یكى از پادشاهان بینهایت اظهار محبت و علاقه بزنها مینمود، و در مقابل آنها مفتون و بى اختیار میشد.
وزیر پیوسته پادشاهرا از اینقسمت نهى نموده ، و عواقب سوء آنرا براى سلطان تذكر میداد.
نصایح و تبلیغات وزیر در قلب سلطان تاءثیر كرده ، و تفاوت كلى در حال او پیدا گشته ، و نسبت بزنها و كنیزهاى خود اظهار خونسردى مى كرد.
یكى از كنیزهاى مخصوص با سلطان خلوت كرده : و از علت خونسردى و بى میلى او نسبت بزنها استفسار نمود.
سلطان در مقابل اصرار او؛ جریان امر را ظاهر كرد.
كنیز تقاضا نمود كه : او را بوزیر هبه و بخشش كند، و منتظر جریان عمل باشد.
سلطان كنیز را بوزیر خود بخشید.
كنیز بهر طورى بود: محبت خود را در قلب وزیر وارد و برقرار كرد.
وزیر در مقابل علاقه و عشق كنیز بى اختیار شده : و چون اراده نزدیك شدن مینمود، كنیز اظهار مخالفت میكرد.
در آخر امر كنیز پیشنهاد كرد كه : بر آوردن شدن حاجت تو مشروط است باینكه چند قدم مرا سوار خود كرده و راه بروى .
پیشنهاد كنیز مورد قبول واقع شده : و كنیز لجام و زینى براى وزیر تهیه كرده و سوار بر وزیر شد.
در اینحال ناگهان سلطان وارد منزل وزیر شده ، و معالمه كنیز را با وزیر مشاهده نموده ، و اظهار داشت ، تو خود مرا از نزدیكى و محبت زنها منع میكردى ، چگونه خودت اینطور فریفته و مفتون گشتى ؟
وزیر با كمال شرمسارى عرض كرد: منهم از این روز میترسیدم و نمیخواستم سلطان را با این حالت مشاهده كنم این است كه براى خود اختیار نمودم .
(15)
نتیجه :
آرى زن یكى از مظاهر جهان طبیعت و از جلوه هاى جالب دنیا است ، زن در حدود خود لازم و نظام اینجهان بدون فعالیت زن مختل است ، زن اگر بوظائف خود (خانه دارى و تربیت اولاد) عامل شد: مقام ارجمندى دارد، متاسّفانه شهوت پرستى و هوى خواهى و نادانى مرد ایجاب میكند كه : زن از حدود خود پاى بیرون نهاده ، و دست بر تجاوز و اخلال گرى بزند، مرد در امور خارجى و آنچه مربوط بوظائف خود اوست : نباید از منویات زن پیروى و اطاعت كند، زن در صورتیكه سوار بر مرد شد: شهوت و هوى و هوس حكومت بر عقل پیدا كرده ، و نظم و تدبیر خانوادگى بهم خواهد خورد، مردیكه نتواند اختیار امور خود را حفظ كند: مرد نیست ، بلكه حیوانیست بصورت انسان كه از هر گونه تصمیم و عزم و كمال محروم است ، روزیكه مرد خود را در مقابل اراده و خواهشهاى زن مقهور دید، باید متوجه باشد كه سعادت و خوشبختى و آرامش و انتظام امور خانوادگى و روحانیت و حقیقت پرستى از میان آنان رخت بر بسته ، و مجبور خواهند شد كه : در نهایت درجه اختلال و گرفتارى و هوسرانى زندگانى كنند