مهدویت
به قربان دل رنجیده تو
همان قلب مصیبت دیده تو
به قربان دو چشم اشکبارت
فدای دیدگان بی قرارت
فدای آن دل خون گشته تو
فدای قلب محزون گشته تو
فدای ناله های دردناکت
فدای سوزش آن قلب پاکت
فدای جان پاک و خسته تو
فدای آن دل بشکسته تو
همی دانم که شاها بیقراری
زجور دشمنانت اشکباری
همی دانم که از داغ عزیزان
تویی هرروزوهرشب اشکریزان
غم پیغمبرت بر دل نشسته
زقلبت تاروپود از هم گسسته
زرنج فاطمه در اضطرابی
از این اندوه و غم در پیچ و تابی
توراداغ علی پژمرده دارد
دلت زین ماجرا افسرده دارد
زداغ مجتبی در آه و ناله
شد این اندوه و غم بر توحواله
به یاد کربلا درآه و زاری
همیشه زین مصیبت اشکباری
چویادت آید از لب تشنه گانت
چوخاطر آوری از کشته گانت
زداغ اکبرو فرق شکسته
چوتیری بر جگرگاهت نشسته
غم عباس و دست خون فشانش
تن درخاک و اندر خون طپانش
زحلق شیر خوار تیر خورده
که در آغوش باباجان سپرده
زعبدالله وآن دست بریده
ازآن طفلی که بابا را ندیده
از آن حلقوم خشک شاه خوبان
از آن زخم و جراحات فراوان
ازآن رأسی که برنوک سنان است
ازآن جسمی که اندرخون طپان است
ازآن آه و فغان زینب او
ازآن کلثوم در تاب تب او
زدرد مَه رخان روی نیلی
به رخسار سکینه جای سیلی
زسجاد آن غل و زنجیر و گردن
زتو با تاب و تب این رنج بردن
چه گویم درد دل بسیار داری
دل از اندوه و غم بیمار داری
تمام این مصیبت های جان سوز
تورابر دل نشسته روز تاروز
فغان و ناله ات شبگیر باشد
غم و درد تو عالم گیر باشد
تو شاها مجمع آلام و دردی
ازآن باشد که شاها رنگ زردی
همه جانها فدای جان پاکت
فدای دیده های تابناکت
مصیبتها و دردت بیشمار است
هزار اندر هزار اندر هزار است
ندانم با کدامین دل تو داری
به صبرخود تو شاها پایداری
کجا صبرتو آید در شماره
دل از صبر تو باشد پاره پاره
اگر گویم که این صبر فراوان
بود اعجازت ای سالار خوبان
یقین دانم حقیقت گفته ام من
که از تقدیر آن آشفته ام من
الها شاه من در اضطراب است
زطول غیبت اندرپیچ و تاب است
خدا رحمی نما بر آن دل آزار
ترحم کن برآن چشمان خونبار
دگر مپسند در سوزو گدازش
مهیا کن خدایا برگ و سازش
چه باشد بارالها گر نمایی
در این ساعات دمی ظاهرخدایی
دهی پایان به این اندوه واین غم
نهی بر زخم دل یا رب تو مرهم
به دست شهسوار ملک ایمان
برآری کاخ ظلم از بیخ و بنیان
جهان را سربه سر اِی حَی داور
سپاری براَمیر دادگستر
بُوَد عاشقان را اندر آن دم
رهایی از غم و اندوه و ماتم
يکشنبه 28/9/1389 - 9:59
قرآن
شناسنامه قران
نام: قرآن
شهرت: فرقان
محل تولد: غارحراء
شماره شناسنامه: 1
فرستنده: خدا
گیرنده: محمدامین
ملکه وحی: جبرائیل
تعداد سوره: 114
تعداد آیه: 6666
تعداد کلمات: 77807
تعداد حروف: 322374
تعداد نقطه های قرآن:156081
کلمه ای که قرآن را نصف میکندودر وسط قرآن قرار دارد : کلمه وَلیَتَلَطُف که از آیه 19 سوره کهف شروع می شود
نام شش پدرو پسر که پیامبر بودند ودر قرآن آمده است:اسماعیل بن ابراهیم(ع)؛اسحق بن ابراهیم(ع)؛یعقوب بن اسحق(ع)؛یوسف بن یعقوب(ع)؛سلیمان بن داود(ع)؛یحیی بن زکریا(ع)
دو آیه که در آن 14 اسم از اسامی خداوند آمده: دوآیه آخر سوره حشر
درکدام سوره لفظ جلاله و الله است: سوره مجادله
تعداد جزء: 30
تعداد حزب: 120
اولین سوره نازل شده: علق
آخرین سوره نازل شده: فتح
بزرگترین سوره: بقره
کوچکترین سوره: کوثر
قلب قرآن: یس
عروس قرآن: الرحمن
تعداد سوره های مکی: 86
تعداد سوره های مدنی: 28
مدت نزول: 23 سال
اولین گرد آورنده قرآن: حضرت علی (ع)
سوره ای که بسم الله ندارد: توبه
نخستین چاپ قرآن در دنیا: در پطرزبورگ 1382 م
نخستین چاپ قرآن در ایران: در تبریز 1244 ه.ق
تهیه و گرد آورنده:
حسین علی زاده میرک
يکشنبه 28/9/1389 - 9:34
سخنان ماندگار
آنچه بر قضا و قدر فایق آید
صبر است
آنچه آدمی را صیقل دهد
کار است
آنچه که کهنه اش بهتر است
دوست است
آنچه که از علم بهتر است
تجربه است
آنچه که بیش از مرگ آدمی را می کشد
نومیدی است
يکشنبه 28/9/1389 - 9:6
دعا و زیارت
میخواهی پیامبر عزیزمان را در خواب ببینی
هر کسی لیاقت دیدارش را ندارد برات یه آیه میگم اگه آن را با خلوص نیت بخوانی پیامبر را در خواب خواهی دید
با خلوص نیت 3 شب هر شب 30 مرتبه آیه 42 سوره یاسین را بخوان
شنبه 27/9/1389 - 11:21
خاطرات و روز نوشت
امشب بعداز خبر ساعت21
دوستهای عزیزم امشب جناب آقای احمدی نژاد بعد از خبر ساعت 21 با مردم گفتگوی زنده خواهند داشت حتما ببینید
یاحق
شنبه 27/9/1389 - 11:14
مهدویت
امام زمان (عج) فرمودند:
همانا من برای فرد شیعه ای که مصیبت جدم
حسین (ع) را به یاد آورد وبرای ظهور من
دعا بکند ؛من هم او را دعا خواهم کرد
شنبه 27/9/1389 - 8:51
خاطرات و روز نوشت
فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای ابا عبداله الحسین (ع) را به پیشگاه مقدس حضرت ولیعصر(عج) و حضرت زهرا (س) و شما دوستان عزیز تسلیت عرض میکنم امیدوارم که از رهروان راستین امام حسین (ع) باشیم
یاحق
سه شنبه 23/9/1389 - 11:45
كودك
با کودک چگونه از مرگ صحبت می کنید؟ ( قسمت اول )
توضیح مرگ به کودکان یکی از سخت ترین کارها برای اولیاست، بخصوص هنگامی که خود آنها با غم مرگ عزیزی دست به گریبان هستند. اما «مرگ» یک بخش غیر قابل انکار از زندگی است و خواه ناخواه کودکان ، از خردسالی ، نسبت به آن کنجکاو می شوند و به فهمیدن و پرسیدن درباره آن علاقه مند هستند.
کودک را نباید با سوگواری شدید، وحشت زده کرد، ولی از طرفی هم نباید مسئله را بی اهمیت جلوه داد. به کودک باید توضیح داد که بزرگترها هم به گریه کردن نیاز دارند و این که ما به خاطر از دست دادن کسی ناراحت هستیم. در غیر این صورت، کودک کنجکاوانه تغییرات خلقی شما را درک می کند و بخصوص وقتی حس کند مسئله ای وجود دارد، ولی شما سعی در مخفی کردن آن دارید، نگران تر می شود.
شاید باعث تعجب باشد که بدانید حتی کودکان دو ساله از مرگ آگاه هستند. کودکان در قصه هایشان یا برنامه های تلویزیون مطالبی درباره ی مرگ می شنوند، یا در اطراف خود حیوانات خانگی یا خیابانی مرده را می بینند. علیرغم این موارد، هیچ کدام از کودکان مفهوم مرگ را نمی دانند. آنها نمی توانند مفهوم همیشگی بودن مرگ را درک کنند و در عوض، آن را به عنوان یک اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر می گیرند. آنها تصور می کنند که اجساد هنوز می خورند و می خوابند و کارهای همیشگی خود را انجام می دهند، با این تفاوت که این کارها را یا در آسمان ها و یا در زیر خاک انجام می دهند. حتی وقتی یکی از اولیاء ، یا خواهران و برادران کودک در گذشته است، او نمی تواند این اتفاق را برای آنها در نظر بگیرد.
کودکان به روش های مختلف نسبت به مرگ واکنش نشان می دهند:
کودکان قدرت درک اطلاعات پیچیده و سنگین را ندارند. بنابراین سعی کنید برای توضیح «مرگ» وارد جزئیات و بحث های پیچیده آن نشوید. آنچه برای کودکان بخصوص اطفال زیر پنج سال درک بهتری دارد، توضیح مرگ به عنوان توقف تمام کارهای جسمانی است.
- اصلاً تعجب نکنید اگر کودک دو ساله ای در آموزش مهارت دستشویی رفتن کـُند یا کودک 5 ساله ای نخواهد به مهدکودک همیشگی اش برود، چرا که کودک در جست و جوی علت پریشانی و غمگینی بزرگترهاست و می خواهد بداند چرا برنامه روزمره اش تغییر کرده است. او با خودش فکر می کند چرا ناگهان جهان اطرافش این همه نگران کننده شده است. از سوی دیگر، ممکن است کودکی هم باشد که اصلاً واکنشی به مرگ نشان ندهد یا گاهگاهی در بین شادی و خوشحالی های کودکانه اش به یاد آن بیفتد که این هم کاملاً طبیعی است و دلیل سنگدلی کودک نیست! اصولاً کودکان این مفهوم را کم کم و به آهستگی درک می کنند و نباید انتظار داشت که همه موضوع را در یک لحظه یا یک روز بفهمند و حتی بسیاری از آنها تا وقتی که کاملاً احساس امنیت نکنند، به احساس غم خود اجازه ظهور نمی دهند، یعنی فرایندی که ممکن است ماه ها تا سال ها به طول بینجامد، بخصوص اگر مرگ عزیزی را شاهد بوده باشند. بعضی از کودکان رفتارهایی انجام می دهند که به نظر عجیب می رسد. مثل بازی های تشییع جنازه یا ادای مردن کسی را در آوردن. این هم امری طبیعی است، حتی اگر به نظر بزرگترها غیرمعقول باشد. بنابراین، این روش ابراز احساسات در مورد مرگ را نباید از کودک گرفت.
- احساسات خود را در مورد مرگ توضیح بدهید.
سوگواری یک قسمت بسیار مهم برای التیام غم مرگ عزیزان است و این هم در مورد بزرگسالان و هم در مورد خردسالان صادق است کودک را نباید با سوگواری شدید، وحشت زده کرد، ولی از طرفی هم نباید مسئله را بی اهمیت جلوه داد. به کودک باید توضیح داد که بزرگترها هم به گریه کردن نیاز دارند و این که ما به خاطر از دست دادن کسی ناراحت هستیم. در غیر این صورت، کودک کنجکاوانه تغییرات خلقی شما را درک می کند و بخصوص وقتی حس کند مسئله ای وجود دارد، ولی شما سعی در مخفی کردن آن دارید، نگران تر می شود.
- به سؤالات کودک پاسخ دهید.
کنجکاوی کودکان درباره ی مرگ یک امر عادی است و نباید از سؤالات آنها فرار کرد، بلکه بهتر است با استفاده از فرصت پیش آمده به کودک کمک کنیم تا بتواند با مسئله از دست دادن دیگران روبرو بشود.
- جواب های آسان و کوتاه عرضه کنید.
کودکان قدرت درک اطلاعات پیچیده و سنگین را ندارند. بنابراین سعی کنید برای توضیح «مرگ» وارد جزئیات و بحث های پیچیده آن نشوید. آنچه برای کودکان بخصوص اطفال زیر پنج سال درک بهتری دارد، توضیح مرگ به عنوان توقف تمام کارهای جسمانی است. مثلاً به او گفته شود مردن این گربه یعنی این که او دیگر راه نمی رود یا غذا نمی خورد و چیزی را نمی بیند و هیچ دردی را احساس نمی کند و جسم آن دیگر کار نمی کند.
- کودکان نیاز دارند در مورد خودشان اطلاعاتی داشته باشند.
ممکن است بپرسند که «من کی می میرم؟» که در جواب بهتر است گفته شود «هیچ کس نمی داند که کِی می میرد، ولی بیشتر ما زمان خیلی خیلی زیادی زندگی می کنیم. من مطمئنم که تو تا وقتی که خیلی پیر بشوی، زندگی می کنی.» یا ممکن است کودک بپرسد: «مامان، تو کی می میری؟» این سؤال معمولاً برای اولیا خیلی تکان دهنده است. عملاً منظور کودک از این نوع سؤال این است که آیا تو از من مراقبت می کنی و یا چه کسی بعد از این از من مراقبت می کند؛ بنابراین بهتر است به کودک گفته شود «مامان قوی و سالم است و خیلی خیلی وقت زیادی، پیش تو خواهد ماند.» حتی توصیه می شود اولیا به کودکان زیر پنج سال بگویند « مامان نمی میرد»، « بابا نمی میرد». بنابراین اگر این گونه جواب بدهیم که « فرزند عزیزم همه ما یک روزی می میریم» برای کودک مانند این است که بگوییم ما همین امروز می میریم!!
منبع: روزنامه ایران
سه شنبه 23/9/1389 - 9:52
كودك
وقتی می میریم چی میشه؟
مرده یعنی چی؟
چرا آدما و حیوونا میمیرن؟
آیا من هم باید بمیرم؟
آدما وقتی می میرن کجا میرن؟
چطور میشه فهمید یه نفر مرده؟
من کی میمیرم؟
اکثر کودکان نسبت به موضوع مرگ حساساند، شاید فقط به این خاطر که ما هنگام صحبت کردن درباره آن صدای خود را پایین میآوریم. اما این مسئله ممکن است موجب سردرگمی و اضطراب آنها شود. بنابراین پرهیز کردن از صحبت درباره این موضوع نه به نفع کودک شما است و نه به نفع خود شما به عنوان پدر یا مادر؛ تا آنجا که میتوانید در این مورد با کودکان روراست باشید، زیرا با این کار به تمام خانواده کمک میکنید که بر غم ناشی از مرگ عزیزان چیره شوند.
کودکان خردسال نمیتوانند تصور کنند که زندگی روزی به پایان میرسد. حتی اشارهای کوچک به چنین سرانجامی نه تنها موجب تحریک شدن آنها به پرسیدن انبوهی از پرسشها میشود (عمدتا در مورد خودشان و کسانی که برای محبت و مراقبت به آنها نیاز دارند)، بلکه ترس از مرگ ناگهانی خود یا از دست دادن یکی از اعضای خانواده، آنها را به وحشت میاندازد. کودکان معمولا علاوه بر نزدیکان، هر کس را که بهطور منظم ببینند عضوی از خانواده محسوب میکنند. اگر فردی از خانواده گسترده کودک بیمار یا مجروح شود او نگران و مضطرب میشود.
از مثالهایی که کودکتان تجربه کرده است برای توضیح دادن مرگ استفاده کنید. به عنوان مثال، درباره جوجه پرندهای که به علت بیرون افتادن از لانه مرده بود یا درباره مرگ حیوان خانگیتان یا حتی درباره مرگ برگ درختان در پاییز، صحبت کنید.
شما باید درباره موضوع مرگ از ابتدا صریح و شفاف سخن بگویید. هرگز از تعابیر استعاری مثل «مادربزرگ فقط به خواب رفته است»، استفاده نکنید. این کار ممکن است کودکتان را از خوابیدن بترساند و کابوسها و مشکلات زمان خواب را به وجود آورد. همچنین نباید بگویید «پدربزرگ جایی رفته است». زیرا اگر پدربزرگ باز نگردد کودکتان اعتمادش را به شما از دست میدهد. مطابق با اعتقاداتتان از توضیحات مذهبی استفاده کنید، اما آماده پاسخ دادن به تراوشات منطق کودکانه او هم باشید. مانند: «اگر خدا ما رو دوست داره، چرا گذاشت بچه ما بمیره؟» صادق باشید اما سعی کنید احساسات خودتان را کنترل کنید، زیرا ممکن است کودک را بترسانید. اما این بدان معنا نیست که اگر در سوگ عزیزی نشستهاید، غم و اندوه خود را با کودک مطرح نکنید. بگذارید کودکتان بداند چرا اشک میریزید. به او توضیح دهید که در آن لحظه دلتان برای فرد از دنیا رفته تنگ شده بود، اما تاکیدتان بیشتر بر خاطرات خوبی باشد که از آن فرد دارید. از مثالهایی که کودکتان تجربه کرده است برای توضیح دادن مرگ استفاده کنید. به عنوان مثال، درباره جوجه پرندهای که به علت بیرون افتادن از لانه مرده بود یا درباره مرگ حیوان خانگیتان یا حتی درباره مرگ برگ درختان در پاییز، صحبت کنید. به این طریق به او نشان میدهید که همه چیز میراست و این امر طبیعی است. دقت کنید کودکتان پاسخ شما را بفهمد و اگر نیاز بود آن را تکرار کنید. مثلا اگر یک حیوان خانگی بمیرد، اکثر کودکان سنین پیش از دبستان فقط کنجکاوند که بفهمند چه بر سر آن حیوان آمده است و یک پاسخ کوتاه برای آنها کافی است.
آیا او به خاطر اینکه کار بدی کرده بود، مرد؟
مراسم تشییع جنازه چیست؟
در قبر چه اتفاقی برای مردهها میافتد؟
پاسخ برای سنین 4-2
وقتی انسان یا حیوانی دیگر نفس نکشد و بدنش کار نکند به او مرده میگویند. معمولاً آدمها و حیوانات وقتی که خیلی پیر شوند میمیرند.
پاسخ برای سنین 6-4
هر چیزی که بمیرد، مانند آن جوجه پرنده مرده که تابستان گذشته دیدیم، دیگر باز نمیگردد. اکثر آدمها و حیوانات نمیدانند چه موقع میمیرند. هنگام مرگ قلب آنها میایستد یا نفسشان به آرامی قطع میشود.
پاسخ برای سنین 8-6
هیچکس واقعا به طور دقیق نمیداند موقع مرگ چه اتفاقی رخ میدهد، اما بدن ما از کار میافتد؛ دیگر نفس نمیکشیم، قلب نمیتپد، عضلات کار نمیکنند و مغز برای همیشه از تفکر باز میایستد. اکثر آدمها بهطور طبیعی و به این علت که خیلی پیر شدهاند و بدنشان فرسوده شده است، میمیرند. آنها معمولا درد نمیکشند، بلکه به تدریج هوشیاری خود را از دست میدهند و به آرامی میمیرند. اما بعضی از افراد به علت بیماریهای سخت یا حوادث میمیرند. بعد از مرگ نگرانی و دردی وجود نخواهد داشت و این خوب است. خیلی بعید است که من تا زمانی که کاملاً پیر نشدهام، بمیرم. پس لازم نیست درباره این موضوع نگران باشی، زیرا تا آن زمان خود تو دیگر بزرگ شدهای.
بگذارید کودکتان بداند چرا اشک میریزید. به او توضیح دهید که در آن لحظه دلتان برای فرد از دنیا رفته تنگ شده بود، اما تاکیدتان بیشتر بر خاطرات خوبی باشد که از آن فرد دارید.
پاسخ برای سنین 11- 8
تو هم یک روز خواهی مرد، مثل همه آدمها، اما تا آن زمان آنقدر مانده است که لازم نیست به آن فکر کنی. مردن امری طبیعی است، هر چند از دست دادن کسانی که دوستشان داریم ما را بسیار غمگین میکند، اما باید این را بپذیریم که افراد پیر مثل مادربزرگ و پدربزرگ روزی خواهند مرد. ما آنها و خاطرات خوشی را که از آنها داریم فراموش نخواهیم کرد. هیچکس به عنوان تنبیه و مجازات نمیمیرد مگر اینکه دادگاه چنین تصمیمی گرفته باشد. وقتی آدمها میمیرند، آنها را در قبری قرار میدهند و دفن میکنند. هیچکس در قبر بیدار نمیشود، زیرا قبل از آنکه کسی را در قبر بگذارند یک پزشک شخص را معاینه میکند تا مطمئن شود که او مرده است. مردم بعضی از کشورها مردههای خود را میسوزانند و خاکستر آنها را در مکان مخصوصی نگهداری میکنند یا اینکه آن را بر زمین پخش میکنند. مراسم تشییع جنازه زمانی است که فرد مرده را دفن میکنند یا میسوزانند و طی آن مردم میتوانند آخرین خداحافظی را با او بکنند و خاطرات خوبی را که در طول زندگی از او داشتهاند مرور کنند.
برگرفته از کتاب " پرسشهای کودکانه"
سه شنبه 23/9/1389 - 9:12
آشپزی و شیرینی پزی
کلوچه ی خرما
مواد لازم :
آرد سفید | 1 کیلوگرم |
ادویه ی مخصوص | به میزان دلخواه |
مایه ی خمیر | 1 قاشق مرباخوری |
بیکینگ پودر | کمی |
نمک | 1 قاشق چایخوری |
شیر | 3-2 لیوان |
شکر | 2 قاشق غذاخوری |
زعفران | کمی |
روغن مایع | 1 لیوان |
خرمای هسته درآورده | به میزان دلخواه (تقریبا 500 گرم) |
طرز تهیه :
ادویه مخصوص این شیرینی شامل: زیره، رازیانه، فلفل سیاه، تخم گشنیز، پودر زنجبیل و دارچین است.ابتدا ادویه را دو قسمت کنید. نیمی از ادویه، روغن مایع و آرد را با هم مخلوط می کنیم، طوری که آرد گلوله گلوله شود.
سپس شیر، شکر و زعفران را روی حرارت گرم می کنیم، تا جایی که ولرم شود.
مایه ی خمیر(را که در کمی آب جوش حل کرده ایم)، بیکینگ پودر و نمک را با آرد مخلوط می کنیم.
سپس مخلوط شیر را که ولرم شده، به مخلوط آرد اضافه می کنیم و با دست خوب ورز می دهیم.
خمیر آماده شده را به مدت 4-5/3 ساعت می گذاریم بماند.
سپس خرماهای بدون هسته را با بقیه ی ادویه مخلوط کرده و خوب با دست له می کنیم.
سپس خمیر را بصورت لایه ای نازک، به قطر نان پهن می کنیم و مخلوط خرما را به قطر 2 سانتی متر روی خمیر می گذاریم. دو طرف خمیر را به هم می چسبانیم.
سپس خمیر را به هر شکلی که دوست دارید(لوزی یا مربعی به اندازه 5-4 سانتیمتر) برش دهید.
سپس در فری که درجه ی آن 190-170 سانتیگراد است، به مدت 20 دقیقه بگذارید.
کلوچه ی جنوبی نوش جانتان.
* نکته :
به نظر من بهتر است ادویه ای را که با خرما مخلوط می کنید، به شکل پودر باشد، ولی ادویه ای را که با آرد مخلوط می کنید، درسته باشد، برای اینکه زیر دندان برود و طعم خوبی در دهان ایجاد کند.
سمیه اهوازی
دوشنبه 22/9/1389 - 16:51