آری تمامی لذتهای معقول را که به تعالی وپیشرفت انسان کمک می کند نه تنها نهی نمی کند بلکه به آن دستور هم می دهد. أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ فِی حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ لَا یُرَى ظَاعِناً إِلَّا فِی ثَلَاثٍ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ أَوْ لَذَّةٍ فِی غَیْرِ ذَاتِ مُحَرَّمٍ وَ یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ یَكُونَ لَهُ سَاعَةٌ یُفْضِی بِهَا إِلَى عَمَلِهِ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَاعَةٌ یُلَاقِی إِخْوَانَهُ الَّذِینَ یُفَاوِضُهُمْ وَ یُفَاوِضُونَهُ فِی أَمْرِ آخِرَتِهِ وَ سَاعَةٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّاتِهَا فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ فَإِنَّهَا عَوْنٌ عَلَى تِلْكَ السَّاعَتَیْنِ (نرم افزار نور 2_الکافی ج5ص87) عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فِی حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ ع أَنَّ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ لَا یَكُونَ ظَاعِناً إِلَّا فِی ثَلَاثٍ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ أَوْ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ لَذَّةٍ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ (منلایحضرهالفقیه ج : 2 ص : 266) حاصل فرمایش این احادیث این است که مسلمان عاقل اولا باید منظم بوده وبرنامه ریزی داشته باشد وثانیا ساعات زندگی خود را به گونه ای پر نماید که که برایش مفید وثمر بخش باشد:زمانی را برای کارهای عبادی و تهیه زاد وتوشه برای آخرتش اختصاص دهد زمانی را هم برای تهیه مخارج زندگی خود وافراد تحت تکفل خود اختصاص دهد وفرصتی را هم برای پرداختن به لذتهای حلال نظیر تفریحا سالم بهره گیری از نعمتهای بیشمارالهی و...در نظر بگیرد واز آن برای کارهای دو بخش نخست ، کمک بگیرد.زیرا؛پرداختن به تفریحات سالم واستفاده از لذتهای مشروع ومعقول ،البته به اندازه نه افراط وتفریط،موجب تجدید قواشده وانسان را درا نجام کارهای مهمتر یاری می رساند. به هرحال، در اسلام دنیا وآخرت هرکدام جایگاه خاص خود را دارند وهر کدام با توجه به اهمیت خاص خود در جایگاه شایسته خود قرار می گیرند.دنیا به منزله گذرگاهی در مسیر آخرت تعریف می گردد. اما؛چگونگی برخورد با این گذرگاه به نحو معقولی تبیین وتعریف می گردد.آخرت به منزله جایگاه ابدی وهمیشگی انسان معرفی می گردد. و چگونگی تحصیل آن را کار وتلاش جهت دار در دنیا می داند . اسلام راضی نمی گردد دنیا وآخرت فدای همدیگر شوند.بلکه؛ به پیروان خود دستور می دهد از هرکدام به نحو شایسته ای استفاده نمایند.
ازدواج مثل شهر محاصره شده است: کسانی که داخل شهرند سعی دارند ازآن خارج و آنها که خارج هستند کوشش دارند که داخل شوند! فرانکلین زندگی زناشویی مثل تاتر است: مردم صحنه زیبا و آراسته آن را می بینند درحالی که زن و شوهر با پشت صحنه درهم ریخته و پرماجرای آن سر و کار دارند. فرانسیس بیکن تا وقتی آدم ازدواج نکرده اورا غیرکامل می خوانند، بنا براین معلوم می شود که بعد از ازدواج کار آدم تمام است! باب هوپ مرد و زن به خاطر این ازدواج می کنند که نمی دانند خودشان باید با خودشان چه کار کنند! آنتوان چخوف تا قبل از ازدواج فقط مرگ می تواند دو عاشق دلداده را ازهم جدا کند اما بعد از ازدواج تقریبا هرچیزی می تواند سبب جدایی آنان شود! سامرست موام زدواج با یک مرد مثل خریدن کالایی است که مدت ها مشتاقانه از پشت ویترین تماشایش کرده اید اما وقتی به خانه می رسید از خریدنش پشیمان می شوید.. جین کر مرد بی زن همیشه پیراهنش پاره است و مردد زن دار اصلا پیراهن ندارد! ضرب المثل ایرانی ازدواج برای کسانی که تصور می کنند صبح روز بعد از آن ، آدم دیگری می شوند موضوعی ناامیدکننده است. ساموئل راجرز مجردان بیشتر از متاهلین درباره زنان اطلاع دارند چون اگر نداشتند آنها هم ازدواج می کردند! اچ.ال.منکن تاهل یک کلمه نیست، یک جمله است و تمام ایراد قضیه همین است! دین مارتین مرد با ازدواج روی گذشته اش خط می کشد ولی زن باید روی آینده خود خط بکشد. سینکلر لوییس مردی که درپی یک ازدواج موفق و شاد است باید دهانی بسته و حساب بانکی پر و پیمانی داشته باشد. گروچو مارکس قبل از ازدواج، مرد قبل از خواب به حرف هایی می اندیشد که شما گفته اید اما بعد از ازدواج ، مرد قبل از این که شما حرف بزنید به خواب می رود! هلن رولان هیچ گاه ازدواج نکردم چون سه حیوان خانگی داشتم که دقیقا نقش یک شوهر را به تناوب برایم ایفا می کردند.یک سگ داشتم که هر روز صبح غرغر می کرد.یک طوطی داشتم که تمام بعداز ظهر بدو بیراه می گفت و یک گربه که همیشه دم دمهای صبح به خانه بازمی گشت! ماری کورلی زنان با این آرزو با مردان ازدواج می کنند که مردان تغییر کنند... که نمی کنند. مردان با این آرزو با زنان ازدواج می کنند که زنان تغییر نکنند... که می کنند! خیلی بامزه است: هنگامی که زنان از ازدواج خود داری می کنند اسمش را می گذاریم عشق به استقلال اجتماعی اما وقتی مردان از ازدواج خودداری می کنند به آن می گوییم ترس از مسوولیت اجتماعی! وارن فارل اگر می خواهی برای یک روز معذب باشی مهمان دعوت کن. اگر می خواهی یک سال عذاب بکشی پرنده نگه دار واگر می خواهی مادام العمر در عذاب باشی ازدواج کن! " ضرب المثل چینی" ازدواج ، سطل آشغال احساسات است. لرد ویول
daneshju
بعثت پیامبر رحمت را خدمت همه شما تبریک وتهنیت عرض می کنم امیدوارم از رهروان راستین آن بزرگوار باشیم. او که برنامه سعادت دنیا وآخرت را برایمان به ارمغان آورد. او که دراین راه رنج ومرارتهای بیشماری را تحمل کرد ... قال ص إذا كان یوم القیامة لم تزل قدما عبد حتى یسأل عن أربع عن عمره فیم أفناه و عن شبابه فیم أبلاه وعما اكتسبه من أین اكتسبه و فیم أنفقه و عن حبنا أهل البیت روز قیامت بنده قدم ازقدم برنمی دارد مگر اینکه از چهار چیز سؤال می شود: از عمرش که در چه آن را فنا کرده است. از جوانیش که در چه راهی آن را سپری نموده است. و در باره آنچه که کسب نموده است: که از کجا واز چه راهی آن راکسب ودر چه راهی خرج نموده است. همچنین از محبت ما، اهل بیت سؤال می شود. و قال ص حسن المسألة نصف العلم ... خوب پرسیدن یا به عبارتی خوب مسأله طرح کردن نیمی از علم است امروزه می دانیم که در امر پژوهش روی طرح مسأله (مشکل)حساسیت نشان داده می شود وسعی می شود که درابتدای کار به طور واضح وشفاف حدود وثغور مسأله روشن شود تا پژوهشگر بتواند سمت وسوی کار پژوهشیش را دریابد ودر آن راستا حرکت نماید.... تحف العقول بخش کلمات قصار
تحصیلات و رشد علمی همراه با رشد اخلاقی برای زندگی آینده مفید است ، اما تنها با تحصیلات دانشگاهی نمی توان به رشد علمی رسید بلکه گاهی با مطالعه و استفاده از تجارب دیگران نیز می توانید به این مهم دست ی از خانواده تان بخواهید در زمانی که شما خصوصی گفتگو می کنید آنها هم راجع به موضوعاتی چون ( معرفی خود ، محل سکونت فعلی و قبلی ، اصالت ، شغل ، آداب و رسوم ) گفتگو کنند و سعی کنند تا بحث به حاشیه کشیده به جوابهایی که می دهد دقت کنید؛ زیرا چگونگی برخورد او با سؤال یا برداشت شما،نشان دهنده نوع بینش و صفات شخصیتی اوست سؤال هایی که جواب آن نیاز به توضیح دارد ، تشریحی بپرسید نه به صورت بله و خیر . مثلاً به جای اینکه بپرسید آیا شما عصبانی می شوید سؤال کنید موقع عصبانیت چه می کنید ؟ چون به هر حال همه عصبانی می شوند. در جواب دادن به سؤالات او تأمل کنید،شتاب زده جواب ندهیدو خود را واقعاً در موقعیت مطرح شده قرار دهید. مثلاً اگر با ادامه تحصیل او موافقت کردید همه شرایط و مشکلاتی که ممکن است در زندگی بوجود آید رابرر در تمام جلسات سعی تان بر این باشد که گفتگو به حاشیه و صحبت های بیهوده کشیده نشود چون هم دقت از دست می رود و هم موضوعات ناگفته می ماند . گفتگوی دختر و پسر درجلسه خواستگاری بهتر است در چند جلسه و با فاصله ی زمانی باشد تا در این فاصله برای تفکر و ارزیابی و تحقیق وقت کافی داشته باشند. درست است که باید در گفتگو راستگو و صادق باشید ، اما خودمانی و خیلی راحت هم رفتار نکنید چون ممکن است وابستگی ایجاد کند و جو عقلانی و صادقانه را به فضایی احساسی تبدیل کند . در خواستگاری با حضور خانواده ضمن اعتبار بخشی به خود و خانواده تان و استفاده از تجارب ایشان، از فریب و سوء استفاده نیز به دور خواهید بود ومی توانید از مساعدت فکری ، مالی و نظرات خیر خواهانه آنها نی به جای اینکه خود را اینقدر برای بهتر نشان دادن وسایل و ظواهر مکان خواستگاری به زحمت بیندازید سعی کنید بیشتر از آن برای گفتگو ها و شناخت دقیق از هم آماده شوید . قبل از رفتن به خواستگاری به خانواده دختر اطلاع دهید و همچنین مدت زمان معین و مشخصی برای گفتگوهای حضوری خود داشته باشید تا مزاحمت کمتری برای خانواده ها ایجاد شود .
در صورت مواجهه با تقاضای خواستگار از طریق واسطه سعی کنید با پرسیدن سؤالات اصلی ، کلی و اجمالی بر اساس ملاک هایتان او را با احترام رد یا به خانواده خود ارجاع دهید . در پاسخ اولیه دادن نه باید عجله ک به خاطر داشته باشید که ازدواج نه تنها پیوند دو فرد بلکه وصلت دو خانواده است پس بدون حضور خانواده ها نمی توان تا حدود زیادی تفاهم آنها را در آینده انتظار داشت . اگر چه یکی از ابزارهای معرف عکس است ولی سعی کنید با عکس کسی را انتخاب نکنید زیرا حالات و حرکات و صدای شخص در عکس مشخص نیست و تنها قیافه در نظر گرفته می شود . شناخت واقعی در نتیجه گفتگو ها و تعاملات رسمی بوجود می آید پس در این شرایط حتی گفتگوی جدی هم علاقه کاذب را به همراه خواهد داشت . عیبهای ظاهری مشترک و یا دردهای مشترک باعث تشابه است و نه لزوماً تفاهم . مثلاً اگر هر دو بچه طلاق هستید و یا هر دو مشکل تکلم دارید ، دلیل نمی شود که برای ازدواج هم تفاهم کامل داشته باشید .
منبع: ezdevajasan
ابن حجر گفته است: «هارون الرشید حج گزارد سپس در حالی که جماعتی از قریش و سران قبایل و موسی بن جعفر (ع) همراه او بودند به زیارت قبر پیامبر(ص) آمد و چون به قبر پیامبر (ص)رسید گفت: السلام علیک یا رسول الله یا بن عمی، و به کلمه «ابن عمی» قصد تفاخر بر دیگران را داشت. پس موسی بن جعفر (ع) کنار قبر پیامبر (ص)آمده فرمود: «السلام علیک یا ابه...»، هارون با شنیدن کلام امام رنگش تغییر کرد این امر را تحمل نکرد و حضرت را با خود به بغداد برد و محبوس ساخت و به شهادت رساند.»
لا تحدثوا أنفسكم بفقر و لا بطول عمر فإنه من حدث نفسه بالفقر بخل و من حدثها بطول العمر یحرص اجعلوا لأنفسكم حظا من الدنیا بإعطائها ما تشتهی من الحلال و ما لا یثلم المروة و ما لا سرف فیه و استعینوا بذلك على أمور الدین فإنه روی لیس منا من ترك دنیاه لدینه أو ترك دینه لدنیاه امام موسی بن جعفرع می فرمایند : با خود از فقر وآرزوهای طولانی سخن مگویید ، زیرا کسی که با خود درباره فقر سخن بگوید ، بخل می ورزد وکسی که در باره طول عمر سخن بگوید ، حرص وآز می ورزد. برای خود بهره ای از دنیا قرار دهید وخواهشهای او را در لذتهای حلال و آنچه که مروت را ازبین نمی برد وموجب اسراف نمی شود ، برآورده کنید واز آن در کارهای دینی کمک بگیرید. زیرا؛ روایت شده است که : از مانیست کسی که دنیایش را به خاطر دینش ودینش را به خاطر دنیایش ترک نماید.
شهادت امام موسی بن جعفر ع را تسلیت عرض می کنم
و قال الامام موسی بن جعفرع اجتهدوا فی أن یكون زمانكم أربع ساعات ساعة لمناجاة الله و ساعة لأمر المعاش و ساعة لمعاشرة الإخوان و الثقات الذین یعرفونكم عیوبكم و یخلصون لكم فی الباطن و ساعة تخلون فیها للذاتكم فی غیر محرم و بهذه الساعة تقدرون على الثلاث ساعات تحف العقول 410
وی معتقد است : دو نوع رفتار اول یعنی بدی را بدی كردن ونیكی را نیكی كردن هردو رفتاری است كه حیوانات هم در مقابل همدیگر انجام می دهند. رفتار نوع اول كه جای خود دارد اما رفتار نوع دوم یعنی: نیكویی در مقابل نیكویی، گویا رفتاری است انسانی ودر عرف عام منشی است پسندیده وحتی در قرآن مقدس به نحوی به آن فرمان داده شده ایم (هل جزاءالاحسان الاالاحسان)اما این رفتار را هم پیرهرات حیوانی می داند.ومعتقد است حیوانات و جنبه حیوانی انسان هم این قدر شرافت دارد كه نیكی را به نیكویی پاسخ دهد. او در فراز آخربا این خصیصه انسان را می ستاید كه : بدی را به نیكویی پاسخ دهد ودر مقابل بدی خوبی كند. به عبارتی : در پاسخ به كنشهای انسانها واكنشی انسانی از خود نشان دهد وبا جنبه انسانی خود با دیگران برخورد نماید حسینی
پس،چگونه باید میان اینگونه روایات سازش برقرارکرد و از نتیجه آن در زندگی و کیفیت آن دراین دنیا استفاده کرد؟ دراین گونه روایات دنیا درمقابل آخرت لحاظ شده وکوتاهی عمر آدمی نسبت به آخرت مد نظر قرار گرفته است و نتیجه ای که ازآن به دست می آید این است مر کز ثقل توجه وسرمایه گزاری ما بایدآخرت باشد از دنیا به عنوان وسیله ای برای داشتن آخرتی سعادتمند استفاده کنیم دنیا را به منزله پل آخرت و مزرعه آن بدانیم که محصولات خود را درآنجا برداشت می کنیم . ازسیاق روایات چنین به مشام می رسد که تحصیل آخرت حداقل دو راه دارد : یکی از آن راهها با پشت پا زدن به دنیا حاصل می شود که علی الظاهر راه اربابان کلیسا ست که ازدواج نمی کنند و احیانا خود را از موهبات ونعمات الهی محروم می کنند ، یا مرتاضان هندی که که به همه چیز دنیا پشت پا زده اند... و راه دوم ازمتن دنیا می گذرد. دین اسلام،راه دوم را برای انسانها برمی گزیند و می گوید باید در دنیا آنگونه که شایسته انسانیت انسان است زندگی کرد. ازمواهب ونعمتهای الهی به نحو شایسته ای باید استفاده کرد. هیچ غریزه ای نباید معطل گذاشت. زیرا؛ خداوند از قرار دادن آن در وجود انسان هدفی داشته است اما برای آنها چارچوب تعیین می کند. استعدادهای انسان باید درهمین دنیا شکوفا شوند زیرا؛ فقط همین دنیا جای شکوفا شدن آنهاست البته از این نکته هم نباید غافل شد که همه این کارها می تواند در راستای تحصیل آخرت باشد ؛ زیرا شریعت در چارچوب خاص قانون خود آنهارا تجویز کرده است : خداوند غریزه را درانسان قرارداده است و ازهردو جنس زن و مرد را آفریده است تا درکنار هم ،در کنار پاسخگویی وارضای این غریضه ، اهداف والاتری را دنبال کنند نسلی صالح وکارآ و مفید تحویل جامعه بدهند . سفارش اکید به امر ازدواج داشته است . کمال آدمی را در ازبین بردن نیروهای غریزی نمی داند بلکه در ارضای معقول آن می داند از طرفی با فساد و فحشا مخالف است تا از تبعات سوء آن نظیر انواع بیماریها ، متلاشی شدن خانواده ها که نتیجه آن به وجودآمدن نسلی ناکارآمد وسر بار و...می باشد جلوگیری کند. اگر غرایز انسان را به جریان رودخانه تشبیه کنیم ، که اگر بدون حساب وکتاب جریان یابد هر آنچه که در مسیرش باشد با خود برده و موجبات ویرانی فراوان می شود ولی اگز برایش مسیر از پیش تعیین شده پیش بینی نمودیم وآن را درآن مسیر هدایت کردیم ، نه تنها موجب ویرانی نمی شود بلکه میتوان ازآن استفاده های فراوان برد و بهره های گرانبها نصیب کرد. قصه غرایز انسان نیز چنین است . اگر مهار نشوند و تحت ضابطه ای خاص در نیایند ، صدمات فراوانی به بشریت وارد می کنند که چه بسا جبران ناپذیر باشد... ادامه دارد....