• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1242
تعداد نظرات : 283
زمان آخرین مطلب : 5691روز قبل
دانستنی های علمی
درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده میشود . پس از اندك زمانی داد شیطان در می آید و رو به فرشتگان می كند و می گوید : جاسوس می فرستید به جهنم!؟ از روزی كه این ادم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنمیان را هدایت می كند و... حال سخن درویشی كه به جهنم رفته بود این چنین است: با چنان عشقی زندگی كن كه حتی بنا به تصادف اگر به جهنم افتادی خود شیطان تو را به بهشت باز گرداند .
سه شنبه 6/1/1387 - 12:47
دانستنی های علمی
وحشتناک ترین (صحنه ها) برای انسان سه جاست: روزی که زاده می شود و دنیا را می بیند، و روزی که می میرد و آخرت و اهل آن را مشاهده می کند، و روزی که برانگیخته می شود و احکامی را می بیند که در سرای دنیا ندیده است،امام رضا علیه السلام .
سه شنبه 6/1/1387 - 12:41
اخبار
استفاده زیاد از اینترنت اعتیادآور است.
پزشکان درباره استفاده زیاد از اینترنت بخاطر اعتیادآور و بیماری زا بودن آن هشدار دادند.
نتایج تحقیقات نشان می دهد اعتیاد به اینترنت نوعی بیماری مرگبار است و می تواند آثار بسیار سوئی به همراه داشته باشد. سال گذشته حدود ده نفر در کره جنوبی بخاطر نشستن زیاد در اماکن ویژه استفاده از اینترنت ،هنگام استفاده از اینترنت دچار لختگی خون در رگهایشان شدند و جان باختند. یک نفر دیگر در کره جنوبی بخاطر اختلاف نظر برسر یک بازی اینترنتی آنلاین به قتل رسید.
یکی از نشانه های این بیماری اینترنتی دروغگویی به اعضای خانواده در خصوص میزان استفاده از اینترنت است. کسانی که اینترنت استفاده می کنند بیش از زمانی که در ابتدا قصد داشته اند به گردش در فضای دنیای مجازی می پردازند. به گفته روانپزشکان این مشکل جدی است.
سه شنبه 6/1/1387 - 12:19
دعا و زیارت
 
حوادث شب ولادت
 
 
در روایات ما آمده است كه در شب ولادت آنحضرت‏ حوادث مهم و اتفاقات زیادى در اطراف جهان بوقوع پیوست كه ‏پیش از آن سابقه نداشت و یا اتفاق نیفتاده بود كه از جمله‏«ارهاصات‏» بوده بدانگونه كه در داستان اصحاب فیل ذكر شد، و در قصیده معروف برده نیز آمده كه چند بیت آن چنین است:
یوم تفرس منه الفرس انهم قد انذروا بحلول البؤس و الفئم و بات ایوان كسرى و هو منصدع كشمل اصحاب كسرى غیر ملتئم النار خامدة الانفاس من اسف علیه و النهر ساهى العین من سدم و ساء ساوه ان غاضت‏بحیرتها و رد واردها بالغیظ حین ظم كان بالنار ما بالماء من بلل حزنا و بالماء ما بالنار من ضرم
و شاید جامعترین حدیث در اینباره حدیثى است كه مرحوم صدوق‏«ره‏»در كتاب امالى بسند خود از امام صادق علیه السلام‏روایت كرده و ترجمه‏اش چنین است كه آنحضرت فرمود:
ابلیس به آسمانها بالا مى‏رفت و چون حضرت عیسى‏«ع‏»بدنیا آمد از سه آسمان ممنوع شد و تا چهار آسمان بالا مى‏رفت،و هنگامیكه رسولخدا«ص‏»بدنیا آمد از همه آسمانهاى هفتگانه‏ممنوع شد،و شیاطین بوسیله پرتاب شدن ستارگان ممنوع‏گردیدند،و قریش كه چنان دیدند گفتند:
قیامتى كه اهل كتاب مى‏گفتند بر پا شده!
عمرو بن امیه كه از همه مردم آنزمان به علم كهانت وستاره شناسى داناتر بود بدانها گفت:بنگرید اگر آن ستارگانى‏است كه مردم بوسیله آنها راهنمائى مى‏شوند و تابستان و زمستان‏از روى آن معلوم گردد پس بدانید كه قیامت‏بر پا شده و مقدمه‏نابودى هر چیز است و اگر غیر از آنها است امر تازه‏اى اتفاق‏افتاده.
و همه بتها در صبح آن شب به رو در افتاد و هیچ بتى درآنروز بر سر پا نبود،و ایوان كسرى در آن شب شكست‏خورد وچهارده كنگره آن فرو ریخت.و دریاچه ساوه خشك شد.ووادى سماوه پر از آب شد.
آتشكده‏هاى فارس كه هزار سال بود خاموش نشده بود در آن شب خاموش گردید.
و مؤبدان فارس در خواب دیدند شترانى سخت اسبان عربى‏را یدك مى‏كشند و از دجله عبور كرده و در بلاد آنها پراكنده‏شدند،و طاق كسرى از وسط شكست‏خورد و رود دجله در آن‏وارد شد.
و در آن شب نورى از سمت‏حجاز بر آمد و همچنان بسمت‏مشرق رفت تا بدانجا رسید، فرداى آن شب تخت هر پادشاهى‏سرنگون گردید و خود آنها گنگ گشتند كه در آنروز سخن‏نمى‏گفتند.
دانش كاهنان ربوده شد و سحر جادوگران باطل گردید،وهر كاهنى كه بود از تماس با همزاد شیطانى خود ممنوع گردید ومیان آنها جدائى افتاد.
آمنه گفت:بخدا فرزندم كه بر زمین قرار گرفت دستهاى‏خود را بر زمین گذارد و سر بسوى آسمان بلند كرد و بدان‏نگریست،و نورى از من تابش كرد و در آن نور شنیدم گوینده‏اى‏مى‏گفت:تو آقاى مردم را زادى او را محمد نام بگذار.
آنگاه او را بنزد عبد المطلب بردند و آنچه را مادرش آمنه گفته‏بود به عبد المطلب گزارش دادند،عبد المطلب او را در دامن‏گذارده گفت:
الحمد لله الذى اعطانى هذا الغلام الطیب الاردان قد ساد فى المهد على الغلما
ستایش خدائى را كه بمن عطا فرمود این فرزند پاك و خوشبورا كه در گهواره بر همه پسران آقا است.
آنگاه او را به اركان كعبه تعویذ كرد. (1) و در باره او اشعارى‏سرود.
و ابلیس در آن شب یاران خود را فریاد زد(و آنها را بیارى‏طلبید)و چون اطرافش جمع شدند بدو گفتند:اى سرور چه چیزتو را بهراس و وحشت افكنده؟گفت:واى بر شما از سر شب تابحال اوضاع آسمان و زمین را دگرگون مى‏بینم و بطور قطع درروى زمین اتفاق تازه و بزرگى رخ داده كه از زمان ولادت عیسى‏بن مریم تاكنون سابقه نداشته،اینك بگردید و به بینید این اتفاق‏چیست؟
آنها پراكنده شدند و برگشتند و اظهار داشتند:ما كه تازه‏اى‏ندیدیم.
ابلیس گفت:این كار شخص من است آنگاه در دنیابجستجو پرداخت تا به حرم-مكه-رسید،و مشاهده كرد فرشتگان اطراف آنرا گرفته‏اند،خواست وارد حرم شود كه فرشتگان بر اوبانگ زده مانع ورود او شدند،بسمت غار حرى رفت و چون‏گنجشكى گردید و خواست در آید كه جبرئیل بر او نهیب زد:
-برو اى دور شده از رحمت‏حق!ابلیس گفت:اى جبرئیل‏از تو سؤالى دارم؟
گفت:بگو،پرسید:از دیشب تاكنون چه تازه‏اى در زمین رخ‏داده؟
پاسخداد:محمد-صلى الله علیه و آله-بدنیا آمده.
شیطان پرسید:مرا در او بهره‏اى هست؟گفت:نه.
پرسید:در امت او چطور؟
گفت:آرى.ابلیس كه این سخن را شنید گفت:خوشنود وراضیم.
و در حدیث دیگرى كه در كتاب كمال الدین نقل كرده‏چنین است كه در شهر مكه شخصى یهودى سكونت داشت ونامش یوسف بود،وى هنگامى كه ستارگان را در حركت وجنبش مشاهده كرد با خود گفت:این تحولات آسمانى بخاطرولادت همان پیغمبرى است كه در كتابهاى ما ذكر شده كه‏چون بدنیا آید شیاطین رانده شوند و از رفتن به آسمانها ممنوع‏گردند. و چون صبح شد بمجلسى كه چند تن از قریش در آن بودندآمد و بدانها گفت:آیا دوش در میان شما مولودى بدنیا آمده؟
گفتند:نه.
گفت:سوگند به تورات كه وى بدنیا آمده و آخرین پیمبران‏است و اگر اینجا متولد نشده حتما در فلسطین متولد گشته است.
این گفتگو گذشت و چون قریشیان متفرق شدند و بخانه‏هاى‏خود رفتند داستان گفتگوى با آن یهودى را با زنان و خاندان خودبازگو كردند و آنها گفتند:آرى دیشب در خانه عبد الله بن‏عبد المطلب پسرى متولد شده.
این خبر را بگوش یوسف یهودى رساندند،وى پرسید:آیا این‏مولود پیش از آنكه من از شما پرسش كردم بدنیا آمده یا بعد ازآن؟گفتند:پیش از آن!گفت:آن مولود را بمن نشان دهید.
قریشیان او را به درب خانه آمنه آوردند و بدو گفتند:فرزندخود را بیاور تا این یهودى او را به‏بیند،و چون مولود را آوردند ویوسف یهودى او را دیدار كرد جامه از شانه مولود كنار زد وچشمش به خال سیاه و درشتى كه روى شانه وى بود بیفتاد دراینوقت قرشیان مشاهده كردند كه حالت غش بر آن مرد یهودى‏عارض شد و بزمین افتاد قرشیان تعجب كرده و خندیدند.
یهودى برخاست و گفت:آیا مى‏خندید؟باید بدانید كه این پیغمبر پیغمبر شمشیر است كه شمشیر در میان شما مى‏نهد...
قرشیان متفرق شده و گفتار یهودى را براى یكدیگر تعریف‏مى‏كردند.
و در حدیثى كه مرحوم كلینى شبیه به روایت‏بالا از مردى ازاهل كتاب نقل كرده آنمرد كتابى به قرشیان كه ولید بن مغیرة وعتبة بن ربیعه و دیگران در میانشان بود رو كرده و گفت:نبوت‏از خاندان بنى اسرائیل خارج شد و بخدا این مولود همان كسى‏است كه آنها را پراكنده و نابود سازد!
قریش كه این سخن را شنیدند خوشحال شدند،مرد كتابى‏كه دید آنها خوشنود شدند بدیشان گفت:خورسند شدید! بخداسوگند این مولود چنان سطوت و تسلطى بر شما پیدا كند كه‏زبانزد مردم شرق و غرب گردد.
ابو سفیان از روى تمسخر گفت:او بمردم شهر خود تسلطمى‏یابد!
و نظیر آنچه در روایات ما آمده برخى از این حوادث درروایات اهل سنت نیز ذكر شده اما در بسیارى از آنها این حوادث‏قبل از بعثت رسولخدا«ص‏»ذكر شده نه مقارن ولادت.
مانند روایاتى كه در سیره ابن هشام و تاریخ‏طبرى و جاهاى دیگر است و در صحیح بخارى نیز از ابن عباس روایت‏شده (2) و فخر رازى نیز در تفسیر آیه شریفه «فمن یستمع‏الآن یجد له شهابا رصدا» (3) در مورد منع شیاطین از نفوذ در آسمانها وتیرهاى شهاب همین گفتار را داشته و اقوالى در اینباره نقل‏كرده (4) و از ابى بن كعب نیز حدیثى در اینمورد نقل كرده‏اند كه‏گفته است:
«لم یرم بنجم منذ رفع عیسى علیه السلام حتى بعث رسول‏الله-صلى الله علیه و آله-» (5) و در اشعار بعضى از شاعران‏عرب نیز قسمتى از این حوادث در مورد مبعث آمده مانند اشعارزیر كه از شاعرى بنام قیروانى نقل شده كه مى‏گوید:
و صرح كسرى تداعى من قواعده و انفاض منكسر الاوداج ذامیل‏و نار فارس لم توقد و ما خمدت مذالف عام و نهر القوم لم یسل‏خرت لمبعثه الاوثان و انبعثت ثواقب الشهب ترمى الجن بالشعل
 
یك سئوال
اكنون جاى یك سئوال هست كه اگر كسى بگوید:آیانظیر آنچه در این روایات آمده در كتابهاى تاریخى و روایات غیراسلامى هم ذكرى از آنها شده یا نه؟
كه ما در پاسخ این سئوال مى‏گوئیم:اولا اگر حدیث وروایتى از نظر سند و صدور از امام معصوم علیه السلام براى اثابت‏شد دیگر كدام روایت و تاریخى براى ما معتبرتر از آن حدیث‏و روایت مى‏تواند باشد،و همه بحثها در همان قسمت اول واعتبار سند و به اصطلاح‏«صغراى قضیه‏»است،ولى پس ازاثبات دیگر استبعاد و زیر سئوال بردن حدیث،جز ضعف ایمان وتاریخ زدگى محمل دیگرى نمى‏تواند داشته باشد،وگرنه كدام‏تاریخ و روایتى معتبرتر از آن تاریخ و روایتى است كه از منبع‏وحى الهى سرچشمه گرفته باشد و كدام داستان و حدیثى‏محكمتر از داستان و حدیثى است كه از زبان پیمبران و ائمه‏معصوم علیهم السلام صادر گردیده باشد!
مگر نه این است كه سرچشمه پر فیض و زلال همه علوم‏آنهایند؟و معیار صحت و سقم همه دانشهاى بشرى گفتار آنهااست؟
و ثانیا-مى‏گوئیم:مگر تاریخ صحیح و دست نخورده‏اى از گذشتگان و زمانهاى قدیم در دست داریم كه ما بتوانیم این‏روایات را با آنها منطبق ساخته و یا تاییدى از آنها بگیریم؟
جائى كه مقدس‏ترین كتابها مانند تورات و انجیل با آنهمه‏نسخه‏هاى متعددى كه معمولا از آنها در دست مردم آن زمانهابوده و جمله جمله و كلمه بكلمه آنها مورد احترام و متن دستورات‏دینى آنها بوده از دستبرد و تحریف و تصحیف و اسقاط در امان‏نبوده،و طاغوتهاى زمان و جیره خوارانشان احكام و فرامین آنها رابنفع ایشان تغییر داده و یا اسقاط كرده‏اند،دیگر چگونه كتابهاى‏تاریخى معدودى كه در زوایاى كتابخانه‏ها با نسخه‏هاى خطى‏منحصر به فرد یا نگشت‏شمارى وجود داشته مى‏تواند مورد اعتمادباشد؟
و ثالثا-بر فرض كه چنین تاریخى وجود داشته باشد كه‏اوضاع و احوال آنزمانها را نوشته و ثبت كرده باشد آیا همه‏وقایعى كه در آنزمانها اتفاق افتاده در تاریخها ثبت و نگارش‏شده؟و آیا وسائل ارتباطى آنچنان بوده كه تاریخ نگاران بتواننداز هر اتفاقى كه در گوشه و كنار جهان آنروز اتفاق مى‏افتاده‏مطلع گردند و آنرا در تاریخ ثبت كنند؟مگر امروزه با تمام این‏وسائل ارتباطى و مخابراتى و رادیوها و تلویزیونها و ماهواره‏هاو...چنین كارى انجام شده و چنین ادعائى مى‏توان كرد؟... مگر وسائل ارتباطى جهان آزادند و مستقلانه و بدور از سیاستها واختناقها و خارج از كانالهاى مخصوص و صافیهاى انحصارى‏مى‏توانند كوچكترین خبرى را منتشر كنند؟آن هم خبرى كه‏بصورت معجزه آسمانى براى شكست‏یك قدرت طاغوتى و یك‏دربار سلطنتى بوقوع پیوسته باشد...؟مگر معجزاتى امثال‏«شق‏القمر»كه وقوع آن مورد اتفاق همه مسلمانان مى‏باشد و بگفته‏دكتر سعید بوطى-نویسنده مصرى-در كتاب فقه السیرة از امورمتفق علیه در نزد علماء و دانشمندان اسلامى است در تاریخهاى‏گذشته نقل شده...؟و بلكه معجزات انبیاء گذشته مانند سردشدن آتش بر ابراهیم خلیل علیه السلام و شكافته شدن دریابوسیله عصاى موسى و اژدها شدن و بلعیدن آن تمام مارهاى‏جادوئى ساحران و زنده شدن مردگان بدعاى حضرت مسیح وامثال آن جز در كتابهاى مقدس و مذهبى در تاریخها و روایات‏دیگر آمده و ذكرى از آنها دیده مى‏شود؟!...
و حقیقت آن است كه تاریخ نویسان و وقایع نگاران گذشته‏در انحصار طاغوتهاى زمان بوده-چنانچه امروزه نیز عموما اینگونه‏است و بشر هنوز نتوانسته خود را از قید و بند ایشان آزاد سازد-وانبیاء الهى نیز پیوسته بر ضد همان طاغوتها قیام مى‏كرده ومبارزه داشتند،و آنها همواره در صدد از بین بردن انبیاء و محو نام و آثار ایشان بوده و بهر وسیله مى‏خواسته‏اند آنها را افرادى‏ماجراجو و بى شخصیت و افسادگر معرفى كنند،و هرگز اجازه‏نمى‏دادند آنها را بعنوان مردانى الهى كه قدرت انجام معجزه رادارند معرفى كنند،و بهمین دلیل معجزاتى را كه بوسیله ایشان‏انجام مى‏شده انكار كرده و یا توجیه مى‏نمودند،و اگر كتابهاى‏آسمانى و روایات مذهبى نبود اثرى از این معجزات بجاى نمانده‏و بدست ما نرسیده بود...
چنانچه اكنون نیز ما در انقلاب اسلامى خود كه یك انگیزه‏مذهبى داشته و ادامه آنرا نیز بیارى خدا همان انگیزه مذهبى وعشق شهادت طلبى در راه خدا و دین،تضمین كرده و بر ضدطاغوتهاى شرق و غرب قیام كرده همین شیوه تبلیغى را مى‏بینیم‏كه هر حركتى بنفع این انقلاب در داخل و یا خارج بشود مانندراهپیمایى میلیونى و غیر میلیونى كه در داخل و یا خارج انجام‏مى‏گیرد اصلا منعكس نمى‏شود و در رادیوها و وسائل ارتباطجمعى ذكرى از آن نمى‏شود،اما كوچكترین حركت ضدانقلاب-مانند اجتماعات اندكى كه جمعا به صد نفر نمى‏رسدبا آب و تاب در همه رسانه‏هاى گروهى بعنوان یك حركت ضدرژیم نه یكبار بلكه چند بار پخش مى‏گردد.
و بهمین دلیل ما مى‏گوئیم انگیزه و نیازى براى تحقیق در تاریخهاى گذشته نداریم و اگر هم تتبع كنیم معلوم نیست‏بجائى برسیم،مگر اینكه بخواهیم بهر وسیله و هر ترتیبى كه شده‏تاییدى از تاریخ براى این روایات پیدا كنیم اگر چه مجبور شویم‏براى تطبیق این روایات با تاریخ دست‏به توجیه و تاویلهاى‏نامربوط بزنیم،چنانچه نظیر آنرا در داستان اصحاب فیل ذكركرده و شنیدید و خواندید،كه ما آنعمل را محكوم كرده و دلیل برضعف ایمان و غرب‏زدگى و تاریخ زدگى و غیره دانستیم...
 
 
 
پى‏نوشتها:
 
1-یعنى او را بكنار خانه كعبه آورد و براى سلامتى و پناه او از شر شیاطین و دشمنان،بدنش را بچهار گوشه كعبه مالید.
2-صحیح البخارى ج 6 ص 73.
3-سوره جن آیه 9.
4-مفاتیح الغیب ج 8 ص 241.
5-بحار الانوار ج 15 ص 331.
سه شنبه 6/1/1387 - 12:17
دعا و زیارت
مراسم نامگذارى پیامبر اسلام

 
روز هفتم فرا رسید.«عبد المطلب‏»،براى عرض سپاسگزارى به درگاه الهى گوسفندى كشت و گروهى را دعوت نمود و در آن جشن با شكوه،كه از عموم قریش‏دعوت شده بود،نام فرزند خود را«محمد»گذارد.وقتى از او پرسیدند:چرا نام فرزند خود را محمد انتخاب كردید،در صورتى كه این نام در میان اعراب كم سابقه است؟گفت:خواستم كه در آسمان و زمین ستوده باشد.در این باره‏«حسان بن ثابت‏»شاعر رسولخدا چنین مى‏گوید:
فشق له من اسمه لیجله
فذو العرش محمود و هذا محمد
آفریدگار،نامى از اسم خود براى پیامبر خود مشتق نمود.از این جهت(خدا) «محمود»(پسندیده)و پیامبر او«محمد»(ستوده)است و هر دو كلمه از یك ماده مشتقند و یك معنى را مى‏رسانند. (1)
قطعا،الهام غیبى در انتخاب این نام بى‏دخالت نبوده است.زیرا نام محمد،اگر چه در میان اعراب معروف بود،ولى كمتر كسى تا آن زمان به آن نام نامیده شده بود.طبق آمار دقیقى كه بعضى از تاریخ نویسان بدست آورده‏اند،تا آن روز فقط شانزده نفر به این اسم نامگذارى شده بودند.چنانكه شاعر در این باره گوید:
ان الذین سموا باسم محمد
من قبل خیر الناس ضعف ثمان (2)
كسانى كه به نام محمد،پیش از پیامبر اسلام نام گذارى شده بودند،شانزده نفر بودند.
ناگفته پیداست كه:هر چه مصداق یك لفظ كمتر باشد،اشتباه در آن كمتر خواهد بود و چون كتابهاى آسمانى،از نام و نشان و علائم روحى و جسمى او خبر داده بودند،باید علائم آن حضرت آنچنان روشن باشد كه اشتباه در آن راه پیدا نكند.یكى از آن علائم، نام آن حضرت است.باید مصداق آن به قدرى كم باشد،كه راه هر گونه تردیدى را در تشخیص پیامبر گرامى از بین ببرد.مخصوصا هنگامى كه بقیه اوصاف و علائم وى ضمیمه نام او گردد.در این صورت،بطور واضح كسى كه انجیل و تورات از ظهور او خبر داده است،به خوبى شناخته خواهد شد.
اشتباه خاورشناسان
قرآن مجید،رسول گرامى را به دو و یا چند نام معرفى مى‏كند. (3) در سوره‏هاى آل عمران و محمد و فتح و احزاب،در آیه‏هاى 138 و 2 و 29 و 40،او را به نام‏«محمد»و در سوره‏«صف آیه 6»به نام‏«احمد»خوانده است.علت داشتن دو نام اینست كه:مادر رسولخدا،پیش از جدش،نام او را«احمد»گذارده بود،چنانكه در تاریخ منعكس است. (4) بنابراین،آنچه را بعضى از خاورشناسان در مقام اعتراض گفته‏اند كه:«انجیل‏»،به تصریح قرآن،در سوره‏«صف آیه 6»،ظهور پیامبرى را بشارت داده است كه نام او احمد است نه محمد،و شخصى كه مسلمانان به رهبرى او معتقدند،نام او«محمد»است نه احمد،بى اساس است. زیرا قرآنى كه پیامبر ما را به نام‏«احمد»معرفى نموده است،در چند جا او را به نام‏«محمد»خوانده است.اگر مدرك آنها براى تعیین نام این پیامبر،قرآن مجید باشد(چنانكه همانست)،قرآن او را به هر دو اسم نامیده،و او را در جائى به نام محمد و در جاى دیگر«احمد»معرفى نموده است.
 
پى‏نوشت‏ها:
1. «سیره حلبى‏»، ج 1/93.
2. همان مدرك/97.
3. به عقیده گروهى دیگر نام پیامبر اسلام نیست، بلكه از حروف مقطعه قرآن به شمار مى‏روند.
4. «سیره حلبى‏»، ج 1/93. برخى عقیده دارند كه: الفاظ «طه‏» و «یس‏»، از اسامى پیامبر گرامى است.
سه شنبه 6/1/1387 - 12:16
دعا و زیارت
ولادت پیامبر اكبرم (ص)

 
عموم سیره‏نویسان اتفاق دارند كه، تولد پیامبر گرامى در عام الفیل، در سال 570 میلادى بوده است. زیرا آن حضرت به طور قطع، در سال 632 میلادى در گذشته است، و سن مبارك او 62 تا 63 بوده است. بنابراین، ولادت او در حدود 570 میلادى خواهد بود.
اكثر محدثان و مورخان بر این قول اتفاق دارند كه تولد پیامبر، در ماه «ربیع الاول» بوده، ولى در روز تولد او اختلاف دارند. معروف میان محدثان شیعه اینست كه آن حضرت، در هفدهم ماه ربیع الاول، روز جمعه، پس از طلوع فجر چشم به دنیا گشود، و مشهور میان اهل تسنن اینست كه ولادت آن حضرت، در روز دو شنبه دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است. (1)
 
پى‏نوشت:
1ـ مقریزى، در «الامتاع» ، صفحه 3، همه اقوالى را كه در روز و ماه و سال تولد آن حضرت وجود دارد، آورده است، مراجعه شود.
سه شنبه 6/1/1387 - 12:12
اخبار
زمان طلایی برای نجات سکته مغزی تا سه ساعت است.
متخصصان معتقدند یکی از مهمترین عوامل در نجات جان مبتلایان به سکته مغزی رسیدگی و تشخیص به موقع وضعیت آنهاست.
اطرافیان بیمار به محض مشاهده وضعیت غیرعادی می‌توانند با چند اقدام کوچک دریابند بیمار دچار سکته شده یا نه و سریعا او را به نزدیکترین مرکز درمانی برسانند.
بررسی‌ها نشان داده چنانچه تا سه ساعت پس از بروز نخستین علائم بیمار تحت معاینه و معالجه قرار بگیرد احتمال نجات وی زیاد است و در غیر این صورت کمک چندانی نمی توان به وی کرد. ساده‌ترین کار برای اطرافیان این است که از بیمار بخواهند لبخند بزند، یک جمله کامل به زبان بیاورد و دستان خود را بالا ببرد.
چنانچه او قادر به انجام یکی از این کارها نباشد، باید مشکوک به سکته تلقی و به مراکز درمانی مجهز رسانده شود. متخصصان معتقدند بسیاری از مرگ و میرها و معلولیت‌ها به واسطه اطلاع نداشتن اطرافیان و اقدام دیرهنگام اتفاق می‌افتد که با توجه به موارد فوق می‌توان از بسیاری از این موارد جلوگیری کرد.
سه شنبه 6/1/1387 - 12:3
اخبار
كنترل «برونشیت تنفسی» از طریق گیاهان دارویی میسر شد.
كنترل بیماری‌های تنفسی «حملات آسم» و «برونشیت تنفسی» از طریق گیاهان دارویی برای نخستین بار امكان پذیر و میسر شد.
یكی از محققان كشورمان پس از چندین سال تحقیق و پژوهش علمی به خاصیت ضد آسم و ضد برونشیتی داروی گیاهی «گل ختمی» و گیاه «زنجبیل» دست یافت.
این محقق گفت: با تولید قطره‌های Althea Officinalis استحصال شده از گل ختمی و قطره دارویی Zingeber استحصال شده از زنجبیل، و مصرف آن حملات آسم و بیماری‌های برونشیت تنفسی در بیماران كاهش می‌یابد. مبتلایان به حملات آسم و بیمارهای عفونتی تنفسی از جمله برونشیت پس از استعمال این دو قطره در یك دوره درمانی مشخص، بهبود نسبی یافته‌اند. حملات بیماری آسم در افراد مبتلا به این عارضه به دلیل عدم درمان به موقع رخ می‌دهد و در آن افراد دچار تنگی تنفس شدید می‌شوند در صورت عدم درمان به موقع این بیماری، فرد دچار ایست تنفسی می‌شود.
همچنین برخی از افراد مبتلا به برونشیت و عفونت‌های تنفسی به دلیل فشار خون در مصرف دارو دچار مشكل می‌شوند، كه این دو قطره تاثیری بر روی بیماری فشار خون بیماران مبتلا به آسم و برونشیت نمی‌گذارد. بیماری برونشیت یك نوع بیماری است، كه آن را نه می‌توان با آنتی بیوتیك كامل و نه با قطع آنتی بیوتیك، درمان كرد. ابتلا به برونشیت تنفسی در فصول مختلف از رایج‌ترین انواع بیماری‌های در بین مردم است كه افراد مبتلا به برونشیت و آسم، دچار عفونت‌های تنفسی می‌شوند و در تنفس دچار مشكل می‌شوند.
سه شنبه 6/1/1387 - 12:0
شعر و قطعات ادبی
امروز  صفا  با دل و جان همراه است
هنگام   طلوع    آفتاب  و  ماه  است
 
هم جشن  ولادت   امام  صادق  (ع)
هم عید محمدابن عبد ا... (ص) است
سه شنبه 6/1/1387 - 11:59
دعا و زیارت
برخی از نظریه های امام صادق (علیه السلام) در علوم مختلف
 
 
نظریه حضرت امام جعفرصادق(ع) راجع به قدرت هسته ای
 
نظریه حضرت امام جعفرصادق(علیه السلام) راجع به سرعت نورولیزر
 
نظرامام صادق(ع) راجع به زلزله
 
حضرت امام جعفرصادق(علیه السلام) فرمودند: پیرامون خودرا آلوده نكیند
 
 
 
 
 
 
نظریه حضرت امام جعفرصادق(علیه السلام)
راجع به قدرت هسته ای
 
یكی از نظریه های بدیع حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) این است كه هر چه موجودیت ذاتی دارد غیر از خداوند ، دارای ضد خود می باشد اما بین ضدین تصادم بوجود نمی آید و اگر تصادم بوجود بیابد ، بعید نیست جهان ویران شود .
این نظریه ، خلاصه نظریه ماده و ضد ماده امروزی است که ما در یکی از صفحات گذشته باختصار راجع به آن صحبت کردیم و اینك به مناسبت بحث در مورد نظریه حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) بیشتر راجع به آن صحبت میكنیم و میگوئیم از مرحله تئوری گذشته و وارد مرحله عملی شده و بتدریج دانشمندان در كشورهای مختلف ضد ماده عناصر را كشف می نمایند .
تفاوت ماده با ضد ماده این است كه در اتم های ماده ( عناصرمعمولی ) بار الكتریكی ( الكترون ) منفی است و بار الكتریكی ( پروتون ) در هسته اتم، مثبت . اما در ضد ماده بار الكتریكی ( الكترون ) مثبت است و بار الكتریكی ( پروتون ) در هسته اتم منفی .
هنوز كسی آزمایش نكرده كه هر گاه اتم های ماده با اتم های ضد ماده تصادم كند و انفجار بوجود بیاید چه خواهد شد .
هر چه راجع به این انفجار گفته میشود جنبه تئوری دارد و شبیه است به آنچه راجع به انفجار ( یا تفكیك ) اتمهای اورانیوم قبل از تابستان سال 1944 میلادی می گفتند كه هنوز آمریكا اولین بمب اتمی را در خود آن كشور آزمایش نكرده بود .
در آن موقع می گفتند آزمایش بمب اتمی ممكن است تفكیك زنجیری بوجود بیاورد و تمام عناصر كه در كره زمین هست تفكیك شود اما آن طور نشد و بعد از آن هم تا امروز با این كه بدفعات بمبهای اتمی و هیدروژنی را منفجر كرده اند ، عناصر در كره خاك منفجره نشده است .
اما بین انفجار بمب اتمی با انفجار ناشی از تصادم ماده و ضد ماده فرق وجود دارد .
چون وقتی یك بمب اتمی یا هیدروژنی منفجر میشود ، قسمتی كم از ماده مبدل به انرژی میگردد و قسمت زیاد ماده عاطل میماند یعنی مبدل به انرژی نمیشود .
همه می دانند كه قانون تبدیل ماده به انرژی كه ( انشتین ) كشف كرد این است : ( انرژی مساوی است با جرم ضرب در مجذور سرعت سیر نور ) .
طبق این قانون اگر تمام آنچه در یك بمب اتمی یا یك بمب هیدروژنی هست مبدل به انرژی بشود نیروی زیاد بوجود می آید و ( ژول ) دانشمند فیزیكی انگلستان كه اسمش روی یكی از مقیاسهای برق گذاشته شده و در قرن نوزدهم میلادی میزیست میگفت : كه اگر یك كیلوگرم از ماده بطور كامل مبدل به انرژی شود و فی المثل دود و خاكستر از آن بوجود نیاید ، جهان محو خواهد شد .
اما انشتین دانشمند فیزیكی قرن بیستم با كشف قانون تبدیل ماده به انرژی نشان داد که این طور نیست و هر گاه یک کیلو گرم از ماده بطور کامل مبدل به انرژی شود جهان نابود نمی گردد .
ولی تا امروز نوع بشر نتوانسته كه حتی بوسیله بمب های اتمی و هیدروژنی ماده را بطور كامل مبدل به انرژی كند .
 
 
 
 
 
 
نظریه حضرت امام جعفرصادق(علیه السلام)
راجع به سرعت نور و لیزر
 
 
در مورد سرعت نور هم حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) نظریه ای ابراز كرده كه با توجه به عصر او بسیار جالب توجه می باشد .
او گفت :كه سرعت نور كه بطرف چشم ما می آید فوری است و از انواع حركات است .
یك مرتبه دیگر این نكته ذكر می كنیم كه وسائل تكنیكی زمان اجازه نمی داد كه حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) بتواند سرعت نور را اندازه بگیرد . ولی همین قدر كه گفت نور حركت است و سرعت آن فوری می باشد ، تقریباً نظریه ای شبیه باین دوره راجع به نور گفته است .
روایتی از او نقل می كنند كه خلاصه اش این است كه روزی در محضر درس خود گفت :
نور قوی می تواند اجسام سنگین را بحركت درآورد و نوری كه در طور سینا بر موسی آشكار گردید .
از نورهائی بود كه اگر مشیت خداوند معلق می گرفت كوه را بحركت در می آورد ممكن است فكر كنیم .
بر طبق این روایت حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) اساس تئوری لیزر را پیشگوئی كرده است .
بعقیده ما آنچه حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) راجع به حركت و سرعت نور و این كه نور از اشیاء بچشم ما می تابد گفت اهمیتش زیادتر از تئوری لیزر بطور ساده است .
چون این تئوری را قبل از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) گفته بودند ولی وی آنچه راجع به سرعت و حركت و تمركز نور و اینكه نور از اشیاء به چشم ما می تابد گفت مخصوص اوست .
از ازمنه قدیم در بین اقوام مختلف این عقیده وجود داشت كه نور می تواند اجسام را بحركت در آورد .
در مصر قدیم این عقیده وجود داشت كه نور می تواند از همه چیز بگذرد و اجسام را هم بحركت درآورد و حتی كوه مانع از عبور نور نیست .
به عقیده آنها انوار معمولی نمی تواند از كوه بگذرد و آنرا بحركت درآورد اما اگر نور قوی بوجود بیاید می تواند از وسط كوه بگذرد یا آن را بحركت درآورد و این بسته به تمایل نور قوی است كه از وسط كوه بگذرد تا آن را بحركت آورد .
راجع به علت فیزیكی این نظریه در هیچ جا توضیحی گفته نشد اما در بین تمام اقوام قدیم این عقیده وجود داشته و مثل این كه قبل از بوجود آمدن ادیانی كه تاریخ آنها در دست می باشد این عقیده رائج بوده است . چون قبل از این كه نوع بشر دارای ادیانی گردد كه امروز تاریخ آنها در دست می باشد ، بجادوگری عقیده داشته و بین دین و جادوگری تفاوتی وجود نداشته و عقیده باین كه نور ، قادر است از حجاب ها بگذرد و اجسام را بحركت درآورد از جادوگری است .
از مبدأ این عقیده جادوگری بدون اطلاع هستیم و آنهائی هم كه چیزی در این خصوص گفته اند از روی فرض بوده است و مأخذی موجود نیست كه نشان بدهد این عقیده در آغاز در كدام قوم بوجود آمد .
ازموضوع عقیده به انرژی بودن نور اگر بگذریم آنچه در تئوری حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) راجع به سرعت نور گفته شده همان است كه امروز می دانند و سرعت حركت نور را ثانیه ای سیصد هزار كیلومتر محسوب كرده اند . این سرعت ، امروزه فوری نیست زیرا با موازین جدید علمی یك ثانیه مدتی است طولانی و سیصد هزار كیلومتر ، با توجه به مسافات نجومی فاصله ای كوتاه .
اما با موازین قدیم ، سیصد هزار كیلومتر سرعت در یك ثانیه یك سرعت فوری بوده و از لحاظ استنباط سرعت سیر نور هم حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) پیشقدم بشمار آمده است .
 
 
 
 
نظرامام صادق(علیه السلام)
راجع به زلزله
 
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در دوازده قرن و نیم پیش راجع به نظام جهان چیزی گفته كه كوچكترین تفاوت با نظریه دانشمندان فیزیكی این عصر ندارد .
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) گفت : ( وقتی در اوضاع دنیا بی نظمی می بینید و مشاهده می كنید كه ناگهان طوفان میشود و سیل جاری می گردد و زلزله خانه ها را ویران می نماید این ها را دلیل بر بی نظمی جهان ندانید و آگاه باشید كه هر یك از این وقایع غیر منتظره از یك یا چند قاعده ثابت و غیر قابل تغییر اطاعت می نماید و بر اثر آن قواعد ثابت است كه این وقایع روی میدهد ).
امروز دانشمندان فیزیكی ( یعنی علمائی كه فقط از قواعد ریاضی پیروی می كنند و غیر از آن قواعد را علم نمی دانند ) همین عقیده را دارند و حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) از این لحاظ با دوازده قرن و نیم حق تقدم به شایستگی درخور احترام است .
علمای فیزیكی و زمین شناس می گویند كه طوفان و زلزله و آتشفشانی كوه یك واقعه غیر عادی نیست بلكه مطیع قوانین طبیعت است و زلزله از این جهت در نظر ما غیر عادی جلوه می نماید كه از قانون آن اطلاع نداریم .
در طول هزارها سال یكی از وقایع غیر منتظره در نظر نوع بشر تغییر هوا بود و آن را ناشی از بی نظمی جهان میدانست و فكر می كرد كه نبایستی در وسط تابستان هوا یك مرتبه سرد شود .
ولی امروز تغییر هوا در نظر نوع بشر غیر منتظره و ناشی از بی نظمی جهان نیست چون به قانون علمی تغییر هوا پی برده اگر چه هنوز نتوانسته بطور دقیق آن قانون را بفهمد معهذا می تواند ( بخصوص از وقتی كه ماهواره ها اطراف كره زمین می گردند ) تغییر هوا را پیش بینی نماید .
وقوع زلزله و آتشفشان هم مثل تغییر هوا می باشد و روزی كه انسان از قوانین آن دو اطلاع حاصل کرد می تواند پیش بینی کند که زلزله در کجا و چه موقع حادث میشود و كدام كوه در چه موقع آتشفشانی می نماید .
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام)به شاگردان خود گفت : آنچه بنظر مردم ناشی از بی نظمی جهان جلوه می نماید مطیع یك یا چند قاعده ثابت و غیر قابل تغییر است . ثابت و غیر قابل تغییر بودن قواعد جهان مودر تایید تمام فیلسوفان متأله می باشد .
آنها می گویند كه تمام تغییراتی كه به چشم نوع بشر میرسد فقط از دریچه دیدار و عقل اوست و از لحاظ خداوند هیچ چیز در جهان تغییر نمی كند برای این كه خداوند دانای مطلق است و هر قانونی كه ایجاد كرده ابدی می باشد .
بنا بر نظریه فیلسوفان خداشناس تغیبراتی كه در قوانین نشری بوجود می آید ناشی از جهل انسان است .
آدمی چون نمی تواند پیش بینی كند كه پنجاه سال دیگر وضع اجتماعی ( یا انفرادی ) او چه خواهد شد قوانین را فقط برای زمان حال وضع می نماید و پنجاه سال دیگر كه وضع انفرادی و اجتماعی بشر تغییر كرد قوانین را تغییر میدهد .
ولی خداوند تمام قوانین هستی را در یك لحظه و برای همیشه وضع كرده زیرا چون دانا می باشد هر نوع تحول را كه تا پایان هستی ( كه پایان ندارد ) بوقوع بپیوندد پیش بینی کرده و بر همین قیاس تمام پیغمبران را كه برگزیده پیش بینی نموده و در آغاز میدانسته كه در هر دوره باقتضای آن زمان كدام یك از پیغمبران را بفرست .
نه فقط فیلسوفان خداشناس عقیده دارند كه قوانین جهان را ثابت می دانند .
 
 
 
حضرت امام جعفرصادق(علیه السلام) فرمود:
پیرامون خودراآلوده نكنید
 
در دوره حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) صنایع ، در حدود افزارمندی بود و حتی كارخانه بشكل كارخانه های امروزی وجود نداشت و فلزات را در كوره های كوچك ذوب می كردند و چون تمام فلزات حتی آهن ، با چوب ذوب میشد آلودگی در محیط بوجود نمی آورد .
حتی اگر آهن را با ذغال سنگ ذوب می نمودند باز میزان تولیدات باندازه ای نبود كه محیط را آلوده نماید همچنانكه از آغاز قرن هیجدهم میلادی تولید مقادیر زیاد آهن و پولاد در آلمان غربی و فرانسه و انگلستان و سایر كشورهای اروپا شروع شد بدون اینكه محیط را آلوده نماید در صورتی كه تمام كارخانه های ذوب آهن در یك لحظه خروج دود از دود كش كارخانه ها متوقف نمی گردید .
معهذا محیط از دود ذغال سنگ آلوده نشد تا چه رسد به دوره حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) كه یكی از كارخانه های امروزی وجود نداشت و كسی ذغال سنگ نمی سوزانید معهذا حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) مانند كسی كه وضع امروز را ببیند گفت ، آدمی باید طوری زندگی نماید كه پیرامون خود را آلوده نكند زیرا اگر آلوده نماید روزی می آید كه زندگی بر او ، دشوار و شاید غیر ممكن میشود .
موضوع آلودگی محیط حتی در سی سال قبل هم وجود نداشت و این موضوع از زمانی شروع شد كه اولین بمب اتمی منفجر گردید و در منطقه انفجار ، جو را آلوده كرد .
اگر بهمان انفجارهای اولیه اكتفا میشد محیط آلوده نمی گردید ولی بعد از آن دولت هائی كه دارای سلاح اتمی بودند به آزمایش آن سلاح ادامه دادند و به موازات آن آزمایشها كارخانه های مولد برق با نیروی اتم بكار افتاد و آلودگی هوا از مواد پرتو افكن بیشتر شد .
در همان حال صنایع بخصوص در آمریكا و اروپا محیط را آلوده كرد و طوری آب بعضی از رودخانه ها مثل رود رن در اروپای غربی آلوده گردید كه نسل ماهی در آن بر افتاد همان طور كه در دریاچه های بزرگ آمریكای شمالی كه آب شیرین دارد نسل ماهی تقریباُ بر افتاده است و خطرناكتر از آلودگی هوای خشكی آلودگی آب اقیانوس ها می باشد چون جانوران چند سلولی باسم ( پلانكتون ) كه در سطح اقیانوس مجاور هوا زندگی می كنند و نود درصد اكسیژن را در كره خاك آنها تامین می نمایند بر اثر آلودگی اقیانوس می میرند و با مرگ و نابودی آنها میزان اكسیژن در هوای زمین به ده درصد امروزی تنزل می كند و این مقدار نه برای تنفس جانداران و از جمله انسان كافی است نه برای تنفس گیاهان و در نتیجه نسل های گیاه و جاندار در كره خاك منقرض میشود و این یك تئوری نیست كه بگویند احتمال صدق و كذب آن مساوی میباشد . بلكه یك محاسبه علمی است و با این وضع كه امروز اقیانوسها آلوده میشود پلانكتون در سطح اقیانوس ها تا پنجاه سال دیگر نصف می شود و بهمان نسبت از میزان تولیدات اكسیژن كاسته خواهد شد .
طفلی كه امروز متولد می شود در پنجاه سال دیگر ( اگر تا آن موقع زنده بماند ) وضع نفس كشیدنش مانند نفس كشیدن كوه پیمائی است كه بدون دستگاه تنفس در قله كوه هیمالیا كه مرتفع ترین كوه دنیا است مشغول نفس كشیدن میباشد .
پنجاه سال دیگر با ادامه آلوده شدن آب اقیانوس ها وضع نفس كشیدن تمام افراد بشر و جانداران دیگر شبیه به وضع كسانی است كه در حال خفقان هستند .
در پنجاه سال دیگر كسی كه كبریت میكشد تا اینكه سیگار خود را روشن كند با اجاقی را در خانه روشن نماید آن كبریت مشعل نخواهد شد برای اینكه در هوا ، آن قدر اكسیژن نیست كه كبریت را مشتعل نماید و این گفته یك افسانه علمی نیست بلكه واقعیت است.
 
سه شنبه 6/1/1387 - 11:57
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته