شخصیت اخلاقی و صفات باطنی انسان در عرصه رابطه با دیگر انسان ها شکل می گیرد و حتی این روابط در تنظیم رابطه با خداوند و خود نیز تأثیر می گذارد. مردم بندگان خدای واحدی هستند و محبت و روابط صمیمانه با مخلوقات الهی جدای از رابطه محبت آمیز با خداوند نیست. همه مردمان اعضای یک خانواده اند و پیکر واحدی را تشکیل می دهند که اگر عضوی از این پیکر دچار آسیب شود، سایر اعضاء از آن آسیب در امان نمی مانند. به قول شیخ اجل سعدی:
بنی آدم اعضاء یک پیکرند ، که در آفرینش ز یک گوهراند
چو عضوی به درد آورد روزگار ، دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی ، نشاید که نامت نهند آدمی
حضرت على علیه السلام در سفارش، براى کینه زدایى از دل ها مى فرماید: «طَهِّرُوا قلوبَکم من الْحِقد فانّهُ داءٌ مرمى؛ دل ها را از کینه پاک سازید، زیرا کینه توزى دردى مهلک است.»
تنظیم نیکوی مناسبات اجتماعی علاوه بر تأثیری که در ساخت شخصیت خود و تنظیم رابطه محبت آمیز با خداوند دارد تأمین کننده رفاه، آسایش، امنیت و آرامش زندگی عادی و طبیعی انسان نیز هست. کسی که رابطه خوشی با مردم ندارد، با خلق خداوند و بدخواهی و دشمنی می کند و کینه ایشان را به دل می گیرد، هم درون خویش را تیره و تاریک می سازد، هم به لحاظ ساخت و ساز انسانی و روند تکاملی دچار خسارتی عظیم می شود و هم به لحاظ سلامت و امنیت زندگی عادی خود ضرر می کند. در عرصه روابط اجتماعی خود ما شاهدیم که افراد کینه توز و پر برخورد، چه زندگی سخت، پر استرس و رنج آوری دارند و در مقابل آدم های با گذشت، نرم خو و بردبار که عیوب و بدی های دیگران را یا نمی بینند و یا به دل نمی گیرند چه زندگی راحت و آرامی را سپری می نمایند.
به فرمایش امام صادق علیه السلام :
حِقْدُ المُؤمن مُقامَةٌ ثم یُفارق اخاه فلا یَجِد علیه شیئا
کینه مؤمن، لحظه اى است و چون از برادر دینى خود جدا شود، کینه او را در دل نگه نمى دارد.
کینه توزى، در جامعه فتنه و آشوب مى آفریند و هرگاه بر شمار کینه توزان افزوده شود، این دشمنى به بیمارى تبدیل خواهد شد که زندگى و پیشرفت جامعه را به شدت تهدید مى کند. در محیط کار، کینه توزى به تحقیر شخص مورد کینه مى انجامد. بدین ترتیب، زمینه بى توجهى یا کم توجهى به او را فراهم مى سازد و خواسته یا ناخواسته، همدلى و همکارى، از این محیط رخت بر مى بندد .اینکه انتظار داریم، آدمى هیچ گاه به خشم و غضب دچار نشود، غیرممکن است اما مى توان خشم را نوعی هیجان منفی است، گذرا و بى کینه تخلیه کرد. بى شک، مؤمنان و انسان هاى درستکار نیز گاهى به خشم و غضب گرفتار مى شوند، اما هرگز خشم و عصبانیت آنها به سرحد گناه و کینه توزى نمى رسد. به فرموده امام صادق علیه السلام نیز دقت کنیم که:
المُؤمنُ یَحقِد مادام فى مَجلسِهِ فَاذا قامَ ذَهَب عَنْهُ الْحِقد.
مؤمن وقتى در مجلس است [ممکن است] دچار کینه شود، ولى آن گاه که از مجلس خارج شد، کینه هم از دل او مى رود.
روانشناسان شناختی بر این عقیده اند که علت خشم ونفرت برآمده از تفکرات و باورهای غیر منطقی و معیوب می باشد. در نتیجه درمان مبتنی بر تصحیح این فرایند های شناختی معیوب میباشد..همچنین تمرین های رفتاری به عنوان ابزاری برای کسب اطلاعات جدید و اصلاح کننده رفتار آموزش داده می شود. به عنوان مثال برخی افراد در ابراز قاطع احساسات همراه خشم، با مشکل مواجه هستند، لذا این افراد، خشم را از راههای دیگری همچون رفتار منفعل- مهاجمانه و یا خود خوری و یا بدگویی کردن از دیگران،کینه ونفرت نشان می دهند. درمان گر در این موارد درمان جو را آگاه می نماید که یک برخورد کارآمد و توأم با ابراز وجود مناسب، چگونه می تواند مانع از واکنشی گردد که ممکن است گرفتاری و مشکلات بیشتری به همراه داشته باشد
در طی فرایند روان درمانی با هدف کاهش رفتار پرخاشگرانه، درمان گر ابتدا باورهای غیر منطقی مؤثر در ایجاد این رفتار را شناسایی نموده و سپس افکار مؤثر و منطقی را جایگزین آن می نماید. در مرحله بعد با آموزش مهارتهای رفتاری از جمله مهارت ابراز وجود و رفتار جرﺃتمند، مهارت حل مسأله، مهارتهای ارتباط مؤثر و همچنین مهارت تن آرامی، مراجع تکنیکهای رفتاری لازم جهت مقابله مناسب و کارآمد با احساس خشم را خواهد آموخت.
http://www.affa110.blogfa.com/post-46.aspx