حجاب و عفاف
قرآن کریم قض بصر و چشم پوشی از نگاه به نامحرم را وظیفه مسلمانان اعلام کرده و به
زن و مرد توصیه کرده است که مواظب چشمان خود باشند. قرآن کریم می فرماید: به مؤمنان
بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه تر است و
خدا به آنچه می کنند، آگاه است. و پس از آن فرمود : به زنان با ایمان بگو چشمانشان
را (از نامحرم) فرو بندند و دامن خود را حفظ کنندپس خواست قرآن رعایت عفت عمومی
برای زن و مرد است و این کار را وظیفه ضروری و واجب مومنین شمرده شده است.
نگاه کردن مرد
به بدن زن نامحرم چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و
دستها، اگر با قصد لذّت باشد، حرام است، بلکه احتیاط واجب آن است که بدون قصد لذت
هم نگاه نکنند و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام
است
: قرآن کریم قض
بصر و چشم پوشی از نگاه به نامحرم را وظیفه مسلمانان اعلام کرده و به زن و مرد
توصیه کرده است که مواظب چشمان خود باشند. قرآن کریم می فرماید: به مؤمنان بگو
چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه تر است و خدا
به آنچه می کنند، آگاه است
پیامبر اکرم ـ
صلی الله علیه و آله ـ فرمود : در مورد رابطه نامشروع برای هر عضوی از آدمی سهمی از
زنا است؛ زنای چشم، نگاه کردن، زنای زبان، سخن گفتن و زنای گوش ها، شنیدن حرام است
اسلام تأکید خاصی دارد که زن و مرد باید کامیابی جنسی خود را تنها و تنها در محدودة
ازدواج فراهم سازند. به عبارت دیگر افراد یا باید تن به ازدواج دهند یا باید
محرومیت مطلق را تحمل کنند. ازدواج در نظام اخلاق جنسی اسلامی بر خلاف اخلاق جنسی
غرب که از آزادی به محدودیت آمدن است؛ مبتنی بر از محدودیت به آزادی آمدن است و
ازدواجی که پایه و خاصیت روانیش از محدودیت به آزادی آمدن است به دنبال خود استحکام
می آورد و آنکه پایهاش از آزادی به محدودیت آمدن است فاقد استحکام است و منجر به
طلاق می شود؛ زیرا کسی که تجارب جنسی فراوانی دارد به سختی می تواند خود را مقید به
ازدواج و چهار چوب خانواده کند.
پنج شنبه 15/8/1393 - 10:37
حجاب و عفاف
1- در لزوم
عفّت و پاکدامنی و ترک نگاه حرام بین زن و مرد، فرقی نیست
2- جلوه گری
زنان ، در جامعه ممنوع است .
3- ظاهر بودن
قسمت هایی از بدن که به طور طبیعی پیداست ، (صورت ، دست یا پا مانعی
ندارد.)
4- در میان
انواع پوشش ها، نام مقنعه و روسری بزرگ آمده و این دلیل بر اهمیّت حجاب است .
(
5- در قانون
گزاری باید به ضرورت ها، واقعیّت ها و نیازها توجّه شود. (اگر پوشاندن آن قسمت از
بدن که خود به خود آشکار است ، واجب می شد، زندگی برای عموم زنان مشکل بود)
6- اسلام به
نیازهای فطری و غریزی بشر پاسخ مثبت می دهد ّ)
7 - هرگونه راه
رفتنی که سبب آشکار شدن زیورهای مخفی زن شود ممنوع است ّ)
8- زن ، حق ّ
مالکیّت دارد
9- زن ، زینت
خود را تنها به زنان مسلمان می تواند نشان دهد و نزد زنان کفّار باید خود را
بپوشاند. یعنی زنان خودی و مسلمان نه بیگانه .
10- پوشش زن با
تمایلات جنسی مردان نامحرم کاملا ارتباط دارد.
11- حجاب وپوشش
، واجب است ، وهرکاری که زینت زن را آشکار کند یا دیگران را از آن آگاه کند ممنوع
است . 12- مقدار واجب برای پوشش سر و صورت ، انداختن روسری و مقنعه ای است که گردن
و سینه را بپوشاند. 13- با حفظ حجاب ، حضور زن در جامعه مانعی ندارد ّ) همان گونه
که شرکت زن در نماز جماعت بلامانع است .)
14- همه مردم
نسبت به مسأله نگاه و حجاب مسئولند و برای نگاه های حرام خود باید توبه کنند15-
مقتضای ایمان ، توبه به درگاه خداوند است . 16- توبه ، هم واجب است و هم کلید
رستگاری است .)
17- راه رستگاری ، بازگشت از مسیرهای انحرافی به راه خداست .
پنج شنبه 15/8/1393 - 10:36
حجاب و عفاف
حفظ
حجاب و ترک جلوه گری ثمرات بسیاری دارد که برخی از آنها عبارت است
از:.
آرامش روحی ،
استحکام پیوند خانواده ، حفظ نسل ، جلوگیری
از سوء قصد و تجاوز، پیشگیری از امراض مقاربتی و
روانی ، پائین آمدن آمار طلاق ، خودکشی ، فرزندان نامشروع و سقط جنین ، از بین رفتن
رقابت های منفی ، حفظ شخصیّت و انسانیّت زن ، و نجات او از چشم ها و دلهای هوسبازی
که امروز دنیای غرب و شرق را در لجن فرو برده است .
پنج شنبه 15/8/1393 - 10:35
حجاب و عفاف
عفاف به عنوان یک ارزش درونی و والای
اخلاقی در اخلاق اسلامی جایگاه بسیار والایی دارد. و عفاف به عنوان ریشة حجاب و
حجاب به عنوان یک عمل ظاهری، بازتاب عفاف به عنوان یک ارزش درونی است؛ به عبارت
دیگر عفاف ریشه و سرچشمة حجاب است. دین اسلام با تأکید بر
ارزشهای اخلاقی همچون عفاف و پاکدامن و حجاب و پوشش، می خواهد
حرمت و کرامت زن در عرصة اجتماع حفظ شود و استعدادهای خدادادی او در فعالیتهای صرف
جنسی صرف نشود. بنابراین عفاف و حجاب در اسلام از یک مسئلة کلی تر و اساسی تر ریشه
میگیرد و آن این است که آیا تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟ آیا مرد باید حق
داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را ببرد یا نه؟ به عبارت دیگر
مسأله این است که آیا کامیابی های جنسی باید محدود به محیط خانوادگی و همسران مشروع
باشد، یا می تواند آزاد باشد و به محیط اجتماع کشیده شود؟ اخلاق جنسی اسلامی بر
خلاف اخلاق جنسی غرب که مبتنی بر روابط آزاد بین مرد و زن به شرط رعایت آزادی
دیگران است؛ میخواهد انواع التذاذات جنسی به محیط خانوادگی و به همسر مشروع اختصاص
یابد و محیط اجتماع خالص برای کار و فعالیت باشد به همین جهت به زن اجازه نمی دهد
که وقتی از خانه بیرون می رود موجبات تحریک مردان را فراهم کند و به مرد هم اجازه
نمی دهد که چشم چرانی کند و در همین راستا بر ارزشهای اخلاقی همچون عفاف و حجاب
تأکید می ورزد.
پنج شنبه 15/8/1393 - 10:32
حجاب و عفاف
«خویشتنداری»، توانایی برجسته روحی به انسان میدهد تا وی در برابر هجوم سركش هوی
و هوس پایداری كند و در فراز و فرود زندگی، به كمال رسد. انسانی كه اعتقاد به اصول
و ارزشها دارد؛ در واقع، به سرچشمه همه مهربانیها، لطافتها، عاطفهها، عشقها،
زیبائیها و هنرمندیها و ابداعها ایمان دارد و چنین ایمانی، چونان بنیان مرصوص
است(32) كه هیچ تندبادی، از آزمندی، فزون خواهی و خشونت طلبی نمیتواند وی را آشفته
سازد. وی را وقار و عزّت و بلندای كوه ماند كه دلی شفاف، و پاك دارد چونان پاكی آب
زلال در چشمههای رسته از دل كوهساران.
این آرامش درونی و برونی، به
خویشتنداری انسانی میانجامد. برخی دیگر از بركات عفاف عبارتند از:
1ـ
آرامش روحی فرد و جامعه (بهداشت روانی): با عفاف و خویشتنداری میتوان از هرز رفتن
استعدادها، توانها و امكانات جلوگیری نمود و به بالندگی هنجارها و ارزشها یاری
نمود:
«از نظر اسلام محدودیت كامیابی جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع
از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع كمك میكند(33)»
پایبند نبودن به
حجاب، آرامش خانواده و جامعه را برهم زده و به التهاب دامن میزند:
«فلسفه
پوشش و منع كامیابی جنسی از غیر همسر مشروع از نظر اجتماع خانوادگی اینست كه همسر
قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت كردن او به شمار میرود؛ در حالی كه در سیستم
آزادی كامیابی، همسر قانونی از لحاظ روانی یك نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار
میرود. و درنتیجه كانون خانوادگی بر اساس دشمنی و نفرت پایهگذاری
میشود.(34)»
2ـ پایداری نظام "خانواده": رعایت عفاف در رفتار و گفتار،
خانواده را سالم و آسیبناپذیر نگه میدارد. آیا آنان كه با فریبكاری، شعار آزادی
زن را سر دادند و حجاب را از عفّت، تفكیك كردند، توانستند با ولنگاری زنان در غرب و
تشویق مردان هوسباز، نظام خانواده را حفظ كنند؟
3ـ اصلاح زن "شییء شده":
امام خمینی، در توضیح نگرش غربی به زن را نگرش به یك كالا، تعبیر زیبائی دارند: «در
خصوص زنان، اسلام هیچگاه مخالف آزادی آنها نبوده است. به عكس، اسلام با مفهوم "زن
شیئ شده" و به عنوان شیئ، مخالفت كرده است و شرافت و حیثیّت وی را به وی باز
گردانده است.(35)»
4ـ عفاف، منشاءِ فرهنگ و ادبیات: همه زیبایی و شكوه تمدن
و فرهنگ انسان را در یك كلمه میتوان خلاصه كرد و آن عشق است. استواری عشق به
اسطورههای كمتر دست یافتنی است. زبان عاشقان، زبان شعر است كه چون دل پرسوز عاشق،
درون سوز است. زبان سرخ و آتشینی كه تن نمیشناسد و سر بر باد میدهد ولی مهربان و
ترحّمبرانگیز است و حتّی دل معشوق سنگ دل را میسوزاند و به تحسین وامیدارد. این
بلندای شكوهمند فرهنگ و ادب شرقی، عرفانی و ایرانی، دستمایه یك نسل سرفراز اصیل،
خویشتندار و متمدن است كه از منظر عفاف به یكدیگر مینگریستند. زن در حشمت و جلال
میزیسته است و مرد همواره در پی این حشمت و جلال میرفته است كه به سادگی و آسانی،
دست یافتنی نبوده است. كمتر بازیچه دست هوسران مردان بوده و بیشتر ارزش و اعتبار
داشته است.
«آیا آنجا كه سلسله مقررات اخلاقی به نام عفت و تقوی بر روح مرد
و زن حكومت میكند و زن به عنوان چیزی گرانبها دور از دسترس مرد است این استعداد
بهتر به فعلیت میرسد یا آنجا كه احساس منعی به نام عفت و تقوی در روح آنها حكومت
نمیكند و اساساً چنین مقرارتی وجود ندارد. وزن در نهایت ابتذال در اختیار مرد
است.(36)»
اما زن بدون عفّت و پوشش، این جمال مرموز و شاعرانه را نیز از كف
میدهد و به زبالهدانیِ شهوت مردانِ بیاصول بَدَل میگردد، مردانی كه نه شاعر،
بلكه تبهكارند.
يکشنبه 11/8/1393 - 10:5
حجاب و عفاف
1ـ نگاهی انسانی به انسان: انسان، موجودی آزاد و انتخابگر است و قادر است با نیّت
و اراده به اعمالی دست میزند كه انگیزه آنها حسّ عشق و پرستش، خداخواهی و خداجویی
فطری و حسّاخلاقی و دگرخواهی میباشد. این موجود آزاد، تحت تأثیر نیروهای درونی و
برونی قرار دارد كه در تصمیمگیریهای وی، نقش اساسی و حیاتی بازی میكند. در او،
قوّه عاقله، قوّه شهوانی و قوّه غضبیّه نهاده شده است كه با روشی هوشمندانه با
میانه روی و اعتدال میتواند از همه نعمتهای خدایی و استعدادهای انسانی نهفته در
خود استفاده بهینه كند. انسان میتواند تعالی پیدا كند و خردگرای فرهیخته شود یا
سقوط كند و به لذّتگرای نابخرد، تبدیل گردد و یا در نهایت به حیوانی خشونتطلب،
تغییر هویّت دهد. نگاه اسلام به انسان، نگاهی متعالی است و از منظر خردگرایی
شرافتمندانه و خداجویی عزّت مدارانه، انسان را مینگرد و میخواهد كه نگاه من به
تو، تحت تأثیر مؤلّفههای دیگری، غیر از برابری انسانی و تقوا، قرار نگیرد. هرگز
نباید به دیگری (انسان دیگر) از زاویه جنسیّت، ملیّت و رنگ و... نگریست. اسلام هر
نوع ابزاری كه اغلب در خدمت منافع دیدگاه لذّتگرایانه افراطی یا خشونتطلبانه یا
برتری نژادی قرار گیرد به چالش فرامیخواند و آن را غیر انسانی میداند. عفاف،
هوشمندانهترین حالت كنترل نفس و اعمال قدرت در حوزه شخصیت خویش است كه تلاش در
برجسته و شفاف كردن انسانیّت انسان دارد و از جلوهگری و عشوهگری جنسیّتمدار
جلوگیری مینماید.
2ـ كمالگرایی انسان: خصلت انسانی "خویشتنداری"، باید
حفاظت شود و اساسیترین فلسفه معنوی "پوشش" در میان اقوام، ملل، تمدّنها و ادیان،
حفظ همین خصلت انسانی حیا و عفّت است. اسلام، طرفدار این ویژگی انسانی است و زن و
مرد را به رعایت آن برای رسیدن به كمال و فضیلت فرامیخواند، در كانون خانواده نیز
زن و شوهر را توصیه به رفتاری انسانی میكند و كُنِش جنسی میان زن و شوهر و
لذتگرایی مشروع و قانونمند را نیز در همین راستا توصیه میكند. اسلام، از نگاههای
غیرانسانی، جلوگیری كرده و به زن و مرد مؤمن سفارش میكند كه چشمچرانی نكنند و
نگاهی عفیفانه داشتهباشند:
«قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم»(30)؛ (به مردان
بگو دیدگان (از نظر بازی) فروگذارند) «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصار هنّ»(31)؛ (به
زنان مؤمن (هم) بگو دیدگانشان را فرو گذارند).
يکشنبه 11/8/1393 - 10:4
حجاب و عفاف
روزگاری نه چندان دور، زن را به جرم زن بودن در خانه حبس میكردند و شاید سختگیری
آنچنانی در گذشته، سهلانگاری این چنین در روزگار جدید را فرا روی بشر قرار داده و
زنان را در انظار عمومی به حراج گذارده است. در گذشته، جسم زن، دربند خشونتطلبی
مرد بود و این بار، روح زن در اسارت فریبكاری او است، مردان تمامت خواهی كه آزمندی
و شهوتپرستی آنان غرب را فراگرفت و شرق را تهدید میكند امروز اگر هم جسم زن، در
حبس نباشد امّا در آغوش هوس بازی مردان تبهكار و آزمند اسیر است و روح و فكر زن،
زندانی زندانهای بزرگتر برای التذاذ مردان فاسد.
چه طرفه حدیثی كه اسارتی
این چنین را «آزادی زن» بنامیم. فمینسیم، تهمتی است بر تارك رنجكشیده زن غربی كه
زنان شرقی را نیز به خود فرا میخواند. چه زمانی مرد حاضر میشود از همه مزایای
جنسی خود در طول تاریخ دست بردارد؟ مگر همین مرد مدرن نبود كه نیروی كار مردان را
برای فن آوری و صنعت پیشرفتهاش كافی نمیدید و با فریب كاری و نیرنگ نیروی كار
زنان و مصرف بیاندازه استعدادهای زنانه آنان دست یافت.
«امروزه كه مردان
موفق شدهاند با نامهای فریبنده آزادی و تساوی و غیره این حائل را بردارند، زن را
در خدمت كثیفترین مقاصد خویش گرفتهاند. بردگی زن امروز بیشتر به چشم میخورد.
يکشنبه 11/8/1393 - 10:3
حجاب و عفاف
آیا تمایل و گرایش به زیبا نمایی در جمع مردان و بیمیلی در زیبا نمایی
در كانون گرم خانواده، میتواندنشانه عفّت باشد؟! این دیدگاه كه بدون حجاب
و با آرایش و جلوهگری میتوان حضوری انسانی (و نه جنسی) در جامعه داشت و
عفیف بود، به شوخی بیشتر شبیه است تا سخنی قابل دفاع.
امكان
ندارد كسی با تمام توان، دیده دیگران را به زنانگی و صفات جنسیاش
فرابخواند و در همان حال از آنها بخواهد كه به ظاهر من ننگرید و به درون من
بنگرید كه انسانی عفیف و خویشتندار هستم!!
يکشنبه 11/8/1393 - 10:2
حجاب و عفاف
پوشش، ارتباط بنیادی با عفاف داشته و نمیشود كسی طرفدار حیا و عفاف باشد ولی با
اصل پوشش مخالف باشد. پوشش اسلامی كاملترین گونه رعایت عفاف است. اگر بین حجاب و
عفاف، جدایی اندازیم دو مشكل عمده رخ مینماید:(26)
1ـ جدایی بین عفاف و
حجاب تا كجا میتواند پذیرفتنی باشد؟ ملاك و معیار تبیین این جدایی و اندازه و شكل
رعایت پوشش برای حفظ عفاف چه چیزی خواهد بود؟ و نیز میپذیریم كه ممكن است افرادی
عفیف و پارسا باشند امّا حجاب را به گونهای كه مورد توصیه شارع است دارا نباشد ولی
به این امر هم باید توجه كرد كه این جدایی تا كجا میتواند ادامه
یابد؟»(27)
2ـ با پذیرفتن جدایی عفاف از حجاب تنها دلیل لزوم حجاب بر زنان
هرزگی و هوسبازی مردان خواهد بود: «اگر زنان بدون حجاب، عفیف و پاك هستند، آیا
مردان نیز چنیناند، و هوسبازی نمیكنند و از هرزگی دست
برمیدارند.»(28)
قانونگذار ضمن توجه به حال و روانشناسی مردان، برای زنان
در باب پوشش بدن، قانونگذاری میكند و با همهجانبهنگری و نگاهی متعالی به زن و
مرد، خویشتنداری را برای هردو توصیه میكند حجاب از مسلّمات احكام اسلام است و با
توجه به آیات و روایات، جدایی حجاب و عفاف، قابل تصوّر نیست.
يکشنبه 11/8/1393 - 10:1
حجاب و عفاف
در زبان پارسی، از خویشتنداری در امور جنسی و شره نبودن، به پاكدامنی تعبیر
میكنند كه بخشی از گستره معنایی "عفاف" است زیرا عفاف، مطلق خویشتنداری را گویند
همانگونه كه در آیات یاد شده، از خویشتنداری در امور اقتصادی و مالی نیز با كلمه
استعفاف و تعفّف، یاد شده است.
اینك آیا میتوان گفت: عفاف، صرفا همان حالت
درونی و نفسانی است و به بروز خارجی و اجتماعی آن حالت نفسانی، ربطی ندارد؟! از
منظر قرآن، چنین نیست بلكه به دلیل اهمیّت نحوه بروز عفاف، این واژه، به «ظهور
خویشتنداری» نظر دارد. در آیه نخست، حالت رفتاری مسلمان فقیر را به نمایش میگذارد
كه چگونه خود را بینیاز جلوه میدادند، با رفتاری عفیفانه و بزرگ
منشانه.
در آیه دوّم، دست یازی به اموال یتیمان را غیر عفیفانه، معرّفی
میكند. در سوّمین آیه، خویشتنداری و مراقبت از فرو رفتن در شهوات جنسی را استعفاف
میداند و آیه چهارم، زنان سالخورده را سفارش میكند كه عفاف ورزند و چادر از سر
فرو نگذارند، یعنی عفاف را برابر با «حجاب» گرفته است. بنابراین عفاف از منظر تفكّر
اسلامی، هم رویه درونی دارد كه حالتی نفسانی جهت كنترل و جهتدهی به شهوت (كشش و
اشتیاق) است و هم رویهای بیرونی كه نشانههایش در رفتار و گفتار هویدا میشود تا
حالت درون را به نمایش گذارد. در روایات اسلامی نیز "عفاف" به معنی "خویشتنداری"
است كه در كردار و گفتار آشكار باشد.
مرحوم شیخ عباس قمی در سفینه
البحار(8)آورده است:
«و یطلق فی الاخبار غالباً علی عفّة الفرج و البطن و
كفّها عن مشتهیاتهما المحرّمه». (در روایات، عفاف، بیشتر به معنی خویشتنداری نسبت
به شكم و شهوت به كار میرود، و بازداشتن ایندو از فزون خواهی حرام).
علی(ع)
میفرمایند:
«العفاف زهادة»(9)؛ (عفاف زهد ورزی و خویشتنداری
است).
و «العفّة تضعّف الشّهوة»(10)؛ (خویشتنداری شهوت را ناتوان میسازد).
رابطه "عفت" با "شهوت": در روایات و آیات، میان «شهوتپرستی» و «عفّت»،
تقابل جدّی برقرار شده و به دینداران، آموزش داده میشود كه شهوتپرستان، عفیف
نیستند ولی به نظر میرسد كه معمولاً تنها بخشی از گستره معنایی شهوتپرستی، مورد
نظر برخی دینداران واقع شده است.
معنای لغوی "شهوت": راغب در مفردات(11)
مینویسد:
«اصل الشّهوه نزوعُ النّفس الی ما تریده و ذلك فی الدّنیا ضربان،
صادقة و كاذبة. فالصّادقة ما یختلّ البدن من دونه كشهوة الطّعام عند الجوع و
الكاذبة ما لا یختّل من دونه». (اصل شهوت، كه كشش و اشتیاق نفس است به آنچه اراده
كند، در دنیا بر دو گونه است: حقیقی و غیرحقیقی؛ اشتیاق حقیقی آنست كه بدن بدون
تأمین آن آسیب میبیند؛ همانند اشتیاق به غذا هنگام گرسنگی. و اشتیاق به كاذب آنست
كه بدن بدون تأمین آن آسیب نمیبیند).
طریحی در مجمع البحرین(12)
میآورد:
«الشّهوات بالتّحریك جمع شهوة، و هی اشتیاق النّفس الی شییء».
(شهوات جمع شهوت، به معنی اشتیاق نفس به چیزی است).
دهخدا در لغتنامه(13)
مینویسد:
«شهوت: آرزو و میل و رغبت و اشتیاق و خواهش و شوق نفس و حصول لذت
و منفعت»
و فرید وجدی(14) در دائرة المعارف تعریف میكند:
«الشّهوه
حركة النّفس طلبا للملائم»؛ (شهوت حركت نفس است در جستجوی آنچه موافق و سازگار
است).
این معنی، جنبه عملی «شهوت» را نیز دربردارد در نتیجه، شهوت، معنایی
عام دارد.
در اصطلاح قرآن(15) نیز شهوت به معنی عام به كار
میرود:
«زیّن للنّاس حبّ الشّهوات من النّساء و البنین و القناطیر المقنطرة
من الذّهب و الفضّة و الخیل المسوّمة و الانعام و الحرث ذلك متاعٌ الحیوة
الدّنیا...»؛
(عشق به خواستینها از جمله زنان و فرزندان و مال هنگفت اعمّ از
زر و سیم و اسبان نشاندار و چارپایان و كشتزاران، در چشم مردم آراسته شده است:
اینها بهره زندگانی دنیاست).
معنای اصطلاحی شهوت: غالبا به خواهش و اشتیاق
جنسی انسان، شهوت گفته میشود و شهوترانی را در بخش كوچكی از گستره امیال نفس به
كار میبرند حال آنكه در تحلیل قرآن و روایات، «شهوت به معنی عام» در برابر «عفّت
به معنی عام» قرار دارد. خواهش نفس و تلاش برای برآوردن آن میل، در برابر
خویشتنداری در طاعت خواهشهای نفسانی است. انسان شهوتپرست از كردار و گفتارش
پیداست. از كوزه، همان برون تراود كه در اوست. انسان عفیف و با اصالت نیز از سخن و
كنش او هویدا است. عفاف، تنها پاكدامنی جنسی نیست. شهید مطهری در "تعلیم و تربیت در
اسلام" میگویند:
«عفاف یعنی آن حالت نفسانی یعنی رام بودن قوّه شهوانی تحت
حكومت عقل و ایمان. عفاف و پاكدامنی یعنی تحت تأثیر قوّه شهوانی نبودن، شره نداشتن.
یعنی جزو آن افرادی كه تا در مقابل یك شهوتی قرار میگیرند بیاختیار میشوند، و
محكوم این غریزه خود هستند، نبودن. این معنی عفاف است.»
ویژگیهای مفهوم
عفاف:
عفاف و خویشتنداری، در برابر فزون خواهی شهوانی و كشش نفسانی، چه
ویژگیهائی دارد:
1ـ خصلتی انسانی است. 2ـ حالتی درونی است.
3ـ
نشانههای بیرونی دارد. 4ـ در رفتار و گفتار بروز میكند.
5 ـ با رفتار و
نشانههای متناقض، سازگار نیست.
6ـ نه از موضع ناتوانی بل از بلندای عزّت و
اقتدار، صورت میبندد.
عفاف، خویشتنداری با علائم و نشانههای رفتاری و
گفتاری است و وجود آن بستگی به وجود نشانههای آن دارد پس حفظ عفاف بدون رعایت
نشانههای آن ممكن نیست. عفّت نمیتواند یك امر صرفا درونی باشد و هیچ علامت بیرونی
نداشته باشد. بخشی از تفاوت در نشانههای خویشتنداری زن و مرد، از تفاوت در خلقت
آنها سرچشمه میگیرد و یكی از نشانههای عفاف، پوشش است. عفاف بدون رعایت پوشش،
قابل تصوّر نیست. نمیتوان به زن یا مردی، «عفیف» گفت در حالی كه عریان یا نیمه
عریان در انظار عمومی ظاهر میشود گرچه تفاوت رفتارهای انسانی و حیوانی، ریشه در
تفاوت خلقت و فطرت، گرایشها و منشها دارد. در اسلام از نشانههای برجسته «عفاف»
میتوان به پوشش اسلامی (حجاب) اشاره نمود.(16)
شهید مطهری در مسئله حجاب
مینویسد:
«وقتی زن پوشیده و سنگین از خانه بیرون رود و جانب عفاف و
پاكدامنی را رعایت كند افراد فاسد و مزاحم جرأت نمیكنند متعرّض آنها
شوند.(17)».
ایشان در ذیل آیه 61 سوره نور چنین مینویسد:
«از جمله
«ان یستعففن خیرٌ لهنّ» میتوان یك قانون كلّی را استنباط كرد و آن اینست كه از نظر
اسلام هر قدر زن جانب عفاف و ستر (پوشش) را مراعات كند پسندیدهتر است و رخصتهای
تسهیلی و ارفاقی كه به حكم ضرورت درباره وجه وكفین و غیره داده شده است، این اصل
كلی اخلاقی را نباید از یاد برد.»(18)
نشانه بودن «حجاب» برای «عفاف»
گریزناپذیر است. پوشش، نشان عفاف است.
«عفّت و حیا، خصلتی انسانی است كه
تاریخ بر نمیتابد و مورد پذیرش تمامی انسانها بود، و هست. و انسانهای بزرگ و ادیان
آسمانی نیز بدان توصیه كردهاند. در شریعت اسلامی نیز بر آن تأكید فراوان شده است.
همین خصلت انسانی یكی از فلسفههای اصلی پوشش آدمی بوده است»(19)
در خصوص
اندازه وابستگی پوشش با حجاب، استاد مطهری مینویسند:
«حیا و عفاف از
ویژگیهای درونی انسان است و حجاب به شكل و قالب و نوع و چگونگی پوشش بر میگردد.
تفاوت باطن و ظاهر یا روح و جسد و یا گوهر و صدف را میتوان به عنوان تمثیل در این
زمینه به كار برد. به گمان ما اینها دو حقیقت هستند و میزان وابستگی این دو نیاز به
تأمل دارد»(20) پاورقیها:
17ـ شهید مطهری ـ مسئله
حجاب ـ ص 177
10ـ میزان الحكمه ـ جلد 6
ـ ص 363 ـ حدیث 12861
15ـ قرآن ـ سوره آل عمران
ـ آیه 14
11ـ راغب اصفهانی ـ معجم
مفردات الراغب ـ ص 276
19ـ حجاب ـ مهریزی ـ ص 39
يکشنبه 11/8/1393 - 9:59