همشهری عزیزم در نبود تو شهر در امن و امان است.
شاید باور نکنی ولی در نبود تو سرعت اینترنت شگفت انگیز است
آب,بله فشار آب هم بسیار در غیاب شما عالیست
خیلی ممنونم که در سفری و خیابان های شهر مثل خونه خودتون مثل گل نیست!
حتا باورتان نمیشود همشهری گلم من امروز در خیابان نفس هم کشیدم!!!
اینقدر فشار آب خوب است که دوست دارم هی دستم را بشورم!!
مادر میگوید وسواس داری ؟!
من میگویم این نیز بگذرد! (کم بشور همیشه بشور)
همشهری گلم هموطن گل ترم امروز در خیابان چندین جای پارک دیدم!!! باورت میشود!
آقا قد بلنده قبض به دست هم مسافرت است...
جایتان خالی در هر جای پارکی که پیدا میکردم ,12 بار پارک دوبل کردم!
همشهریان گلم در سفر بمانید, من خودم مواظب خانه هایتان هستم!
امروز حتی توانستم یک صفحه اینترنت را باز کنم ! باور میکنید؟!
از خوشحالی 3 بار کامپیوترم را ریست کردم !! یییک حالی داد!! (تو هم ما نیستم از این کارا میکنی ؟)
هموطن گل نازم ,منو بهنام و نادر و پدر جان تا صبح کیشیک خانه ی شما را میدهیم , آب در دلتان تکان نخورد!
همشهری خوبم حیف نیست هوای خوب سفر و خاطرات با هم بودن در کنار خانواده را به این زودی تمام کنی!!؟
کمی بشتر بمان اینجا همه چیز امن و امان است! فشار آب هم خوب است!
نگران پول آبمان نباش خودمان پولش را میدهم!
همشهری جان در نبود تو این شهر هیچ کم ندارد ! خودت را کوچک مکن و بر نگرد!
آخ که در نبود تو ما خودمان را با این شهر تمیزو خلوت با اینترنت واقعی!!! و داشت یادم میرفت( فشار خوب آب) چقدر خفه خواهیم کرد!
راستی از سفر برگشتی به پاس حراست از خانه شما برایمان سیر ترشی هم بیاورید بد نیست!
(از طرف یکی از همشهریان)
مگه میشه بود و باورت نداشت
مگه میشه بود و عاشقت نبود
مگه میشه گفت و غیر از تو نوشت
مگه میشه خوند و غیر از تو سرود
مگه میشه پا به پای تشنگی
با نگاه تو به دریا نرسم
با تمنای تو راهی شم و باز
به ترانه،به تماشا نرسم
به تو میرسم اگر شکسته بال
اگه تنها,اگه خسته,اگه دیر
تو فقط امیدمو بهم ببخش
تو فقط نیازمو ازم نگیر
با تو شک نمیکنم به بودنم
دلِ تنگو دلِ دریا میبینم
پیش تو ,کنار تو , به عشق تو
مرگ و زندگی رو زیبا میبینم
مگه میشه بین مرگ و زندگی
تو بگی و از خودم دل نکنم
تو بخوای و از قفس رها نشم
تو بگی و دل به دریا نزنم
مگه میشه بود و باورت نداشت
مگه میشه بود و عاشقت نبود
مگه میشه گفت و غیر از تو نوشت
مگه میشه خوند و غیر از تو سرود
تهران
شهریور هشتاد و پنج
ترانه سرا اهورا ایمان
آهنگ و آرانژمان:بابک زرین
خواننده:سام اسدی
ناشر:همآواز آهنگ
می خواستم بهت بگم چقدر پریشونم
دیدم خودخواهیه...دیدم نمی تونم
تحمل می کنم بی تو به هر سختی
به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی
به شرطی بشنوم دنیات آرومه
که دوسش داری از چشمات معلومه
یکی اون جاست شبیه من یه دیوونه
که بیشتر از خودم قدرتو می دونه
چی کار کردی که با قلبم به خاطر تو بی رحمم؟
تو می خندی...چه شیرینه...گذشتن...تازه می فهمم!
تو رو می خوام تموم زندگیم اینه
دارم می رم ته دیوونگیم اینه
نمی رسه به تو حتی صدای من
تو خوشبختی همین بسه برای من
از پشت پنجره های تیره چشمانم تو را به انتظار نشسته ام
و هر روز غیبتت را حاضر زده ام
می دانم که آن روز که بر بام زمین ندای یگانه ات را سر دهی تو را می شناسم
در این هیاهوی تیره آدم ها
هلهله سکوتت شنیدنیست
من ماندم و ارثیه مادربزرگم
مادربزرگی که جهازش
یک جفت کوه سنگلاخی
یک پارچه نیزارهای دور
یک دست
دشت بیکران بود
مهریه اش یک سکه ماه
چندین قواره آسمان بود
**
دور و برش
فرسنگ فرسنگ
اما برای او
حتی تمام این جهان، تنگ
بیزار از زندان خاک و
قفل این سنگ
**
یک عمر آن پیراهن خط خط
تنش بود
حتی شب جشن عروسی
منجوق خار و پولک تیغ
گل های روی دامنش بود
**
مادربزرگم
با آن لباس راه راه از دور
حتی خودش شکل قفس بود
اما چه با ناز
اما چه مغرور
زیرا عروس هیچکس بود
***
مادربزرگم ...
مادربزرگم ماده ببری بود
عرفان نظرآهاری
5 فروردین 1387 دوباره ماهی سرخ دوباره آبی آب
دوباره عیدی من غزلای ترد نان
دوباره دستای تو سفره ی هفت سین من
وقته تحویل بهار ساعت عاشق شدن
ما باید دوباره بچه گی کنیم
سبزی بهارو زندگی کنیم
ساز پر ناز تو کو؟ نت به نت از ما بگو
از ترانه چکه کن در بهار شستشو
قصه ی دوباره ها سکه ای به نام ما
دوباره شهزاده ای عاشقِ مرد گدا
ما باید دوباره بچه گی کنیم
سبزی بهارو زندگی کنیم
دوباره لمس علف عطر زاییدن گل
دوباره رنگین کمون روبه تنهای بلور
دوباره قایم موشک سر چهار راه شلوغ
دوباره عید دیدنی از غزلای ترد نان
ما باید دوباره بچه گی کنیم
سبزی بهارو زندگی کنیم
دوباره مادربزرگ رخت نو سوزن زده
تخم مرغ رنگی ام از قفس در اومده