از میان 114 سورهى قرآن، 29 سورهى آن با حروف مقطّعه شروع شده كه در 24 مورد آن سخن از قرآن و معجزه بودن آن است. در یكى از این سورهها (سوره شورى) مىخوانیم: «حم.عسق. كذلك یوحى...» یعنى وحى خداوند با همین حروف است. قرآن از همین حروف و كلماتى است كه شما با آن سخن مىگویید؛ امّا ببینید كه ما با همین حروف چه كتابى آوردهایم و شما چه كلمات و جملاتى مىسازید. درست مانند خاكى كه شما از آن خشت و آجر و سرامیك و كوزه مىسازید؛ ولى خداوند از دل همین خاك، صدها نوع گیاه و میوه با مزهها و رنگها و عطرها و شكلهاى گوناگون مىسازد.
حجة الاسلام قرائتی
اگر به جاى بنزین مخصوص، گازوئیل یا آب در باك هواپیما بریزیم، پرواز صورت نمىگیرد، دعاى كسانى مستجاب مىشود كه در شكم آنان لقمه حرام نباشد.
امام صادق علیهالسلام : اُمِرَ النّاسُ بخَصلَتَینِ فَضَیَّعُوهُما
فَصارُوا مِنهُما على غیرِ شیءٍ : الصَّبرُ والكِتمانُ
قرآن مىفرماید: «لِكَیلا تَأسوا على ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم»(سوره حدید، آیه 23) آن گونه باشید كه اگر چیزى را از دست دادید، تأسّف نخورید و اگر چیزى به شما دادند، شاد نشوید. راستى آیا مىشود انسان اینگونه متعادل باشد كه دادنها و گرفتنها در او اثرى نگذارد؟ كارمند بانك، یك روز مسئول دریافت پول مردم مىشود و روز دیگر مسئول پرداخت پول به مردم مىشود. نه آن روزى كه پول مىگیرد خوشحال است و نه آن روزى كه مىپردازد، ناراحت. زیرا او مىداند هر دو روز، امانتدارى بیش نبوده است. مثالى دیگر: براى لاستیك تراكتور، حركت در زمین هموار و غیر هموار یكسان است، ولى براى لاستیك دوچرخه، تفاوت دارد. نشستن و برخاستن یك گنجشك، روى شاخه گل اثر مىگذارد ولى روى درخت تنومند، اثر چندانى ندارد. آرى، انسانهاى بزرگ به خاطر سعه صدرى كه دارند، مسایل جزئى در روح آنان اثر چندانى ندارد. امام حسینعلیه السلام ظهر عاشورا در برابر دهها تیر كه به سویش رها شد و دهها داغى كه دید، نمازِ با حال و خشوعى خواند، در حالى كه كوچكترین حركت، ما را از نماز یا خشوع باز مىدارد.
گرچه از نگاه و دیدگاه بعضى، بزرگترین نعمت، زندگى همراه با رفاه و امكانات و مقام
و ثروت و قدرت و محبوبیّت است؛ امّا حقیقت این است كه بزرگترین نعمت آن است كه انسان را به هدف واقعى برساند.
انواع ماشینها را دارد، ولى خود در خیابانها سرگردان است.
معصوم و نجات از هوسهاى درونى و طاغوتهاى بیرونى است.
آمدن قرآن و پیامبر اسلام و تعیین رهبرى معصوم براى بعد از پیامبر نعمت بر مردم
تمام و دین كامل و خدا راضى شد و در ذیل آیه «ثمّ لتسئلنّ یومئذ عن النّعیم»( تكاثر، 8)
در كربلا در پاسخ به عموى خود مىگوید: مرگ براى من از عسل شیرینتر است؛ زیرا
حق را فهمیدم و رهبرم امام معصوم است و هدفم مبارزه با ظلم و جانم را با خدا معامله مىكنم.
قرآن مىفرماید: بالاترین هدفها، رستگارى است.
مىكند، معلوم مىشود كه راه تزكیه، ایمان است، نه گوشهگیرى، چلّه نشینى،
انزواىنابجا، ورد و ذكرهاى مخصوص و طاقتفرسا و داشتن زندگى غیر متعارف و
رفتارهاى استثنایى؛ زیرا در ادامهى آیات سورهى مؤمنون، رستگارى را در سایهى نماز
خاشعانه، دورى از لهو و لعب، پرداخت زكات و كمك به نیازمندان، عفّت در شهوت،
امانتدارى، وفاى به عهد و تعهدات و مواظبت بر نماز مىداند.
صداى بلند همهى مردم را به آن دعوت كنند. «حىّ على الفلاح» و پیوسته باید این
دعوت را تكرار كنیم.
شهوت. «لفروجهم حافظون» یك بار حفظ نماز. «على صلاتهم یحافظون» آرى، این دو
حفاظت باید دائمى باشد؛ زیرا كلمهى «حافظ» در قالب اسم فاعل و «یحافظون» در
قالب فعل مضارع، براى استمرار است.