• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1481
تعداد نظرات : 1410
زمان آخرین مطلب : 4167روز قبل
دانستنی های علمی
آثار غفلت از خدا

زمين:
انسان مثل اين زمين است. زمين منهاي نور خورشيد تاريك است. از خودش نوري ندارد. سرد است، و حياتي هم ندارد، هر جاي زمين كه نور نيست حيات نيست. قطب شمال و قطب جنوب نور خورشيد كم مي‎تابد، آثار حيات هم كم است. در مناطق استوايي نور عمودي‎تر مي‎تابد، درختها قوي هيكل بزرگ، انواع مختلف جانوران و از هر نمونه حيات كه بخواهيد در آنجا مي‎باشد.
انسان هم در هر ساعتي از زندگيش كه در توجه به خداست حيات دارد، فظيلت و كمال دارد. خوبي‎هايي كه از انسان سر مي‎زند مثل آثار حياتي است كه در زمين است. و آثار حيات زمين از نور خورشيد است. خوبيهاي انسان از آثار توجه به خداست. انسان به ياد خدا مي‎افتد احسان مي‎كند به ياد خدا مي‎افتد انصاف مي‎دهد، خدمت مي‎كند و هر جا كه در زمين حيات نيست در اثر اين است كه تابش آفتاب نيست. انسان هم در هر زماني كه از خدا غافل شود انصاف از ياد او مي‎رود، هواي نفس بر او غالب مي‎شود، شهوت، غضب، فساد‎ها كه از انسان سر مي‎زند در نتيجه غفلت از خداست. پس اگر از انسان خوبي سر زد بايد بداند كه اين خوبي از خود او نيست، بازتاب تشعشع نور الهي بر قلب است. روشني انصاف، خير، خدمت و هر چه از انسان سر بزند مبدأش خداست نه انسان. قرآن مي‎فرمايد:
هر خوبي كه از تو سر مي‎زند از خداست:«مااصابك من حسنة فمن الله» هر كار خيري كه مي‎كني خدا مالك و صاحب آنست، فاعل و عامل آنست و مربوط به خدا مي‎شود «وما اصابك من سيئة فمن نفسك» هر بدي كه از تو سر مي‎زند از خود توست. زمين اگر تاريك مي‎شود از خود اوست، اگر روشن مي‎‏شود از خورشيد است. ظلمتها از سايه زمين است و نور از خورشيد است. قساوتها، سياه‎دليها از نفس انسان است و خوبيها از خداست.
مثال بزنم: توي هواپيما نشستن با توي خانه نشستن فرق مي كند. توي خانه كه هستي همين سرجاي خودت هستي، توي هواپيما كه هستي سير مي كني، مشهد و مكه مي روي. كسي كه به خطرات هواپيما آشنا نيست مي آيد توي هواپيما مي نشيند، مي خوابد تا وقتي كه هواپيما نشست، بيدار مي شود. آن يك حساب ديگر دارد. يكي هست كه چند بار سانحة هوايي برايش اتفاق افتاده و در هواپيما برايش مسأله ايجاد شده است، يا موتوري خاموش شده و به يك شكل معجزه آسايي نجات پيدا كرده و مي داند كه چيز زيادي نيست، اتفاقات مي افتد، اين فرد در هواپيما چه حالتي دارد؟ از يك سو اين هواپيما او را به مكه مي‎برد وبه آرزويش مي‎رسد، يا به مشهد مي برد و دارد به آرزويش مي‎رسد، از سوي ديگر اين هواپيما چيز مطمئني نيست، وضع حساب شده‎اي ندارد، حال اين هواپيما مطمئن است. هواپيمايي كه درجه اطمينان آن پنجاه درصد است و شما در چنين هواپيمايي هستيد، چه حالي داريد؟ دلتان مي خواهد هر چه زودتر بنشينيد. براي سوار شدن به اين هواپيما از يك سو دلهره داريد، از يك سو مي بيني راه رسيدن به مشهد همين سوار شدن و پريدن است.
دنيا مثل هواپيمايي است كه انسان هم ممكن است با آن پرواز كند وبه‎ مقصد برسد، هم ممكن است هواپيما سقوط كند و انسان از بين برود. حيات دنيا يك پرواز بيشتر نيست. يا اين پرواز به سلامتي انجام مي گيرد يا اين پرواز دچار سانحه مي شود. اگر انسان با تقوا بود، اين پرواز به سلامتي انجام مي‎گيرد، اگر انسان تقوايش را از دست داد هواپيماي حيات او دچار سانحه شده است. قرآن مي گويد:
«و من يشرك باالله فكانّما خرّ من السماء فتخطفه الطير او تهوي به الرّيح في مكان سحيق»
[1]
هر كس مشترك شود، هركس توحيد خودش را از دست بدهد، مثل اين است كه از آسمان سرنگون شود كه يا نصيب پرندگان هوا مي شود يا اينكه تند بادي او را به دره‎اي عميق پرتاب مي كند. پس مؤمن تا زنده است، مضطرب و نگران است، آرامش ندارد، خودش را در خطر مي بيند، مي بيند نفس اماره دارد، اين نفس در كالبدش هست. در وجودش هست، در كنارش هست، براي همه هست، در هر لحظه هست. مي بيند عبادت كه مي كند بعدش ممكن است نفس، عجب پيدا كند، علم و تقواي او، خدماتي كه مي كند بعدش در خطر اينست كه مبادا عجب پيدا كند و سقوط كند.

[1] . سورة حج، آيه 31.
پنج شنبه 24/8/1386 - 8:32
شعر و قطعات ادبی
ايام هجران رو بپايان مي رود

غم مخور ايام هجران رو بپايان مي رود
اين خماري از سر ما مي گساران مي رود
پرده را از روي ماه خويش بالا ميزند
غمزه را سر ميدهد غم از دل و جان مي رود
بلبل اندر شاخسار گل هويدا ميشود
زاغ با صد شرمساري از گلستان ميرود
محفل از نور رخ او نورافشان ميشود
هر چه غير از ذكر يار از ياد رندان ميرود
ابرها از نور خورشيد رخش پنهان شوند
پرده از رخسار آن سرو خرامان ميرود
وعدة ديدار نزديك است ياران مژده باد
روز وصلش ميرسد ايام هجران ميرود

امام خميني (ره)
پنج شنبه 24/8/1386 - 8:29
شعر و قطعات ادبی
غفلت...

سالها رفت ز عمر من و، غافل ماندم
فرصت از دست شد و، بي خبر از دل ماندم
غفلتم نقص مرا برد بسر حدّ كمال
از تو پنهان چه كنم؟ ناقص كامل ماندم
گوي توفيق، به ميدان عمل افكندند
من شرمنده بهر مرحله كاهل ماندم
موج درياي هدايت، زسر ابر گذشت
من ز گمراهي خود، تشنه به ساحل ماندم
خواب شيرين ز كفم فيض سحر خيزي برد
كاروان رفت و، من از قافله غافل ماندم
آنچه ره در دل ما داشت، هوس بود، نه عشق
غافل از حق شدم و، در ره باطل ماندم
همرهان جمله به مقصود رسيدند، ولي
من در اول قدم قطع منازل ماندم
با همه رحمت خورشيد و پرستاري ابر
منم آن دانه‌ي نشكفته، كه در گِل ماندم
مهدي سهيلي
پنج شنبه 24/8/1386 - 8:23
شعر و قطعات ادبی

رموز عشق

رموز عشق تا با ما نياميزى نياموزى
كه گوهر تا خزف از كف نيندازى نيندوزى
شهود شاهد هستى نميشايد زهر پستى
كه شمع جمع را تا قد نيفرازى نيفروزى
اگر با شمع رخسارش بسازى همچو پروانه
بقربانى بسوزى تا نميسازى نمى سوزى
ندارد جام جم بى مى نمايشهاى گوناگون
نه هم بى باده صافى صفائى باد نوروزى
بروى و موى جانان كى توانى ديده كردن باز
تو كه چشم طمع از جان نميبندى نميدوزى
برو فرزانه از اينگنبد فيروزه گون بالا
كه در فرزانگى باشد هزاران فر و فيروزى
نگيرى روزه تا از آرزوهاى جهان عمرى
نگردد مفتقر روزى ترا ديدار او روزى
                                                                                                     کمپانی

پنج شنبه 24/8/1386 - 8:21
محبت و عاطفه

هرگز

از چشم تو افتادم ،از چشم خدا هرگز

دلتنگ خدا هستم ،دلتنگ شما هرگز

سربسته نمی گویم ،همشهری بهلولم

همرنگ شما گشتن ،بی یاد خدا هرگز

یک سینه غزل دارم ،عرفانی و احساسی

عرفان خوشی دارم ،احساس ریا هرگز

صد حنجره فریادم ،یک پنجره چشم انداز

این یک غم نان دارد؟ آن یک غم جا ؟هرگز

بی شک شبی از شبها ،شبگرد فنا هستم

شب نامه ء من گوید، محتاج دعا؟ هرگز

سه شنبه 22/8/1386 - 9:56
فلسفه و عرفان

نسخه عاشقی

  دیدم چوشبی روی دل آرای حبیبم            

                                 گفتم که خدایا چه همه یاس نصیبم      

  یک ساغر احساس زدلبر بستاندم             

                                 نوشیدم ودیدم که چه خوش منظر وطیبم

  باآن گل سوسن چه همه راز که گفتم             

                                گفتم به گل نرگس از آن چشم رقیبم         

  آگاه به راز دل سرگشته ما بود               

                            بنوشت یکی نسخه جاوید طبیبم                 

  زان نسخه عشقی که نوشته ست نگارم

                                       تا صبح تجلی بنماید « چه غریبم »

سه شنبه 22/8/1386 - 9:53
دانستنی های علمی

گفتگو

در روياهايم ديدم كه با خدا گفتگو مي كنم.

پرسيدم: چه چيز بشر شما را سخت متعجب مي سازد؟

خدا پاسخ داد: كودكي شان!

اينكه آنها از كودكي شان خسته مي شوند ، عجله دارند كه بزرگ شوند.

بعد دوباره پس از مدت ها آرزو مي كنند كه كودك باشند.

اينكه آنها سلامتي خود را از دست مي دهند تا پول به دست آورند.

و بعد پولشان را از دست مي دهند تا سلامتي شان را به دست آورند .

و حال را فراموش مي كنند.

بنابراين نه در حال زندگي مي كنند و نه در آينده.

اينكه آنها به گونه اي زندگي مي كنند كه گويي هرگز نمي ميرند.

و به گونه اي مي ميرند كه هرگز زندگي نكرده اند.

                                                                                       نشريه جاده خاكي

سه شنبه 22/8/1386 - 9:47
آموزش و تحقيقات

شکلات صبحانه

مواد لازم #

100 گرم

كاكائو

  5 قاشق سوپخوری

خامه

 2 عدد

زرده تخم مرغ

30 تا 40 گرم

كره

60 گرم

شكلات تخته اي

2 قاشق سوپخوری

شير

 5/2 قاشق غذا خوری

پودر قند

40 گرم

فندق خورد شده

# طرز تهيه:

 

نیمی از کره را در ظرفی روی حرارت ملایم، آب کنید و تمام کاکائو را به آن اضافه کرده و خوب مخلوط کنید. سپس پودر قند و شیر را  به آن بیفزایید . پس از حل شدن از روی حرارت بردارید و با همزن دستی یا برقی این مواد را بزنید (با همزن برقی حدود 7 یا 8 دقیقه و با همزن دستی 15 تا 20 دقیقه) و در حین زدن زرده تخم مرغ ها را یکی یکی به مواد اضافه کنید.

 

شکلات تخته ای را در کاسه ای فلزی قرار دهید. در ظرفی مثل کتری مقداری آب، جوش آورید سپس ظرف محتوی شکلات را روی درکتری قرار دهید تا روی بخار آب، شکلات آب شود.

 

شکلات آب شده وکاکائو را مخلوط کرده و از روی حرارت بردارید سپس این مواد را به مواد قبلی اضافه کرده و خوب مخلوط کنید. فندقهای ریز خرد شده را به شکلات بیفزایید. شکلات آماده شده را به مدت 7 ساعت در یخچال بگذارید تا خود را بگیرد.

 

سه شنبه 22/8/1386 - 9:34
خواستگاری و نامزدی

چه غذاهایی شما را خوش اخلاق می کند؟

به نظر کارشناسان تغذیه، اگر بدن از نظر شیمیایی و ترکیبات طبیعی خود متعادل باشد، خلق و رفتار شما هم متعادل می شود.

عوامل زیادی می توانند تعادل بدن شما را به هم بریزند. به عنوان مثال، بسیاری از زنان دچار کم خونی هستند. این مسأله باعث افسردگی و خستگی زودرس می شود، یا افراد سالمند معمولا با کمبود ویتامین های گروهB مواجهند، که روی سیستم عصبی و رفتاری بسیار موثر است. درافرادی که به طور منظم و سر وقت غذا نمی خورند، قند خون همیشه در حال تغییر است و ثبات لازم را ندارد وهمین مسأله روی قدرت تفکر و تمرکز و در نتیجه خلق و خو تأثیر می گذارد. بعضی مردم هم به بعضی مواد شیمیایی موجود در غذا حساسیت دارند که در حین مصرف این مواد غذایی خاص، خلق وخوی آنها دچار مشکل می شود.

در مطالعه ای که روی 200 نفر از مردم انگلستان انجام شد، تاثیر غذا بر سلامت ذهنی و روانی افراد، مورد مطالعه قرار گرفت. به این افراد توصیه شد مصرف غذاهایی را که برای خلق و خو استرس زا هستند، قطع کنند و همزمان مقدار غذاهایی را که از ذهن و خلق فرد حمایت می کنند افزایش دهند. مواد غذایی که برای خلق فرد، استرس زا (یا تنش زا) محسوب می شوند، شامل شکر، کافئین (موجود درقهوه)، شکلات(در صورت مصرف بیش از حد) است، در حالی که می توان برای مواد غذایی حمایت کننده خلق و خو به آب، سبزی، میوه و ماهی اشاره کرد. 88 درصد افرادی که از رژیم های غذایی حمایت کننده خلق وخو استفاده کردند، از نظر ذهنی و روانی، وضعیت بهتری پیدا کردند. 26درصد دیگر تعداد حملات پانیک (هراس) و اضطراب کمتر شده بود و 24 درصد دیگر عنوان کردند کمتر دچار حالت افسردگی شده اند.

 

تغذیه وخلق وخو

گروه عظیمی از مواد شیمیایی موجود در مغز که خلقیات را کنترل می کنند نوروترانسمیتر (میانجی عصبی) نام دارند. معروف ترین  آنها سروتونین است که به عنوان ماده شادی آور به حساب می آید.

این مواد شیمیایی تعیین می کنند که آیا شما احساس خوبی دارید یا خیر، کاملاً پر انرژی هستید یا کاملاً خسته اید، تحریک پذیرید و کلافه به نظر می رسید. این مواد شیمیایی موجود در مغز که کاملاً حیاتی هستند برای  این که عملکرد طبیعی داشته باشند به انرژی نیاز دارند ومغز یکی از معدود نواحی بدن است که برای تأمین انرژی خود، کاملا و فقط به گلوکز وابسته است. گلوکز در شکر قند و بسیاری مواد دیگر وجود دارد. متخصصان معتقدند اگر سطح گلوکز خون (قند خون)، تمام طول روز در شرایط پایداری باقی بماند و نوسان نداشته باشد، بتدریچ این مواد شیمیایی موجود در مغز را تغذیه می کند و مشکلی پیش نمی آید. برای این که قند خون حالت پایداری پیدا کند، بايد از كربوهيدرات هايي استفاده كرد كه قند خون را ناگهان بالا نمي برند. اين كربوهيدراتها در نان حاوی غلات، لوبیا، غلات کامل، سویا، سیب، هلو و سایر میوه ها وجود دارند. موادی مثل کیک، پای، چیپس، شکلات و شیرینی، قند خون را سریعا افزایش می دهند.

در نتیجه بدن شما ناچار می شود برای ورود این قندها به درون سلول یا ذخیره کردن آنها به طور ناگهانی و به شدت، هورمون انسولین ترشح کند و تعادل طبیعی سیستم کنترل کننده قند خون برهم می خورد.

 

واما با تنقلات چطورید؟

در تحقیقاتی که اخیرا انجام گرفته مشخص شده است در شرایط استرس و خستگی، زنان بیش از مردان سراغ تنقلات می روند و بیش از حد از آنها استفاده می کنند.

بررسی ها نشان داده است زنانی که با اصوات بلند مواجه اند یا کارهای سخت و طاقت فرسا دارند، نسبت به مردان، بیشتر به سمت غذاهایی مثل شکلات، چیپس  و پنیر روی می آورند. همین بررسی ها نشان داده است مردان و زنان در دورانی که استرس دارند، بیشتر می خورند.

در طول روز شرایطی پیش می آید که برای فرد ایجاد استرس و تنش می کند، دراین شرایط، اکثر افراد به خوردن روی می آورند، تا این استرس را برطرف کنند؛ حتی زنانی که به کارهای سخت مشغولند، در تعطیلات آخر هفته بیشتر می خورند.

                       

سه شنبه 22/8/1386 - 9:33
دعا و زیارت

بهره گیری از فرصت های جوانی

بهره گیری از فرصت ها: دوران جوانی یک فرجه زمانی نیست تا در صورت از دست دادن، با تلاش مضاعف در فرصت دیگری جبران شود؛ بلکه دوره جوانی، دوره بسیاری از توانمندی های مهم است که با از دست دادن آن دیگر بدست نمی آید. به خاطر همین امام علی علیه السلام می فرمایند:

«فرصت ها چونان ابرها، تند می گذرد، پس فرصت های نیک را غنیمت شمارید.[1]

بعضی افراد آن گونه که باید قدر جوانی خود را نمی دانند و بعد با از دست دادن آن پی به قدر و ارزش آن می برند که امام علی در وصف این افراد می فرمایند: قدر و ارزش جوانی (را آن گونه که باید) شناخته نمی شود، مگر با از دست دادن برای افرادی که قدر جوانی را ندانستند.[2]

بنابراین باید قدر جوانی را دانست و از آن برای امور نیک استفاده کرد. امام علی علیه السلام در این باره سفارش می فرمایند:

«و بادروا بالاعمال عمراً ناکساً او مرضاً حبساً او موتاً خالساً؛

به انجام اعمال نیکو شتاب کنید، پیش از آن که عمر شما پایان پذیرد، یا بیماری مانع شود، یا مرگ عمر را پایان پذیرد.»[3]

جوانی برای ساختن آخرت: امیرمؤمنان علی علیه السلام جوانی را نصیب انسان از دنیا برای تأمین سعادت اخروی دانسته اند. خدای متعال می فرماید:

«لا تنس نصیبک من الدنیا ؛

بهره ات را از دنیا فراموش نکن.»[4]

امام علی علیه السلام در تفسیر این آیه می فرماید:

 «لاتنس صحتک و قوتک و فراغک و شبابک و نشاطک ان تطلب بها الاخرة ؛

 تندرستی و توان و فراغ و جوانی و نشاطت را برای اینکه با آن آخرت را طلب کنی فراموش نکن».

دنیا گذران است و آخرت مقصد نهایی است که جاویدان می ماند.[5] این که جوان برای آخرت خود باید اندوخته نیکی کند درس دیگر هم به جوانان می دهد که جوان باید آینده نگر باشد.

عفت و پاکدامنی:

 جوان باید در دوران جوانی پاکدامنی و عفت خود را حفظ کند و دامن خود را به گناه آلوده نسازد. شاید در ابتدای امر به خاطر بعضی از مسائل برای جوان خیلی رعایت این امر و عفت و پاکدامنی، سخت باشد ولی کم کم و با تکرار و تمرین حالت ملکه ای در روح جوان می شود و او را از ارتکاب به گناه باز می دارد.[6]

امام علی علیه لسلام علاوه بر توصیه جوانان به رعایت عفت و پاکدامنی ارزش آن را نیز بیان می کنند و می فرمایند:

«اجر رزمنده شهید راه خدا بالاتر از اجر کسی که قدرت برخلاف عفت داشته ولی عفت خود را رعایت می کند، نیست. واقعاً که فرد عفیف نزدیک است که ملکی از ملائکه باشد.»[7]

آزادگی:

 یکی از خصلت های نیکی که جوان باید خود به وجود آورد آزادگی و بزرگی است. آزادگی در واقع رها کردن روح از قید و بندهای دنیا است یعنی اینکه نه به زرق و برق دنیا و نه جاه و مال و مقام دنیا دل بست چراکه تدریجاً روح آدمی را زبون و خوار می سازد. اگر امام علی علیه السلام در اوج قدرت، لباس ساده، کفش ساده می پوشند و بی آلایش زندگی می کنند به خاطر این است که به دنیا بهاء نمی دهند.

در نهج البلاغه امام علی علیه السلام به شعار ترک دنیا یعنی ترک لذت گرایی به عنوان آزاد منشی زیاد یاد می کنند.[8] امیرمؤمنان همه افراد، نه تنها جوانان را به آزادگی و رهایی از دامهای حقیقی و زشت دنیا فرا می خواند. تا این حریت و آزادگی در افراد پیدا نشود تربیت واقعی ظهور نخواهد کرد. امام برای اینکه انگیزش این آزادگی در افراد پدیدار شود ارزش ایشان را یادآور می شود و سفارش و توصیه می کنند افراد نباید استعدادهای گران قدر خود را به تباهی بکشانند و صرف امور پست بکنند. امام می فرمایند:

«دانا کسی است که قدر خویش را بشناسد و در نادانی همین بس که قدر خویش را نشناسد.[9]»

جبران نواقض و خطاها:

 جوان باید هر گونه نقص و کمی که در گذشته داشته، جبران نماید. البته در قدم اول باید نقص و خطاهای خود را بشناسد. جوان نباید به خاطر بعضی خطا و اشتباهات که در گذشته داشته خود را از دست رفته و حقیر ببیند بلکه باید با تلاش و پشکار گذشته خود را جبران و آینده را نیز بسازد. حتی اگر گناه بزرگی انجام داده باید با امید به بخشش خدا جبران نماید و از گذشته خود توبه کند پیامبر می فرماید: «خداوند بلند مرتبه جوان توبه کار را دوست دارد.»[10]

در این بخش ما به مهمترین خصلت هایی که یک جوان در خود باید به وجود آورد اشاره کردیم، ناگفته نماند که بعضی از خصلت های دیگر هم هست که باید به وجود آورد اما این خصلت های اشاره شده را وقتی به وجود آورد در پیامد این ها خصلت های دیگر هم در جوان به وجود می آید. خصلت هایی چون: صداقت، محبت، غیرت مندی، پرهیز از رذایل اخلاقی چون کینه، حرص، طمع، دورغ، غیبت، بخل و... .


1-محمد دشتی ، شناخت دوران جوانی از دیدگاه نهج البلاغه، ص 16.

2- سید هادی حسینی، جوانی نعمتی ارزنده، نگاه حوزه، ش 495، فروردین و اردبیهشت 1378، ص 90.

3- محمد دشتی، شناخت دوران جوانی از دیدگاه نهج البلاغه، ص 15.

4- سوره قصص، آیه 77.

5-محمد رضا جواهری، اخلاق جوانی، ص 36.

6- محمد علی خادمی کوشا، جوان در پرتو اهل بیت،ص 195.

7-نهج البلاغه، محمد دشتی، حکمت 474، ص 741.

 8-زین العابدین قربانی، اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی، ص 159.

 9-مصطفی دلشاد تهرانی، مزرع مهر، ناشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1379، ص 61.

10-محمد علی خادمی کوشا، جوان در پرتو اهل بیت، ص 200 و 201.

سه شنبه 22/8/1386 - 9:23
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته