• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 27021
تعداد نظرات : 2747
زمان آخرین مطلب : 3289روز قبل
آشپزی و شیرینی پزی

در پاکستان زولبیا با شیر خورده می‌شود و مردم این کشور معتقدند که خوردن زولبیا با شیر برای رفع تشنگی و نفخ نکردن شکم بسیار مفید است.
خوردن زولبیا در ماه مبارک رمضان، نه تنها در ایران بلکه در سایر کشورهای همسایه از جمله پاکستان نیز طرفداران زیادی دارد.

به گزارش فارس از اسلام‌آباد، مردم پاکستان اهمیت زیادی برای سفره افطار قائل هستند به همین علت تهیه خوارکی‌های مخصوص ماه رمضان از اهمیت زیادی برخوردار است.

«کهجله پهنی» یا همان زولبیا یکی از غذاهای مخصوص ماه رمضان در پاکستان است. زولبیای مخصوص نه تنها در پاکستان بلکه در عربستان سعودی، کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس، مصر، سوریه، لبنان، بنگلادش و هندوستان طرفداران زیادی دارد و از خوراکی‌های ویژه ماه رمضان محسوب می‌شود.

جالب است بدانید که تاریخ تولید زولبیا به سال 1450 میلادی بر می‌گردد و مخترع این شیرینی آشپزهای مخصوص دربار سلاطین مغول بودند.

تا قبل از دوره استعمار انگلیس فقط ثروتمندان و فئودال‌ها توان خرید زولبیا را داشتند اما بعد از استعمار انگلیس چون انگلیسی‌ها به این شیرینی علاقه‌مند شده بودند کارگاه‌های بزرگ تولید زولبیا در هند به وجود آمد و از آن پس مردم عادی نیز توانستند طعم زولبیا را بچشند.

امروزه زولبیا خوراکی مخصوص ماه رمضان است و چون بیشتر فروش شیرینی‌فروشی‌ها در ماه رمضان زولبیا است و بازار رقابت برای فروش بیشتر داغ می‌باشد در این ماه آشپز‌هایی که در طبخ زولبیا مهارت دارند به مبالغ گزاف استخدام می‌شوند.

در پاکستان زولبیا با شیر خورده می‌شود و مردم این کشور معتقدند که خوردن زولبیا با شیر برای رفع تشنگی و نفخ نکردن شکم بسیار مفید است.

در سال 1570، «اکبر پادشاه» فرمانروای سلسله مغول در هندوستان، زولبیا را به عنوان غذای سحر درباریان در ماه مبارک رمضان انتخاب کرد و معتقد بود که خوردن زولبیا باعث جلوگیری از تشنگی و حفظ نیروی افراد تا فرارسیدن زمان افطار می‌شود.

در پاکستان زولبیا بیشتر از همه در کراچی واقع در ایالت «سند» به فروش می‌رسد اما جالب اینجاست که شیرینی‌پزهای مخصوص طبخ زولبیا از ایالت «پنجاب» فراخوان می‌شوند.

شیرینی‌پز‌ها بیشتر از شهرهای «ملتان»، «خانیوال»، «لاهور»، «گجرانواله» و «صادق‌آباد» انتخاب می‌شوند که طرز تهیه زولبیا پیشه خانوادگی آنان است و نسل در نسل زولبیا‌پز هستند.

زولبیا‌پز‌های ماهر هرگز شیوه تهیه زولبیای مخصوص را به کسی یاد نمی‌دهند و حتی شاگردهای آنها فقط می‌توانند زولبیای معمولی تهیه کنند.

تهیه زولبیای مخصوص 18 ساعت به طول می‌انجامد. ظرف 18 ساعت باید 80 کیلو آرد تبدیل به زولبیا شود بنابراین شیرینی‌پز و شاگردانش ظریف 24 ساعت فقط می‌توانند 4 ساعت استراحت کنند.

پاکستان جزو صادر کنندگان زولبیا نیست اما تقاضا برای استفاده از شیرینی‌پزهای پاکستانی به ویژه در کشورهای عربی زیاد است و این زولبیاپزها برای مدت یک ماه هم که شده در کشورهای مختلف استخدام می‌شوند.













يکشنبه 23/4/1392 - 15:49
اطلاعات دارویی و پزشکی

ام اس به سراغ همه می آید و خوشگل و زشت نمی شناسد و اگر بیاید بدن را دچار مشکلات بدی می کند و اگر غفلت شدیدتر شود حتی منجر به مرگ می شود.

هر چند خیلی ها این نکات را می دانند اما هنوز نمی دانند ام اس سراغ چه کسانی می رود و چه عوارضی ایجاد می کند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ ام اس بیشتر به سراغ کسانی می آید که بدن آنها سیستم ایمنی پایینی دارد و بسیار سریع به ویروس و یا باکتری عکس العمل نشان می دهند.

ام اس اندام های حرکتی را درگیر می کند و با خواب رفتن دست و پا و یا مور مور شدن دست و پا فرد را از حرکت کردن دور می کند و مشکلات زیادی را به وجود می آورد.

ام اس به سراغ همه می آید و خوشگل و زشت نمی شناسد و اگر بیاید بدن را دچار مشکلات بدی می کند و اگر غفلت شدیدتر شود حتی منجر به مرگ می شود.

دانشمندان با مطالعه روی 170 هزار داوطلب مبتلا به بیماری ام اس دریافتند بیش از 60 درصد آنها ظاهری معمولی داشتند و این باور غلط در میان مردم شایع است که ام اس فقط مخصوص زیبارویان است و در کل هیچ صحتی ندارد.

 

يکشنبه 23/4/1392 - 15:44
ورزش و تحرک
بازى‌هاى استان همدان عبارتند از:

آبجى گلبهار، آقا سلام، اتلماقویش، الک زنبه، اینچیله بادام قاجده بیردام، بازى قلاغه، ترکه‌بازی، تنوره تنوره، دُرنه، دستمال گوتورده، دوز، زو، شاتى‌شوتی، صید و حصار، قاپ‌بازی، قِدبازی، کمربازی، کوف‌بازی، گوشله (کوزه)، گوى‌بازی، لنگه، مورچه‌داره، یک قل دوقل و ...






   اتلما قویش (همدان )

دو تن از بازیکنان مقابل هم روى زمین مى‌نشینند و یکى از پاهاى خود را به‌طرف هم دراز مى‌کنند به‌ طورى‌که کف پاى آنها به‌هم بچسبد و پنجه ٔ پاهاى آنها به‌طرف بالا باشد. بازیکنان دیگر از روى آن مى‌پرند. پس از هر پرش چیزى بر ارتفاع پاها اضافه مى‌شود. نوبت بعد پاى دیگر خود را روى پاى قبلى مى‌گذارند. بعد پنجه ٔ یک دست، سپس پنجه ٔ دست دیگر به‌همین ترتیب، طبعاً هرچه بر ارتفاع اضافه مى‌شود پریدن از روى آن دشوارتر مى‌شود. بعد از چند نوبت براى افزودن بر ارتفاع از نیروهاى کمکى استفاده مى‌کنند. هرکس در هنگام پریدن پایش به مانع اصابت کند، سوخته است و از باى کنار مى‌رود و برنده کسى است که بدون خطا از روى تمام موانع بپرد .


   دُرنه (روستاهاى اطراف نهاوند )

دایره‌اى به قطر ۴-۵ متر مى‌کشند و چهارنفر روى خط مى‌ایستند و چهار شلاق را زیر پاى خود روى محیط دایره قرار مى‌دهند. بازیکنان گروه دیگر سعى مى‌کنند به این گروه حمله کنند و شلاق را از زیر پاى آنها بیرون بکشند و دُرنه کنند یعنى با کمربند به آنها حمله کنند که اگر موفق شوند افراد گروه داخل دایره پس از کتک خوردن با شلاق بیرون مى‌آیند و جاى خود را با گروه دیگر عوض مى‌کنند .


   زو (نهاوند )

بازیکنان به دو گروه مساوى تقسیم مى‌شوند و زمین بازى را که مستطیل شکل است به دو بخش تقسیم مى‌کنند که هر بخش متعلق به یک گروه خواهد بود. به قید قرعه یک گروه بازى را آغاز مى‌کند. یکى از افراد این گروه باید به زمین گروه رقیب وارد شود و در حالى‌که با یک نفس زو مى‌کشد سعى کند افراد گروه مقابل را بزند و به زمین خود برگردد، بدون آنکه نفس تازه کند. اگر قبل از برگشتن به زمین خود نفس آن تمام شد یا توسط بازیکنان گروه رقیب دستگیر شد سوخته است. ولى اگر توانست کسى را بزند و برگردد آن بازیکن مى‌سوزد و از بازى کنار مى‌رود. این بازى تا سوختن بازیکنان یک گروه ادامه پیدا مى‌کند. هر گروه که امتیاز بیشترى کسب کند برنده است .


   قِدِبازى (همدان )

بازیکنان پول را به دیوار (سنگى یا آجری) مى‌زنند و رها مى‌کنند. هرکس بتواند با این طریق و استادى خاص، پول خود را به اندازه ٔ "یک وجب یا چارانگى یا شستى " نزدیک پول دیگران بى‌اندازد، نسبت به اندازه‌ها مقدارى

يکشنبه 23/4/1392 - 15:41
ورزش و تحرک

هپ هپ
اهداف بازی: سرگرمی، نشاط، افزایش دقت، تمرکز و تمرین حفظ مضارب اعداد گوناگون
تعداد بازیکنان: ۳ نفر به بالا
ابزار بازی: به ابزاری نیاز ندارد 
محوطه بازی: فضای بسته
شرح بازی: در این بازی، ابتدا یک نفر از دانش آموزان را که از بقیه بزرگ تر است، به عنوان استاد انتخاب می کنند. استاد یک عدد را انتخاب می کند،                                 به طور مثال عدد ۵ را انتخاب می کند (انتخاب عدد اختیاری است ) بقیه دانش آموزان به شکل دایره وار می نشینند و استاد، یکی از دانش آموزان را                              انتخاب می کند، دانش آموز باید از عدد یک شروع کند، یعنی او باید شماره یک بگوید، بعد به ترتیب، نفر دوم عدد دو، نفر سوم عدد سه و نفر چهارم                                     عدد چهار را باید بگوید. در این جا نفر پنجم باید بسیار حواسش جمع باشد و به جای عدد ۵ کلمه «هپ» را بگوید. چون عدد ۵ را استاد انتخاب کرده بود                                    به همین روش نفرات شش، هفت و ... باید اعداد مربوط به خود را بگویند. وقتی عدد ۱۰ می رسد باز باید کلمه «هپ» گفته شود. به همین ترتیب                                     به جای مضارب عدد ۵ باید کلمه «هپ» را بگویند. این عدد شماری به شکل دوره ای ادامه پیدا می کند.کسانی که به اشتباه به جای کلمه «هپ»                                    عدد بگویند یا کلمه «هپ» را به جای عددی غیر از مضارب ۵ بگویند، می سوزند و از بازی خارج می شوند. بازی تا زمانی ادامه پیدا می کند که تنها                                    یک نفر باقی بماند. آخرین نفر باقی مانده در دایره بازی به عنوان برنده شناخته می شود.

منبع: کتاب «بازی های بومی محلی
نوشته: حکمتی، رحمانی

 

کوشک بازی:

نوعی بازی فیزیکی و پر تحرک که با 3 نفر و بیشتر انجام می شود. به این صورت که یک نفر دستها را روی زانو قرار داده و خم می شود. افراد به نوبت از روی او می پرند. بلند و کوتاهی بازیکنان و مشکلات عبور از آنها، لحظات شاد و مفرح برای بازیکنان فراهم می کند.

 

 

هلنگه بازی:

این بازی گروهی بین نفرات دو گروه تقسیم می شود. گروهی در داخل یک محوطه ی متوسط می ایستد و نفرات بیرون به نوبت بصورت یک لنگه و با پریدن باید بدن افراد تیم حاضر در محوطه را لمس کنند.

 

 

تنور گرمه یا طاق طاق:

در این بازی دو گروهه، یک گروه سرها را به هم نزدیک می کنند و تشکیل یک استوانه می دهند. یک نفر از آنها سر گروه هست و باید مواظب باشد تا نفرات گروه مقابل بدون لمس کردن بدشان توسط او، روی استوانه گروه داخل سوار نشوند و باید قبل از سوار شدن بتواند با چابکی ضربه ای به آنها بزند و او را از دور خارج کند. 

 

 

 

 

معرفی بازی بومی محلی
بازی شهنوک پهنوک
1 - محل بازی: فضای آزاد، روی زمین سفت و صاف و مسطح.
2 - وسیله بازی: قطعه سنگ یا «جیر» مسطح به شعاع دو و ضخامت یک سانتیمتر به نام «سول».
3 - فصل بازی: بهار، تابستان.
4 - زمان بازی: روزها.
5 - تعداد بازیکنان: 2 نفر.
6 - سن بازیکنان: ده سال به بالا.
7 - جنس بازیکنان: دختر.
8 - هدف بازیکنان: تقویت جهش و رشد استخوان های پا و استقامت، دقت و مهارت.
مقدمات بازی: هر دو بازیکن با همکاری یکدیگر و با استفاده از یک قطعه سنگ یا زغال مستطیلی با ابعاد 2*3 روی زمین رسم می کنند، سپس آن را به شش قسمت مساوی تقسیم کرده در ضلع خانه ششم آن یک قوس به شعاع نیم متر بنام دروازه ترسیم می نمایند وبا «تر و خشک» معلوم می گردانند که کدام یک آغازگر بازی خواهند بود. از آن پس بین طرفین قرار دادی لفظی منعقد می گردد تا در طول بازی با یک ضرب یا دوضرب یا سه ضرب سول را از خانه ای به خانه دیگر هدایت کنند. البته در هر شرایط خروج سول از خانه ششم بطرف دروازه و بیرون با یک ضربه پا انجام می شود.
شیوه اجرای بازی: چنانچه هر دو با حرکت یک ضرب به توافق رسیده باشند آغازگر بازی از نقطه شروع با دقت سول را به داخل خانه شماره یک می اندازد و وارد آن می شود و با نوک پایی که روی زمین واقع گردیده ضمن کمی جهش ضربه ای به سول می زند تا آن را به صورت یک ضرب به خانه دو و بعد به خانه سه و به ترتیب از سایر خانه ها بگذراند و نهایتاً از دروازه عبور دهد. گفتنی است که خانه شماره چهار استراحتگاه است و بازیکن می تواند در این خانه از حالت کندو به در آید؛ و دو پا را روی زمین بگذارد و مجدداً با وضعیت کندو به سول ضربه بزند و بازی را ادامه دهد.
به همین طریق متعاقباً در نقطه شروع می ایستد اما این دفعه سول را به خانه دو می اندازد و با کندو از طریق خانه یک خود را به سول می رساند و به روش فوق مسیر خود را می پیماید مسلماً برای خانه های دیگر از همین اصول پیروی می شود تنها حرکت و انداختن سول به خانه شش مستثنا است. برای این کار بازیکن از نقطه شروع با کندو از خانه های یک و دو عبور می کند و پس از ورود به خانه سه با جفت پای باز شده به زوایه بیرونی آن می پرد و می ایستد و با پرش دوم ضمن چرخش در همان نقطه روبروی خانه شش توقف می کند و پس از پرتاب سول به آن خانه با کندو وارد خانه سه و از آن جا با پرش همزمان دو پا را در دو خانه دو و چهار می گذارد و تجدید پرش در حین کندو از خانه پنج به خانه ششم می رود تا یک ضربه سول را از طریق دروازه به بیرون بفرستد. پس از کسب موفقیت در این مرحله، سول را روی دو انگشت به
هم چسپیده اشاره و وسطی که به حالت افقی در جلو قرار گرفته اند، می گذارد و ضمن کندو پشت سر هم از خانه ها عبور می کند. در صورت موفقیت در دفعه بعد سول را روی پشت مچ دست مشت شده قرار می دهد و ضمن حفظ آن با کندو از خانه می گذرد. پیروزی در این مرحله باعث می گردد که او بتواند بدون کندو با چشمان بسته و با بیان کلمه «آ» هنگام ورود به هر خانه، خانه ها را پی در پی طی نماید. منظور از حرف «آ» آن است که آیا من با چشم های بسته در حالت حرکت با پا خطوط را قطع نمی نمایم و عبور من بصورت صحیح تأیید می شود چنانچه خطوط با پا قطع شود همبازی جواب «آ» را با «ما» می دهد، یعنی پا را روی خط گذاشتید و بازی به من تعلق دارد. و اما اگر این مرحله با موفقیت پشت سر گذاشته شود، می بایست بیرون از کادر و پشت خطوط بایستیم و سول واقع روی سر را از پشت به داخل کادر بیاندازیم تا در خانه ای مستقر شود و بدین وسیله آن خانه را با یک علامت ضربدر برای دور بعدی بازی به استراحت خود مبدل سازیم. بدین طریق بازیکنی که هر دور کامل را با موفقیت بگذراند، هر بار می تواند یک خانه را به محل استراحت خویش تبدیل نماید و با تصاحب خانه بیشتر پیروزی نهایی خود را به همبازی اعلام دارد.
خطاها:
1 - در حین بازی به جز استثناعات که تشریع گردیند، می بایست کندو رعایت شود.
2 - هنگام بازی نباید سول یا کف پا روی خطوط واقع گردد.
زمین بازی:

  • نام بازی: الک دولک
  • نام محلی: پیل دسته (چیلمک آغاج)
  • اهداف کلی: دقت نگاه، تمرکز حواس، ایجاد حس تعاون، ورزیدگی اندامها
  • اهداف جزئی: ایجاد هماهنگی بین اعصاب و اعضا بدن و انبساط شش ها
  • تعداد بازیکن: حداکثر 12 نفر
  • سن بازیکنان: 10 سال به بالا
  • ابزار لازم: دو عدد چوب گرد به قطر 3 و طولهای 70 و 15 سانتی متر
  • محوطه بازی: هوای آزاد
  • شرح بازی:

    بازیکنان به دو گروه تقسیم و به قید قرعه، یکی از گروهها، بازی را شروع می کند یعنی: چوب کوچک (پیل) را روی یک چاله ی کوچک یا وسط دو عدد آجر قرار داده و با سر چوب بزرگ (دسته) که در زیر آن قرار داده، با قدرت به طرف نفرات گروه حریف که در محوطه هستند پرتاب می کند. اگر پیل در هوا گرفته شود، پرتاب کننده اخراج می شود، وگرنه بایستی آن را از روی زمین بردارند و به طرف چاله (یا آجرها) بیندازند. و بازیکن دسته به دست، با تمرکز حواس، آن را در دست می گرداند تا پیلی را که به طرف چاله اش می آید با ضربه دورش سازد، اگر نتواند و فاصله ی پیل با چاله کمتر از قد دسته باشد باز سوخته است و اگر توانسته باشد که با ضربه دورش سازد، فاصله را، از چاله با طول دسته می شمارند. یک، دو، سه،...

    دوباره ارسال پیل و دریافت پیل و شمارش فاصله با دسته تا به حدّ نصاب برسند وگرنه، همه آنها این کار را به نوبت انجام می دهند تا برسند، بدیهی است چنانچه اگر نتوانسته باشند، بازی را به گروه حریف واگذار می کنند.

    اگر به حدّ نصاب (مثلاً 50) رسیدند، یکی یکی پیل را با سر دسته به مشابه توپ پینگ پنگ و راکت ضربه های کوچک و یکنواخت (چله) می زنند و می شمارند. بعد هر کدام، به تعداد چله، پیل را با ضربه ی سنگین دسته، به طرف جلو می زند و هر پیلی که در هوا گرفته شود، گیرنده آن را به طرف مبدأ پرتاب می کند، تا اینکه تمامی نفرات گروه دسته به دست به تعداد چله هایش بر پیل نواخته باشند.

    طول مسیر (آخرین محلی که پیل می افتد تا محل چاله)، توسط نفرات گروه حریف یک پس از دیگری، به عنوان جریمه با دویدن طی می شود. به طوری که با عبارت (آنا، داشقا، زنبیل، سونبول، او... ) شروع شده باشد و صدای (او...) به صورت کشیده تا لحظه ی نفس کشیدن ادامه یابد. (یعنی هرکجا صدای بازیکنی قطع شد، یکی از دوستان دنباله ی مسیر را با صدای (او...) می دود اگر در انجام این موارد موفق شدند،در دور بعدی کنترل بازی را در دست می گیرند و با دسته کار می کنند و اگر نتوانند، باز در وسط محوطه بازی کرده، پیل را تعقیب می کنند.

    نکات: این بازی شاید با اندک تفاوتهایی در مناطق و محله های مختلف به اجرا درآید.

    • نتیجه بازی: کودک با انجام این بازی با اکتساب نتایج مثبتی از قبیل آنچه در اهداف آمده است مفاهیم احتیاط، خطر و گریز از آن را بهتر می آموزد و در زندگی به کار می بندد.

     

     

     

    چارتقى( آشتیان)

    بازیکنان به دو گروه پنج نفرى تقسیم مى‌شوند. چهار نفر از بازیکنان یک گروه خم شده و هریک از آنها با دست‌هاى خود کمر دو بازیکن پهلوئى خود را مى‌گیرد. نفر پنجم هم محافظ آنها مى‌شود. افراد گروه دیگر مى‌کوشند که بر پشت آنها سوار شوند ولى محافظ آنها (گروه خم‌شده) سعى مى‌کند با پا آنها را زده و مانع شود و اگر بتواند یکى از افراد گروه مهاجم را با پا بزند، جاى دو گروه عوض مى‌شود. اگر آن پنج نفر بتوانند بدون ضربه خوردن سوار خم‌شدگان بشوند، استاد مراقب است که اگر پاى یکى از آنها به زمین برسد، او را با پا بزند . در چنین صورتى نیز جاى دو گروه عوض مى‌شود .

    خاله رورو( اراک)

    داستان معروف زنى است که باردار است و در مورد دوران باردارى او با خاله که محرم اسرار او است دردل مى‌کند و در این درد‌دل‌ها ماه‌هاى باردارى خود را مى‌شمارد تا زمان وضع حمل مى‌رسد و ماما مى‌آید و بچه را به‌دنیا مى‌آورد. در اغلب روایت‌ها از اینجا به‌بعد شعرها جنبه ٔ سرگرم‌کننده پیدا مى‌کند و نشان مى‌دهد که اصلاً بچه‌اى در کار نبوده است. ولى در روایت اراک بچه قنداق مى‌شود و دور گردانده مى‌شود و از شباهت او به پدر وى سئوال مى‌شود . غضنفر بگونه، برنج دونه دونه، تو بگى به کى مى‌مونه؟ به عمه ٔ کورش مى‌مونه

       گندم گل گندم (اراک)

    بازیگر، نقش کشاورزى را ایفاء مى‌کند که از ابتداى کاشت تا مراحل داشت و برداشت محصول گندم را همراه با شعر، ضرب و رقص مجسم مى‌نماید. سپس گندم‌ها را کیسه کرده، به آسیاب برده و آنها را آراد مى‌کند. جمعیت حاضر در مجلس در مراحل خاصى که بازیگر اصلى همکارى آنها را طلب مى‌کند با او همراهى مى‌کنند به‌خصوص در تکرار بند: گندم گل گندم گل گندم   

    یک گل دو گل
    اهداف بازی: سرگرمی، افزایش هماهنگی عصبی عضلانی، افزایش دقت و تمرکز و چابکی
    تعداد بازیکن: بیشتر از دو نفر (۲ تا ۱۰)

    ابزار بازی: ۵ سنگ گرد که کمی بزرگ تر از فندق باشد
    محوطه بازی: فضای بسته
    شرح بازی: ابتدا با جفت یا تک آمدن، آغاز کننده بازی را مشخص می کنند، به این گونه که یکی از  بازیکنان سنگ ها را در مشت می گیرد   تا دیگری بگوید زوج است یا فرد این بازی چندین مرحله دارد و بازیکن با اجرای موفق هر مرحله، به مرحله دیگر راه می یابد، ولی اگر درهر  مرحله مرتکب اشتباه شود،می بازد و باید بازی را به نفر بعدی واگذار کند.
    مرحله اول (قل اول): پنج سنگ را به گونه ای که جدا از هم باشد روی زمین پخش می کنند، آغاز کننده  بازی یکی از سنگ ها را بر می دارد  و به بالا می اندازد و در فاصله زمانی پایین آمدن سنگ، یکی از سنگ هایروی زمین را بر می دارد و با همان دست، سنگ بالا انداخته را که در  حال سقوط است می گیرد و به همین شیوه همه سنگ ها را بر می دارد.
    مرحله دوم (دو قل): ۵
    سنگ را به گونه ای که دو به دو قرار بگیرد، روی زمین پخش می کند؛ یکی را برمی دارد و به بالا می اندازد و سنگ ها  را دوتایی از روی زمین بر می دارد.
    مرحله سوم(سه قل):مانند مراحل مذکور است؛ با این تفاوت که چهار سنگ روی زمین را باید در دو حرکت یک تایی و سه تایی بردارد.
    مرحله چهارم: یک سنگ را به هوا می اندازد و چهار سنگ را با هم از روی زمین بر می دارد و سنگ معلق در هوا را می گیرد.
    مرحله پنجم (قرتک): یک سنگ را به هوا می اندازد، در حالی که چهار سنگ دیگر در مشت است انگشت سبابه را به زمین می کشد، بعد سنگ را  در هوا می گیرد.
    مرحله ششم: بازیکن سنگ ها را پخش می کند یکی را بر می دارد و بالا می اندازد، در فاصله بازگشت، یکی از سنگ های روی زمین را بر می دارد  و سنگ هوا را می گیرد و با یک پرتاب دیگر، سنگی را که از روی زمین برمی دارد با یکی از سنگ ها عوض می کند و به همین روش، مرحله را با  تعویض تمامی سنگ ها به پایان می رساند.
    مرحله هفتم: در این مرحله، بازیکن بعد از ریختن سنگ ها روی زمین، دست چپ را در یک طرف آن ها به شکل عمودی بر زمین می گذارد و دیواری  درست می کند. با دست راست یکی را بعد از برداشتن به طرف بالا می اندازد و دو بار می گیرد و دراین فاصله باید یکی از سنگ ها را بردارد و آن سوی دیوار بگذارد  و این حرکت را برای تمامی سنگ ها اجرا کند.
    مرحله هشتم: در این مرحله، بازیکن سنگ ها را یک جا به طرف بالا می اندازد و در فاصله بازگشت آن ها، به سرعت دست    ها را به هم می چسباند و   با دو کف دست، سنگ ها را می گیرد. دوباره آن ها را در همان حالت با دو دست به طرف بالا می  اندازد و در این فاصله دست ها را وارونه می کند وازناحیه انگشت سبابه به هم می چسباند وآنها را با پشت دست هایش می گیرد و سپس سنگ ها را به بالا پرتاب می کند و با کف دو دست می گیرد.  افتادن حتی یک سنگ موجب سوختن است و هر کدام از بازیکنان که این مراحل را بدون اشتباه بگذرانند، برنده بازی معرفی می شوند و اگر در هر مرحله بسوزند، باید بازیکن حریف بازی را ادامه بدهد. مرحله آخر: مرحله تنبیه است و دو بازیکن رو به روی هم می نشینند؛ بازنده کف دستش را به زمین می چسباند و نفر برنده سنگ ها را یکی یکی با اسامی تنبیه ها مانند: «نوازش و برداشتن عسل از کندو» پشت دست او می چسباند، سپس باید با یک حرکت همه سنگ ها را به سوی بالا بیندازد   و با کف دست بگیرد، اگر توانست همه را بگیرد تنبیهی متوجه او نیست اما اگر سنگی روی زمین بیفتد به تعداد سنگ های افتاده برای او جریمه تعیین می کنند.

     

     

     

     

     

    اتک متک  یا چوگور بازی  (گرو خشو):

    چند نفربا هم که به صورت دو گروه می شوند.یک گروه پشت خط  بازی و با چوب و گر به دست  و گروهی  در میدان برای گرفتن گر در هوا  آماده می شوند,  اگر گروه که در میدان است  گر را در هوا بگیرد  نوبت بازی عوض می شود.

    اَهُم اَبر(نوعی دیگر از کرو خشو)

    توپ دِو :(بیس بال)  :

    این بازی توسط دو گروه 4 یا 5 نفری اجرا می شود.دایره ای به قطر 2 متر  کشیده می شد.گروهی در داخل آن ایستاده  و گروهی بیرون از دایره, پخش می شدند.گروه داخل دایره چوب دستی را به دست می گیرند ویک نفر از گروه بیرون دایره توپی را به سمن نفری که داخل دایره است پرتاپ می کنند

    خّرّ سِوز :

      در دو نوع سرپا یا خوابیده – در خرسوز سرپا افراد بازی دو گروه می شوند وبا انداختن سنگ که یک روی آن تر شده است تر یا خشک انجام میدهند تا آغازگر بازی مشخص شود .سپس با کشیدن دایره ای میدانی درست می کنند .گروهی در داخل میدان قرار می دهند . گروهی در داخل میدان قرار میگیرند, گروه داخل میدان باید دستهایشان را به گردن یکدسگر انداخته   حلقه ای  را درست کنند , گروه بیرون  از عقب دور خیز کرده به پشت نفرات ایستاده داخل حلقه  پریده و سوار می شوند و یک نفر از افراد داخل خود را به عنوان نگهبان انتخاب می کنند تا زمانی که هرکسی که خسته شده و پایین آمد با پا داخل حلقه  به اومی زند  و نوبت عوض می شود.

    در خرسوز خوابیده –بک نفر کنار دیوار ابستاده و دستهابش را به هم چفت می کند یک نفر پیشانبیش را دولا شده بر روی دستهای آن فرد قرار می دهد , نفر بعد  پشت سر نفر اول  روی باسن او خم می شود تا مثل زنجیره نفرات تکیمل شود ,تا زمانی که نفر اول خسته شود و فرار کند و در موقع فرار اگر نگهبان پابش را به او بزند آن فرد سوحته و از بازی خذف میشود و اصطلاح خر خفتیده را به کار می برند.

    کمربند بازی :

    در این بازی افراد دو گروه می شوند  و گرئهی در داخل یک دایره هر کدام خافظ یک کمربند و باز شده در روی زمین  هستند که بصورت ابسناده بالای هر کمربند یک نفر  قرار می گیرد. گروه بیرون ازدایره حمله می کنندکه کمربندی را بدزدتد , لا دزدیدن بک کمربند با آن به افراد داخل دایره حمله کرده  تا دیگر کمرینده ها را بدزدند .اگر در طول این بازی کسی از داخل با پا به افراد بیرون بزند بازی از نو آغاز میشود  وجاها عوض می گردد. و اگر نزند با کتک همه کمربندها را پس می گیرند.  

     

    کلاه پرک:

    این بازی شبیه بازی کمربند بازی است فقط به جای حفاظت از کمربند ,شال یا کلاهی برسر میگذاشتند و از آن حفاظت می کردند.

     

    لِپَر بازی :

    چند نفر (در حدود 5 نفر) هر کدام کف کفشی  یا کف گیوه ای را در دست می گیرند,و درجایی که ابتدای بازی است  و با خطی مشخص شده است  می ایستند.چند عدد باطری یا چیزی که گرد باشد را روی خط قرار میدهند و با کف کفش به آن می زنند هرچند متر که باطری حرکت می کرد  از نقطه شروع با پا به صورت گام به گام می شمرند, هرکس که بیشتر قوه را حرکت داده  بود برنده میشد و هرکس که کمتر قوه را حرکت داده بود میبایست نفر برتر را از آخر  نقطه بازی کول کرده تا نقطه شروع بازی بیاورد و دوباره بازی از نو شروع میشد.

    بالا بلندی :

    در این بازی که شبیه بازی گرگم به هواست کودکان با دویدن به دنبال یکدیگر سعی میکردند یکدیگر را گرفته و بازی را ببرند اگر فردی که به دنبالش می دویدند سریع بر روی بک بلندی خودش را می رساند به او کاری نداشتند  و دنبال نفر بعدی گروه می کردند.

     

    هفت سنگ بازی :

    اهداف کلی: ایجاد روحیه همکاری، تقویت و مهارت در نشانه گیری و بهبود سرعت

    اهداف جزیی: پرورش روحیه ایثار، ایجاد رقابت سالم و تمرکز حواس

    تعداد بازیکن: 4 الی 16 نفر

    سن بازیکنان: 6 الی 15 ساله

    ابزار لازم: یک عدد توپ تنیس

    محوطه بازی: جایی مانند حیاط مدرسه

    شرح بازی: افراد به دو گروه مساوی تقسیم شده و هر کدام یکی از بازیکنان خود را به عنوان سردسته و رهبر برمی گزینند. یک گروه در فاصله ی معینی از محل هفت سنگ، که روی هم چیده شده اند قرار می گیرند تا به نوبت با توپ تنیس سنگها را مورد هدف قرار داده و بزنند.

    گروه دوم نیز در پشت هفت سنگ، منتظر نتیجه اند تا هرگاه توپ پرتاب شده توسط گروه اول به هفت سنگ برخورد نکرد، فوراً جایشان را با آن گروه عوض کنند. ولی اگر برخورد کرد و آرایش آنها را برهم زد، توپ را بردارند و با پاسکاری و هدف گیری سعی کنند نفرات گروه اول را با توپ بزنند که اگر اصابت کند، از دور بازی اخراج می شود.

    و همچنین نفرات گروه اول در هر فرصتی که به دست آورند به سراغ سنگها می روند تا انها را روی هم بچینند و یک امتیاز بگیرند و مشخص است که برای انجام چنین کاری، یکی از دوستان بایستی خود را به خطر انداخته و یارش را در مقابل ضربات توپ پوشش دهد و چنانچه اگر باز هم مورد ضرب توپ قرار گرفت و از بازی اخراج شد، دیگری کار را به اتمام می رساند ولی اگر دیگر بازیکنی نمانده باشد، بازی تمام و در دور بعدی جای و نقش گروه ها عوض می شود.

    در پایان، گروهی که زودتر 7 امتیز را کسب نماید برنده است.

    نکات : این بازی در شکل دیگری با شرایط فوق درون یک دایره ی بزرگ اجرا می شود در مرکز همین دایره دایره ایی کوچیکتر که محل چیدن هفت سنگ است رسم شده است همه بازیکنان در خارج از دوایر هستند بعد از برخورد توپ گروه اول و ریختن آنها یکی از افراد گروه دوم تمام اعضای گروه اول را در داخل دایره تعقیب میکند تا آنها را با دست بزند و مانع از چیدن سنگ ها روی هم شود و هر گاه خسته شد نفر بعدی مسئولیت تعقیب را به عهده می گیرد...

    نتیجه بازی : این بازی دسته جمعی است پس رشد اجتماعی و طبیعی کودک را فراهم و سرعت انجام و عکس العمل هایش را بالا می برد.ضمنا با مفاهیمی نظیر رهبری - همکاری - شکست - پیروزی آشنا می شود.

    وسطی : (وسط بازی)

     

    اهداف کلی: ایثار و از خود گذشتگی، دقت در سرعت عمل، هوشیاری و همیاری، تقویت روحیه تعاون

    اهداف جزیی: انعطاف پذیری بدن، ایجاد هماهنگی بین اعضا و اعصاب و دقت در نشانه گیری

    تعداد بازیکن: 8 الی 40 نفر

    سن بازیکنان: 9 الی 15 ساله

    ابزار لازم: یک توپ

    محوطه بازی: 15 × 10 متر

    شرح بازی: بازیکنان یا دانش آموزان به دو گروه مساوی تقسیم می شوند و به قید قرعه یا شیر و خط یکی از گروه ها در وسط محوطه بازی می ماند و گروه دیگر، در دو قسمت، به طرفین عرضی محوطه ی بازی روانه می شوند.

    شروع بازی با پرتاب توپ به وسیله یکی از بازیکنان گروه کناری آغاز می شود. گروه کناری سعی بر این دادر که با نشانه رفتن و زدن افراد گروه وسطی باعث سوختن و اخراج آنها بشوند.

    و تلاش گروه داخلی هم بر این است که با حرکات سریع از اصابت توپ در امان بمانند و چنانچه اگر یار سوخته داشته باشند با ایثار و گرفتن توپ در فضا، که یک امتیاز محسوب می شود، او را به بازی برگردانند.

    حال، شاید به این مرحله از بازی رسیده باشیم که تنها یک نفر از گروه وسطی، در داخل میدان بازی باشد که اگر تا 10 شماره پرتاب نتوانند او را هدف گیری بکنند و بزنند، تمامی یاران سوخته ی گروهش را احیا کرده، و همگی در وسط میدان باقی مانده و بازی را ادامه خواهند داد.

    گاهاً با در نظر گرفتن موقعیت وسطی ها، به جای نشانه گیری و زدن حریف وسطی، توپ را برای فریب و شیرینکاری هم که شده به دوستان مقابل پاسکاری می کنند تا آنها حسابشان را برسند.

    اما مقررات بازی:

     

    - اگر تمامی بازیکنان وسطی در محدوده ی میدان باشند، هر توپ گرفته شده به عنوان یک امتیاز ذخیره ی ضد اخراجی محسوب می شود و اخراجی و اخراج ها را به تأخیر می اندازد.

    2- گرفتن توپ پس از برخورد با زمین موجب سوختن بازیکن است.

    نکات: 1- گونه دیگری از این بازی به وسطی دایره ای موسوم است با این تفاوت که زمین بازی به شکل دایره است که بازیکنان وسطی در داخل آن و گروه کناری در روی محیط آن با فاصله های مساوی قرار می گیرند.

    با شروع بازی مربی یا معلم ورزش با ساعت وقت گرفته و بازیکنان کناره نفرات گروه وسطی را نشانه می گیرند تا اینکه همه از زمین بازی اخراج شوند.

    در دور بعدی جای دو گروه عوض می شود و باز با شروع بازی مربی یا معلم ورزش با ساعت وقت می گیرد.

    برنده گروهی است که در مدت زمان کوتاهی، بازیکنان گروه وسطی را زده و بازی را زودتر تمام کرده باشند.

    2- بهتر است ابعاد زمین بازی با سن و سال بازیکنان مناسب داشته باشد (طوری نباشد که توپ پرتاب شده به سوی میدان نرسد و بالعکس)

    نتیجه بازی: در این بازی بازیکن با گرفتن توپ در هوا و احیای یار سوخته روحیه ایثار خود را، و با نشانه گرفتن و پرتاب توپ به سوی حریف وسطی و فرار از مقابل توپ ها، دقت و سرعت انجام عمل ها و عکس العمل ها را تقویت کرده و با پاسکاری است که کودک برای همکاری های زندگی فردا آماده می شود.

    طناب کشی : 

     

    کلاغ پر :یك نفر به انتخاب دیگران اوستا (یا اوسا) می شود و همه به شكل دایره در كنار هم می نشینند و انگشتهای اشاره خود را روی نقطه ای در كنار هم قرار می دهند. وقتی اوستا می گوید: «اوستابدوش» انگشت خود را به شكل مستقیم عقب می كشد و بقیه هم این كار را انجام میدهند. اگر اوستا از روی عمد بگوید: «زن اوستاندوش» و كسی انگشت خود را عقب بكشدبازنده حساب می شود و طبق قرار بازیكنان تنبیه می شود. این بازی دقت و سرعت عمل رادر بچه ها بالا می برد . 

     

     

     

     

    تاریخچه كشتی
    كشتی یكی از با سابقه‌ترین رشته‌های ورزشی است. كشتی گرفتن از دوران ظهور انسان‌های اولیه انجام گرفت. انسان‌های اولیه كه فاقد هرگونه اسلحه بودند برای دفاع از خود با حیوانات یا انسان‌های دیگر گلاویز می‌شدند. به تدریج آنها پی بردند كه برای نیرومند ساختن خود باید با افراد دیگر زورآزمایی كنند. بنابراین بخشی از اوقات فراغت آنها با كشتی گرفتن سپری می‌شد. با پدید آمدن تمدن بشری در بین‌النهرین، مصر، چین و هند، كشتی گرفتن، مقررات تازه‌ای یافت. كتیبه‌ها و آثاری كه از دوران باستان كشف شده نشان می‌دهد كه كشتی در میان مصری‌ها و آشوری‌ها رواج داشته است. در كتیبه‌هایی كه از دهكده‌ای به نام «بنی حسن» در مصر به دست آمده است، نقاشی‌هایی وجود دارد كه حالات مختلف كشتی گرفتن را نشان می‌دهد. ورزش كشتی میان یونانیان كه به نیرومند شدن جوانان خود توجه خاصی داشتند بیشتر رواج پیدا كرد. مشهورترین قهرمان كشتی یونان باستان پهلوانی به نام «میلو» بود. مردم یونان هنوز به او افتخار می‌كنند. كشتی مبارزه ورزشكارانه‌ای است كه در آن كشتی‌گیر ضمن زورآزمایی با حریف می‌كوشد هر دو شانه او را به مدت یك ثانیه روی تشك میخكوب كند. امروزه در مسابقات بین‌المللی، هر كشتی در 2 دور سه دقیقه‌ای انجام می‌شود. افتخارات كشتی ایران در سطح جهان نشان از توجه به امر پهلوانی و داشتن خصائل پهلوانی دارد. تاریخ ورزش ایران از جوانمردی كشتی‌گیران و قهرمانان سخن می‌گوید كه مشهورترین پهلوانان تاریخ ایران پهلوان «محمود خواررامی» است كه به او پوریای ولی نیز می‌گفتند. البته نام زنده‌یاد جهان پهلوان «تختی» درخشش خاصی به كشتی كشورمان در سطج جهان داده است.

    ** منش پهلوانی نقطه عطف كشتی باچوخه  

    در این رقابت پهلوانان قبل از ورود به میدان مبارزه وضو می‌گیرند و با حالت معنوی وارد میدان شده و پس از روبوسی با حریف با دستور داور كه معمولا از پیشكسوتان كشتی باچوخه است، مبارزه را آغاز می‌كنند و در پایان نیز برنده و بازنده همدیگر را در آغوش می‌گیرند تا منش پهلوانی آنها به تماشاگران نیز ثابت شود. 
    نخستین دوره رقابتهای كشتی باچوخه قهرمانی كشور  ۱۴فروردین با دعوت از كشتی گیران  ۳۰استان كشور در اسفراین برگزار می‌شود. در سال گذشته حدود  ۷۰هزار تماشاگر از استان خراسان شمالی برای تماشای این رقابت به اسفراین رفتند.

    طناب زنی:

    1- مسابقه استقامت:

    افراد تیم در زمین به ابعاد 20 × 20 در حین طناب زدن می دوند.زمان مسابقه 4 تا 6 دقیقه می باشد.مسافت طی شده رکورد فرد محسوب می شود.

    تبصره: اگر در حین مسابقه طناب به پای فرد گیر کند، ابتدا باید یک طناب جفت زده و سپس به کارش ادامه دهد.

    حداکثر امتیاز مسابقه 100 می باشد.

    خطا:

    اگر فرد در حین مسابقه هنگامی که طناب به پایش گیر کند ، طناب جفت نزده و به کارش ادامه دهد به ازای هر بار یک خطا ثبت شده و به ازای هر خطا 5 متر از مسافت طی شده فرد کم می شود.

    2- مسابقه حرکات زمینی:

    بازیکنان با برنامه ریزی و. استفاده از حرکات D  ، C، B ، A در ابعااد زمینی 20 × 20 و 25 × 25 و موزیک در مسیر حرکت مشخص شده زیر برنامه ی خود را اجرا می کنند:

                          ب               د                الف             ج                ب                 الف

                                                                        د                                            الف

     

     

                                                               ج                                          ب

     

    شرایط فنی مسابقات حرکات زمینی:

    1- مدت زمان اجرای حرکات زمینی حداقل 2 دقیقه و حد اکثر 5 دقیقه می باشد.

    2- بازیکن در برنامه ریزی حرکات زمینی حرکت زمینی از گروه A و 2 حرکت از گروه B و 1 حرکت از گروه C و 1 حرکت از گروه D تنظیم می کنند که در مدت مشخص شده اجرا می کنند.

    3- حرکت انتخابی از هر گروه A  تا C نباید تکراری باشد.

    4- تعداد اجرای هر حرکت در برنامه حداقل 1 بار و حد اکثر 3 بار قابل اجرا می باشد.

    حداکثر امتیاز حرکات زمینی 100 می باشدو

    7- اجرای هر حرکت 10 امتیاز دارد که در مجموع 100 امتیاز می شود.

    خطاها:

    1-   اگر زمان اجرای حرکت از وقت مجاز تجاوز کند یا کمتر شود به ازای هر ثانیه 1 امتیاز از فرد کسر می شود.

    2-   اگر حرکات کمتر از 4 تکرار اجرا شود 1 خطا محسوب می شود و به ازای هر خطا 1 امتیاز از بازیکن کسر می شود.

    3-   اگر در زمان اجرای برنامه زمینی طناب در زیر پای ورزشکار گیر کند یک خطا محسوب می شود و به ازای هر خطا یک امتیاز از فرد کسر می شود.

    4-   اگر بازیکن مسیر حرکت را اشتباه کند به ازای هر مسیر اشتباه 1 خطا ثبت و به ازای هر خطا 5 امتیاز از فرد کسر می شود.

     

     

     

     تقسیم بندی حرکات طناب زنی:

    گروه A:

    الف: هر حرکت طناب زدن که فرد جفت پریده و جفت فرود آید و مسیر طناب زدن با مسیر حرکت فرد یکی باشد.

    ب) هر حرکت طناب زدن که فرد جفت پریده و تک پا فرود آید و مسیر طناب زدن با حرکت فرد یکی باشد.

    ج) هر حرکت طناب زدن که فرد تک پا پریده و روی همان پا به صورت تک پا فرود آید و مسیر طناب زدن و حرکت یکی باشد.

    گروهB:

    کلیه حرکات گروه A با این تفاوت که جهت طناب زدن با مسیر حرکت فرد یکی نباشد.

    گروه C:

    هر حرکت طناب زنی که در حین اجرای آن طناب 2 بار از زیر پای فرد عبور کند.

    گروه D:

    الف: حرکاتی که فرد ابداع می کند.

    ب: حرکاتی که در گروه C و B و A قرار نداشته باشد.

     بازی هارو:

    این بازی یکی از بازی های قدیمی شهرستان دامغان است که در طی سال ها طرفداران زیادی جمع کرده است.

    شرح بازی: این بازی دو نفره این گونه است که فردی چشم هایش را بسته و دیگری روی زمین خاک برداشته و به صورت تپه های کوچک 2.5 تا 4 سانتی متر می سازد و این کار ادامه می یابد و در مکان های مختلف حدود چند صد تپه ساخته می شود و کار به پایان می رسد و فرد با ساخت هر تپه می گوید ((هارو)) حال فردی که چشم هایش را بسته بود ، چشم هایش را باز می کند و به دنبال هارو ها       ((تپه ها)) می گردد و بعد از پیدا کردن باید ، آنها را از بین ببرد ، پس از پایان بازی دو فرد به دنبال هاروهایی که از بین نرفت می گردند و آنها را می شمارند و بعد باز این کار تکرار می شود ، با این تفاوت جای افراد عوض می شود.

    تبصره: برنده کسی است تعداد بیشتری هارو را پیدا کرده باشد.

    یک قول دو قول

    وسایل مورد نیاز:پنج سنگ گرد و دو تا یا تعداد بیشتری آدم.

    توضیحات: پنج سنگ گرد را انتخاب می کنیم.

    مرحله 1: یک سنگ را به عنوان دست کُل انتخاب کرده و به بالا می اندازیم و باید همزمان یک سنگ را از پایین بگیریم و آن سنگی که از بالا آمد را نیز باید گرفت اگر سنگی را که به بالا انداختیم نگیریم می سوزیم.

    مرحله 2 : اگر مرحله اول را به درستی تمام کردیم وارد مرحله دوم می شویم. در این مرحله سنگ را به بالا می اندازیم و باید دو تا از سنگ ها را بگیریم.

    مرحله 3 : مرحله سه این است که اول سه تا سنگ و بعد یک سنگ باقی مانده را می گیریم.

    مرحله 4: در این مرحله باید چهار تا از سنگ ها را یک جا بگیریم اگر گرفتیم به مرحله ی بعدی که از این مراحل جدا است می رویم.

    مرحله 5 : مرحله عروس و گلزنی: در این مرحله باید دست را به صورت زیر گذاشت : شصت و ثبابه و انگشت وسط را پایین می گذاریم و یک سنگ را بلا می اندازیم  در همین حال باید سنگ ها را دانه دانه به داخل آن انگشتان بینندازیم و گل بزنیم بعد از تمام شدن این مرحله بازی تمام می شود.

    ملا بازی

    شرح بازی:

    اول از همه یک نفر از بازیکنان دست های خود را به صورت قلّاب در می آورد.بعد همه باید دست خود را به داخل قلّاب بزنند.اگر آن نفر که دست خود را به شکل قلاب در آورده بود دست کسی را گرفت آن نفر گرگ است. آن نفر که گرگ شده چشم هایش را می بندد و تا 10 می شمارد و همه باید مخفی شوند.

    شمارش که تمام شد آن نفر گرگ باید به دنبال دیدن کسی باشد.اگر کسی را دید باید سریعاً به آنجایی که قبلاً بود برود و نام آن فردی که دیده شد را بگوید و بعد نفر دیده شده گرگ شده و این کار ادامه می یابد زمانی خاص برای این بازی در نظر گرفته نشده است.

    تبصره : اگر فرد دیده شده زودتر از به جایگاه برود ، دوباره آن فرد گرگ ، گرگ می شود.

    چنچر بازی

    این بازی محلی از سالیان دور در این منطقه رایج می باشد و یک بازی گروهی است که توسط هر فرد به صورت انفرادی صورت می گیرد . وسایل مورد نیاز این بازی شامل دو عدد چوب می باشد.که یک عدد آن بدست فرد گرفته می شود و حدود نیم متر طول دارد و چوب دوم که دو طرف آن تیز شده می باشد حدود 15 سانتی متر می باشد.

    روش بازی:

    هدف در این بازی انتقال چوب توسط چوب بزرگ بدون استفاده از دست می باشد. هر کسی بتواند این چوب را مسافت بیشتری منتقل کند ، برنده مسابقه می باشد.انتخاب اولین نفری که باید بازی را شروع کند با قرعه کشی می باشد. بازی از نقطه شروع آغاز می گردد . ضربات با چوب بزرگ ابتدا باید به یکی از لبه های تیز چوب کوچک زده شود و زمانی که چوب کوچک مختصری به هوا پرت شد با چوب بزرگ ضربه محکمی به وسط چوب کوچک زده می شود و چوب کوچک به مسافت دور پرتاب می گردد و این بازی به همین شکل ادامه می یابد . حال اگر بعد از ضربه به لبه چوب کوچک ، این چوب به هوا پرتاب نشود و شخص با چوب بزرگ نتواند به چوب کوچک ضربه بزند و در صورتی که این حرکت 3 بار تکرار شود ، آن فرد بازنده شده و فرد بعدی باید بازی را شروع کند.

     کشک و سنگ یا رزین کا:

    کشک وسنگ ، وسیله ای چوبی به شکل Y   است که تکه نواری پلاستیکی به دو سرو انتهای چوب بسته می شود .بازیکنان، اشیایی مانند شیشه ، برای هدف قرار دادن روی زمین می گذارند و چند متر قبل از هدف خطی افقی به منظور جایگاه می کشند .بازیکنان به نوبت یا با هم ، پشت خط ایستاده و با گذاشتن سنگ لای لاستیک و کشیدن آن به طرف عقب ، سنگ را پرتاب می کنند .افرادی که شیشه ها را شکستند به دور بعد راه پیدا می کنند و افرادی که نتوانستند، حذف می شوند و این روال تا زمانی ادامه دارد که یک نفر از بازیکنان باقی بماند.

    سنگ چله پا

    یک بازی قدیمی که در شهرهای قدیمی رواج داشته است.

    شرح بازی: تعدادی مثل صف کنار هم می ایستند و همه پشتشان به استاد می باشد. استاد سنگی را در دست دارد و استاد سنگ را در دست یکی از افرادی که پشتش به اوست قرار می دهد و آن فرد که سنگ در دستش قرار گرفت باید فرار کند و بقیه که پشتشان به استاد است باید با لنگه کفش و دمپایی او را بزنند و هرکس بتواند او را بزند استاد می شود و اگر طرفی که سنگ را دارد به خط پایان برسد استاد می شود و بازی به همین روند ادامه می یابد.

     بازی ارهنگ ارهنگ اسب چه رنگ؟

    نوعی بازی محلی بوده که از قدیم در بین نوجوانان رواج داشته بازیکنان شامل دو گروه 5 نفره بوده و یکی از افراد گروه نقش اُستا را اجرا می کند .
    گروه اول می گوید ارهنگ ارهنگ . گروه دوم می گوید اسب چه رنگ ؟ گروه اول اسبی را با مشخصات خاص نام می برد . گروه دوم در پاسخ می گوید بزن و برو چکار داری از اینجا بازی شروع می شود . دو اُستا با هم در یکجا ایستاده و  به نظاره دو گروه می نشینند گروه اول که پاسخ درست داده با شلاق گروه دوم را تعقیب می کند . بازی تا زمانی ادامه می یابد که دو استا با هم اعلام کنند سیه جو با این عم کاربر عکس می شود و گروه دوم به تعقیب گروه دوم می پردازد . این تعقیب و گریز تا زمانی دامه می یابد که فردی دستگیر شود در این هنگام دستگیر شده را به محل دو استا برده و آن فرد بازنده اعلام می شود و از دوربازی اخراج می شود .

    تسمه کشی ور چه کسی؟ 

    افراد شرکت مننده دایره وار بدور استا قرار گرفته و استا تسمهای در دست به همراه داوطلبی دیگرکه سر تسمه را دارد حرکت نموده استاد مشخصات را اعلام کرده فرد همراه با استا باید آنقدر بپرسد تا تشخیص دهد . به محض پاسخ درست تسمه را از استا گرفته به  تعقیب افراد اطراف می پردازد. آنها باید فرار کنند به هر فردی که زد امتیاز می گیرد این تعقیب و گریز آنقدر ادامه می یابد که استا بگوید سیه جو و کار متوقف می شود.

     قطار بازی  

    با زغال بر روی زمین تعداد سه مربع داخل هم کشیده و قسمتهای میانی هر دسته را با خطی قطع نموده،یک بازیکن تعداد 9 ریگ ریز و دیگری 9 هسته خرما را به ترتیب روی زوایای مربع و نقاط تقاطع مربع ها گذاشته و با به حرکت در آوردن ریگها و هسته های خرما بازی ادامه پیدا می کند. چنانچه سه تا از یک نوع در یک راستا قرار گرفت قطار ایجاد شده و فرد برنده می تواند یکی از مهره های رقیب را خارج کند و این ادامه می یابد تا یکی شکست بخورد.

     

     

    کوسه ناقالی

    در روستاهای استان مرکزی پس از رفتن چهل روز از زمستان چوپانان جشن ناقالی را برگزار میکردند بدین شکل که در روز دهم بهمن ماه گروهی از افراد که  چوپان  جقله و گی رو وتعدادی دیگرآن را تشکیل میدادند به عنوانهای (کوسه) (عروس)  و( تگه) بودند.

    در این شب خود را به انواع  زنگوله های گوسفندان که نوعی از آن را کرکری هم میگویند و لباسهای جورواجور و سر و صورت خود را    می پوشاندند و هرکدام با یک چوب دستی در دست از خانه چوپان راه میافتند و با سر وصدای خود به مردم مژده میدادند که سختی زمستان رو به پایان است و به خانه های اربابان یا همان صاحبان گوسفندان گله سرک میکشیدند و با خواندن این بیت جشن و پایکوبی میکردند:

    آی ناقالی گنده گنده                 چهل رفته پنجاه مانده

    پایه و اساس این مراسم مربوط است به حضرت موسی(ع) در دورانی که چوپانی میکرد پنجاه روز مانده به نوروزبه گوسفندان خود سرزد و متوجه شد که همگی دو قلو زائیده اند و با شادی به خانه برگشت و این موضوع را مژده داد.

    افراد ناقالی به هر خانه ای که میرسیدند بدون اجازه گرفتن وارد می شدند  و با به صدا درآورن زنگوله ها به محل گوسفندان میرفتند و با چوبدستی آرام به گوسفندان میزند و میخواندند:

    زنتون بچه بزا > میشتون بره بزا > بزتون بزغاله زا > گربتون هم توله زا

    مردم هم معتقد بودند ین کار موجب خیر و برکت است و شگون دارد و گوسفندان و احشام  بارور میشوند  و با در اختیار دان مقداری خوراکی و پول از آنها پذیرائی میکردند.

    فردی که به عنوان عروس کوسه بود در هر خانه ای میخواند :

    آی بختم بختم بختم                         سوزن بزن به رختم

    از صاحب خانه طلب سوزن میکند و درقبال آن یک سوزن با نخ همراه با مقداری چیزهای دیگر از صاحب خانه دریافت میکرد .

     

    بر گرفته از: پژوهشهای آقای محمود پیرهادی تواندشتی

    نوشته : هادی عاشورخانی

    يکشنبه 23/4/1392 - 15:36
    ورزش و تحرک
      همشهری آنلاین:
    بازی‌های بومی و محلی در هر جغرافیا و اقلیمی برگرفته از فرهنگ و آداب و رسوم آن منطقه است. این بازی‌ها متناسب با ویژگی‌های فرهنگی حاکم بر هر منطقه شکل می‌گیرند.

    بسیاری از ورزش‌های بومی و محلی در روستاها و حتی شهرهای استان مازندران در حال فراموشی است، اما اخیرا تلاش‌هایی صورت گرفته تا بازی‌های بومی و محلی مناطق مختلف این استان با برگزاری مسابقات احیا شود.

    یکی از بازی‌های معروف (سپک تاکرا) که‌ کشورهای آسیای شرقی مدعی هستند زادگاه این ورزش آنجاست، در سال‌های قبل از انقلاب در روستاهای مازندران به عنوان پاپلیس بازی رواج داشته است.

    بازی‌ها و سرگرمی‌های محلی استان مازندران که برخی از آنها در مناسبت‌های خاص برگزار می‌شوند؛ عبارتند از:

    • آل چمیلیک، آیترک، گونترک (ماه میخوام - آفتاب میخوام)، اته بزهکا، ادنگ قلوک، ارکون ورکون، ارنگ و مرنگ، استا میخوام بیایم از باغت گل بچینم، اغوزچالی، السلام‌علیک خال خالکه، اودنگه‌تیر، بلنیکا، بورد- بورد (رفت، رفت)، پاچوبازی ، پکپکی، پلنگ پرشی، پنجه، پیشه‌کا، تب وچه له، تبکا (توپبازی)، ترنابازی، توپا قاچ، تلاجنگی، جوزکا، جهنم‌کا، چرخک‌کا، چش بهچش، چک بهچک، چلیک‌کا ، چلى مالکا، چوخر سواری، چهارراه ، خرجین هاله، خرسواری ، دچرخه‌کا، دسه بزهکا، دغلبازی، دنقول‌کا ، دیواری ، ذکر خنجر ، رسنکا، رسنکیوک، زوزو، سر بپرىکا، سرسنگ بهسنگ، سنگچران، سنگ کشتی، سیتکا، شاهوزیرکا، شیر و پلنگ، شیطان‌بازی، علیخان جرجور، قابکا، کشتى باشال، کشتى کمری، کلاحسابه، کلک‌تراش، کمربندبازی، کیوبه، گیروش (ترکمنی)، گزکا، گودلهزنی، لاپهکا، لیسبرلیس، مردخدا ، مرغنه جنگی ، نعش، وجهکا، هفت سنگ، یک چک دو چک ، یک دبه - دو دبه و... .

    در ادامه برخی از این‌گونه بازی‌ها و سرگرمی‌ها معرفی شده است:

    آغوزکا یا گردو بازی:

    بازیکنان گردو ها را دو به دو روی یکدیگر چیده و هر یک به نوبت با گردویی به نام کل یا تیره ( گردوی بزرگ تر ) به گردوها می زنند.
    اگر نفر اول به گردو ها زد و آنها را انداخت فعلا" برنده محسوب می شود و بقیه بازیکنان باید به تیره او بزنند هر کسی موفق شد صاحب همه گردوها می شود در غیر این صورت نفر اول همه گردوها را جمع می کند.

    چلیک مارکا:

    بازیکنان به دو گروه تقسیم می شوند. برای بازی دو تکه چوب یا چلیک و و چوب بزرگ یا مارکا نیاز دارند.

    ابتدا گروه اول، چوب کوچک را روی گودالی قرار می دهند سپس با چوب بزرگ به زیر چوب کوچک کی زنند و آن را به طرف بالا پرت می‌کنند.

    چوب هر یک از بازیکنان که مسافت بیشتری را طی کند، آن گروه برنده می شود افراد بازنده باید به برندگان سواری بدهند.

    رزین کا:

    رزین وسیله چوبی به شکل Y است که تکه نوار لاستیکی به دو سر انتهای چوب بسته می شود.

    بازیکن با گذاشتن سنگ لای لاستیک و کشیدن آن به طرف عقب سنگ را پرتاب می کند و گنجشک شکار می کند.

    ریسمان بازی:

    از بازی های نمایشی سنتی مازندران به ویژه در غرب استان، ریسمان بازی است. این بازی غالبا در مراسم عروسی برگزار می شد.

    ریسمان بازان دو نفر هستند یک نفر به عنوان بند باز بالای طناب راه می رود و دیگری به نام شیطانک در پایین می‌ایستد.

    بند باز بالای طناب با گذاشتن مجمع روی سر یا سوار شدن روی دوچرخه روی طناب راه می‌رود و شیطانک نیز در پایین با درآوردن شکلک و حرکات خنده آور تماشاچیان را سرگرم می کند بعد از پایان نمایش شیطانک در بین تماشاچیان می‌چرخد و پول و شیرینی جمع می کند از صاحب خانه نیز پول و شیرینی می‌گیرند.

    کشتی لوچو:

    کشتی لوچو از کشتی های محلی استان مازندران است و در گذشته در مراسم عروسی اجرا می شد.

    اما امروزه در بعضی از نقاط استان این کشتی همه ساله در تابستان بعد از وجین شالی، هنگام فراغت کار روستاییان ، انجام می شود.

    در ایام دیگر مانند اعیاد مذهبی و ملی نیز کشتی لوچو برگزار می شود و جایزه برنده یک راس گاو است که توسط اهالی خریداری می شود.

    کشتی لوچو

    برای مسابقه دو نفر از کشتی گیران با تجربه به عنوان داور انتخاب می شوند در این کشتی هر گونه ضربه زدن به بدن یا سر حریف، گرفتن انگشت دست، سرچنگک و ضربه زدن به کتف و گرفتن گوش، خطا محسوب می شود.

    کشتی‌گیری که در این دو هفته تمامس حریفان را شکست دهد، برنده مسابقه است. در طول برگزاری مسابقه ساز و دهل نیز نواخته می شود تا شور و هیجان بیشتری به مسابقه بدهد.

    گاوجنگی:

    از دیگر سرگرمی‌های دیرپا، مراسم گاو جنگی در روستای شیر کلا شهرستان نور است که به زبان محلی تشک جنگی نامیده می شود.

    این مسابقه هر سال و یک هفته بعد از اتمام کشتی لوچو در اوایل مرداد ماه به مدت 10 روز برگزار می شود.

    قبل از انجام مسابقه از اهالی محل مبلغی پول بابت هزینه های ضروری جمع آوری می شود. چند روز پیش از مسابقه از طریق نامه تاریخ برگزاری مسابقه به اطلاع اهالی روستاها وشهرها و حتی استان های همجوار رسانده می شود.

    هزینه نگه داری مهمانان در روستا و کرایه از پول جمع آوری شده پرداخت می شود.

    « سوچلا» یا شکار به روش سنتی در آب بندان:

    یکی از راه های درآمد روستاهای مرکزی مازندران شکار پرنده به روش سنتی در آب بندان به هنگام کم آبی است.

    اواسط پاییز پرندگان مانند قو، غاز، چنگر، انواع مرغابی و... از نقاط سردسیر به سواحل دریای مازندران که دارای آب و هوای معتدل است، مهاجرت می‌کنند و بیشتر در آب بندان ها که به علت کشت شالی، محل مناسبی برای تغذیه پرندگان است، ساکن می شوند.

    این شکار از اوایل پاییز هر سال تا 15 اسفند در شب های تاریک بدون تیراندازی با وسایل شکار سنتی و رعایت مقررات محلی انجام می شود.

    در این مدت آب بندان قرق و تیر اندازی در فاصله 500 متری اطراف آن ممنوع می شود. این نوع شکار توسط تور و بیشتر در روستاهای گل نشین، سید محله، زرین کلا، لاریم و مشک آباد در مسیر جاده ساری - بابلسر از طریق جاده خزر آباد انجام می شود.

    صید سنتی به روش روز دما:

    شکار به روز روز دما معمولا" در اواخر مهرماه با مهاجرت پرندگان وحشی به آبگیرها در روز انجام می‌شود.

    برای این کار چند روز قبل از مهاجرت پرندگان وحشی، اردک‌ها تربیت شده را در محل صید نگه داری می کنند تا به محیط اطراف عادت کنند.
    سپس در محل مورد نظر گودالی به مساحت حدود 20 متر مربع حفر می کنند. روی گودال توری به صورت عمود قرار می دهند که به نخی بسته شده است.

    سر دیگر نخ را صیاد به دست می گیرد با ورود پرندگان وحشی به منطقه اردک‌های ترتیب شده به جمع پرندگان وحشی می‌پیوندند و آنها را به طرف گودال می‌کشانند سپس صیاد نخ را می کشد و تور روی گودال می افتد و پرندگان به دام می افتند.

    يکشنبه 23/4/1392 - 15:31
    ورزش و تحرک
      همشهری آنلاین:
    در کشور پهناور ایران که از تنوع اقلیمی و قوم و قبیله‌ای خاصی برخوردار است، انواع بازی و سرگرمی رواج داشته و دارد که هر کدام دارای ویژگی‌های خاص خود است.

    هر بازی محلی دنیایی از باورهای فرهنگی یک قوم و یک محل را در دل خود به امانت دارد، لذا با فراموشی هر یک از این بازی‌ها در زمانه‌ای که تکنولوژی مدرن در حال گسترش است علاوه بر این‌که بخشی از خاطره نیاکان ما را از بین می‌برد به آسانی ظرفیت بسیار زیاد این بازی‌ها را نیز برای ایجاد تنوع در اوقات فراغت را کمرنگ می‌کند.

    این در حالیست که روز سیزده بدر و گرد هم آمدن خانواده‌ها از گذشته‌های دور تاکنون در استان لرستان مجالی برای انجام بازی‌های محلی مختلف به ویژه دال پلان بوده است.

    در ادامه برخی از بازی‌های محلی و بومی استان لرستان معرفی شده است:

    دال پلان یا پلو

    در این بازی چند نفر به دو دسته تقسیم می‌شوند که معمولاً دو دسته سه نفری یا بیشتر هستند. هر دسته به فاصله ۱۰ الی ۲۰ متر دورتر از یکدیگر و روبروی هم قرار می‌گیرند.

    هر دسته در جایی که ایستاده‌اند سه عدد سنگ به عنوان هدف که هر یک تقریبا بطول ۲۵ و بعرض ۱۵ سانتی متر است طوری در محل خود (روبروی دسته مقابل) پشت سر هم قرار می‌دهند که فاصله سنگها یک متر باشد و این سنگها را به صورت عمودی در یک خط مستقیم در زمین فرو می‌کنند که راست بایستد.

    بنابراین اکنون هر دسته سه عدد سنگ خود را که به آن "دال" (dal) یا هدف می‌گویند، در کنار خود و روبروی دسته مقابل قرار داده‌اند که حدودا به فاصله ۱۰ الی ۲۰ متر دورتر از آنها و روبرویشان ایستاده‌اند.

    دسته‌ای که بازی را شروع می‌کند باید هر نفر یک سنگ که به وزن و اندازه توانایی جسمی او است به طرف دال‌های دسته مقابل پرتاب کند. البته اندازه سنگی را که به طرف دال‌ها پرتاب می‌کنند اختیاری است اما معمولاً این سنگها را به اندازه دو مشت و به شکل کروی یا بیضی انتخاب کرده به سوی هدفها پرتاب می‌نمایند.

    بعضی مواقع ممکن است یکی از دسته‌ها یک نفر کم داشته باشند، که در این صورت دسته مذکور حق دارد یک سنگ اضافه پرتاب کند. درهر صورت دسته‌ای که افرادش سنگها را پرتاب کرده باشند کنار می‌کشند تا افراد دسته مقابل به طرف دال‌های آنان سنگ پرتاب کنند.

    هر دسته اگر یک دور کامل یا یک دور غیر کامل هر سه دال دسته مقابل را بیاندازد، برنده بازی خواهد شد.

    جوزو

    جوزو، یک بازی گروهی است که در زمان های گذشته در لرستان بسیار رایج بوده و علاوه بر نوجوانان و جوانان حتی گاهی اوقات بزرگترها هم در آن شرکت می کردند ولی امروزه به علت گسترش وسایل و امکانات ارتباط جمعی و مشغله زیاد استقبال چندانی از آن نمی شود و در حال فراموش شدن است.

    تعداد نفرات هر گروه در بازی "جوزو" متفاوت است و هر گروه می تواند حداقل چهار و حداکثر هشت نفر باشد. در این بازی ابتدا سرگروه ها با خط یا شیر و یا هر روش دیگر شروع کننده بازی را مشخص می کنند سپس گروه بازنده بصورت یک حلقه دایره ای پشت به هم می نشینند و گروه دوم باید با دست دادن یکی یکی نفرات گروه نشسته را از جمع جدا کرده و به اصطلاح از دور خارج کند.

    دفاع گروه نشسته به این شکل است که دست یا پای افراد گروه مهاجم را گرفته و به داخل دایره - که حریم مجاز برای حمله گروهها در آن مشخص شده است و باید رعایت شود- می کشانند و او را مجبور می کنند که با صدای بلند کلمه "جوز" را سه بار تکرار کند که گفثن کلمه جوز یعنی تسلیم و به معنای باخت گروه است و در این لحظه یک دور بازی تمام شده و امتیاز به گروه نشسته داده می شود و باید جای دو گروه با هم عوض شود.

    ولی اگر افراد مهاجم تمام افراد نشسته را از دور خارج کنند امتیاز برای گروه مهاجم محسوب می شود و گروه نشسته دوباره باید بنشینند و این بازی هفت دور اجرا می شود و جایزه آن توافقی است.

    کلو رونکی

    کلورونکی یکی از محبوبترین بازی‌های محلی است که تعداد بازیکنان آن بایستی حتماً جفت باشند. مثلا دو دسته ۶ نفری که جمعا ۱۲ نفر شوند. در گروه اول که هر نفر کلاهی بسر دارد (یا اگر کلاهی در دسترس نباشد با دستمال چهار گوشی که ۴ گوشه اش را گره زده‌اند و بر سر می‌گذارند کلاهی درست می‌کنند) افراد بشکل دایره وار چهار دست و پا روی زمین می‌نشینند.

    دسته ۶ نفری ایستاده بنای حمله به دسته نشسته را می‌گذارد تا کلاه آنها را بربایند و متقابلا دسته نشسته نیز به حالت دفاعی در آمده و سعی می‌کنند با زدن قو (به معنی قوزک پا) از خود دفاع کنند.

    اگر یکی از ۶ نفر دسته نشسته موفق شد با پا به یکی از افراد ایستاده بزند، دسته ایستاده بازی را باخته و بایستی به جای گروه نشسته روی زمین قرار گیرند.

    در صورتیکه یکی از گروه ایستاده، موفق به ربودن کلاه رقیب شود، با قدم‌های بلند دوان دوان از میدان بازی دور می‌شود تا کلاه را به دالگه (مکانی دورتر از بازی که افراد قبل از شروع بازی بین خود مشخص و تعیین می‌کنند. این مکان می‌تواند درخت، چوب یا سنگ بزرگی نزدیک زمین بازی باشد) بزند.

    اگر شخص رباینده کلاه موفق شود آن را به دالگه برساند، افراد گروه ایستاده بازی رابرده‌اند و دوباره گروه نشسته روی زمین باقی خواهند ماند.اگر فردی که کلاهش را ربوده‌اند موفق شود کلاه خود را از رباینده پس بگیرد، دو گروه جای خود را با یکدیگر عوض می‌کنند.

    پنج قاچی

    قبل از شروع بازی هر یک از بازیکنان ۵ ریگ جمع آوری می نمایند. در صورتی که بازیکنان دونفر باشند، فردی که نوبت اوست تمام ریگ‌ها را(۱۰ ریگ) در دست خود گرفته و آهسته به هوا پرتاب می کند تا کنار هم روی زمین قرار گیرد.

    سپس شخص پرتاب کننده ، ریگ ها را با دقت نگاه می کند تا برای شروع بازی فاصله آنها را از یکدیگر بسنجد . معمولا ریگ هایی که فاصله شان از بقیه کمتر است برای شروع بازی انتخاب می شوند. برای بازی بهتر ، بایستی فاصله ریگ ها از یکدیگر بگونه ای باشد که بتوان یک بند انگشت را به آسانی از بین آنها عبور داد، وقتی به این ترتیب ریگهای نزدیک به هم انتخاب شدند ، بازیکن با ضربه دست یکی از ریگ ها را به ریگ دیگری می زند.

    سپس باید تلاش نماید تا با دقت تمام همان ریگ را بگونه ای با دست بر دارد که ریگ دیگر به هیچ وجه تکان نخورد. هر گاه به این ترتیب هر ۱۰ ریگ بازی را از زمین بردارد ،بازی را برده است و اگر از پنج ریگ حریف خود ۱ یا ۲ یا ۴ ریگ را بردارد نصف بازی را برده است.

    یک نوبت کامل برنده شدن را اصطلاحا یک ((مر)) و نصف یک مر را ((تیل)) می گویند. هر گاه ضمن برداشتن یکی از ریگ ها، ریگ نزدیک یا چسبیده به آن نیز تکان بخورد فرد باریکن ، بازی را باخته است . همچنین اگر هنگام پرتاب آنها در ابتدای بازی ، ریگ ها به همدیگر برخورد نکنند ، نوبت بازی با حریف مقابل است .

    گوم زایس

    تعداد بازیکنان این بازی دو نفر است که هر نفر ۱۶ عدد ریگ (جمعا ۳۲ ریگ)برای بازی تهیه می کند . روی زمین هر کدام از بازیکنان ۴ گودال (به اندازه مشت بسته دست ) روبروی خود می کنند (جمعا ۸ گودال باید کنده شود) و درون هر گودل ۴ ریگ می اندازند تا گودال‌ها پر شود کسی که زودتر چهار گودال خود را پرکند ، شروع کننده بازی خواهد بود.

    بازیکنی که شروع کننده است ابتدا از اولین گودال مربوط به خود ۴ ریگ بر می دارد تا انها را به ترتیب داخل گودال های دیگر بیاندازئد . بازیکن وقتی به گودال حریف خود می رسد باید یک دانه ریگ داخل گودال او انداخته و ریگ های طرف مقابل را از داخل گودال وی بر دارد و این کار را تا زمانی که ۴ خانه مربوط به خودش تمام شود ادامه می دهد.

    در این زمان حریف مقابل بازی را شروع می کند و به همین شکل عمل می کند . هر زمان ریگ های بازیکن اولی در گودال های مربوط به حریف مقابل تمام شود، دوباره یک دانه ریگ گذاشته ، بقیه را در گودال های یار مقابل می اندازد.

    گر مثلا در یکی از گودال های یار مقابل سه عدد ریگ باشد و بازیکن اولی یک ریگ به سه ریگ گودال آن اضافه نماید و در صورتی که آن ریگی که اضافه می‌کند، آخرین ریگ باشد اصطلاحا سر گاو او را خورده است و هرگاه بازیکن اولی تعداد ریگ های هریک از گودال‌هایش یکایک به ۴ عدد برسد ، اصطلاحا گاوهایش زائیده است و بدین ترتیب تعداد ریگ های خارج از گودال هر کس نسبت به حریف مقابل بیشتر باشد او بازی را برده است.

    نتور

    تعداد بازیکنان این بازی بین 8 تا 12 نفر می باشند . ابتدا دو گروه تشکیل می شود و هر گروه یک نفر را بعنوان سردسته یا سرگروه انتخاب می کنند تا با قرعه نوبت را انتخاب کنند. گروهی که حق انتخاب را در قرعه به طرف مقابل باخته باید سرهایشان را به حالت مشورت به یکدیگر نزدیک کنند.

    قبل از شروع بازی نیز شرط می کنند که دسته برنده (حمله کننده) به هیچ وجه سوار بر دوش سر دسته گروه بازنده (خوابیده) نشود.
    طریقه بازی بدین گونه است که گروه مهاجم سعی نماید با حمله به افراد رقیب (که حلقه زده وسر در گریبان دارند) به هر طریق ممکن سوار بر دوش یکی از نفرات (به غیر از سردسته ) حریف شوند.

    سردسته گروه خوابیده نیز وظیفه دارد ضمن گردش در اطراف یاران خود به دفاع از آنان پرداخته و مانع از سوار شدن افراد حریف بر گرده نفرات خودی شود. سر دسته گروه خوابیده هنگام دفاع سعی در زدن قوزک پای نفرات حریف می کند؛ اگر وی موفق به زدن قوزک پای یکی از افراد مقابل شود، دسته مقابل باید جای خود را با افراد خوابیده عوض کنند.

    هرگاه یک نفر از دسته ایستاده و مهاجم بتواند بر دوش یکی از افراد گروه حلقه زده سوار شود و با فشار پشت او را خم کند ؛ دسته خوابیده بازی را باخته اند و باید در همان موقعیت و شرایط خود (حلقه زده و دایره وار) باقی بمانند.

    کوشک صلاخ

    تعداد نفرات این بازی ۶ نفراند .ابتدا بازیکنان در دو دسته سه تایی بین خود قرعه کشی می کنند . آنگاه سه نفر از بازیکنان دسته اول پشت به پشت همدیگر خم شده و دست های خود را از میان پاهایشان عبور داده و به یکدیگر قفل کرده یا اصطلاحا قلاب می کنند.

    در این هنگام سه نفر دسته دوم شروع به پشتک زدن های پی در پی بر روی نفرات دسته اول که دولا شده اند می کنندو این کار را آنقدر ادامه می دهند تا بالاخره یکنفر در این میان تحمل نیاورده و اصطلاحا بسوزد و بازنده شود.

    زمانی که یک نفر از گروه پشتک زن ببازد، این گروه جای خود را با گروه خم شده عوض می کنند و بازی به همین منوال توسط گروه پشتک زن جدید ادامه می یابد.

    دار، دارو

    تعداد نفرات این بازی جفت هستند که به دو دسته مساوی تقسیم می شوند. قبل از هر چیزی برای بدست گرفتن نوبت بازی قرعه کشی می کنند.

    گروه بازنده روی زمین دایره ای را رسم نموده و درون ان می نشینند .سردسته گروه برنده چشم سر دسته گروه بازنده را می بندد و در این هنگام بازیکنان دسته برنده در جایی خودشان را مخفی می کنند.

    سپس سر دسته گروه برنده چشم سر دسته گروه بازنده را می گشاید و اطراف را برای یافتن افراد مخفی شده جستجو می کند. از سویی نیز بازیکنان دسته مخفی شده سعی می نمایند از فرصت ها استفاده نموده و به داخل دایره نزدیک شوند و افراد دسته مقابل را که درون دایره نشسته اند کتک زنند.

    افراد گروه نشسته در دایره فقط می توانند با داد و فریاد از خود عکس العمل نشان دهند بگونه ای که سر دسته اشان متوجه فریاد انان گردد و جهت حمایت از آنان به درون دایره باز گردد .لذا گروه نشسته در دایره فریاد می زنند : دار، دارو- دار ، دارو. با فریاد انان سر دسته اشان به حمایت از انان برخواسته و سعی می کند با زدن قوزک پای افراد مقابل بازی را ببرد، در صورتی که سردسته موفق به زدن قوزک پای یکی از افراد مقابل گردد ، دو گروه جای خود را با یکدیگر عوض نموده و بازی به همین منوال ادامه می یابد.

    خرمن چوش

    این بازی بیشتر در شب های تاریک انجام می شود و تعداد بازیکنان آن نیز باید زوج باشند تا بدو دسته مساوی تقسیم گردند. یکی از بازیکنان ابتدا چوبی را به همه نشان داده و سپس ان را به نقطه ای دور پرتاب می کند . همه بازیکنان برای پیدا کردن چوب دستی به تکاپو می افتند.

    هرگاه یکی از هر دو دسته چوب را بیابد، پایش را بر روی آن قرار داده و فریاد می زند: خرمن چوش ) من چوب را پیدا کرده ام)به محض اینکه دیگر بازیکنان صدای او را شنیدند به طرف او می دوند . افراد دسته برنده ( دسته ای که چوب را پیدا کرده اند) از نقطه ای که چوب را یافته اند تا نقطه ای که چوب را پرتاب کرده اند ، بر دوش گروه بازنده سوار شده و بازی به همین منوال ادامه می یابد.

    اچل مچلو، گله حالو مرده ره، کی می چرو

    این بازی ۲۰ نفره اجرا می شود و در آن ابتدا بازکنان پشت سر هم صفی را تشکیل می دهند و یک نفر را بعنوان سر دسته انتخاب می نمایند. سردسته سنگی را در کف دست افراد می گذارد. کسی که در بغل دست فردی که سر دسته ، سنگ کف دستش نهاده است باشد،باید زود متوجه شده به محض حرکت او با پا از پشت به او بزند . در این موقع آن فرد مجبور است سنگ را به سر دسته برساند تا سردسته نیز این سنگ را در کف دست بازیکن دیگری بگذارد.

    هرگاه هنگام گذاشتن سنگ در کف دست یکی از بازیکنان ، نفر بغل دستی او متوجه این کار نشود ، شخص سنگ را برداشته و فرار می کند و این بار بازیکن بغل دست او باید بدنبال او دویده و سنگ را از دستش بگیرد.

    اگر شخص سنگ بدست بتواند فرار کند و خود را به مقصد یعنی دالگه(محلی که قبل از شروع بازی بعنوان محل مورد قرار داد انتخاب می شود) برساند، شخص تعقیب کننده او را بایستی بر کول خود سوار نموده و تا محل قرار گرفتن صف بازیکنان سواری دهد. در صورتی که شخص تعقیب کننده موفق به گرفتن سنگ شود، آن دیگری او را بر دوش خود سوار نموده و به صف بازیکنان می رساند و بازی به همین ترتیب تا به آخر ادامه می یابد.

    بازی‌ها و سرگرمی‌های محلی مردم استان لرستان

    ستاره شیپ شیپ

    تعداد بازیکنان این بازی بایستی زوج یا جفت باشند تا بدو دسته مساوی تقسیم شوند. ابتدا یک دسته در نقطه ای ایستاده و نفرات دسته مقابل نیز در جایی قرار می گیرند تا هر دو دسته بتوانند صدای همدیگر را بوضوح بشنوند.

    افراد دسته اول برای خود نامی از بین اشیا انتخاب می کنند ) مثلا یکی کشمش ، یکی تفنگ و یا سنگ و....) سپس این دسته با صدای بلند خطاب به دسته دیگر فریاد می زنند: ستاره شیپ ، شیپ در این موقع دسته مقابل پاسخ می دهند: شیپ گاز بدر ، شیپ گاز بدر . نفرات دسته اولی فریاد می زنند: دایی اومده، دایی اومده.

    افراد دسته مقابل پاسخ می دهند: چی چی آورده، چی چی آورده . دسته اولی جواب می دهند (مثلا ) تفنگ آورده و سپس دسته مقابل درخواست می کنند : تفنگ بیاد ، تفنگ بیاد.

    فردی که نام تفنگ برای خود انتخاب کرده به نزد دسته مقابل می رود و یکی از افراد آنها را از محل استقرارشان تا محل دسته خودشان بر دوش خود سوار کرده و سواری می دهد و بازی تا به آخر به همین منوال ادامه می یابد.

    کرو

    تعداد بازیکنان این بازی باید زوج و از ۴ نفر کمتر نباشند. افراد به دو دسته مساوی تقسیم می شوند و یک دسته در داخل دایره (که قبلا با چوب یا گچ روی زمین کشیده شده است) و دسته دیگر به قید قرعه در خارج از دایره قرار می گیرند.

    افراد داخل دایره باید مرتب در حالت حرکت و راه رفتن باشندو افراد خارج از دایره در حالی که یک پایشان را بالا گرفته اند (لنگرو) متناوبا به داخل دایره حمله برده و با دست به یکی از افراد داخل آن بزنند.

    درصورتی که به یکی از افراد داخل دایره ضربه ای وارد شود ، او و یارانش باید همچنان در داخل دایره باقی بمانند . هرگاه یکی از افراد خارج از دایره که بصورت تک پایی حمله می نمایند، یک پایش را بزمین بگذارد ،او ویارانش باید جای خود را با افراد داخل دایره عوض نمایندو بازی به همین منوال ادامه می یابد.

    ترفه بازی

    ترفه بازی از جمله بازی های زمستانی است که در بین بچه های روستا و عشایر لرستان بیشتر متداول و مرسوم است. تعداد بازیکنان آن ده نفر است که به دو دسته ۵ نفری تقسیم می شوند.

    یک دسته در میان دایره ای که به شعاع ۵ متر روی زمین رسم شده ، می ایستند و هر کدام رشته طناب یا کمربندی در زیر پای خود قرار می دهند. دسته ۵ نفری دیگر در بیرون دایره قرار گرفته و مرتبا در اطراف افراد قرار گرفته در میان دایره با سرعت می چرخند و سعی می کنند کمربندها را از زیر پای انها بردارند.

    هرگاه یکی از ۵ نفر دسته خارج از دایره موفق به برداشتن رشته طناب یا کمربند شود ، با آن به جان افراد داخل دایره می افتند و شروع به زدن آنها می کنند.

    افراد داخل دایره که حق ندارند از دایره خارج شوند هنگام فرار از ضربات طرف مقابل سعی می نمایند با پا به قوزک پای حریف خارج از دایره بزنند تا خود را از این موقعیت رها نمایند. اگر کسی از افراد داخل دایره موفق به زدن قوزک پای یکی از افراد خارج از دایره شود ، بازی متوقف و بازیکنان دو دسته جای خود را عوض می نمایند و بازی به همین منوال ادامه می یابد.

    سه پر

    تعداد بازیکنان این بازی بایستی جفت باشد(مثلا شش نفر) که به دو دسته مساوی تقسیم می شوند . بازیکنان ابتدا نقطه ای را روی زمین مشخص می کنند و از آنجا سه پرش یکجا انجام می دهند و آن را اندازه گیری می نمایند.

    دسته سه نفری بعدی هم از همان نقطه، یکجا سه پرش انجام می دهند. پس از اندازه گیری پرش ها نفرات دسته ای که بیشتر پریده باشند، سوار بر کول نفرات دسته بازنده می شوند و سواری می گیرند.

    گوبازی

    گو بازی بازی ای دو نفره است که هر کدام از دو نفر یک سنگ صاف و تخت از قبل برای خود انتخاب می کند. علاوه بر آن یک سنگ گرد کوچک نیز بنام گو (Gu) برای این بازی لازم است.

    بازیکنان ابتدا سنگ گو را به روی زمین پرتاب می کنند و بعد به نوبت با سنگ خود به گو می زنند. هرکس موفق شود با سنگ خود گو را بزند یا اینکه سنگش به گو نزدیکتر باشد ، می تواند یک بار هم با سنگ خود به سنگ دیگری بزند. اگر بازهم موفق شد که سنگ بازیکن حریف را بزند ، فاصله سنگ خود را با گو با پا اندازه می گیرد.

    هرگاه فاصله سنگ بازیکن برنده با گو بعنوان مثال ۱۰ گام باشد ،وی ده امتیاز از رقیب خود برده است .حد نصاب امتیازات وهمچنین جایزه یا مجازات بازی بسته به توافق بازیکنان قبل از بازی مشخص می گردد.

    کور و گردله

    تعداد نفرات این بازی باید حتما جفت باشند. بازیکنان برای تعیین نوبت خود ابتدا با سکه ای شیر یا خط می اندازند. گروهی که نوبت به انها نرسیده است، بشکل چهارپایه می ایستند و فردی که بعنوان سر دسته انان انتخاب شده، رشته نخی بدست یکی از آنها داده دور تا دور آنها را می بندد و یک سر نخ را به دست خود می گیرد.

    گروه مقابل که در اطراف نفرات خوابیده گردش می کنند، باید سعی نمایند تا سوار بر کتف آنان شوند و سر گروه آنان نیز با پای خود سعی می کند تا به قوزک پای انها بزند.

    هرگاه در این بین پای سردسته به پای یکی از افراد یورش کننده برخورد کند ، آنان بازی را باخته و بایستی به جای افراد خوابیده قرار گیرند. ولی هرگاه یکی از افراد ایستاده سوار بر کتف یکی از افراد خوابیده شود ، سرگروه دسته خوابیده حق زدن ندارد و باید دسته خوابیده همچنان در موقعیت خود باقی بمانند و بازی به همین طریق ادامه پیدا می کند.

    خرمن چوش

    این بازی بیشتر در شب های تاریک انجام می شود و تعداد بازیکنان آن نیز باید زوج باشند تا بدو دسته مساوی تقسیم گردند. یکی از بازیکنان ابتدا چوبی را به همه نشان داده و سپس ان را به نقطه ای دور پرتاب می کند. همه بازیکنان برای پیدا کردن چوب دستی به تکاپو می افتند.

    هرگاه یکی از هر دو دسته چوب را بیابد، پایش را بر روی آن قرار داده و فریاد می زند: خرمن چوش ) من چوب را پیدا کرده ام)به محض اینکه دیگر بازیکنان صدای او را شنیدند به طرف او می دوند . افراد دسته برنده ( دسته ای که چوب را پیدا کرده اند) از نقطه ای که چوب را یافته اند تا نقطه ای که چوب را پرتاب کرده اند، بر دوش گروه بازنده سوار شده و بازی به همین منوال ادامه می یابد.

    کُلاوُرکنی

    تعداد بازیکنان در این بازی از 4 الی 12 نفر و یا بیشتر هم می‌شود منتها تعداد افراد باید زوج باشد.

    شرکت کنندگان در این بازی باید از قدرت بدنی و سرعت در دوندگی به میزان کافی برخوردار باشند. پس معمولاً افراد جوان (پسر) و پر انرژی در این بازی شرکت می کنند.

    بازیکنان بر حسب قدرت بدنی و سرعت در کار با توافق در بین خودشان بدو دسته تقسیم می شوند (بطور مساوی). ضمناً زمینی که برای بازی انتخاب می شود باید محوطه ای صاف و وسیع و عاری از موانع طبیعی باشد تا بازیکنان به هنگام دوندگی دچار صدمه نشوند.

    حال برای شروع بازی باید یک دسته کلاه و شالی را روی سر خود بگذارند و برای اینکه مشخص شود کدام گروه باید کلاه یا شال بر سر بگذارند تر و خشک می کنند به این صورت که سنگ کوچک و نسبتاً صافی را پیدا کرده و یک طرف آن را تر می کنند و طرف دیگر آن را خشک می گذارند و هر کدام از دو دسته، یک طرف سنگ را مثلاً طرف خشک و یا طرف تر را انتخاب می کنند و سپس یک نفر سنگ را به هوا پرتاب می کند تا زمانی که سنگ پائین می آید هر دسته چیزی را که انتخاب کرده اند تکرار می کنند، مثلاً می گویند تَرتَرتَر و یا می گویند خُشکَ خُشکَ خُشکَ.

    با فرود آمدن سنگ بر روی زمین هر طرف سنگ (تر و یا خشک) که رو به بالا بود باید دسته ای که طرف زیر سنگ را انتخاب کرده اند کلاه بر سر بگذارند مثلاً اگر طرف خشک سنگ رو به بالا بود دسته مقابل که تر را انتخاب کرده اند باید کلاه بر سر بگذارند.

    اکنون افراد گروهی که باید کلاه بر سر بگذارند پنجه دست را روی زمین گذاشته و البته همگی نیز در محوطه محدودی در کنار یکدیگر می نشینند ضمناً در فاصله مشخصی مثلاً 200 یا 250 متری، محلی را بعنوان دالگَهَ با مشخص کردن یک نشانی از قبیل سنگ و یا درخت انتخاب می کنند.

    اینک گروه مقابل یعنی گروهی که کلاه بر سر ندارند به دور گروه نشسته، به گردش درمی آیند و سعی می کنند که کلاه یکی از افراد دسته مقابل را از سرش برداشته و با سرعت تمام آن را به دالگَه برسانند چون در این صورت برنده محسوب می شوند.

    حال اگر در حین بازی دسته ای که کلاه بر سر دارند بتوانند به پای هر کدام از افراد دسته مقابل بزنند در اصطلاح محلی می گویند قاو و برنده محسوب می شوند و باید افراد آن دسته، کلاه را بر سر گذاشته و بخوابند (منظور نشستن بر روی زمین و بر روی پنجه دست می باشد).

    بالاخره بازی اوج گرفته و اگر گروه ایستاده توانستند کلاه یکی از افراد نشسته را از سرش بردارند شخصی که کلاه را برداشته سعی می کند آن را با سرعت به دالگه برساند و ضمناً افراد گروهی هم که کلاه بر سر دارند همگی به دنبال او می دوند تا کلاهشان را از دست گروه مقابل بگیرند که اگر موفق به گرفتن کلاهشان تا قبل از رسیدن آن به دالگه شوند برنده محسوب می شوند و باید افراد گروه مقابل که کلاه را ربوده ولی نتوانسته اند آن را به دالگه برسانند کلاه بر سر بگذارند و اگر گروه مقابل بتوانند کلاه ربوده شده را به دالگه برسانند این گروه مغلوب بوده و باز هم باید بخوابد. ضمناً فردی که کلاه را از سر دیگری می رباید می تواند در صورت کم سرعت بودن کلاه را به یکی از افراد گروهش که سرعت بیشتری در دوندگی دارد پاس بدهد، تا آن را به دالگه برساند.

    این بازی بیشتر در ایام عید و سیزده بدر و نیز مناسبتهای عروسی بین دو دسته از اطرافیان داماد و عروس برای به نمایش گذاشتن چابکی و زرنگی آنها انجام می شد.

    کِرَ دَرکی

    تعداد افراد در این بازی از 6 الی 10 نفر بیشتر هم می شود منتها تعداد بازیکنان باید زوج باشد زیرا افراد به دو گروه مساوی و با در نظر گرفتن قدرت بدنی تقسیم می شوند. ضمناً بازی باید در زمینی صاف و مسطح انجام بگیرد.

    بعد از تقسیم بندی دو گروه، به نسبت تعداد بازیکنان در یک گروه، دایره ای که در اصطلاح محلی به آن کِر می گویند بر زمین می کشند. اکنون باید یکی از دو گروه در داخل دایره یا کر قرار بگیرند، برای اینکه مشخص شود کدام گروه داخل دایره شود باز هم تر و خشک می کنند به همان نحوی که برای شروع بازی کُلُاوُرنکی توضیح داده شد یعنی هنگامی که سنگ به زمین فرود آمد اگر طرفی که رو به بالاست خشک بود باید دسته ای که تر را انتخاب کرده داخل کر برود و بالعکس. بعد از انجام این مرحله، گروهی که باید، داخل کر شود داخل کر می‌شوند.

    حال اعضای هر گروه بیرون و داخل دایره، یکی یکی به یکدیگر دست می دهند و هر کدام سعی می کنند که طرف مقابل را به حریم خود یعنی داخل و یا خارج دایره بکشند و اگر افرادی که داخل کر هستند موفق شدند فردی از گروه مقابل را به داخل کر بیاورند شروع به کتک زدن او می کنند به طوریکه شخص واقعاً احساس درد می کند افراد، فقط مواظب هستند تا او را زخمی نکنند.

    این کار را تا زمانی طول می دهند که یکی از افراد گروه آنها از دایره بیرون کشیده شود. ضمناً افرادی که داخل کر هستند اگر بتوانند به پای هر کدام از افراد گروه مقابل بزنند در اصطلاح محلی می گویند قاو است و باید افراد گروه دیگری بجای آنها داخل کر (دایره) شوند.

    قابل ذکر است که در این بازی افراد هر گروه به یاری یکدیگر می شتابند به این صورت که اگر افرادی خارج دایره دست فرد و یا افرادی از داخل دایره را بگیرند بقیه نیز به کمک آنها می شتابند تا زودتر فرد را از دایره به بیرون بکشند و همینطور بالعکس. پس مشخص می‌شود که نیرو و قدرت بدنی افراد نقش بسزایی در این بازی دارد.

    دال پَلُو

    تعداد بازیکنان در این بازی از 2 الی 10 نفر و بیشتر هم می شود. این بازی بیشتر در بین جوانان و نیز بزرگسالان در صورت داشتن توانایی انجام می شود. ضمناً بازی در زمینی هموار که البته دسترسی به قلوه سنگ نیز داشته باشند انجام می شود. افراد بر حسب سن و قدرت بدنی و نیز مهارت در نشانه گیری و پرتاب سنگ به دو دسته مساوی تقسیم می شوند.

    نکته قابل ذکر اینکه اگر تعداد بازیکنان در این بازی فرد هم باشد بازی صورت می گیرد به این ترتیب که بعد از تقسیم شدن افراد به دو گروه، دسته ای که عضو کمتری نسبت به گروه مقابل دارد می تواند به عوض عضوی که کم دارد یک نوبت بیشتر سنگ پرتاب کند.

    حال هر گروه سه عدد سنگ نسبتاً بزرگ به عنوان دال یا نشانه به فاصله 1/5 الی 2 متری پشت سر هم در روی زمین قرار می دهند. ضمناً گروه مقابل نیز می بایست دالهای خود را درست در روبروی دالهای این گروه در فاصله مشخصی بنا به توافق دو گروه قرار دهند.

    اکنون برای اینکه مشخص شود ابتدا کدام گروه به طرف دالهای گروه مقابل هدفگیری کند تر و خشک می کنند به همان ترتیبی که در دو بازی پیشین توضیح داده شد.

    پس از مشخص شدن اینکه کدام گروه ابتدا باید تیراندازی با سنگ را شروع کند هر عضوی از آن گروه به نوبت سنگی را به طرف دالهای گروه مقابل پرتاب می کند و فقط در صورتی که یکی از آنها بتواند دالی از گروه مقابل را بزند یا به اصطلاح محلی (بکشد) می تواند بعنوان جایزه، سنگ دیگری نیز به طرف دالهای گروه مقابل پرتاب کند. به تعداد هر دال که کشته می شود یک سنگ بیشتر پرتاب می کنند.

    هنگامی که تعداد افرادی، که در این گروه هستند همگی سنگهای خود را پرتاب کردند اگر موفق شدند که همه دالهای طرف مقابل را بیندازند ولی دالی از خودشان بر زمین نیفتد. یک نَرُو برای آنها محسوب می شود.

    ضمناً کسی که آخرین دال از گروه مقابل را بزند باعث می شود که دیگر یارانش بمیرند یعنی حق تیراندازی را از آنها سلب می کند مگر اینکه در بازی بعد بتوانند آخرین دال را بکشند و فقط در این صورت است که دوباره یارانش زنده می شوند یعنی حق تیراندازی دارند.

    اگر گروهی بتواند هر سه دال طرف مقابل را بیندازد یک نَرُو برای او محسوب می شود و ضمناً اگر یک یا دو عدد از دالهای خودش هم زده شود یک تُیل معادل نصف نَرو است برای او محسوب می شود. بازی به همین نحو ادامه پیدا می کند، هر یک از دو گروه به نوبت به طرف دالهای یکدیگر سنگ پرتاب می کنند تا زمانی که به حدود و شروطی که از قبل برای بازی تعیین کرده اند برسند.

    مثلاً ممکن است انجام بازی را تا 3 نرو یا 4 نرو و ... مشخص کرده باشند و هنگامی که بازی به حد تعیین شده رسید ختم می شود این بازی (دال پلو) نیز در ایام نوروز و سیزده به در، همچنین در موقعیت های مناسبی از قبیل عروسی بین جوانانی از طرف داماد و نیز جوانانی از طرف عروس و گاهی نیز بین جوانان دو قبیله برای نشان داده قدرت بازو و هدفگیری و تیراندازی با سنگ به اجرا در می‌آید.

    گُل زِرکی

    تعداد بازیکنان در این بازی از 4 الی 10 نفر و بیشتر هم می شود. این بازی معمولاً مخصوص نوجوانان پسر می باشد.

    بازی در شبهای مهتابی و بیشتر در شبهای تابستان و در زمین صاف و هموار انجام می گیرد تا خطر سقوط و افتادن برای افراد کمتر باشد.

    افراد به دو گروه مساوی تقسیم می شوند وسیله لازم برای انجام این بازی تکه چوبی است به اندازه حدوداً 20 الی 30 سانتیمتر. ضمناً محلی را هم بعنوان نشانه یا دالگَه در نظر می گیرند از قبیل درخت، تخته سنگ و ...

    بنا به توافق طرفین، چوب را به دست یکی از افراد می دهند تا آن را به هر جهتی که می خواهد پرتاب کند. در هنگام پرتاب چوب، افراد دو گروه گوش خود را تیز می کنند تا از صدای افتادن آن بفهمند به کجا افتاده است. سپس همگی با سرعت به جستجوی آن می روند ضمناً در حین تلاش برای یافتن چوب، افراد هر دو گروه یکدیگر را نیز می پایند تا مبادا یکی از افراد گروه مقابل چوب را یافته و به دالگه برسانند.

    اگر فردی از یک گروه توانست چوب را یافته و به دالگه برساند آن گروه برنده است ولی اگر در حین رساندن چوب به دالگه افراد گروه مقابل چوب را از او بگیرند و خود به دالگه برسانند آن گروه برنده محسوب می شود.

    جِفتِ تیک یا تَمِ تیک

    نحوه بازی به این صورت است که دو نفر تعداد مشخصی به طور مساوی چوب کبریت در اختیار می گیرند. ابتدا یکی از این دو نفر، پنهانی و دور از چشم فرد مقابل، تعدادی از کبریتهایش را بدون آنکه خود نیز شماره آنها را بداند در مشتش پنهان می کند و از طرف مقابل می خواهد که تعداد آنها را حدس بزند یعنی بگوید تعداد آنها جفت است یا تیک (فرد).

    پس از اینکه فرد مقابل هم جوابی داد شروع به شمارش کبریتها می کنند تا ببینند تعداد آنها زوج (جفت) است یا فرد (تیک) اگر جوابی که فرد مقابل داده بود درست باشد کبریتهای شخص اول از آن او می شود ولی اگر اشتباه جواب داده باشد به همان تعداد کبریت باید به شخص اول بدهد و این بازی تا زمانی ادامه پیدا می کند که یکی از دو طرف کبریتهایش را به کلی از دست بدهد و در عوض طرف مقابل صاحب همه کبریتها شود.

    جِفتُو

    معنای این کلمه در اصل جِفت دُو می باشد جِفت دو به معنی دویدن به صورت جفت جفت می باشد و بازی به این صورت است که دو نفر محلی را بعنوان مقصد در نظر می گیرند و در حضور عده ای به عنوان تماشاچی و شاهد، اقدام به دویدن و یا در واقع مسابقه دو می کنند هر کدام از آنها زودتر به مقصد رسید برنده محسوب می شود.

    لازم به توضیح است که در گذشته این بازی بین دو سوار نیز انجام می گرفت .

    هِراز گُنی

    این بازی بیشتر مخصوص زنان و کودکان می باشد که در ایام نوروز و سیزده بدر و در موقعیتهای مناسب که بدست می آید به انجام این بازی اقدام می کنند.هِراز گُنی همان تاب بازی می باشد که با انداختن چِلَه (رِسِن) بر روی درخت به این بازی می پردازند.

    چِلَه ریسمانی سیاه و سفید می باشد که از موی بز بافته می شود و از استحکام زیادی برخوردار است بطوریکه اگر وزن زیادی روی آن قرار بگیرد پاره نمی شود.گاهی نیز مردان جوان و نوجوان به انجام این بازی مبادرت می ورزیدند.

    يکشنبه 23/4/1392 - 15:29
    ورزش و تحرک

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    بازى‌هاى استان گیلان عبارتند از:
    آبخوربازی، آتیمار، آس‌بازی، آغوزیازی، آکلهِ ماربازی، آنى مانی، آونخوتی، اُتو- ماتو، ا‌َرده بشو - رشته بیه - اسیربازى
    ( قلعه‌بازی)، افلاطونی، ال قره‌قوش، انزلى دی، انگوری، اى عنبر دو عنبر، بازآمدی، بایم بایم، برو بیا، بزن و بگیر، به چن‌چن، بیست و یک، بیلى ‌بیلى مرغونه بکن، پاچوبازی، پاسوربازی، پلنگ‌بازی، پنبه ریسه، پوبوک‌بازی، پوچ مغز، پیت چوماق‌بازی، پیچاس‌بازی، تاب‌کش، تخته‌بره، تعقیب، توپ‌توپ، توپچی، توپ‌گیر، تهرونى ‌بازی، تیر، آغوز هر دو، جوجویک‌منه، جوخوس‌بازی، چاله درگنئی، چرخ و فلک، چَلکَ چلچله‌باز، چلینگ آغاج، چه رنگ چه رنگ، خاش‌بازی، خاک‌بازی، خربیس، خرپسته‌واز، خرس‌بانی، خرگوش‌بازی، خریز، خیمه‌‌بازی، دستی، دُم‌کشی، دودو، دوزبازی، دوکان‌بازی، رابچرى (درراه چراکننده)، رمه رمه، زاتى ژولا، سبیل‌پلنگ، سپ‌په، ستاره‌شناس، سردار، سرسره، سلام سلام، سنگ‌بازی، سرکونه سر، سرپى به‌اى‌پی، سى‌سنگه، شکار توپ، شنبه یکشنبه، شیر توت، صندلى‌بازی، عراده-ى بازی، عروس گولی، عمه‌ى عمه‌ی، فینگلی، قایم موشک با چوب، قیش‌قیش‌بازی، کلاچ‌پر، کلاه بردن، کلنگ‌بازی، کورکورى‌بازی، کول‌کول، کیس‌کیس کیسام‌سام، گرگم به هوا، گرن‌گره، گل بزن گل بگیر، گلندبازی، گیشه‌بازی، لافندبازی، لال‌بازی، لگدلگد، ماچه لوس، مرغونه جنگ (تخم‌مرغ جنگ ) ، مسابقه ٔ کشتی، ملاملا، مولا حراج، مَ یاد دره- تَ فراموش، میان دوزه، نزاد پائین، نیزات پایون، وَروَرى‌بازی، وسطی، هپولکا، هچین کشتى (کشتى قلابی ) ، هرکه خوچاله بگیره، هشتک، هفت‌سنگ، هکش هکشی، هوکاى هوکای، هه‌توس کونه، یال‌ممد، یکشى به پنشى و ...
     

       آغوزبازى (گیلان )

    ابتدا بازیکنان براى جمع‌کردن افراد بیشترى در بازی، در کوچه‌ها فریاد مى‌زنند: "آلبازى - آغوزبازی" و پس از جمع شدن افراد، براى شروع بازى با سکه، شیر یا خط مى‌کنند. سپس نقطه ٔ معینى را معلوم مى‌نمایند و هریک از بازیکنان تیله ٔ ( تیره) خود را به‌سمت آن نقطه مى‌اندازد. تیله یا گردوى هرکس که به آن نقطه نزدیک‌تر باشد، استاد (پیشم) شده و بقیه به‌ترتیب نزدیکتر بودن گردویشان، نفر اول (نیشم)، نفر دوم (دوم نیشَم)، نفر سوم (سوم نیشم) و الى آخر ... خواهد بود .

     

       آونخوتى (aw-nazutey) ( لاهیجان )

    بازیکنان دایره‌وار ایستاده و پشک مى‌اندازند و بدین‌ترتیب فردى که باید چشم بگذارد را تعیین مى‌کنند. این فرد باید با چشمان بسته، بازیکنان را دنبال کند و یکى از آنها را بگیرد که در نتیجه چشم فرد گرفته شده بسته مى‌شود و بازى به‌همین طریق ادامه مى‌یابد .

     

       بَرِموم‌بازى (گیلان )

    دو بازیکن کمى برموم را روى ناخن شست خود مى‌چسبانند. سپس یکى از آن دو مى‌باید لایه ٔ نازک برموم ناخن شست خود را روى لایه ٔ نازک برموم ناخن حریف گذاشته و آرام‌آرام، بر موم حریف را جدا سازد که در صورت موفقیت و انجام آن، برنده است و در غیر این‌صورت بازنده ٔ بازى خواهد بود .

     

       جوجو یک‌منه (jow-jow yek mane) ( لاهیجان )

    بازیکنان به دو گروه مساوى تقسیم مى‌شوند و با "تر یا خشک" یا "شیر یا خط" گروه کولى‌دهنده و کولى‌خورنده را معلوم مى‌کنند. آن‌گاه روى زمین دایره‌اى مى‌کشند و کولى‌خورندگان سوار بر کولى‌دهندگان مى‌شوند. سپس استاد گروه سواره (پیله شریک یا سرشریک) به یکى از افراد خود دستور مى‌دهد که پیاده شود. این فرد پس از پیاده شدن باید دور دایره دویده و یک نفس بگوید: "جوجو یک‌منه ..." و دوباره سوار بر همان بازیکن شود. اگر نفس وى بند آمد که جاى دو گروه عوض مى‌شود و در غیر این‌صورت یک‌یک افراد سواره همین‌کار را تکرار مى‌کنند تا شاید نفس یکى ببرد و جاى آنها عوض شود. اگر در طى چندین بار دویدن، نفس هیچ‌کدام نبرید، آن‌گاه محیط دایره را بزرگتر مى‌کنند تا یک نفس تکرار کردن مشکل‌تر و سوختن سواره‌ها امکان‌پذیرتر شود و به‌همین طریق بازى را ادامه مى‌دهند .

     

       خرس‌بانى (گیلان )

    خرس‌بان، خرس رام و اهلى را به کوچه، بازار و خانه‌ها آورده و با او کارهاى نمایشى انجام مى‌دهد. به این ترتیب که او را وادار به بالا رفتن از درخت مى‌کند یا عصائى به دست وى مى‌دهد، طورى که او با دو پا راه مى‌رود و همراه با او خرس‌بان هم شعرى را مى‌خواند .

     

    پس از برنامه ٔ نمایش مردم غذاى نیم‌خورده ٔ خرس را به بچه‌هاى لاغر خود مى‌دهند و معتقد هستند که غذاى دهان‌زده ٔ خرس، کودکان لاغر را چاق مى‌کند .

     

       دُم‌کشى (رودسر )

    هریک از بازیکنان، پارچه ٔ باریکى به شکل نوار را در پشت و زیر کمربند خود مى‌بندد . پس از آن همگى در محوطه ٔ بازى پراکنده مى‌شوند. بازیکنان سعى مى‌کنند دم یکدیگر را بکشند. بازیکنانى که دم آنها کشیده مى‌شود، از بازى اخراج مى‌شوند. آخرین فردى که باقى مى‌ماند، برنده ٔ بازى است. هیچ‌یک از بازیکنان نباید، پارچه را به کمر خود گره بزند، بهتر است پارچه آنقدر دراز باشد که مقدارى از آن روى زمین قرار بگیرد، تا با گذاشتن پا روى آن کشیده شود .

     

       ستاره‌شناس (رامسر )

    یکى از بازیکنان داخل تشت و کنار پنجره مى‌نشیند. آن‌گاه آستین خود را به‌طرف پنجره نگاه مى‌دارد و از داخل آن ستاره‌هاى آسمان را مى‌شمارد. در همین موقع یکى دیگر از بازیکنان، یک‌ ظرف آب آورده و آن را داخل تشت مى‌ریزد و لباس فردى را که در حال شمارش ستاره‌ها است، خیس مى‌کند .

     

       عروس گولى (arus gul,ay)

    نقش‌ها: عروس، پیر بابو (pir babu) ، غول (qul) ، دماره زن (دایره زنگى نواز)، کولبارچى ( کسى که کیسه‌اى به دوش دارد و هدایاى مردم را جمع مى‌کند)، تکل (takal) همراه

     

    ابزار بازی: لباس عروس (تنبان گرد، پیراهن چین‌چین، جلیقه)، پول کلاه (کلاهى به شکل عرقچین که دور آن سکه‌هاى نقره دوخته‌اند، دستند مرجان (که باله گل (bala gol) خوانده مى‌شود)، دستمالى براى دست، آینه، لباس پیر بابو (یک دست لباس پاره، کلاه قیفى و منگوله‌دار که شیطون‌کلا گفته مى‌شود. تعدادى زنگوله به بند کشیده شده براى دور گردن)، لباس غول (چیزى شبیه پوشاک پیربابو) نقش عروس را معمولاً مردى جوان بازى مى‌کند. او صورت خود را مى‌آراید و در یک دست خود دستمالى مى‌گیرد و در دست دیگر آینه‌اى را و در جمع حاضران عشوه‌گرى مى‌کند و اطوار مى‌ریزد .

     

    پیر بابو و غول هر دو چوبى در دست دارند که مى‌رقصند و با آهنگ ترانه‌اى که مى‌خوانند چوب‌هاى خود را بر هم مى‌زنند. همراه این دسته نوازنده ٔ دایره نیز حرکت مى‌کند و مى‌خواند :

     

    " عروس گلى بیاردیم (عروس گل آوردیم) - جون و دیلى بیاردیم (جان دل آوردیم)" حاضران مى‌پرسند که عروس مال کیست؟ و پاسخ مى‌شنوند که عروس متعلق به پیربابو است. در اینجا پیر بابو و غول که هر دو عروس را مى‌خواهند، بر سر او با هم مى‌جنگند. غول مى‌خواهد عروس را بگیرد ولى پیر بابو راه او را مى‌بندد. در جنگ و گریز این دو حرکات خنده‌دارى صورت مى‌گیرد که موجب شادى تماشاگران مى‌شود. این گروه نمایشى خانه به‌خانه مى‌روند و هرکس در پایان اجراء نمایش آنها چیزى به کولبارچى مى‌دهد .

     

       هَکِش‌هَکشى

    بازیکنان به دو گروه مساوى تقسیم مى‌شوند و هر دو گروه در دو صف کنار یکدیگر مى‌ایستند طورى‌که روى دو گروه به‌طرف هم باشد. یاران هر گروه دست‌هاى یکدیگر را مى‌گیرند و دو نفر اول هر دو صف، پنجه در پنجه ٔ هم مى‌کنند و هرگروه سعى مى‌کند گروه دیگر را به سمت خود بکشد. صف از هر کجا که جدا شود، تعدادى از یاران یک گروه را به‌سوى گروه دیگر مى‌برد که این افراد توسط گروهى که آنها را کشیده‌اند، زده مى‌شوند و باید سعى کنند هرچه زودتر از چنگ آنها گریخته و به‌سوى گروه خود بازگردند .

     

     

    يکشنبه 23/4/1392 - 15:26
    ورزش و تحرک
     
    بازى‌هاى سمنان عبارتند از:
    آسمون چه رنگه، اتک متک، الکانه وازی، الک چوب، اى شنبه دوشنبه، بتراش بتراش، بوتم بوتم، بى‌بى شغالک، پته‌پته، پس بازیکن، تپ چالی، تخم گندیده، توپ مرد، تیر تیر، جلادجلاد، چارتپه، چارچاری، چارقاف، چالاچالا، چهارتوپ، خرخر، خُس‌خُس، خیته ، دست اندازک، دوزبازی، دوسنگکه، زنجیرباف، زوبازی، سردرختى چه گل؟، سوت سوت، سنگ سنگ رورو، شالى نو مالى نو، شت خواندن، شترشترو، شیر تا خط، عطارى مطاری، غافل نشی، قلعه قلعه، کال‌چوب، کُت چووازی، کلاکه، کله‌شکن، گارى‌‌که، گرگم و گله مى‌برم، گل یا پوچ، لیس‌لیس، مات ماتو، مال مال، مرغنه وازی، ملاملا، میخ کوکو، ورچین ورچین، هفت سنگ، همه گرگه و
    ...
     
     
     
     
     
     
     
     
     

       آسمون چه رنگه (شهمیرزاد )

    دو بازیکن پشت به پشت مى‌ایستند و دست‌هاى خود را در دست‌هاى دیگرى حلقه مى‌کنند. یکى از آنها دیگرى را از زمین بلند مى‌کند و از او رنگ آسمان را مى‌پرسد. نفرى که بر پشت او سوار است از رنگین بودن آسمان سخن مى‌گوید. کسى که او را بلند کرده، مى‌پرسد: "پیرزنه چکار مى‌کند؟" نفر زیرى مى‌گوید: "آش مى‌پزد " . به‌همین ترتیب آن‌قدر سئوال و جواب ادامه پیدا مى‌کند که کسى که رو قرار گرفته خسته شود. سپس نوبت او است تا دیگرى را بلند کند و سئوال و جواب ادامه پیدا کند .

     

       بالش‌که (balesh ka)

    چند بالش یا متکا را روى هم مى‌گذارند و به‌ترتیب از روى آنها جست مى‌زنند. پاى هرکس به بالش‌ها گیر کند یا موقع جست‌زدن بى‌افتد، بازنده است و از محلى که قبلاً تعیین کرده‌اند تا محل بازى باید به بازیکنان دیگر کولى بدهد. هر نوبت بازى که تمام شد یک بالش یا متکا بر ارتفاع بالش‌ها و متکاها اضافه مى‌کنند تا ارتفاع آن بیشتر شود و کار پریدن از روى آنها دشوارتر گردد .

     

       تخم‌ گندیده (شاهرود )

    بازیکنان روى یک دایره ٔ بزرگ روى زمین مى‌نشینند. یکى از آنها چوب را به‌دست مى‌گیرد و دور دایره مى‌چرخد و مى‌گوید: "تخم‌مرغ گندیده" بقیه جواب مى‌ ٔ هند: "گندیده " . دوباره بازیکن چوب به دست مى‌گوید: "آفتاب پرید." بقیه جواب مى‌دهند : " پرید." بازیکن به دویدن و خواندن ادامه مى‌دهد و در یک لحظه چوب را در کنار یکى از بازیکنان مى‌آندازد و فرار مى‌کند. فردى که چوب در کنار آن افتاده باید او را تعقیب کند و قبل از آنکه به‌جاى اول خود برگردد، او را بزند. اگر موفق شد، بازیکنى که خورده، سوخته و به‌ وسط دایره مى‌آید و تخم‌مرغ گندیده مى‌شود. اگر موفق نشد، خود سوخته است و تخم‌مرغ گندیده مى‌شود. بچه‌ها وقتى این تعقیب و گریز ادامه دارد مى‌خوانند: "موش بدو گربه گرفتت." وقتى بازیکنى تخم‌مرغ گندیده شد، بازیکنان دسته‌جمعى مى‌خوانند: "تخم‌مرغ گندیده، بوى گلابى مى‌ده." این بازى آن‌قدر ادامه پیدا مى‌کند تا فقط دو نفر باقى بمانند که آنها برنده ٔ بازى هستند .

     

       چارقاف (سمنان )

    این بازى به‌منزله ٔ قمار است و در آن برد و باخت صورت مى‌گیرد. یکى از بازیکنان چهار قاب را بالا مى‌اندازد تا روى زمین بى‌افتد. وضعیت قرار گرفتن قاپ‌ها باعث بُرد یا باخت پرتاب‌کننده قاپ‌ها را مشخص مى‌کند مثلاً چهارقاب از طرف اسب روى زمین بى‌افتد (هریک از طرف‌هاى قاب اسمى دارد) پرتاب‌کننده چهار برابر مبلغ شرط‌بندى را دریافت مى‌کند. اگر سه اسب و یک خر بیاید دو اسب حساب مى‌شود. اگر دو خر و دو اسب بیاید باید از اول پرتاب شود. وقتى هنوز قاپ‌ها در هوا هستند طرف مقابل مى‌تواند بگوید "بتیا" یعنى پوچ که در واقع بازى را باطل مى‌کند یعنى اگر اسب یا خر بیاید حساب نمى‌شود .

     

       زوبازى (گرمسار )

    ابتدا دور زمین بازى را به‌صورت مربع یا مستطیل خط مى‌کشند. آن‌گاه به‌ شیوه ٔ [کف دست، پشت دست] یادگیرى انجام مى‌شود و بازیکنان به دو گروه مساوى تقسیم مى‌شوند. سپس به شیوه ٔ [مسابقه ٔ دو] گروه داخل و خارج دایره را مشخص مى‌کنند. گروه برنده در مسابقه ٔ دو، داخل زمین قرار مى‌گیرد. افراد گروه دیگر به‌ترتیب با کشیدن زو داخل زمین مى‌شوند و باید سعى کنند تا قبل از قطع شدن زو یکى از افراد داخل زمین را بزنند که در این‌صورت هر دو نفر ( خورده و زده) بیرون از دایره قرار مى‌گیرند و سپس نوبت به نفر بعدى مى‌رسد که وارد زمین شود. زمانى که همه ٔ افراد داخل زمین زده شوند، جاى دو گروه عوض مى‌شود و به‌همین ترتیب بازى را تا هر زمان که مایل باشند ادامه مى‌دهند .

     

       عطارى مطارى (âttari mattari) ( سمنان )

    ابتدا "تر یا خشک" کرده و به این ترتیب نفر سواره و پیاده را مشخص مى‌کنند. بازیکنى که برپشت دیگرى سوار است با یک دست چشمان او را مى‌گیرد و تعدادى از انگشتان دست دیگر خود را جدا نگاه داشته و از او مى‌پرسد: "عطارى مطارى شیشه بر کمر داری، اى بار بگو چندتا است؟" اگر فرد خم‌شده جواب صحیح داد، جاى دو نفر عوض مى‌شود .

     

       گارى‌که (gari-ka) ( سمنان )

    یکى از بازیکنان اسب مى‌شود و دیگرى به‌جاى گارى دست‌هاى خود را برشانه ٔ او مى‌گذارد و خم مى‌شود. سومین بازیکن بر پشت نفر دوم سوار مى‌شود و اسب و گارى حرکت مى‌کنند. بازیکنان پس از طى مسافتى جاهاى خود را تغییر مى‌دهند .

     

    يکشنبه 23/4/1392 - 15:24
    ورزش و تحرک

     

     

    بازى‌هاى استان زنجان عبارتند از:

    آدقویدی، اوزوک اوزوک، توپ آقاچی، چاتارام، خبرجیلو، قاچان - قاچان، گاو دارم، گل یا سوخت، هفت سنگ، یک خان دوخان و
    ....
     
     
     
     

       گاو دارم

    ابتدا دایره‌اى روى زمین مى‌کشند و بعد هریک از بازیکنان سنگى برداشته و در فاصله ٔ دومترى دایره ایستاده و سنگ خود را به‌طرف دایره پرتاب مى‌کنند. سپس فاصله ٔ سنگ‌ها تا دایره را اندازه‌گیرى مى‌کنند، کسى که سنگ آن دور از دایره افتاده باشد، گاو و فردى که سنگ آن نزدیک دایره است، صاحب گاو مى‌شود . آن‌گاه صاحب گاو دست گاو را گرفته و با صداى بلند مى‌گوید :

     

    آى گاو دارم، آى گاو دارم .

     

    بازیکنان: مى‌فروشی؟

     

    صاحب گاو: بله

     

    بازیکنان: چند مى‌فروشی؟

     

    صاحب گاو: سه قران

     

    بازیکنان: چقدر گران ست !

     

    صاحب گاو با عصبانیت مى‌گوید: پس بزن تا بمیرد. یکى از بازیکنان دست خود را به گاو زده و فرار مى‌کند، اگر گاو بتواند این بازیکن را بگیرد، خود بازیکن گاو مى‌شود و بازى به‌همین ترتیب ادامه پیدا مى‌کند .

     

    صاحب گاو نیز مى‌تواند دست خود را به گاو زده و خود را در بازى شریک کند. در پایان بازى کسانى که گاو نشده باشند و در واقع توانسته باشند از دست گاو بگریزند، برنده ٔ بازى خواهند بود .

     

       گل یا سوخت (ابهر )

    ده تا پوست گردو را به‌طور وارونه داخل یک سینى قرار مى‌دهند. یک نفر پنهانى دگمه یا شیء ریز دیگرى را زیر یکى از پوست گردوها مى‌گذارد و از نفر مقابل مى‌خواهد که حدس بزند این شیء زیر کدام یک است. اگر شخص مقابل درست گفت "گل" است و در غیر این‌صورت "سوخت" است. بازنده باید به‌عنوان مجازات سور و سات و خرج شب‌نشینى بعدى را بدهد و یا شب‌نشینى بعدى در منزل او باشد .

     

    يکشنبه 23/4/1392 - 15:10
    ورزش و تحرک

    بازى‌هاى محلی,بازى‌هاى محلی استان تهران

    بازى‌هاى استان تهران عبارتند از:

    آب اومد کدوم آب، آبجى نساء، آسیاب بچرخ، آسیاب بشین، آفتاب مهتاب چه رنگه، آن مان نبارا، اتل متل توتوله، اِشن‌قَر، الک دولک، اوسا بدوش زن اوسا ندوش، باقالى به چندمن، بامبک، بره‌غُزی، پنج دوک، پنجره، پِنشت، تاب‌بازی، ترکه‌بازی، ترنابازی، تیرون‌بازی، جست‌و خیز، جفتک چارکش، چال مال خدا، چرخک، چشمک، چوب‌توپ، حسن کمال، حمومک مورچه‌داره، خاله رورو، خاله دیگ به‌سر، دختر گریه مى‌کنه، دستمال، دوزیازی، دوقوز بپرک، ریگ‌بازی، زوری،زوو، سُک‌سُک، سه‌پایه، سه نفر کله ملوق، شلاق‌بازی، شیر دیدم، شیر یا خط، طاق یا جفت، عرقچینک، عمو زنجیرباف، عموسبزى‌فروش، قایم‌ باشک، قلعه‌بازی، قلعه ٔ شاه مال منه، کبوتربازی، کلاه‌بردار، کوشک، گربه ٔ خاله پیرزن، گردوبازی، گردو شکستن، گرگم به هوا، لبوداغه لبو، لى‌لی، مدادبازی، مَلمَلى‌گو، مولودی، میخ طویله، میخک، نقطه‌بازی، نون بیار کباب ببر، هالنگه، هسته ٔ خرمابازی، هفت سنگ، هل و گلاب، یاسمن و نسترن، یک کلافه و ....

    آب اومد، کدوم آب

    این بازى در واقع ترانه‌اى است که بین استاد و شاگرد یا شاگردان رد و بدل مى‌شود. ترانه پایان مشخصى ندارد و مى‌تواند برحسب استعداد استاد و حوصله ٔ شاگردان ادامه یابد. ترانه این‌گونه آغاز مى‌شود : استاد: یه مرغ زردى داشتم، خیلى دوسش مى‌داشتم، توله هه اومد و بردش، سرپا نشست و خوردش ... سگ اومد . شاگردها: کدوم سگ؟ استاد: همون سگ که مرغو خورده . شاگردها: کدوم مرغ؟ استاد: همون مرغ زرد پاکوتاه، گردن هما که شیش قرون تا هش قرون مى‌خریدنش، نمى‌دادمش ...

    آسیاب بچرخ

    بازیکنان دست‌هاى یکدیگر را گرفته و دایره‌وار مى‌ایستند. آن‌گاه یکى از بازیکنان فرمان داده و مى‌گوید: "آسیاب بچرخ" . با این فرمان بازیکنان با سرعت زیاد شروع به چرخیدن مى‌کنند تا آنکه سر آنها گیج رفته و بر زمین بى‌افتند .

    آسیاب بشین

    بازیکنان دست یکدیگر را گرفته و دایره‌وار مى‌ایستند. یکى از آنها استاد شده و خطاب به بازیکنان مى‌گوید: آسیاب بشین. آن‌گاه همگى نشسته و مى‌گویند: "مى‌شینم " . بعد از آن هربار که استاد مى‌گوید: "جون خاله جون" یا "جون عمه‌جون " ، همگى مى‌گویند: "پا نمى‌شم" و زمانى که استاد مى‌گوید: "جون چمدون" همگى مى‌گویند: "پا مى‌شم" و بعد بلند مى‌شوند. دوباره استاد آنها را مورد خطاب قرار داده و مى‌گوید: "آسیاب قلیان بکش" ؛ آن‌گاه همگى قلیان کشیده و در واقع اداى قلیان‌کشیدن را درمى‌آورند. سپس استاد مى‌گوید: "آسیاب بخواب" و همگى خود را کج مى‌کنند و در آخر استاد مى‌گوید: "آسیاب بچرخ" ، که همگى دست یکدیگر را گرفته و دور خود مى‌چرخند و بازى پایان مى‌گیرد .

    الک دولک

    بازیکنان به دو گروه تقسیم مى‌شوند، یک گروه در بالاى زمین، پشت خط شروع بازى و گروه دیگر در داخل زمین مستقر مى‌شوند. در نقطه ٔ شروع سنگى را که بزرگتر از آجر معمولى است، قرارداده و چوب دولک را طورى روى آن مى‌گذارند که موازى با خط طولى زمین و لااقل یکى از لبه‌هاى آن آزاد باشد. ابتدا یکى از نفرات بالا با الک ضربه‌اى محکم به‌سر آزاد دولک مى‌زند. دولک از سر سنگ بلند شده و پس از چرخشى در هوا به داخل زمین فرود مى‌آید. اگر افراد گروه پائین که داخل زمین هستند، دولک را در هوا "بُل" بگیرند، برنده مى‌شوند و جاى دو گروه عوض مى‌شود. در غیر این‌صورت یکى از نفرات گروه پائین، دولک را از روى زمین برداشته و به‌طرف الک که پس از پرتاب دولک، در کنار سنگ و به موازات خط طولى زمین گذاشته مى‌شود، پرت مى‌کند. اگر الک به دولک اصابت کند، باز جاى دو گروه عوض مى‌شود و در غیر این‌صورت نوبت به نفر بعدى گروه بالائى مى‌رسد و به‌همین ترتیب تا پایان نفرات گروه بالا ادامه پیدا مى‌کند . در نوع دیگر الک دولک به‌جاى سنگ، دو آجر موازى با فاصله ٔ حدود ده سانتى‌متر را روى زمین گذاشته و چوب الک را روى آن دو آجر مى‌گذارند، یکى از بازیکنان گروه بالا با دولک زیر الک مى‌زند تا الک حدود ۱ - ۵/۱ متر به‌هوا بلند شود، بعد ضربه‌اى محکم به آن زده و به‌طرف زمین بازى پرت مى‌کند .

    بامبک

    اولین بازیکن از جمع بازیکنان پیش آمده و دو زانو روى زمین مى‌نشیند. توپى را که قطر آن حدود ده سانتى‌متر است، در دست گرفته و آن را به زمین مى‌زند، توپ پس از برخورد به زمین بالا آمده و بازیکن با ضربات کف دست خود، آن را دوباره به زمین مى‌زند و ضربات را ادامه مى‌دهد تا زمانى که توپ از دست وى رها شده و ضربات قطع گردد. پس از او یک‌یک بازیکنان مهارت خود را مى‌آزمایند . بازیکنى که تعداد ضربات او بیش از دیگران باشد، برنده ٔ بازى شناخته مى‌شود. در این بازى هر ضربه ٔ توپ را یک "زى‌یک" مى‌نامند .

    دستمال

    بازیکنان به دو گروه مساوى تقسیم مى‌شوند. آن‌گاه مقابل هم و به‌فاصله ٔ ده قدم از یکدیگر، در دو صف قرار مى‌گیرند. استاد بازى یک دستمال بین دو صف مى‌گذارد، طورى‌که فاصله ٔ آن از دو دسته به یک اندازه باشد. با فرمان استاد نفر اول هر دو صف باید به‌سرعت دویده و دستمال را بردارند. بازیکنى که زودتر دستمال را برداشته و به‌جاى خود برگردد برنده ٔ بازى است. البته به‌شرطى که طرف مقابل او نتواند دست خود را بدن او بزند. پس از پایان بازیِ دو نفر اول، نوبت به نفر دوم صف مى‌رسد و به‌همین ترتیب بازى ادامه مى‌یابد تا همه ٔ نفرات دو صف به پایان برسد. در پایان گروهى که تعداد برنده‌هاى آن بیشتر باشد، برنده ٔ اصلى شناخته خواهد شد .

    دوزبازى

    هریک از دو بازیکن دوازده ریگ یا شیء کوچک دیگرى مانند لوبیا را برمى‌دارند، طورى‌که رنگ شیء موردنظر هریک با دیگرى متفاوت باشد. بعد روى زمین یا کاغذ سه مربع داخل هم مى‌کشند. آن‌گاه به نوبت هربار یک شیء خود را در نقاط تقاطع خط‌ها مى‌گذارند. بازیکنى که زودتر از دیگرى بتواند، سه دانه از شیء خود را در یک خط مستقیم قرار دهد، برنده است .

    زوو

    بازیکنان به دو گروه مساوى تقسیم مى‌شوند. روى زمین، مستطیل بزرگى رسم مى‌کنند و هریک از دو گروه در یکى از دو نیمه ٔ مستطیل مستقر مى‌شوند. آن‌گاه به‌ترتیب از هر گروه یک نفر، نفس را در سینه حبس مى‌کند و با کشیدن زوو وارد زمین حریف مقابل مى‌گردد. هریک از این دو نفر سعى مى‌کند در حال زووکشیدن، یاران حریف را نیز لمس کند. یاران حریف نیز ضمن فرار از او، سعى مى‌کنند او را محاصره کرده و بگیرند که نتواند از خط نیمه ٔ زمین بگذرد، زیرا در غیر این‌صورت تمام کسانى را که لمس کرده باشد، از بازى اخراج خواهند شد. در دور و دورهاى بعدى دو نفر دیگر از دو گروه وارد زمین حریفان خود خواهند شد و به‌همان ترتیبى که گفته شد عمل مى‌کنند. هر گروهى که زودتر یاران خود را از دست بدهد، بازنده است و به‌عنوان مجازات باید به افراد گروه برنده کولى بدهد؛ یعنى بازیکنان برنده هرکدام بر کول یکى از بازندگان سوار شوند و چند دورى سوارى گیرند . در این بازى این نکته قابل ذکر است که فردى که براى زوو کشیدن نفس‌گیرى کرده است، هرگاه احساس نماید که نفس خود رو به اتمام است باید بلافاصله به زمین بازگردد و اگر در زمین حریف نفس آن تمام شود، از دور بازى خارج مى‌گردد .

    سُک‌سُک

    سُک‌سُک، نوع دیگرى از بازى قایم باشک است. با این تفاوت که "گرگ" هنگامى که یکى از بازیکنانى را که پنهان شده، مى‌بیند، باید خود را به محل چشم گرفتن رسانیده و بگوید: سُک‌سُک. در این صورت بازیکنى که توسط گرگ دیده شده، گرگ بعدى خواهد بود. بقیه ٔ بازیکنان دوباره به محل شروع بازى آمده و دوباره بازى را آغاز مى‌کنند .

    طاق یا جفت

    در این بازى که بیشتر بردوباخت موردنظر است، یکى از دو بازیکن، تعدادى ریگ یا شیء ریز دیگر را در مشت خود مى‌گیرد و دو کف دست خود را روى هم گذاشته و آن اشیاء را در میان دستان خود تکان مى‌دهد و یا دو دست خود را به پشت خود برده و آن اشیاء را در یکى از مشت‌هاى خود قرار مى‌دهد. آن‌گاه شست خود را در مقابل بازیکن دوم گرفته و مى‌گوید: طاق یا جفت. بازیکن دوم به میل خود یکى از دو کلمه ٔ طاق یا جفت را ادا مى‌کند. سپس بازیکن اول مشت خود را باز کرده و تعداد اشیاء مشت خود را مى‌شمارد، اگر با گفته ٔ بازیکن دوم مطابقت داشت که وى برنده است و در غیر این‌صورت بازنده خواهد بود .

    عمو سبزى‌فروش

    زنى عاشق عمو سبزى‌فروش است و تنبان سیاه دبیت و شلیته ٔ کوتاه مى‌پوشد و چادر به‌سر مى‌کند. یک زن هم قباى بلند پوشیده و با شال و گیوه و عرقچین اداى سبزى‌فروش را درمى‌آورد. حاضران در مجلس هم با دایره و تنبک و دست، با اشعار آهنگینى که دو طرف مى‌خوانند، هماهنگى مى‌کنند. زن اشعارى را مى‌خواند و دلبرى مى‌کند و با گفته‌هاى خود حاضران را مى‌خنداند .

    قلعه ٔ شاه مال منه

    بازیکنان یک نفر را به‌عنوان شاه انتخاب مى‌کنند. بعد از اینکه شاه به بالاى تپه ٔ خاکى یا ماسه‌اى رفت، آن‌گاه همه ٔ بازیکنان با هم مى‌گویند: "قلعه ٔ شاه مال منه" و همگى به سمت بالاى تپه هجوم مى‌برند که شاه را پائین بیاورند، شاه مهاجمان را به پائین هل داده و مى‌گوید: "شاه منم که زور دارم قلعه ٔ شاه مال منه " . بازى به‌همین ترتیب ادامه پیدا مى‌کند تا زمانى‌که کسى بتواند او را پائین بکشد که در نتیجه، خود وى یا بازیکن دیگرى به‌جاى شاه قرار مى‌گیرد .

    کبوتربازى

    معمولاً کسانى که کبوتر نگهدارى مى‌کنند، گاه گاهى آنها را هوا کرده و از پرواز آنها لذت مى‌برند و حرکات آنها را زیر نظر دارند. گاهى دو نفر کبوترباز که با هم رقابت دارند مسابقه مى‌دهند، یعنى اگر کبوترهاى یکدیگر را بگیرند پس نمى‌دهند. گاهى هم بر سر مدت زمان پرواز کبوترهاى خود شرط‌بندى مى‌کنند . کبوتربازان براى شناسائى کبوترها خود اسامى خاصى که معمولاً به رنگ آنها بستگى دارد، انتخاب مى‌کنند مانند: طوقی، دم‌سیاه، سینه دم‌سیاه، ابلق، کله‌دار، چترى و ...

    گرگم به هوا

    یکى را به‌عنوان گرگ انتخاب مى‌کنند و چند محل را که کمى از سطح زمین بلندتر است به‌عنوان " هوا" انتخاب مى‌کنند. گرگ شروع به تعقیب دونده‌ها مى‌کند. هرگاه بتواند دست خود را به پشت یکى از بازیکنان بزند آن بازیکن گرگ مى‌شود و گرگ به‌جاى او وارد بازى مى‌شود. هرگاه بازیکنى خود را به "هوا" برساند گرگ دیگر نمى‌تواند او را بزند. بازیکنان معمولاً براى آنکه گرگ را گیج کنند سروصداى زیادى راه مى‌اندازند و شعرهائى را مى‌خوانند .

    لى‌لى

    ابتدا زمین مستطیل هموارى را انتخاب و آن را به شش خانه ٔ مساوى تقسیم مى‌کنند. از اولین خانه ٔ دست راست شماره‌گذارى مى‌کنند به‌ طورى‌که خانه‌ ە اى ۱ و ۶ ، ۲ و ۵ ، ۳ و ۴ در کنار هم قرار مى‌گیرند. در بیرون دایره با فاصله ٔ دلخواه نیم‌دایره‌اى مى‌کشند و آنجا را نقطه ٔ شروع بازى مى‌دانند. قبل از شروع بازى روى پاره‌اى مقررات توافق مى‌کنند (مثلاً عبور دادن سنگ از خانه‌ها با چند ضرب باید صورت بگیرد). معمولاً خانه ٔ چهارم را خانه ٔ استراحت قرار مى‌دهند. در اینجا هر بازیکنى مى‌تواند از حالت لى‌لى بیرون آمده و استراحت کند. در هر نوبت یکى از بازیکنان بازى را انجام مى‌دهد یعنى سنگ را در خانه ٔ اول مى‌اندازد و براساس توافق قبلى که باید بازى مثلاً یک ضرب یا چند ضرب باشد با پا سنگ را به‌ترتیب از خانه‌ها عبور مى‌دهد، تا از خانه ٔ ۶ به بیرون برود. دفعه ٔ بعد سنگ را به خانه ٔ ۲ و ۳ و ... مى‌اندازد براى پرتاب سنگ به خانه ٔ ۶ که مجاور خانه ٔ ۱ است، باید بازیکن لى‌لى‌کنان خود را به خانه ٔ ۳ برساند و از آنجا سنگ را پرتاب کند. اگر پاى بازیکن یا سنگ روى خط بین خانه‌ها قرار بگیرد بازیکن سوخته است. وقتى تمام مراحل بازى را با موفقیت به پایان رساند برنده شده و مى‌تواند خانه‌اى بخرد ( تنها خانه ٔ چهارم که محل استراحت است قابل خریدارى نیست). وقتى فرد خانه‌اى مى‌خرد بازیکنان دیگر باید با اجازه ٔ او از خانه خود عبور کنند . اتفاق مى‌افتد که بازیکنى موفق شود تمام خانه‌ها را بخرد .

    نقطه‌بازى

    ابتدا روى کاغذ نقطه‌هائى با فاصله ٔ حدود یک سانتیمتر به‌طور عمودى و افقى رسم مى‌کنند . نقطه‌ها مى‌توانند کم یا زیاد باشد که برحسب آن بازى کوتاه‌تر یا طولانى‌تر خواهد شد. بازیکنان هریک، یکى از حروف الفبا و یا شماره‌اى را براى خود انتخاب مى‌کنند و آن‌گاه هریک به‌نوبت، دو نقطه را به‌هم وصل مى‌کنند. البته هربار بیش از یک خط نمى‌توان رسم کرد، به‌جز زمانى که بازیکن با رسم یک خط بتواند مربعى را تشکیل دهد که در این‌صورت مى‌تواند خط دیگرى هم رسم کند. به این ترتیب بازى را ادامه مى‌دهند تا تمام نقطه‌ها به‌هم متصل شوند. آن‌گاه مربع‌هاى هر بازیکن شمرده مى‌شود و کسى که بیشترین مربع متعلق به او باشد، برنده ٔ بازى خواهد بود .

    نون‌ بیار کباب ببر

    یکى از بازیکنان دست‌هاى خود را جلو مى‌برد، طورى‌که کف آنها رو به هوا باشد. دیگرى کف دست‌هاى خود را روى کف دست‌هاى بازیکن اول قرار مى‌دهد. حال بازیکنى که دست‌هاى خود را زیر دست دیگرى است، باید با سرعت و مهارت دست‌هاى خود را بیرون کشیده و روى دست‌ دیگرى بزند؛ بازیکن دوم هم باید به‌موقع دست‌هاى خود را کنار بکشد که مورد ضرب قرار نگیرند؛ در غیر این‌صورت، سوخته و جاى دست‌ها عوض مى‌شود. بازیکنان به‌هنگام بازى عبارت "نون بیار کباب ببر" را مرتباً تکرار مى‌کنند .

    هفت سنگ

    از میان بازیکنان دو نفر به‌عنوان استاد انتخاب مى‌شوند. این دو استاد یاران گروه خود را انتخاب کرده و براى تعیین گروه شروع‌کننده ٔ بازی، تر و خشک مى‌کنند . آن‌گاه سنگ‌ها را از بزرگ به کوچک روى هم مى‌چینند و گروه اول ( شروع‌کننده ٔ بازی) در مقابل سنگ‌ها و به‌فاصله ٔ حدوداً پنج متر از آنها مى‌ایستد. افراد گروه دوم هم پشت سنگ‌ها قرار مى‌گیرند. سپس یکى از افراد گروه اول توپ را به‌طرف سنگ‌ها پرتاب مى‌کند. اگر توپ به سنگ‌ها اصابت کند، گروه دوم توپ را برداشته و به قصد زدن گروه اول، آنها را دنبال مى‌کند. گروه اول هم سعى مى‌کند در موقعیتى مناسب، دوباره سنگ‌ها را روى هم بچیند، ضمن اینکه توسط یاران حریف هم زده نشود. این گروه در صورت موفقیت برنده شده و دوباره شروع‌کننده ٔ بازى خواهد بود. اما اگر هنگام پرتاب، توپ به سنگ‌ها اصابت نکند، گروه اول بازنده است و جاى دو گروه عوض مى‌شود .

    يکشنبه 23/4/1392 - 13:52
    مورد توجه ترین های هفته اخیر
    فعالترین ها در ماه گذشته
    (0)فعالان 24 ساعت گذشته