به قول مرحوم شهریار :
از زندگانیم گله دارد جوانیم
شرمنده جوانی از این زندگانیم
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم
گوش زمین به ناله من نیست آشنا
چی بگم والا
من احساس میکنم خیلی جوونی ندارم !
یعنی نمیدونم چقد از این جوونی دست خودمه
نمیدونم چقد از چیزاییی کهخواستم و نتوستم انجام بدم تقصیر خودمو کم کاریه خودمه و چقدش بخاطر تصمیمات دیگرانه
ولی میدونم بعضی از تصمیمات رو نمیشه در مقابلش مقاومت کرد و باید تسلیم بود
آرزو میکنم بتونم جوونی لذت بخشتری داشته باشم در آینده . آینده که هرچی نزدیکتر میشه من پیرتر میشم .. کلا مهم نیست . میگذره !