اول خدا
دوست، تقدیر گریزناپذیر ما نیست. برادر خواهر پسر خاله و دختر عمو نیست که آش کشک خاله باشد
دوستی انتخاب است. انتخابی دو طرفه که حد و مرز و نوع آن به وسیله همان دو نفری که این انتخاب را کرده اند تعریف می شود.
با دوستانمان می توانیم از همه چیز حرف بزنیم و مهم تر آنکه می توانیم از هیچ چیز حرف نزنیم و سکوت کنیم. با دوستانمان می توانیم درد دل کنیم و مهم تر آنکه می شود درد دل هم نکرد و بدانیم که می داند. از دوستانمان می توانیم پول قرض بگیریم و اگر مدتی بعد او پول خواست و نداشتیم با خیال راحت بگوییم نداریم. و اگر مدتی بعدتر دوباره پول احتیاج داشتیم و او داشت دوباره قرض بگیریم.
با دوستانمان می توانیم بگوییم: امشب بیا خونه ما دلم گرفته. و اگر شبی دیگر زنگ زد و خواست به خانه مان بیاید و حوصله نداشتیم بگوییم : امشب نیا حوصله ندارم.
با دوستانمان می توانیم بخندیم، می توانیم گریه کنیم، می توانیم رستوران برویم و غذا بخوریم، می توانیم بی غذا بمانیم و گرسنگی بکشیم، می توانیم شادی کنیم، می توانیم غمگین شویم، می توانیم دعوا کنیم.
می توانیم در عروسی خواهر و برادرش لباس های خوبمان را بپوشیم و فکر کنیم عروسی خواهر و برادر خودمان است و اگر عزیزی از عزیزان دوستانمان مرد لباس سیاه بپوشیم و خودمان را صاحب عزا بدانیم.
با دوستانمان میتوانیم قدم بزنیم می توانیم نصف شب زنگ بزنیم و بگوییم : پاشو بیا اینجا و اگر دوستمان پرسید چی شده؟ بگوییم :حرف نزن فقط بیا. و وقتی دوستمان بی هیچ حرفی آمد خیالمان راحت باشد که در این دنیا تنها نیستیم.
با دوستانمان می توانیم حرف نزنیم کاری نکنیم جایی نرویم و فقط از اینکه هستند خوشحال و خوشبخت باشیم.
لااله الا الله الملک الحق المبین
یا ابا صالح المهدی "عج " ادرکنی
اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یااباصالح(عج)
اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یااباصالح(عج)
فضای این دل دیوانه، گرفته بوی گل نرگس
دلم نشسته چو پروانه، در آرزوی گل نرگس
سزد ز غصه بمیرم من، ز درد و غربت و تنهایی
همیشه ذکر فرج دارم، ولی چرا تو نمی آیی؟
اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یااباصالح(عج)
اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یااباصالح(عج)
منم که زشت و سیه چهره، تو در نهایت زیبایی
منم فقیر ِ فقیرانم ، تو در نهایت دارایی
چه می شود بشود روزی، سراغ خیمه ی سبزِ تو
که روزیم بشود روزی، طعام ِ خیمه ی سبز ِ تو
اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یااباصالح(عج)
اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یااباصالح(عج)
دوباره پای گنهکارم، به بزم عشق تو واگشته
سرم به زیر و شکسته دل، دو دیده پر ز حیا گشته
ز قطره قطره ی اشک ِ من، ببین که بوی تو می آید
دو دست خسته و لرزانم، به سمت و سوی تو می آید
اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یا اباصالح(عج)
اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یا اباصالح(عج)
زبان گرفته دلم امشب ،ز غصه های دل زارم
دلم گرفته و قلبی پر،ز خاطرات خوشم دارم
تو بدترین گناهان را،به عمر کوته من دیدی
به بهترین محبت ها،مرا همیشه تو سنجیدی
تو لقمه لقمه به دست خود،به بنده نان و نمک دادی
به قوت نمک و نانت ،گنه نموده ام و شادی
خدا خدای گنه کاران،گدا گدای سیه چهره
ببین که پادشه خوبان،نشسته دور همین سفره
اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یا اباصالح (عج)
نسیم خوش نفس و پاکی،گرفته حال و هوایم را
ز خاطرم نرود حال و ،هوای جبهه و یا زهرا
دوباره میکده را بستند،به پشت در زده ام زانو
به درد هجر پرستوها،به جز جنون نبود دارو
شلمچه رفتم و حالا در،میان شهر گنه هستم
دو کوهه بودم و غرق تو،ولی دوباره چنین پستم
امان که دست و دلم گردد،دوباره مجرم و آلوده
خدا کند که گل نرگس،دهد به من دل آسوده
همیشه چشم امید من،به دست مادر تو زهراست
گمان کنم که به روز حشر،شفیع نوکر تو زهراست
اباصالح(عج) اباصالح(عج) اباصالح(عج) یا اباصالح (عج)
تو را قسم به کبودی ها،به صورتی که بود حاکی
تو را به مقنعه خونی،به چادری که شده خاکی
تو را به قاری قرآنی،که روی نیزه فغان دارد
تو را به روزه پیشانی،که سنگ کوفه نشان دارد
مدد نما و عنایت کن،به خاطر دو لب عطشان
حفاظتم بنما دیگر،زجرم و معصیت و عصیان
حدیث نوکریم این است،که ذکر روز و شب زهراست
یکی دمشق و یکی دیگر،محرم و شب عاشوراست
" ؟ "