خبرنگار از پیرمرد صدوسی ساله ای پرسید: ممکن بگید راز طول عمر شما چیه؟ پیرمرد در حالی که لبخند می زد گفت: در اینکه تا حالا نمردم
عاموزش علفباء فارصي سد در سد تزميني با ما طما ص بگيريد
الا يا ايهاالساقي ادر کاسا و ناولها ... که عشق آسان نمود اول، ولي افتاد تالار و شام و عاقد و عکاس و آرايشگر و فيلم و لباس و تاج و کفش و کيف و ساک و سکه و شمش و پلاک و شمعدان و ساعت و زنجير و سرويس طلا... و از اين جور مشکلها
دقت کردي که قشنگترين و عزيز ترين چيزاي دنيا هميشه يکين ؟ ماه يکيه ... خورشيد يکيه .زمين يکيه ... خدا يکيه ... مادر يکيه ... پدر يکيه ... منم يکي هستم
...
آرزوی جوجه تیغی: بغلش کنن
پرسید منو بیشتر دوست داری یا زندگیتو؟؟؟؟ گفتم:زندگیمو.قهر کرد و رفت .ولی نمی دونست که خودش تمام زندگیم بود
بخشندگی رو از گُل بیاموز؛زیرا وقتی ته کفش لگدمالش می کنن ته کفش رو خوش بو می کنه
یک دقیقه طول می کشه تا یک کسی رو ببینی....یک ساعت طول می کشه تا یک کسی رو دوست داشته باشی.....یک روز طول می کشه تا عاشق بشی.....ولی یک عمر طول می کشه تا کسی روفراموش کنی................!!!!!!!!
((چند تا جمله ی ناب))
1.مرام فقط مرام گاو؛چون نگفت من گفت ما 2.صفا فقط صفای مورچه که هروقت گریه کرد کسی اشکش رو ندید 3.رفیق فقط کلاغ نه به خاطرسیاهیش به خاطر یک رنگیش 4.معرفت فقط معرفت ِکرم نه به خاطر کِرم بودنش به خاطر خاکی بودنش 5.یک رنگی فقط یک رنگی دیوار که هرچی مرد و نامردِ بهش تکیه میدن
میدونی فرق من با توپ چیه؟........توپ رو باید شوت کنی تا گل بشه ولی من خودم گلم. حالا می دونی فرق تو با توپ چیه؟........توپ رو باید شوت کنی ولی تو خودت شوتی