• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 3430
تعداد نظرات : 958
زمان آخرین مطلب : 3404روز قبل
آموزش و تحقيقات
آیا دسر ضرورت دارد؟
آیا دسر ضرورت دارد؟


بدن چندان احتیاجی به دسر بعد از غذا ندارد. این سوء تفاهمی بیش نیست كه می‌ گویند «اگر بعد از غذاهای چرب، شیرینی‌ جات بخوریم از مضرات چربی غذا كاسته می‌ شود «یا این كه می ‌گویند» چربی ‌ها در بدن باید با آتش قندها بسوزند» و «برای خوب سوختن غذا در بدن كربوهیدرات ‌ها ضروری ‌اند و این موضوع تنها از عهده شیرینی ‌ها برمی‌ آید». این عادت، یعنی مصرف شیرینی و دسر بعد از غذا، جزو ذایقه ما ایرانی ‌ها محسوب می‌ شود که البته بسیار لذت ‌بخش می‌باشد، اما تا امروز شواهد علمی در این باره به دست نیامده است.
اگر عادت به خوردن دسر دارید به شما چند پیشنهاد داریم:
* اول اینكه در میان دسرها، گروه میوه ‌ها از بهترین ‌شان هستند و توصیه می‌گردد چند ساعت بعد از غذا خورده شوند تا اثرات مفیدتری داشته باشند.
* به علاوه، می‌ توان بعد از غذا از دسرهای كم‌ كالری مانند چند عدد كشمش، یك عدد انجیر خشك، یك عدد خرما یا حتی یك قاشق كوچك مربا استفاده كرد.
* وقتی دسرها را بعد از غذا می ‌خورید، كالری اضافی را جذب بدن می ‌كنید، چون دسرها حتی در حالت سیری هم جذب می شوند.
توجه داشته باشید بهترین زمان مصرف دسرها البته به مقدار كنترل شده، بین وعده های غذایی است.
مثلاً در مهمانی ‌ها كه افراد تا حد اشباع شدن غذا خورده‌اند، با دیدن میز دسرهای رنگارنگ باز هم وسوسه می ‌شوند. در حقیقت نوعی اشتهای اختصاصی نسبت به این گروه غذایی وجود دارد كه اگر به طور مرتب خورده شود باعث آزار معده و اختلالات در دستگاه گوارش می‌گردد.
* مساله دیگری كه وجود دارد میل به جویدن غذا در هر وعده و ایجاد احساس سیری است. بودن مواد غذایی جامد مثل كشمش در این قبیل خوراكی‌ ها،‌ حس جویدن را ارضا می‌ كند، بنابراین وجود كشمش و گردو از این نظر نیز در تهیه كیك و شیرینی‌ ها مورد توجه می‌باشد. وقتی كسی خودش كیك را در خانه تهیه می ‌كند، میزان روغن موجود در آن را هم می ‌تواند كنترل كند، زیرا یك برش 100 گرمی كیك 400 كالری دارد، اما بعضی كیك ‌ها مانند كیك ساده اسفنجی چون از روغن كمتر تهیه می ‌شوند، مفیدترند، پس بهتر است روشی را اتخاذ كنید كه برای پختن انواع شیرینی ‌ها و كیك ‌ها از روغن جامد كمتر استفاده كرده و روغن مایع را جایگزین كنید. در ضمن، به شرطی كه به فرم پخت كیك آسیبی نرسد، از انواع میوه‌ها، كشمش و مغزها هم بهره بگیرید.
* در انتها باید اضافه كنم شیرینی برای افرادی كه اضافه وزن دارند یا دیابتی هستند، توصیه نمی ‌شود.
* در مورد بچه‌ها نیز زیاد خوردن شان مضر است، زیرا باعث خرابی دندان‌های شان می‌گردد.
* به طور كلی، در مورد خوردن شیرینی‌ ها و دسرها به حدی كه وابسته نشوید، مصرف شان اشكالی ندارد.

پنج شنبه 30/7/1388 - 15:19
آموزش و تحقيقات
پشت میزنشین‌ها بخوانند


وقتی پشت میز كامپیوتر می‌نشینید، بدن شما (عضلات و مفاصل و سایر اندام‌های درگیر حرکت) ثابت می‌ماند. هرچه ساعات بی‌تحرکی شما بیشتر شود، امکان ابتلا به عوارض ناشی از بی‌حرکتی افزایش می‌یابد. نکته‌های زیر می‌تواند به شما کمک کند که حین کار پشت میز، از وضعیت سکون بدنی فاصله بگیرید:
ـ هر نیم ساعت یك بار از جای خود بلند شوید و با حركات كششی، بدن خود را نرمش دهید یا برای چند لحظه قدم بزنید.
ـ ساق پاهایتان را بكشید و در این حین برای چند لحظه از نگاه كردن و خیره شدن به صفحه نمایشگر بپرهیزید. این عمل باعث جلوگیری از پخش شدن لخته‌های خون در پاهای شما می‌شود. بخاطر داشته باشید كه لخته شدن خون در كاربران میانسال رایانه، بسیار معمول است.
ـ یاد بگیرید كه چگونه اعضای بدن خود را نرمش دهید. برای نرمش دادن گردن، سر خود را به جلو و عقب و چپ و راست و طرفین خم كنید. هرگز سر خود را در اطراف گردن به صورت دایره وار نچرخانید. این عمل باعث صدمه زدن به مفاصل گردن شما می‌شود.
ـ اگر مدت زیادی به تایپ كردن مشغول شدید، برای چند لحظه مچ دستان خود را به صورت دایره وار چرخانده و ورزش دهید. این كار باعث جلوگیری از ابتلا به سندرم تونلی مچ دست می‌شود.
ـ از قوزكردن به سمت جلو و روی صفحه كلید خودداری کنید. اگر عادت به چنین كاری دارید، این تمرین را انجام دهید: ابتدا دستان خود را باز كنید تا حدی كه مثلا می‌خواهید كسی را در آغوش بگیرید. مچ دستان را چندین بار به طرف خارج بچرخانید، بصورتیكه انگشت شصت شما به طرف بالا و عقب بازی كند، و نیز شانه‌های خود را به عقب بدهید. این حركت كششی، اعضای بدن شما را در خلاف جهتی كه قوز می‌كنید، بازی می‌دهد. در این حین، شما كشش خوبی را در قسمت بالای سینه خود احساس می‌كنید.
ـ ماهیچه‌های سرینی و بطنی خود را منقبض كنید و چند لحظه همانطور منقبض آنها را نگه داشته و سپس رها كنید. در طول روز، هر چند دقیقه یكبار این كار را را تكرار كنید. با حركات كششی، بازوان و پاها و گردن خود را نرمش دهید و همانطور كه نشسته اید، آنها را بچرخانید. در زمان راه اندازی مجدد رایانه یا در زمان اخذ فایل‌های با حجم بالا از یك شبكه، از فرصت پیش آمده استفاده بهینه كنید و استراحت كنید. از جای خود بلند شوید و نرمش‌های دیگری را امتحان كنید، مثل بلند شدن و نشستن، جلو عقب رفتن و در صورت امکان، پریدن. البته مواظب پوزخند همكاران خود نیز باشید!
ـ بصورت صحیح و درست، پشت میز كار یا اداری بنشینید. كمر خود را صاف كنید، شانه‌ها را به عقب ببرید، قسمت فوقانی صفحه نمایشگر باید با چشمان شما در یك راستا قرار گیرد. اگر باید بالا و پایین كنید، كافیست ارتفاع صفحه نمایش خود را تنظیم كنید. در این حالت اگر مجبور هستید كه به طرف جلو مایل شوید تا صفحه مانیتور را ببینید، ابتدا دید چشمانتان را امتحان كرده و سپس فاصله را تنظیم کنید. بعد از مدتی، این وضعیت نشستن در بدن شما جا افتاده و نیازی به تمرین و دقت همیشگی نیست.
ـ وقتی مشغول تایپ كردن هستید، بدن خود را در یك وضعیت متعادل و مناسب نگه دارید. اطمینان حاصل كنید كه مچ دستان شما اندكی از آرنج شما پایین‌تر باشد. این عمل از ابتلا به نوعی سندرم تونلی درمچ دست شما جلوگیری می‌كند. پاهایتان را از زانو خم كنید، به طوری كه زانو از باسن اندكی بالاتر قرار گیرد. كف پا را صاف روی زمین قرار داده یا روی یك چارپایه یا وسیله دیگری قرار دهید.

 

منبع: روزنامه اطلاعات

پنج شنبه 30/7/1388 - 15:18
بیماری ها
استامینوفن یا بروفن ؛ کدام یک ؟



اگر یک روز فرزند شما کمی تب کرد ، چه دارویی به او می دهید ؛ استامینوفن یا بروفن ؟ هر دو خوب است ، ولی معمولاً در شروع درمان ، استامینوفن ترجیح داده می شود . حالا اگر پای فرزندتان پیچ خورد و دردش ساکت نمی شد ، به او کدام دارو را می دهید ؟
این مساله که برای کاهش درد در کودکان کدام مسکن مناسب تر است ، نه تنها برای پدر و مادرها بلکه گاهی برای پزشکان هم مورد سوال بوده است . اما با انجام تحقیقاتی که نتایج آن در نشریه معتبر Pediatrics منتشر شد ، به نظر می رسد دیگر بتوان یک دارو را به عنوان بهترین مسکن در کودکان معرفی کرد : بروفن ، معجزه التیام بخش درد کودکان .
در این پژوهش ، تأثیر بروفن ، استامینوفن و کدئین ، سه عدد از معروف ترین مسکن ها ، در 300 کودک مراجعه کننده به بخش اورژانس یکی از بیمارستانهای کودکان در شهر اتاوا واقع در کانادا مورد ارزیابی قرار گرفت . این کودکان که 6 تا 17 سال سن داشتند و همگی دچار شکستگی استخوان یا پیچ خوردگی یا کشیدگی اندام ها شده بودند ، در بدو ورود به اورژانس به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند و هر گروه یک دارو را دریافت کرد . پس از نیم ساعت از دریافت داروها ، تأثیر آنها در کاهش درد در هر سه گروه تقریباً یکسان بود ، ولی با گذشت یک ساعت از زمان تجویز دارو ، کودکانی که بروفن دریافت کرده بودند ، درد کمتری نسبت به دو گروه دیگر داشتند .
البته برای اینکه نتایج ملموس تر باشند و با دقت بیشتری بتوان تاثیر داروها را مقایسه کرد ، پژوهشگران مقیاسی را تعریف کردند ، به این ترتیب که به حداکثر درد عدد 100 تعلق گرفت و هر چه درد کمتر می شد ، از این عدد کاسته می شد .
یک ساعت پس از مصرف دارو ، در کودکانی که بروفن مصرف کرده بودند ، میزان درد 24 نمره کاهش یافت ولی در دو گروهی که استامینوفن و کدئین مصرف کرده بودند ، میزان درد به ترتیب 11 و 12 نمره کاهش نشان داد . این تفاوت پس از دو ساعت از مصرف دارو همچنان باقی بود .
از سوی دیگر 60 دقیقه پس از مصرف دارو ، پزشکان در 50 درصد از کودکانی که بروفن دریافت کرده بودند ، میزان کاهش درد را کافی و مناسب ارزیابی کردند ، ولی این میزان در گروهی که کدئین دریافت کرده بودند 40 درصد و در دریافت کنندگان استامینوفن 36 درصد بود .
به گفته ی پژوهشگران ، به طور کلی در موارد دردهای نشای از جراحت و صدمه به اعضا ( تروما ) ، بروفن تأثیر بیشتری نسبت به استامینوفن دارد . اما چرا ؟ دلیل این تفاوت چیزی نیست جز مکانیسم عمل این داروها ؛ بروفن خاصیت ضد التهابی دارد ولی استامینوفن و کدئین خیر .

ـ مسکن های معروف :

در کشور سه مسکن و تب بر ، چه برای کودکان و چه بزرگسالان ، از بقیه پر کاربردترند .
معروف ترین داروی مسکن که در هر خانه ای پیدا می شود ، چیزی نیست جز استامینوفن . این داروی محبوب و موثر که حدود یک قرن پیش ساخته شد ، حکم آچار فرانسه را دارد ؛ هر کسی تب می کند ، اولین توصیه استامینوفن است . سرش درد می گیرد ، باز استامینوفن توصیه می شود . دست و پایش درد می گیرد ، سراغ استامینوفن می رود و ...
استامینوفن یک داروی ضد تب بسیار موثر است که با تاثیر بر مرکز کنترل حرارت بدن در هیپوتالاموس واقع در مغز ، تب را کاهش می دهد . همچنین این دارو برای کاهش دردهای خفیف تا متوسط کاربرد دارد ، ولی فاقد اثرات ضد التهابی است و به همین دلیل در مواردی که علت ایجاد درد ، بروز التهاب در یک محل است ، مثلاً در اثر ضربه ، کبود شدگی ، کشیدگی یا شکستگی ، تاثیر آن در مقایسه با مسکن های ضد التهابی مثل بروفن کاهش می یابد .
استامینوفن معمولاً به صورت قرص های 325 میلی گرمی در افراد بالغ مصرف می شود ولی در اطفال معمولاً از قطره ، شربت یا شیاف آن استفاده می شود و کاربرد اصلی آن هم کاهش تب است .
نحوه ی تجویز استامینوفن در کودکان بر حسب سن متفاوت است ، مثلاًدر کودکان 6 تا 9 سال به صورت 320 میلی گرم در هر 6 ـ 4 ساعت تجویز می شود ، ولی در کودکان کم سن و سالتر باید این میزان کاهش یابد . در ضمن مهم است این را بدانید که هر چند استامینوفن داروی کم خطر و مطمئنی است ، ولی مصرف مقادیر زیاد آن می تواند به شدت به کبد آسیب برساند .
اما بروفن ؛ بروفن که نام آن ایبوپروفن است ، از معروف ترین داروهای گروه داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی ( NSAID ) محسوب می شود که به صورت قرص و شربت وجود دارد . سایر داروهای معروف این گروه عبارتند از آسپرین ، ایندومتاسین و ... این گروه از داروها نه تنها اثر ضد تب دارند بلکه با کاهش التهاب ، در کنار مکانیسم های دیگر ، درد را هم کاهش می دهند . از جمله شایع ترین عوارض این دسته از داروها ، ایجاد ناراحتی گوارشی، زخم و خونریزی معده است که البته این عوارض در مصرف کنندگان آسپرین بیشتر دیده می شود .
اما آسپرین که نام اصلی آن ، استیل سالیسیلیک اسید یا ASA است ، از 80 سال پیش به عنوان یک داروی مؤثر در کاهش تب و تسکین درد شناخته شده است اما به دلیل عوارض جانبی مهمی که دارد ، به ویژه در کودکان ، معمولاً استامینوفن یا بروفن ترجیح داده می شود . یکی از مهمترین عوارض آسپرین ، آثار گوارشی و ایجاد خونریزی معده است . از دیگر عوارض بسیار مهم و البته نه چندان شایع آسپرین ، ایجاد بیماری بسیار خطرناک کبدی در کودکان دچار آبله مرغان یا سایر بیماری های ویروسی است .
بنابراین در موارد شک به ابتلا به آبله مرغان یا سایر بیماری های ویروسی نظیر آنفلوانزا به هیچ وجه از آسپرین استفاده نکنید . به طور کلی توصیه می شود با وجودی که تهیه آسپرین به نسخه پزشک نیاز ندارد ، به دلیل وجود داروهای مؤثری نظیر استامینوفن یا بروفن ، بدون نظر پزشک از آسپرین به ویژه در کودکان استفاده نکنید .

ـ فراموش نکنید .

نکته ی مهمی که در مورد داروهای فوق باید بدانید این است که این داروها صرفاً علایم بیماری نظیر تب و درد را کاهش می دهند ولی عامل بیماری را درمان نمی کنند . بنابراین هر چند این داروها بدون نسخه ی پزشک به فروش می رسند ، تنها در مواردی که علایم بیماری خفیف و محدود است و علت آن هم مشخص است ، به طور سر خود از این دارو استفاده کنید . در غیر این صورت مثلاً اگر کودک شما بد حال است ، یا در کنار تب ، علایمی نظیر گلودرد ، سرفه شدید ، سوزش ادرار ، اسهال و .. دارد ، یا اینکه مثلاً در محل وارد آمدن ضربه ، دچار تورم و قرمزی و درد شدید شده است ، حتماً به پزشک مراجعه کنید تا در صورت لزوم ، آنتی بیوتیک مناسب یا سایر داروهای لازم را برای کودک تجویز کند ، زیرا همان طور که اشاره شده است ، استامینوفن و بروفن ، عامل بیماری را از بین نمی برند و تنها علایم را بهبود می بخشند .
نکته ی مهم دیگر اینکه اگر شما استامینوفن یا بروفن را برای کودک تان شروع کردید و ظرف 3 ـ 2 روز تب یا درد او کاهش نیافت ، حتماً به پزشک مراجعه کنید .
 
 
منبع:مجله خدایا کمکم کن
پنج شنبه 30/7/1388 - 15:16
اخبار
کوکاکولای اصل و مضرات آن



روزی مدیر عامل کارخانجات نوشابه سازی کانادا درای در یک میتینگ تبلیغات گفت : هر کسی که در سراسر جهان کانادا می نوشد ، سربازی است برای پیروزی اقتصاد آمریکا ! » .
خوب است در مورد آنچه مصرف کنیم ، کمی بیشتر بدانیم . همه ما شنیده ایم که نوشابه های گازدار برای سلامتی مضر است ، اما هر روز با خوردن کوکاکولا ناخواسته به اقتصاد آمریکا کمک می کنیم . شرکت های نوشابه سازی وطنی در راستای جلب رضایت مردمی هر چه در توان دارند را « رو » می کنند ، ولی مصرف کننده ایرانی همیشه به دنبال کوکاکولای اصل است .

ـ اما آیا می دانید :

ـ در بسیاری از ایالت های آمریکا ، مامورین پلیس راه دو گالن کوکاکولا درصندوق عقب ماشین شان دارند تا در صورت تصادف رانندگی ، خون را با کمک آن از جاده پاک کنند .
ـ اگر تکه ای از گوشت گاو را در یک کاسه کوکاکولا قرار دهید ، پس از دو روز ناپدید می شود .
ـ برای تمیز کردن توالت ، یک قوطی کوکاکولا را داخل کاسه توالت بریزید و یک ساعت صبر کنید ، سپس با آب پرفشار بشویید . اسید سیتریک موجود در کوکاکولا لکه ها را از سطوح چینی می زداید .
ـ برای بر طرف کردن لکه های زنگ از سپر آب کرم کاری شده اتومبیل ، سپر را با یک تکه فویل آلومینیوم مچاله شده آغشته به کوکاکولا بسایید .
ـ کوکاکولا بخار آب را از روی شیشه جلوی اتومبیل تمیز می کند ( در مناطق سرد و مرطوب مثل Midwest در شمال ایالات آمریکا گاهی اوقات شیشه جلوی اتومبیل از بیرون بخار می کند که با برف پاک کن پاک نمی شود .
ـ برای تمیز کردن فساد قطب های باتری اتومبیل ، یک قوطی کوکاکولا را روی قطب ها بریزید تا با غلیان کردن ، آن را تمیز کند .
ـ برای شل کردن پیچ و مهره های زنگ زده ، تکه ای پارچه را که در کوکاکولا خیس شده است ، برای چند دقیقه روی پیچ و مهره قرار دهید .
ـ برای پختن گوشت ران آبدار ، یک قوطی کوکاکولا را داخل ماهیتابه خالی کنید ، گوشت را لای غذای آلومینیوم بپیچید و داخل ماهیتابه بپزید . سی دقیقه قبل از اتمام پخت ، کاغذ آلومینیوم را باز کنید و آب گوشت را با کوکاکولای داخل ماهیتابه مخلوط کنید تا سس قهوه ای رنگ عالی ای به دست آید .
ـ برای پاک کردن چربی از لباس ها یک قوطی کوکاکولا را داخل ماشین لباسشویی پر از لباس های چرب خالی کنید ، پودر لباسشویی اضافه کنید و ماشین را روی دور عادی روشن کنید .
ـ ماده مؤثر کوکاکولا اسید فسفریک با PH برابر 2/8 است . اسید فسفریک ناخن را در مدت 4 روز حل می کند .
همچنین کلسیم را از استخوان ها می زداید و عامل اصلی افزایش روز افزون پوکی استخوان است .
ـ برای حمل محلول کوکاکولا ( محلول غلیظ شده ) ، کامیون های حامل باید از علامت ویژه مواد خطرناک که برای حمل مواد به شدت خورنده در نظر گرفته شده است استفاده کنند .
ـ توزیع کنندگان کوکاکولا بیش از 20 سال است که از آن برای تمیز کردن موتور کامیون های خود استفاده می کنند .
 
 
منبع:مجله خدایا کمکم کن
پنج شنبه 30/7/1388 - 15:15
آموزش و تحقيقات
اسرار خواندن فکر دیگران



آیا مایلید به افكار كسی كه در كنار دستتان نشسته است پی ببرید ؟ اگر با افراد زیادی مواجه شده باشیم می توانیم بسیاری از افراد را حتی از نوع صحبت كردنشان بشناسیم . اما این شناخت در مواجه حضوری با دانستن بسیاری از حالات ثابت شده در علم روان شناسی بهترین فرهنگ نامه آدم شناسی را برایمان می گشاید. با شناخت بیشتر افراد، ارتباطمان جهت دار می شود و در مدت كوتاهی خواهیم توانست كه به هدف مورد نظر از این آشنایی و ملاقات نزدیك شویم . ایجاد رابطه صحیح باعث رشد عزت نفس در انسان می شود و ارتباط ما با خودمان و اطرافیان تقویت می شود. هر چه بهتر و كامل تر با خود و دیگران ارتباط برقرار كنیم ، احساس موفقیت از ایجاد یك ارتباط صحیح و دوستانه ما را زودتر به هدفهایمان می رساند و باعث تعالی افكار و رفتارمان در زندگی می شود.

1. فرد خوددار :

اگر شخصی دستهایش را پشت كمر قفل كند، نشان می دهد كه خود را به شدت كنترل كرده است . در این حالت او سعی دارد خشم یا احساس ناامیدی را از خود دور كند.

2. حالت تدافعی :

اگر انگشتان دستها به بازو گره خورده باشد نشان دهنده حالت تدافعی در برابر حمله ای غیر منتظره و ناگهانی یا بی میلی برای تغییر چهره شخص است . اگر انگشتها مشت شده باشند، حالت بی میلی شدیدتر است .

3. متفكر :

گره كردن دستها به دسته های صندلی نشان می دهد كه شخص سعی دارد احساس خود را مهار كند. اما قفل كردن قوزك پاها به یكدیگر حالت تدافعی است . این حالت بیشتر در مسافران مضطرب هواپیمای هنگام پرواز و فرود آن دیده می شود.

4. دقت :

وقتی شخص انگشت سبابه را روی صورت و بقیه دستش را به صورت گره كرده در پایین صورتش قرار می دهد یعنی كه با دقت است . این حالت نشان می دهد كه شخص بادقت زیاد به صحبت های شما گوش می دهد و یك یك كلمات شما را می سنجد و در چهره او حالتی انتقادی به چشم می خورد.

5. بدگمان :

انگشتهای گره شده زیر چانه و نگاه خیره نشان دهنده حالت تردید و دودلی است . او به صحبت های شما و صحت گفته هایتان تردید می كند. در این حالت ممكن است آرنج روی میز قرار گرفته باشد.

6. بی گناه :

دستهایی كه روی سینه قرار گرفته باشد، بهترین نمونه برای نشان دادن و حالت بی گناهی و درستكاری است . این حالت اثر باقیمانده از شكل سوگند خوردن است كه دست را روی قلب قرار می دهند.

7. مطمئن :

این حالت دستها در مردها نشان می دهد كه به آنچه كه می گوینداعتقاد و اعتماد كامل دارند و در خانمها كمتر دیده می شود. خانمها هنگامی كه دست خود را به كمر می زنند نشان می دهند كه به آنچه می گویند اطمینان دارند.

8. مرموز :

دستهای به هم مشت شده زیر چانه نشان می دهد كه شخص نظریاتش را پنهان می كند و به شما اجازه می دهد به صحبت خود ادامه دهید، تنها هنگامی كه حرفهایتان پایان یافت به شما و نظریات شما حمله خواهد كرد.

9. ظاهر ساز :

او آرام به نظر می رسد اما این آرامش پیش از توفان است . این حالتی است كه بیشتر رؤسا به خود می گیرند تا خود را به گونه ای به زیردستان نزدیك كنند و در عین حال جاذبه آنها نیز كم نشود.

10. آماده و موفق :

قرار دادن پاها روی هر چیز ( روی صندلی ، میز ، سكو و... نشانه حالت مالكیت است ... در یك میز گرد تنها رئیس اجازه دارد چنین حالتی داشته باشد و آرامش خود را نشان دهد . )

11. اعتماد به نفس :

تكیه زدن به صندلی در حالتی كه دستها پشت سر قفل شده نشان دهنده اعتماد به نفس قوی است . اگر شخصی در این حالت صحبت می كند به گفته های خود اعتماد دارد و اگر به صحبت های شما گوش می دهد به خود زحمت ندهید ، او خود همه ماجرا را می داند !

پنج شنبه 30/7/1388 - 15:5
فلسفه و عرفان
عشق در عرفان اسلامی
قسمت دوم :


نویسنده: دكتر سید یحیی یثربی


 
ه‍- عشق و شوق و اشتیاق:
چنان‌كه گفتیم، عشق به كمال در موجودات یك حقیقت ذاتی و عمومی است. این كمال اگر بالقوه باشد، عشق با شوق همراه خواهد بود و اگر بالفعل بوده باشد، در آن صورت عشق بدون شوق خواهد بود. با این لحاظ در جهان ماده، كه كمال موجودات هرگز صورت فعلیت كامل پیدا نمی‌كند، عشقها همیشه همراه با درد و رنج عاشق خواهد شد. پس در جهان ماده عشق همیشه با درد و رنج همراه است.
بنابراین، شوق مانند عشق عمومیت و سریان نخواهد داشت.(22)
و اما اشتیاق عبارت است از: حالتی كه پس از وصول به معشوق حاصل می‌شود. در صورتی كه شوق، به پیش از وصول مربوط است و این اشتیاق عبارت است از تلاش عاشق برای رسیدن به نهایت اتحاد و فنا در معشوق. و لذا عرفای بزرگ گفته‌اند: «شوق با دیدار خاموش می‌شود، اما اشتیاق فزونی می‌گیرد.»(23)

و- آثار عشق مجازی:

چنان‌كه گفتیم، عشق در غیر معشوق حقیقی عشق مجازی است. و عشقهای مجازی، كه نمونه عمده آن عشق به زیباییها و زیبارویان است، در نظام هستی یك امر ضروری و ذاتی است. اما ببینیم این موضوع، یعنی عشق مجازی، چه نقش و اثری می‌تواند داشته باشد. عرفا برای عشق مجازی آثار زیر را مطرح می‌كنند:
1- عشق یك بشارت است:
از آنجا كه انسان موجودی است با تركیب مادی و معنوی، با نیمی از فرشته و نیمی از حیوان، طبعاً وجودش تحت تأثیر گرایشهای متضاد و مختلفی خواهد بود:
جان گشاید سوی بالا بالها
در زده تن در زمین چنگالها
در اینجاست كه اگر نشانه‌هایی از عشق به كمال و جمال در او مشاهده شود، بشارتی است از حركت او به سوی كمال و بریدنش از جهان ماده. از اینجاست كه عرفا در عشق به زیبارویان، عفت را مطرح می‌كنند. یعنی عشقی كه در آن به تعبیر ابن‌سینا شمایل معشوق حاكم باشد نه سلطه شهوت.(24)
و لذا عرفا توجه به زیباییها را می‌ستایند و بی‌توجهی نسبت به آنها را نكوهش می‌كنند. چنان‌كه شیخ بهایی می‌گوید:
كل من لم یعشق الوجه الحسن
قرّب الجلّ الیه و الرّسن!
یعنی هر كس را نباشد عشق یار
بهر او پالان و افساری بیار!(25)
2- عشق به عنوان یك رهبر و راهنما:
از آنجا كه ادراكها، لذتها و عشقها نسبت به مراتب وجود از لحاظ كمال و نقص متفاوتند لذا هر مرتبه‌ای از وجود، به نخستین مرتبه بالاتر از خویش بهتر و بیشتر متوجه شده و طالب آن مرتبه می‌شود و پس از وصول به آن مرتبه طالب و عاشق مرتبه بعدی می‌گردد. و همین‌طور در مدارج و مراتب كمال به سوی معشوق حقیقی پیش رفته، به آن مقصد اعلی و كمال مطلق نزدیكتر می‌شود و از این لحاظ است كه گفته‌اند: «المجاز قنطرة الحقیقة.»(26)
3- عشق مجازی عامل تمرین برای تحمل زحمات عشق:
به اقرار همه عرفا، عشق با مشكلات و رنج و درد طاقت‌فرسایی همراه است كه سراپا آتش است و آتش‌افروز. بسا مردان كه در نیمه راه سلوك، به خاطر همین مشقات و دشواریها، از راه وامانده و به مقصد نرسیده‌اند. تصویری از این مشكلات را در سفر مرغان در «منطق‌الطیر» عطار می‌توان مشاهده كرد. از این روی، عرفا عشق مجازی را یك تمرین برای تحمل عشق حقیقی می‌دانند. چنان‌كه اشتغال انبیا به شغل شبانی تمرینی بود برای تحمل مسئولیتهای بزرگتر. عین‌القضات می‌گوید:
«عشق لیلی را یك چندی از نهاد مجنون مركبی ساختند تا پخته عشق لیلی شود، آنگاه بار كشیدن عشق الله را قبول توان كردن.»(27)
غازیان طفل خویش را پیوست/ تیغ چوبین از آن دهند به دست
تا چو آن طفل مرد كار شود/ تیغ چوبینش ذوالفقار شود(28)
4- عشق مجازی عامل فهم زبان عرفا:
بی‌تردید، عرفای اسلام برای طرح مسائل عشق حقیقی از عشق مجازی و مسائل آن بهره گرفته‌اند. به تعبیر مولوی «سرّ دلبران» را در «حدیث دیگران» گفته‌اند. بنابراین، عشق مجازی در فهم مسائل عشق حقیقی می‌تواند عامل مؤثری بوده باشد.

ز- دو مرحله‌ی عشق مجازی:

عشق مجازی در دو مرحله‌ی سیر و سلوك عرفانی مطرح می‌شود: یكی در آغاز سلوك و دیگری در پایان سلوك. در آغاز سلوك، چنان‌كه گفتیم، عشق مجازی یك بشارت و یك عامل جذبه و كشش گام به گام عاشق به سوی معشوق حقیقی است و اما در نهایت سلوك، عبارت است از عشق عارف به تمامی موجودات جهان به عنوان آثار معشوق و جلوه‌های معشوق. و از اینجاست كه چنین عشقی را هم برای مبتدیان جایز می‌دانند– كه در مبتدیان نشانه حركت و آغاز سیر و سلوك معنوی است– و هم برای كاملان– كه در كاملان هم نشانه كمال است.(29)

ح- مشروعیت عشق:

از دیرباز میان علما و عرفا در مورد عشق اختلاف نظر وجود داشته است. جمعی آن را مذموم و ناپسند دانسته و نتیجه شهوات حیوانی یا نوعی جنون و بیماری روانی به شمار آورده‌اند و جمعی آن را ستوده و از فضایل انسانی شمرده‌اند. گروهی كاربرد كلمه عشق را در رابطه با خدا و خلق ممنوع دانسته و جمعی دیگر آن را، به استناد آیات و روایاتی، جایز شمرده‌اند.(30) ملاصدرا عشق را، از آن جهت كه در نفوس ملتهای مختلف به صورت طبیعی و فطری وجود دارد، یك امر الهی دانسته كه حتماً به خاطر مصلحتی و هدفی در وجود انسانها نهاده شده است.(31) و اما عرفا، علاوه بر تأییدات حاصل از كشف و شهود، به دلالتهایی از قرآن و حدیث هم استناد می‌كنند. شیخ روزبهان بقلی این نكته را گواهی بر تأیید عشق می‌داند كه خدای تعالی قصه یوسف و زلیخا را «احسن القصص» نامیده است.(32) پس از آن روایات متعددی را در تأیید مطلب مطرح می‌كند.(33)

ط- تصعید عشق:

عرفا عشق مجازی را در بدایت وسیله سیر و ترقی گام به گام می‌دانند و چنان‌كه گفتیم، مجاز را به عنوان پلی به سوی حقیقت ارزیابی می‌كنند. از این نكته نتیجه می‌گیریم كه توقف در عشق مجازی روا نبوده، بلكه عارف باید از معشوقهای مجازی دست برداشته، ابراهیم‌وار، فریاد «لااحب الافلین» برآورد و اگر عارفی در عشق مجازی متوقف بماند، در حقیقت نوعی بیماری خواهد بود. چنان‌كه شمس تبریزی به اوحدالدین كرمانی كه عشق مجازی خویش را این‌گونه توجیه می‌كرد كه: «ماه را در آب طشت می‌بینم»، گفت: «اگر در گردن دمبل نداری، چرا بر آسمانش نمی‌بینی؟»(مناقب‌العارفین4/27)
مولوی می‌گوید:
زین قدحهای صور كم باش مست/ تا نباشی بت‌تراش و بت‌پرست
عشق آن زنده گزین كو باقی است/ وز شراب جان فزایت ساقی است
هر چه جز عشق خدای احسن است/ گر شكر خوارسیت، آن جان كندن است
عشقهایی كز پی رنگی بود/ عشق نبود عاقبت ننگی بود

ی- ذوق حضور:

چنان‌كه ابن‌فارض قصیده گرانقدر «تائیه»اش را با این نكته آغاز می‌كند كه: «من جام عشق را از دست چشمانم نوشیدم»(34) همه عرفا بر نقش دیدار در پیدایش عشق تأكید دارند كه به قول باباطاهر: «هرآنچه دیده بیند دل كند یاد.»
این دیدار و حضور پس از پیدایش عشق نیز همچنان ارزش خود را حفظ می‌كند. به نظر می‌رسد كه انسان به هیچ‌یك از قوای ادراكی خویش به اندازه چشمش اطمینان ندارد. این نكته را در جریان حضرت ابراهیم(ع) كه درخواست كرد تا چگونگی زنده كردن مردگان را به چشم خود ببیند(35) و نیز در جریان درخواست دیدار حضرت موسی(36) در كوه طور آشكارا مشاهده می‌كنیم. به نظر نگارنده این ذوق حضور و علاقه به دیدار انسانها در رواج دو مكتب مؤثر بوده است:
1- مكتبهای بت‌پرستی و مظهر پرستی
2- عرفان و تصوف.
در مورد اول انسانها چون هنوز به معشوق حقیقی دست نیافته‌اند غم فراق را با توجه به مظاهر و نشانه‌ها تسكین داده‌اند كه:
نقش تو اگر نه در مقابل بودی/ كارم ز غم فراق مشكل بودی
دل با تو و دیده از جمالت محروم/ ای كاش كه دیده نیز با دل بودی
و در مورد دوم می‌توان گفت كه یكی از علل رواج و گسترش عرفان، همان وعده دیدار معشوق است كه در عرفان، انسان نه به خانه بلكه به صاحب خانه می‌رسد.

ك- نكته‌ای از ابن‌عربی:

بدون شك، ابن‌عربی بزرگترین شخصیت عرفان اسلامی است و ابداعات و ابتكارات وی در عرفان غیرقابل تردید است. پس چه بهتر كه این مقال را با سخنی از وی به پایان بریم.
ابن‌عربی علاوه بر رسالات و كتب مختلف خویش در جلد دوم «فتوحات مكیه»(ص362-319) بحث مفصلی دارد درباره عشق، و تحلیلهای جالبی كه مطرح كردن آنها در این مختصر نمی‌گنجد. تنها به ذكر نكته‌ای اكتفا می‌كنیم و آن اینكه تعلق عشق، به معدوم است نه به موجود. و این اشتباه و غلط است كه موجود را معشوق بدانیم، بلكه موجود را همیشه به عنوان مظهری از معشوق حقیقی باید در نظر گرفت و حتی گاهی خیالی از موجود به عنوان معشوق یا مظهر معشوق مطرح می‌شود.(37) چنان‌كه آنچه در ذهن مجنون بود، خیالی از «لیلا» بود كه شاید چندان هم با واقعیت مطابق نبود. و شاید عامل تفاوت دید مجنون با دیگران همین صورت خیالی لیلا باشد كه تنها در ذهن مجنون بود و لذا دیگران «مو» می‌دیدند و مجنون «پیچش مو»!
مولوی می‌گوید:
ز تو هر هدیه كه بردم به خیال تو سپردم
كه خیال شكرینت فر و سیمای تو دارد
به هر حال:
به پایان آمد این دفتر حكایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت وصف‌الحال مشتاقی
و پایان سخن این دعای عین‌القضات باشد كه:
در عالم پیر هر كجا برنایی است
عاشق بادا كه عشق خوش سودایی است!

پی نوشت ها:

22. اسفار، ج7، ص150.
23. «مشارق‌الدّراری»، شرح تائیه ابن‌فارض، اثر: فرغانی، چاپ انجمن فلسفه، ص107.
24. «اشارات و تنبیهات»، نمط نهم.
25. «نان و حلوا»، اثر شیخ بهایی.
26. مجاز پلی است برای عبور به حقیقت.
27. «تمهیدات»، ص105.
28. سنایی.
29. «تاریخ تصوف»، غنی، ص585.
30. اسفار، ج7، ص171 و احیاء، ج4، ص294.
31. اسفار، ج7، ص172.
32. قرآن كریم، سوره یوسف، آیه3.
33. «عبهرالعاشقین»، ص12-8 و 22-18.
34. «سقتنی حمیا الحب راحة مقلتی»، مشارق‌الدراری، ص81.
35. قرآن كریم، سوره بقره، آیه260.
36. سوره اعراف، آیه143.
37. «فتوحات»، ج2، ص337.

پنج شنبه 30/7/1388 - 15:4
فلسفه و عرفان
عشق در عرفان اسلامی


نویسنده: دكتر سید یحیی یثربی


هر كه شد محرم دل در حرم یار بماند
و آنكه این كار ندانست در انكار بماند
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری كه در این گنبد دوار بماند (حافظ)

1- عشق چیست؟

موضوع بحث، عشق است، كه دریایی است بی‌كران، موضوعی كه هر چه درباره آن گفته آید، كم و ناچیز خواهد بود. چنان‌كه مولوی علیه‌الرحمه می‌گوید:
هر چه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
به هر حال در این بحث، طبعاً نخستین سوال باید این باشد كه: عشق چیست؟ اكثراً عشق را محبت و دلبستگی مفرط و شدید معنی كرده‌اند. گویا عشق از «عشقه» آمده است كه گیاهی است، چون بر درختی پیچد، آن را بخشكاند و خود سرسبز بماند.(1) از دیدگاه ماتریالیستها، روانشناسان و پزشكان، عشق نوعی بیماری روانی است كه از تمركز و مداومت بر یك تمایل و علاقه طبیعی، در اثر گرایشهای غریزی، پدید می‌آید، چنان‌كه افراط و خروج از حد اعتدال در مورد هر یك از تمایلات غریزی، نوعی بیماری است.
اما از دیدگاه عرفا، عشق یك حقیقت و یك اصل اساسی و عینی است ولیكن این حقیقت عینی به سادگی قابل تعریف نیست. این دشواری تعریف و تحدید به این دلیل است كه:
اولاً، عشق چنان‌كه گفتیم یك حقیقت عینی است در نهایت وسعت و عظمت، و لذا این حقیقت عظیم در ذهن محدود ما نمی‌گنجد و این تنها عشق نیست، بلكه حقایق بزرگ دیگر نیز- از قبیل هستی، وحدت و غیره- در ذهن ما نمی‌گنجد. شعار اسلامی ما، الله اكبر، بدین گونه تفسیر شده است كه خداوند بالاتر از آن است كه در وصف گنجد. چه وصف ما محصول ذهن ماست و ذهن ما فقط چیزهایی را درمی‌یابد و می‌تواند توصیف كند كه قابل انتقال به ذهن ما باشند و متأسفانه، همه چیز قابل انتقال به ذهن ما نیست. ما در دو مورد كاملاً متضاد مجبوریم در ذهن خود چیزی بسازیم چون از واقعیت، چیزی به ذهن ما نمی‌آید و آن دو مورد عبارتند از:
1- عدم
2- وجود(2)
در مورد اول، چیزی در واقعیت وجود ندارد تا به ذهن ما انتقال یابد. در مورد دوم آنچه هست عین واقعیت است و در متن خارج و واقعیت بودن برایش ذاتی است و لذا این خاصیت ذاتی هرگز عوض نمی‌شود و عینیت با ذهنیت نمی‌سازد. از اینجاست كه در نظام فكری اسلامی، وقتی كه اصالت ماهیت جای خود را به اصالت وجود می‌دهد و در واقع یك اصل عرفانی به صورت یك اصل فلسفی پذیرفته می‌شود، ضرورت سیر و سلوك مطرح می‌گردد. چنان‌كه ملاصدرا سیر و سلوك را، در كنار عقل و استدلال، ضروری و لازم دانسته است.(3)
در نظام اصالت ماهیت، ذهن می‌تواند با ماهیتها ارتباط برقرار كند. اما در نظام اصالت وجود، وجود یك امر واقعی و عینی بوده و هرگز قابل انتقال به ذهن نیست. در نتیجه فقط با مفاهیم انتزاعی سر و كار خواهد داشت. طبعاً برای رسیدن به واقعیت، راه و روش دیگری باید در پیش گرفت كه همان سیر و سلوك است. یعنی به جای تلاش برای انتقال واقعیت به ذهن باید بكوشیم كه خود را به واقعیت برسانیم و به مرتبه اتصال و وحدت و فنا نایل آییم وگرنه از تلاش ذهنی نتیجه‌ای نخواهیم گرفت.
به عقل نازی حكیم تا كی؟
به فكرت این ره نمی‌شود طی
به كنه ذاتش خرد برد پی
اگر رسد خس به قعر دریا
بلی در مواردی رابطه ذهن با واقعیت، به دلیل محدودیت ذهن و نامحدود و نامتناهی بودن واقعیت، رابطه خس و دریاست. این نكته در بیان اعجازآمیزی از امام باقر(علیه السلام) درباره خدا چنین مطرح شده است:
"كل ما میز تموه باوهامكم، فی ادق معانیه، مخلوق مصنوع مثلكم مردود الیكم."(4)
ثانیاً، همیشه میان "تجربه" و "تعبیر" فاصله هست. شما حوادث لذتبخش یا دردآوری را كه تجربه كرده‌اید، هرگز نتوانسته‌اید چنان‌كه باید و شاید به دیگران منتقل كنید. یعنی در واقع نتوانسته‌اید از آن تجربه تعبیر رسا و كاملی داشته باشید. حافظ می‌گوید:
من به گوش خود از دهانش دوش/ سخنانی شنیده‌ام كه مپرس!
آن شنیدن برای حافظ یك تجربه است كه به تعبیر در نمی‌گنجد. عین‌القضات میان علم معمولی و معرفت شهودی این فرق را مطرح می‌كند كه حقایق قلمرو عقل و علم با زبان قابل بیان هستند و به اصطلاح تعبیرپذیرند، اما حقایق قلمرو تجربه به بیان درنمی‌آیند.(5) و از اینجاست كه مولوی می‌گوید:
گرچه تفسیر زبان روشنگر است
لیك عشق بی‌زبان روشن‌تر است
و اگر بكوشیم تجربه‌های بزرگ را به مرحله تعبیر بیاوریم، تنها از راه تشبیه و تمثیل و اشاره و ایما ممكن است و لذا حقایق قرآنی را در قالب الفاظ، مثلی می‌دانند از آن حقایق والا كه با قبول تنزلات مختلف و متعدد، به مرحله‌ای رسیده كه در قالب الفاظ چنان ادا شده كه در گوش انسان معمولی جا داشته باشد. اما این مراتب به هم پیوسته‌اند و انسانها با طی مراتب تكاملی در مسیر معرفت می‌توانند از این ظاهر به آن باطن و بلكه باطنها دست یابند و همین نكته اساس تفسیر و تأویل آیات قرآن كریم است. اما پیش از سیر در مدارج كمال نباید انتظار درك حقایق والا را داشته باشیم. با توجه به نكات مذكور، تعریف عشق مشكل و دشوار است ولیكن خوشبختانه حقیقتهای بزرگ كه در تعریف و تحدید نمی‌گنجند غیرقابل شناخت نیستند. بلكه این حقایق والا، از هر چیز دیگر روشن‌تر و آشكارترند و هر كسی كه بخواهد، مستقیماً می‌تواند با آن حقایق ارتباط برقرار كند اما بی‌واسطه، نه با واسطه كه:
آفتاب آمد دلیل آفتاب
گر دلیلت باید از وی رخ متاب
و عشق هم آن حقیقت والایی است كه از سودایش هیچ سری خالی نیست و چنان‌كه خواهد آمد، یك حقیقت جاری و ساری در نظام هستی است و نیازی نیست كه عشق را با غیر عشق بشناسیم كه حقیقت عشق، همچون حقیقت هستی، به ما از رگ گردن نزدیكتر است. به همین دلیل انتظار نداریم كه با مفاهیم ذهنی درباره حقیقت عشق، مشكلی را آسان كنیم یا مجهولی را معلوم سازیم كه این در حقیقت با نور شمع به جستجوی خورشید رفتن است.
2- نقش عشق در عرفان اسلامی:
عشق در عرفان اسلامی، از جهات مختلف، به عنوان یك اصل، مورد توجه قرار می‌گیرد كه اهم آنها عبارتند از:

الف- نقش عشق در آفرینش:

از دیرباز میان متفكران این سوال مطرح است كه انگیزه آفرینش چیست؟ جمعی در آفرینش جهان برای خدا انگیزه و اهدافی عنوان كرده‌اند و جمعی داشتن غرض و انگیزه را نشان نقص و نیاز دانسته و خداوند را برتر از آن می‌دانند كه در آفرینش غرض و هدفی را دنبال كند.عرفا، در مقابل این پرسش، عشق را مطرح می‌كنند و همچون حافظ برآنند كه:
طفیل هستی عشقند آدمی و پری...
از نظر عرفا، جهان برای آن به وجود آمده كه مظهر و جلوه‌گاه حق بوده باشد. در یك حدیث قدسی آمده كه حضرت داوود(ع) سبب آفرینش را از خداوند پرسید. حضرت حق در پاسخ فرمود: «كنتُ كنزاً مخفیاً لااُعرفُ فاحببتُ انْ اُعرف فخلقتُ الخلقَ لكی اعرف.»(6)
پس جهان بر این اساس بوجود آمده كه حضرت حق خواسته جمال خویش را به جلوه درآورد. این نكته را جامی با بیان لطیفی چنین می‌سراید:
در آن خلوت كه هستی بی‌نشان بود
به كنج نیستی عالم نهان بود
وجودی بود از نقش دویی دور
ز گفتگوی مایی و تویی دور
"جمالی" مطلق از قید مظاهر
به نور خویشتن، بر خویش ظاهر
دلارا شاهدی در حجله غیب
مبرا ذات او از تهمت عیب...
رخش ساده ز هر خطی و خالی
ندیده هیچ چشمی زو خیالی
نوای دلبری با خویش می‌ساخت
قمار عشقی با خویش می‌باخت
ولی زان جا كه حكم خوبرویی است
ز پرده خوبرو در تنگ خویی است
نكورو تاب مستوری ندارد
چو در بندی سر از روزن برآرد...
چو هر جا هست حسن اینش تقاضاست
نخست این جنبش از «حسن» ازل خاست
برون زد خیمه ز اقلیم تقدس
تجلی كرد بر آفاق و انفس...
ز هر آیینه‌ای بنمود رویی
به هر جا خاست از وی گفتگویی...
ز ذرات جهان آیینه‌ها ساخت
ز روی خود به هر یك عكس انداخت...
"جمال" اوست هر جا جلوه كرده
ز معشوقان عالم بسته پرده...
به هر پرده كه بینی پردگی اوست
قضا جنبان هر دلبردگی اوست...
دلی كان عاشق خوبان دلجوست
اگر داند وگرنی عاشق اوست(7)
جمال حضرت حق در آینه حضرات پنجگانه- كه عبارتند از: عالم اعیان ثابته، جبروت، ملكوت، ملك و انسان كامل- جلوه كرده و در هر موجودی، به نسبت مرتبه وجودی آن، برخی از اسماء و صفات الهی جلوه‌گر و نمایان شده است. مظهر كامل آن معشوق، وجود انسان كامل است كه خلیفه اوست در جهان آفرینش، و آینه تمام‌نمای اسماء و صفاتش، و شاید حدیث «خلق الله آدم علی صورته» اشاره به این نكته باشد.(8)

ب- عشق در بازگشت:

عرفا عشق را در بازگشت هم مطرح می‌كنند، به این معنا كه این عشق از ذات حق به سراسر هستی سرایت می‌كند. البته عشق حق در مرحله اول به ذات خویش است و چون معلول لازم ذات علت است، پس به تبع ذات، مورد عشق و علاقه حق قرار می‌گیرد. پس خدا آفریدگان را دوست می‌دارد و از این طرف نیز هر موجودی عاشق كمال خویش است. بنابراین، در سلسله نظام هستی چنان‌كه در قوس نزول عشق از بالا به پایین در جریان است، از آن جهت كه هر مرتبه پایین اثر مرتبه بالاست، در قوس صعود هم هر مرتبه‌ای از وجود، عاشق و طالب مرتبه بالاتر از خویش است چون كمال اوست، و چون بالاترین مرتبه هستی، ذات حضرت حق است پس معشوق حقیقی سلسله هستی، ذات مقدس اوست.(9) همین عشق به كمال و عشق به اصل خویش، انگیزه و محرك نیرومند همه ذرات جهان از جمله انسان به سوی حضرت حق است.
هر كسی كو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
و این عشق، چنان‌كه گذشت، یك عشق دو سره است كه: «یحبهم و یحبونه.»(10)

ج- عشق در پرستش:

عرفا با گروههای فكری دیگر، در روش شناخت و ابزار شناخت فرق دارند به این معنا كه در كنار عقل، بصیرت را مطرح می‌كنند و رسیدن به بصیرت و معرفت را نتیجه مجاهده و ریاضت می‌شمارند. اما در جنبه عبادت و پرستش نیز خود را از عابدان و زاهدان، در چگونگی و اهداف عبادت، جدا می‌دانند. اینان عابدان و زاهدان را سوداگرانی می‌شمارند كه عبادت را به خاطر اجر و پاداش، انجام می‌دهند با این تفاوت كه عابدان، هم دنیا را می‌خواهند و هم آخرت را و زاهدان از دنیا چشم می‌پوشند و تنها آخرت را می‌خواهند. اما عارفان، خدا را نه به خاطر دنیا و آخرت بلكه بدان جهت می‌پرستند كه او را دوست می‌دارند. چنان‌كه از مولای متقیان علی(ع) نقل شده كه: «ما عبدتك خوفاً من نارك و لا طمعاً فی جنتك لكن وجدتك اهلاً للعبادة فعبدتك.»(11)
در متون عرفانی هم از رابعه نقل است كه می‌گفت:
«الهی، ما را از دنیا هر چه قسمت كرده‌ای، به دشمنان خود ده. و هر چه از آخرت قسمت كرده‌ای، به دوستان خود ده، كه مرا تو بسی.
خداوندا، اگر تو را از بیم دوزخ می‌پرستیم، در دوزخم بسوز و اگر به امید بهشت می‌پرستیم، بر من حرام گردان. و اگر تو را برای تو می‌پرستیم، جمال باقی دریغ مدار.»(12)

د- عشق در رابطه با دیگران:

از آنجا كه عرفا ذات حضرت حق را معشوق حقیقی می‌دانند و آفرینش را جلوه‌گاه و مظهر آن معشوق، طبعاً همه جهان و جهانیان را دوست خواهند داشت. چنان‌كه سعدی می‌گوید:
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست/ عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
و اگر بیشتر دقیق شویم از دیدگاه عرفا همه عالم «او» ست، نه «از او» چنان‌كه جامی گوید:
تو را ز دوست بگویم حكایتی بی‌پوست/ همه ازوست وگر نیك بنگری همه اوست(14)

3- نكته‌هایی در رابطه با عشق:

الف- سریان و عمومیت عشق:

ابن‌سینا عشق را یك حقیقت فراگیر نسبت به همه موجودات جهان، از جواهر و اعراض و بسائط و مركبات، می‌داند و عشق را بر این اساس توجیه می‌كند كه «خیر» معشوق بالذات است و در موجودات همین عشق ذاتی به كمال، عامل طلب كمال است پیش از یافتن كمال، و سبب حفظ آن كمال است پس از یافتن و رسیدن به آن.(14) پس همه موجودات از عشق بهره‌ای دارند و این عشق برای آنان ذاتی است.
ملاصدرا با نقل بیان ابن‌سینا و تحسین آن، اظهار می‌دارد كه بیان خودش در تحلیل سریان و عمومیت عشق، كاملتر است و آن اینكه بر اساس مكتب وحدت وجود، وجود یك حقیقت است با مراتب متفاوت از لحاظ نقصان و كمال، و وجود ذاتاً خیر است. پس هر موجودی ذاتاً عاشق ذات و كمالات ذات خویش است چون خیر و كمال، معشوق بالذات است و چون ذات هر علت، كمال معلول خویش است و چون هر معلولی از لوازم كمال علت است، پس هر علتی نسبت به معلول خود، و هر معلولی نسبت به علت خویش، عشق خواهد داشت.(15)

ب- عشق و اختیار:

ابن‌سینا عشق را طوری مطرح می‌كند كه آزادی و ادراك را شرط نمی‌داند. او عشق را به طبیعی و اختیاری تقسیم می‌كند.(16) اما صدرالمتألهین عشق را به دور از حیات و شعور قابل تحقق نمی‌داند و اگر كسی كلمه عشق را در موجودات بی‌جان و بی‌شعور به كار برد، به عنوان تشبیه و مجاز خواهد بود.(17)
مرحوم طباطبایی در حاشیه همین قسمت از اظهارات ملاصدرا می‌گویند: در سریان عشق حیات و شعور شرط نیست و چون در حقیقت، عشق همان وابستگی مراتب وجود به یكدیگر است بنابراین، علم و شعور از مفهوم عشق خارجند. اگرچه از دیدگاه عده‌ای هرگز عشق از شعور جدا نبوده باشد.(18)
در اینجا تذكر چند نكته را لازم می‌دانم. یكی اینكه در صورتی كه عشق را ذاتی بدانیم، دیگر مطرح كردن شرط شعور و حیات لازم نخواهد بود و عملاً هم عشق با عقل و انتخاب و اختیار چندان سازگار نیست. و دیگر اینكه از دیدگاه عرفا، حیات و شعور هم، در سراسر عالم هستی جریان دارد و این شعور و حیات یك امر نسبی است كه تابع میزان كمال موجودات است. به این معنا كه هرچه موجود كامل‌تر باشد، آگاهی بیشتر است به موضوع عمومیت حیات و شعور. در قرآن كریم و احادیث و اخبار هم اشاره شده و ملاصدرا و عرفا هم بر این مطلب تأكید دارند(19) چنانكه مولوی می‌گوید:
گر تو را از غیب چشمی باز شد
با تو ذرات جهان همراز شد
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم
بر این اساس، شرط شعور و حیات هم منافاتی با سریان عشق ندارد.

ج- عشق حقیقی و مجازی:

چون عشق بر اساس كمال است، پس معشوق حقیقی همان كمال مطلق خواهد بود. اما در سریان عشق، در قوس نزول و صعود، طبعاً عشق هم دارای مراتب و درجات شده و عاشقها و معشوقها هم متفاوت خواهند بود و عشق برای هر موجودی نسبت به كمال آن موجود جلوه‌گر می‌شود. اما از آنجا كه هر كمالی نسبت به كمال بالاتر از خویش ناقص است، عشق در هر مرتبه‌ای به مرتبه بالاتر از آن تعلق خواهد گرفت و چون بالاترین مرتبه كمال، كمال حضرت حق است پس معشوق حقیقی، ذات حضرت حق بوده و عشق حقیقی عشق به ذات او خواهد بود و بقیه عشقها و معشوقها به صورت مجازی و واسطه مطرح خواهند شد.(20)

د- غزالی و عشق:

امام محمد غزالی عشق را یك اصل اساسی می‌داند و تمام درجات و مقامات را یا مقدمه عشق می‌داند یا نتیجه آن. و عشق را مشروط به معرفت و ادراك دانسته و انگیزه عشق را چند چیز می‌داند كه عبارتند از: حب نفس و علاقه انسان به خویش و محبت و علاقه انسان به كسی كه به او نیكی كند و علاقه به نیكان به طور مطلق و علاقه به زیبایی به خاطر زیبایی و علاقه به موجودات مناسب و مشابه با خویش. پس انگیزه محبت این چند چیز است. سپس نتیجه می‌گیرد كه این انگیزه‌ها در مورد خدا از هر محبوب و معشوق دیگری بیشتر است، پس معشوق و معبود حقیقی، ذات حضرت حق است و بس.(21)

پی نوشت ها:

1. لغتنامه دهخدا.
2. نهایة الحكمه، مرحوم طباطبایی، ص227(مرحله11، فصل10).
3. مقدمه «اسفار» و كتاب «المبدأ و المعاد»، ص278.
4. هرچه با وهم خود، در دقیق‌ترین معنی، تصور كنید، ساخته و پرداخته خود شماست و به خودتان بازمی‌گردد.(وافی فیض كاشانی، ج1، ص88)
5. زبدة‌الحقایق، ص67.
6. گنج نهانی بودم كه دوست داشتم شناخته شوم، پس آفریدگان را آفریدم تا شناخته شوم.
7. مقدمه یوسف و زلیخا.
8. «صحیح بخاری»، ج4، ص56، و «جامع صغیر»، ج2، ص4.
9. مراجعه شود به اسفار ملاصدرا، چاپ جدید، ج7، ص158 به بعد.
10. سوره 5، آیه54: خدا ایشان را دوست می‌دارد و ایشان نیز خدا را.
11. وافی فیض، ج3، ص70: تو را نه از بیم دوزخ، و نه به طمع بهشت می‌پرستم، بلكه از آن جهت كه
شایسته پرستش هستی می‌پرستمت.
12. تذكرة‌الاولیا، ج1، ص73.
13. اشعة‌اللمعات، ص72.
14. «رساله عشق» ابن‌سینا، فصل1و2.
15. «الاسفارالاربعة» چاپ جدید، ج7، ص158 به بعد.
16. رساله عشق، فصل چهارم.
17. اسفار، ج7، ص152.
18. مدرك پیشین، ص153.
19. مدرك پیشین.
20. رساله عشق ابن‌سینا، فصل 6 و اسفار ملاصدرا، ج7، ص160 به بعد.
21. «احیاء علوم‌الدین»، ج4، ص294 به بعد.

پنج شنبه 30/7/1388 - 15:2
فلسفه و عرفان

 

 

 

 

توبه و مذمت یأس از رحمت خدای تعالی
نویسنده : امام خمینی (ره)


ای عزیز! مبادا شیطان و نفس اماره وارد شوند بر تو و وسوسه نمایند و مطلب را بزرگ نمایش دهند و تو را از توبه منصرف كند و كار تو را یكسره نمایند. بدان كه در این امور هر قدر، ولو به مقدار كمی نیز باشد اقدام بهتر است. اگر نمازهای فوت شده و روزه‌ها و كفارات و حقوق خدایی بسیار است و حقوق مردم بیشمار است، گناهان متراكم است و خطایا متزاحم، از لطف خداوند مأیوس مشو و از رحمت حق ناامید مباش كه حق تعالی اگر تو به مقدار مقدور اقدام كنی، راه را بر تو سهل می‌كند و راه نجات را به تو نشان می‌دهد. بدان كه یأس از رحمت حق بزرگترین گناهی است كه در نفس گمان نمی‌كنم هیچ گناهی بدتر و بیشتر از آن تأثیر نماید. انسان مأیوس از رحمت چنان ظلمتی قلبش را فرا بگیرد و چنان افسارش گسیخته شود كه با هیچ چیز اصلاحش نمی‌توان نمود. مبادا از رحمت حق غافل شوی و گناهان و تبعات آن در نظرت بزرگ آید. رحمت حق از همه چیز بزرگتر و به هر چیز شامل است: «داد حق را قابلیت شرط نیست» تو از اول چه بودی؟ در ظلمت عدم، قابلیت و استعدادی نیست؛ حق جل و علا بی‌استحقاق و استعداد و بدون سؤال و سابقه دعا، تو را نعمت وجود و كمالات وجود بخشید؛ بسط بساط نعم غیرمحصوره و رحمت‌های غیر متناهیه فرمود، و تمام موجودات مسخر تو كرد؛ اكنون هم از عدم صرف و از نابودی محض حالت بدتر نشده. خداوند وعدة رحمت داده وعدة مغفرت فرمود؛ تو یك قدم پیش بیا و به سوی درگاه قدس او قدم گذار، او خود از تو با هر وسیله‌ای هست دستگیری می‌فرماید و اگر نتوانستی تأدیه حقوق او كنی، از حقوق خود می‌گذرد؛ و حقوق دیگران را اگر نتوانستی تأدیه نمایی، جبران می‌فرماید.
ای عزیز، راه حق سهل است و آسان ولی قدری توجه می‌خواهد. اقدام باید كرد. با تسویف و تأخیر امر را گذراندن و بار گناهان را هر روز زیاده كردن كار را سخت می‌كند؛ ولی اقدام در امر و عزم بر اصلاح امر و نفس راه را نزدیك و كار را سهل می‌كند. تو تجربه كن و چندی اقدام كن، اگر نتیجه گرفتی، صحت مطلب بر تو ثابت می‌شود؛ و الا راه فساد باز است و دست گنهكار تو دراز.[1]

 

پی نوشت :

[1]. چهل حدیث، امام خمینی (ره)، ص275 و 279.
پنج شنبه 30/7/1388 - 14:57
دانستنی های علمی
با همین لباس ها دفنم كنید


به یاد شهید « رضا روزپیكر »

 

روز هم تاریك است!
چند وقتی بود پسر شانزده ساله‌ام - رضا روزپیكر - جبهه بود. حوالی عید بود كه آمد. گفت: «مامان به بابا بگویید امسال چیزی نخرد. خرید امسال را من می‌خواهم بكنم.»
من خوشحال شدم. رضا دیگر برای خودش مردی شده بود. او همه حقوق جبهه‌اش را خرچ بچه‌ها كرد. برای هر كدام لباس یا كفش ارزان قیمت خرید و با دست پر به خانه آمد. همه بچه‌ها خوشحال بودند. اما خودش گرفته بود یك روز مرا كشید كنار و گفت: «مادر! می‌خواهم چیزی از شما بپرسم.»
گفتم: بپرس مادر جان!
پرسید: «این روزها شما هم تاریك است؟»
جواب دادم «نه، روز كه تاریك نمی‌شود!»
رضا گفت: «مادر! چند روزی است كه شب و روز برایم فرقی ندارد. احساس دلتنگی می‌كنم.»
گفتم: «حتما به خاطر زیاد ماندن در جبهه است»
آن روز، رضا برای خودش یك دست لباس پلنگی خریده بود. آنها را به تن كرد و گفت: «مادر! من اینها را خیلی دوست دارم.»
گفتم: «ان شاء‌الله داماد شوی و همین لباس‌ها را شب عروسی‌ات به تن كنی.»
جواب داد: «نه مادر! بگو ان‌شاء‌الله شهید شوی شما همیشه دعا می‌كنی من داماد شوم. من دوست دارم شهید شوم. تو نمی‌دانی شهادت چقدر شیرین است. از همین حالا می‌گویم، اگر من شهید شدم با همن لباسها دفنم كنید.»
بعد در حالی كه بعض كرده بود، ادامه داد: «در جبهه كسی داریم كه هر وقت از او می‌پرسم چرا من شهید نمی‌شوم، می‌گوید: دو نفر درخانه شماست كه راضی نیستند تو شهید شوی».
و رضا گفت: «حتما آن دو نفر شما و بابا هستید. تو را به خدا تو را به جان حضرت زهرا بیایید و رضایت بدهید.»
هنوز شیرینی نوروز بر دهانمان بود كه رضا ساكش را برداشت و راهی شد. وقتی می‌رفت انگار یكی به من می‌گفت: «قشنگ نگاهش كن، او دیگر برنمی‌گردد!»
او می‌رفت و من از پشت سر سیر نگاهش می‌كردم. آن لحظه به یقین می‌دانستم كه رضای شانزده ساله من به شهادت خواهد رسید. چرا كه دیگر از دلم نمی‌آمد برای ماندنش دعا كنم و دل ظرفیش را بشكنم.

پنج شنبه 30/7/1388 - 14:56
ورزش و تحرک
 


مهدوی کیا، مهدی
( ملیت: ایرانی   قرن: 15 )

مهدی مهدوی‌کیا اول مرداد سال 1356 در شهر ری به دنیا آمد. وی از بچگی علاقه زیادی به فوتبال داشت و در دوران نوجوانی از زمین‌های خاکی جذب باشگاه بانک ملی شد و با پشتکار به باشگاه پرسپولیس پیوست. وضعیت مهدی در پرسپولیس، اوایل چندان جالب نبود اما با آمدن استانکو وضعیت به کلی تغییر کرد تا او ضمن تثبیت موقعیت خود در باشگاه محبوبش به تیم ملی امید ایران راه پیدا کند. افتخارات و موفقیت‌های مهم ورزشی وی از سال 75 شروع شد، پس از محرومیت نعیم سعداوی وی در پیستون راست تیم ملی بازی كرد. مهدی با زدن 2 گل به چین شایستگی‌های خود را اثبات کرد. وی در باشگاه‌های بانک ملی، پرسپولیس تهران، بوخوم، هامبورگ و اینتراخت فرانکفورت آلمان سابقه بازی دارد. مهدوی‌كیا در سال 2003 از طرف کنفدراسیون فوتبال آسیا به عنوان بازیکن برتر فوتبال آسیا شناخته شد. هواداران هامبورگ به او لقب موشک ایرانی داده بودند. وی از باتجربه‌های فوتبال و تیم ملی فوتبال ایران است و در سال 1387 از سوی علی دایی؛ سرمربی وقت تیم ملی بازوبند کاپیتانی تیم ملی را به بازو بست. او با حضور در دو جام جهانی 98 و 2006 خود را در سطح بین‌المللی مطرح کرد. مهدوی‌کیا در سال 1998 به باشگاه بوخوم پیوست و در سال 1999 به هامبورگ رفت و تا سال 2007 در این تیم عضویت داشت که با تمام شدن قرارداد خود به تیم اینتراخت فرانکفورت پیوست. وی در مجموع 223 بازی در بوندس‌لیگا، 29 گل به ثمر رساند. وی پس از یك غیبت 9 ماهه در سال 1387 براى بازى با كره شمالى از سوی علی دایی به تیم ملى دعوت شد. این اولین مرتبه‌ای بود كه مهدوى‌كیا براى تیمى كه هدایت آن بر عهده على دایى است به میدان مى‌رفت. مهدوی‌کیا همان زمان اعلام كرد اگر تیم ملى به جام جهانى صعود كند بعد از حضور در جام جهانى از تیم ملى خداحافظى می‌كنم. وی تا سال 2010 با فرانكفورت قراردارد.
پنج شنبه 30/7/1388 - 14:51
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته