی غیبت امام زمان (علیه السلام) دو گونه برای این کلمه می توان تصور کرد : غیبت اصطلاحی ، که از همان معنای لغوی کلمه پدید آمده است . بدین ترتیب غیبت به معنای عدم حضور است و همچون حضور غیابی که در مدارس و بعضی ارگان ها صورت می گیرد , نشان گر عدم حضور فرد غایب در اجتماع می باشد . اما آیا می توان غیبت امام زمان (علیه السلام) را اینگونه معنی کرد ؟ آیا امام زمان (عج) از اجتماع غایب هستند؟ پس از این خواهیم دید که حیات سراسر عالم هستی وابسته به وجود ایشان است و اگر لحظه ای امام در متن هستی ظاهر نباشد ، تمام قوابل امکانی قابل می شکنند و از پذیرش فیض وجود از فیاض علی الاطلاق محروم می مانند ، پس تفسیر غیبت آن حضرت به عدم حظور در جامعه ، تنها ناشی از یک کج فهمی از این اصطلاح است .معنای دوم غیبت : غیبت به معنی عدم معرفت و عدم شناخت که این معنا به نظر بزرگان معنای صحیح غیبت امام است . بدین ترتیب که اما در متن جامعه حاضراست و روایات بسیاری نیز براین معنا دلالت می کند ، بنا برمضمون چندین حدیث ، آنگاه که آن سرور همیشه حاضر ظهور کنند ؛ مردمان با تعجب گویند « ما ایشان را گاه و بیگاه در میان خود می دیدیم ، اما هرگر ندانستیم که ایشان خود حضرت حجت (علیه السلام) هستند.» آری! غیبت به این معناست که عدم معرفت ما پرده ای از جهل در مقابل چشمان ما می آویزد و وجود ما را از شرف در بارگاه آن بزرگ محروم می سازد . بنابر این غیبت آن حضرت به معنای عدم معرفت و عدم شناخت ما نسبت به ایشان است و نه عدم حضور آن حضرت در متن جامعه . از این روست که می توان گفت : آن حضرت حاضر هستند و ما غایبیم ! آن حضرت ظاهر هستند و منتظر که ما معرفتی حاصل کنیم و به محضر ایشان بار یابیم ! نتیجه این شد که اگر غیبتی هست نه به معنای آن است که حضرت در جامعه حضور ندارد ، بلکه به معنای آن است که ایشان حاضرند اما ما ایشان را نمی شناسیم . یک سوال : پس اگر اینطور است و همه جا حاضرند ، چرا ما ایشان را نمی شناسیم و از معرفت نسبت به ایشان بهره مند نمی شویم ؟ پاسخ این سوال آن است که : شناخت هرشی منوط به رؤیت بصری و ادراک بصیرتی آن شیء است . آدمی باید از طریق یکی از حواس پنج گانه و نیز عمدتا از طریق حس بینایی با شیء ارتباط بر قرار کند و یا بوسیله قوای باطنی که از آن به بصیرت تعبیر می شود ، به ادراک شیء نایل آید ، تا بتواند نسبت به آن معرفت حاصل کند وگرنه معرفت و شناخت بدون ارتباط و به هیچ وجه ممکن نمی نماید . عدم شناخت ما نسبت به آن حضرت نیز ، به همین علت است ؛ چون آن حضرت نور محض هستند و ظلمت رابا نور سنخیتی نیست ، و از همین رو هیچ ارتباطی که باعث شناخت و معرفت می شود میان قوالب ظلمانی با آن نور مجسم صورت نمی گیرد. گناهان ، تبهکاریها و سیه کاریهای انسان گنه کار ، که هر یک بر ظلمت وجود او می افزاید باعث می شود که پرده حایل میان او و آن حضرت ، هر لحظه بزرگتر و استوار تر شود ، و از این رو از فیض حضور در محضر آن حضرت بی بهره بماند . بنابر این تنها گناهان و اعمال ناشایست خود ماست که غیبت را پدید آورده است یعنی باعث شده که طولانی بشود ، پس اگر گناه نکنیم و قلب ما از گناه پاک شود ، دوران غیبت برای او به پایان می رسد. منبع : راسخون

شنبه 17/4/1391 - 13:1
اقتصاد
مزایای اقتصادی ناشی از تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی
1- حفظ مشاغل موجوددربخش های تولیدی، بنابراین حفظ وضع موجود اشتغال درکشور
2- گسترش وایجاد مشاغل جدید به واسطه فراهم شدن تقاضای جدیدبرای محصولات موجود وخدمات جدید و در نتیجه کاهش نرخ بیکاری
3- گسترش چرخه های تولید به صورت مستقیم وغیر مستقیم بنابراین تقویت بنیان های امنیتی و دفاعی کشور
4- افزایش توان پولی، مالی و اعتباری کشور و افزایش قدرت وام دهی به سایر کشورها
5- افزایش درآمد های ناشی از مالیات و افزایش منافع جمعی مردم
6- سالم سازی و تقویت فرآیند های تولید، توزیع و مصرف کشور
7- صرفه جویی های اقتصادی بواسطه استفاده بهینه از تجهیزات تولید و صرفه جویی های ناشی از مقیاس تولید
8- کاهش قیمت تمام شده محصولات بواسطه تولید انبوه
9- رقابتی شدن فضای کسب و کار و بدنبال آن افزایش منافع مردم
10- تقویت بورس اوراق بهادار به واسطه افزایش قدرت تولیدی و مالی شرکت ها
11- استفاده و بکارگیری سرمایه های خرد و کلان آحاد جامعه و امکان سرمایه گذاری آن در بخش های تولیدی
12- جلوگیری از انتقال سرمایه ها به خارج ازکشور بواسطه فراهم شدن زمینه های بکارگیری سرمایه ها در فرآیند تولیدات داخلی
13- جذب سرمایه های خارجی به دلیل صرفه اقتصادی برای سرمایه گذاران
14- کاهش وابستگی ارزی به کشور های بیگانه وتقویت پول ملی واتکاء به آن در معاملات و مبادلات اقتصادی
15- حرکت بخش های اقتصادی به سمت تجارت واقعی و کاهش واسطه گری های زائد
16- کاهش حجم و وزن اقتصادزیر زمینی وحرکت به سمت شفافیت اقتصادی
17- افزایش درآمدهای مردم وانگیزه بخش خصوصی برای سرمایه گذاری های مطمئن
18- کمک به مثبت شدن تراز تجاری کشوربه دلیل کاهش نیازهای وارداتی
19- مقابله با تحریم های اقتصادی کشورهای دیگر و افزایش توان اقتصادی وبالارفتن قدرت چانه زنی در معاملات بین المللی
20- کاهش وابستگی به درآمد های نفتی در مصارف جاری کشور و زمینه سازی سرمایه گذاری در آمدهای نفتی برای طرح های عمرانی و سرمایه گذاری های کلان
22- کاهش صادرات مواد خام و بسترسازی ایجاد و افزایش ارزش افزوده بر روی مواد خام در کشور
23- افزایش درآمد های دولت بواسطه افزایش فعالیت های اقتصادی و تولیدی کشور
24- کاهش نقش تصدی گری دولت بواسطه فعال شدن بخش های خصوصی و تعاونی و بنابراین شکل گیری ساختارهای نظارتی دولت به عنوان وظیفه اصلی حوزه حاکمیت
25- کاهش تورم به واسطه افزایش تولید و ایجاد تعادل در عرضه و تقاضا
26- تخصیص بهینه منابع مالی و سرمایه ای و سازوکارهای تولید، توزیع و مصرف در کشور
27- جلوگیری از انتقال ارز بواسطه تامین نیازها از تولیدات داخلی و تقویت صادرات و کسب مزیت رقابتی در جهان
28- کاهش مشکلات مربوط به حمل و نقل و گمرک ناشی از واردات کالا و کاهش تورم ناشی از کمبود عرضه بواسطه افزایش تولید
29- امکان حضور واقعی در مناطق آزاد تجاری جهان بواسطه افزایش تولیدات داخلی و بالا رفتن قدرت رقابت جهانی و تقویت صنایع دستی و بستر سازی جذب گردشگر خارجی
30 - بازسازی وبهسازی سیاست های مالی و پولی کشور بواسطه ضرورت های اجتناب ناپذیر
31- برقراری روابط منطقی در تقاضا و عرضه محصولات بنابراین تعادل قیمت ها و تأمین منافع جامعه
 منبع: سایت
جمعه 16/4/1391 - 12:26
مهدویت

 آمـــــدی آقا فدایت جان ما

العجل آقا گل است پیمان ما

منتظرهر روزجمعه اشکبار

العجل گوئیم با ایمانمان ما (فی البداهه: منصور مقدم )

 ولایت منجی عالم بر منتظران واقعی آقا مبار ک باد .

پنج شنبه 15/4/1391 - 13:51
مهدویت

میلاد منجی عالم بشریت مهدی موعود(عج) ختم امامت بر همه یاران آن حضرت تبریک عرض می نمایم .

ای مسلمان خبرمی آید ازآن تک سوار

مـــــی رسد از ره حمایـــــــــــل ذالفقار

 می شود گیتـــــــــی سراسر سبزه زار

گل شود عالم ز عطـر آن نسیم نو بهار

 فی البداهه: منصور مقدم

چهارشنبه 14/4/1391 - 16:36
اخلاق

زیارت بی ثمر

شیخ رجبعلی خیاط

با کاروان رفته بود کربلا. یک روز موقع برگشت از زیارت حرم از دور صدای بگو مگوی زن و شوهر هم کاروانی به گوشش رسیده بود. همه که به استراحتگاه می رسند، یکی یکی سراغ همه می رود و زیارت قبول» می گوید. به آن زن و شوهر که می رسد. رو به زن می کند و می گوید: «تو که هیچ همه را ریختی روی زمین!» زن حسابی تعجب می کند و می گوید: « ای آقا! چطور؟ من این همه راه آمده ام کربلا، مگر من چه کار کرده ام ؟! » جواب او اما این است: « از حرم که آمدی بیرون، نیشی که زدی، همه اش رفت!»
برگرفته از کتاب «نکته ها از گفته ها» اثر استاد فاطمی نیا (جلد اول)

يکشنبه 11/4/1391 - 13:37
داستان و حکایت

پس از آزادسازی خرمشهر، وارد شهرم شدم. همه جا خرابه و با خاک یکسان شده بود. از نخلستان عبور کردم تا به خانه برسم. سکوت شهر را فراگرفته بود. قدم زنان، نظاره گر نخل های بی سر سوخته بودم که ناگهان وجود شیء ای را زیر پایم احساس کردم. به پائین نگاه کردم، پایم روی مین بود. بر خدا توکل کردم و آیه وجعلنا را زیر لب خواندم به معجزه بیشتر شبیه بود چون که مین از قبل خنثی شده بود.گر ما امانم را برید بود آب قمقمه هم رو به اتمام بود تنها عشق به دیدار دوباره خانه کودکی هایم مرا به سمت محله ی قدیمی می کشاند .هر آن به یادم می آمد که فرمانده گفته بود مواظب حرامیان باشید ولی با توکل بر خدا پیش می رفتم . سر کوچه که رسیدم ناگهان صدای خمپاره ای رشته ی افکار را برید. بی اختیار روی زمین دراز کشیدم.وقتی مطمئن شدم خطری نیست از جا بلند شدم و به حرکتم ادامه دادم. خانه ها ناامن بود. کمی ترس در دلم احساس می کردم. به درب خانه که رسیدم .بغضم ترکید ،های های گریه کردم سرم را بر دیوار گذاشته بود که دستی را روی شانه ان احساس کردم. دو افسر عراقی بودند مرا به داخل خانه کشاندند. یکی از آن دو وضع وخیمی داشت. انگار طلب دارو و بیسیم داشتند. سیلی محکمی مرا به خود آورد. عربی تکلم می کردند. چیزی نمی فهمیدم .هی می گفتم لا اَضرب در مدرسه خوانده بودم. ولی نمی دانم می فهمید یانه . سر نیزش را در آورد و روی گوشم قرار داد و هی عربی جملاتی تند تند می گفت . دیگر چیزی نفهمیدم .وقتی به خودم آمدم روی تخت بیمارستانی در اهواز بودم. اول فکر می کردم که شهید شده ام ولی با آرامشی که پرستار برایم فراهم کرد تازه فهمیدم که کجا هستم. داشتم با هم تختی کناری که پایش مجروح شده بود گپی می زدم که حاج احمد سر رسید. لبخند عبرت آمیزی بر لب داشت .بطور حتم که داشت به نوعی تنبیهم می کرد.قصه آزادیم را شرح دادو مژده داد به زودی به خانه بر می گردم . دست نوازشی بر سرم کشیدچشم هایم روی هم آمد پلکم را که باز کردم صدای اذان می آمد .پرستار داشت می گفت اگر نمی توانید وضو بگیرید تیمم کنید.
نویسنده رزمنده جانباز:منصور مقدم

سه شنبه 6/4/1391 - 10:40
تبریک و تسلیت

 غار حرا در سرور

مکه شده پرز نور

مبعث پیغمبر است

شادی دل تا نشور ( فی البداهه مقدم )

مبعث  ختم نبوت را به جمیع  مسلمان تبریک عرض می نمایم

دوشنبه 29/3/1391 - 11:44
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته