بهداشت روانی
از وقتی که به دنیا آمدهایم، با ترس آشنا هستیم، ترس یکی از احساسات ابتدایی ماست. ترس چیز بدی نیست، مشروط به اینکه تحت کنترل ما باشد. ترس برای بقا لازم است و به موجود زنده امکان تشخصِ عواملِ تهدیدکننده زندگی را میدهد. اما ترس بیش از حد یک بیماری و یک امر پاتولوژیک است و منجر به یک سری اختلالات روانپزشکی مثل فوبیا یا اختلال تنش بعد از حوادث آسیبزا (PTSD) میشود.
حالت صورت در هنگام ترسیدن، در همه انسانها و نژادها و فرهنگها به یک صورت است، طوری که ما به سرعت میتوانیم یک چهره مضطرب را چهره دیگر تمیز بدهیم.
ما در طی سالها به تدریج مدار عصبیای را که در مغزمان ترس ایجاد میکند، را شناختهایم و هنوز هم دانشمندان در حال کار روی پایههای سلولی و مولکولی ترس هستند.
هنگام ترس، در بدن مجموعه واکنشهای حادی رخ میدهد که بدن را برای نبرد و پاسخدهی با تهدیدات حاد آماده میکنند، نخستین بار یک فیزیولوژیست فرانسوی به نام والتر بی کانون در سال ۱۹۲۹، این واکنشها را توضیح داد: در نتیجه فعال شدن سیسم سمپاتیک بدن، آدرنالین و نور آدرنالین و هورمونهای استروئیدی در بدن رها میشوند، این هورمونها باعث افزایش ضربان قلب، افزایش سرعت تنفس، گشاد شدن مردمک، افزایش سرعت سوخت و ساز، افزایش سرعت پاسخدهی مغز به محرکها و .. میشوند، مجموع این رخدادها ما را برای مقابله بک تهدید قریب الوقوع آماده میکنند.
اما ترس همیشه با دیدن و ادراک مستقیم عامل تهدیدزا ایجاد نمیشود، بسیار اوقات ترسهای ما روندی «شرطی» شده هستند، یعنی اگر ما نشانهای از تهدید را ببینیم، حتی اگر نشانه رنگ و بو و صدای خود تهدید را نداشته باشد، طبق تجربهها و اطلاعات قبلی، همان واکنشها در بدن ما رخ میدهند.
مهمتری بخشی از مغز که میتوانیم آن را مرکز ترس مغز بدانیم، بخشی به نام آمیگدال است. آمیگدال، بخشی از سیستم لیمبیک بدن است که در عمق قسمت گیجگاهی مغز قرار دارد و به قسمت قدامی هیپوکامپ چسبیده است. همین بخش است که تجارب ایجاد کننده ترس را رمزگشایی و تثبیت میکند.
آمیگدال اطلاعات را از قشر دیداری، شنوایی و بخش حس پیکری دریافت میکند و بعد از پردازش اطلاعات، پاسخ خود را به هیپوتالاموس میفرستد. هیپوتالاموس بر تولید هورمونها و تعادل بدن (هموستاز) و مراکز خودکار بدن در ساقه مغز کنترل دارد و آمیگدال از طریق هیپوتالاموس است که پاسخهای متعاقب ترس را در بدن سبب میشود.
نخستین بار هاینریش کلوور و پاول بوسی بودند که متوجه شدند اگر این قسمت را در میمونها با جراحی بردارند، آنها دیگر از انسانها نمیترسند، سندرمی که به نام این دانشمندان سندرم کلوور- بوسی نامیده میشود. البته این سندرم اجزای رفتاری دیگری هم دارد.
ادامه دارد...
يکشنبه 28/8/1391 - 14:46
بهداشت روانی
اضطراب از دیدگاه دانش روانپزشکی: در ادامه این پست، میخواهم به صورت بسیار مختصر انواع اختلالات روانپزشکی را فهرست کنم:
۱- اختلال اضطرابی منتشر: شخصی که این مشکل را دارد یک حالت پایدار و مزمن اضطراب را داراست. محرک خاصی باعث اضطراب آنها نمیشود، بلکه مشکلات روتین و عادی زندگی در این افراد سطح اضرابی بیشتر از حالت طبیعی ایجاد میکند.
۲- فوبیا: در اینجا یک محرک خاص میتواند به صورت غیرطبیعی باعث ترس شخص شود، این محرکها معمولا در افراد دیگر اضطرابی به این میزان ایجاد نمیکنند، مثلا یک شخص ممکن است، از حضور در بین مردم مضطرب شود، یا از ارتفاع، عنکبوت، سگ یا خون بترسد. حتی افرادی پیدا میشوند که فوبیاهای خاصی مثل ترس از گل، ترس از مردان یا زنان یا ترس از لمس شدن را دارند.
۳- حملات پانیک: که حملات ترس شدید همراه با علامی مثل لرز، گیجی، تهوع، تنگینفس است.
۴- اختلال وسواسی -جبری
۵- اختلال تنش بعد از حوادث ناگوار PTSD: یک حادثه ناگوار و مصیبتآور مثل حوادث طبیعی سیل و زلزله، چنگ، به گروگان گرفته شدن یا تجاوز در ذهن شخص باقی میماند، و بعدها به صورت علایمی مثل تتوجه بیش از حد مرضی، فلش بک زدن غیرارادی و مجسم شدن لحظاتی از آن حوادث، رفتارهای اجتنابی، اضطراب، خشم و افسردگی به صورت متناوب ظاهر میشود.
يکشنبه 28/8/1391 - 14:43
سخنان ماندگار
اگر همه ی ما این سختی را به خود بدهیم كه گاهی به غریبه ها لبخند بزنیم، جهان می تواند روزهای خود را بر پایه ی زد و خوردهای كمتری آغاز كند.
ریچارد تمپلر
يکشنبه 28/8/1391 - 14:42
فلسفه و عرفان
ترس در موذیانهترین شکلش، لباس مبدل خِرَد را بر تن میکند و باعث میشود به کارهای شجاعانه کوچکی که به حفظ عزت و شأن ذاتی انسان یاری میرسانند، برچسب حماقت، بیملاحظگی، عبث بودن یا حقارت بخورد. برای این مردم، که در هراس از قوانین آهنین سستکننده هستند، پذیرش این واقعیت که آزادی حقشان است، آسان نیست.
بریدهای از کتاب «رهایی از ترس» آنگ سان سوچی
يکشنبه 28/8/1391 - 14:38
فلسفه و عرفان
پرش برای «آزادی» ربطی به قدرت بدنی نداره.
- آدم با بدنشه که میپره.
- با روحاش هست که امکان بقا پیدا میکنه.
- روحم مثل بدنم آماده فراره. - ترس دلیل شکستته
- نه، نمیترسم. من عصبانیام! - چرا ما سقوط میکنیم؟
- تو از مرگ نمیترسی، فکر میکنی این طوری قویتر میشی؟ این طوری ضعیفتر میشی.
- چرا؟ - آخه، چطور میتونی سریعتر بشی و مستمرتر مبارزه کنی، اونم بدون قویترین انگیزه روحی: ترس از مرگ.
يکشنبه 28/8/1391 - 14:36
داستان و حکایت
زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند. پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت پیر زن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت. این بگو مگوها همچنان ادامه داشت. تا اینکه روزی پیر مرد فکری به سرش زد وی برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل کرده است ضبط صوتی را آماده می کند شبی همه سر و صدای خرناس های گوشخراش همسرش را ضبط می کند.
پیر مرد صبح از خواب بیدار می شود و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش می رود و او را صدا می کند، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته است!
از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او می شود. قدر هر کسی رو بدونید تا یه روزی پشیمون نشید
سه شنبه 26/2/1391 - 2:18
خانواده
وقتی برق شهر قطع شد مردم داخل سوپر مارکتها و فروشگاههای بزرگ به آرامی و در تاریکی همه چیزهایی را که در سبد خریدشان قرار داده بودند سر جایشان برگرداندند و به آرامی از فروشگاهها خارج شدند.
چیزی نگذشت که تمیزی و نظم کمپهای مردم سیلزده که توی ورزشگاههای شهر بنا شده بود توجه همه را جلب کرد ، بعد دیدیم که مسئولان شهر جلوی مردم سجده میکنند و معذرت میخواهند بخاطر اینکه سونامی شده و ما نتوانستیم بهتر از این از شما مراقبت کنیم.
چیزی نگذشت که عکس مدارس صحرایی شهر فوکوشیما منتشر شد ! با نهایت شرمندگی سالن ورزشی رو پارتیشن زده بودند و بصورت کلاسهای مجزا با حداکثر ۱۵ دانش آموز در آورده بودند . نکته اش هم اینکه همه کلاسها یه ال سی دی ۳۲ اینچی داشت. وزیر آموش و پرورششان هم توی رسانه ها ضمن کلی عذر خواهی قول داد که بزودی حداقل امکانات را برای دانش آموزان مهیا خواهد کرد. یعنی این چیزها را تازه زیر حداقل میدانند!
محاسبه کنید حداکثر را. چند روز قبل هم مطلع شدیم که پیرمردهای ژاپنی سپاه مهندسین پیر تشکیل داده اند و داوطلب اینکه بروند فوکوشیما و در مهار نیروگاه کمک کنند تا جوانترها در معرض تشعشعات نیروگاه و مرگ قرار نگیرند! چرا؟ چون نسبت به جوانها کمتر از عمرشان باقی مانده و اثرات ناگوار رادیواکتیو زمان کمتری در کشورشان باقی خواهد ماند و خودشان هم زمان کمتری رنج و دردش را تحمل خواهند کرد! همینقدر منطقی و بشر دوستانه.
حالا هم که این خبر پایین در آمده که بزرگواری میفرمایید و میخوانید: بازگرداندن میلیاردها ین پس از سونامی: به گزارش خبرگزاری آلمان، مردم ژاپن، که در ماههای گذشته، بحران سیل ، سونامی و نشت مواد رادیواکتیو را پشت سر گذاشتهاند، بیش از سه و نیم میلیارد ین ( بیش از ۴۵ میلیون دلار) پول را که در مناطق سیل زده یافته اند به دولت بازگردانده اند. همچنین ۵۷۰۰ گاوصندوق پیدا شده پس از سیل که حاوی بیش از دو میلیارد ین بوده، به دولت داده شده است. سخنگوی پلیس ژاپن اعلام کرد مردم و داوطلبان همچنان کیف پولهای پیدا شده را تحویل میدهند و تا کنون ۹۶ درصد مبالغ پیدا شده، به صاحبانشان بازگردانده شده است. زلزله و سونامی در ژاپن که در ماه مارس رخ داد، دستکم ۲۰ هزار کشته و هزاران نفر بیخانمان برجا گذاشت. اونوقت فکرشو بکنید خدا ما رو ببره بهشت، اینا رو ببره جهنم نکته جالب اینجاست که بدونید در فرهنگ ژاپنی مفهومی بنام "گناه" وجود نداره... و اصلا" مردم با این مفهموم هیچ آشنایی ندارن... تنها مفهوم بازدارنده در اونجا، "شرمندگی" است. واسه همینه که کسی که درست کارش و انجام نمیده و پیش مردم شرمنده میشه، حتی ممکنه که دست به خودکشی بزنه، چون دیگه چیزی برای از دست دادن نداره... "شرمندگی" مفهوم زمینی و "گناه" مفهوم آسمانی است. "شرمندگی" بین شخص و اطرافیانش اتفاق میفته، اطرافیانی که شخص همیشه اونها رو میبینه، ولی "گناه" بین شخص و خدایی هست که هیچ وقت بشر اون رو ندیده و نخواهد دید.... و نتیجه این 2 باور رو ببینید!
hamshahrijavan
چهارشنبه 13/2/1391 - 5:32
طنز و سرگرمی
برو بمیر : برو گمشو ! بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد ! می میرم برایت : عاشقتم ! می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی ؟ مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی ؟ نمردیم و ... : بالاخره اتفاق افتاد ! مردیم تا ... : صبرمان تمام شد ! مرده : بی حال ! مردنی : نحیف و لاغر ! مردم : خسته شدم! من بمیرم ؟ : راست می گویی چهارشنبه 13/2/1391 - 5:30
داستان و حکایت
تا به حال تعاریف زیادی درباره این کلمه خوانده ام ولی راستش را بخواهید هیچ تعریفی به کاملی و شفافیت تعریف زیر نیست.
سفسطه چیست؟
شاگردان از استادشان پرسیدند: “سفسطه چیست؟”
استاد کمی فکر کرد و جواب داد: “گوش کنید، مثالی می زنم، دو مرد پیش من می آیند. یکی تمیز و دیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند. شما فکر می کنید، کدام یک این کار را انجام دهند؟”
هر دو شاگرد یک زبان جواب دادند: “خوب مسلما کثیفه!”
استاد گفت: “نه، تمیزه. چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی داند. پس چه کسی حمام می کند؟”
حالا پسرها می گویند: “تمیزه!”
استاد جواب داد: “نه، کثیفه، چون او به حمام احتیاج دارد” و باز پرسید: “خوب، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند؟”
یک بار دیگر شاگردها گفتند: “کثیفه!”
استاد گفت: “اما نه، البته که هر دو! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد؟”
بچه ها با سر درگمی جواب دادند: “هر دو!”
استاد این بار توضیح می دهد: “نه، هیچ کدام! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!”
شاگردان با اعتراض گفتند: “بله درسته، ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم؟ هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است.”
استاد در پاسخ گفت: “خوب پس متوجه شدید، این یعنی سفسطه! خاصیت سفسطه بسته به این است که چه چیزی را بخواهی ثابت کنی!”
دوشنبه 28/1/1391 - 2:35
اخبار
رئال مادرید به تازگی از نقشههایش برای ساخت یک اقامتگاه ویژه در امارت با هزینه یک میلیارد دلار پرده برداشته است، تخمین زده میشود که این اقامتگاه در ژانویه ۲۰۱۵ افتتاح شود.
این افامتگاه در یکی از جزایر مصنوعی امارات بنا خواهد شد. در جریان مراسمی در برنابئو -استادیوم رئال مادرید- پرزنتشینی از این اقتامتگاه ارائه شد که شامل بناهای تسهیلات ورزشی، لنگرگاه، هتلهای لوکس، ویلاها، یک پارک سرگرمی، موزه باشگاه و یک استادیوم ده هزاری نفری است که یک سمتش به ساحل منتهی خواهد بود.
فلورنتیو پرز، رئیس باشگاه در این مورد گفته است که این اقامتگاه مبدل به یک مکان توریستی و مرکز ورزشی عمده خواهد شد، مساحت این مجموعه ۴۳۰ هزار متر مربع خواهد بود و گمان میرود که در سال ۲۰۱۵، یک میلیون نفر از آن بازدید کنند.
این اقامتگاه، محلی برای رئال در فاصله بین اروپا و خاور دور خواهد بود، نیمی از ۳۰۰ میلیون هوادار رئال در آسیا زندگی میکنند.
چهارشنبه 9/1/1391 - 2:17