• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 27021
تعداد نظرات : 2747
زمان آخرین مطلب : 3287روز قبل
ورزش و تحرک

 

 

بازى‌هاى بوشهر عبارتند از:اتوتل توت متل، ارنگ ارنگ، اسب‌بازی، اَسَک‌چوورنگ، اشکِلِه ( مخفف خوشگله)، الختری، بِره‌بِره بازی، بلبل‌بازی، بندبازی، بیگ بازی، پندبازی، پندکه چال، تخم‌مرغ بازى (عید)، تیربیا، جِزجزک، جهنم و بهشت، جیحه خروس، جولیکى ، چیل‌چیل، حاج بادام پشه‌ای، حول، خارسنگ، خرمن چن‌من، خروس جنگی، دارکیلى‌دار، دختر شاه پریان، دسمال دسمال، دوس، سالار بازی، سایه بَردَک (در سایه سنگ انداختن)، سلم خاتم، سنگ‌بازی، سنگ زیرپا، سوار سوار پیاده‌سوار، سول، شاه دزد وزیر، شنبه یکشنبه، شنداز، شِه‌پهنو ( بازبودن بیش از حد پاها)، قاب‌بازی، قلازنگ، قلعه‌بازی، کشتیر، کلاچو، کِلی، کوک، گل‌بگیر شد، کلى‌بازی، گوگ، گوگوبازی، گولى‌گولی، مرغک‌بازی، موچ‌بازی، هفت سنگ، هویجه، ...

 
     

 

   اتوتل توت متل

بازیکنان ردیف مى‌نشینند و پاهاى خود را دراز مى‌کنند. آن‌گاه یکى استاد شده و در حالى‌که با دست روى پاى بازیکنان مى‌زند چنین مى‌خواند : اتوتل توت متل ناراحمدی، نارشکر تیشه وردار و برو به جنگ کانظر [تیشه بردار و برو به جنگ کاکانظر ] کانظر هى که، هوکه ([کاکا نظرهى کرد، هو کرد. (هاى و هوى کرد )] گله ٔ شاه رم که (گله شاه رم کرد ) سى و سه تاش کم‌که (سى و سه ‌تایش کم کرد ) دختر شاه شونه مى‌خواد شونه ٔ مردونه مى‌خواد برو سر حوض توتیا کینت بشو زودى بیا (طهارت بگیر بشور بیا .) در اینجا، کلمه " بیا" به‌هر که افتاد بازنده است. استاد از نفر بازنده مى‌پرسد: "اوو گرم مى‌خواى یا اوو سرد؟" نفر بازنده، باید یکى را انتخاب کند. اگر آب گرم انتخاب کرد بازیکنان او را سخت پنجیر مى‌گیرند. اگر آب سرد را انتخاب کرد آهسته پنجیرش گرفته و دوباره بازى را از نفر بازنده شروع مى‌کنند .

 

   بوجیکا فر

بازیکنان دایره‌وار مى‌نشینند و از میان خود یک نفر را به‌نام استاد انتخاب مى‌کنند. براى شروع بازی، بازیکنان یکى از انگشتان خود را روى زمین مى‌گذارند. استاد در حالى‌که یکى از انگشتان خود را به زمین مى‌گذارد و برمى‌دارد چنین مى‌گوید : بوجیکا فر (گنجشک‌ها پر ) کموتِرا فر (کبوترها پر ) پیلوسکا فر (پرستوها پر ) قلاغا فر (کلاغ‌ها پر ) بازیکنان با شنیدن کلمه ٔ فر انگشتان خود را به علامت پریدن به هوا بلند مى‌کنند. در همین حال استاد نام شیء یا حیوانى را مى‌آورد که قادر به پریدن نباشد . مثلاً صندلى یا گاو را. هریک از بازیکنان به اشتباه انگشت خود را بلند کند، بازنده است. بازیکنان، نفر بازنده را خم مى‌کنند و دست یکى از بازیکنان را به ‌شکل سیخ یا سه کلمبه (سه‌پایه) روى پشت او قرار مى‌دهند و مى‌پرسند: "سیخ یا سه‌کلمبه؟ " اگر نفر بازنده درست گفت که او را رها مى‌کنند و بازى دوباره شروع مى‌شود. ولى اگر درست نگفت، با پشت دست او را کتک زده یا بازیکنان یکى یکى به پشت وى سوار مى‌شوند و مسافتى کولى مى‌گیرند .

 

   تیراوُمِه (یارآمد )

بازیکنان به دو گروه مدافع و مهاجم تقسیم مى‌شوند. گروه مدافع، به‌صورت فشرده در جائى مى‌نشیند و یک فرد ورزیده مسئول محافظت از آنها در مقابل گروه مهاجم مى‌گردد. آن‌گاه گروه مهاجم که در جائى پنهان شده، با فرمان جارچی، حمله را شروع مى‌کند. مهاجمان سعى مى‌کنند که مسئول گروه مدافع را حیران و سرگردان کرده و از این طریق به‌ یاران او ضربه بزنند که در صورت موفق بودن آنها، افراد نشسته کتک مفصلى خواهند خورد. این ضربات ادامه دارد تا زمانى‌که مسئول گروه مدافع به یکى از افراد مهاجم رسیده و دست خود را روى سر او بگذارد که اصطلاحاً به آن "کچ‌کردن" مى‌گویند. با این‌کار جاى دو گروه عوض مى‌شود و بازى تا زمانى که بازیکنان احساس خستگى نمایند، ادامه مى‌یابد .

 

   جیجه خروس

ابتدا، بازیکنان در قسمتى از آب دریا دور هم جمع مى‌شوند. سپس یک نفر به‌نام استاد با دست آب را آن‌قدر به‌هم مى‌زند تا کف کند. پس از چند دقیقه، رفته‌رفته آب صاف و راکد مى‌شود. استاد پنجه‌هاى خود را به‌هم قفل کرده و دست‌هاى خود را دایره‌وار روى آب مى‌گذارد. بازیکنان به آبهائى که بین دست‌هاى استاد قرار گرفته تلنگر مى‌زنند. هنگام تلنگر زدن انگشت هرکس محکم به آب خورد و قلپ صدا کرد جیجه (جوجه) است و هرکس که انگشت آن آهسته صدا کرد خروس مى‌شود . اگر تعداد خروس‌ها از یک نفر بیشتر بود، کار را تکرار مى‌کنند تا فقط یک خروس باقى بماند. نفرى که خروس شود، بازنده است. بازیکنان جائى را، مثلاً بند یک کشتى را به‌عنوان دکه انتخاب مى‌کنند و بعد همگى به آب مى‌زنند. در اینجا خروس موظف است به‌وسیله ٔ شنا، جیجه‌ها را تعقیب کند. ضمناً باید مراقب باشد کسى خودش را به دکه نرساند. اگر خروس موفق شد یکى از جیجه‌ها را گر کند برنده مى‌شود و اگر موفق نشد، یعنى اگر جیجه‌اى خود را به سردکه رسانید، باز خروس بازنده است و بازى به‌همین ترتیب از نو شروع مى‌شود .

 

 

يکشنبه 23/4/1392 - 12:6
ورزش و تحرک
بازی‌های محلی استان کرمانشاه نقش در فرهنگ و آداب و رسوم خاص کردها دارد و در حال حاضر 200 بازی محلی در استان کرمانشاه وجود دارد.

از جمله بازی‌های محلی استان کرمانشاه بازی ارچن است که مختص سنین 10 الی 15 است و زمان انجام آن فصول پاییز و زمستان است.

بازی محلی و سنتی استان کرمانشاه

همچنین بازی آسیا مختص سنین 3 الی 7 سال است و زمان انجام آن تمامی فصول است.

بازی آقادای آقادای نیز مختص پسران در سنین 10 الی 20 سال است و زمان اجرای بازی فصول پاییز و زمستان است.

بازی بازپران مختص پسران در سنین 15 الی 30 سال بوده و زمان اجرای آن فصول پاییز و زمستان است.

بازی باواگیجه مختص پسران در سنین 10 الی 20 سال بوده و زمان اجرای آن پاییز و زمستان است.

باز بوک‌بوک مختص پسران در سنین 10 الی 20 سال بوده و زمان اجرای آن فصول پاییز و زمستان است.

بازی پال‌پال لنجه که مختص جوانان منطقه جوانرود بوده و زمان اجرای آن تمام فصول و شب هنگام است.

بازی جلی‌تر ویژه دختران و پسران 10 الی 15 ساله بوده و از جمله بازیهای مهارتی است.

شرح تعدادی از بازی‌های محلی استان کرمانشاه:

خلورتانی:

  • ازمخروط های چوبی استفاده می کردند و دور آن را نخ محکمی می پیچاندند و به نوک آنها یک میخ فلزی ته گرد که بیشتر در نعل اسب و قاطر استفاده می گردد می زدند سپس با کشیدن نخ مخروط شروع به دوران روی زمین می نمود و با چنان سرعتی می چرخید که صدایی نیز ایجاد می کرد . برای به حرکت درآوردن آن می بایست سر بالایی نخ را به صورت حلقه ای در آورند و انگشت اشاره را در آن قرار دهند سپس مخروط ها را که در دست بود محکم به طرف زمین پرتاب می کردند و نخ را می کشیدند بعضی اوقات مخروط خود رابه مخروط افراد دیگری که در حال چرخش بود می زدند و به این ( خلورته مارانی ) یا مخروط شکستن می گفتند اگر مخروط شخصی بدون ترک برداشتن موفق می شد مخروط دیگران را بشکند یا ترک اندازد مخروط او بهترین مخروط محسوب می گردید.

هه ملوقوانی یا گوره کانی:

  • هه ملوقوانی از بازیهایی است که دختران انجام می دادند به این صورت که پنج قطعه سنگ به اندازه ی بزرگتر از یک حبه قند انتخاب می کردند و هر کدام از بازیکنان به نوبت با آنها به بازی می پرداختند . برای این کار ابتدا با یک دست سنگ ها را روی زمین ولو می کرد و سپس یکی از آنها را بر می داشت و ضمن اینکه آن را هوا می کرد سنگی را از روی زمین برمی گرفت و می بایست قبل از اینکه سنگ هوا شده به زمین برسد او سنگ خود را برداشته باشد و با همان دست سنگ هوا شده را نیز بگیرد . این بازی چندین مرحله مختلف داشت ابتدا سنگ ها را تک تک بر می داشتند سپس دو تا دو تا سپس یک تکی و یک سه تایی و به همین ترتیب تا پایان تمام مراحل . اگر در حین بازی سنگ هوا شده به زمین می خورد بازیکن دیگر بازی را شروع می نمود و به همین ترتیب بازی دور می زد و هر بار بازیکن بازی را از مرحله ای آغاز می کرد که قبلا نتوانسته بود تا اینکه یکی از آنها زودتر به پایان مراحل برسد و برنده محسوب شود.

از دیگر بازی های دخترانه می توان به بازی آلنجی کولنجی یا آسمان رنگه و چوزی و خط خط اشاره نمود.

کلاوریزان:

  • فردی کلاهی را پر از سنگریزه می نمود وآن را وارونه روی یک سطح قرار می داد سپس می بایست کلاه را طوری از زمین بردارد که سنگریزه ای برجای نماند اما اگر موفق نمی شد می بایست سنگریزه های باقیمانده در روی زمین را تک تک طوری بردارد که بقیه سنگریزه ها موجود در سطح تکان نخورند در غیر این صورت بازنده اعلام می گردید . هر کس در این بازی موفق می شد که یا کلاه را پر از سنگریزه برگرداند یا اینکه سنگریزه ها را تک تک بردارد به طوری که بقیه ی آنها تکان نخورد برنده اعلام می شد در این بازی دقت زیادی لازم بود و کسی که نمی توانست اعصاب آرامی داشته باشد موفق نمی گردید.

هیلکه مارانی:

  • هیله مارانی (تخم مرغ شکستن) این بازی که به صورت برد و باخت انجام می گرفت به این صورت بود که در هر مرحله دو نفر با هم روبرو می شدند هر کدام از طرفین تخم مرغی را محکم در دستش نگه می داشت به طوری که یک سر تخم مرغ به طرف بالا باشد و دیده شود سپس فرد دیگری تخم مرغ خود را از طرف سر آن به تخم مرغ طرف مقابل می زد اگر تخم مرغ یکی از آنهاترک بر می داشت این بار دو سر دیگر تخم مرغ را به هم می زدند اگر این بار نیز همان تخم مرغ ترک بر می داشت صاحب این تخم مرغ بازنده محسوب می شد و می بایست تخم مرغ خود را به طرف مقابل بدهد و اگر هر دو ترک برمی داشتند آن طرفی بازنده محسوب می شد که تخم مرغش بیشتر شکسته باشد. به این طریق یک فرد ممکن بود در روز چند تخم مرغ را صاحب شود.

بازی محلی و سنتی استان کرمانشاه

خرمایله (خواستگارى از شرف نسا):
  • این بازى نمایشى بسیار قدیمى است و نشان‌دهنده مراسم خواستگارى دختران کوچک است و اشعارى که در این بازى خوانده مى‌شود نوع خاصى از اشعار هفت هجائى است. خرمایله یعنى موخرمائى که اشاره به عروس است. بازیکنى که نقش عروس را بازى مى‌کند در جمع دختران سر به‌زیر مى‌نشیند و دو نفر از دختران دسته داماد دست به گردن هم مى‌اندازند و جلو مى‌آیند و شعرى را مى‌خوانند که در آن از عروس تعریف و به او سلام مى‌کنند. اطرافیان عروس جواب سلام را مى‌دهند . فرستادگان داماد مى‌گویند که طشت طلا هدیه آورده‌اند تا شرف نسا را ببرند آن‌وقت چشم عروس را مى‌بندند و او را به‌همان شکل که نشسته از زمین بلند مى‌کنند، در حالى‌که انگشت‌هاى بزرگ پاى خود را در مشت گرفته است. او نباید انگشت‌هاى خود را رها کند. سپس او را به مکان‌هائى که قبلاً مشخص کرده‌اند به‌نام بهشت و دوزخ و برزخ مى‌برند و مى‌پرسند که کدام‌یک را مى‌خواهد . اگر دوزخ را انتخاب کند برسرش مى‌کوبند و او را دوزخى مى‌نامند. اگر برزخ را انتخاب کند برسرش مى‌کوبند و مى‌گویند "گِل برسرت برزخی ولى اگر بهشت را انتخاب کند مى‌گویند "گُل برسرت بهشتی که این نشانه خوشبختى عروس است. این بازى امروزه به‌شکل دیگرى اجراء مى‌شود. بدین صورت که خانواده عروس و داماد دو دسته مى‌شوند و در مقابل هم قرار مى‌گیرند. خانواده داماد مى‌گویند هدیه آورده‌اند که عروس را ببرند ولى خانواده عروس هدیه را رد مى‌کنند. خواستگارها عقب مى‌نشینند و دوباره با هدیه دیگرى برمى‌گردند. پس از چندبار پیشنهاد دادن و رد شدن پیشنهاد، یکى از خواستگارها سعى مى‌کند یکى از افراد عروس را به دسته ٔ خود بکشاند. این وضع ادامه مى‌یابد تا در دسته عروس بازیکنى باقى نماند.

کتک‌پرانى (اسلام‌آباد غرب):

  • به‌هنگام آوردن عروس به خانه داماد، جوانان و بزرگان ورزیده و سوارکار دست به عملیات نمایشى جالبى مى‌زنند. هر سوار یک کتک خوش‌خط و خال و زیبا در دست گرفته و شروع به تاختن در اطراف کاروان عروس مى‌کند و با پرتاب کتک خود در حین تاختن به زمین و گرفتن مجدد آن باعث حیرت و شگفتى بیننده مى‌شود. به ازاء هر پرتاب کتک و گرفتن یا عدم گرفتن آن، از سوى سر سوارکاروان امتیازى به سوارکار داده و یا امتیازى از او کم مى‌شود. البته این امتیازها فقط لفظى است و از نظر مورد توجه قرار گرفتن سوارکار نزد مردم اهمیت دارد.
يکشنبه 23/4/1392 - 11:39
ورزش و تحرک
معرفی بازی بومی محلی پَلان و كِلاورِوان

 

 

به گزارش بسیج عشایری  ایلام؛ استان ایلام دارای بازی های بومی زیبایی است که توجه شما عزیزان را به چندی از آنها جلب می کنیم.

پَلان

   در این بازی افراد به دو گروه تقسیم و هر گروه سه قطعه سنگ باریك وبلند (حدود 40 سانتیمتری ) را در یك ردیف و به فاصله یك تا 5/1 متری از همدیگر قرار داده وبایستی فاصله ی هر دو گروه مناسب پرتاب سنگ اعضاباشد.

سپس به قید قرعه یكی از گروهها شروع نموده وهر فرد یك سنگ به طرف سنگهای تیم مقابل پرتاب می نماید واگر یكی از آنها را انداخت سنگ دیگری پرتاب می كند وهمینطور تا آخر اگر نزد نفر بعدی تا همه ی تیم سنگهای خود را به هدف پرتاب كردند و پس از آن تیم مقابل به همین روال شروع می كنند .

هر تیمی كه زودتر از دیگری هر سه عدد سنگ كاشته شده را هدف قرار دارد ، یك امتیاز می گیرد و سپس جای تیمها عوض وبازی از نو آغاز می گردد واگر سنگهای یك گروه سالم مانده وهیچكدام زده نشدند وگروه دیگر ه هر سه سنگ (نشانه اش ) افتادند دو امتیاز محسوب وزمین هم جابجا نمی شود سقف امتیاز از قبل مشخص وهر گروهی زودتر به آن سقف برسد ، برنده است.

این بازی بیشتر توسط مردان اجرا می شود. ولی گاهی زنان نیز مشاركت دارند.

 

كِلاورِوان

در این بازی بازیكنان به دوسته مساوی تقسیم شده وسپس روی زمین دایره ای به شعاع مناسب مشخص می نمایند و یك گروه به قید قرعه در درون دایره به حالت چهار دست وپا قرار می گیرند وهر كدام كلاهی به سردارند و دسته ی دوم بایستی بدون آنكه ضربه ی پای تیم مقابل خورده باشند یكی از كلاهها را برداشته وبه سرعت به نقطه ای كه در فاصله ی دورتر از قبل مشخص شده برساند و در حین فرار صاحبان كُلا (تیم درون دایره ) بایستی سعی كنند او را بگیرند

همبازیهای وی به او كمك كرده وممكن است كُلا دست به دست گردد تا به مقصد برسد واگر رسید یك امتیاز واگر كلاه را پیش از رسیدن به محل بازس گرفتند تیم مقابل بایستی در درون دایره قرار گیرد و بازی از نوشروع می گردد وممكن است از قبل سقف امتیازی مشخص شده باشد وهر تیمی زود به آن سقف امتیاز رسید برنده نهایی می باشد. این بازی مختص مردان است .

 

 

يکشنبه 23/4/1392 - 11:26
ورزش و تحرک

 

خبرگزاری فارس: بازی‌های بومی چهارمحال و بختیاری ثبت ملی شد
 
بازى‌هاى چهارمحال و بختیارى عبارتند از:
آب نخور تو، آبجى گلبهار، آزادی، آهاى بره را دزدیدن، استاد را مگیر شاگرد را بگیر، استا مرا زد، الختر، الخترو، الک دولک، الله‌داد، بابا شیطونی، بابا هیزم‌کش، بزن بزن، بکش ‌بکش، بنفشه، پرستن، پشتک‌بازی، تالون خراب، تپ‌چو، ترکه‌بازی، تقلا، توپى چوبی، تیراندازی، تیر و کمان، تیر و نشانه، جِجِه، جست و خیزک، جفت و خیزک، چاله‌چاله‌ای، چرخم چلنگ، چقه، چنگ و چاله، چوب‌بازی، چوب تل، چوب معده، چوپان داش، چوچلی، حلال و حرام، حمام حمام، حیدری، خاله رورو، خرس‌بازی، خرمنگل، خورجین، خونه خونه‌بازی، دُربازی، دُرنه آپاش، دست بده قلیان بکش، دست روى سر، دو گوبه، دو هدیه بیار، دیزبازی، سبزه میدون، سرسرک‌بازی، سواربازی، سوارکارى و تیراندازی، سو گردم، شال‌بازی، سه خط، شیر و پلنگ، عثمانکی، على‌داد، قایم قایمکی، قرت‌بازی، قصدقصدک، قلاغ پر، قلعه قلعه، قلندر، قیچى - نخودچی، قیقاج، کفش و چوب، کله بَرد، کوچوکوچو، کوکو برک، کیه کیه درمى‌زنه؟، گرگم به هوا، گره برفی، گشتم گشتم، گل از ما، گندم گندم، لال‌بازی، مرده لاش، مى‌کنه آیقیه، ملاملائی، موش و گربه، میخ درنا، هفت سنگ، هل هله گرگ چمبری، یک پا یک پا، یوزپلنگ بازی،
....
 
 

   آزادى (شهرکرد )

دو نفر استاد انتخاب مى‌شوند و یارگیرى مى‌کنند. سپس به روش شیر یا خط تعیین مى‌کنند که کدام دسته باید گرگ شود. بازى با حمله ٔ دسته ٔ گرگ‌ها آغاز مى‌شود. آنها باید سعى کنند افراد دسته ٔ مقابل را بگیرند. هرگاه یکى از افراد دسته اسیر شد، سایرین باید به کمک او بشتابند و او را آزاد کنند. براى این کار کافى است یکى از افراد دسته ٔ برّه‌ها، دست خود را به یکى از افراد دسته ٔ گرگ‌ها بزند. آن وقت شخص گرفتارشده آزاد مى‌شود. لازم به یاد‌آورى است که شخص گرفتار تنها در صورتى آزاد مى‌شود که فردى که دست خود را به گرگ مى‌زند بگوید: آزاد شده. آزاد کردن اسیر کار دشوارى است زیرا حمله‌کننده خود نیز به‌خطر مى‌افتد و ممکن است گرفتار شود. بازى آن‌قدر ادامه پیدا مى‌کند تا افراد یک دسته همه اسیر شوند، آن‌وقت جاها عوض مى‌شود .

 

   استا مرا زد

کاغذ را به قطعه‌هاى کوچک مى‌بُرند و براى هر بازیکن یکى از تکه‌هاى کاغذ را در نظر مى‌گیرند. فقط روى یکى از آنها مى‌نویسند "اوستا" و باقى کاغذها سفید مى‌ماند. کاغذها را درهم مى‌کنند و هرکس یکى از آنها را برمى‌دارد. هیچ‌کس نمى‌داند چه کسى استاد شده است و هرکس فکر مى‌کند دیگرى استاد شده است . استاد اصلى نباید بگذارد کسى متوجه شود .

 

در زمانى‌که مطمئن است کسى متوجه او نیست به یکى از بازیکنان چشمک مى‌زند. آن بازیکن باید کاغذ دست خود را زمین بى‌اندازد و بگوید: "اوستا مرا زد" . بعد استاد به‌ترتیب با دیگر بازیکنان هم همین‌کار را مى‌کند. وقتى همه، کاغذهاى خود را زمین انداختند، نفر آخر بازنده مى‌شود و دیگر بازیکنان بر سر او مى‌ریزند و او را مى‌زنند. اگر استاد به کسى اشاره کند و او کاغذ خود را به زمین نیندازد، او هم سوخته است و کتک خواهد خورد. اگر در موقع اشاره ٔ استاد یکى از بازیکنان متوجه او شود، مى‌گوید: "اوستا را دیدم که دزدى مى‌کرد" و بقیه افراد مى‌پرسند: "چطوری؟" و او نشانى مى‌دهد و مثلاً بگوید با چشم راست یا چپ. وقتى استاد شناخته شود، بازى تمام مى‌شود و دور دیگرى آغاز مى‌شود .

 

   الخترو (alaxtaru)

از هر گروه یک بازیکن به وسط مى‌آید و یک پاى خود را بلند مى‌کند و با دست، پاچه ٔ شلوار خود را مى‌گیرد. سپس هریک از دو بازیکن سعى مى‌کند با تنه زدن به بازیکن دیگر او را بى‌اندازد. هر بازیکنى که مجبور شود پاى خود را زمین بگذارد، مى‌سوزد و یک امتیاز به دسته ٔ مقابل تعلق مى‌گیرد. به‌ترتیب همه ٔ بازیکنان دو گروه، دو به دو مسابقه مى‌دهند و امتیازها محاسبه مى‌شود. هر گروهى که امتیاز بیشترى کسب کند، از گروه مقابل کولى مى‌گیرد .

 

   پشتک‌‌بازى

بازیکنان به دو گروه مساوى تقسیم مى‌شوند و با قرعه‌کشى گروه بازنده را مشخص مى‌کنند . افراد این گروه همگى به‌صورت چمباتمه داخل میدان مى‌نشینند و حالت دفاعى به‌خود مى‌گیرند. افراد بیرون دایره حالت تهاجمى به‌خود مى‌گیرند و با دست زدن به افراد داخل، حمله مى‌کنند. افراد داخل میدان نیز با حرکت پا (جهش از عقب) به دفاع مى‌پردازند. اگر پاى آنها به پاى افراد خارج از میدان برخورد کند، جاى دو گروه عوض مى‌شود. لازم است گفته شود که افراد داخل میدان ضمن حرکت پا به عقب، حتماً باید دست‌هاى آنها روى زمین باشد. در این بازى برد و باخت مطرح نیست و هرچند بار که بازیکنان مایل باشند، بازى را تکرار مى‌کنند .

 

   تیر و کمان

ابتدا در فاصله ٔ ۵-۱۰مترى خط شروع، نشانه‌اى مانند یک قوطى خالى یا پلاستیکى را در محلى بلند به ارتفاع ۱-۲ متر، روى زمین قرار مى‌دهند. سپس بازیکنان به دو گروه مساوى تقسیم مى‌شوند و در کنار خط تعیین شده به صف مى‌ایستند. آن‌گاه به نوبت با سنگ‌ریزه‌هائى که به‌عنوان تیر با خود دارند و به کمک کمان، هدف را نشانه‌گیرى مى‌کنند. داور به ازاى هر سنگى که به هدف بخورد، یک امتیاز براى آن بازیکن محسوب مى‌کند و در پایان گروهى که بیشترین امتیاز را آورده باشد، برنده ٔ بازى خواهد بود .

 

   حلال و حرام

ابتدا بازیکنان دو نفر را به‌عنوان استاد که سردار خوانده مى‌شود، انتخاب مى‌کنند . استادها یاران خود را جدا مى‌کنند و هر گروه در گوشه‌اى قرار مى‌گیرد. سپس استادها سنگ و چوب را برمى‌دارند و یکى را با آب دهان خیس مى‌کنند که به آن حرام مى‌گویند و دیگرى هم حلال خوانده مى‌شود. بعد، بچه‌ها را یکى یکى صدا مى‌کنند و از آنها درباره ٔ حلال و حرام سئوال مى‌کنند و حرام‌ها را در گوشه‌اى مى‌نشانند و حلال‌ها را در گوشه‌اى دیگر. پس از آن، کسانى را که حرام شده‌اند دو به‌دو مى‌کنند. چهار نفر دست و پاى آنها را مى‌گیرند و از زمین بلند مى‌کنند و سه مرتبه پشت آنها را به‌هم مى‌کوبند. در آخر استادها بین حلال‌ها و حرام‌ها آشتى برقرار مى‌کنند و بازى دوباره آغاز مى‌شود .

 

   خرکم

بازیکنان ابتدا به دو گروه مساوى تقسیم مى‌شوند و با قرعه‌کشى گروه غالب را تعیین مى‌کنند. گروه مغلوب خم مى‌شود و هر نفر با دست کمر نفر جلوئى خود را مى‌گیرد. آن‌گاه گروه غالب به‌ترتیب قوى بودن پرش خود را انجام مى‌دهد، زیرا اولى باید از ستون بگذرد و روى کمر فرد اول ستون مستقر شود. نفر دوم روى کمر نفر دوم ستون و ... وقتى پرش‌ها انجام شد، نفر اول باید فوراً از یک تا بیست بشمارد، اگر موفق شد، دوباره پرش را انجام مى‌دهند. اگر گروه غالب ضمن پرش و یا در حین شمارش، دچار خطا شود، موقعیت دو تیم عوض مى‌شود . در پایان چند دوره بازی، گروه برنده باید، مسافتى را از گروه بازنده سوارى بگیرد .

 




   دست به شلاق

ابتدا با قرعه‌کشى یا با توافق، یک نفر را به‌عنوان شروع‌کننده ٔ بازى انتخاب مى‌کنند و شلاق را به او مى‌سپارند. بقیه ٔ بازیکنان با فاصله ٔ کمى از یکدیگر روى زمین دایره‌وار مى‌نشینند و دست‌هاى خود را در پشت خود قرار مى‌دهند. با شروع بازى حامل شلاق دور دایره مى‌چرخد و در یک لحظه شلاق را در دست یکى از افراد نشسته مى‌گذارد. این بازیکن باید با شلاق فردى را که در سمت راست خود نشسته است، بزند. البته وى نیز باید سریع بلند شود و از سمت راست دایره فرار کند (حرکت در جهت چپ خطا است) و حامل قبلى در ادامه ٔ فرار، باید یک دور کامل بزند و جاى شلاق‌زن فعلى بنشیند. در پایان بازى کسانى که با هوشیارى قبل از کتک خوردن فرار کرده باشند، تشویق مى‌شوند .

 

   زار گزیدم (شهرکرد )

بازیکنى را که مهارتى در رقص داشته باشد انتخاب مى‌کنند. بازیگر همراه با کف‌زدن حاضران رقص را آغاز مى‌کند و شعرهائى مى‌خواند و ادعا مى‌کند که چیزى او را گزیده است. حاضران هم با شعر از او سؤال مى‌کنند. بازیگر با هر بار سؤال و جواب جائى از سر و گردن خود را نشان مى‌دهد و در آخر کار زبان خود را نشان مى‌دهد و به بیرون مجلس مى‌رود. نمونه‌اى از سؤال و جواب به شعر آورده مى‌شود . بازیکنى را که مهارتى در رقص داشته باشد انتخاب مى‌کنند. بازیگر همراه با کف‌زدن حاضران رقص را آغاز مى‌کند و شعرهائى مى‌خواند و ادعا مى‌کند که چیزى او را گزیده است. حاضران هم با شعر از او سؤال مى‌کنند. بازیگر با هر بار سؤال و جواب جائى از سر و گردن خود را نشان مى‌دهد و در آخر کار زبان خود را نشان مى‌دهد و به بیرون مجلس مى‌رود. نمونه‌اى از سؤال و جواب به شعر آورده مى‌شود . بازیگر: زار گزیدم (زار: زنبور درشت). جمعیت: کوجاتو گزید؟ بازیگر: اینجا و اونجا و اوجاما گزید (به‌ جاهائى اشاره مى‌کند). جمعیت: روش آب بریز . و بازى به‌همین ترتیب تا به آخر ادامه پیدا مى‌کند .

 

   سوارکارى و تیراندازى

سواران نیزه‌باز در محلى که براى این کار اختصاص داده شده است، در یک خط مستقیم مى‌ایستند . همه ٔ آنها سواره هستند. تماشاچیان بر تپه ٔ بلندى مشرف بر آنها مى‌نشینند . نوازنده ٔ محلى با کرنا و دهل شروع به نواختن آهنگ سوارکارى مى‌کند و اسب‌ها به‌حرکت درمى‌آیند. در محلى دور از سواران، نشان‌هاى مثلث شکل تخته‌ای، بر روى زمین نصب شده است و خط هر سوار نیز مشخص است و مى‌داند کدام نشانه را باید بردارد. سوار با سرعت به‌سوى نشانه‌ها به پیش مى‌راند و با نیزه ٔ خود، نشانه را از زمین بلند مى‌کند. هربار که سوار نشانه را از زمین بردارد، امتیازى به نام آن ثبت مى‌شود و داور سرانجام پس از چند دور برنده را اعلام مى‌کند . لازم به یاد‌آورى است که این بازى به‌صورت انفرادى نیز اجراء مى‌شود و تک تک امتیازات محاسبه و سپس برنده اعلام مى‌شود و این امر گاهى با گذاشتن نشانه‌هائى مانند کلاه و سرتیرک‌هاى عمودى نیز انجام مى‌شود .

 

   کُشتى مُقلى (شهرکرد )

دو کشتى‌گیر آماده ٔ کشتى مى‌شوند و براى اعلام آمادگى دست‌هاى خود را روى شانه‌هاى هم قرار مى‌دهند. پس از آغاز کشتی، آنها با توجه به فنون متداول کشتى نظیر فن کمر و یک خم تلاش مى‌کنند پشت حریف را به خاک برسانند. برنده کسى است که بتواند پشت حریف را به خاک برساند .

 

   کیه‌کیه در مى‌زنه؟ ( شهرکرد - بروجن )

دو نفر از حاضران با تنبک و دایره مجلس را گرم مى‌کنند. یکى از حاضران مادر مى‌شود و نفر دیگر هم نقش دختر را بازى مى‌کند. داستان شرح رفتارهاى دخترى است که دوستان زیادى دارد و هرگاه یکى از میهمانان وى از راه مى‌رسد و در مى‌زند، مادر با شعر از دختر مى‌پرسد که کیست؟ و دختر هم با شعر نام میهمان خود را مى‌گوید. بعد مادر و دختر هر دو شروع به رقصیدن مى‌کنند و در حال رقص همراه با شعر با هم گفت‌وگو مى‌کنند .

 

   لال‌بازى (شهرکرد )

یک نفر استاد مى‌شود. باقى بازیکنان ساکت مى‌نشینند و استاد بازى را شروع مى‌کند. در مدتى که بازى جریان دارد، هیچ‌کس حق حرف‌زدن یا خندیدن را ندارد. کسانى که نتوانند این قانون را رعایت کنند، تنبیه خواهند شد. مثلاً کنار دیوار به صورتى‌که یک پا یا یک دست خود را بالا نگه‌ داشته‌اند، مى‌ایستند. روال بازى به این ترتیب است که استاد کارى را انجام مى‌دهد و باقى هم باید عین کار او را تکرار کنند. کسانى که بخندند یا نتوانند بازى را تکرار کنند، مى‌سوزند و در آخر استاد و یکى از بازیکنان باقى مى‌مانند و هرکدام سعى مى‌کند دیگرى را شکست بدهد. در آخر یک نفر برنده مى‌‌شود .

 

   هُوپَ هُوپَک

بازیکنان گرد مى‌نشینند و همزمان دهان‌هاى خود را پر از باد مى‌کنند و مى‌گویند هوپ و نفس خود را نگه مى‌دارند. کسى حق ندارد بخندد یا حرکتى بکند. آن‌گاه سردسته حرکتى را شروع مى‌کند و بازیکنان بى‌آنکه بخندند یا حرکتى بکنند باید از سردسته تقلید کنند و اگر کسى بخندد یا حرف بزند او را به وسط دایره مى‌آورند و باید چشم بگذارد و سایرین دست‌ها را بالاى سر او بگیرند . سپس از او مى‌پرسند: "تپ تپو دست کى بالا دست." اگر کسى که چشم گذاشته درست حدس زد او را آزاد مى‌کنند و اگر اشتباه گفت شروع مى‌کنند به اذیت کردن او و همان شعر را خواندن. آن‌قدر این کار ادامه پیدا مى‌کند تا بازیکن درست حدس بزند. آن‌گاه بازى از اول آغاز مى‌شود .

 

يکشنبه 23/4/1392 - 11:11
ورزش و تحرک

 

 

مجموعه بازى‌هاى استان آذربایجان عبارتند از: آت اویناماق (بازى با اسب چوبی ) ، آتدرماى معمولی، آتدى تودی، آدقوپما، آرداووردی، آشیرما (کشتى محلی ) ، آشیق، آل آقاجه، آلدى قاچدئى (نوعى توپ‌بازی)،  قان اولار، سالسون یره قانوه غلتان اولار، آى نه‌نه قوردى قوردی، آیها ویونى ( بازى خرس)، اتگه‌داش قویدی، ارمنى جیزلقى (لى‌لى ارمنی)، ازلى لجه، اسبوج‌بازی، استاد شاگرد، استوپ، الاکلنگ، ال‌داش قویدی، انزلی، انگشت، اوزوک، اوزوک، اوزون آتدرما، اوستوند، کیمین الی، اوشدى اوشدى (پَرپَر ) ، اوغلو (عروسک‌بازی)، اویناماق، اهلکى‌ملا، ایاق‌خانه، ایپ‌گچه‌ى (طناب رد شد)، اینه!اینه! (سوزن!سوزن!)، بالیق منده (ماهى در دست من است)، بش‌داش ( پنج سنگ)، بلیخ (آسمان جُل)، بن‌بنوشه (بنفشه)، پرواز پرنده‌ام، پشتک گشتی، پل آغاجى (چوب‌بازی)، پولونج آغان (الک دولک)، پیت‌بازی، پیشک‌قاشدی، پیل دسته، تیپک دوگوش، توپ توتدى (توپ گرنت)، توپ چرخی، توپ عربی، تولاما، جفت المنده، جوجه گوزى (چشم جوجه)، جوزمره، جولاتوتما، چلنگ آغاج، حمام - حمام، خالا (عروسک‌بازی)، خروس خروس، خیم‌خیم، داش‌قاجان، درمانچى بابا، دگمه‌بازی، دگیرمان، دگیرمان (آسیاب، آسیاب)، دونبالاپستان، دیواراووردى (به دیوار زد)، زوبول داق (سرسره بازی)، سُت‌ صاغدی، سوزن سوزن، شانه قایم کردن، شترسواری، شکرپنیر، عویما آغاج (پرتاب کردن چوب به هوا)، قاچیرتدی، قدى‌قدی، قلعه‌قلعه، قول توتما، قهرمان بازی، کباب‌کباب، کر، کشتى محلی، کوف (تاب‌بازی)، کوک‌بازی، گوتى بورکووى ویرمنى (کلاتو وردار منو بزن)، گوزوباغلیجى (چشم‌بسته)، گول‌گول (گل یا پوچ)، گیزلنپاچ ( قایم موشک)، ماتیلوس، مازالاق سالماق (فرفره‌بازی)، مجسمه، ناناقجی، نجات، هفت‌سنگ، یواروخ (مى‌شوئیم)، یوزپلنگ، یولدان گون هاردان چیخدى ( آفتاب از کجا درآمد) و ...

 

   آتدرماى معمولى (مرند )

یکى از بازیکنان داوطلب مى‌شود که به حالت دولا به ایستد. به این بازیکن قلدان قسیر مى‌گویند. در نزدیکى او کپه‌اى خاک مى‌ریزند. ابتدا سردسته روى کپه ٔ خاک جفت زده و از روى قلدان قسیر مى‌پرد و در آن طرف فرود مى‌آید. پس از آنکه همه ٔ بازیکنان پریدند، قلدان قسیر جاى خود را تغییر مى‌ ٔ هد و به محلى مى‌رود که سردسته در پرش خود فرود آمده است. به‌همین ترتیب بازى ادامه پیدا مى‌کند و در هربار، قلدان قسیر جاى خود را عوض مى‌کند. این روال تا زمانى که یکى از بازیکنان نتواند از روى قلدان قسیر بپرد ادامه مى‌یابد . وقتى کسى از پریدن بازماند او باید جاى قلدان قسیر خم شود و قلدان قسیر به بازى برگردد. به‌خاطر داوطلب شدن به او این امتیاز داده مى‌شود که تا آخر بازى بپرد، حتى اگر در بعضى از پرش‌هاى خود موفق نشود .

 

   آشیرما (کشتى محلی) (خوی )

کشتى‌گیران با نرمش که همراه با نواختن ساز و دهل است، کار خود را شروع مى‌کنند. پس از نرمش و گرم‌شدن، داور که یکى از پیشکسوتان است، کمربند آنها را آزمایش مى‌کند تا محکم باشد. برنده فردى است که بتواند کمر حریف خود را گرفته و او را بلند کند و به زمین بزند .

   
 
 
 
 

   ارمنى جیزلقى (لى‌لى ارمنی )

در این بازى شکلى هشت خانه شبیه خاج (صلیب) مى‌کشند و به‌همین دلیل است که این بازى را لى‌لى ارمنى مى‌خوانند. پس از خانه‌هاى هفت و هشت، نیم‌دایره‌اى رسم مى‌کنند که آن را جهنم مى‌خوانند. در این بازى با وجود استفاده از سنگ براى پرتاب به خانه‌ها، سنگ را با پا نمى‌زنند و سنگ در هر خانه‌اى که بى‌افتد از روى آن خانه مى‌پرند. بازى از خانه ٔ اول شروع مى‌شود و در خانه ٔ هشتم پایان مى‌یابد. آخرین مرحله جهنم است که بازیکن باید سعى کند سنگ او به جهنم نیفتد. وقتى او به خانه ٔ هشتم رسید، باید از روى جهنم بپرد. اگر موفق شد از همان جا باید سنگ را دوباره به خانه‌ها بى‌اندازد . در صورت موفق شدن برنده ٔ بازى است .

 

   انگشت (لى‌لى حوضک )

در این بازى دو نفره یکى از دو نفر انگشتان خود را باز مى‌کند و دیگرى انگشت شست او را گرفته و مى‌گوید :

 

- بیائید برویم دزدی .

 

انگشت دوم مى‌گوید: کو نردبان؟

 

انگشت سوم مى‌گوید: نردبانى بزرگتر از این؟ !

 

انگشت چهارم مى‌گوید: کار خوبى نیست، انصافى هست، مروتى هست !

 

انگشت پنجم در حالى‌که اداى چهارمى را درمى‌آورد و مسخره‌اش مى‌کند، مى‌گوید: برو، برو .

 

   اوشدى ، اوشدى (پَر - پَر )

بازیکنان دور هم مى‌نشینند و یک نفر را به‌عنوان استاد انتخاب مى‌کنند. استاد از همه مى‌خواهد انگشت سبابه خود را وسط بازى بگذارند. سپس استاد مى‌خواند: اوشدى اوشدی، قوش اوشدى (پَر، پَر، کلاغ‌پر) و بچه‌ها دست خود را بالا مى‌برند . استاد نام پرنده‌ها یا غیر پرنده‌ها و اشیاء مختلف را مى‌برد و بچه‌ها دست‌ها را بالا مى‌برند. کسى که دست خود را در زمانى بالا ببرد که استاد نام شیء یا غیر پرنده‌اى را اعلام مى‌کند، سوخته است و باید از بازى کنار برود .

 

   بالیق‌منده (ماهى در دست من است) (میاندوآب )

تمام بازیکنان که همگى از شناگران ورزیده و پرنفس هستند، داخل آب مى‌روند. یکى از آنها مى‌گوید: ‌ "بالیق‌منده" . دیگران سعى مى‌کنند او را تعقیب کرده و دست خود را به او بزنند. او نیز مى‌تواند هنگام گریز، زیرآبى رفته و بقیه را مجبور کند زیر آب، او را جست‌وجو کنند. بازیکنى که دست خود را به او بزند، بلافاصله اعلام مى‌کند: "بالیق‌منده" و این بار همگى به دنبال او مى‌روند و تا هر زمان که بخواهند، بازى را به‌همین شکل ادامه مى‌دهند .

 

   بش‌داش (پنج سنگ )

در این بازى نیاز به ۱۰ سنگ براى هر نفر است. بازیکنان سنگ‌هاى خود را روى هم مى‌ریزند. یکى از آنها همه ٔ سنگ‌ها را در مشت خود گرفته و به هوا پرتاب مى‌کند. در این فاصله پشت دست خود را زیر سنگ‌ها نگاه داشته و هنگامى که سنگ‌ها روى دست او قرار گرفتند، دوباره آنها را به هوا مى‌اندازد. این‌بار هنگام فرود آمدن، سنگ‌ها را در مشت خود مى‌گیرد و سعى مى‌کند تا جائى که ممکن است تعداد کمترى سنگ بر زمین بریزد. سپس سنگ‌هاى مشت خود را مى‌شمارد. اگر تعداد آنها فرد باشد، بازنده و در غیر این‌صورت برنده مى‌شود و به‌عنوان جایزه، نصف سنگ‌هاى مشت خود را براى خود کنار گذاشته و بقیه را براى دور بعدى بازى مى‌گذارد .

 

   پولونج آغان (الک دولک )

ابزار این بازى یک چوب بلند، یک چوب کوتاه است. چوب کوتاهى روى دو سنگ قرار مى‌گیرد. یکى از بازیکنان با چوب بلند به زیر آن مى‌زند. بازیکن دیگر باید سعى بکند آن را در هوا بگیرد. اگر موفق شد جاى دو بازیکن عوض مى‌شود. اما اگر موفق نشد چوب کوتاه را برمى‌دارد و شعرى مى‌خواند که کلمه ٔ آخر آن به هو ختم مى‌شود. در اینجا باید هورا بکشد و به‌طرف محل چوب بزرگ و سنگ‌ها بدود، بدون آنکه نفس تازه کند. اگر موفق شد که خود پرتاب بعدى را انجام مى‌دهد، اگر نتوانست از بازى کنار مى‌رود .

 
 
 

   پیشک قاشدى

ابتدا پشک مى‌اندازند و یکى گرگ مى‌شود. فرارى باید با سرعت دست خود را به گرگ بزند و فرار کند. گرگ هم باید به دنبال او حرکت کند تا او را بگیرد. اما چون محدودیت مکانى وجود ندار، فرارى مى‌تواند به‌هر سمت و گوشه‌اى فرار کند و همین امر باعث مى‌شود گرگ را خسته کند. بازى وقتى تمام مى‌شود که فرارى توسط گرگ زده شود که در اینصورت جاها عوض مى‌شود .

 

   تولاما

دایره ٔ بزرگى روى زمین مى‌کشند و آن را به هشت قسمت تقسیم مى‌کنند. در سمت چپ و در خارج دایره مربع مستطیلى رسم مى‌کنند که خانه ٔ اول بازى است. خانه‌هاى داخل دایره را هم، از ۲ تا ۹ شماره‌گذارى مى‌کنند. درست در نقطه ٔ مقابل خانه ٔ یک، در آن طرف دایره و در بیرون آن نیم‌دایره‌اى رسم مى‌کنند که جهنم خوانده مى‌شود. بازیکن اول، سنگ را در خانه ٔ اول مى‌اندازد و خود از روى خانه ٔ اول مى‌پرد و یک پاى خود را در خانه ٔ دو و پاى دیگرش را در خانه سه مى‌گذارد. بعد به خانه ٔ نه مى‌پرد و پاى راست خود را بالا نگه مى‌دارد، خم مى‌شود و سنگ را از خانه ٔ اول برمى‌دارد و از روى خانه ٔ یک به بیرون بازى مى‌پرد. پشت به شکل بازى مى‌ایستد و سنگ را مى‌اندازد. سنگ در هر خانه‌اى افتاد، آن خانه متعلق به بازیکن خواهد بود. اما اگر سنگ او به جهنم افتاد، او سوخته است و دیگرى بازى را شروع مى‌کند. در این بازى افتادن سنگ و یا رفتن پا روى خط موجب باخت بازیکن است. همین‌طور اشتباه گذاشتن پا در خانه .

 

   جولاتوتما

به دلخواه روى زمین بازى چاله‌هائى مى‌کنند که یک توپ کوچک یا گردو در آن جا بگیرد. در داخل هر چاله تعدادى سنگ ریزه مى‌ریزند. بازیکنان به‌نوبت، توپ را به‌طرف چاله‌ها قل مى‌دهند. اگر توپ در چاله‌اى افتاد به ازاء آن یکى از سنگ‌ریزه‌هاى داخل چاله را برمى‌دارند تا سنگ داخل چاله‌ها تمام شود. سپس سنگ‌ها را مى‌شمارند. سنگ هرکس بیشتر بوده برنده ٔ نهائى است .

 

   درمانچى بابا (توفارقان )

نقش‌هاى بازى آسیابان و زن بیوه است. آسیابان مشغول کار است که زن بیوه ٔ گرسنه‌اى مقدارى گندم براى آردکردن مى‌آورد. آسیابان از آردکردن گندم او طفره مى‌رود و وانمود مى‌کند که خیلى کار دارد. هربار زن براى نرم کردن دل او شعرى مى‌خواند ولى او باز هم راضى نمى‌شود. زن چند شعر مى‌خواند، آسیابان کار او را راه مى‌اندازد و بازى تمام مى‌شود .

 

   دونبالاپستان

تخته یا نردبان را روى سطحى که از زمین فاصله دارد قرار مى‌دهند و دو گروه که تقریباً هم‌وزن هستند در دوطرف تخته یا نردبان مى‌نشینند و آن را بالا و پائین مى‌برند. در این بازى بُرد و باخت مطرح نیست .

 

   دیوارا ووردى (به دیوار زد )

بازیکنان سنگ‌ها یا دگمه‌ها را به تساوى بین خود تقسیم مى‌کنند و در فاصله ٔ معین از یک دیوار، خطى مى‌کشند. روى دیوار هم علامتى مى‌گذارند که نشانه ٔ آن است که نباید سنگ‌ها یا دگمه‌ها از آن حد تجاوز کند. سپس هریک از بازیکنان به‌نوبت سنگ خود را پرتاب مى‌کنند. اگر سنگى به بالاى خط تعیین‌شده ٔ روى دیوار اصابت کند، دیگر به بازیکن بازگردانده نمى‌شود. پس از انجام پرتاب‌ها هر بازیکنى که سنگ بیشترى داشته باشد، برنده است .

 

   شترسوارى

شترسواران از محل شروع مسابقه حرکت کرده و به‌سرعت خود را به مقصد تعیین‌شده مى‌رسانند . بازیکنى که در زمان کمترى این فاصله را طى کند، برنده ٔ مسابقه خواهد بود .

 

   قاچان، قاچان (فرار، فرار )

یکى از بازیکنان گرگ مى‌شود و به‌دنبال سایر بازیکنان مى‌رود. در یک نوع این بازى اولین نفرى که توسط گرگ دستگیر شود، باید جاى گرگ را بگیرد. ولى در نوع دیگر، گرگ تا همه بازیکنان را نگیرد، بازى تمام نمى‌شود .

 

   قوندوم، کوشدوم (دوزبازی )

مربعى ۱۰ ٭ ۱۰ سانتى‌متر مى‌کشند و سپس قطرهاى آن را رسم مى‌کنند و ضلع‌ها هم نصف مى‌شوند و به‌هم متصل مى‌گردند و روى هر نقطه یکى از حروف الفبا قرار مى‌گیرد. هریک از بازیکنان سه دگمه یا سنگ‌ریزه برمى‌دارند و به‌نوبت روى نقاط تعیین‌شده مى‌گذارند و هربار راه همدیگر را مى‌بندند تا سه مهره ٔ یک نفر در یک ردیف قرار نگیرد. هرکس موفق شود مهره‌هاى خود را در یک ردیف قرار دهد، برنده ٔ بازى است .

 

   کر

بازیکنان به دو دسته تقسیم مى‌شوند و دایره‌اى رسم مى‌کنند. گروهى در داخل و گروهى در خارج دایره قرار مى‌گیرند. افرادى که در خارج دایره هستند به داخل یورش مى‌آورند و افراد داخل سعى مى‌کنند با دست آنها را بزنند. هرکس بخورد، کشته به‌حساب مى‌آید و از بازى خارج مى‌شود. گاهى یکى از بازیکنان داخل دایره به تعقیب بازیکن بیرون دایره مى‌پردازد. در این حالت اگر یکى از بازیکنان خارج دایره با کشیدن کلمه ٔ کر به دور دایره بدود، بازیکنى که از دایره خارج شده کشته مى‌شود و باید از بازى خارج شود. در این فاصله اگر بازیکنى بتواند با کشیدن "کر" ممتد وارد دایره شود، همه ٔ بازیکنان درون دایره سوخته‌اند و باید جاها عوض شود .

 

   گوزو باغلیجى (چشم‌بسته )

محدوده‌اى را تعیین مى‌کنند و یکى از بازیکنان گرگ مى‌شود. چشم او را مى‌بندند و چند دور او را دور خودش‌ مى‌گردانند، سپس او را رها مى‌کند. در این بازى روى چند نکته باید توافق شود: اول اینکه بازیکنان دیگر براى جلب توجه گرگ سر و صدا بکنند یا در سکوت خود را از مسیر گرگ دور کنند. دوم اینکه گرگ پس از گرفتن یک نفر چشم خود را باز کند یا پس از گرفتن همه ٔ بازیکنان .

 

   گیز لنپاچ (قایم موشک )

به قید قرعه یکى از بازیکنان چشم مى‌گذارد و دیگرى پنهان مى‌شود. فردى که چشم گذاشته تا عدد ۱۰۰ مى‌شمارد و بعد به جست‌وجو مى‌پردازد. ضمناً مواظب است تا فرد پنهان شده نتواند خود را به محل اصلى برساند زیرا اگر بازیکن بتواند دست خود را به محل اصلى بزند، دوباره فرد قبلى باید چشم بگذارد. اگر فرد چشم گذاشته، بازیکن پنهان شده را پیدا کرد، او باید به‌جاى اولى چشم بگذارد . در زمانى‌که بازیکن اول فرد پنهان‌شده را مى‌یابد به‌جاى اصلى برمى‌گردد و دست خود را به آن محل مى‌زند و مى‌گوید "سوک سوک" همین‌طور وقتى که فرد پنهان‌شده خود را به محل مى‌رساند از این لفظ استفاده مى‌کند .

 

   ناققیجلى

فضاى محدودى را مشخص مى‌کنند. یک نفر گرگ مى‌شود و پاى خود را بالا مى‌گیرد و لى‌لى مى‌کند و به‌دنبال سایرین مى‌رود تا آنها را بگیرد. اگر بتواند کسى را بگیرد او گرگ مى‌شود. گاه توافق مى‌شود که گرگ بتواند نوک پاى خود را زمین بگذارد، یا پاى خود را عوض کند. توافق دیگرى که در ابتداى بازى صورت مى‌گیرد بر سر این است که آیا گرگ باید یکى از بازیکنان یا همه ٔ آنها را بگیرد .

 

   یولدان گون هاردان چیخدى (آفتاب از کجا درآمد) (منطقه ایلخچى )

بازیکنان به دو دسته تقسیم مى‌شوند و هریک براى خود یک استاد، انتخاب مى‌کنند. به‌حکم قرعه، افراد یکى از دسته‌ها، چشم بازیکنان دسته ٔ دیگر را مى‌بندند و خود پنهان مى‌شوند. بازیکنان دسته‌اى که چشمان آنها را بسته‌اند، به‌دنبال افراد دسته ٔ پنهان‌شده مى‌گردند و افراد آن دسته را به‌نام مى‌خوانند . فردى که نام آن برده مى‌شود وظیفه دارد با صدا پاسخ بدهد. هرکس توانست یکى از افراد پنهان‌شده را پیدا کند، سوار او مى‌شود و تا محل شروع بازى از او کولى مى‌گیرد .

 

 

 

 

يکشنبه 23/4/1392 - 11:6
ورزش و تحرک

 

 

قلندر آی قلندر

·   نام بازی: چیستان (قلندر آی قلندر)

 

·  

·   نام محلی: یالان پالان

·   اهداف کلی: آشنایی با خصوصیات پرندگان و سایر جانوران، دقت و هوشیاری، درک مفاهیم قانون و اطاعت از مجریان آن

·   اهداف جزئی: انجام ورزش و ایجاد شور و نشاط

·   تعداد بازیکن: حداقل 6 نفر

·   سن بازیکنان: 6 الی 14 ساله

·   ابزار لازم: یک دستمال و یک کمربند

·   محوطه بازی: جایی مانند حیاط مدرسه

  شرح بازی:

  این بازی اطاعت پذیری و احترام را به بازیکنان با تجربه را نشان می دهد و خاص پسران می باشد. ابتدا یک نفر با تجربه و مسن به عنوان استاد و قلندر انتخاب می شود و کمربندی را در دست می گیرد و در ذهن خود پرنده را مجسم می کند و اعضای آن پرنده را با گفتن جملاتی بیان می کند و ضمن خواندن شعر، اندازه ی هر عضو را   که توصیف   می کند با دست روی کمربند نشان می دهد و سایر بازیکنان در پاسخ با همدیگر می گویند:(قلندر ای قلندر)


بیر قوشوم وار بوخرتنه
              ( یه پرنده دارم   این اندازه )                                      قلندر ای قلندر

دیمدیگی وار بوخرتنه                ( نوک داری این اندازه )                                            قلندر ای قلندر

قانادلاری بوخرتنه                   ( بال هاش این اندازه)                                               قلندر ای قلندر

گوزلری واربوخرتنه                   ( چشم ها به این درشتی)                                      قلندر ای قلندر

گویدن با خار، هر شیئی گورَر     ( از آسمان نگاه می کنه و همه چیز را می بینه)              قلندر ای قلندر


دوشانی گوروب، انیب یییَر
       ( خرگوش را می بینه میاد پائین)                                 قلندر ای قلندر


دء قوشومون آدین منه
           ( بگو اسم پرنده من چیه )

منده دییم احسن سنه            ( من هم بهت بگم احسن)

جواب: عقاب


بیر قوشوم وار بوخرتنه
                     قلندر ای قلندر

دیمدیگی وار بوخرتنه                       قلندر ای قلندر

سینه سی وار، ساری ساری             قلندر ای قلندر

سَن دِ گیننَ، نَدور آدی!                     قلندر ای قلندر

دء قوشومون آدین منه

منده دییم احسن سنه

جواب: بلبل


قلندر با گفتن شعر درباره پرنده مورد نظر می پردازد و همراه شعر اندازه بال ، چشم و سایر مشخصات آن را روی کمربند نشان می دهد و بازیکنان هم در هر معرفی یک صدا قلندر ای قلندر می گویند وقتی تمام مشخصات پرنده معرفی شد از سمت راست بازیکنان باید نام پرنده را حدس زده یک به یک اعلام نمایند: مثلاً فرد اول می گوید قارقادی(کلاغه)، قلندر به خاطر این که بفهماند که کلاغ نیست می گوید وئر قارقیا(بده به کلاغ) سپس نفر دوم هم می گوید مثلاً سرچه دی (گنجیشکه)، تا اینکه بالاخره یکی خواهد توانست که جواب را پیدا کند و نام عقاب را ذکر کند که بنا به دستور قلندر (چال چادّاسین)، به پراکندن و شلاق زدن بچه ها از ناحیه ی پایین تنه می پردازد و آنها نیز سعی در فرار و گریز دارند تا شلاق نخورند. و قلندر با گفتن کلمه (پالان پالان) او را تشویق به ادامه زدن می نماید قلندر می تواند در لحظه های شیرین بازی، بگوید: یالان یالان (دروغ )، و در این لحظه فردی که کمر بند را در دست دارد دیگر حق زدن بازیکنان را نداشته باید فوراً خودش را به قلندر برساند البته سایر بازیکنان سعی می کنند که مانع رسیدن او به قلندر شوند و در این راه اگر بتوانند حتی او را اذیت می نمایند بازی با رسیدن فرد نزد قلندر تمام می شود.

بازی قلندر ای قلندر در برخی از نواحی استان با نام " لی گلیر" اجرا می شود اجرا هر دو بازی شبیه هم بوده تنها تفاوت آن ها در شعر بازی می باشد. در این بازی نیز تعدادی بچه جمع شده و یک نفر   از آنها به عنوان تک خوان انتخاب می شود و در ذهن خود یک پرنده را مجسم کرده، اعضای آن پرنده را با گفتن این جملات بیان و ضمن آن اندازه ی   هر عضوی را که توصیف می کند با دست و روی کمربند و یا طنابی نشان می دهد

تک خوان : بیر قوشوم وار بو خارتانا

بازیکنان : لی گلیر های لی گلیر

تک خوان: دیمدیگی وار بو خارتانا

بازیکنان : لی گلیر های لی گلیر

و با این ترتیب همه ی اعضای پرنده ی مورد نظر را توصیف می کرد و چنان چه کسی متوجه منظور او شود زود اسم پرنده را می گفت و بقیه بازی همانند بازی قلندر ای قلندر اجرا می گردد

 

چیلینگ آغاج

چیلینگ آغاج

تعداد بازیکنان : دو نفر و بیشتر

نحوه بازی:

این بازی نیاز به فضای باز و دو چوب به نام های چیلینگ(چوبی به اندازه کف دست و به ضخامت انگشت انسان) و آغاج (چوب دستی به اندازه تقریباً 75 سانتی متر) دارد و معمولاً دو نفره و گاهی گروهی توسط پسران اجرا می شود. در شکل دو نفره، به قید قرعه نفر اول مشخص می شود و سپس محل شروع بازی را با کشیدن یک خط در روی زمین تعیین می کنند و آن را مَره می نامند. این بازی شامل دو مرحله   است که مرحله ی اول آن را توخماقی و مرحله ی دوم آن را حلاسی می گویند. در مرحله‌ی اول بازیکن آغاج را در کف دست برتر و بین انگشتان خود طوری می گیرد که دو تا سه سانتی از آن در بالای دست و بقیه در زیر دست او قرار داشته باشد. آن گاه چیلینگ را در قسمت بالای دست روی آغاج گذاشته، آن را به هوا پرتاب و سعی می کند با حرکت قسمت پایین آغاج به آن ضربه بزند و چیلینگ را به دورتر بفرستد. بازیکن رقیب در فاصله‌ی مشخصی قرار می گیرد و سعی می کند تا چیلینگ پرتاب شده را در دست بگیرد و یا حداقل دستش را به چیلینگ بزند. اگر بازیکن مقابل موفق گردد در نوبت بعدی وی بازی را شروع خواهد کرد. در غیر این صورت نفر اول آغاج را به صورت افقی روی مَره قرار می دهد و بازیکن مقابل موظف است چیلینگ را بردارد و آن را از همانجا به طرف آغاج بیندازد. اگر چیلینگ به آغاج بخورد، بازی عوض می شود و در غیر این صورت نفر اول دوباره مرحله بالا را تکرار خواهد نمود و اگر سه بار پشت سر هم موفق شود، وارد مرحله حلاسی می شود که این مرحله چیلینگ را با یک دست می گیرند و با دست دیگر به آغاج ضربه می زنند. در مرحله حلاسی نیز نفر مقابل سعی در گرفتن چیلینگ و یا زدن دست خود به   آن می کند و در صورت موفق شدن بازی عوض می شود و در غیر این صورت بایستی چیلینگ را به مَره بیندازند که بر خلاف مرحله‌ی قبلی در این مرحله بازیکن اول با داشتن آغاج در دست سعی می کند که چیلینگ را زده، مانع از رسیدن آن به مَره شود، اگر چیلینگ نزدیک مَره بیفتد و فاصله‌ی آن تا مَره کمتر از اندازه باشد، بازی عوض خواهد شد. بازی به همین شکل ادامه پیدا میکند تا این که بازیکن مقابل بتواند با گرفتن چیلینگ در هوا و یا انداختن آن به نزدیک مَره بازی را عوض کند.

اگر تعداد بازیکنان بیشتر از دو نفر باشد، ابتدا بازیکنان به دو گروه تقسیم می شوند و بعد از قرعه کشی، گروه اول بازی را شروع میکند. نحوه بازی همانند بازی دو نفره است با این تفاوت که اگر بازیکنان گروه مقابل چیلینگ را در هوا بگیرند، همه بازیکنان گروه اول سوخته و بازی عوض خواهد شد. و هرگاه در هوا به چیلینگ دست بزند و یا چیلینگ آنها به مَره اصابت نماید، نفر اول گروه یک سوخته و بازی را نفر دوم ادامه خواهد داد. همچنین در این بازی طبق توافق دو گروه می توان بازیکن سوخته را دوباره وارد بازی کرد و آن زمانی است که در مرحله‌ی حلاسی یکی از بازیکنان بتواند سه بار با موفقیت چیلینگ را زده، از مَره دفاع نماید. شعر بازی در این بخش به صورت زیر است

یوالداشیمین بیر قیچی                                             یوالداشیمین ایکی قیچی

یوالداشیمین اوچ قیچی                                           من اولسم یوالداش دیری

در بازی گروهی زمانی که همه افراد گروه اول سوختند، گروه دوم به مَره می آمدند و گروه قبلی می بایست به میدان می رفتند

 

قایم موشک-گیزلَن پاچ

·        نام بازی: قایم موشک

·        نام محلی: گیزلَن پاچ

·        اهداف کلی: پرورش اعتماد به نفس در نزد کودکان به هنگام تنهایی، زایل کردن ترس تاریکی و تقویت جسمانی

·        اهداف جزئی: پرورش هوش، قدرت تصمیم گیری و خوب نگریستن

·        تعداد بازیکن: 5 الی 10 نفر

·        سن بازیکنان: 6 الی 14 ساله

·        ابزار لازم: ندارد

·        محوطه بازی: مکانی مانند باغ یا کوچه

  شرح بازی:

بچه های داوطلب بازی، ترجیحاً در تاریکی عصر، در محوطه ای که دارای کمینگاه و درخت و کنج و غیره جهت قایم شدن باشد، دور هم جمع شده و به قید قرعه مانند پشک انداختن و یا شیر و خط، یکی را به عنوان گرگ انتخاب می کنند.
گرگ در محلی موسوم به (هوا) که می تواند تیرچه، درخت یا دیوار باشد پشت به بچه ها ایستاده و چشمهایش را می بندد و با کف دست روی آنها را می گیرد تا جایی را نبیند و بنابر قرار داد، از 1 تا 20 یا ...، 40 می شمارد تا سایر بازیکنان در این فرصت برای خود مخفیگاهی پیدا کنند.
بعد می گوید: قایم شدین؟ بیام یا نه؟ چنانچه اگر جوابی نشنید، به این مفهوم است که همه قایم شده اند و شروع به جستجوی آنها می کند و هر کدام را که پیدا کند و یا از دور ببیند، اعلام کرده، سریعاً به محل (هوا) برمی گردد و دستش را بر آن می زند و لفظ سُک سُک یا (اصطلاح غلط آن سَک سَک) را بر زبان می آورد.
لازم به ذکر است، موقعی که گرگ، به جستجوی سایرین مشغول است، بازیکنی که سُک سُک شده و یا سک سک کرده، می تواند دوستانش را با رمز و ایما از موقعیت مکانی گرگ باخبر کند. بدین صورت که می گوید: سیب گفتم بیا، بِه گفتم نیا (آلما دِسم گل، هِیوا دسم گَلمَه). بعد بر حسب موقعیت می گوید: آلما آلما آلما ... و یا هیوا ...
در خاتمه آنان که برنده شده اند، هیچ! و اما بازنده ها، پنهانی اسم مستعاری مانند انواع میوه ها و حیوانات و غیره مانند کبوتر، گنجشک، قناری برای خود می گزینند تا گرگ یکی را انتخاب کند مثلاً کبوتر، که گرگ دور بعدی بازی، اوست.
و چنانچه اگر هیچ بازنده ای نباشد و به قولی نتوانسته باشد کسی را سک سک کند باز خود گرگ بوده و چشم خود را با کف دست پوشانده، بازی از نو شروع خواهد شد. در این بازی هر کدام بیش از سه نوبت گرگ شده باشد، سوخته و به کلی از دور بازی کنار می رود.

·        نکات:

o       در بعضی مناطق به جای شمارش 1 و 2 و 3 و ... گفتن عبارت: (ده، بیست، سی، ...، صد، حالا که رسید به صد تا، دستمال آبی وردار، دار دار خبر دار، ماشین آقا نگهدار) رواج دارد.

o       سک سک و یا در زبان آذری، شُعبَه به معنای صفیر زدن و سوت کشیدن و اعلام خبر کردن است.

o       این بازی نام مخصوص به منطقه ی خود را دارد به طور مثال، در تهران: قایم موشک، اصفهان: قایم شدنک، مازندران: چش بتیکا، شوشتر: سرمامک ... و بالاخره آذربایجان: گیزلن پاچ می نامند. قدیمی ترین نام این بازی سَرمامک است که قدمت هفتصد ساله دارد.

o       در بعضی مناطق این بازی توسط بزرگسالان نیز اجرا می شود.

  نتیجه بازی: کودک با اجرای این بازی، ضمن بهره برداری بیشتر از زمان برای درک مسایل و مفاهیم زندگی مانند تدبیر و تصمیم گیری، استفاده ی مناسب از فرصت ها و کمک به آشنایان در مواقع اضطراری را یاد می گیرد.

این بازی چون یک بازی عصرانه یا شبانه است، حس ترس از تاریکی را از بین می برد

دستمال قاپدی

 

 

نام بازی: دستمال بازی

 

 

 

نام محلی: دستمال قاپدی

اهداف کلی : ایجاد روحیه همکاری و تعاون و صداقت و راستگویی

اهداف جزئی: تسریع در انجام عمل ها و عکس العمل ها، تقویت عضلات پا

تعداد بازیکن: محدودیتی ندارد

سن بازیکنان: 7 الی 17 ساله

ابزار لازم: یک عدد دستمال

محوطه بازی: حیاط مدرسه

شرح بازی: برای شروع بازی بایستی میدان را برای بازی آماده نمود، بدین صورت که در دو انتهای میدان خطی به مازات هم رسم می کینم و در وسط میدان نیز یک دایره می کشیم و دستمالی را در محدوده ی آن قرار می دهیم.

بازیکنان را به دو گروه مساوی تقسیم می کنیم. سپس نمایندگان گروهها، به قید قرعه طرف میدان خود را انتخاب و در پشت خط آن قرار می گیرند. حال از هر گروه یک نفر به طور انتخابی در کنار دستمال می ایستند و نهایتاً هدف هر کدام این است که دستمال را بردارد و به طرف گروه خویش دویده و از خط آن بگذرد و برای گروه خود امتیازی کسب نماید.

مسلم است که رقیب او را تعقیب خواهد کرد تا او را از پشت بزند. اگر قبل از رسیدن به خط او را لمس کرد برنده ی آن قسمت از بازی است و اگر نتوانست بازیکن حامل دستمال برنده است و یک امتیاز کسب می کند.

سپس دو نفر دیگر انتخاب می شوند تا بدین صورت بازی را ادامه دهند و نفرات سوم به هیمن ترتیب...

چنانچه اگر دو بازیکن با هم به دستمال برسند، به هیچکدام امتیاز تعلق نمی گیرد.

در خاتمه گروهی که امتیازات بیشتری را کسب کرده اند، برنده ی بازی بوده و هر کدام از بازیکنانش به عنوان جایزه روی کول بازیکنان گروه بازنده سوار شده و به اندازه ی مسافت دور میدان سواری می گیرند.

نکات: 1- این بازی بیشتر در شهرستان اهر و اطراف آن رواج دارد و ممکن است در مناطق دیگر با شکل متفاوتی اجرا شود.

2- این بازی در بعضی مناطق با این تفاوت که به جای دستمال از ریسمان استفاده می کنند و به همین دلیل، نام ریسمان و گریز به خود گرفته است.

نتیجه بازی: بچه در متن این بازی یاد می گیرد که با هوشیاری و دقت و همکاری می توان بر دشواریها پیروز شد. این بازی روحیه ی صداقت و راستگویی را در بچه ها بیدار می کند و بر چابکی آنها می افزاید.  

رفیق تو را کی برد؟

 

 

نام بازی: رفیق تو را کی برد؟

 

 

 

نام محلی: یُولداش سَنی کیم آپاردی؟

اهداف کلی : تقویت تعادل و استقامت جسمی، تقویت حس حدس و تجسم

اهداف جزئی: استفاده صحیح از اوقات فراغت

تعداد بازیکن: حداقل 8 نفر

سن بازیکنان: 9 الی 14 ساله

ابزار لازم: ندارد

محوطه بازی: حداقل یک اتاق

شرح بازی: بچه ها به دو گروه مساوی تقسیم می شوند. به قید قرعه یا شیر و خط، دو گروه عقب و جلو مشخص می شوند و در فاصله ی یک متری پشت سر هم قرار می گیرند به طوری که نفرات گروه جلویی افراد گروه پشت سر خود را شناسایی کرده اند و به نام می شناسند.

حال دستهای خود را مانند دوربین جلو چشمان خود قرار می دهند تا به غیر از روبرو جایی را نبینند.

یک نفر از گروه عقب پیش آمده و یواشکی با یک انگشت خود یکی از افراد گروه جلویی را هل داده و به پیش می برد. یکی از رفقایش می گوید: (رفیق تو را کی برد؟) و او باید جواب دهد: فلانی، که اسم یکی از نفرات گروه عقبی می باشد.

چنانچه فلانی، درست اسم همان فردی باشد که او را پیش می برد آنگاه از همانجا سوار بر پشت هل دهنده می شود و تا خط گروه خود سواره می آید. و دو گروه سر جای خود انجام وظیفه می کنند.

اما اگر اسم مذکور درست نبود و غلط از آب درآمد باید همان بازیکن گروه جلویی نفر هل دهنده را تا خط گروه خودشان بیاورد که ضمناً جای دو گروه و نقش آنها عوض می شود. این بازی در برخی نقاط استان به " جوجه گوزی" و "مرجی مرجی" نیز معرف است. در بازی مرجی مرجی سوال و جواب بین دوستان و فرد چشم بسته به شرح زیر است :

مرجی مرجی            جانیمین دردی                 سنی کیم آپاردی؟                 منی محسن آپاردی

نکات: در این بازی به هنگام سوارکاری، تفاوت هیکل ها، بازیکنان ریزنقش را دچار اشکال خواهد کرد. پس لازم به نظر می رسد مربی هنگام برگزاری بازی، از کودکان هم سن و سال و هم قد و قواره استفده کند.

نتیجه بازی: کودک با اجرای این بازی ضمن تمرکز حواس دقت نظر را پرورش داده و قدرت تجسم را بارور می کند.

مات شیطان - شیطان مره

 

نام محلی: مات شیطان (شیطان مره)

 

 

اهداف کلی : بهبود استقامت بدن، تقویت عضلات پا، هماهنگی اعصاب و اعضای بدن

اهداف جزئی: دقت در نشانه گیری و تمرکز حواس

تعداد بازیکن: 3 الی 8 نفر

سن بازیکنان: 7 الی 13 ساله

ابزار لازم: یک عدد توپ کوچک مانند تنیس

محوطه بازی: حداقل 10 × 5 متر

شرح بازی: بعد از مشخص کردن محدوده ی زمین بازی، در یک طرف آن، گودال کوچکی به صورت چاله که تقریباً به اندازه ی قطر توپ است می کَنَند که نامش خانه یا مات شیطان است.

در اطراف خانه شیطان، به تعداد بازیکنها، چاله هایی با همان کیفیت ایجاد می شوند که هر کدام به یکی اختصاص دارد و خود در کنارشان می ایستند.

یکی به قید قرعه، از فاصله ی 5/1 متری به طور نشسته، توپ را روی زمین گذاشته و به سوی چاله ها می غلتاند که ممکن است یکی از چهار حالت زیر پیش بیاید:

1- به هیچکدام از چاله ها نیفتد: باز حق غلتاندن توپ را دارد.

2- به چاله ی متعلق به خود بیفتد: باز دوباره آن را می غلتاند.

3- به چاله ی یکی دیگر از بازیکنان بیفتد: در آن صورت بایستی صاحب گودال را روی کولش بگیرد و این بار با دقت و تمرکز حواس بیشتری توپ را بغلتاند.

4- و اگر توپ در خانه یا چاله ی شیطان قرار گرفت؛ به عنوان شیطان فوراً به طرف (توپ) دویده، آن را برمی دارد و به طرف سایر بازیکنان پرتاب کند تا یکی از آنها را بزند و از نقطه ی برخورد تا کنار چاله ها از او سواری کول بگیرد و بازیکنی که مورد اصابت توپ قرار گرفته بعد از سواری دادن روی خط شروع بازی می ایستد و به عنوان شیطان توپ را می غلتاند...

بدیهی است وقتی که توپی روی زمین بازی به طرف چاله ها می غلتد، بازیکنان نظاره گر کنار چاله ها، منتظر نتیجه هستند تا چنانچه اگر توپ در چاله ی شیطان افتاد، فرار را بر قرار ترجیح دهند و از ضربه ی توپ شیطان و سواری دادن و شیطان شدن و غیره در امان باشند.

این بازی محدودیت زمانی ندارد.

نکات: این بازی به دلیل اینکه در زمین های کاشی و اسفالت امکان پذیر نیست، لذا به همین خاطر سالهاست که به بونه ی فراموشی سپرده شده است.

نتیجه بازی: این بازی ضمن سرگرم نمودن بچه ها، مهارت هایی را در نشانه روی و دقت نگاه و استقامت حمل و تعادل بدنی، کسب می کنند.

لی لی - یگانه

 

نام بازی: لی لی (یگانه)

تعداد بازیکن: محدودیتی ندارد

سن بازیکنان: 8 الی 15 ساله

ابزار لازم: کفش مناسب ورزشی

محوطه بازی: یک مربع 6 × 6 متر

شرح بازی: ابتدا دو بازیکن به عنوان سرگروه تعیین می شوند و سایر بازیکنان را به طور مساوی تقسیم می کنند. بعد به قید قرعه (مانند شیر و خط) گروهی داخل زمین بازی قرار می گیرند و گروه دیگر در بیرون زمین به عنوان مهاجم.

بازی بدین ترتیب آغاز می شود که به پیشنهاد سرگروه مهاجم، یکی از یاران با یک پا وارد زمین بازی می شود و به صورت لی لی به طرف بازیکنان داخل زمین حمله کرده و با دست آنها را لمس می کند که موجب سوختن و خارج شدن آنها از داخل زمین بازی می شود.

البته در این میان فردی که لی لی می رود سعی دارد با سرعت بیشتر و حفظ تعادل، وضیفه اش را انجام دهد و بازیکنان داخل زمین نیز سعی بر این دارند که با فرار کردن، از دسترس حریف مهاجم دور بمانند.

حال چنانچه اگر بازیکن مهاجم خسته شده و پای دیگرش را نیز روی زمین بگذارد خواهد سوخت. و بایستی نفر دیگری بنا به پیشنهاد سرگروه داخل زمین بیاید و رَوَند بازی را حفظ کند. این بازی تا لی لی رفتن آخرین نفر از گروه مهاجم ادامه می یابد چنانچه اگر توانسته باشند تمام بازیکنان داخل زمین را لمس کنند، در دور بعدی جای دو گروه عوض می شود و آنها داخل زمین قرار می گیرند و گرنه در دور بعدی نیز به عنوان گروه مهاجم بازی خواهند کرد.

هر بُرد یک امتیاز دارد و در آخر بازی، هر کدام از گروه ها بتواند امتیازات خود را به حد نصاب براسند برنده بازی اعلام می گردد.

نکات: محوطه بازی را می توان به شکل دایره نیز خط کشی کرد. در بعضی مناطق بازی فوق با این چاشنی توأم است که بازیکنان داخل مین می توانند پای بالایی بازیکن مهاجم را به سطح زمین برسانند و از بازی برکنار کنند.

نتیجه بازی: این بازی نه تنها باعث تحرک و نشاط جسمی کودکان می شود، بلکه موجب می گردد، حس نیکی و از خود گذشگی در آنها به اوج برسد، به طوری که ملاحظه می شود هر بازیکن سعی دارد خستگی لی لی را تحمل کند و تعدادی را از گروه مقابل لمس کند تا سایر بچه های گروهش کمتر خسته شوند و شانس بیشتری برای برنده شدن و نهایتاً داخل زمین قرار گرفتن داشته باشند که این موارد باعث افزایش سرعت و بهبود عمل ها و عکس العمل ها خواهد گردید که در مواقع ضروری در رابطه با کمک به دوستان و همکلاسی ها لازم به نظر می رسد.

بش داش - پنج سنگ

نام بازی: پنج سنگ

نام محلی: بش داش

شرح بازی: ابتدا با جفت و تک آمدن، اینگونه که یکی از بازیکنان سنگها را در مشت می گیرد تا دیگری بگوید زوج است یا فرد، شروع کننده ی بازی مشخص می شود. هرکدام مرتکب اشتباه شوند سوخته، دیگری بازی را شروع می نماید و هر یک در نوبت خود از هر مقطع که مانده باشد، بازی را پی می گیرد این بازی چندین مرحله دارد و بازیکن با اجرای موفق هر مرحله، یک امتیاز کسب می کند و به مرحله ی دیگر راه می یابد.

مرحله اول : 5 سنگ را به گونه ای که جدا از هم بایستند روی زمین پخش می کند، یکی را برداشته و به بالا می اندازد، در فاصله ی پایین آمدن، یکی از سنگها را از روی زمین برداشته و با همان دست، سنگ بالا انداخته را که در حال سقوط است می گیرد و به همین نحو، همه ی آنها را برمی دارد.

مرحله ی دوم : 5 سنگ را به گونه ای که دو به دو قرار بگیرند، روی زمین پخش می کند، یکی را برداشته و به بالا ... و سنگها را 2 تا، 2 تا، از روی زمین درو می کند.

مرحله ی سوم : مانند مراحل فوق، منتهی چهار سنگ روی زمین را در دو حرکت: 1 تایی و 3 تایی، برمی دارد.

مرحله ی چهارم : مانند مراحل قبلی، منتهی 4 سنگ روی زمین را یکجا و در یک حرکت برمی دارد.

مرحله ی پنجم : بازیکن باز سنگها را پخش کرده، یکی را برداشته و بالا می اندازد و در فاصله ی بازگشت، یکی از سنگهای روی زمین را برداشته و سنگ هوا را می گیرد و با یک پرتاب دیگر، سنگی را که از روی زمین برداشته، با یکی دیگر از سنگها، عوض می کند و یه همین طریق، مرحله را با تعویض تمامی سنگها، به پایان می برد.

مرحله ی ششم : در این مرحله، بازیکن با دست چپ، توسط انگشتان شست و میانی به صورتی که انگشت اشاره روی آن سوار شده باشد پُلی عریض، روی زمین می سازد.

 

سنگ های پخش شده را به حریف اشاره می کند تا یکی را به عنوان قراول انتخاب کند. پس از آن، یکی را برداشته و به طرف بالا می اندازد... و دوباره می گیرد و در این فاصله، سنگها را یکی یکی حداکثر با 3 ضربه، به ضرب انگشت میانی که از انگشت شست به حالت فنری یا بشکن، رها می شود از زیر پل می گذراند. چون سنگ قراول، و آخرین گذرنده از زیر پل خواهد بود، بدیهی است حریف سنگی را به عنوان قراول، انتخاب خواهد کرد که سدّ معبر سایر سنگها باشد و مسلم است در اثر برخورد یکی از سنگها قراول بازیکن سوخته و نوبت بازی حریف خواهد شد.

مرحله ی هفتم : در این مرحله، بازیکن بعد از ریختن سنگها روی زمین، دست چپ را در یک طرف آنها به صورت عمودی بر زمین گذاشته و دیواری درست می کند. باز با دست راست یکی را بعد از برداشتن به طرف بالا انداخته... و دوباره می گیرد و در این فاصله بایستی، یکی از سنگها را برداشته و به آنسوی دیوار بگذارد، این حرکت را برای تمامی سنگها، اجرا می کند.

مرحله ی هشتم : در این مرحله بازیکن همه ی سنگها را یکجا به طرف بالا می اندازد، در فاصله ی بازگشت آنها، فوراً دستها را از کناره به هم می چسباند و سنگها را با کف دو دست می گیرد، دوباره آنها را در همان حال با دو دست به طرف بالا می اندازد و در این فاصله دستها را وارونه کرده و از ناحیه ی انگشت سبابه به هم می چسباند و آنها را با پشت دستهایش می گیرد و سپس عکس آن را انجام داده و باز سنگهای پرتابی را با کف دو دست می گیرد، افتادن حتی یک سنگ، موجب سوختن است و هر کدام این مرحله را گذرانده باشد، برنده ی بازی است .

 

مرحله ی آخر، مرحله ی تنبیه است و دو بازیکن روبروی هم می نشینند (و یا اگر به صورت گروهی اجرا می شود، دو سرگروه). بازنده کف دستش را به زمین می چسباند و نفر برنده، سنگها را یکی یکی با اسامی تنبیه ها (مانند: مشت، سیلی، نوازش، پیچش و برداشتن عسل از کندو) پشت دست او می چیند سپس او بایستی با یک حرکت همه ی سنگها را به طرف بالا بیندازد و با دست بگیرد، اگر توانست همه را بگیرد، تنبیهی متوجه او نیست، ولی براساس آنچه بر زمین انداخته باشد، تنبیه می شود .

 

نکات: ۱- البته این بازی، بنابر ذوق و ابتکار بازیکنان ماهر، می تواند مراحل زیادی داشته باشد. به طوری که در بعضی نقاط آذربایجان بازی بش داش را در بیش از 20 مرحله هم اجرا می کنند.

نکات ۲-   مرحله ی نهم شیرینی مخصوص به خود را دارد، مخصوصاً وقتی تنبیه و مجازات فرد بازنده ، انجام عمل برداشتن عسل از کندو باشد (یعنی برداشتن سنگی از زیر دست فرد برنده)، تا خاتمه انجام کار، فرد برنده با ظرافت تمام ناخن خود را به حالت نیش زنبور بر دست او فشار می دهد و مانع این کار او می شود.

نتیجه بازی: این بازی، اهداف آموزشی نیز دارد، به خصوص در رابطه با علم ریاضی: آشنایی و درک مفهوم دسته بندی اعداد و مجموعه های پنج عضوی و جمع افزاری آنها که در دوران تحصیل مقطع پایه ی اول، مدتها طول می کشد تا این عناوین تدریس شود و این بازی قادر است همان ها را با چند دور تکرار بیاموزد.

در این بازی است که کودک می تواند، مهارت ها و قابلیت های فراوانی، در دستها و انگشتانش ایجاد کند .

آرادا قالدی - وسطی

 

نام بازی: وسطی

نام محلی: آرادا قالدی

تعداد بازیکن: 8 الی 40 نفر

سن بازیکنان: 9 الی 15 ساله

ابزار لازم: یک توپ

محوطه بازی: 15 × 10 متر

شرح بازی: بازیکنان یا دانش آموزان به دو گروه مساوی تقسیم می شوند و به قید قرعه یا شیر و خط یکی از گروه ها در وسط محوطه بازی می ماند و گروه دیگر، در دو قسمت، به طرفین عرضی محوطه ی بازی روانه می شوند.

شروع بازی با پرتاب توپ به وسیله یکی از بازیکنان گروه کناری آغاز می شود. گروه کناری سعی بر این دادر که با نشانه رفتن و زدن افراد گروه وسطی باعث سوختن و اخراج آنها بشوند.

و تلاش گروه داخلی هم بر این است که با حرکات سریع از اصابت توپ در امان بمانند و چنانچه اگر یار سوخته داشته باشند با ایثار و گرفتن توپ در فضا، که یک امتیاز محسوب می شود، او را به بازی برگردانند.

حال، شاید به این مرحله از بازی رسیده باشیم که تنها یک نفر از گروه وسطی، در داخل میدان بازی باشد که اگر تا 10 شماره پرتاب نتوانند او را هدف گیری بکنند و بزنند، تمامی یاران سوخته ی گروهش را احیا کرده، و همگی در وسط میدان باقی مانده و بازی را ادامه خواهند داد.

گاهاً با در نظر گرفتن موقعیت وسطی ها، به جای نشانه گیری و زدن حریف وسطی، توپ را برای فریب و شیرینکاری هم که شده به دوستان مقابل پاسکاری می کنند تا آنها حسابشان را برسند.

اما مقررات بازی:

1- اگر تمامی بازیکنان وسطی در محدوده ی میدان باشند، هر توپ گرفته شده به عنوان یک امتیاز ذخیره ی ضد اخراجی محسوب می شود و اخراجی و اخراج ها را به تأخیر می اندازد.

2- گرفتن توپ پس از برخورد با زمین موجب سوختن بازیکن است.

نکات: 1- گونه دیگری از این بازی به وسطی دایره ای موسوم است با این تفاوت که زمین بازی به شکل دایره است که بازیکنان وسطی در داخل آن و گروه کناری در روی محیط آن با فاصله های مساوی قرار می گیرند.

با شروع بازی مربی یا معلم ورزش با ساعت وقت گرفته و بازیکنان کناره نفرات گروه وسطی را نشانه می گیرند تا اینکه همه از زمین بازی اخراج شوند.

در دور بعدی جای دو گروه عوض می شود و باز با شروع بازی مربی یا معلم ورزش با ساعت وقت می گیرد.

برنده گروهی است که در مدت زمان کوتاهی، بازیکنان گروه وسطی را زده و بازی را زودتر تمام کرده باشند.

2- بهتر است ابعاد زمین بازی با سن و سال بازیکنان مناسب داشته باشد (طوری نباشد که توپ پرتاب شده به سوی میدان نرسد و بالعکس)

نتیجه بازی: در این بازی بازیکن با گرفتن توپ در هوا و احیای یار سوخته روحیه ایثار خود را، و با نشانه گرفتن و پرتاب توپ به سوی حریف وسطی و فرار از مقابل توپ ها، دقت و سرعت انجام عمل ها و عکس العمل ها را تقویت کرده و با پاسکاری است که کودک برای همکاری های زندگی فردا آماده می شود.

آتلانماق - پرش

 

تعداد بازیکنان : دو نفر و بیشتر

نحوه بازی:

در این بازی بچه ها روی زمین خطی را رسم نموده و از آن به عنوان خط شروع بازی استفاده می کنند، سپس نفرات بازی به ترتیب اقدام به پریدن از خط شروع نموده و هر کدام از بازیکنان که رکورد بیشتری را کسب نمایند، برنده بازی شناخته می شوند، به منظور جلوگیری از هر گونه آسیب لازم است قبل از شروع بازی گرم کردن عمومی و اختصاصی انجام گیرد. این بازی در تقویت سرعت و توان عضلانی افراد بسیار مناسب و اشکال مختلف آن به صورت زیر است:

پرش عمودی

بازیکنان انتهای انگشت میانه دست خود را خیس می کنند و سپس روبروی دیوار می ایستند و با پرش عمودی دست خود را بالا می برند و به دیوار می زنند با این کار محل برخورد انگشت میانه با دیوار مشخص می شود و بازیکنی که محل برخورد انگشت او بالاتر از همه قرار گیرد، برنده بازی شناخته می شود.

پرش طول جفت پا

ابتدا خطی به نام خط استارت در روی زمین رسم می شود و بازیکنانی که با همدیگر مسابقه می دهند به ترتیب پشت خط شروع قرار گرفته و به صورت جفت پا پرش طول را انجام می دهند. هر بازیکنی که رکورد بیشتری داشته باشد به عنوان نفر برنده انتخاب می شود.

پریدن به بالا و چند دفعه پا را در هوا به همدیگر زدن.

هر یک از بازیکنان به بالا پریده و سعی می کنند تا در هوا چند بار پاهایشان را به همدیگر بزنند، هر بازیکنی که رکورد بیشتری داشته باشد برنده بازی شناخته می شود در این بازی فردی موفق می شود که توان و هماهنگی عصبی عضلانی بالای داشته باشد.

دور خیز برداشتن و پریدن.

بازیکنان به ترتیب از پنج متری خط شروع شروع به دویدن نموده و با دورخیز از خط شروع می پرند، بازیکنی که بیشترین پرش را داشته باشد، نفر برنده خواهد بود.

لی لی پریدن.

هر یک از بازیکنان به صورت لی لی در حالی که یک پای خود را جمع نموده اند در پشت خط شروع قرار می گیرند و می پرند، هر بازیکنی که بیشترین رکورد را داشته باشد برنده بازی شناخته می شود

 
 

   آى‌قراقوش سالما یره قان اولار سالسون یره قانوه غلتان اولار  

( اى پرنده ٔ سیاه به زمین نینداز خون به‌پا مى‌شود، اگر به زمین بى‌اندازى در خون خود غلتان مى‌شود )

 

بازیکنان به دو گروه مساوى تقسیم مى‌شوند و محلى را در فاصله ٔ ۴۰ - ۵۰ مترى از زمین بازى خود به‌نام محل "رفع خطر" تعیین مى‌کنند. سپس بازیکنان یکى از دو گروه با توافق یکدیگر یا براساس قرعه‌کشى خم شده و دست‌هاى خود را روى زانو قرار مى‌دهند. گروه دیگر بر پشت آنها سوار شده و در حالى‌که شعر "آى قراقوش ... سالسون یره ..." را مى‌خوانند، توپى را که در دست دارند به یکدیگر پاس مى‌دهند. هرگاه توپ به زمین بى‌افتد، نفرات سواره پائین آمده و خیلى سریع خود را به محل "رفع خطر" مى‌رسانند. در این حین نفرات خم شده توپ را برمى‌دارند و سعى مى‌کنند آن را به یکى از افراد گروه مقابل خود، قبل از اینکه به نقطه ٔ "رفع خطر" برسد، بزنند. در صورت موفقیت، جاى دو تیم عوض مى‌شود و غیر این‌صورت با همان وضعیت قبل، بازى را مجدداً ادامه مى‌دهند .

 

 

 

يکشنبه 23/4/1392 - 10:59
ورزش و تحرک
 
نمونه بازى‌هاى استان اصفهان:
 
- چوقاپى:
یکى از بازى‌هائى است که در استان اصفهان متداول بوده و هم‌اکنون نیز در بعضى از مناطق این استان (نقاط روستائى بیشتر) انجام مى‌شود، نمونه این بازى با تفاوت‌هاى جزئى در برخى از استان‌ها نیز رایج بوده است، در تهران مشابه این بازى "الک دولک" نام دارد.
 
- آپوست بره:
یکى دیگر از بازى‌هاى به‌ویژه روستائى مناطق استان اصفهان آپوست بره مى‌باشد. بازى گروهى است و بین دو تیم با نفرات مساوى انجام مى‌شود. عده بازیکنان هر تیم ۵ نفر است.
 
- اوستا سلامى:
به‌صورت تک‌گروهى انجام مى‌شود، این بازى به محل چندان وسیعى نیاز ندارد حتى در کوچه‌هاى روستا و میدان‌گاه‌هاى آن و دیگر فضاهاى آزاد مى‌تواند انجام شود، بازى هیچ‌گونه وسیله و ابزارى نمى‌خواهد.
 
- جفت جوالدوز
 
- اوستا خرت نلنگه
 
- شله گرمه:
بازى گروهى است که بین دو تیم با نفرات مساوى انجام مى‌شود، هر تیم شامل ۵ نفر مى‌باشد.
 
- چپق چاق‌کنى
 
- سه سال سنگى یا دست به چاله
 
- توک پلى (توک چوق‌زنی)
 
- کالنگ لنگى:
بازى گروهى است که بین نفرات دوبه‌دو تا تعیین برنده نهائى انجام مى‌شود، این بازى نیازى به وسیله نداشته و در محوطه نسبتاً هموارى برگزار مى‌گردد و به فضاى زیادى نیاز ندارد.
 
- دست تو سرى
 
- کمربند بازى
 
- چوبى و چوق‌بازى
 
- کیش‌بازى یا کیشى
 
- بالشت بازى
 
- کشتى محلى کمربندى:
کشتى کمربندى از جمله کشتى‌هاى محلى است که در استان اصفهان و به‌ویژه روستاهاى شهرستان فریدن این استان مرسوم بوده و هنوز نیز در بعضى از نقاط رایج است.

 

بازى هاى استان اصفهان عبارتند از:آبد، چارسنگ، آپوست بره، آدك مارك، آفتاب مهتاب، ات متك، اتل متل، استادجملو، الاكلنگ، انگشتان، اوساى كرباس پاره كن، اوستا خرت نلنگه، اوستا سلامی، بازى با چوب، باقالى به چندمن، بالشت بازی، بشكن بشكنه، بیابریم بنه، پلاچفته، پیش پیشی، تاكوچی، تولی، جساخیزك، جن جنك، جفت جوالدوز، جمال جمال، جم جمك، چشم بندوك، چنگ چاله، چنگولك بازى (تاب بازی)، چوقاپلی، حمام بازی، خروس جنگی، خرى سو، خونهٔ شیر، درخونهٔ شاه را آب بپاش، دودی، دوزبازی، سك سك، سورى بازی، سه سال سنگی، شاه دزدبازی، شل كن سفت كن، عامویادگار، قاب بازی، قایم شدنی، كالنگ لنگی، كلاه برك، كمربندبازی، كى بود؟ كى بود؟ من نبودم، كیه كیه درمى زنه، گاو - گوساله - پنیر، گردوبازی، گرگ و گله، گل پنبه، گندم گل گندم، لاك پشت بازی، لپربازی، مرغكى دارم به این قرار، موش از این خانه گذشت، مهره بازی، نخودنخود هركسى به جاى خود، نون بیار - كباب ببر، یك قل دوقل، هفت سنگ، یك مرغ دارم چندتا تخم مى كنه؟ و ...

   ◊ آفتاب مهتاب

   ◊ اتل متل

   ◊ اوستا خرت نلنگه

   ◊ بازی با چوب (خوانسار)

   ◊ بیا بریم بنه (بنه، نوعی خار است كه در تنور میسوزانند) (گلپایگان)

   ◊ جسن جسنك

   ◊ جم جمك

   ◊ حمام بازی

   ◊ خروس جنگی

   ◊ سك سك

   ◊ شل كن، سفت كن

   ◊ عامو یادگار

   ◊ گردوبازی (گلپایگان)

   ◊ لپربازی

   ◊ یك مرغ دارم چند تا تخم میكنه؟

 

کلاه ورک، بازی رایج در روستاهای اصفهان  

 

درست است که برخی بازی های محلی در بیشتر نقاط ایران مشاهده می شوند و حالتی کلی تر دارند اما بازیهای بسیاری نیز وجود دارند که خاص هر منطقه بوده و در سایر نقاط کشور دیده نمی شوند. مطالعه و معرفی این بازی ها از آن جهت حائز اهمیت است که می تواند هم به ما دانشی درخصوص داشته های فرهنگی مان بدهد و هم مهمتر از آن،فرصتی فراهم کند که با کسب آگاهی بتوانیم در زندگی امروز خود و کودکان مان از انها استفاده کنیم و از شادی و نشاطی که بخش جدایی ناپذیری از این بازیهاست بهره مند شویم.

در برخی روستاهای اصفهان، بازی ای به نام "کِلاه بَرَک" وجود دارد و شیوه انجام آن نیز به این صورت است که دایره بزرگی در وسط میدان رسم می کنند ویک گروه ده نفره داخل آن نشسته و گروه ده نفره دیگری، خارج دایره و دور آن می چرخند تا در فرصتی مناسب بتوانند کلاه یکی از افراد داخل را برداشته وفرار کنند. سپس کلاه را پنهان از چشم اعضای تیم مقابل در بین خود به گونهای رد و بدل می کنند که معلوم نشود دست کیست. سپس به محل تعیین شده برای انداختن کلاه دویده و تیم مقابل نیز دنبالشان می کند و اگر بتواند کلاه رابگیرد برنده است و در غیر این صورت، چنانچه کلاه به زمین افتاده و خاکی شود آن تیم بازنده محسوب می شود.این کار را تا 5 بار تکرار کرده وامتیازبندی می کنند.
همان طور که گفته شد بازی ها برگرفته از فضای فرهنگی و جغرافیایی خودهستند و بنابراین هر منطقه ای ارزش ها و آن دسته از مهارت ها را از طریق بازی در اعضای خود تقویت می کند که لازمه زندگی در آن منطقه است. روی هم رفته، بازی های محلی، تنوع بسیارداشته و هر کدام در زمان های مختلفی از شبانه روز و نیز ایام سال انجام می شوند، به جنسیت خاصی تعلق دارند و نیز حالت های مختلف انفرادی و گروهی راشامل می شوند. بازی های محلی، بخشی از سرمایه های فرهنگی ما هستند که علیرغم تنوع بسیار چشمگیرشان امروزه در بسیاری از مناطق کشور در حال فراموشی و نابودی هستند. این مسئله یکی از عللی است که پرداختن به آنها را به عنوان یک موضوع، ضروری می سازد 

 

 

در برخی روستاهای اصفهان، بازی ای به نام "کِلاه بَرَک" وجود دارد و شیوه انجام آن نیز به این صورت است که دایره بزرگی در وسط میدان رسم می کنند و یک گروه ده نفره داخل آن نشسته و گروه ده نفره دیگری، خارج دایره و دور آن می چرخند تا در فرصتی مناسب بتوانند کلاه یکی از افراد داخل را برداشته و فرار کنند. سپس کلاه را پنهان از چشم اعضای تیم مقابل در بین خود به گونه ای رد و بدل می کنند که معلوم نشود دست کیست. سپس به محل تعیین شده برای انداختن کلاه دویده و تیم مقابل نیز دنبالشان می کند و اگر بتواند کلاه را بگیرد برنده است و در غیر این صورت، چنانچه کلاه به زمین افتاده و خاکی شود آن تیم بازنده محسوب می شود.این کار را تا 5 بار تکرار کرده و امتیازبندی می کنند.

 

 

 

يکشنبه 23/4/1392 - 10:47
تغذیه و تناسب اندام

روزانه چقدر میوه بخوریم؟ ( جدول راهنما)



 

میزان مصرف میوه, راهنمای میزان مصرف هر نوع میوه

یک كارشناس ارشد تغذیه، با بیان اینکه زیاده روی در مصرف نوبرانه ها موجب بروز دل درد می شود؛ توصیه کرد افراد روزانه 2 تا 3 واحد میوه با رعایت تنوع در بین وعده های غذایی مصرف کنند.

وی ادامه داد:« توصیه ما پرهیز از زیاده روی در مصرف نوبرانه ها و میوه ها است همچنین افراد باید در بحث مصرف میوه ها، میزان توصیه شده برای مصرف هر میوه را رعایت کنند.»

میزان مصرف میوه, راهنمای میزان مصرف هر نوع میوه

این کارشناس ارشد تغذیه در پاسخ به اینکه روزانه چند واحد میوه باید مصرف شود گفت:« روزانه مصرف 2 تا 3 واحد میوه توصیه می شود اما واحد هر نوع از میوه ها متفاوت از دیگری است به عنوان مثال یک عدد سیب لبنانی دو واحد میوه محسوب می شود و یا پرتغال های بزرگ دو واحد میوه محسوب می شود و نباید به عنوان یک واحد محسوب شود. از طرفی واحد توصیه شده برای مصرف هر میوه با آب میوه آن متفاوت است به عنوان مثال نصف لیوان آب پرتغال معادل یک واحد محسوب می شود.»

میزان مصرف میوه, راهنمای میزان مصرف هر نوع میوه

وی گفت:« نکته دیگری که باید در مصرف میوه ها رعایت کرد این است که 2 تا 3 واحد توصیه شده در روز نباید از یک نوع میوه باشد و بهتر است تنوع رعایت شود. به عنوان مثال یك قاچ هندوانه و یك عدد سیب کوچک و نصف لیوان آب پرتغال معادل 3 واحد میوه در روز است.»

میزان مصرف میوه, راهنمای میزان مصرف هر نوع میوه

رحمانی در پایان گفت:« همچنین نباید 2 تا 3 واحد میوه را پشت سرهم در یک وعده مصرف کرد. توصیه این است میوه ها در بین وعده های غذایی مصرف شود به عنوان مثال بهتر است یک واحد میوه را در میان وعده صبح مصرف کرد و دو واحد دیگر را در میان وعده بعدازظهر و با لااقل دو ساعت فاصله از هم مصرف کرد.»

میزان مصرف میوه, راهنمای میزان مصرف هر نوع میوه

میزان مصرف میوه, راهنمای میزان مصرف هر نوع میوه

میزان مصرف میوه, راهنمای میزان مصرف هر نوع میوه

يکشنبه 23/4/1392 - 9:50
طنز و سرگرمی
 خدایا پس چرا من زن ندارم؟
 
    زنی زیبا و سیمین تن ندارم؟
 
    دوتا زن دارد این همسایه ما
 
    همان یک دانه را هم من ندارم
 
    آژانس ملکی امشب گفت به من:
 
    مجرد, بهر تو مسکن ندارم
 
    چه خاکی بر سرم باید بریزم؟
 
    من بیچاره آخر زن ندارم
 
    خداوندا تو ستارالعیوبی
 
    وبر این نکته سوءظن ندارم
 
    شدم خسته دگر از حرف مردم
 
    تو میدانی دل از آهن ندارم
 
    تجرد ظاهرا”عیب بزرگی است
 
    من عیب دیگری اصلا”ندارم
 
    خودم میدانم این”اصلا” غلط بود
 
    در اینجا قافیه لیکن ندارم
 
    تو عیبم را بپوش و هدیه ای ده
 
    خبر داری نیکول کیدمن ندارم؟
 
    اگر او را فرستی دیگر از تو
 
    گلایه قد یک ارزن ندارم
يکشنبه 23/4/1392 - 8:57
طنز و سرگرمی
يکشنبه 23/4/1392 - 8:56
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته