اِنَّ اَشَدَّ النّاسِ تَصدیقا لِلنّاسِ اَصدَقُهُم حَدیثا وَ اِنَّ اَشَدَّ النّاسِ تَكذیبا اَكذَبُهُم حَدیثا؛
هر كس راستگوتر است سخن مردم را بیشتر باور مى كند و هر كس دروغگوتر است مردم را بیشتر دروغگو مى داند.
(نهج الفصاحه، ح 591)
لَیسَ لِكَذوبٍ اَمانَةٌ، وَ لا لِفُجورٍ صیانَةٌ؛
دروغگو امانتدار نیست و بدكار، نگهدارنده اسرار.
(غررالحكم، ج 5، ص 85 ، ح 7506)
اَلكَذِبُ فِى العاجِلَةِ عارٌ وَ فِى الآجِلَةِ عَذابُ النّارِ؛
دروغ در دنیا ننگ و عار است و در آخرت عذاب جهنم.
(غررالحكم، ج 2، ص 31، ح 1708)
اَمرانِ لا یَنفَكّانِ مِنَ الكَذِبِ: كَثرَةُ المَواعیدِ، وَ شِدَّةُ العتِذارِ؛
دو چیز از دروغ جدا نمى شود: بسیار وعده دادن و به شدت عذرخواهى نمودن.
(نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 20، ص 287، ح 282)
لا تُحَدِّثِ النّاسَ بِكُلِّ ما سَمِعتَ بِهِ، فَكَفى بِذلِكَ كَذِبا؛
هر چه را شنیدى براى مردم بازگو مكن، كه همین براى دروغگویى (تو) كافى است.
(نهج البلاغه، از نامه 69)
اَلكَلامُ ثَلاثَةٌ: صِدقٌ وَكِذبٌ وَ إِصلاحٌ بَینَ النّاسِ قالَ: قیلَ لَهُ: جُعِلتُ فِداكَ مَا الصلاحُ بَینَ النّاسِ؟ قالَ: تَسمَعُ مِنَ الرَّجُلِ كَلاما یَبلُغُهُ فَتَخبُثُ نَفسُهُ، فَتَلقاهُ فَتَقولُ: سَمِعتُ مِن فُلانٍ قالَ فیكَ مِنَ الخَیرِ كَذا وَ كَذا، خِلافَ ما سَمِعتَ مِنهُ؛
سخن سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح میان مردم به آن حضرت عرض شد: قربانت اصلاح میان مردم چیست؟ فرمودند: از كسى سخنى درباره دیگرى مى شنوى كه اگر سخن به گوش او برسد، ناراحت مى شود. پس تو آن دیگرى را مى بینى و بر خلاف آنچه شنیده اى، به او مى گویى: از فلانى شنیدم كه در خوبى تو چنین و چنان مى گفت.
(كافى، ج2، ص 341، ح 16)
اِنَّ اللّه عَز َّو َجَلَّ لِلشَّرِّ اَقفالاً وَ جَعَلَ مَفاتیحَ تِلكَ الاَقفالِ الشَّرابَ وَ الكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرابِ؛
به راستى كه خداوند عزوجل براى شر قفل هایى گذارد و كلید آن قفل ها را شراب قرار داد و دروغ از شراب بدتر است.
(كافى، ج 2، ص 338، ح 3)
اَداءُ الاَمانَةِ وَ الصِّدقُ یَجلِبانِ الرِّزقَ، و َالخیانَةُ وَ الكَذِبُ یَجلِبانِ الفَقرَ وَ النِّفاقَ؛
اداى امانت و راستگویى روزى را زیاد مى كند و خیانت و دروغگویى باعث فقر و نفاق مى شود.
(بحارالأنوار، ج 78، ص 327)
یَبلُغُ الصّادِقَ بِصِدقِهِ ما یَبلُغُهُ الكاذِبَ بِاحتیالِهِ؛
راستگو، با راستگویى خود به همان مى رسد كه دروغگو با حیله گرى خود.
(غررالحكم، ج 6، ص 471، ح 11006)
اَلصّادِقُ عَلى شَفا مَنجاةٍ وَ كَرامَةٍ وَ الكاذِبُ عَلى شُرُفِ مَهواةٍ وَمَهانَةٍ؛
راستگو در آستانه نجات و بزرگوارى است و دروغگو در لبه پرتگاه و خوارى.
(نهج البلاغه، خطبه 86 )