شعر و قطعات ادبی
در باغ ” بی بر گی ” زادم ..
و در ثروت فقر غنی گشتم …
و از چشمه ی ایمان سیراب شدم …
و در هوای دوست داشتن ، دم زدم …
و در آرزوی آزادی سر بر داشتم …
و در بالای غرور ، قامت کشیدم …
و از دانش ، طعامم دادند …
و از شعر، شرابم نوشاندند …
و از مهر ، نوازشم کردند …
و ” حقیقت ” دینم شد و راهِ رفتنم …
و ” خیر ” حیاتم شد و کارِ ماندنم …
و ” زیبایی” عشقم شد و بهانه ی زیستنم …
مجوعه اشعار دکتر علی شریعتی ، ص ۱۶۲ و از محموعه آثار ۱۳ ، ص ۶۶
پنج شنبه 5/12/1389 - 19:46
اخبار
سال پیش "رضا اسکستانی" سر از جنازه یخ زده ی "میرزا کوچک خان جنگلی" جدا کرد. رضا اسکستانی شاخ نداشت. رضا اسکستانی شبیه همه ما بود.
رضا اسکستانی سر میرزا را برد و تحویل داد به قزاق های سردار سپه در رشت. قزاق ها هم سر را گذاشتند روی میز. موهای میرزا را از پشت گرفتند و با سر بریده ی میرزا کوچک عکس یادگاری گرفتند
نمی دانم قضیه صندلی روی میز چیست. . شاید می خواسته اند ابعاد و اجزای عکس واضح تر بشود. یا اینکه قرار بوده یکی از قزاق ها برود روی میز بنشیند و پایش را بگذارد روی سر میرزا کوچک خان. بعد از عکس یادگاری هم سر میرزا را مدت ها در سربازخانه ی رشت گذاشتند برای نمایش. تا مردم بیایند و ببینند و عبرت بگیرند. بعد هم سر را بردند تهران و تحویل دادند به رضاخان
این اتفاق ۸۹ سال پیش افتاد. یعنی فقط سه نسل قبل تر از ما. رضا اسکستانی پدرِ پدربزرگ های یکی از ما بوده. نمی دانم نوه نتیجه های آقا رضای اسکستانی الان چکاره اند و چه می کنند، اما می دانم که اگر میرزا کوچک خان در زمان ما زندگی میکرد، قطعا یک رضا اسکستانی ای پیدا میشد که برود و سر میرزا را ببرد.فقط فرقش این بود که رضای زمان ما سبیل به این کت و کلفتی نداشت!
قطعا قزاق هایی پیدا می شدند که با سر میرزا عکس یادگاری بگیرند. فقط فرقش این بود که دوربینشان دیجیتال بود!
قطعا مردمی پیدا می شدند که بروند تماشای سر بریده میرزا. فقط فرقش این بود که موبایل هایشان را در می آوردند و از این صحنه ناب عکس و فیلم می گرفتند. تا شب بگذارند روی فیس بوک تا رفقا لایکش کنند! باور کنید! شک نکنید!
چهارشنبه 27/11/1389 - 18:15
اخلاق
انسان سه راه دارد:
راه اول از اندیشه میگذرد،
این والاترین راه است.
راه دوم از تقلید میگذرد،
این آسانترین راه است.
و راه سوم از تجربه
میگذرد
این تلخترین راه است.
کنفوسیوس
سه شنبه 26/11/1389 - 16:54
سخنان ماندگار
شدتی
وحشیانه و جنون آمیزآن چنان که
قلبم را سخت به درد آورد
آرزو کردم ای کاش هم اکنون همچون مسیح
بی درنگ آسمان از روی زمین برم دارد
یا لااقل همچون قارون
زمین دهان بگشاید و مرا در خود فرو بلعد
اما … نه
من نه خوبی عیسی را داشتم و نه بدی قارون را
من یک “متوسط” بی چاره بودم و ناچار
محکوم که پس از آن نیز ” باشم و زندگی کنم “
نه ، باشم و زنده بمانم
و در این “وادی حیرت” پر هول و بیهودگی سرشار، گم باشم
و همچون دانه ای که شور و شوق های روییدن دردرونش خاموش می میرد
در برزخ شوم این “پیدای زشت “
و آن “ناپیدای زیبا” خرد گردم
که این سرگذشت دردناک و سرنوشت بی حاصل ماست
در برزخ دوسنگ این آسیای بی رحمی که …
“زندگی ” نام دارد
مجموعه آثار ۱۳/ ص ۶۶
دکترر علی شریعتی
پنج شنبه 21/11/1389 - 14:42
سخنان ماندگار
بمانیم تا کاری کنیم نه کاری کنیم تا بمانیم. دکتر شریعتی
پنج شنبه 21/11/1389 - 14:42
سخنان ماندگار
افسوس روزی خواهد آمد که بی دینی، نماد روشن فکری است دکتر شریعتی
پنج شنبه 21/11/1389 - 14:40
سخنان ماندگار
می گویند خدا تنهاست ما که خدا نیستیم پس چرا تنهاییم؟ هر کس مسیحی دارد، بودایی که باید از غیب برسد ، ظهور کند ، بر او ظاهر گردد و نیمه اش را در بر گیرد و تمام شود. زندگی جستجوی نیمه ها است در پی نیمه ها ، مگر نه وحدت غایت آفرینش است ؟ پروانه مسیح شمع است ، شمع تنها در جمع ، چشم انتظار او بود ، مگر نه هر کسی در انتظار است؟ - از دکتر علی شریعتی +
پنج شنبه 21/11/1389 - 14:36
آلبوم تصاویر
.
اگه دقت کنیم خیلی از ماها تو زندگیمون از این نوع غفلت ها می کنیم
پنج شنبه 14/11/1389 - 8:38
آلبوم تصاویر
پنج شنبه 14/11/1389 - 8:34
اخبار
www.razavi.tv
دوستانی که دوست دارن تو این روزا حرم حضرت رضا رو ببینند می تونند به این سایت مراجعه کنند وبه طور زنده حرم رو ببینند
دعا ونظر یادتون نره!!!!!!!!!!
پنج شنبه 14/11/1389 - 8:31