این وادی ز نگین بلا رشك جنان است
گلگون كفنان لاله رخان نیست كم اینجا
گفت پیغمبر حسین از من بود من از حسین
خوش بود مدح تو بشنیدن ز فخر كائنات
به جنان عاشق از آنم كه جنان عاشق توست
ورنه با چون تو چه كارم به جنان است حسین
كنون كه روی نمودم به ساحت لطفت
مگو كه غرق گناهم مرا نمی خواهی