دانستنی های علمی
سه شنبه ای که تو را بی گدار می گرید
سکوت کرده،ولی بی قرار می گرید
صدای آتیه جمعه نیامده است
که وقت آمدنش زار زار می گرید
سه شنبه منتظر صبح جمعه است و سه شب
مدام از غم این انتظار می گرید
درست در وسط هفته ها نشسته، ولی
برای درد خودش یک کنار می گرید
دل سه شنبه برای تو خون شده است ببین!
سکوت می کند و جمعه وار می گرید... سه شنبه 24/9/1388 - 9:55
شعر و قطعات ادبی
اسمش و یاد گرفتم
وقتی چشام به روی دنیا وا شد
مادر یا علی گفت و منو بغل گرفت و پا شد
تو عالم بچگی و سادگی
وقتی غمی دنیام و تاریك می كرد
پدر می گفت یا علی و پا می شد
منو با آسمونا نزدیك می كرد
زمزمه ی یا علی و یا علی از رگ مادر توی خونم می ریخت
شبهای تشنه وقتی شیرم می داد
درد علی روی زبونم می ریخت
علی كلید خانه ی خدا بود
قفل در شكسته رو وا می كرد
علی مثل فرشته های معصوم, با گریه دنیا رو تماشا می كرد
بچگی ها عمریه رفته از یاد
با اینكه از غصه دارم تا میشم
بازم میگم یا علی
یا علی
یا علی پا میشم
دوشنبه 23/9/1388 - 16:23
دانستنی های علمی
برای آقایان
قبل از ازدواج،خوابیدن تا لنگ ظهر،
بعد از ازدواج، بیدار شدن زودتر از خورشید.
نتیجه اخلاقی:سحر خیز شدن!
قبل از ازدواج،رفتن به سفر، بی اجازه،
بعد از ازدواج، رفتن به حیاط با اجازه.
نتیجه اخلاقی: کسب اعتبار!
قبل از ازدواج ، خوردن بهترین غذاها بی منت،
بعد از ازدواج ، خوردن غذاهای سوخته با منت!
نتیجه اخلاقی: تقویت معده!
قبل از ازدواج، استراحت مطلق،بی جر و بحث،
بعد از ازدواج، کار کردن در شرایط سخت.
نتیجه اخلاقی: ورزیده شدن!
قبل از ازدواج، آموزش زبان و کامپیوتر،
بعد از ازدواج،آموزش بچه داری و شستن ظرف.
نتیجه اخلاقی:هم دردی با خانم ها!
قبل از ازدواج، گرفتن پول تو جیبی از بابا،
بعد از ازدواج، دادن کل حقوق به خانم ها.
نتیجه اخلاقی:مستقل شدن!
برای خانم ها
قبل از ازدواج، وزن ایده آل با چهره ای بشاش،
بعد از ازدواج، چاقی و افسردگی.
نتیجه اخلاقی: آمادگی بدن در مقابله با روزهای سخت!
قبل از ازدواج، نشستن در کلاس گلدوزی و گرافیک،
بعد از ازدواج، ایستادن در صف شیر و گوشت.
نتیجه اخلاقی:آموزش ایستادگی!
قبل از ازدواج، گذراندن تعطیلات در خانه خاله و عمه،
بعد از ازدواج، گذراندن تعطیلات با شست و شوی فرش و لباس.
نتیجه اخلاقی:پر شدن اوقات فراغت!
قبل از ازدواج، نوشتن کتاب شعر و رمان،
بعد از ازدواج، نوشتن داستان پرنده در قفس.
نتیجه اخلاقی:شهرت باد آورده!
قبل از ازدواج، صحبت تلفنی بی محاسبه زمان،
بعد از ازدواج، اتهام به پر حرفی حتی برای ده دقیقه.
نتیجه اخلاقی :حفظ عضلات صورت!
دوشنبه 23/9/1388 - 16:19
شعر و قطعات ادبی
بسم الله النور
آقا اجازه! خسته ام از این همه فریب،
از های و هوی مردم این شهر نانجیب.
آقا اجازه! پنجره ها سنگ گشته اند،
دیوارهای سنگی از کوچه بی نصیب.
آقا اجازه! باز به من طعنه می زنند
عاشق ندیده های پر از نفرت رقیب.
«شیرین»ی وجود مرا «تلخ» می کنند
«فرهاد»های کینه پرست پر از فریب!
آقا اجازه! «گندم» و «حوا» بهانه بود،
«آدم» نمی شویم! بیا: ماجرای «سیب»!
باشد! سکوت می کنم اما خودت ببین..!
آقا اجازه! منتظرند اینهمه غریب....
****
باشد! صبور می شوم اما تو لااقل
دستی برای من بده از دورها تکان...
****
اللهم عجل لمولانا الغریب الفرج
يکشنبه 22/9/1388 - 10:6
دانستنی های علمی
*بغض درگلو*
چه بگویم ازاین انتظار ناتمام!
آقاجان،منم حجاب غیبت میدانم...تو ایی که هرروز درانتظار بال گشودنه منی!
مولایم ..منم که با منیتم ،با تکبرم،پرمدعایم،دل بسته ی این دنیای غدارم!
برای باتوبودن دوبال میخواهم ...خوب میدانم!!
دوبال که مرا از همه تعلقات غیر الهی برهاند ...
اما .......
کجاست همتی که من را به توبرساند؟؟؟بالهایم شکسته اند وتاب پرواز ندارم...
دل گیرم از خودم ...چه کنم بااین نفس سرکش؟؟
چه کنم بااین همه زرق وبرق دنیا که مرا میخ کوب خود کرده است؟؟
من چه بگویم ؟؟منم بااین همه ریا وریا و ریا...
برای باتو بودن دوبال میخواهم ...همانند بالهای شهدا
باید پرواز را از شهید آموخت!
نمیدانم چه عهدی با خدای خود بسته بودند!
چه پیوندی میانتان بود که بارمز یامهدی باآنها سخن میگفتی؟؟
نمیدانم ....
مولایم ،دستم بگیرو برهان مرا از این لجنزاری که درآن غرق شده ام ...
باتمام وجودم دوستت دارم ...ای بهترین معشوق
*****************************
اللهم عجل لولیک الفرج
پنج شنبه 19/9/1388 - 9:34
شعر و قطعات ادبی
بسم الله النور
چشم در راهیم اما قاصدی در راه نیست
جمعه هم آمد ولی آن جمعه دلخواه نیست
ما کجا و نورباران شب دریا کجا!
قطره در خواب و خیالِ جذر و مد ماه نیست
ما کجا و بارگاه حضرت خوبان کجا!
هر گدایی، لایق هم صحبتی با شاه نیست
عشق، اینجا بین آدم ها غریب افتاده است
پایمردی کن برادر! یوسفی در چاه نیست
بارمان را آب برد و تازه فهمیدیم که
در بساط خالی ما، آه حتی آه نیست
ریشه در خاکیم و دم از آسمان ها می زنیم
بت پرستانیم و مثل ما کسی گمراه نیست
تک سوار قصه ها، یک روز می آید ولی
جز خدا از پشت پرده، هیچ کس آگاه نیست
اللهم عجل لمولانا الغریب الفرج
پنج شنبه 19/9/1388 - 9:31
دانستنی های علمی
گفتم که خدا مرا حیاتی بفرست
طوفان زده ام راه نجاتی بفرست
فرمود که با زمزمه یا مهدی
نذر گل زهرا صلواتی بفرست
در سینۀ من فراق تو توفان کرد
این سیل بنای هستیم ویران کرد
ما را تو ببخشا که گناه است گناه
چیزی که تو را ز چشم ما پنهان کرد
گلی دارم که بویش جاودان است
نگارین خال رویش نقش جهان است
بنازم اختر تابان عصمت
که نامش مهدی صاحب زمان است
ای بقیت خدا! از ما چشمی برای انتظار و دلی برای امید،
باقی نمانده است.
این چشم و دل را نیز خاک راه تو کرده ایم؛
باشد که غباری از آن بر گوشه ای از قبای تو بنشیند.
یک زن تنها، یک زن زیبا، یک طبق طلا می گذارد روی سرش، راه می افتد، پای پیاده ، از کربلا تا کوفه. هیچ کس نگاه چپ هم نمی کند به او. نه به خودش ، نه به طلاهایش. همه جا امن و امان است وقتی بیاید.
سه شنبه 17/9/1388 - 23:57
دانستنی های علمی
زیارت چیست؟
اثرپذیری روحها از یكدیگر
روح حالتی دارد كه تأثیر میگذارد و تأثر میپذیرد. یعنی وقتی كه شما كنار من نشستهاید روح من ناخودآگاه (در حالی كه من هم متوجه نیستم) بر روح شما اثر میگذارد و از روح شما اثر میگیرد. همنشینی مؤثر است و به این دلیل است كه میگویند به زیارت یكدیگر بروید. به زیارت مؤمنان بروید. سر سفره فلانی ننشینید. در مجلسی كه فلان كس است نروید. در عالم مادی نیز همه چیز را نمیتوان به چشم دید. به عنوان مثال میبینیم شخصی كه در محیطی نشسته یك مرتبه حالت تهوع پیدا میكند و حالش بد میشود، بدون اینكه چیزی خورده باشد. آنچه به چشم میآید باعث مسمومیت او نشده است. بعد مشخص میشود كه هوایی كه تنفس میكند آلوده بوده، مادهای سمی در هوا بوده كه به چشم نیامده ولی او تنفس كرده است. در عالم روح، قضیه از این خیلی لطیفتر است. ارواح بر هم تأثیر دارند و این تأثیر بین روحها در اثر حضور فیزیكی جسمهاشان (قالبهاشان) در كنار هم (خصوصاً از دو كانال چشم و گوش كه مجرای تغذیه روح است) انجام میشود.
یك روح حساس و ظریف
وقتی كه روح ظریف و حساس باشد، اگر كسی در گوشهای از جامعه اسلامی گناه كند، این روح از گناه آن فرد متأثر میشود و استغفار میكند، نه به خاطر اینكه گناهی كرده است، به دلیل آنكه روحش بر اثر گناه افراد صدمه دیده است. اگر یكی از شیعیان یك جسارت یا گناهی كرده باشد، توبه و استغفارش را اهل بیت(علیهمالسلام) میكنند چون روح آنها ظریف و حساس است و متأثر میشوند. روح در آن جایی كه زندگی میكند مرتباً از دیگران اثر دریافت میكند به این دلیل است كه میگویند جامعهی سالم و نیز هم نفس و هم صحبت سالم پیدا كنید.
به امیرالمؤمنین(ع) خبر میدهند كه در گوشه مملكت مثلاً كسی برخلاف شئونات انسانی و اسلامی كاری كرده است. حضرت میفرمایند: «اگر كسی این حرف را بشنود و بمیرد من مذمتش نمیكنم». امام علی(ع) نه گناهی كرده و نه مسئولیتی دارد و نه كسی او را عقاب میكند. اما روح این موجود لطیف متأثر از فضایی است كه در آن قرار گرفته. بنابراین یكی از مقولهها در تربیت، مقوله مجالست است.
القاء؛ مهمترین اثر زیارت
در مجالست، آن چیزی كه بیشتر مؤثر است زمان و تكرار و مداومت است، كثرت كمی برخوردهاست. یكی از مسائل در بحث زیارت مسأله القاست. آن چیزی كه در القاء به جای كمیت و زمان اهمیت دارد، كیفیت است. آن چیزی كه بیشتر مطرح است استعداد و پذیرش و آمادگی طرف مقابل و همچنین روح قوی القاء كننده است. لذا در مدل القایی امكان دارد كسی در یك برخورد، تحول پیدا كند. در تاریخ صدر اسلام كسانی میآمدند و با پیامبر(ص) برخورد كرده و در یك برخورد متحول میشدند، این روش القاست. تربیت زیارت، بیشتر از نوع القایی است. زیارت افراد عادی، تأثیرات عادی و معمولی دارد. ولی درخصوص زیارت اهل بیت (علیهم السلام) توجه و تأكید بیشتری شده است. شما در اطراف آهنربا چیزی نمیبینید، اما وقتی یك قطعه آهن كنارش میبرید، متوجه میشوید كه بر اثر القای آهن به آهنربا تبدیل شده است.
چون آهن مادهاش مستعد است، وقتی كه در محدوده آهنربا قرار میگیرد خودش به آهنربا تبدیل میشود. شما وقتی در حوزه یك زیارت قرار میگیرید هر چه نزدیكتر شوید القاء قویتر میشود. وقتی شما به زیارت اهل بیت (علیهم السلام) میروید فقط ثواب نبردهاید، چیز دیگری شدهاید، این مهم است. شمع خاموش ما وقتی به زیارت امام حسین (علیهالسلام) و یا امام رضا (ع) میآید، هنگامی كه به شمع روشن آنها وصل میشود روشن میشود (تنها ثواب نبرده، تحول پیدا كرده است) این شمع وقتی كه به شهر خودش بر میگردد، از آن جا كه روشن است شمع وجود كس دیگری را هم روشن میكند. لذا فرمود: «من زار زائرنا كمن زارنا» (كسی كه زائر ما را زیارت كند مثل آن است كه خود ما را زیارت كرده است). چون زائر ما چیزی گرفته كه شمع خاموش وجودش روشن شده است. این آهنربا كه تا دیروز آهن بود هزاران آهن دیگر در كنارش بودند و هیچ اثری نمیتوانست بر آنها داشته باشد تحت القاء و مغناطیس وجود امام(ع) آهنربا شده است. حالا وقتی به دیار خودش بر میگردد او نیز میتواند یك عدهای را آهنربا كند.
پس در زیارت یك القاء صورت میگیرد. در زیارت روح عوض میشود. تنها ثواب بردن مطرح نیست. زیارت در یك یا دو بعد بر ما اثر نمیگذارد. چون جامع است ما را غرق میكند، پس در همه ابعاد است.
امام زمان(عج) دائم به زیارت امام حسین(ع) میروند، در مواقع مختلف (شب قدر، شب جمعهها، دوشنبهها) زیرا چیزی آنجاست، خبری آنجاست. ائمه اطهار(ع) وقتی مدینه بودند، هر وقت مریض میشدند، و یا كاری داشتند به زیارت پیامبر(ص) میرفتند. زیارت تنها درد دل و درمان دردها نیست. در زیارت، تغییر، تحول و نو شدن وجود دارد. شخصی خدمت امام صادق(ع) آمد و گفت: «یابن رسول الله! این همه كه در باب زیارت گفته شده بسیار علاقه داریم، اما ما ناراحت هستیم» حضرت فرمود: «چرا ناراحتی؟» در جواب میگوید: «بعضی اوقات میبینیم پدر شما، اجداد شما ابی عبدالله، امیرالمؤمنین(ع)... شهید شدهاند، فوت كردهاند، ما در خدمت آنها نیستیم و از زیارت آنها استفاده نمیبریم، زمانی فرزندان بچههای ما میخواهند شما را ببینند اما شما نیز از دنیا رفتهاید آنها چه بكنند؟! آنها كه توفیق زیارت شما را ندارند، چه بكنند؟» حضرت میفرماید: «من زارنا فی مماتنا كمن زارنا فی حیاتنا»، (آنهایی كه در مرگمان به زیارت ما آمدهاند (به زیارت قبور ما بیایند) مانند كسانی هستند كه در حیات ما به زیارت ما آمدهاند) چرا كه ولایت امام(ع) و روح ایشان نمرده است. جسمش مرده است. ما نگاه ولایتی امام(ع) را میخواهیم.
ما در زیارت خودمان را تحت تابش مغناطیسی ولایت امام(ع) قرار میدهیم.
بعد از حضرت دوباره سؤال میكند: «بعضی وقتها راه دور است.» حضرت میفرمایند: «بعد و قرب ندارد، همه جا زیارت هست». (البته چون ما موجودات مادی هستیم قرب بیشتر بر ما اثر میگذارد).
زیارت یك ملاقات دو طرفه
نكته دیگری كه باید گفت این است كه زیارت یك ملاقات دو طرفه است. اگر شما نامهای را برای دوستان بنویسی و با پست به دستش برسانی، میگویند: نامه دادهای. نامه ارسال كردن یك طرفه است. اما زیارت یك ملاقات دو طرفه است. یعنی وقتی شما به زیارت ابیعبدالله(ع) میروی تنها تو نیستی كه ایشان را زیارت میكنی، او هم شما را میبیند. وقتی به زیارت امام رضا(ع) میروی، فقط شما نیستی كه به آنجا میروی و میبینی، ایشان نیز شما را میبینند. «اشهد انك تشهد مقامی و تسمع كلامی و ترد سلامی» سلامم را جواب میدهی، حرفهایم را میشنوی (اصلاً داری مرا میبینی). چه لذتی بیشتر از اینكه آدم در زمانهایی حس كند كه ائمه(ع) دارند نگاهش میكنند؟! دست و چشم حمایتی آن ولی الله اعظم هوایش را دارد. همه چیز از همین یك نگاه حاصل میشود.
منبع: پایگاه آستان قدس رضوی.نویسنده: احمد یوسفی صراف سه شنبه 17/9/1388 - 23:51
شعر و قطعات ادبی
شعری از «ابن سینا» در بیان فضائل مولا علی (ع) |
به گردون ابرش از رحمت برآمد از دل دریا که دریا شد از آن صحرا، که صحرا شد از آن دریا
زبان بگشود سوسن چون بشیر از مژده یوسف زحسرت چشم نرگس همچنان یعقوب شد بینا
علیُ عالیُ اعلا، ولیُ والیُ والا وصی سید بطحا،به حکمش جمله مافیها
حدیثی خاطرم آید که می فرمود پیغمبر به اصحابش شب معراج سِر لیله الاسرا
به طاق آسمان چهارمین دیدم من از رحمت هزاران مسجدی اندر درون مسجد الاقصی
به هر مسجد هزاران طاق، بر هر طاق محرابی به هر محراب صد منبر به هر منبر علی پیدا
زپیغمبر چو بشنیدند اصحاب این سخن، گفتند که دیشب با علی بودیم جمله جمع در یک جا
تبسم کرد سلمان، این سخن گفتا به پیغمبر به غیر از خود ندیدم هیچ کس در نزد آن مولا
اباذر گفت با سلمان به روح پاک پیغمبر نشسته بودم اندر خدمتش در گوشه ای تنها
به گوش فاطمه خورد این سخن گفتا علی دیشب که تا صبح از درون خانه بیرون پا ننهاد اصلا
که ناگه جبرئیل آمد سلام آورد بر احمد که ای مسند نشین بارگاه قرب او ادنی
اگر چه بر همه ظاهر شدم بر صورتی اما ولیت از همه بگذشت و با ما بود در بالا |
دوشنبه 16/9/1388 - 13:38
دانستنی های علمی
به نام حضرت دوست ***که هرچه داریم از اوست
مولایم باکدامین واژه عظمت وجودت را وصف کنم ؟؟! تورا مولود کعبه بخوانم؟! چه بزرگ وباعظمت بودی ،که جایی از این عالم هستی برای پذیرایی ات سزاوراتر ازخانه کعبه نبود! چه خوش جایگاهی قدم براین دنیای پرزرق وبرق نهادی! مولایم تورا فاتح خیبر بنامم ؟؟ که درصحنه نبرد دلاوری چون تونبود؟؟ یا پدر یتیمان؟!!تورا شاه بنامم؟؟اخر کجا شاهی را میتوان یافت که نگین پادشاهی را به مسکینی عطا کند؟؟نمیدانم تورا چه بنامم؟!مولایی که وصیتش مدارا باقاتلش است؟!
چه روح بلندی!خدای من واژه ها تاب وتحمل وصفش راندارند!!!!
تو میوه قلب رسولی وجان زهرا؛تو پدر حسنینی وزینبین!چه خوش گفت پیامبر رحمت :(من کنت مولا فهذا علی مولا)درغدیربود!اری !!همان جا !تاریخ را ورق بزن...غدیر !!چه واژه غریبی !غدیر یادآور ولایت است وخط نبوت !غدیر آخر کار نبود!غدیر نقطه آغازین تکامل انسانی بود؛غدیر یادآور موهبت الهی بود..غدیر قصه انتظار است ،غدیر قصه امیدو وامیدواری است ...هرچند که با همه زیباییهایش یادآورناجوانمردی ناکسان است!!! غدیر یادآور جدایی هاست ....اری ؛جدایی حق وباطل ...غدیر درسینه اش رازها دارد ..اما حیف وصد حیف !غدیررا چه زود از یادبردند آن نااهلان ..اه ..اه..چه بگویم!
اری درغدیر بودن چه سهل است وبا غدیر ماندن چه دشوار! ...
مولایم تواین قدر باعظمت وبلند مرتبه ای که فهم مقامت در ذهن کوچکم نمیگنجد ..
به درستی که تورا نشناختند جزخداورسولش!
از غدیر دم زدم واز انتظار گفتم ...برای تو مینویسم ای امیر غدیر لحظه هایم ..
مولایم یا صاحب الزمان !تو از نسل بهترین مردمانی ..تو پسرعلی وفاطمه ای..
توسیدوسرور مایی ...آقای من دراین روزگار که سراسر فریب ونیرگ است ؛دراین روزگار که فتنه های آخرالزمان از نطفه هاشان سربیرون آورده اند ،دراین روزگار که لحظه لحظه عمرم باگناه سپری میشود ...آری!! دراین لحظات سخت ودرد آور بی تو بودن ...مرا دریاب !
به راستی که با غدیربودن دشوار است ...باعلی بودن ...باتو بودن ..سخت است..دام های اطرافم روز به روز وساعت به ساعت(چه بگویم هرلحظه) مرا به سوی خود میکشند ومیترسم از لحظه سقوط !
اما درقلبم نقطه امید توایی!
میدانم که با ذره بینی از محبت،مراقبم هستی ،باقلبی سراسررأفت وعطوفت،دستان پراز مهرو صفایت را به سمتم دراز کرده ای که مبادا به درون چاه ظلمت وسیاهی سرازیر شوم....
مولایم!
غدیرآمد وباخود هزارنکته به همراه آورد ..تا برای من سرمشقی باشد تا تورا دریابم ..
ای گل نرگس ،تبریک کسی را بپذیر که توشه ای نداردجز گناه وسرشکستگی ..تبریک کسی را بپذیر که میخواهد توروباتمام ذرات وجودش دوست داشته باشد ...مولایم یاریم کن که ازغدیر درسها بگیرم...درس ولایت وتسلیم دربرابر حق ...درس با حق بودن وباعلی بودن ...درس انتظاروباتوبودن !
اللهم عجل فی فرجه مولانا صاحب الزمان علیه السلام
دوشنبه 16/9/1388 - 13:28