زمان در رسیدگی به حملهی قلبی خیلی اهمیت دارد، اینکه پزشک وقت کافی برای به جریان انداختن خون و اکسیژن رسانی به بدن و در نتیجه زنده نگه داشتن فرد داشته باشد.
در اینجا از تجربیات افرادی که دچار حملهی قلبی شده اند و بعد از احیا دوباره به زندگی باز گشته اند، برایتان خواهیم گفت. تجربیاتی که گاها بسیار عجیب خواهند بود.
خانم 49 ساله: من دردهای ضربانداری در پشتم احساس کردم که این درد به گردن و بعد به فک منتشر شد. این درد مانند یک مسافر به بخش های مختلف بدنم حرکت می کرد. این در حالی بود که من آسپیرین مصرف می کردم و خیالم از جانب قلبم آسوده بود. سپس تنگی نفس شدید به سراغم آمد، گویی یک فرآیند زایمان را تجربه می کردم. من بعد از احیای قلبی دوباره به حالت اولیه بازگشتم، در حالیکه بسیار شگفت زده شده بودم.
خانم 55 ساله: من درد معده ی شدید همراه با گرگرفتگی زیاد را تجربه کردم.
بعد احساس تیر کشیدن در قفسهی سینه را داشتم و بلافاصله دچار حالت تهوع شدم به طوری که گمان می کردم دچار مسمومیت غذایی شده ام. اما به محض اینکه دست چپم بی حس شد، متوجه شدم که دچار حملهی قلبی شده ام.
یک هفته احساس خستگی خیلی زیادی داشتم و فقط میخواستم دراز بکشم و بخوابم، اما بعد از خواب هم احساس خوبی نداشتم تا جایی که اطرافیان مرا به خاطر تنگی نفس به بیمارستان بردند و آنجا تشخیص حملهی قلبی داده شد
خانم 63 ساله: من در حال شستن ظرف ها بودم که در دو بازو احساس درد کردم. دردی که از سمت راست شروع شد و به سمت چپ نیز منتقل شد و کم کم بازوهایم دچار بی حسی شدند. من گمان کردم که با کمی استراحت بهبود می یابم، اما به اصرار اطرافیان به بیمارستان رفتم و تحت احیای قلبی قرار گرفتم.
خانم 71 ساله: احساس میکردم که دیگر نمیتوانم نفس بکشم و ریه هایم از کار افتادهاند. این بدترین احساسی بود که تا به حال تجربه کرده بودم.
خانم 57 ساله: من دچار سوزش سردل شدم، اما این سوزش با بقیه سوزشهایی که تا به حال تجربه کرده بودم فرق داشت و شدیدتر بود. این درد تا جایی افزایش یافت که احساس کردم محفظهی قلبم به شدت تحت فشار است.
خانم 67 ساله: حالت تهوع زیاد و عرق سرد و سرگیجه چیزی بود که در آن زمان تجربه کردم، ولی اصلا نمی دانستم دچار حملهی قلبی شده ام.
خانم 82 ساله: قفسهی سینهام فشرده و فشرده تر می شد، ولی این فشردگی حالت درد نداشت.
خانم 63 ساله: من گمان کردم که دچار ریفلاکس معده شدهام. به بیمارستان رفتم، اما مورد احیای قلبی قرار گرفتم . برخی میگفتند که من از مرگ باز گشتهام.
خانم 67 ساله: یک هفته احساس خستگی خیلی زیادی داشتم و فقط می خواستم دراز بکشم و بخوابم، اما بعد از خواب هم احساس خوبی نداشتم تا جایی که اطرافیان مرا به خاطر تنگی نفس به بیمارستان بردند و آنجا تشخیص حملهی قلبی داده شد.
خانم 55 ساله: ناگهان در نیمه شب از خواب پریدم و متوجه شدم دست چپم هیچ حسی ندارد. همچنین در زیر سینهی چپم احساس درد خفیف داشتم و در نهایت متوجه شدم که دچار حملهی قلبی شده ام.
خانم 50 ساله: بعد از اینکه بچه ها را به مدرسه بردم، در راه بازگشت احساس درد در شانهها داشتم و سپس دچار حالت تهوع شدم و دیگر نتوانستم به رانندگی ادامه بدهم و همان جا در ماشین ماندم. زمانی که فردی من را در حالیکه عرق زیادی کرده بودم در ماشین پیدا کرد، متوجه حملهی قلبی من شد و من را به بیمارستان رساند. 46 ساعت طول کشید تا به طور کامل بهبود پیدا کنم.