* آیا نزدیک تلویزیون نشستن دید را کاهش می دهد؟
حتما شما هم وقتی كمسن و سال بودهاید،این توصیه را شنیدهاید ولی انجمن چشم پزشكان آمریكا میگوید این توصیه،پایه علمی ندارد. چشم اغلب بچهها قادر است نگاه از فاصله نزدیك را بدون هیچ مشكلی تحمل كند.البته
بعضی بچهها هم هستند كه چشمشان نزدیك بین است و به همین دلیل،خیلی نزدیك
به تلویزیون مینشینند.این دو را نباید با هم اشتباه كرد.
* كامپیوتر به خستگی چشم ربطی دارد؟
وقتی که زیاد جلوی مونیتور مینشینید،كمتر پلك میزنید.وقتی كمتر
پلك میزنید،خشكی چشم به سراغتان میآید و عضلات چشمتان خسته
میشود.چارهاش این است كه هر 20 دقیقه یك بار به چشمتان استراحت بدهید و
به یك نقطه دور خیره شوید.
* اگر میخواهی چشمت پرنور شود،تا میتوانی هویج بخور؟!
هیچ لزومی به این هویج درمانی نیست.هر چیزی كه ویتامین «آ» داشته باشد،به درد چشم میخورد؛ چه هویج باشد،چه هر میوه و سبزی دیگر.با یك رژیم غذایی متعادل براحتی میتوانید ویتامین «آ» مورد نیاز چشمتان را تامین كنید.
* شبكوری مختص پسر بچههاست؟
البته شبكوری در پسربچهها شایعتر است (8 برابر دختربچهها)؛ ولی در دختربچهها هم دیده میشود.
* آیا ضعف چشم ارثی است!
اگر پدر و مادری چشمشان ضعیف باشد،معمولا فرزندشان هم چشمش ضعیف میشود.حتی عینكی شدن هم در بچه هایی كه پدر یا مادرشان عینكی است،شیوع بیشتری دارد.
* آیا ممكن است پدر و مادری چشم آبی داشته باشند و فرزندی با چشم قهوهای به دنیا بیاورند ؟
اگر چه خیلی نادر است،ولی كاملا ممكن است؛چون ژنهای متعددی در تعیین رنگ چشم دخالت دارند.هر فرد دو الگو از هر ژن دارد كه هر كدامش را از یكی از والدینش به ارث میبرد.در واقع،به جای آن كه دو ژن اصلی در این مورد دخالت داشته باشند،یك ژن وجود دارد كه رنگ قهوهای یا آبی را كنترل میكند و یكی رنگ سبز یا رنگ فندقی را.پس این امكان وجود دارد كه پدر و مادری چشمآبی، كودكی با چشمهای قهوهای داشته باشند (یا برعكس).
* چشم انسان از چشم همه جانوران قوی تر است؟
اصلا
این طور نیست.برای مثال گربهها را حتما دیدهاید که چشمشان در تاریكی
میدرخشد.پشت شبكیه چشم گربهها لایه آینه مانندی از سلولهای منعكس
كننده نور وجود دارد كه نورِ تابیده شده به شبكیه را منعكس میكند و موجب
میشود سلولهای چشم گربه،دوبار در معرض نور قرار بگیرند و در نتیجه،در
تاریكی خیلی بهتر از ما انسانها ببینند.وجود این لایه به علاوه
مردمك بیضی شكل گربهها باعث میشود كه آنها فقط با یك ششم نوری كه ما
برای دیدن نیاز داریم، به وضوح همه چیز را ببینند.
شاید این خاطره جالب را شنیده باشید که علامه طباطبایی نقل کردهاند:
«چون به نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاهگاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم، یک روز در نجف در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم آیت الله قاضی از آنجا عبور می کردند، چون به من رسیدند دست خود را به روی شانه ام گذاردند و گفتند:
ای فرزند، دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان!» (1)
در این نوشتار پرسش و پاسخهایی را از محضر این عارف واصل میخوانیم.
ما نباید مستحبات به خصوص نوافل یومیه را كوچك بشماریم، بلكه شایسته است در انجام آن ها بكوشیم و نگوییم به جاى نماز شب، نماز قضاى واجب بخوانم، زیرا نوافل نورى دارد كه انسان را به انجام واجبات، بلكه به ترك محرمات مى كشاند، لذا از آثار مثبت آن نباید غافل بود و نباید خود را از آن محروم ساخت.
بیدارى شب و خواب بین الطلوعین و یا...؟
سؤال: بیدارى یكى دو ساعت پیش از طلوع فجر و خوابیدن در بین الطلوعین افضل است، یا بیدارى نیم ساعت پیش از اذان صبح و بیدارى بین الطلوعین؟
جواب:اگر چه خواب بین الطلوعین مكروه است، ولى در این موارد به طور كلى بهترین راهنما براى سالك همان حال اوست و شایسته است بر طبق آن چه حالش اقتضا مى كند، رفتار كند. (2)
انجام قضاى نمازهاى واجب به جاى نوافل
سؤال: انجام قضاى نمازهاى واجب به جاى نوافل چگونه است؟
جواب:قضاى نمازهاى فائتهى واجبه واجب است، ولى ما نباید مستحبات به خصوص نوافل یومیه را كوچك بشماریم، بلكه شایسته است در انجام آن ها بكوشیم و نگوییم به جاى نماز شب، نماز قضاى واجب بخوانم، زیرا نوافل نورى دارد كه انسان را به انجام واجبات، بلكه به ترك محرمات مى كشاند، لذا از آثار مثبت آن نباید غافل بود و نباید خود را از آن محروم ساخت.
ببینید یك روز كه به نماز شب موفق مى شوید با شبى كه موفق نمى شوید چقدر فرق دارد. ملاحظه نمایید شبى كه به نماز شب موفق مى شوید چه قدر در انجام كارهاى خیر موفق هستید و كارها در آن روز براى شما روبه راه است، به خلاف شبى كه موفق به نماز شب نشده اید، كه به هر كارى دست مى زنید و به هر چیز كه رو مى آورید، مى بینید كه به بن بست مى خورد. (3)
چند پرسش اخلاقی عرفانی
سؤال: راه رسیدن به كمالات عالیه چیست؟
جواب:از قرآن و سنت به دست مى آید كه طریق رسیدن به كمالات عالیه، انقطاع كلى از ما سوى الله است. و ملاك وصول به آن، رفع تعلقات یعنى بریدن از همه چیز، حتى از خود و خواسته هاى خویشتن است. (4)
سؤال: چه چیز موجب محبت حضرت حق مى شود؟
جواب:ذكر و یاد او.ذكر موجب زیادى معرفت، و زیادى معرفت موجب زیادى محبت مى گردد تا مرحله فنا كه در این صورت خوف و ترس از نامطلوب در او نمى ماند. خداوند سبحان مى فرماید:
الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون (5)؛ آگاه باشید كه بر دوستان خدا نه بیمى است و نه آنان اندوهگین میشوند. (6)
سؤال: آیا منظور از طاعات و بندگى، ذكر و توجه به خداست؟
جواب:البته همین طور است، و این مسلم است ؛ زیرا دین حكم است، و اوامر و نواهى حكمند، و خداوند سبحان میفرماید:
«إن الحكمُ إلا لله (7)؛ حكم و فرمانروایى تنها براى خداست.»
پس دین تنها براى خداست، و با حضور و ذكر و توجه به او صورت مى گیرد. (8)
ذكر قلبى
سؤال: مراد از ذكر در این آیه ى شریفه كه مى فرماید: «رجال لا تلهیهم تجره و لا بیع عن ذكر الله و اقام الصلوة و ایتاء الزكوة (9)؛ مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستد آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و پرداختن زكات، باز نمى دارد.»
ذكر لفظى است، یا ذكر قلبى؟
جواب: ذكر قلبى منظوراست ؛ زیرا ذكر در این جا در برابر اقامه ى صلاه و ایتا زكات قرار گرفته است و آن ها از قبیل ذكر علمى و لفظى هستند، به خصوص نماز كه از قبیل ذكر لفظى است و در سوره جمعه از آن به (ذكر الله ) تعبیر شده است، آن جا كه مى فرماید:
«فاسعوا الى ذكر الله (10)؛ پس به سوى یاد خدا بشتابد. یعنى به سوى نماز جمعه بشتابید.»
بنابراین: منظور از «ذكر الله» در این آیهى شریفه به قرینه ى مقابله با بر پا داشتن نماز و پرداختن زكات، ذكر قلبى است، یعنى مردانى كه تجارت و كسب، بیع و معامله، بازار و اشتغال به كار، آنان را ذكر قلبى و انس با یاد خدا و نیز از اقامه ى نماز در اوقات خود، و از اداى زكات و سایر عبادات باز نمى دارد.خداوند مى فرماید:
«ألا بذكر الله تطمئن القلوب (11)؛ هان! تنها با یاد خدا دل ها آرام مى گیرد!» (12)
پی نوشت ها:
(1) سایت صالحین
(2) در محضر علامه طباطبایی، سؤال 635
(3) در محضر علامه طباطبایی، سؤال 635
(4) در محضر علامه طباطبایی، سؤال 528
(5) یونس، 62
(6) در محضر علامه طباطبایی، سؤال 535
(7) یوسف، 40
(8) در محضر علامه طباطبایی، سؤال 550
(9) نور، 37
(10) جمعه، 9
(11) رعد، 28
(12) در محضر علامه طباطبایی، سؤال 551
کد بازاریابی (تخفیف) : 486 420
حرف هایی از جنس دل
فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور
که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را
به قسمت عمیق استخر انداخت و به
زیر آب فرو رفت.
هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد
رساند و او را از آب بیرون کشید.
وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم
گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.
هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت
دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه
بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر
و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به
بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم
در توست. و اما خبر بد
این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که
از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حولة حمامش
دار زده است و متاسفانه وقتى که
ما خبر شدیم او مرده بود.
هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت: او خودش را دار
نزد. من آویزونش کردم تا خشک بشه...
حالا من کى مى تونم برم خونهمون ؟
کد بازاریابی (تخفیف) : 486 420
حرف هایی از جنس دل