پرسش و پاسخ سری دوم را در صفحه 15 و 16 مشاهده کنید
میشه خودتون رو کامل معرفی کنید؟(اسم/سن /محل تولد/ دانشگاه و..در صورت تمایل)
سید ایمان سرورپور، 29 ساله ، اما چیزی که هست اینه که فکر می کنم خیلی فرق نمی کنه چند سالتهو چند سال از خدا عمر گرفتی،خیلی فرق می کنه تو سال هایی که از خدا عمر گرفتی، چی کار تونستی بکنی.
محل تولد رو توی سایت های مختلف به طنز نوشتن، حوالی برج ایفل در پاریس، اما من متولد این سررزمینم و همه جای ایران سرای من است. من از این مرز و بوم و این خاکم از شمال تا جنوبش. بدون اینکه فرقی کنه و کارشناسی ارشد مدیریتم
آدم هایی که موفق هستند ، الزاما خوشبختند؟ (چرا
بذارسوالت رو برگردونم وبعد جواب بدم. آدم هایی که خوشبختن، اصولا آدم های موفقین. بستگی داره موفقیت رو چی تعریف کنی، چون موفقیت یعنی از دیدگاه خودت و برای وجدان خودت و دل خودت کجایی و چی هستی؟ اگر کسی تو دل خودش آدم موفقی باشه، حتی اگر از دیدگاه دیگران اینجوری نباشه،باز هم اون آدم خیلی موفق و آرومه.
آیا واقعا همیشه برای موفق شدن باید سختی زیادی کشید؟
فکر میکنم یک قسمت از سوالی که می پرسی به دیدگاه غلط و کلیشه ای جامعه بر میگرده. برای موفقیت نباید سختی تحمل کرد، باید جنگید. اون جنگیدن از نظر من لذت بخشه، چون برای هدفی تلاش میکنی که تک تک سلول های تو رو زنده نگه می داره و بهش انگیزه می ده. پس سختی نیست،جنگیدنو رسیدن به هدف لذته.
بزرگترین درسی که در زندگی گرفتین؟
خدا همیشه به موقع میرسه. بزرگترین درسی که گرفتم اینه که تا دقیقه نود به اضافه ی وقت اضافه، به امید خدا، امیدوار باشم.
به نظر خودتون چقدر موفق بودین؟هنوز هم جا برای پیشرفت هست؟
من بزرگترین رقیبم رو خودم می بینم،فکر می کنم هنوز باید بجنگم برای رسیدن به یک عالمه هدف و خیلی راه دارم تا به اهدافی که ته دلمه برسم. ولی فکر میکنم تلاش کردم که وجدان و درونم آروم باشه و کارهایی که لازم بوده انجام دادم.
در صورتی که تمایل به ادامه تحصیل و اخذ مدرک بالاتر داشته باشید، چه رشته ای را انتخاب می کنید؟چرا؟
راستش رو بخوای خیلی علاقه ای به ادامه تحصیل ندارم، بیشتر علاقه دارم که راجع به چیزهایی که دوست دارم مطالعه کنم مثل فلسفه روانشناسی وموفقیت. کتاب هم می نویسم وهمچنین دوست دارم موسیقی رو که جزافق ها و علایق کودکی من بوده،به صورت آکادمیک جلو ببرم و تو وقت های کمی که دارم این کار رو هم انجام میدم.
فکر می کنید حضور و لمس خدا در زندگی شما به چه میزان است
زندگی من چیزی جز حضور خدا نیست. آدم ها دو دسته اند اون ها که زنده اند و اون هایی که زندگی میکنن و اونها که زندگی میکنند یعنی خدا. پدر، مادر، هدف، لذت و زندگی همه با خدا مفهوم پیدا میکنه.خدا ظرف زندگی من رو گرفته. خدا یعنی همه چیز.
یک آیه برای نشان دادن نقش خداوند در موفقیت انسان ها
آیه 63 سوره احزاب : " و تو چه میدانی شاید موعدش نزدیک است" این آیه همیشه برای من امیدوار کننده است که: وایسا و ادمه بده اون لحظه ای که می خوای به هدفت برسی نزدیکه.
شعری که بهش علاقه مندین؟
من خودم دست کوچیکی تو شعر و ترانه دارم، ولی هرگز اسم خودمو شاعر نمیذارم. یک کتاب شعر هم نوشتم. خیلی شعر و شاعر از قدیمی ها تا الان هست که دوست داشته باشم،اما درباره این موضوع که انقدر همدیگر رو نکوبیم، نقد نکنیم و هرکس دیدگاه خودشو درست کنه، این بیت از حافظ به ذهنم میاد که: من اگر نیکم و اگر بد تو برو خود را باش هرکسی آن درود عاقبت کارکه کشت.
چقدر ادم احساسی هستید و چقدر منطقی؟
من 100% احساسی ام و 100% منطقی، شاید بپرسی یعنی چی؟ این یعنی برای من احساس و منطق کنار هم و میکسه. نه هیچ وقت فقط با احساسم رفتم جلو و نه برعکس. برای من خدا، هدف، پدر، مادر و رویاهام یعنی احساس. ولی جنگیدن و رسیدن به اهدافم یعنی منطق. هردو هست، بدون اینکه یکی بالاتر یا پایین تر باشه.