• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1378
تعداد نظرات : 171
زمان آخرین مطلب : 3823روز قبل
ازدواج و همسرداری

 

شاید شکل و شمایلش کمی فرق کرده باشد، اما دخالت‌های والدین چیزی است که هنوز هم در لایه‌های پنهانی روابط خانوادگی وجود دارد؛ والدین به قصد کمک کردن به فرزند خود، خواسته یا ناخواسته وارد جزئیات زندگی آنها می‌شوند و در بسیاری از موارد این ورود بی‌اجازه، نه فقط گرهی از مشکلات باز نمی‌کند که گاه گره را کورتر می‌کند. زوج‌های جوانی را می‌شناسم که می‌گویند پس از یک قهر کوتاه‌مدت با همسرشان آشتی کرده‌اند و دیگر دلخوری گذشته را به فراموشی سپرده‌اند، اما هنوز هم در کلام والدین خود یا همسرشان گوشه و کنایه‌هایی را می‌شنوند که مربوط به همان مساله حل شده است.

از خودتان شروع کنید: معمولا وقتی دختر و پسر بیش از اندازه به والدین خود وابسته باشند، آنها را به عنوان مرجع حل اختلافات زناشویی خود می شناسند. اگر همسرتان، گزارش تمام قهر و آشتی هایتان را به سمع و نظر پدر و مادرش می رساند، باید در اولین قدم او را نسبت به تبعات کارش مطلع کنید و بعد کم کم مهارت هایی را به کار ببرید که والدین خودتان و والدین همسرتان، شما را به عنوان یک خانواده مستقل ببینند که توانایی مدیریت چاردیواری خانه شان را دارند.

«تقریبا تمام بگومگوهای ما توسط همسرم به گوش مادرش می رسد و این به خاطر کم سن و سال بودن و بی تجربگی همسرم است»؛ این ​حرف​های زهر​​است که 21 سال دارد و یک سالی از ازدواجش با سعید می گذرد. او که بشدت حساس و بدبین شده است ادامه می دهد: «چیزی که شرایط را برایم سخت تر می کند این است که وقتی بر سر این موضوع با همسرم بحث می کنم متهم به حسادت می شوم». از او پرسیدم: «خودت چطور؟ چقدر اطلاعات زندگی مشترکتان را برای والدینت می گویی؟» بعد از یک مکث نسبتا طولانی گفت: «راستش من هم وقتی با سعید دعوایم می شود، خیلی احساس تنهایی می کنم و گاهی تلفنی با مادرم درددل می کنم!»

برای کم کردن دخالت های والدین باید اول از خودتان شروع کنید. بسیاری از زوج های جوان، هنوز خودشان را یک خانواده مستقل نمی بینند. تمرین کنید در دادن اطلاعات زندگی خصوصی تان محتاط باشید. بین خانواده خود و خانواده همسرتان هم فرقی نگذارید، سپس به دور از هرگونه احساس عصبانیت یا خشم با همسرتان صحبت کنید و بخواهید​ حریم خصوصی زندگی تان را حفظ کند. از او بپرسید ​مطرح کردن اختلافات در گذشته چقدر به حل آنها کمک کرده است؟ و آیا همین علنی شدن مشکلات سبب بدتر شدن اوضاع نشده است؟ به او یادآوری کنید، سرانجام اختلافاتتان حل می شود، اما خاطره این قهر و دلخوری به این سادگی ها از ذهن والدین پاک نخواهد شد. ضمنا دقت کنید​ برای یک ارتباط کلامی موثر باید، زمان و مکان مناسبی​ انتخاب کرد. وقتی از هم دلگیر هستید، یا هنگامی که همسرتان خسته است، زمان مناسبی برای صحبت کردن در این باره نیست. بهتر است زمانی را به این کار اختصاص دهید که هر دوی شما از سطح آرامش نسبی برخوردارید. به قدر کافی استراحت کرده اید و گرسنه و بی حوصله هم نیستید. ضمنا مراقب باشید که زیاده روی نکنید. به هر حال شنیدن نکات منفی در ارتباط با خانواده، خوشایند نیست، پس علاوه بر این که از مضرات دخالت های آنها می گویید به این موضوع اشاره کنید که می دانید اعمال والدین او یا والدین خودتان از سر خیرخواهی است اما گاهی بی تدبیری و نداشتن اطلاعات کافی، سبب ختم بخیر نشدن اتفاقات می شود.

شاید مشکل از اعتماد به نفس باشد: بسیاری از زنان و مردانی که گزارش زندگی خصوصی خود را در اختیار والدین شان قرار می دهند، دچار نوعی ضعف در اعتماد به نفس هستند. آنها گمان می کنند بدون مشورت و حضور والدین خود، تصمیمات نادرستی ​ اتخاذ خواهند کرد؛ همین نقص است​که آنها را به سوی دخالت دادن والدین​ سوق می دهد؛ بنابراین تا می توانید همسرتان را تشویق کنید تا در شرایط مختلف به صورت مستقل، تصمیم گیری کند.​انتخاب های مستقلش را تشویق کنید و نظراتش را معتبر بشمارید. به این ترتیب با تقویت اعتمادبه نفس در او می توانید امیدوار باشید​ او در زندگی مشترک نیز با استقلال بیشتری دست به انتخاب بزند.

اگر به تنهایی نیاز دارد، این نیاز را برآورده کنید: اگر همسرتان پس از هر جرو بحث یا درگیری، تصمیم به عزیمت به خانه پدریش می گیرد، از او بخواهید​ برای چند ساعت تحمل کند و سپس برای رفتن تصمیم بگیرد. بهتر است به جای این که او خانه را ترک کند، شما برای چند ساعت او را تنها بگذارید.

وقتی افراد در اوج احساسات مثبت یا منفی خود هستند، توانایی حل مساله و تصمیم گیری را از دست می دهند، بنابراین با تأمین چند ساعت تنهایی برای همسرتان، می توانید به او کمک کنید تا این احساسات شدید منفی فروکش کند و او تصمیم عاقلانه تری اتخاذ کند. ضمن این که این تنهایی می تواند برای خودتان نیز موثر باشد و علاوه بر آرام​تر شدن شما​ کمک کند، تا با موضع عادلانه تری به درگیریتان فکر کنید و سهم خویش را در این درگیری ببینید.

ارتباطتان را محدودتر کنید: به خاطر داشته باشید​ محدود کردن ارتباط​ به هیچ وجه به معنای قطع کردن آن نیست؛ چرا که قطع ارتباط نتایج وخیمی را به بار می آورد. «یا من یا پدر و مادرت!» این یکی از بدترین و آسیب زننده ترین جملاتی است که ممکن است کسی به همسرش بگوید. ما توصیه می کنیم​ تعداد دفعات رفت و آمد را تغییری ندهید، مثلا اگر هفته ای یکبار به منزل والدین می روید این کار را ادامه دهید اما ساعت مهمانی را کوتاه کنید. به جای این که از ظهر به مهمانی بروید سرشب این کار را بکنید و کمی بعد از شام هم قصد بازگشت به خانه را کنید.

تفاوت حمایت و دخالت: در نهایت این نکته را یادآور می شویم که هر اظهار نظری از طرف والدین، دخالت نیست. شک نکنید​ آنها خواهان خوشبختی و آرامش شما هستند و در کارشان حسن نیت دارند، هر چند ممکن است شیوه نامناسبی ​برای حل مشکل شما انتخاب کنند. اگر گمان می کنید مشورت گرفتن از آنها می تواند به حل مشکل شما کمک کند، بهتر است خودتان پیش قدم شوید و از آنها درخواست کمک کنید.

شیما نادری / جام جم

سه شنبه 29/5/1392 - 16:28
كودك

 

کودک ترسیده، به مادرش چسبیده و دوست ندارد از او جدا شود. هر از گاهی لبخند می‌زند، اما خیلی هم از بودن در این محیط غریبه خوشحال نیست. نمی‌داند اینجا کجاست، چرا آمده و باید چه کار کند ولی می‌فهمد بقیه بچه‌ها از او خوشحال‌تر هستند. بقیه حرف می‌زنند، بازی می‌کنند و گاهی هم به او نگاه می‌کنند و می‌خندند.

با خودش می گوید «کاش هیچ وقت اینجا نیامده بودم!» وقتی آقایی که لباس آبی پوشیده می گوید باید توپ ها را از داخل سبد جدا کند، گیج می شود. نمی تواند توپ ها را انتخاب کند و وقتی دوباره از او می خواهد شکل هایی را که شبیه هم هستند، رنگ آمیزی کند گریه اش می گیرد و کاغذ و مدادها را از روی میز پایین می ریزد.

شاید داستان این پسر کوچولوی شش ساله برای شما آشنا نباشد. او برای انجام سنجش به یکی از مدارس ابتدایی نزدیک خانه شان رفته، چون مادرش باور دارد پسرش مثل بقیه بچه هاست. حتی وقتی مدیر مدرسه از او می خواهد به مدرسه دیگری برود، با گریه و ناله می گوید که پسرش فقط کمی لجباز است و به حرف هیچ کس گوش نمی کند.

به نظر می رسد مادر این پسر و خیلی از مادرهای دیگر دوست ندارند باور کنند هوش فرزندان شان پایین تر از سطح طبیعی است، اما چه بخواهیم و چه نخواهیم بعضی از بچه ها چنین وضعی دارند.

دکتر میترا حکیم شوشتری، فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان در گفت وگو با «جام جم» کم توانی ذهنی را چنین تعریف می کند: ناتوانی ذهنی به معنی داشتن بهره هوشی پایین تر از حد مشخص است. به طوری که بهره هوشی کمتر از 70 تا 75 را به عنوان کم توان ذهنی در نظر می گیریم. کم توانی ذهنی به انواع خفیف، متوسط و شدید طبقه بندی می شود و البته بین هوش پایین تر از حد معمول و هوش نرمال هم هوش مرزی را داریم (بین 70 تا 85) که آنها هم معمولا مشکلات یادگیری متعددی دارند.

وی توضیح می دهد: بیشتر از 85 درصد موارد مربوط به کم توانی ذهنی از نوع خفیف آن است. باید توجه داشت که هرچه شدت مشکل کمتر باشد، کودک بیشتر رنج خواهد برد، زیرا بخوبی تفاوتی را که میان او و سایر هم سن و سالانش وجود دارد، درک می کند و از این موضوع ناراحت می شود.

این مشکل را انکار نکنید!

خیلی ها نمی خواهند قبول کنند فرزندشان بهره هوشی پایینی دارد. آنها معمولا نمی پذیرند فرزندشان مانند دیگر بچه های فامیل نیست و نمی خواهند این واقعیت را باور کنند.

دکتر حکیم شوشتری با تاکید بر این نکته که والدین به هیچ وجه نباید وجود چنین مشکلی را انکار یا کودک را به دلیل هوش پایین سرزنش کنند، توضیح می دهد: بچه ها هیچ نقشی در ایجاد این مشکل ندارند. بنابراین سرزنش، طرد یا مقایسه کردن آنها با سایر بچه ها به هیچ عنوان کار صحیحی نیست.

وی خاطرنشان می کند: چنین کارهایی نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد، بلکه حتی موجب می شود اعتماد به نفس کودک از چیزی که هست نیز کمتر شود.

از طرف دیگر، خیلی از پدر و مادرها به کلی این قضیه را انکار می کنند و نمی خواهند مشکل را همان طور که هست، ببینند و آن را بپذیرند. این روانپزشک کودک و نوجوان، در این باره یادآور می شود: گاهی والدین با نادیده گرفتن این مساله، کودک را در مکان ها و موقعیت هایی قرار می دهند که با توانایی هایش تناسب ندارد. آنها تصور می کنند با چنین اقداماتی می توانند موجب پیشرفت و رشد توانایی های فرزندشان شوند، در صورتی که قرار گرفتن در محیط هایی که برای این بچه ها طراحی نشده است، ضعف آنها را بیشتر نمایان خواهد کرد.

بچه های دیگری که در این مکان ها حضور دارند نیز معمولا چندان تمایلی برای برقراری ارتباط با این کودکان نشان نمی دهند و آن طور که دکتر حکیم شوشتری می گوید، این مساله هم می تواند باعث انزوای اجتماعی این بچه ها شود. به گفته وی، والدین باید مهارت خودیاری و مراقبت از خود را به این کودکان بیاموزند تا آنها تا جایی که می توانند، مستقل عمل کنند. به عنوان مثال، توانایی هایی مانند غذا خوردن به شیوه ای مناسب در جمع و استفاده از دستشویی ازجمله مهارت هایی است که کودک باید آنها را در محیط خانواده بیاموزد. همچنین والدین باید کمک کنند این بچه ها در جامعه هم مهارت های اجتماعی بهتری داشته باشند.

جای این مربیان خالی است

سپهر هشت ساله است. سال گذشته، او هم مانند بقیه کلاس اولی ها روز اول مهر راهی مدرسه شد و به کلاس درس رفت، اما بعد از گذشت چند هفته فهمید چقدر با دوستانش فرق دارد. او نمی توانست مثل بقیه درس بخواند، دیکته بنویسد، تمرین های ریاضی اش را حل کند یا با کسی دوست شود. حضور مادر و پدرش در مدرسه نیز چندان تاثیری نداشت. پس باید راه حل دیگری برایش پیدا می کردند، اما پدر و مادرش به هیچ نتیجه ای نرسیدند مگر این که وقت بیشتری برای پسرشان بگذارند و درس ها را بیشتر برایش تکرار کنند، اما با این کارها هم اوضاع سپهر بهتر نشد و باز هم در مدرسه تنها و بدون دوست ماند.

تعداد دانش آموزانی مثل سپهر کم نیستند، اما والدین هیچ یک از آنها نمی دانند چه کاری، بهترین است. بیشتر والدین ثبت نام در مدارس مخصوص کودکان استثنایی را دوست ندارند و حضور در مدارس عادی هم دردسرهای خاص خودش را برای آنها به همراه دارد.

دکتر حکیم شوشتری در این باره یادآور می شود: متاسفانه در سیستم آموزشی ما هنوز چنین امکانی برای این بچه ها فراهم نشده که آنها هم بتوانند همراه با مربی ویژه در جمع بچه های معمولی قرار بگیرند. در حالی امروزه در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان شرایط عوض شده و مدارس استثنایی نقش کمرنگ تری پیدا کرده اند. در این کشورها، بچه هایی که ضریب هوشی پایین تری دارند نیز می توانند در محیط های عادی حضور یابند، ولی در کنار مربی مخصوصی که به آنها کمک می کند.

به گفته این روانپزشک کودک، بچه های کم توان ذهنی که بدون حضور معلم ویژه به مدارس عادی می روند، تنها می مانند و نمی توانند با دیگر بچه ها ارتباط برقرار کنند. بنابراین ناتوانی شان هم بیشتر به چشم می آید و مشکل افزایش می یابد. گاهی نیز والدین به دلیل عدم پذیرش، بچه ها را به چنین محیط هایی می فرستند، ولی باید بدانند این کار هیچ کمکی به بهبود شرایط نمی کند و مهارت های کودکشان را افزایش نمی دهد.

بنابراین نباید فراموش کنیم پذیرش ضعف این کودکان از طرف والدین، اولین قدم برای کمک به آنهاست. باید بپذیریم همان طور که بچه ها از نظر ظاهری با یکدیگر تفاوت های بیشماری دارند، ممکن است از نظر سطح هوش و توانایی و یادگیری هم متفاوت باشند.

وی تاکید می کند: ممکن است این بچه ها در مقایسه با دیگران هوش تحصیلی پایین تری داشته باشند، ولی یادمان باشد هوش فقط در هوش تحصیلی خلاصه نمی شود. در واقع، انطباق فرد با محیط اطراف هم اهمیت زیادی دارد. بنابراین اگر کودک مهارتی را بیاموزد و مواردی را به او آموزش دهیم که بتواند ضعف هایش را بپوشاند، به او کمک موثری کرده ایم. به عنوان نمونه، اگر بچه ای از نظر حل مسائل ریاضی با مشکل روبه روست ولی می تواند مهارت های دستی را بخوبی بیاموزد، باید این مهارت را در او پرورش دهیم تا بتواند از آن استفاده کرده و ضعف هایش را بپوشاند.

مراقب شان باشید، اما به اندازه

خیلی وقت ها والدین و مربیان این قدر به این بچه ها توجه می کنند و این قدر مراقب شان هستند که رفتارشان موجب خشم بچه های دیگر می شود و برعکس گاهی هم بعضی والدین اصلا توجهی به این کودکان ندارند و آنها را رها می کنند.

دکتر حکیم شوشتری با اشاره به این که باید تعادلی را در این زمینه رعایت کنیم، توضیح می دهد: این بچه ها به دلیل مشکلاتی که دارند و همچنین چون قضاوت اجتماعی خوبی ندارند، ممکن است در معرض اذیت و آزار قرار بگیرند. بنابراین باید حواسمان به این بچه ها باشد و آموزش های خاصی را برای شان در نظر بگیریم تا بدانند چطور باید از خودشان مراقبت کنند. با این حال، به گفته این روانپزشک کودک نباید توجه بیش از حد به این کودکان موجب خشم خواهر و برادرها یا سایر هم سن و سالان شان شود یا برعکس به کلی نادیده گرفته شوند؛ بلکه باید رفتار متعادلی در برابر آنها داشته باشید.

دنبال مقصر نگردید

مادر، پدر را مقصر می داند و پدر هم فکر می کند همه این مشکلات تقصیر مادر است. این بحث ها و مشاجره ها همیشه بوده و هست، اما واقعا تقصیر کدام یک از آنهاست که فرزندشان بهره هوشی پایینی دارد؟ آنها همیشه دنبال مقصر اصلی می گردند.

دکتر حکیم شوشتری اما نظر دیگری دارد و می گوید: هیچ وقت نباید دنبال مقصر بگردید. متاسفانه چنین مشکلی میان همسران شایع است و به خصوص زمانی که سابقه چنین مشکلی در یکی از اعضای خانواده همسر وجود داشته باشد، بیشتر شاهد این مساله هستیم.

وی تاکید می کند: به جای این که دائم دنبال مقصر بگردید باید به دنبال این باشید که چطور می توان مشکلات را کاهش داد. همچنین کمتر بودن بحث ها و تنش ها در محیط خانواده نیز می تواند کمک کننده باشد.

مهارت های مورد نیاز را آموزش دهید

اگر بچه ای تمام سال های تحصیل را در مدرسه مخصوص دانش آموزان استثنایی درس خوانده باشد، انتظار می رود بعد از گذشت این همه سال بتواند زندگی مستقلی داشته باشد و به تنهایی کارهای شخصی اش را انجام دهد. با این حال، گاه می بینیم انتظار ما با واقعیت یکسان نیست و این بچه ها نمی توانند با موفقیت در جمع حاضر شوند.

دکتر حکیم شوشتری ضمن بیان این که آموزش های تئوری به تنهایی به درد این بچه ها نمی خورد و باید نکات مربوط به زندگی را به صورت عملی بیاموزند، می گوید: باید مهارت هایی را به این بچه ها بیاموزیم که در جامعه به دردشان بخورد و بتواند گرهی از کارشان باز کند. به عنوان نمونه، دانستن ساعت در اوقات مختلف شبانه روز یا درک کردن مفهوم پول و نحوه استفاده از آن می تواند در آینده برای این بچه ها مفید باشد. بنابراین باید مهارت های اصلی را که در زندگی روزمره لازم دارند. به آنها بیاموزید و به صورت عملی این موارد را به بچه ها آموزش دهید.

بسیاری از والدین هم به دلیل حمایت های عاطفی سعی می کنند خودشان همه کارهای مربوط به کودک را انجام دهند. در حالی که چنین کاری به گفته این روانپزشک کودک، نه تنها مفید نیست که حتی قدرت و توان کودک را نیز کاهش می دهد. بنابراین خوب است که قدم به قدم این موارد را به آنها آموزش دهیم و بگذاریم برای حضور در جامعه آماده شوند. فراموش نکنیم هدف از یادگیری برای کودکی که هوش پایینی دارد نباید گرفتن یک مدرک تحصیلی باشد، بلکه باید ببینیم چه توانمندی هایی برای حضور در اجتماع نیاز دارد و همان موارد را به او آموزش دهیم.

نیلوفر اسعد ی بیگی / جام جم

سه شنبه 29/5/1392 - 16:26
كودك

متخصص دندانپزشکی کودکان گفت: در هنگام رویش دندان، لثه کودک برافروخته است که این امر در هنگام رویش دندان‌های آسیایی شیری که بزرگترند بیشتر دیده می‌شود که به این بیماری، التهاب لثه رویشی می‌گویند.

خبرگزاری فارس: التهاب لثه رویشی کودکان چیست

احمد جعفری در گفت‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان فارس اظهار داشت: بیماری‌های لثه در کودکان به دو گروه عمده التهاب لثه و بیماری بافت نگهدارنده دندان تقسیم می‌شود که التهاب لثه می‌تواند به سه مدل زیر دیده شود: التهاب لثه حاد، التهاب لثه مزمن و افزایش حجم لثه.

معاون آموزش تخصصی دانشکده دندانپزشکی تهران گفت: التهاب لثه مزمن می‌تواند بر اثر بیماری‌های ناشی از بی توجهی بهداشت صحیح در فرد رخ دهد.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران تصریح کرد: وجود جرم و پلاک میکروبی باعث التهاب لثه می‌شود که با رعایت بهداشت و جرم‌زدایی، این التهاب خود به خود بهبود می‌یابد.

متخصص دندانپزشکی کودکان ادامه داد: مادران هنگام رویش دندان در کودکانشان از این موضوع شکایت می‌کنند که لثه کودک برافروخته است. کودک با درد ناشی از رویش دندان نمی‌تواند غذا بخورد و این امر در هنگام رویش دندان‌های آسیایی شیری که بزرگتر هستند بیشتر دیده می‌شود که به این بیماری، التهاب لثه رویشی می‌گویند.

معاون آموزش تخصصی دانشکده دندانپزشکی تهران تصریح کرد: در هنگام التهاب لثه رویشی، مواد غذایی بر روی لثه باقی می‌ماند و پلاک میکروبی به وجود آمده باعث التهاب لثه می‌شود؛ از سویی دیگر، ضربه‌ای که دندان مقابل بر روی لثه متورم وارد می‌کند باعث التهاب لثه می‌شود.

استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران ادامه داد: از سوی دیگر یک نوع التهاب لثه داریم که مربوط به دوران بلوغ است و در این سن رخ می دهد که به دلیل تغییرات هورمونی و تأثیر هورمون‌ها بر روی بافت لثه است که فرد را با التهاب لثه مرتبط با دوران بلوغ مواجه می‌کند.

جعفری افزود: مهمترین کار در این زمینه، تمیز کردن دندان و رعایت بهداشت است.

دوشنبه 28/5/1392 - 4:18
اطلاعات دارویی و پزشکی

 

هیچ پدر و مادری دوست ندارد که فرزندش با نقص یا اختلال شنوایی به دنیا بیاید یا مبتلا به چنین نقصی شود، چراکه از دید عموم نقص شنوایی به معنای نقص در تکلم و به دنبال آن منزوی شدن است.

هرچند در گذشته ناشنوایی یا کم شنوایی محدودیت های بیشتری برای فرد مبتلا ایجاد می کرد و باعث محرومیت کودک کم شنوا از تحصیل و دیگر فعالیت های اجتماعی می شد، ولی در دنیای امروز، با پیشرفت هایی که در درمان های اختلالات شنوایی از طریق دارو، درمان جراحی و وسایل کم شنوایی نظیر سمعک و کاشت حلزون صورت گرفته است و به دنبال تغییر قابل توجه نگرش و فرهنگ مردم نسبت به پدیده معلولیت، اختلالات شنوایی به معنای محدودیت در برخورداری از تحصیلات دانشگاهی یا دستیابی به شغل نیست.

از سوی دیگر به گفته دکتر سعید ملایری متخصص شنوایی شناسی، پژوهش ها نشان داده است اگر کم شنوایی یا ناشنوایی در سنین پایین، یعنی کمتر از شش ماهگی تشخیص داده شود، قابلیت ها و توانایی های فرد در یادگیری زبان و گفتار تقریبا شبیه کودکان عادی خواهد بود. به بیان دیگر کلید درمان مناسب ناشنوایی، تشخیص زودهنگام آن است.

این متخصص در گفت وگو با جام جم تاکید می کند: البته تقریبا در همه انواع کم شنوایی یا ناشنوایی، امکان درمان وجود دارد، اما نکته مهم این است که تشخیص ناشنوایی باید هر چه سریع تر انجام شود. در این حالت امکان استفاده از درمان های مختلف وجود دارد. به بیان دیگر هر چه سن تشخیص کم شنوایی یا ناشنوایی افزایش پیدا کند، نتیجه درمان محدودتر خواهد بود.

کم شنوایی های مادرزادی

اصولا کم شنوایی ها به دو گروه مادرزادی و اکتسابی تقسیم می شود. در کم شنوایی های مادرزادی، آسیب شنوایی از بدو تولد وجود دارد که دکتر ملایری در ارتباط با این گروه از کم شنوایی ها می گوید: در این گروه، عامل کم شنوایی می تواند ژنتیکی یا ناشی از بیماری های دوران بارداری باشد. البته در برخی موارد، بیماری هایی نظیر مننژیت یا زردی بالا می تواند باعث آسیب شنوایی در روزهای اول تولد نوزاد شود. در دوران کودکی و خردسالی، غیر از بیماری هایی نظیر مننژیت یا زردی بالا، والدین باید توجه کنند که استفاده از داروهای مسمومیت زای گوش مانند جنتامایسین حتما با مشورت پزشک متخصص انجام گیرد.

نشانه های اولیه نقص شنوایی در نوزادی

کم شنوایی یا ناشنوایی در بدو تولد فقط با استفاده از دستگاه های ویژه شنوایی سنجی امکان پذیر است. این دستگاه یا آزمون که «AE» نام دارد، اکنون در بیشتر بیمارستان های دولتی و خصوصی و نیز مراکز بهداشت سراسر کشور، تحت نظارت متخصصان شنوایی شناس مورد استفاده قرار می گیرد.

دکتر ملایری در این ارتباط با تاکید بر این که کم شنوایی یا ناشنوایی، نوعی اختلال پنهان محسوب می شود، می افزاید: امکان تشخیص اختلالات شنوایی از سوی افراد غیرمتخصص یا والدین به آسانی امکان پذیر نیست. البته دقت نظر والدین به پاسخ ها و واکنش های اولیه موردانتظار در هفته ها و ماه های آغازین تولد نوزاد، می تواند به تشخیص زودهنگام کم شنوایی و ارائه درمان مناسب برای آن کمک کند. مهم ترین واکنش نوزاد نسبت به صدا، ایجاد مکث یا توقف در مکیدن یا شیرخوردن است و در سنین بالاتر، واکنش هایی نظیر گشادشدن مردمک چشم، ایجاد حالت تعجب، حرکت چشم، بیدار شدن از خواب سبک یا برگشتن نسبت به صدا می تواند نشانه شنیدن باشد. در هر حالت، اگر والدین نسبت به کم شنوایی نوزاد خود شک داشته باشند، باید به متخصص مربوط مراجعه کنند.

هر نقص شنوایی با اختلالات تکلم همراه نیست

به گفته دکتر ملایری آسیب های شنوایی به سه گروه انتقالی، حسی ـ عصبی و مرکزی تقسیم می شود. کم شنوایی انتقالی معمولا از طریق دارودرمانی یا جراحی قابل درمان است. اوتیت یا التهاب گوش میانی شایع ترین عامل کم شنوایی انتقالی در نوزادان و کودکان است. متاسفانه اگر اوتیت گوش میانی در سنین خردسالی به طور مکرر اتفاق بیفتد، می تواند باعث ایجاد بدشنوایی و مشکلات جدی تحصیلی در دوران مدرسه شود.

این متخصص شنوایی شناسی اظهار می کند: در کم شنوایی حسی ـ عصبی، استفاده از وسایل کم شنوایی نظیر سمعک یا کاشت حلزون و انجام اقدامات آموزش و توانبخشی شنوایی می تواند بسیار مفید باشد. کم شنوایی حسی ـ عصبی، شایع ترین نوع کم شنوایی در حد شدید و عمیق در نوزادان و کودکان محسوب می شود البته در بدشنوایی استفاده از دارودرمانی، جراحی یا سمعک کمک کننده نیست و فقط از طریق آموزش و توانبخشی شنوایی می توان به فرد مبتلا کمک کرد. آسیب در مناطق اعصاب مرکزی سیستم شنوایی نیز اتفاق می افتد که در این حالت، اختلال شنوایی به صورت کم شنوایی نیست، بلکه باعث بدشنوایی یا اختلال در تمایز صداها از یکدیگر یا تشخیص صدای دیگران از اصوات محیطی می شود.

درمان را به تاخیر نیندازید

دارودرمانی، جراحی، استفاده از وسایل کم شنوایی نظیر سمعک و کاشت حلزون و اقدامات توانبخشی شنوایی نظیر تربیت شنوایی و گفتاردرمانی از درمان های مرسوم برای درمان کم شنوایی یا ناشنوایی محسوب می شود، اما متخصصان تاکید می کنند که اگر کم شنوایی یا ناشنوایی بهنگام تشخیص داده نشود و تحت درمان قرار نگیرد، باعث تاخیر در رشد زبان و گفتار می شود و به تبع آن، فرد مبتلا را در انجام فعالیت های روزمره ازجمله تحصیل، فعالیت های اجتماعی و شغلی دچار محدودیت های جدی می کند.

پیشگیری از بروز نقص های شنوایی

به گفته دکتر ملایری در دوران نوجوانی، استفاده محدود از هدفن های داخل گوشی و گوش دادن به صدای موسیقی با شدت معمول از اقدامات پیشگیرانه برای جلوگیری از کم شنوایی های احتمالی محسوب می شود. در دوران بزرگسالی و سالمندی نیز دوری از قرارگیری در موقعیت هایی که شدت صدا بسیار زیاد است نظیر صدای شلیک یا انفجار ناگهانی و اصوات شدید در کارخانجات پرسروصدا در طولانی مدت می تواند به پیشگیری از کم شنوایی کمک کند. همچنین در حالتی که شغل فرد در محیط پرسر و صداست، فرد باید از محافظ های شنوایی که از سوی متخصص شنوایی شناس تجویز می شود، استفاده کند.

پونه شیرازی - جام جم

دوشنبه 28/5/1392 - 4:17
شهدا و دفاع مقدس
بزرگداشت سالروز بازگشت آزادگان/
زیباترین لحظات اسارت در کجا گذشت

تابستان داغ رفت و پاییز گرم آمد. از بالا دستور دادند اسرایی را که تا به حال به کربلا و نجف نبرده‌اند، ببرند. نمایشی از برگ پیروزی؛ حکایت یزید و اهل بیت و سفر شام.

خبرگزاری فارس: زیباترین لحظات اسارت در کجا گذشت

 

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس(باشگاه توانا)، رفته بودند تا انتقام سیلی زهرا بگیرند، رفته بودند تا راه کربلا را باز کنند، کربلایی که از همه برایشان عزیزتر بود؛ گروهی شهید شدند و گروهی دیگر راهی سرزمین غربت شدند؛ سرزمینی که روزی قدمگاه اسرای کربلا بود؛ روایتی که در ادامه می‌خوانید لحظه‌شماری روحانی آزاده «قربانعلی عظیمی» برای رسیدن به نجف و کربلاست.

                                                             ***

تابستان داغ رفت و پاییز گرم آمد. از بالا دستور دادند اسرایی را که تا به حال به کربلا و نجف نبرده‌اند، ببرند. نمایشی از برگ پیروزی؛ حکایت یزید و اهل بیت و سفر شام... یک روز به دستور سرگرد مفید فرمانده اردوگاه همه بچه ها را جمع کردند. بچه‌ها فهمیدند باز خبری شده. سرگرد ایستاد و در حالی که شرطه‌ها در اطرافش می‌پلکیدند، گفت: «جناب سید الرئیس، صدام حسین، مر فرمودند همه اسرا را ببرین کربلا و نجف. هفته آینده نوبت این اردوگاهه. ریش‌ها را می‌تراشین، لباس‌ها و بلوزهای نو را می‌پوشین و بلوزها را هم داخل شلوار می‌گذارین..».

بچه‌ها می‌دانستند مسئله تبلیغات است و فیلمبرداری؛ چرا که اگر نظافت و بهداشت اسرا و اردوگاه برایشان مهم بود، آنقدر پشه و کنه و عقرب، بر اثر بی‌توجهی عمومی مسئولین در اردوگاه فراوان نبود که مدت‌ها برای مبارزه‌اش باید وقت می‌‌گذاشتند. یکی از بچه‌ها بلند شد و به عربی گفت: «جناب سرگرد! حالا می‌خواهید ما را برای زیارت ببرین، برای ما چه فرقی می‌کند بلوزامون تو شلوار باشه یا بیرون؟ ریشامون تراشیده باشه یا نباشه؟» سرگرد که مانند همه درجه دارهای عراقی تحمل شنیدن حرف مخالف را نداشت، با عصبانیت فریاد کشید: «این یک دستوره، بشین!».

بچه‌ها قبلا حاضر نبودند کربلا و نجف بروند، چون معتقد بودند از آنها برای تبلیغات جمهوری اسلامی بهره‌برداری می‌کنند، اما با پذیرش قطعنامه و مذاکرات طرفین بچه‌ها قبول کردند.

صبح روز 29 آبان 67 اسرا را سوار اتومبیل کردند؛ هر اتوبوسی سی و یک نفر. چهار سرباز مسلح بودند؛ دو تا جلو و دو تا پشت سر. ماموران امنیتی در ماشین‌های سواری به وسیله بی‌سیم با اتومبیل‌های دیگر ارتباط داشتند و آنها را محافظت می‌کردند. گاهی هم اگر لازم بود، جاده را می‌بستند. اتوبوس‌ها به آرامی و بدون سبقت از یکدیگر پیش می‌رفتند. هوا آفتابی بود آسمان آبی.

حدود 10 صبح به نجف رسیدیم؛ شهری که در مقابل بغداد ویرانه‌ای بیش نبود. اتومبیل‌ها نزدیک حرم به ترتیب ایستادند. گنبد زیر نور آفتاب می درخشید. دسته‌ای کبوتر گنبد را دور زدند و دور شدند. ضربان قلبم شدیدتر شده بود. چهره بچه‌ها سرخ شد و اشک شیار می‌جست. سربازان عراقی در فاصله خروج از اتوبوس تا حرم، کوچه بسته بودند و بچه‌ها باید با سرعت این فاصله را طی کنند. برای زیارت‌مان، حرم را از مردم خالی کرده بودند.

نشستم توی حرم. ساختمان کناره‌های صحن دو طبقه بود. حجره‌هایی با در و پنجره‌ای بسته و پرده‌ای ضخیم که پشت پنجره آویزان بود؛ رنگ پریده و غبار آلود. عکس‌های مذهبی صدام را هم این طرف و آن طرف چسبانده بودند. بچه‌های هر اتوبوس را جدا نشانده بودند. مسئول‌شان همراهشان بود و سرگرد آمار می‌گرفت. سرم پایین بود و به نوک کفش‌هایم نگاه می‌کردم و در فکر فرو رفته بودم، هنوز فکر می‌کردم خواب می‌بینم. گاهی واقعیت آنقدر بزرگ و نزدیک است که به پندار می‌ماند. من و علی(ع)؟! من و اقیانوس؟! دره و قله؟! خار و گلستان؟!...

نمی‌دانم آمارگیری چقدر طول کشید؛ اما سرم را که بلند کردم، دیدم بیش از تعداد بچه‌ها، ماموران – سرا پا مسلح-حضور داشتند. اشک چشمانم را فرا گرفت. چه زیارتی! علی بود و محاصره گزمه‌ها؛ مظلومیتی مضاعف. اما مگر می‌شود خورشید را محاصره کرد؟

کریم جلو آمد. بعثی امنیتی که با آن چشمان وق زده‌اش به آدم خیره می‌شود؛ هم فارسی حرف می‌زد و هم عربی. گفت: «بروید دستشویی که تا کربلا خبری نیست». رفتیم. چه دستشویی‌هایی... بچه‌ها وضو می‌گرفتند، ولی سربازان آنقدر خشونت کردند که یکی انگشترش را گم کرد و دیگری تسبیحی که از هسته خرما ساخته بود. بچه‌ها مقابل کفش کن که رسیدند، آمار گرفته شد و سرگرد گفت: «می روید داخل، یک ساعت وقت دارین. وقتی سوت زدن، همین جا جمع می‌شین».

بچه ها همگی به طرف در ورودی هجوم بردند، اما دستور دادند، آهسته!

بالای در جایگاه عکس بود؛ با دوربینش و نور فلاش‌ها که یک لحظه چهره خیس از اشک بچه‌ها را روشن می‌کرد و بعد، جایش را به ظلمت وجود عراقی ها می‌داد. سپس پروژکتور روشن شد و فیلمبرداری کردند. پس از عکاسی و فیلمبرداری، باز شوق حضور در بارگاه نور بود که بچه‌ها را می‌دواند. بچه‌ها با پای دل می‌رفتند تا پای تن. اما با دژبانی دوم، حرم را هم تبدیل به پادگان و اردوگاه کرده بود؛ قدم به قدم ایست! حالا خادم ایرانی می‌بایست اذن دخول می‌خواند و زیارتنامه، و نمی‌فهمید زیارتنامه بچه‌ها اشک گرمشان بود روی چهره نحیف‌شان. در لابه لای زیارتنامه، صدام را دعا می‌کرد و بچه‌ها ساکت بودند. خشم سرگرد به جایی رسیده بود؛ اما چاره‌ای نداشت.

لحظات به کندی می‌گذشت؛ عشق که انتظار نمی‌فهمد؛ دهها سال عمر یک طرف و چند دقیقه انتظار دیدن چهره و یا هر یادگار دیگری از معشوق، یک طرف؛ دقایقی به درازی سالها.

سرانجام بچه‌ها رها شدند و همه به طرف ضریح هجوم بردند. هر کدام گل میخ ضریح را در دستشان می‌فشردند. دل آرزومندشان نبود که از قفس سینه‌شان بیرون پریده بود؟ اشک‌ها بود و ناله‌ها و بعضی‌ها هم بهتشان زده بود. نورهای سبز و زرد لوسترها روی چهره بچه‌ها می‌دوید و اشک‌های مقدس مثل منشور می‌درخشید، می‌غلتید و فرو می‌ریخت. بعضی از سربازان عراقی هم گوشه‌ای به نماز ایستاده بودند؛ بعضی شیعه و برخی هم سنی. گوشه‌ای ایستادم و سرم را به سنگ مرمری تکیه دادم و چشمانم را بستم. علی(ع) الان چه احساسی دارد؟ آیا او هم اشک می‌ریزد؟ پس از سال‌ها این روزها جام غربتش با غوغای بچه‌ها شکسته می‌شود...

صدای سوت مرا به خود آورد. حیفم آمد اشک‌ها را با دستمال سپیدم پاک کنم. نماز زیارت خواندم و بیرون آمدم. هر کس سوار اتوبوس خود شد. هق‌هق گریه‌ها هنوز به گوش می‌رسید. قبل از خروج از شهر، کنجکاوانه این طرف و آن طرف را نگاه کردم. روحانی کم بود. برای مردم هم آوردن اسیر امری عادی شده بود؛ خیلی نگاه نمی‌کردند. اما بچه‌های کوچک در دسته های چندتایی ایستاده بودند و تماشا می‌کردند. از شهر که خارج شدیم، تابلوی سبز کنار جاده می‌گفت تا کربلا هشتاد و پنج کیلومتر فاصله داریم.

دوشنبه 28/5/1392 - 4:15
كودك

متخصص دندانپزشکی کودکان گفت: تبخالی که به طور معمول بر روی لب و صورت افراد بزرگسال دیده می‌شود برای اولین بار به صورت حاد بر روی لثه کودک به وجود می‌آید.

خبرگزاری فارس: تبخال در کودکان زیر ۳سال باعث التهاب لثه می‌شود

احمد جعفری در گفت‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان فارس، اظهار داشت: بیماری‌های لثه در کودکان به دو گروه عمده تقسیم می‌شوند؛ دسته اول بیماری‌هایی که فقط لثه اطراف دندان را تحت تأثیر قرار می‌دهند و دسته دوم بیماری‌هایی که لثه عمیق‌تر و بافت‌های دیگر نگهدارنده دندان را شامل می‌شوند.

متخصص دندانپزشکی کودکان گفت: دسته اول بیماری التهاب لثه و دسته دوم بیماری بافت نگهدارنده دندان نام دارد.

معاون آموزش تخصصی دانشکده دندانپزشکی تهران ادامه داد: التهاب لثه می‌تواند به سه مدل دیده شود؛ التهاب لثه حاد، التهاب لثه مزمن و افزایش حجم لثه.

عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران تصریح کرد: در کودکان 6 ماهه تا 3 ساله اغلب دیده می‌شود که مادران از این شکایت می‌کنند که کودکشان چند روزی غذا نخورده است و دهان کودک درد و سوزش دارد.

معاون آموزش تخصصی دانشکده دندانپزشکی تهران گفت: علت این مسأله تبخال اولیه است چرا که تبخالی که به طور معمول روی لب و صورت افراد بزرگسال دیده می‌شود برای اولین بار به صورت حاد بر روی لثه کودک به وجود می‌آید.

استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران ادامه داد: تبخال اولیه در 80 درصد موارد عوارض ندارد تا مادر متوجه آن شود؛ اما در برخی موارد به صورت خیلی حاد روی لثه دیده می‌شود که در این صورت نیز درمان خاصی مورد نیاز نیست.

وی افزود: تنها کاری که در این صورت می‌توان انجام داد کارهای علامتی است؛ بدین معنا که باید غذای کودک نرم باشد، تند و داغ نباشد و مایعات به کودک داده شود؛ در ضمن غذاها باید تمیز بوده و فاقد آلودگی باشد چرا که دهان کودک زخم است و رعایت بهداشت باید بیش از پیش اعمال شود تا برای زخم‌ها مشکل دیگری به وجود نیاید.

معاون آموزش تخصصی دانشکده دندانپزشکی تهران تصریح کرد: اگر چه می‌توان داروهای ضد ویروسی نیز استفاده کرد ولی حتی‌الامکان درمان علامتی بهتر جواب خواهد داد.

جعفری گفت: تبخال اولیه در عرض 2 هفته خوب می‌شود مثل تبخال بزرگسالان که خود به خود بهبود می‌یابد.

متخصص دندانپزشکی کودکان ادامه داد: التهاب حاد نکروز دهنده لثه از انواع دیگر التهاب لثه در کودکان است که مرتبط با برخی میکروب‌های بی‌هوازی است.

معاون آموزش تخصصی دانشکده دندانپزشکی تهران ادامه داد: در صورت وجود این التهاب بر روی لثه بافت زرد رنگی تشکیل می‌شود یعنی یک بافت مرده روی لثه صورتی رنگ اولیه را می‌گیرد.

وی افزود: در مواجهه با چنین حالتی باید ابتدا دندان‌ها را تمیز کرد تا جرم و پلاک میکروبی وجود نداشته باشد؛ در ادامه می‌توان از دهان‌ شویه آب اکسیژنه نیز استفاده کرد.

معاون آموزش تخصصی دانشکده دندانپزشکی تهران ادامه داد: مصرف برخی آنتی‌بیوتیک‌ها با تجویز دندانپزشک در این زمینه مؤثر خواهد بود.

دوشنبه 28/5/1392 - 4:14
اطلاعات دارویی و پزشکی

مدیر اجرایی جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات گفت: مطالعه‌ای جدید در مورد این که چرا افراد سیگاری چاق، با خطر بالاتری از بیماری‌های قلبی مواجه هستند انجام شده که نشان می‌دهد دود سیگار، فعالیت صدها ژن حفاظت‌کننده از ریه‌ها و قلب را مختل می‌کند.

خبرگزاری فارس: سیگار، خطر بیماریهای قلبی را ۲ برابر می‌کند

علی عطا طاهری در گفت وگو با خبرنگار بهداشت ودرمان فارس، افرادی که دچار اضافه وزن هستند و سیگار هم مصرف می کنند بیشتر در معرض بیماریهای خطرناکی مانند حملات قلبی هستند.

وی ادامه داد: مطالعه‌ای جدید در مورد این که چرا افراد سیگاری چاق، با خطر بالاتری از بیماری های قلبی مواجه هستند انجام شده که حاکی از آن است که دود سیگار، فعالیت صدها ژن مهم را که مسئول حفاظت از ریه‌ها و قلب هستند، مختل می‌کند.

طاهری تصریح کرد: مصرف سیگار در افرادی که اضافه وزن دارند خطرناک است و این آسیب در افراد غیر سیگاری چاقی که در معرض دود سیگار هم قرار دارند، بیشتر است.

مدیر اجرایی جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات گفت: خطر بیماری‌های قلبی در افراد سیگاری، 2 برابر افراد عادی است، در حالی که استنشاق دود سیگار در اطرافیان، این خطر را به میزان یک سوم افزایش می‌دهد.

وی افزود: البته هنوز محققان به دنبال یافتن پاسخی هستند تا بفهمند چرا خطر بیماری‌های قلبی در افراد سیگاری، 2برابر سایر افراد است.

طاهری ادامه داد: اما آنچه مسلم است دود سیگار به صورت مستقیم و غیر مستقیم فعالیت ژن‌های مسئول حفاظت از قلب و ریه‌ها را مختل می‌کند و در مقابل، ژن‌های مرتبط با وقوع بیماری‌های قلبی را فعال می کند.

يکشنبه 27/5/1392 - 0:2
آموزش و تحقيقات

اگر زیر ۵۵ سال دارید، بیشتر از ۴ فنجان قهوه در روز نخورید.

خبرگزاری فارس: مصرف بیش از حد قهوه عمر را کوتاه می‌کند

به گزارش خبرگزاری فارس، محققان اعلام کرده اند که نوشیدن بیشتر از 4 فنجان قهوه در روز خطر زودتر مردن را افزایش می دهد اما تنها برای افراد زیر 55 سال.

دانشمندان در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که مصرف 28 فنجان قهوه در هفته خطر مرگ زودرس در افراد جوانتر را تا 50 درصد افزایش می دهد.

این نتایج مربوط به تحقیق گسترده ای در مورد سبک زندگی 43272 نفر در آمریکا بوده که بین 20 تا 87 سال سن داشته اند.

محققان آمریکایی نگرانند که مصرف بیش از حد قهوه تأثیرات متضادی را بر متابولیسم بدن داشته باشد و مزایای آن را از بین ببرد.

این خطرات برای افرادی که به طور ژنتیک به قهوه اعتیاد دارند ممکن است بیشتر باشد. نتایج این تحقیق با پژوهشهای دیگری که مصرف معتدل قهوه را در افزایش طول عمر موثر می داند در تضاد است.

در طول 16 سال انجام این تحقیق 2500 نفر از این افراد درگذشتند که کمتر از یک سوم آنها در اثر بیماری های قلبی و عروقی بوده است.

افرادی که بیشتر از سایرین قهوه می نوشیده اند بیشتر از سایرین نیز سیگار کشیده و قلب ها و ریه های ناسالم تری را داشته اند.

خطر مرگ از این عوامل برای مردان و زنان زیر 55 سالی که تا 28 فنجان قهوه در هفته می نوشیدند تا 56 درصد افزایش می یافت.

استیون بلیر از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی گفت: مشخص نیست که چرا قهوه تأثیرات مشابهی را بر افراد مسن تر ندارد.

قهوه حاوی هزاران ماه شیمیایی متفاوت است که می تواند هم تأثیرات خوب و هم بدی را بر بدن و سلامت افراد داشته باشد.

تحقیقات جدید نشان می دهد که قهوه یکی از منابع مهم آنتی اکسیدانهاست و می تواند باعث تسکین تورمات و بهبود عملکرد مغز شود.

قهوه در عین حال ترشح آدرنالین را تحریک می کند، در ترشح انسولین اختلال ایجاد می کند و فشار خون را افزایش می دهد. قهوه همچنین سطح هوموسایستین خون یک ماده شیمیایی مرتبط با بیماری های قلبی و زوال عقل را افزایش می دهد.

جمعه 25/5/1392 - 16:31
كودك

 

جام جم آنلاین: همه والدین دوست دارند فرزندی مستعد و باهوش یا شاید بهتر است بگوییم تیزهوش داشته باشند. بخصوص در زمانه‌ای که ظاهرا آرزوی والدین حد و مرزی نمی‌شناسد، اما آیا واقعا ما می‌توانیم در میزان بهره‌مندی فرزندان‌مان از هوش و استعداد ذهنی موثر باشیم و آیا علم، چنین تاثیری را تائید می‌کند؟

شاید برای بسیاری از والدین خالی از لطف نباشد که بدانند آنها هم می توانند تاثیراتی در افزایش یا کاهش ضریب هوشی فرزندشان داشته باشند. شاید هم این مطلب برای برخی بسیار حیاتی باشد. بخصوص برای والدینی که دوست دارند فرزندشان به نابغه ای بی بدیل مثلا آلبرت اینشتین تبدیل شود. هر چند این هم از شوخی های روزگار است! اگر آلبرت دیگری متولد شود، آن هم به تعداد آرزومندانی که دوروبرمان سراغ داریم، فکر می کنم دیگر اینشتین بودن امر کاملا معمولی و پیش پا افتاده خواهد بود نه یک اتفاق محیرالعقول!

شیر مادر

پژوهش هایی که تاکنون صورت پذیرفته است رابطه ای را میان شیرخوردن از سینه مادر و رشد شناختی و ادراکی کودکان نشان می دهد. برخی از این پژوهش ها حتی پا را فراتر گذاشته و تاثیر شیردادن مادر به فرزند را گسترده تر از این دیده و آن را در ارتقای موقعیت اجتماعی آینده کودک نیز سهیم دانسته اند. با این حال هرگز بدرستی معلوم نشده است آیا این آثار مثبت فقط حاصل شیر مادر است یا حاصل پیوندی که شیر دادن مادر به فرزندش میان آن دو ایجاد می کند؟ شاید هم موقعیت اجتماعی و تحصیلات شخص مادر (و پدر) است که خواه ناخواه در ایفای نقش مادر و پدری شان بروز کرده و در شکل گیری ضریب هوشی فرزندشان تاثیر می گذارد.

اکنون محققان بیمارستان اطفال بوستون ادعا می کنند به جامع ترین بررسی در این زمینه دست زده اند تا دقیقا مشخص کنند شیرخوردن از سینه مادر تا چه اندازه می تواند بر رشد مغزی نوزادان تاثیر گذارد و احیانا چه سهمی از این رشد را به عهده دارد؟ آنها برای این کار تمام عوامل شناخته شده ای را که ممکن است در شکل گیری هوش کودک سهمی داشته باشند مورد بررسی و حلاجی قرار داده اند. این عوامل از ضریب هوشی مادر گرفته تا درآمد و تحصیلات پدر و مادر را شامل می شود. حتی مسائلی مانند این که آیا کودکان در طول روز زمانی را خارج از منزل و در مراکز نگهداری از کودکان مانند مهد کودک می گذرانند نیز مورد توجه این پژوهشگران بوده است. آنها همچنین اطلاعات جزئی و دقیقی از 1312 کودک و مادر جمع آوری کرده اند. این که مادر چه مدتی از سینه خودش به کودک شیر می دهد، آیا نوزاد فقط از سینه مادر شیر می خورد و این که مادر چه میزان ماهی مصرف می کند؟ میزان مصرف ماهی در دوران شیردهی بسیار مهم است زیرا اسیدهای چرب امگا3 موجود در برخی ماهی ها پس از گوارش در بدن مادر به شیر او راه پیدا می کنند و امروزه برای ما مسلم است که این اسیدهای چرب بر رشد مغزی کودک تاثیر مثبتی می گذارند. تاثیر تغذیه مستقیم از شیر مادر به قدری است که امروزه یافته های علمی می گویند هر چه مادر بیشتر از سینه خود به کودکش شیر بدهد، بیشتر احتمال دارد فرزندش در آزمون های واژگان در سه سالگی و در آزمون های هوش هفت سالگی امتیازات بالاتری به دست آورد. تغذیه شیر از سینه مادر طی سال اول زندگی می تواند ضریب هوشی فرزند را هنگام ورود به مدرسه حدود 4 امتیاز ارتقا دهد.

اما آیا این همه صرفا کار شیر مادر است؟ برای پاسخ به این پرسش اکنون پژوهش هایی در حال انجام است که مواد غذایی مانند اسیدهای چرب موجود در شیر مادر را در کانون توجه قرار داده است، اما این پژوهش ها هنوز شواهد محکمی به دست نیاورده اند که نشان دهد این مواد غذایی عامل اصلی افزایش ارتباط سلول های عصبی یا افزایش رشد نواحی شناختی مغز است.

با این حال و حتی در غیاب این شواهد هم، آخرین یافته های علمی که در دهه های اخیر رو به افزایش است حاکی از تاثیر انکارناپذیر شیر مادر است و بسیاری از محققان می کوشند مادران را تشویق کنند در ماه های نخست زندگی فرزندشان، او را فقط و مستقیم از شیر خود تغذیه کنند. مثلا آکادمی طب اطفال آمریکا و سازمان بهداشت جهانی به مادران توصیه می کند در شش ماهه نخست زندگی کودکشان فقط از شیر خودشان به آنها بدهند و این کار را نیز صرفا از طریق شیر دادن مستقیم انجام دهند نه این که شیر خود را بدوشند و مثلا از طریق شیشه به کودکشان بدهند. همچنین این مراکز به مادران توصیه می کنند تغذیه با شیر مادر باید دست کم تا یک سالگی کودک ادامه یابد.

اما نه فقط شیر مادر

اما فقط شیر خوردن از سینه مادر نیست که می تواند تاثیری اساسی بر شکل گیری و رشد قوای شناختی کودک داشته باشد. اکنون علم بوضوح برای ما آشکار کرده است که مادران حتی پیش از تولد کودکشان و در دوره بارداری نیز می توانند تاثیر مهمی بر هوش فرزندان خود بگذارند. عوامل متعددی در افزایش توان ذهنی و افزایش هوش فرزندان موثر است و این عوامل در یک دوره زمانی چند ساله از شکل گیری جنین در رحم مادر تا چند سال نخست زندگی دست به کار تیزهوشی یا کندذهنی کودکان اند:

ژنتیک: محققان از تحلیل های گسترده ژنوم انسان و نیز تصاویر مغز برای تعیین ژن هایی که والدین به کودکانشان منتقل می کنند، استفاده کرده اند. این کار برای تشخیص ژن هایی بوده است که در واقع اندازه مغز و ضریب هوشی فرد را تعیین می کنند. آوریل 2012، دانشمندان دو ژن را تشخیص دادند که هم بر اندازه مغز و هم بر ضریب هوشی تاثیر می گذارد، اما در عین حال همین ژن ها سبب افزایش خطر ابتلا به اختلالات مغزی مانند آلزایمر هم می شود.

آلاینده ها: همواره توصیه های فراوانی به مادران باردار می شود که تا حد ممکن از قرار گرفتن در معرض انواع آلودگی های محیطی پرهیز کنند. این توصیه ها بخصوص در تهران و شهرهای بزرگ کشورمان در روزهایی که آلودگی هوا به وضع هشدار می رسد، بسیار شنیده می شود. در واقع صرف نظر از تمام مشکلاتی که آلاینده های محیطی می توانند برای سلامت جنین به همراه داشته باشند، یافته های علمی نشان می دهد مادرانی که طی دوران بارداری در معرض آلاینده هایی نظیر سرب، جیوه و تمام آلاینده هایی که از اگزوز اتومبیل خارج می شوند و حتی سموم دفع آفات کشاورزی قرار دارند، رشد مغزی و ذهنی کودکشان را در معرض خطر قرار می دهند. فرزندان چنین مادرانی ممکن است بیش از سایر کودکان در معرض خطر ابتلا به انواع مشکلات مغزی و ذهنی از اوتیسم گرفته تا ضریب هوشی پایین قرار داشته باشند.

ترتیب تولد: شاید ترتیب تولد در نگاه نخست، مساله چندان مهمی در میزان بهره مندی فرزندان از هوش به نظر نرسد. شاید هم دوروبر خودمان خانواده های زیادی را بشناسیم که اتفاقا فرزندان میانی یا فرزند آخر از فرزند ارشد خانواده باهوش تر است. با این حال، مطالعه ای که سال 2007 انجام شده نشان می دهد ضریب هوشی فرزند ارشد خانواده به طور میانگین حدود سه امتیاز بیش از فرزند بعدی خانواده است. توجه داشته باشید که «به طور میانگین» یعنی نه در همه موارد، اما چرا باید فرزند ارشد از هوش بهره بیشتری ببرد؟ این مسأله بیشتر به مسأله سروکله زدن والدین با کودکان شان برمی گردد. در واقع ممکن است والدین زمان بیشتری را با نخستین فرزند خود صرف کنند. از آنجا که این زمان عموما به بازی کردن با آنها یا خواندن کتاب و داستان برای آنها می گذرد، بر رشد قوای ادراکی و شناختی این فرزندان تاثیر مثبتی خواهد گذاشت.

تنبیه بدنی: تنبیه بدنی برای برخی والدین در حکم ابزاری بسیار قوی است تا کودکشان را البته به ظاهر به قالبی درآورند که مطلوبشان است، اما این ابزار زودبازده بسیار مخرب و خطرناک است. مطالعات نشان می دهد میان تنبیه بدنی کودکان و ضریب هوشی پایین تر آنها رابطه ای برقرار است. در واقع آسیب های روحی ـ روانی ناشی از تنبیه بدنی می تواند سبب بروز استرس و ترسی شود که مسلما مانع یادگیری است. به این ترتیب کودک و والدین در یک دور باطل گرفتار خواهند شد.

مترجم: مسعود ایثاری

منبع: healthland.time

جمعه 25/5/1392 - 16:29
آموزش و تحقيقات

تحقیقات جدید نشان می‌دهد که چاقی می تواند عامل یک پنجم مرگ و میر انسان‌ها باشد.

خبرگزاری فارس: ارتباط چاقی با یک پنجم موارد مرگ و میر در انسان

به گزارش خبرگزاری فارس، تحقیق جدیدی نشان داده که طی یک دوره 20 ساله 18 درصد موارد مرگ و میر افراد 40 تا 85 ساله آمریکایی مرتبط با اضافه وزن و چاقی بوده است.

این آمار در حالی اعلام شده که تا پیش از این تخمین زده می شد این میزان تنها برابر 5 درصد باشد.

به نظر می رسد در این میان زنان بیشتر از مردان در معرض خطر قرار دارند. بیش از یک چهارم موارد مرگ در زنان سیاهپوست و بیش از یک پنجم موارد مرگ در زنان سفیدپوست مرتبط با اضافه وزن بوده است.

با این حال این میزان برای مردان سیاهپوست 5 و برای مردان سفیدپوست 15.6 درصد بوده است. نتایج این تحقیق در مجله بهداشت عمومی آمریکا منتشر شده است و مبتنی بر داده های تحقیق دیگری بین سال های 1986 تا 2006 بوده است.

چاقی یکی از مشکلات بهداشتی است که به سرعت در کشورهای جهان در حال گسترش است. در انگلستان میزان مردان و زنان چاق از 13 و 16 درصد در سال 1993 به ترتیب به 24 و 26 درصد در سال 2011 رسیده است.

میزان چاقی در میان مردان سیاهپوست و سفیدپوست تقریبا برابر است اما احتمال مرگ در اثر آن در میان مردان سیاهپوست بسیار بالاتر.

جمعه 25/5/1392 - 16:28
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته