باز باران بی ترانه
با تمام بی کسی های شبانه
می خورد بر مرد تنها
می چکد بر فرش خانه
باز می آید صدای چک چک غم
باز ماتم من به پشت شیشه ی تنهایی افتاده
نمی دانم...
نمی فهمم کجای قطره های بی کسی زیباست؟
نمی فهمم...
چرا مردم نمی فهمند که آن کودک
که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزد
کجای ذلتش زیباست؟
ماه من! غصه اگر هست بگو تا باشد! معنی خوشبختی ، بودن اندوه است...! این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور چه بخواهی و چه نه! میوه یک باغند. همه را با هم و با عشق بچین... ولی از یاد مبر پشت هر کوه بلند سبزه زاری است پر از یاد خدا! و در آن باز کسی با صدایی آرام و مطمئن می خواند که خدا هست ، خدا هست و چرا غصه ؟ چرا ؟
دلم از غصه پرپر شد
غم هجر تو باور شد
و از باران چشمانم
تمام هستیم تر شد
چراغ و ماه من بودی
در آن شب های ظلمانی
در این شب های پرشبنم
شب هجران تو سر شد