اگه تو از پیشم بری سر به بیابون می ذارم
هر چی گل شقایقه رو خاك مجنون می ذارم
اگه تو از پیشم بری دل رو به دریا می زنم
غرور خورشید و با برف آرزوها می شكنم
اگه تو از پیشم بری كار من آوارگیه
خلاصه شو واست بگم كه آخر زندگیه
اگه بری شكایت تو رو به دریا میكنم
شقایقای عالم و من بی تو رسوا میكنم
اگه تو از پیشم بری زندگی خاكستریه
فرداش یكی خبر می ده دلت پیش دیگریه
اگه تو از پیشم بری شمعدونیا دق میكنن
شكایت چشم تو رو به مررغ عاشق میكنن
اگه بری پرستوها از زندگیشون سیر میشن
آهوا توی دام صیادای پیر اسیر می شن
اگه بری دریا پر از اشك و نیاز ماهیاس
شبای شهرمون مثه چشمای عاشقت سیاس
اگه بری یه شب تو خواب دریا رو آتیش می زنم
نردبون آسمون و با هر چی نوره می شكنم
اگه بری پروانه ها شمعا رو خاموشن میكنن
قنریای قفسی دل و فراموش میكنن
اگه بری پلك گلا از غم عشق تو تره
یكی مثه من دلش از چشمای تو بی خبره
اگه تو از پیشم بری پنجرمون بسته میشه
یه دل با صد تا آرزو از زندگی خسته میشه
اگه بری مجنون دیگه از من و تو نمیگذره
نرو بذار ببینمت باز از كنار پنجره
اگه بری من می مونم با بازی های سرنوشت
كه من رو تو دوزخ گذاشت ترو فرستاد به بهشت
اگه بری به آسمون شب شكایت میكنم
یه شب می شینم با خدا تا صبح خلوت میكنم
اگه بری پرنده ها بر نمی گردن به لونه
بی تو كدوم پرنده ای راه خودش رو می دونه
اگه تو از پشم بری تو ابرا غوغا میكنم
برای مردن گلا بهونه پیدا میكنم
اگه تو از پیشم بری یاسا ترك بر میدارن
شبنما رو گل رز مگه حتی طاقت میارن
اگه بری مردم منو به هم دیگه نشون می دن
می پرسن از همدیگه كه چی راجع من شنیدن
اگه بری همه میگن عشق من و تو هوسه
بمون با هم نشون بدیم كه عشق ما مقدسه
اگه بری می لرزه فرهاد و ستون بیستون
به خاطر اونم شده تو تا ابد پیشم بمون
اگه بری می گن دیدی این آخر و عاقبتش
ما هیچ كدوم و نمی خوایم نه رنج و ئنه محبتش
اگه بری نمی دونن شاید واست خوشبختیه
نمی دونن لذتت بعضی خوشیا تو سختیه
اگر چه وقتی تو بری دیگه من و نمی بینی
اگه بخوای هم می باید تا فصل محشر بشینی
اما تورو جوون خودت كه از همه عزیزتری
با یك نگاهت منو تا اوون ور دنیا می بری
اگه میشه بری یه جا به آرزوهات برسی
یا كه دور از چشمای من قلب تو دادی به كسی
برو منم با ید تو زندگی رو سر میكنم
گاهی به اشتیاق تو قلبم و پر پر میكنم
عیدا كه شد عشق تو رو تو قلب هفت سین می چینم
با اینكه رفتی باز تو رو كنار هفت سین می بینم
غصه نخور دنیای ما سمبل بی وفاییه
هر چی من و تو می كشیم تقصیر آشناییه
راستی اگه بخوای بری این جوری طاقت می یارم
خودم باید دست تو رو دست غربت بذارم
اگه بری دنبال تو میام تا اوج آسمون
اون وقت می بینم همه رو پس تو نرو پیشم بمون
دلت می خواد اگه یه روز بدون من می رفتی یه جا
دنبال مهربونیات آواره شم تو كوچه ها
اگه بری بیدای مجنون و پریشون می كنم سقف دل و بر سر آرزوها ویرون میكنم
اگه بری اینجا یه دل بمون كه صاحب اون مریمه
اگه بری دعای من بازم می یاد پشت سرت
من به فدای تو و عشق تو و فكر سفرت
به من او گفت فردا می رود اینجا نمی ماند
و پرسیدم دلم او گفت : نه تنها نمی ماند
به او گفتم كه چشمان تو جادو كرده این دل را
و گفت این چشم ها كه تا ابد زیبا نمی ماند
به او گفتم دل دریایی ام قربانی چشمت
ولی او گفت این دل دائما دریا نمی ماند
به او گفتم كه كم دارم تو را رویای كمرنگم
و پاسخ داد او در عصر ما رویا نمی ماند
به او گفتم كه هر شب بی نگاه تو شب یلداست
ولی گفت او كمی كه بگذرد یلدا نمی ماند
به او گفتم قبولم كن كه رسوایت شوم او گفت
كسی كه عشق را شرطی كند رسوا نمی ماند
و حق با اوست عاشق شو همین و هر چه باداباد
چرا كه در مسیر عاشقی اما نمی ماند
خدایا خط بكش بر دفتر این زندگی اما
به من مهلت بده تا بشنوم آنجا نمی ماند