• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2002
تعداد نظرات : 436
زمان آخرین مطلب : 4351روز قبل
اهل بیت

کوفی نبودن یعنی بدانی

تا حسین نیامده

ولی امر مُسلِم است

جمعه 1/10/1391 - 19:9
اهل بیت
سخنران داشت ماجرای شفا گرفتن آن زن یهودی رو تعریف می کرد می گفت: "اونقدر اسم تو رو تکرار کرد که خسته شد، خوابش برد، توی خواب تو رو دید..." اما... عباس من از تکرار اسم تو خسته نمی شم من اسم تو رو دوست دارم تو قهرمان منی اسم تو منو بیدار می کنه عباس توی بیداری منو شفا بده منو فدایی امام زمانم کن وبلاگ امام حسین علیه السلام
جمعه 1/10/1391 - 19:3
اهل بیت
دانلود فایل صوتی و متن شعر "در این مسیر نور جلودار زینب است" با صدای محمود کریمی

بسم الله الرحمن الرحیم

بی اغراق این شعر یکی از زیباترین شعرهایی ست در وصف حضرت زینب شنیده ام

التماس دعا:


امشب دلم به تاب و سرم گرم از تب است
امشب که از نسیم حضوری لبالب است
شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است
شور و شگفتی است و شبی عشق مشرب است
شامی که روشنایی روز است امشب است
امشب شب ملیکه دادار زینب است

 

این جلوه جلوه‌های شبی بیکرانه است
این جذبه جذبه حرمی بی‌نشانه است
این سجده سجده بر قدمی جاودانه است
این شعله شعله نگهی عاشقانه است
از هر لبی که می‌شنوی این ترانه است
عالم محیط و نقطه پرگار زینب است

 

سری رسید و معنی ام‌الکتاب شد
نوری دمید و قبله هر آفتاب شد
چشمی گشود و چشم شقایق بخواب شد
زیباترین دعای علی (ع) مستجاب شد
زهراست این که در دل گهواره قاب شد
امشب تمام گرمی بازار زینب است

 

بر عرش سبز دست نبی تا که جا گرفت
نورش زمین و کل زمان را فرا گرفت
حتی بهشت سرمه از آن خاک پا گرفت
از عطر دامنش همه جا روشنا گرفت
آئینه‌ای مقابل رویش خدا گرفت
تصویر جلوه‌های خداوار زینب است

 

این کیست این که سجده کند عشق در برش
این کیست این که سینه درند در برابرش
این کیست این که از جلوات مطهرش
عالم نبود غیر غباری ز محضرش
فرموده است از برکاتش برادرش
آئینه‌دار حیدر کرار زینب است

 

تا کوچه‌اش قبیله لیلا ادامه داشت
تا خانه‌اش گدایی عیسی ادامه داشت
در چشم او تلاطم دریا ادامه داشت
بر قامتش قیامت مولا ادامه داشت
زینب نبود حضرت زهرا(س) ادامه داشت
خاتون خانه‌دار دو دلدار زینب است

 

سرچشمه‌های پرطپش کوهسار از اوست
دریا از اوست جذبه هر آبشار از اوست
تیغ کلام فاطمی‌اش آب دار از اوست
تفسیر آیه‌های غم و انتظار از اوست
آری تمام هیمنه ذوالفقار از اوست
از کربلا بپرس علمدار زینب است

 

سوگند بر شکوه دل مرتضایی‌اش
بر جلوه‌های حیدری‌اش مجتبایی‌اش
سوگند بر تقدس کرب و بلایی‌اش
بر ریشه‌های چادر سبز خدایی‌اش
سوگند بر نماز شب کبریایی‌اش
تا روز حشر کعبه ایثار زینب است

 

شمس حجاب گنبد دوار زینب است
بدر سپهر عصمت و ایثار زینب است
محبوبه حبیه دادار زینب است
مسطوره سلاله اطهار زینب است
اذن دخول در حرم یار زینب است
منصوره نرفته سر دار زینب است

 

نون و قلم نبی است و مایسطرون حسین
طاق فلک علی است به عالم ستون حسین
خلقت تمام حضرت زهراست خون حسین
هستی تمام ظاهر و مافی البطون حسین
با یک قیامت است هم الغالبون حسین
در این قیام نقطه پرگار زینب است


سردار سرسپرده جولان عشق کیست؟
تنها امیر فاتح میدان عشق کیست؟
عشق است حسین و گوش به فرمان عشق کیست؟
روح دمیده در تن بی‌جان عشق کیست؟
علامه مفسر قرآن عشق کیست؟
تفسیر آیه‌ها همه اسرار زینب است

 

ققنوس و هم از پی او در توهم است
فانوس وصف در صفت وصف او گم است
قاموس اقتدار و وقار و تلاطم است
پابوس او تمامی افلاک و انجم است
کابوس شام و دولت نامرد مردم است
بر فرق ظلم تیغ شرربار زینب است

 

پیداترین ستاره دیبای خلقت است
زیباترین سروده لب‌های خلقت است
زهراترین زهره زهرای خلقت است
لیلاترین لیلی لیلای خلقت است
شیواترین سئوال معمای خلقت است
گنجینه جزیره اسرار زینب است

 

ذرات و کائنات همه مرده یا خموش
در احتجاج بود زنی یک علم به دوش
قلب جهان به عمق زمین غرق جنب و جوش
آتشفشان قهر خداوند در خروش
هوهوی ذوالفقار علی می‌رسد به گوش
این رعد و برق نیست که انگار زینب است

 

خورشید روی قله نی آشکار شد
کوچکترین ستاره سر شیرخوار شد
ناموس حق به ناقه عریان سوار شد
هشتاد و چهار خسته به هم هم‌قطار شد
زیباترین ستاره دنباله‌دار شد
در این مسیر نور جلودار زینب است

 

چشم ستاره در به در جستجوی ماه
بر روی نیزه دیده زینب گرفت راه
مبهوت می‌نمود به سرنیزه‌ای نگاه
آتش کشید شعله ز دل تا کشید آه
کای جان پناه زینب و اطفال بی‌پناه
راحت بخواب چونکه پرستار زینب است

 

پشتش شکست بس که بر او آسمان گریست
حتی به حال و روز دلش کاروان گریست
از خنده‌های حرمله و ساربان گریست
بر گیسوان شعله ور کودکان گریست
از ضربه‌های دم به دم خیزران گریست
بر خیل اشک قافله سالار زینب است

 

آن شانه صبور صبوری زما ربود
آن قامت غیور قیامت بپا نمود
آن شیرزن حماسه عباس را سرود
با دست خویش بیرق کرببلا گشود
بر بال‌های زخمی‌اش ای وای جا نبود
غم را بگو بیا که خریدار زینب است

 

زینب اگر نبود اثر کربلا نبود
شیرازه‌ای برای کتاب خدا نبود
زینب اگر نبود علم حق بپا نبود
این خیمه‌ها و پرچم و رخت عزا نبود
یک یا حسین بر لب ما و شما نبود
در کار عشق گرمی بازار زینب است

 

با این که قد خمیده‌ام و داغ دیده‌ام
فتح الفتوح کرده‌ام هرجا رسیده‌ام
گر نیش کعب نی به وجودم خریده‌ام
گر طعم تازیانه چو مادر چشیده‌ام
چون کوه ایستاده‌ام ای سر بریده‌ام
در اوج اقتدار جهاندار زینب است

 

زینب کجا و خنده اشرار یا حسین
زینب کجا و کوچه و بازار یا حسین
زینب کجا و مجلس اغیار یا حسین
زینب کجا و این همه آزار یا حسین
زینب کجا و طشت و سر یار یا حسین
در پنجه‌های بغض گرفتار زینب است

 

از نای من به ناله چو افتاد نای نی
عالم شنید از پس آن های‌های نی
تو بر فراز نیزه و من در قفای نی
آنقدر سنگ خورده‌ام از لابه‌لای نی
تا اینکه یافتم سرت از رد پای نی
هجران توست آتش و نیزار زینب است

 

قرآن بخوان که حفظ شود آبروی تو
رنگین شده است ساقه نی از گلوی تو
در حسرتم که نیزه کند شانه موی تو
ای منتهای آرزویم گفت‌وگوی تو
ای نازنین بناز خریدار زینب است

 

 

لینک دانلود:

http://www.bachehayeghalam.ir/media/sound/karimi203(www.BGH.ir).mp3

 

به نقل از: بچه های قلم

 

سه شنبه 28/9/1391 - 14:8
اهل بیت
من همه روضه ها رو حاضرم قبل از دهه ی محرم بخونم غیر از روضه ی عبدالله بن حسن

اگر می تونستم این رسم هیئت ها رو به هم بزنم بگم روز عاشورا روضه ی اباعبدلله م یخونیم روضه زینب می خونیم و روضه ی عبدالله بن حسن اینو بزارید برای ظهر عاشورا 

یک استدلال منطقی برای شما بیارم

هرکه درین بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند

حسین علیه السلام لحظه به لحظه به خدا مقرب تر می شد یا نه

پس آخرین مصیبت حسین اعظم مصائب حسین بود

آخرین مصیبت حسین چی بود؟ خداحافظی با بچه اش بود؟ نه! علی اصغرش بود؟ نه!  اباالفضلش بود؟ نه!

یک دفعه ای چشماشو باز کرد دید یتیم حسنش رو سینه اش نشسته 

خدایا به حسین رحم کن...

دانلود فایل صوتی: روضه عبدالله بن حسن

سه شنبه 28/9/1391 - 14:5
اهل بیت

و خدا (جل جلاله) با حسین(ع) است

حسین (ع) جان تو چه کردی ؟

حسین (ع) قیام کرد

قرآن خواند

 

نماز خواند

صبر کرد

آزمایش شد

شهید شد

و به خدا رسید

خدا (جل جلاله) از او تمامی اینها را قبول کرد

و از حسین (ع) تشکر کرد

او را نزد خود جای داد

و دشمنانش را لعن کرد

از هر سو که به امام حسین (ع) بنگری جلوه ای از جمال حضرت حق (جل جلاله) نمایان است.

حسین بن علی(ع) به منتهای کمال بشریت رسید

لایق شد تا همه هستی به او سجده کنند ...

وادی حسین (ع) وادی پیچیده ای است .

سوره بقره آیات 149 تا  159

اَعُوذُ باللّهِ منَ الشّیطانِ الرَّجیم

آیه 149 : وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۖ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

ترجمه آیه 149 : و ( ای پیامبر ) از هر جا (كه به قصد سفر) خارج شدى، (به هنگام نماز) روى خود را به جانب مسجدالحرام بگردان، این دستور حقّى است از طرف پروردگارت، و خداوند از آنچه انجام مى‏دهید غافل نیست.

آیه 150 :وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۚ وَ حَیْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا یَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِی وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ

ترجمه آیه 150 : و (اى پیامبر!) از هر جا خارج شدى پس (به هنگام نماز) روى خود را به سوى مسجدالحرام بگردان، و هرجا بودید روى خود را به سوى آن بگردانید تا براى مردم جز ستمگرانشان، امكان احتجاج علیه شما نباشد. پس از آنها نترسید و تنها از من بترسید. (بدانید تغییر قبله براى آن بود) تا نعمت خود را بر شما تمام كنم و شاید كه شما هدایت شوید.

از تو می خواهند با یزید (ل) ستمگر بیعت کنی، سر باز می زنی، دگر حجت ها تمام شده، پرده ها افتاده است

وقت آن است که دین جدت را احیا کنی ...

رو به قبله می شوی ...

قامت می بندی به نماز، الله اکبر

... اهدنا الصراط المستقیم ...

در همان صراط مستقیم به سوی کعبه حرکت می کنی.

در راه به تو پیشنهاد می شود که از بی راهه روی تا دست یزیدیان به تو نرسد.

با آرامش می گویی : من از را مستقیم خارج نمی شوم.

 

آیه 151 :كَمَا أَرْسَلْنَا فِیكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ یَتْلُو عَلَیْكُمْ آیَاتِنَا وَیُزَكِّیكُمْ وَیُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَیُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ

ترجمه آیه 151 : همانگونه (كه براى هدایت شما) رسولى در میان شما از نوع خودتان فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شمارا تزكیه كند و كتاب و حكمت بیاموزد و آنچه نمى‏توانستید بدانید، به شما یاد دهد.

تو ولی خدا هستی،

می پرسند قصد چه کاری داری؟

پاسخ می دهی : احیای دین جدم رسول خدا (ص)

 

آیه 152 :فَاذْكُرُونِی أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِی وَلَا تَكْفُرُونِ

ترجمه آیه 152 : پس مرا یاد كنید تا شما را یاد كنم و مرا سپاس گزارید و كفران نعمت نكنید

مدام در هم حال خدا را یاد می کنی و سپاس می گزاری ...

نماز می خوانی، حج می گذاری و طواف می کنی .

باید قربانی دهی ولی قربانی تو چیز دیگریست ( لا یکلف الله نفسا الّا وسعها )

چون نمازت نماز دیگریست ، حجت حج دیگریست ...

تو باید همه چیزت را قربانی کنی ، تکلیفت چیز دیگریست .

و در همه حال خدا (جل جلاله) هم بیاد توست ... (فَاذْكُرُونِی أَذْكُرْكُمْ )

 

آیه 153 : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ

ترجمه آیه 153 : اى اهل ایمان از صبر و نماز ]براى حل مشكلات خود و پاك ماندن از آلودگى‏ها و رسیدن به رحمت حق] كمك بخواهید زیرا خدا با صابران است

شب عاشورا فرا رسیده است .

یک شب بیشتر وقت می خواهی. چرا ؟

که نماز بخوانی .

روز عاشوراست . ظهر عاشوراست . دشمن بر تو مشرف است . چه می کنی حسین (ع) ؟

باز نماز می خوانی.

چنان آرایش جنگی می دهی که نماز را به جماعت بخوانی . نماز بی نظیری خوانده ای ...

نماز را که تمام و کمال ادا کردی ...

حال باید صبر کنی .

سابقهء صبوری داری؛ از کودکی تاکنون بارها آزموده شده ای

با مادرت پشت در صبر کردی،

با پدرت در کوچه صبر کردی،

با برادرت در تنهایی و بی وفایی صبر کردی ،

تو حسینی (ع) باز هم صبر مکینی ...

حبیب را دادی صبر کردی

علی اکبر را دادی صبر کردی

اباالفضل را دادی صبر کردی

همه یارانت را یک به یک دادی ، صبر کردی

تمام شد؟

نه، علی اصغرت را هم میدهی باز هم صبر می کنی

انصافا صبر را نیز تمام و کمال ادا کردی

و خدا (جل جلاله) نیز با تو است ( إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ )


آیه 154 : وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَٰكِنْ لَا تَشْعُرُونَ

ترجمه آیه 154 : و به آنها كه در راه خدا كشته مى‏شوند مرده نگوئید، بلكه آنان زنده‏اند، ولى شما نمى‏فهمید.

و خود نیز کشته شدی،

نه بلکه زنده ای ( بَلْ أَحْیَاءٌ )

و نزد خدای (جل جلاله) خود هستی (عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ)

 

ترجمه آیه 155 : وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ

ترجمه آیه 155 : وقطعاً شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، زیان مالى وجانى وكمبود محصولات، آزمایش می ‏كنیم وصابران (در این حوادث وبلاها را) بشارت بده.

راستی حسین(ع) جان تو بسیار آزمایش شدی

با ترس از هجوم دشمنان به خیمه ها و تعرض به نوادگان رسول خدا آزمایش شدی

در میان جنگیدنت همیشه حواست متوجه خیمه ها بود که کسی به سمت آنها نرود .

اما وای از آن زمان که از اسب افتادی و ناکسان دوره ات کردند ...

دیگر خیمه هارا نمی دیدی...

عجب آزمایشی شدی ( مِنَ الْخَوْفِ )

فدای لب تشنه تو و همراهان

با تشنگی هم آزمایش شدی (وَالْجُوعِ )

اموالت را بردند؟

انگشترت را هم دادی؟

با اموالت هم آزمایش شدی (وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ )

راستی حسین جان

جوانان بنی هاشم و فرزندانت در آغوشت جان دادند.

همه در مقابل چشمت .

حتی علی اصغر .

با ثمره های زندیگیت نیز به غایت آزمایش رسیدی (وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ )

و در همه حال خدا (جل جلاله) به تو بشارت داد ... (وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ )


آیه 156 : الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ

ترجمه آیه 156 : (صابران) كسانى هستند كه هرگاه مصیبتى به آنها رسد، مى‏گویند: ما از آنِ خدا هستیم و به سوى او باز مى‏گردیم.

در همه مصیبتهایی که به تو رسید .

گفتی انا لله و انا الیه راجعون

خون علی اصغرت را نیز به آسمان پاشیدی

و دیگربار گفتی انا لله و انا الیه راجعون (قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ).


آیه 157 : أُولَٰئِكَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ

ترجمه آیه 157 : آنانند كه برایشان از طرف پروردگارشان، درودها و رحمت‏هایى است و همانها هدایت یافتگانند.

خدا (جل جلاله) به تو درود و سلام فرستاد

و نه تنها هدایت شدی، شدی کشتی نجات و چراغ هدایت.


آیه 158 : إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ ۖ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا ۚ وَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِیمٌ

ترجمه آیه 158 : همانا صفا و مروه، از شعائر خداست. پس هر كه حج خانه‏ ى خدا ویا عمره به جاى آورد، مانعى ندارد كه بین صفا ومروه طواف كند. و (علاوه بر واجبات،) هر كس داوطلبانه كار خیرى انجام دهد، همانا خداوند سپاسگزار داناست.

خدا قربانیت پذیرفت،

حجت را پذیرف،

حرکت عاشورایت را پذیرفت،

و از تو تشکر کرد (فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِیمٌ )

 

ترجمه آیه 159 : إِنَّ الَّذِینَ یَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْكِتَابِ ۙ أُولَٰئِكَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ

ترجمه آیه 159 : كسانى كه آنچه را از دلائل روشن و اسباب هدایت را نازل كرده ‏ایم، با آنكه براى مردم در كتاب بیان ساخته ‏ایم، كتمان می ‏كنند، خداوند آنها را لعنت می كند و همه لعنت كنندگان نیز آنان را لعن می نمایند.

و خدا دشمنانت را لعنت کرد (أُولَٰئِكَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ )

ما نیز لعنت می کنیم ... (اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ )

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ

اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ

اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً

خدایا لعنت کن نخستین ستمگرى را که حق محمد و آل محمد(علیهم السلام) را بزور گرفت و آخرین کسى که او را در این زور و ستم پیروى کرد .

خدایا لعنت کن بر گروهى که با حسین علیه السلام پیكار کردند و همراهى کردند و پیمان بستند و براى کشتن آن حضرت از هم پیروى کردند خدایا لعنت کن همه آنها را


منبع : سایت امام حسین و حضرت علی اصغر علبهماالسلام

سه شنبه 28/9/1391 - 14:4
اهل بیت
وقایع شب عاشورا در کربلا

امام حسین علیه السلام در شب تاسوعا برای شهدای عاشورا گواهی صادر کرده است که نشان دهنده مقام و مرتبت آنها است. شهدا در میان همه صلحا و سعدا می درخشند، و اصحاب امام حسین در میان همه شهدا. میدانید چه فرمود و چه گواهی صادر کرد؟ در آنشب بعد از آنکه در مراحل سابق غربالهایی شده بود و آنهائیکه لایق نبودند رفته بودند و لایقها مانده بودند، باز لایقها را برای آخرین بار آزمایش کرد. دیگر در این آزمایش یک نفر هم رفوزه نشد.
در شب عاشورا چه کرد؟ «فجمع اصحابه " عند قرب الماء " یا " عند قرب المساء "» (دو جور نوشته اند) آنها که گفته اند " عند قرب الماء " یعنی خیمه ای داشت اباعبدالله، که در آن خیمه مشکهای آب بود، آن خیمه اختصاص داشت از روز اول برای مشکها که از آب پر میکردند و در آن خیمه می گذاشتند، آن خیمه را میگفتند خیمه " قرب الماء " یعنی خیمه مشکهای آب. اصحاب خودش را در آنجا جمع کرده بود، حالا چرا آنجا جمع کرد من نمی دانم. شاید به این جهت که آن خیمه در آن شب دیگر محلی از اعراب نداشت، چون مشک آبی دیگر آنجا وجود نداشت. حداکثر آب داشتن همان بوده که ارباب مقاتل معتبر نوشته اند در شب عاشورا، حضرت اباعبدالله فرزند عزیزش علی اکبر را با جمعیتی فرستادند و آنها موفق شدند و از شریعه فرات مقداری آب آوردند و همه از آن آب نوشیدند، بعد فرمود: با این آب غسل کنید و خودتان را شستشو بدهید و بدانید که این آخرین توشه شماست از آب دنیا و اگر آن جمله عند "قرب المساء" باشد یعنی نزدیک غروب آنها را جمع کرد.

به هر حال اصحاب را جمع کرد و خطبه ای خواند که بسیار بسیار غرا و عالی است. این خطبه عطف به حادثه ای بود که در عصر همان روز پیش آمده بود. شنیده اید که در عصر تاسوعا تکلیف یکسره شد و فقط مهلتی داده شد برای فردا، تکلیف قطعی بود، بعد از قطعی شدن تکلیف ابا عبدالله اصحاب را جمع کردند. راوی امام زین العابدین علیه السلام است که خودشان آنجا بوده اند، میفرماید: آن خیمه ای که امام علیه السلام اصحاب خود را در آن خیمه جمع کرد مجاور خیمه ای بود که من در آنجا بستری بودم. پدرم وقتی اصحابش را جمع کرد، خدا را ثنا گفت: «اثنی علی الله احسن الثناء و احمد علی السراء و الضراء اللهم انی احمدک علی ان اکرمتنا بالنبوة - و علمتنا القرآن و فقهتنا فی الدین؛ خدا را به بهترین وجه ستایش می کنم و او را در راحتی و سختی می ستایم. بار خدایا ترا سپاس می گویم که ما را با نبوت کرامت بخشیدی و قرآن را به ما آموختی و ما را آشنای به دین قرار دادی».


امام حسین علیه السلام در شب عاشورا به سامان دادن کارهای خودش پرداخت. عالمی بود این شب عاشورا: «ان ربک یعلم انک تقوم ادنی من ثلثی اللیل؛ قطعا پروردگارت می داند که تو نزدیک به دو ثلث از شب و گاه نصف آن یا ثلث آن را (به نماز) برمی خیزی (مزمل/20).

در این شب اباعبدالله کارهایی انجام داد. یکی از کارهایی که انجام داد این بود که فرمود خیمه ها را به سرعت بکنید، جابجا کنید، طنابهای خیمه ها را به یکدیگر نزدیک کنید به طوری که میخهای هر طناب در داخل خیمه دیگر کوبیده شود تا بین خیمه ها فاصله ای نباشد که کسی بتواند از وسط خیمه ها بکذرد. بعد هم دستور داد خیمه ها را به شکل نیم دایره در آن شب بپا کنند برای وضع خاصی و باز دستور داد در پشت خیمه ها یک خندق مانندی با بیل و کلنگ کندند، صحرا هم نیزار بود، از نی و هیزم و سوختنیها زیاد جمع کردند، فرمود امشب تا صبح اینجا را پر کنید. منظور این بود که فردا صبح این نی ها را آتش بزنند که دشمن از پشت سر نتواند حمله کند. این تدبیری بود که اباعبدالله برای اهل بیت و خاندانش ترتیب داد که لاقل تا اینها زنده هستند کسی از پشت سر نتواند بیاید متعرض حریم اباعبدالله بشود.
دیگر اینکه دستور داد همه شمشیرها را صیقل بزنند و اسلحه را آماده کنند، و همه اینها را در آن شب آماده کردند. مردی بود به نام جون بن ابی مالک ( هوی هم گفته اند). او یک آزاد شده ابوذر غفاری و از شیعیان خالص و مخلص اباعبدالله بود. اهل این کار بود، یعنی اسلحه ساز بود. این مرد کارش در آن شب این بود که اسلحه دیگران را آماده می کرد. خود حضرت می آمدند از کارش خبر می گرفتند، نظارت می کردند.

یکی از کارها که شاهکار اباعبدالله است این است که در همان شب همه یاران را جمع کرد. (مرد خدا را ببینید!) برای اینها خطابه خواند چه خطابه ای! اول حمد خدا را خواند، ثنای الهی کرد چه ثنایی! مثل کسی که در دنیا برای او هیچ گونه مصیبتی پیش نیامده است. فرمود: همه شکلهای احوال ما شکرآور است: «اثنی علی الله احسن الثناء و احمده علی السراء والضراء؛ بهترین درود را بر خدا نثار می کنم او را در راحتی و سختی ستایش می کنم. من در دنیا خوشیها دیده ام و سختیها دیده ام، یعنی یک روز بوده است که من در دامن پیغمبر بوده ام، روی زانوی پیغمبر می نشستم، یک روز بود که پیغمبر نماز می خواند و من کودک بودم و روی دوش پیغمبر می رفتم، روی سینه پیغمبر بودم، امروز هم برای رضای خدا در این شرایط هستم. من همان طور که برای آن روز خدای خودم را سپاس می گویم برای امروز هم سپاس می گویم. این هم برای من نعمت است و بعد از اصحاب و یاران خودش تشکر کرد، فرمود: من اصحابی باوفاتر و نیکتر از یاران خودم سراغ ندارم، اهل بیتی باوفاتر، صله رحم بجاآورتر، فاضلتر از اهل بیت خودم سراغ ندارم، خدا به همه شما جزای نیک بدهد. بعد از آنکه یک اظهار رضایت کاملی کرد فرمود: من مطلبی دارم و آن این است: این قوم فقط و فقط به من کار دارند. آن کسی که اینها از وجود او می ترسند و از سایه او هم می ترسند منم. خون من را می خواهند بریزند، کسی به شما کاری ندارد. اگر فکر می کنید مسئله بیعتی که با من کرده اید گردنگیر شماست من بیعتم را برداشتم، بنابراین دشمن به شما کار ندارد، من هم که دوست شما هستم می گویم از نظر بیعت اجبار و الزامی ندارید.


اینها را سر یک دوراهی قرار داد که هیچ اجباری برای ماندن نداشته باشند. یعنی خودشان باشند که راهشان را انتخاب کرده باشند. بعد فرمود: اهل بیت و بچه های من هم در این صحرا و بیابان جایی را نمی شناسند و راهی را بلد نیستند، هریک از شما دست یکی از اهل بیت من را بگیرد و از این صحرا بیرون ببرد. این جمله های اباعبدالله مثل آب جوشی که در رگهای بدن اینها رفته باشد حالت عجیبی به اینها داد، هیجان احساسات بود، همه یکمرتبه صدا را بلند کردند: خدا چنین روزی را نیاورد که ما بعد از شما هوای این دنیا را تنفس کنیم. «بأهم بذلک اخوه ابوالفضل العباس»، اول کسی که به سخن درآمد برادر رشیدش عباس بن علی بن ابیطالب بود.
سه شنبه 28/9/1391 - 13:59
اهل بیت
وقایع عصر تاسوعا در کربلا

شمربن ذی الجوشن با هزار نفر در روز تاسوعا وارد کربلا شد. دستور عبیدالله بن زیاد هم بسیار اکید و شدید بود که به سرعت و فوریت باید اجرا بشود. عصر روز نهم است. عمربن سعد برای اینکه از شمر کم نیاورده باشد و برای اینکه نزد ابن زیاد شهادت بدهند که دستور شما را خیلی خوب اجرا کرد فورا دستور داد که به لشکریان بگویید که حرکت کنند و همین الآن حمله کنند. نزدیک غروب آفتاب است. امام حسین علیه السلام در آن وقت در جلو یکی از خیمه ها در حالی که شمشیر و سرش را روی زانوهایش گذاشته و نشسته بود و دستهایش را روی شمشیر و سرش را روی دستش تکیه داده بود خوابش برده بود. یک وقت صدای همهمه لشگر و صدای سم اسبها و صدای بهم خوردن اسلحه برخاست و سی هزار نفر مکمل شده بودند، درست مثل دریایی که موج بزند و بخروشد. اینها هم که (افراد جنگاورشان) یک جمعیت 72 نفری بودند که برخی از آنها هم بچه بودند.
می گویند مردهایشان بیشتر از 60 نفر نبودند، باقی دیگرشان یک عده زن و بچه بودند. زن هم زیاد نبوده، یک عده معدودی بودند. بچه هم کم بود. یعنی همه نفوسشان، زن و مرد و بچه شان شاید به صد نفر نمی رسید. آنها دور تا دور اینها بودند، حلقه را تنگتر و تنگتر کردند. این صدا که پیچید، زینب کبری علیهاسلام در درون یک خیمه بود، فورا بیرون دوید ببیند چه خبر است. تا این وضع را دید آمد سراغ اباعبدالله. آرام دست روی شانه اباعبدالله گذاشت، عرض کرد برادر جان! این صداها را نمی شنوی؟ اباعبدالله سر را بلند کرد ولی بی اعتنا به این وضع. ظاهرا در همین جاست که فرمود: الآن در عالم رؤیا جدم پیامبر اکرم را در خواب دیدم و به من فرمود: حسینم! تو عن قریب به من ملحق خواهی شد. (حالا اینجا ببینید دیگر زینب چه حالی پیدا می کند!) فورا اباعبدالله از جا حرکت کرد و فرمود برادرم عباس بن علی بن ابیطالب بیاید. اباالفضل آمد با دو سه نفر از بزرگان و خیار صحابه که از مشاهیر دنیای اسلام بودند، مثل جناب حبیب بن مظهر و جناب زهیربن قین. اینها همه صحابه پیغمبر بودند.
فرمود: برادر! برو ببین چه تازه ای است، چه خبر است، سرشب وقت غروب اینها از ما چه می خواهند؟ ابی الفضل با این دو سه نفر رفتند و در مقابل لشگر ایستادند و اعلام کردند: بایستید، با شما حرف داریم. آنها هم ایستادند. فرمود: چه شده است، چه می خواهید؟ گفتند: امر قاطع از امیر ابن زیاد رسیده است که حسین باید یکی از دو کار را انتخاب کند: یا تسلیم، کت بسته او را تحویل ابن زیاد بدهیم یا جنگ. فرمود: پس شما بایستید، از جای خود تکان نخورید تا من بروم با برادرم در میان بگذارم. ابی الفضل می داند و شک ندارد که حسین چه راهی را انتخاب کرده است ولی به قدری در مقابل اباعبدالله با ادب است که هرگز نمی خواهد از طرف خودش حرف بزند، می خواهد پیغام اباعبدالله را برساند. برگشت ولی آن دو نفر ایستادند، شروع کردند به صحبت کردن، پند و اندرز دادن، نصیحت کردن.ابالفضل برگشت و گفت: برادر جان! چنین می گویند، حالا چه امر می فرمایید من همان را بگویم.
فرمود: اما تسلیم، محال است که من دست تسلیم .... (گریه استاد) من می جنگم تا در راه خدا شهید بشوم، ولی فقط یک موضوع هست تو با اینها در میان بگذار و آن اینکه الآن سرشب است، جنگ را بگذارند برای فردا. برادر جان! خدا خودش می داند که من که این جمله را می گویم نه برای این است که می خواهم شهادت را به تأخیر انداخته باشم بلکه می خواهم امشب را تا صبح با خدای خودم نماز بخوانم و راز و نیاز کنم. حضرت ابوالفضل برگشتند و فرمودند: برادرم می گوید من جنگ را انتخاب کردم ولی ما فقط یک استدعا از شما داریم، می پذیرید یا نه؟ و آن این است که امشب را به ما مهلت بدهید.
عده ای فریاد کردند که خیر مهلت نه، امیر گفته است که بعد از اینکه نامه من رسید معطل نشوید. یک عده هم گفتند چه عجله ای است برای امشب، باشد فردا. در میانشان اختلاف افتاد. یکی از رؤسای خود آنها که رویش حساب می کردند یکدفعه آمد جلو اینها ایستاد و با تغیر گفت: آخر شرم و حیا هم خوب چیزی است، وقتی ما با کفار و مشرکین می جنگیدیم اگر آنها به ما می گفتند شب را مهلت بدهید ما شب با آنها هرگز نمی جنگیدیم، حالا پسر پیغمبر خود ما از ما چنین مهلتی ....(گریه استاد). پسر سعد دید که کار به اختلاف کشیده است و اگر روی نظر خودش پافشاری کند ممکن است که در میان لشگر تفرقه بیفتد و بد بشود گفت: بسیار خوب، امشب را ما مهلت می دهیم تا فردا.
سه شنبه 28/9/1391 - 13:57
خودرو


   
   
   
   

دنیای صنعت:

 

ایران خودرو پژو ۲۰۶ تیپ۲ ۱۶۱۸۷۰۰۰۰ ۲۰۷۰۰۰۰۰
ایران خودرو پژو ۲۰۶ تیپ ۵ ۱۸۲۱۵۰۰۰۰ ۲۴۵۰۰۰۰۰۰
ایران خودرو پژو ۲۰۶ تیپ ۶ ۲۰۸۱۲۰۰۰۰ ۳۱۰۰۰۰۰۰۰
ایران خودرو پژو ۲۰۶ صندوق دار V20 ۱۴۵۶۹۰۰۰۰ ۲۰۰۰۰۰۰۰۰
ایران خودرو پژو ۲۰۷ دنده اتوماتیک ۲۲۷۶۱۰۰۰۰ ۳۲۰۰۰۰۰۰۰
ایران خودرو پژو ۴۰۵ ۱۴۹۲۲۰۰۰۰ ۱۷۰۰۰۰۰۰۰
ایران خودرو پژو پارس سال ۱۹۱۴۲۰۰۰۰ ۲۱۷۰۰۰۰۰۰
ایران خودرو تندر ۹۰ مدل E2 ۱۷۵۴۰۰۰۰۰ ۱۹۵۰۰۰۰۰۰
ایران خودرو سمند ال ایکس ۱۶۲۶۷۰۰۰۰ ۱۷۵۰۰۰۰۰۰
تویوتا پرادو ۱۲۸۰۰۰۰۰۰۰ ۱۶۵۰۰۰۰۰۰۰
تویوتا کرولا ۵۶۰۰۰۰۰۰۰ ۷۴۰۰۰۰۰۰۰
تویوتا یاریس هاچ‌بک ۴۶۰۰۰۰۰۰۰ ۴۹۰۰۰۰۰۰۰
ساپپا تیبا ۱۲۸۵۸۰۰۰۰ ۱۴۲۰۰۰۰۰۰
سایپا ۱۱۱-SX ۱۰۱۴۲۰۰۰۰ ۱۰۴۵۰۰۰۰۰
سایپا ۱۳۱ -SX ۹۹۴۰۰۰۰۰ ۹۵۰۰۰۰۰۰
سایپا ۱۳۲-SX ۱۰۰۴۱۰۰۰۰ ۱۰۶۰۰۰۰۰۰
سایپا تندر ۹۰ مدل E2 ۱۷۵۴۰۰۰۰۰ ۲۰۲۰۰۰۰۰۰
سایپا تیانا ۸۰۴۱۰۰۰۰۰ ۸۵۰۰۰۰۰۰۰
سایپا ماکسیما دنده اتوماتیک ۵۸۸۹۰۰۰۰۰ ۶۸۰۰۰۰۰۰۰
سایپا مگان اتوماتیک ۲۰۰۰ سی‌سی ۳۷۲۱۰۰۰۰۰ ۴۶۵۰۰۰۰۰۰
کیا اسپورتیج ۷۴۴۰۱۹۰۰۰ ۹۷۰۰۰۰۰۰۰
کیا موهاوی ۹۸۳۴۷۹۰۰۰ ۱۰۷۰۰۰۰۰۰۰
مزدا مزدا ۲ ۳۶۵۰۰۰۰۰۰ ۳۸۵۰۰۰۰۰۰
مزدا مزدا ۳ ۵۴۰۰۰۰۰۰۰ ۷۱۰۰۰۰۰۰۰
هیوندایی I20 ۴۰۳۰۰۰۰۰۰ ۴۳۵۰۰۰۰۰۰
هیوندایی I30 ۵۰۱۰۰۰۰۰۰ ۵۵۰۰۰۰۰۰۰
هیوندایی آزرا گرانجور ۹۰۰۰۰۰۰۰۰ ۱۱۱۰۰۰۰۰۰۰
هیوندایی جنسیس ۱۱۰۸۰۰۰۰۰۰ ۱۲۷۰۰۰۰۰۰۰
هیوندایی سوناتا ۷۵۱۵۰۰۰۰۰ ۸۷۰۰۰۰۰۰۰

 

دوشنبه 20/6/1391 - 13:31
اخبار

قیمت جهانی نفت در معاملات امروز با ۲۲ سنت افزایش به 114.37 دلار در هر بشکه و قیمت طلا با 3 دلار کاهش به 1737 دلار در هر اونس رسید.

 

به گزارش دنیای صنعت  به نقل از پایگاه اینترنتی آسوشیتد پرس ، امروز قیمت هر بشکه نفت سبک آمریکا در بازار نیویورک برای تحویل در ماه اکتبر با 13 سنت کاهش به 96.29 دلار رسید . قیمت نفت آمریکا روز جمعه با 89 سنت افزایش به بیش از 96.42 دلار رسیده بود .


بر اساس این گزارش ، اما در بازار لندن قیمت هر بشکه نفت برنت دریای شمال برای تحویل در ماه اکتبر با 22 سنت افزایش به 114.37 دلار رسید . قیمت نفت برنت نیز روز جمعه با 76 سنت افزایش به بیش از 114.25 دلار رسیده بود .

بر این اساس ، وزارت کار آمریکا در تازه ترین گزارش خود اعلام کرد اقتصاد این کشور طی ماه اوت تنها 96 هزار فرصت شغلی جدید ایجاد کرده است . به اعتقاد کارشناسان اقتصادی کاهش رشد اشتغال در آمریکا احتمال اجرای سیاستهای انبساطی پولی از سوی فدرال رزرو را افزایش داده است و همین مسئله باعث افزایش قیمت نفت شده است.

قیمت جهانی طلا در روز دوشنبه نیز ۳ دلار کاهش یافت و به 1737 دلار در هر اونس رسید.
دوشنبه 20/6/1391 - 13:30
اهل بیت
در خصوص شخصیت گرامی امام صادق (ع)باید گفت در علم، عبادت وپرهیزگاری برتر از وی نه چشمی دیده ونه هیچ گوشی وصفی شنیده است.
امام جعفر صادق (ع) در۱۷ربیع الاول سال ۸۳ هجری در مدینه چشم به جهان گشود .نام ایشان جعفر، کنیه ایشان ابوعبدالله ولقب آن بزرگوار صادق می باشد. پدر ارجمند ایشان امام محمد باقر (ع) و مادر گرامی شان (ام فروه) نام دارد.

امام صادق (ع)در سال ۱۱۴به امامت رسیدند. دوران امامت آن بزرگوار مصادف با اواخر حکومت امویان واوایل حکومت عباسیان است .

خلفایی هم چون هشام بن عبدالملک، ولیدبن یزیدبن عبدالملک، عبدالله بن محمدمشهور به سفاح، یزیدبن ولیدبن عبدالملک وابوجعفرمشهور به منصور دوانیقی معاصر وی بوده اند.

در خصوص شخصیت گرامی امام صادق (ع)باید گفت: در علم، عبادت وپرهیزگاری برتر از وی نه چشمی دیده ونه هیچ گوشی وصفی شنیده است. پیشوایی بزرگ که به حق بنیاد استوار معارف اسلام به دست ایشان ریخته شد وبه صورت روز افزون توسعه یافت.

حضور شخصیت های متعدد از مذاهب فقهی گرفته تا فلاسفه وطلابی مانندحسن بصری موسس مکتب فلسفی بصره و واصل بن عطا موسس مذهب معتزله در مکتب درس امام صادق(ع) نشان از عظمت علمی ایشان دارد.

به دلیل شرایط خاص زمان امام صادق (ع) یعنی گرفتاری درونی بنی امیه و کمتر شدن اختناق وشعار طرفداری از خاندان پیامبر توسط بنی عباس فشاری از سوی این دو حکومت مطرح نبوده ودوران آرامش وآزادی نسبی پدید آمد به همین جهت بستر مناسب برای فعالیت علمی وفرهنگی فراهم شد.علاوه بر این شرایط ویژه ی دوران امام صادق (ع) نیز به گونه ای بود که شور وشوق علمی بی سابقه ای در جامعه اسلامی پدید آمده و رشد علوم مختلف از جمله علم قرائت قرآن، علم تفسیر، علم حدیث، علم فقه، علم کلام ، طب، فلسفه، نجوم و ریاضیات منجر به بروز سوالاتی گردیده بود که پاسخگویی امام (ع)را می طلبید.

امام صادق (ع)به همین جهت از فرصت به وجود آمده استفاده کرده واقدام به تاسیس حوزه وسیع علمی ودانشگاه بزرگ جعفری کردند و توانستند شاگردان برجسته ای چون هشام بن حکم، محمد بن مسلم، ابان بن تغلب، مومن طاق، جابر بن حیان و......را تربیت کنند.

در وسعت دانشگاه امام صادق (ع)همین بس که (حسن بن علی بن زیاءوشاء)از شاگردان امام رضا (ع) گفته است: در مسجد کوفه ۹۰۰ نفر استاد حدیث مشاهده کردم که همگی از جعفر بن محمد حدیث نقل می کردند.

نباید از ذکر این نکته غفلت کرد که تاسیس دانشگاه جعفری از سوی امام صادق (ع)به وضوح به دستگاه خلافت نشان داد خلفا از دانش دین بهره ای ندارند واین به عنوان مهمترین دلیلی است که حق حکومت کردن را از آنان سلب می کند، زیرا مردم بر اثر جهالت رهبران و زمامداران بی اطلاع دچار انحراف گشته وبه راهی جز خدا می روند.

امام صادق (ع)گرچه در ابتدای امر امامت خطری از طرف عمال حکومتی احساس نمی کردن دولی پس از چندی رویاروی دو جبهه بسیار قوی قرار گرفتند. جبهه ی اول، عقاید ومذاهب گمراه ومختلف که هر دسته برای اثبات دعاوی خود دلایلی داشتند وجبهه ی مهمتر سیاستمداران بنی عباس که قدرت علمی علوی را مانع حکومت کردن خویش می دانستند .

البته در دوران سفاح نخستین خلیفه عباسی که بسیار کوتاه حکومت کرد فشار کمتری به خاندان پیامبر تحمیل شد اما با روی کار آمدن منصور دوانیقی فشارها شدت یافت. از آنجا که منصور مدت نسبتا طولانی یعنی حدود ۲۱سال حکومت کرد و معاصر با امام صادق (ع) بود از تحرک وفعالیت سیاسی امام سخت بیمناک گشت.

منصور از ترس اینکه مبادا مردم حجاز گرداگرد جعفربن محمد جمع شوند و رشته سلطنت بنی عباس را از هم بگسلانند گاه وبی گاه امام صادق (ع)را به سرای خود دعوت می کرد.به نقل از سید بن طاووس منصور بیش از ۸ بار امام را احضار کرده وهر بار با کشیدن نقشه ای در پی سوء قصد به جان آن حضرت بود که امام (ع)هر بار بنا بر مشیت الهی نجات یافتند

اما پس از آنکه منصور خود موفق به شهادت امام نشد به والی خود در مدینه مکرر دستور داد که جعفر بن محمد را مسموم کند. والی مدینه نیز به این امر مبادرت کرده و زهری در انگور نموده به آن حضرت خورانید.

به این ترتیب در سال ۱۴۸هجری قمری ششمین چراغ هدایت شیعیان امام صادق (ع)در سن ۶۵سالگی دیده از جهان فرو بست. ایشان در قبرستان بقیع ودرکنار مرقد پدر بزرگوارشان به خاک سپرده شدند.

نمونه‏ای از وصیت امام صادق(ع) به شیعیانش

ای دوستان وپیروان امانات را به صاحبش رد کنید اگرچه نیکوکار ویا بدکار باشد واسرار وعلوم ورموز دانش وبینش را به کسانی که اعتماد دارید بسپارید.

اگر هر یک از شما پارسا وپرهیزگار شد، راستگو ودرست کردار گردید، امانت را ادا کرد، حسن خلق ومعاشرت نیکو با مردم داشت، آن کس را جعفری می‏توان گفت. برای من هم گوارا وپسندیده است که پیروان من به این خصال آراسته باشند که این شرایط جعفری بودن است.
دوشنبه 20/6/1391 - 13:30
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته