آموزش و تحقيقات
بشر پر حرف ترین موجود روی زمین است. این آمار اخیراً از سوی پزشکان روسیه منتشر شده است. این محققان حد متوسط عمر بشر را هفتاد سال گرفته اند که در این مدت انسان 13 سال حرف می زند، 6 سال غذا می خورد و 23 سال نیز می خوابد.
هر نفر به طور متوسط صدها تن غذا می خورد. اگر وزن افراد را 75 تا 80 کیلو گرم بگیریم باید گفت هر فرد در عمر خود 1250 تا 1335 برابر وزنش غذا می خورد. در مدت یک روز یا 24 ساعت 1000 لیتر هوا تنفس می کند و قلبش در هر 1 دقیقه 80 تا 100 بار می زند. با این شرایط قلب انسان در طول زندگیش دو میلیارد و 58 میلیون بار بدون وقفه و اغلب بدون کوچک ترین مشکلی می زند.
انسان تنها موجودی است که راست قامت است و روی دو پا راه می رود و در طول روز به طور متوسط 20 هزار قدم بر می دارد یعنی 7 میلیون قدم در سال. در 70 سالگی تعداد این قدم ها به 500 میلیون می رسد یعنی 500 هزار کیلومتر راه رفته. با این محاسبات می توان نتیجه گرفت که هر فرد در طول زندگیش می تواند 9 بار کره ی زمین را دور بزند و با پای پیاده به کره ی ماه برود با توجه به اینکه فاصله زمین تا ماه 390 هزار کیلومتر است.
بدن انسان به وسیله ی پوشش شگفت انگیزی محافظت می شود. این پوشش پوست بدن است که در هر ساعت 30 میلیون میکروب روی آن می نشیند و 29 میلیون آن کشته می شود و پس از 2 ساعت از این 30 میلیون فقط 7 هزار تای آن باقی می ماند.
در بدن انسان بین 2 تا 4 میلیون نقطه ی درد و جود دارد که حساسیت آن نسبت به موقعیت پوست بدن فرق دارد. بدن انسان قدرت مقاومت شگفت انگیزی دارد و می تواند گرمای 44 تا 45 درجه را تحمل کند و حتی اگر به تدریج گرم شود در فضای خشک می تواند 150 تا 160 درجه حرارت را تحمل کند و بالاترین میزان برودت که بدن قادر به ایستادگی در برابر آن است 27 درجه زیر صفر است.
انسان می تواند 52 روز تنها با خوردن آب زنده بماند. حساسترین عضو بدن چشم است که می تواند 10 هزار رنگ را تشخیص دهد و بالاخره اینکه نوزادان تا 8 ماهگی دنیا را سیاه و سفید می بینند.
سه شنبه 14/8/1392 - 16:12
دانستنی های علمی
صدها میلیون نفر در سراسر جهان آن را از سن کودکی تا بزرگسالی خورده اند، پفک نمکی یا "چیز دودلز" نامی که "موری یوهایی" خالق آن بر رویش نهاد.
موری یوهایی که فرزند یک زوج مهاجر ترک بود در اواخر دهه 1950 میلادی اولین کارخانه پفک نمکی یا "چیز دودلز" را در محله برونکس نیویورک احداث نمود.
محصول او به چنان محبوبیتی دست یافت که کمپانی غول پیکر تولید تنقلات "بوردن" در آمریکا در سال 1965 کارخانه سازنده "چیز دودلز" موری یوهایی را از صاحبش خریداری کرد.
فک نمکی عمدتاً با طعم پنیر در بازار عرضه می گردد. بلغور ذرت وآب در داخل دستگاهی به نام اکسترودر پف کرده و پس از عبور ازخشک کن روی آن با مخلوطی از روغن گیاهی ، پودر پنیر ویا سایر طعم دهنده های مناسب ، رنگ مجاز خوراکی ونمک پوشش داده می شود.
"چیز دودلز" در اواخر دهه 1960 به ایران آمد. در اوایل دهه 1970 میلادی با شکوفایی انفجار آمیز اقتصاد ایران که سرمایه گزاران خارجی و داخلی را تشویق به سرمایه گذاری در کشور کرده بود تولید "چیز دودلز" نیز به خیل عظیم محصولات تولیدی کارخانه های تازه تاسیس در ایران اضافه و نام "پفک
نمکی" از سوی شرکت "مینو" بر روی آن نهاده شد. پاکت نایلنی قرمز رنگی که پفک نمکیهای میگو مانند ترد در آن در انتظار خورده شدن نشسته بودند بخشی از خاطرات کودکی بسیاری از ایرانیان را نیز تشکیل می دهد.
موری یوهایی خالق "چیز دودلز" یا پفک نمکی در روز 27 ژوئیه سال 2010 بدنبال ابتلا به بیماری سرطان در سن 90 سالگی در منزل مجلل خود واقع در لانگ آیلند نیویورک درگذشت.
سه شنبه 14/8/1392 - 16:11
دانستنی های علمی
مقدمه
این تعارض جوهر مانای ذره گونه که با انتشار موج - ذره رخ میدهد، نظریه کوانتوم توصیف عینی یابد، آنگاه میتوانیم موقعیتهای آن را در لحظات پی در پی مشخص و مسیر آن را معین کنیم. اما ذراتی که مسیرهای مشخصی را طی میکنند، مشخصه نقش تداخلی موج گونه آنها را برای هر نوع مادهای که واقعا قابل مشاهده باشد، ایجاد نمیکند. در آزمایشگاه ، این نقشها همچون نقشی از تیک تاکهای آرایهای از آشکار سازها مشاهده میشود. تمهیدات مستند نظریه کوانتومی این نقشها را بوسیله یک تابع موج در فرمالیزم ریاضی آن نظریه بوجود میآورد.
این تابع موج احتمال آشکار سازی یک تیک تاک را توصیف میکند و چشم به راه یک شیء "حقیقی" نیست. بنابراین ، نظریه کوانتومی با نفی اینکه "موج" یا "ذره" "حقیقی" هستند، مسأله موج - ذره را حل میکند. به علاوه ، نظریه کوانتومی با آنچه که از معانی متعارف و رسمی آنها برداشت میشود. مفهوم ماده گاهی موج و گاهی ذره است را ندارد.
بر اساس اصل دوبروی ، در مورد ذرات دو حالت ذرهای و موجی در نظر گرفته میشود،
که البته این خاصیت در دنیای میکروسکوپی بیشتر مورد مطالعه است. به عنوان مثال ، اگر ذرهای به جرم یک گرم که با سرعت معمولی در حال حرکت است، در نظر بگیریم طول موج منتسب به این ذره ، چنان کوچک خواهد بود که اصلا قابل ملاحظه نیست. اما در مورد ذراتی مانند الکترون ، این طول موج قابل توجه است. بنابراین با توسل به این اصل میتوان تابش الکترومغناطیسی را نیز متشکل از ذراتی دانست که این ذرات را فوتون میگویند.
واقعیت کوانتومهای نور
نظریه پلانک در ارتباط با بستههای انرژی تابشی ، تا اندازهای مبهم بود و فقط به عنوان مبنایی برای توزیع آماری انرژی میان طول موجهای مختلف در طیف الکترومغناطیسی بکار میرفت. پنج سال بعد از "پلانک" ، "آلبرت انیشتین" توانست این مفهوم را به صورت مشخصتری بیان کند. انیشتین مفهوم کوانتومی نور را برای توجیه اثر فوتوالکتریک بکار برد. بر این اساس ، فوتونها که دارای انرژی معینی هستند، بعد از برخورد با الکترونهای اتم ، انرژی خود را به آنها داده ، خود از بین میروند. این امر میتواند به عنوان یک مسئله برخورد میان دو ذره با استفاده از نظریه برخورد توضیح داده شود.
بعد از برخورد ، فوتون از بین میرود و الکترون با انرژیی که از فوتون میگیرد، از ماده جدا میشود و سبب ایجاد یک جریان فوتوالکترونی در مدار خارجی میگردد. مقدار جریان در مدار خارجی ، بسته به تعداد فوتونهایی که بر سطح ماده موجود در کاتد تابیده میشود، متفاوت خواهد بود.
تأییدی دیگر بر وجود فوتون
آزمایش دیگری که توانست وجود فوتونها را بصورت تجربی به اثبات رساند، مربوط به آزمایش است که توسط "کامپتون" انجام شد. این آزمایش که بعدها نام اثر کامپتون را بر خود گرفت، به این صورت بود که تابش الکترومغناطیسی یا فوتونها توسط مواد مختلف پراکنده میشود. به بیان دیگر ، در این آزمایش فوتون بعد از تابش مقداری از انرژی خود را به یک الکترون تقریبا آزاد منتقل میکرد و خود با انرژی کمتر در راستای دیگر منحرف میشد. نتایج این آزمایش که با استفاده از مفهوم کوانتومی نور صورت میگرفت، با نتایج تجربی کاملا تطابق داشت.
جرم فوتون
واقعیت جرم فوتون ، به خاصیت عکس مجذوری قانون کولن بر میگردد. بر اساس قانون کولن ، نیروی الکتریکی که دو ذره باردار به یکدیگر وارد میکنند، نیرویی است که با مجذور فاصله بین آنها نسبت معکوس دارد. اما این مطالب در تمام شرایط دقیقا درست نیستند، یعنی در فواصل خیلی کوچکتر انحرافاتی وجود دارد و این نیرو دقیقا عکس مجذوری نیست. در این حالت باید فوتونها را ذراتی دارای جرم بدانیم. اما در موارد دیگر که تقریبا بیشتر موارد را شامل میشود، این نیرو دقیقا عکس مجذوری است. بنابراین در این حالت باید فوتونها را ذراتی بدون جرم تصور کنیم.
سه شنبه 14/8/1392 - 16:9
آشپزی و شیرینی پزی
اگر علت همه اختراعات بشر را احتیاج انسان بدانیم، بدون تردید علت اختراع بستنی چیزی جز گرما نبوده است؛ هر چند كه در تاریخ، اشارهای به گرما به عنوان علت اختراع بستنی نشده است. از این موضوع كه بگذریم، تار یخ درست شدن بستنی به امپراطوری روم قدیم، چین و هند باستان بر میگردد.
نوشتهاند كه "نرون" امپراطور روم علاقه زیادی به خوردن میوه و آب میوههایی كه با یخهای كوه آلپ خنك میشدند، داشت.
این خوراكی شاهانه تا قرن هفدهم میلادی در بین همه مردم محبوبیتی نداشت. از این زمان به بعد در انگلستان نوعی نوشیدنی خنك دربین اعیان و اشراف محبوبیت پیدا كرد و آن چای و قهوه همراه بایخ بود. از قرن هجدهم میلادی به بعد بستنی در آمریكا درست شد. به این ترتیب كه یك تاجر آمریكایی به نام " ژاكوب فوزل" تصمیم گرفت با شیر و میوه، نوعی خوراكی خنك تهیه كند.
مدتی بعد شخصی به نام "ارنست هاموی" دو چیز دیگر به بستنی اضافه كرد؛ یكی شكر و دیگر موادی برا ی كِش آمدن بستنی .
كم كم طعمهای مختلف هم به بستنی اضافه شد. از سال ۱۹۳۰ میلادی (۷۲ سال پیش) ساختار بستنی با اختراع مادهای به نام "یخ خشك " آسان تر شد. یخ خشك همان قطعات جامد دی اكسید كربن است كه از این زمان به بعد به سرد كردن بستنی درهنگام ساخته شدن كمك زیادی میكرد.
سه شنبه 14/8/1392 - 16:9
آموزش و تحقيقات
یک ماه تا فرا رسیدن فصل پاییز باقی است. از گذشتههای دور رنگهای زرد و سرخ برگهای درختان در سومین فصل سال مورد توجه هنرمندان بوده است. جالب است که...
سرخی و زردی برگهای درختان در فصل پاییز علاوه بر زیبایی شگفت انگیزی که دارند نشانه ای از تکامل گیاهان هستند که 35 میلیون سال قبل آغاز شده است.
یک ماه تا فرا رسیدن فصل پاییز باقی است. از گذشتههای دور رنگهای زرد و سرخ برگهای درختان در سومین فصل سال مورد توجه هنرمندان بوده است. جالب است که رنگهای درختان براساس نوع منطقه ای که در آن قرار گرفته اند با یکدیگر متفاوت هستند. به طوری که لباس پاییزی درختان در آمریکا و آسیای شرقی به رنگ سرخ و اروپای مرکزی و جنوبی به رنگ زرد است.
در حقیقت درختان براساس قاره و عرض جغرافیایی که در آن قرار گرفته اند رفتار ویژه ای را در پوشیدن لباس پاییزی بروز میدهند.
منشاء تفاوت رنگ برگ درختان در پاییز
"یارمو هولوپانین" از دانشگاه کوپیو در فنلاند تئوری جدیدی را در مجله علمی "نیو فیتولوژیست" منتشر کرده است که نشان می دهد تغییرات آب و هوایی و مهاجرتهای بزرگی که میلیونها سال قبل زمین را دگرگون کرده اند علت اصلی رنگهای متفاوت برگهای درختان در مناطق مختلف دنیا است.
زرد
رنگدانه های زرد در برگها حضور دارند و زمانی که رنگ سبز کلروفیل کاهش مییابد در برگ درخت قدرت می گیرند. برای رنگ سرخ شرایط کمی پیچیده تر است. به طوری که رنگدانههای قرمز رنگ آنتوسیانین در برگها وجود ندارند اما با فرارسیدن پاییز تولید میشوند. این رقابت به تازگی کشف شده است و بعضی تحقیقات نشان می دهند که چرا درختان برای ایجاد رنگدانه های سرخ در برگها از منابع مختلفی بهره میگیرند.
سرخ
توضیحات متفاوتی برای قرمز شدن برگهای درختان ارائه شده است. از پخش دوباره آمینو اسیدها به بخشهای دیگر درخت تا استراتژی دفاعی گیاه در مبارزه با حشرات از جمله این توضیحات هستند. در حقیقت شته ها که مولکولهای آلی را میمکند جذب رنگ زرد درختان میشوند درحالی که به شدت از رنگ قرمز واهمه دارند. بنابراین رنگ سرخ برگهای بعضی از درختان ثمره یک مبارزه طولانی تکامل میان گیاهان و حشرات است.
تئوری
پروفسور یارمو هولوپانین در این خصوص توضیح داده است که تفاوتهای رنگهای برگ درختان در پاییز از 35 میلیون سال قبل آغاز شده است. در آن زمان مناطق وسیعی از زمین پوشیده از جنگهای همیشه سبز یا درختان حاره ای بودند. در هزاره های یخبندان و دوره های خشک بسیاری از درختان دستخوش تکامل شده و به درختان برگ ریز تبدیل شدند.
در ادامه، درختان فرایند تولید رنگدانههای سرخ را برای مبارزه با حشرات توسعه دادند. در آمریکای شمالی و آسیای شرقی، سلسله جبالی که در جهت شمال به جنوب امتداد می یافتند این امکان را فراهم میکردند که گیاهان و حیوانات از عرضهای جغرافیایی پایین تر به عرضهای جغرافیایی بالاتر مهاجرت کنند و به این ترتیب توانستند از مناطق پوشیده از یخ عصرهای یخبندان خارج شوند. همراه با این گیاهان حشرات دشمن نیز مهاجرت خود را آغاز کردند. به این ترتیب جنگ برای بقا بدون وقفه ادامه یافت.
این درحالی است که در قاره اروپا، کوهها به خصوص سلسله جبال آلپ در جهت شرق به غرب امتداد یافته اند و همین مسئله مانعی بر سر راه مهاجرت بود. به طوری که بسیاری از گونه های درختان در دوره های مختلف سرد عصر یخبندان امکان ادامه بقا را از دست دادند و به این ترتیب حشراتی که به این گیاهان وابسته بودند نیز مردند. اما گیاهانی که موفق شدند از این نبرد پیروز بیرون بیایند مزیتهایی پیدا کردند. این مبارزه با انقراض بسیاری از حشرات پایان یافت و بنابراین دیگر نیازی به تولید رنگدانههای سرخ نبود.
استثناء
به گفته دانشمندان، یکی از شواهد حمایت از این تئوری در بوتههای کوچک و درخچههایی است که در اسکاندیناوی رشد میکنند. برگهای این بوتهها در پاییز به رنگ سرخ در میآیند. در حقیقت در تفاوت با درختان، این گیاهان کوچک در عصر یخبندان زیر لایه ای از برف که از آنها در برابر دماهای سردتر محافظت میکرد به حیات خود ادامه می دادند. به علاوه، این پوشش سفید از آنها در برابر حشرات دشمن نیز محافظت می کرد و به این ترتیب در پایان عصر یخبندان، مبارزه این گیاهان با حشرات ادامه یافت. نتیجه این مبارزه در لباس پاییزی سرخ رنگ این بوته ها جلوه مییابد.
سه شنبه 14/8/1392 - 16:8
آموزش و تحقيقات
این زامبی ها در ابتدا موجوداتی کند و احمق به نمایش گذاشته می شوند ولی به تازگی این موجودات دارای ذهنی فعال، باهوش و با توانایی های بالا شده حتی برخی از آنان اسلحه به دست می گیرند...
به گزارش خراسان نیوز، گونه وحشت در سینما، زیر شاخه های فراوانی دارد،موضوعاتی که به دلیل استفاده مکرر از آنان به ژانر تبدیل شده است.ژانرهایی نظیر خون آشام، اسلشر، ماورایی ( که با موجودات فرا انسانی سر و کار دارد) و ژانر زامبی، زامبی ها موجوداتی هستند که به ظاهر مرده اند ولی زنده اند و می توانند با حمله به افراد عادی آن ها را نیز به شکل خود درآورند. این زامبی ها در ابتدا موجوداتی کند و احمق به نمایش گذاشته می شوند ولی به تازگی این موجودات دارای ذهنی فعال، باهوش و با توانایی های بالا شده حتی برخی از آنان اسلحه به دست می گیرند.
در جدیدترین نوآوری های این گونه خلق فیلم هایی ترسناک- کمدی است که زامبی ها را به سخره می گیرند.جرج رومرو را باید خالق ژانر زامبی و از ارکان اساسی تحول در ژانر ترسناک سینمای هالیوود دانست.جرج ای رومرو سال 1940 در آمریکا متولد شد، با پایان تحصیلات در دانشگاه وارد عرصه فیلم های تبلیغاتی شد. ساخت یکی از همین فیلم ها رومرو را به سمت سینمای وحشت کشاند. در کمتر از 10 سال در اواخر دهه 1960 رومرو به همراه 9 نفر دیگر از دوستانش شرکت فیلم سازی راه اندازی کردند، اولین تولیدی این شرکت، «شب مردگان زنده» بود که با استقبال زیادی روبه رو شد، فیلمی که چهره جدیدی از ژانر وحشت را به نمایش گذاشت و اکنون جزو کلاسیک های این گونه است.شرکت رومرو و دوستان با استفاده از مقبولیت اولین اثر خود 3 فیلم دیگر تولید کرد. اما این آثار چندان مورد توجه قرار نگرفت.«دیوانگان» محصول 1973 یکی از این آثار بود که به تازگی بازسازی شده، در بازسازی اخیر رومرو در نقش مدیر تولید ظاهر شد و تا حد زیادی ناکامی اوایل دهه 1970 را جبران کرد.رومرو جوان با ساخت فیلم «مارتین» از دنیای زامبی ها فاصله گرفت و به سراغ خون آشام ها رفت. بازگشت به زامبی، موفقیت کم سابقه ای برای کارگردان آن به همراه داشت، رومرو که به 40 سالگی نزدیک می شد «ظهور مردگان» را کارگردانی کرد.
فیلم که با بودجه 500 هزار دلاری تهیه شده بود، 55 میلیون دلار فروش داشت و به عنوان بهترین های گونه خود معرفی شد.پس از آن رومرو با انگیزه ای فراوان به ساخت فیلم های خلاق اما کم هزینه ادامه داد، در این بین به اقتباس های سینمایی هم دست زد و چندین داستان از استیفن کینگ و ادگار آلن پو را به تصویر کشید.پایان قرن بیستم رومرو از جریان اصلی فیلم سازی کمی فاصله گرفت و بیشتر به تولید پرداخت، نکته قابل توجه در آن دوران ساخت بازی های کامپیوتری تحت تاثیر آثار رومرو است که طرفداران زیادی پیدا کرد، رومرو ساخت آگهی یکی از این بازی ها را به عهده گرفت تا علاقه خود را به این قالب هم نشان دهد. ساخت سری فیلم های مردگان نیز ادامه یافت و سرزمین مردگان، سرگذشت مردگان، نجات مردگان و شهرمردگان از این سری است.حضور رومرو محدود به زامبی نمی شود، حضور چند لحظه ای در سکوت بره ها و تقدیر کوشین تارانتینو از وی نشان از بزرگی نام جرج رومرو است.رومرو که به چهره اصلی گونه وحشت تبدیل شده است و پدر روحانی زامبی به حساب می آید هم اکنون در حال نگارش 2 کتاب است که قرار است سال 2012 منتشر شود همچنین رومرو در ساخت بیشتر این گونه فیلم ها مشارکت دارد.فیلم های جورج ای رومرو بیشتر در حوزه سینمای سرگرمی ساز مطرح می شود ولی بسیاری از منتقدان و جامعه شناسان ظهور موجودی به نام زامبی را برگرفته از وضعیت آمریکا در اواخر دهه 1960 می دانند،مصرف گرایی، آشفتگی های اجتماعی و مطرح شدن اقدامات علمی- نظامی در فیلم های رومرو بازخورد بارزی داشته است.
سه شنبه 14/8/1392 - 16:6
اخبار
به نظر شما هر کس مغزش بزرگ تر باشد، باهوش تر است؟ با نگاهی به بعضی جانداران و مقایسه اندازه ....
آی.کیو هر شخص تحت تأثیر عواملی مثل شرایط محیطی، اکتسابی و ... قرار دارد که باعث میشود فردی هم با مغز کوچک ضریب هوشی بالایی داشته باشد.
به نظر شما هر کس مغزش بزرگ تر باشد، باهوش تر است؟ با نگاهی به بعضی جانداران و مقایسه اندازه مغز و وزن بدنشان شاید بتوان جوابی برای این پرسش پیدا کرد.
در ماهی ها به طور میانگین نسبت بزرگی مغز به وزن کل بدنشان یکبه پنج هزار است. در پرنده ها یک به 220، در پستانداران یک به 180 و در انسان ها یک به 50.
به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که بین هوش و بزرگی مغز نسبت به وزن کل ارتباط مستقیمیوجود دارد. البته در انسانها این مسئله تعمیم پیدا نمیكند. آی.کیو یا ضریب هوشی هر شخص تحت تأثیر عامل های دیگری مثل شرایط محیطی، اکتسابی و ... قرار دارد که باعث میشود فردی هم با مغز کوچک ضریب هوشی بالایی داشته باشد.
سه شنبه 14/8/1392 - 16:6
آموزش و تحقيقات
...اما منتقدان كشورش او را مسخره میكردند و لحن طنزآمیز او را به باد تمسخر میگرفتند و او را «آدم مضحك» مینامیدند، اما او هم به خوبی از پس آنها بر میآمد و در میهمانی...
مارك تواین؛ پدر ماجراجویان داستانهای آمریكایی
شریان داستانهای مشهوری مثل هاكلبریفین و تامسایر رودخانه میسیسیپی است؛ درازترین رود آمریكا كه از بخشهای وسیعی از این كشور و ازجمله زادگاه پسری عبور میكند كه عاشق تماشای عبور قایقهای بزرگ بر این رودخانه است. صدای ناخداها و ملوانها وقتی از نقاط كمعمق رودخانه عبور میكنند و برای هشدار دادن عبارت «مارك تواین» را بهصورت یك قرارداد به زبان میآورند، برای «ساموئل» آنقدر جادویی بود كه وقتی بزرگ شد و اولین كتابش را نوشت، انعكاس این صدا در جانش موجب شد تا از این اسم به عنوان اسم مستعارش برای نویسندگی استفاده كند. مارك تواین از اینجا متولد شد.
«ساموئل لانگهورن كلمنس» كه درست یك قرن پیش درگذشت، هنوز آنقدر برای مردم جهان زنده است كه در تمام طول سال 2010، در گوشه و كنار جهان مراسم مختلفی به یاد او برپا شد. چون او واقعا در همه این 100 سالی كه نبوده با آثارش در كنار مردم زندگی كرده است: كارتون ژاپنی تامسایر را تقریبا همه بچههای دنیا دیدهاند و سریالهای مختلفی كه از ماجراجوییهای او با هكلبریفین و بكی تاچر ساخته شده، نسلهای مختلفی را در این 100 سال سرگرم كرده است. این قصههای كلاسیك هنوز آنقدر جذابند كه در كشور ما از دهه 30 تاكنون دارند ترجمه میشوند و چهرههای بزرگی مثل محمد قاضی، نجف دریابندری و ابراهیم گلستان به ترجمه این آثار پرداختهاند. هالیوود هم هنوز دارد نسخههای جدیدی از شاهزاده و گدا و تامسایر را روانه پردههای سینما میكند.
مارك تواین مثل بسیاری از نویسندگان از همه آنچه در زندگی تجربه كرده بود برای نوشتن داستانهایش كمك گرفت، اما مهم این است كه او واقعا خود تام سایر است، نه دوست تام. او كه بچه یك خانواده پرجمعیت با 6 خواهر و برادر بود از زمانی كه 1 ساله بود و پدرش را از دست داد، وارد اجتماع شد و مثل اولیور توییست انگلیسیها، زندگی در شرایط سخت را تجربه كرد؛ از كار در چاپخانه گرفته، تا ملوانی روی همان قایقهای بزرگ چوبی و كندن زمینهای سخت برای پیدا كردن طلا.
او خیلی زود با سفر آشنا و همراه خانواده راهی شهرهای بزرگی چون نیویورك شد و سرانجام از روزنامه سر درآورد. او كه در 22 سالگی گواهینامه قایقرانی گرفته بود و همه افتخارش این بود كه با ابهت عبارت «مارك تواین» را بیان كند، در 26 سالگی یك خبرنگار بود و 2 سال بعد هم اولین سفرنامه طنزآمیزش را با اسم مارك تواین امضا كرد.
در این مدت او خیلی كارها كرد و خیلی چیزها دید، نهتنها سفری طول و دراز در آمریكا انجام داد، بلكه راهی كشورهای دیگر هم شده بود و فرانسه و ایتالیا را هم دیده بود.
اولین اثر داستانی مارك تواین «شاهزاده و گدا» در سال 1882 منتشر شد. او در این اثر به یك بررسی تاریخی دست زده و جایگاه فقیر و غنی را بررسی كرده است، اما پیش از این او سالها مشغول نوشتن بود و با نوشتن سفرنامههایش در دل مردم كشورش جا باز كرده بود. آنچه برای مردم جالب بود، داستانهای عجیبی بود كه او از این سفرها با خود میآورد و آنها را با لحنی طنز و بازیگوشانه بیان میكرد.
در حقیقت او با كتابی به نام «وزغ جهنده معروف منطقه كالاوارس» در دهه 60 معروف شد و این داستانی بود قدیمی كه تواین سبك بیانش را عوض كرد و آن را به زبان روز روایت كرد. پس از آن او یك دهه بعد را به گشت و گذار و سفر پرداخت. «بیگناهان در كشتی» و «سختگذرانی» دو اثر سفرنامهای او و حاصل این مشاهدات است. با این حال او در این دو كتاب به عنوان یك ناظر بیطرف ظاهر نشده بلكه به بررسی و نقد دنیای معاصرش پرداخته است. مارك تواین زاده فقر بود، اما سالهای نیمه دوم قرن نوزدهم، همه اختراعات و اكتشافات داشت پشت سرهم ره میداد و چهره جهان را دگرگون میكرد. در حال كه او در یكی دو دهه پیش شیفتهقایقرانی روی میسیسیپی بود، حالا میدید كه كشتیهای بخار با چه سرعتی حركت میكنند و خطوط راهآهن چطور همه جا كشیده میشود. به همین دلیل او در كتاب «سختگذرانی» دست به انتقاد از جوامع غربی و آمریكا میزند و در كتاب «بیگناهان در كشتی» از كشورهای اروپایی و خاورمیانه انتقاد میكند.
در حقیقت اولین اثر داستانی او یعنی «شاهزاده و گدا» مقایسه همین بیعدالتی اجتماعی، اما در قرن شانزدهم در دربار ادوارد ششم پادشاه انگلستان و متعلق به دورهای است كه قوانین خشن بودند و خرافات بر عقل چیرگی داشت و ماجراهای تامسایر كه در سال 1876 و در 40 سالگی نویسنده نوشته شد، آینهای از این مسائل در زندگی روز آمریكاییهاست. تام یك شخصیت جسور و ماجراجوست كه میخواهد از مرزهای تثبیت شده و قدیمی یك شهر كوچك فراتر برود و نهتنها مرزهای اجتماعی كه مرزهای زبانی را هم به هم بزند. تواین برای نوشتن این كتاب از یك زبان جدید ادبی استفاده میكند: زبان ادبی رسمی را كنار میگذارد و قصهاش را به زبان محاوره و زبان مردم كوچه و خیابان مینویسد، دقیقا همان طور كه تام و هكلبریفین با هم حرف میزدند و با همین روش به قول خودش با ادیبان عصاقورت داده وارد نبرد میشود.
اما او فقط ادبیات كشور خودش را نقد نمیكند بلكه در كتاب «زندگى در ساحل رودخانه مىسىسىپى» به حملهاى تند علیه «سر والتر اسكات» دست میزند كه ادبیات انگلیس خودش را وامدار او میداند.
او این مبارزه ادبی را در داستان «هكلبرى فین» به اوج میرساند و یك انقلاب ادبی به راه میاندازد. انقلابی كه همینگوی مشهور 100 سال بعد دربارهاش میگوید «تمام ادبیات نوین آمریكا از یك كتاب سرچشمه میگیرد و آن هاكلبریفین اثر مارك تواین است».
در ماجراهای هاكلبریفین كه در 1885 منتشر شد، حماسه ماجراجویان، زندگی در شهرهای نكبتبار و ابتدایی و برمبنای خشونت بیان میشود. هك نماد «بچه» در آمریكایی است كه تازه میخواهد روی پای خودش بایستد و به همین دلیل كسی برای بچهها جایگاهی قایل نیست. فقر و بیفرهنگی بیداد میكند و پدر حتی بر پسر خودش رحم ندارد. پلیس هم در پی حفظ نظم موجود است و كسی به بیگناهی سیاهپوستی كه مثل كالا خرید و فروش میشود، فكر نمیكند...
اما خود تواین با همه این برداشتها مخالف بود و میگفت «اشخاصی كه تلاش كنند انگیزهای در این روایت پیدا كنند، تحت تعقیب قرار خواهند گرفت. اشخاصی كه سعی كنند یك نكته اخلاقی پیدا كنند تبعید خواهند شد و اشخاصی كه تلاش كنند یك تكه زمین پیدا كنند كشته خواهند شد».
مارك تواین از آن دست نویسندگانی است كه در دوره حیاتش به شهرت و ثروت رسید. او در سراسر آمریكا و انگلیس سفر میكرد و درباره ادبیات سخنرانی میكرد و از دانشگاه آكسفورد دكترا گرفت، اما منتقدان كشورش او را مسخره میكردند و لحن طنزآمیز او را به باد تمسخر میگرفتند و او را «آدم مضحك» مینامیدند، اما او هم به خوبی از پس آنها بر میآمد و در میهمانی ادبی كه به مناسبت جشن تولد 70 سالگیاش ترتیب داده شده بود، نویسندگان آن دوره ازجمله لانگ فلور اولیور و رالف والد و امرسون را كه در میهمانی حضور داشتند، رودرروی خودشان مسخره كرد. از همین روی نام مارك تواین به نام پرچمدار ادبیات نوین آمریكا در تاریخ ثبت شده و قهرمان سلینجر در «ناتور دشت» تامسایر قرن بیستم نام گرفته است.
تام سایر
«تامسایر» قصه یك دوره كوتاه از زندگی پسر نوجوانی به همین اسم است. تام ماجراجو، با اخلاق و باهوش است و البته یتیم. برای همین با عمه پالی زندگی میكند. همه تلاش عمه این است كه او را سربهراه كند چون تام جز بازی و ماهیگیری به چیز دیگری فكر نمیكند، اما انگار ماجرا هم دست از سر تام برنمیدارد چون یك شب او با دوستش هكلبریفین شاهد قتلی در گورستان میشود. آنها میبینند كه سرخپوستی به نام اینجون جو، دكتر را میكشد و چاقو را در دست پاتر میگذارد. با وجود این كه بچهها قسم میخورند این راز را حفظ كنند، اما پاتر بیگناه گرفتار شده و همین موجب میشود كه تام سرانجام خودش را وادار كند تا در دادگاه شهادت بدهد. ولی فرار اینجون جو زندگی بچهها را در خطر قرار میدهد... پسرها پس از ماجراهای فراوان سرانجام هم محل اختفای او را پیدا میكنند و هم محل پنهان كردن اموالی را كه او دزدیده بود و به این ترتیب هم قهرمان میشوند و هم پولدار.
شاهزاده و گدا
تام كنتی پسر یك خانواده گدا، در بدترین شرایط زندگی میكند، اما سعی میكند تا خواندن و نوشتن یاد بگیرد. یك روز كه تام اطراف دروازههای قصر پرسه میزند، با شاهزاده روبه رو میشود و به دعوت او وارد قصر میشود. شخصیت هر یك از این دو برای دیگری جالب است و وقتی آنها میفهمند چقدر شبیه هم هستند، به پیشنهاد شاهزاده لباسهایشان را با هم عوض میكنند. تام گدا در قصر میماند و شاهزاده ادوارد در خیابان رها میشود. در شرایط جدید هر كدامشان مشكلات خود را دارند ادوارد با پدر وحشی تام روبهرو میشود و تام با مقررات و آداب و رسوم سخت قصر... سرانجام اشراف به این نتیجه میرسند كه شاهزاده عقلش را از دست داده است، اما ادوارد كه در میان دارو دسته اوباش و گداهای حرفهای گیر كرده، شانس میآورد و با نجیب زادهای به اسم «میلز» روبهرو میشود و او به ادوارد كمك میكند تا به قصر بازگردد و جانشین پدرش شود. ادوارد با رودررو شدن با زندگی سخت مردم تهیدست با خودش عهد میكند كه پادشاهی عادل شود.
ماجراهای هكلبری فین
هكلبریفین پسر مردی نالایق و آواره است، اما سرانجام خانوادهای مهربان و نیكوكار او را به فرزندی قبول میكند. اما پدرش كه به دنبال طلاهایی است كه او و تام در غار جو پیدا كردهاند، نمیگذارد او زندگی راحتی داشته باشد و او را میدزدد و به كلبه متروكی در سواحل ایلینوی میبرد. هك فرار میكند و با قایقی كه پیدا كرده خودش را به جزیرهای میرساند، اما جیم یك سیاهپوست مهربان هم به همین جزیره پناه برده چون او هم فرار كرده و كارفرمایش میخواهد او را به عنوان برده بفروشد. آنها میخواهند خودشان را به ایالتی كه با بردهداری مخالف باشد برسانند، اما دستگیر میشوند. هك و تامسایر دوباره همدیگر را میبینند و به كمك هم سعی میكنند تا جیم را نجات دهند. آنها تلاش زیادی برای آزادی جیم میكنند و راههای مختلفی را آزمایش میكنند. سرانجام هك به مدرسه باز میگردد و جیم هم آزادیاش را به دست میآورد و تصمیم میگیرد به میان سرخپوستان برود و با آنها زندگی كند.
سه شنبه 14/8/1392 - 16:6
آموزش و تحقيقات
وقتی که احساسی همچون غم یا شادی مفرط داریم، اشکهایمان ناخودآگاه جاری میشود، اما این اشکها چرا و به چه هدفی جاری میشوند؟
یکی از دانشمندان و پژوهشگران زیست شناسی تکاملی در دانشگاه تل آویو اسرائیل به نام ارن هاسن، نظریه ی جدیدی در مورد ایجاد اشک و گریه کردن، ارائه کرده است. وی عنوان میکند : “اشکها میتوانند به عنوان علائمی جهت نشان دادن اینکه قدرت تحمل فرد پایین آمده، عمل کنند.”
ارن هاسن چنین میگوید “گریه کردن یکی از بزرگترین رفتارهاییست که افکار شما را نمایان میکند. تحلیل ها و بررسی های وی نشان میدهد که اشکها همزمان با تیره کردن بینائی، میزان تحمل و عملکردهای وابسته را کاهش میدهند. برای مثال تسلیم شدن، گریه برای درخواست کمک، و حتی در ابراز وابستگی متقابل.
وقتی که احساسی همچون غم یا شادی مفرط داریم، اشکهایمان ناخودآگاه جاری میشود، اما این اشکها چرا و به چه هدفی جاری میشوند؟
یکی از دانشمندان و پژوهشگران زیست شناسی تکاملی در دانشگاه تل آویو اسرائیل به نام ارن هاسن، نظریه ی جدیدی در مورد ایجاد اشک و گریه کردن، ارائه کرده است. وی عنوان میکند : “اشکها میتوانند به عنوان علائمی جهت نشان دادن اینکه قدرت تحمل فرد پایین آمده، عمل کنند.”
ارن هاسن چنین میگوید “گریه کردن یکی از بزرگترین رفتارهاییست که افکار شما را نمایان میکند. تحلیل ها و بررسی های وی نشان میدهد که اشکها همزمان با تیره کردن بینائی، میزان تحمل و عملکردهای وابسته را کاهش میدهند. برای مثال تسلیم شدن، گریه برای درخواست کمک، و حتی در ابراز وابستگی متقابل.
اشکهایی که از روی احساسات جاری شوند تنها منحصر به انسان هستند. در گذشته، محققان میپنداشتند که گریه کردن مواد شیمیایی استرس زا را از بدن دور کرده یا احساس آرامش به انسان دست میدهد و همچنین باعث میشود نوزادان و کودکان مشکلات سلامتی خود را از این طریق بروز دهند.
اخیرا پروفسور هاسن متذکر شده است که وقتی اشکها بینائی را تیره میکنند، میتوانند از بروز رفتارهای خشونت آمیز جلوگیری کنند. به عنوان مثال: اشکها آسیب پذیری فرد را نشان میدهند، یک استراتژی که دیگران را از لحاظ احساسی نسبت به شما صمیمی تر میکند.
پروفسور هاسن به اضافه مینماید “بوسیله گریه کردن و بویژه جاری شدن اشک میتوان روابط شخصی را ساخت یا قوی تر نمود. برای مثال: شما میتوانید نشان دهید که در برابر یک مهاجم تسلیم هستید بنابراین به طور بالقوه رحم و عطوفت را در یک فرد ظالم ایجاد میکنید یا میتوانید از دیگران همدردی را جذب کرده یا شاید بتوانید مساعدت و یاری آنها را طلب کنید.
همچنین پروفسور هاسن معتقد است به وسیله بروز اشکهایتان در مقابل دیگران میتوانید ابراز متقابلی از مقاومت های کاهش یافته داشته باشید و این بدین معنیست که با داشتن احساسات مشترک، از لحاظ عاطفی به یکدیگر پیوند خورده و صمیمیت خود را نشان دهید که این شیوه فقط مختص انسانهاست”.
البته پروفسور هاسن افزوده است که اثر این رفتار تکاملی همیشه بستگی به فردی دارد که هنگام گریه کردن در کنار شماست و معمولاً در مکان هایی مانند کار که باید به دور از احساسات بود، مؤثر نخواهد بود.
پروفسور هاسن تحقیقات خود را در مجله Evolutionary Psychology به تفصیل شرح داده است.
سه شنبه 14/8/1392 - 16:5
آموزش و تحقيقات
در ایران اسکناس ما، خود از کلمه «اسیکناچیا» روسی بوده و چون ...
بشر ابتدائی معاملات جنس به جنس «پایاپای» انجام میداد سپس ضرب سکه پیش آمد تا اینکه اولین پول کاغذی به نام «چاو» در قرن «نهم یا چهاردهم» در چین چاپ و نشر گردید در قرن هجده ، در روسیه پول کاغذی «اسیکناچیا» از طرف دولت منتشر شد.
ده سال بعد، در زمان انقلاب کبیر در فرانسه نیز پول کاغذی به نام «آسین یا» چاپ گردید بعدها کلیه دولتها در کشورهای خود پول کاغذی را با شکل و فرم و طرح خاصی چاپ و در اختیار مردم قرار دادند.
در ایران اسکناس ما، خود از کلمه «اسیکناچیا» روسی بوده و چون تلفظ آن برای فارسی زبان کمی مشکل بوده آنرا ساده کرده به آن اسکناس گفتند اولین پول رسمی کاغذی، توسط بانک شاهنشاهی، در سال ۱۲۶۹ شمسی «۱۸۹۰میلادی» در تهران انتشار یافت. در سال ۱۳۰۹ شمسی طبق قانون، حق انتشار اسکناس از بانک شاهنشاهی اخذ و به بانک ملی ایران واگذار گردید.
سه شنبه 14/8/1392 - 16:5