كودك
نوزادان بیشتر اوقات خواب هستند. شاید بندرت در طول شبانهروز بیدار بمانند، اما تدریجا ساعتهای خوابشان کمتر میشود. آنها نیاز شدیدی به خواب و استراحت کامل دارند. زمانی که نوزاد به چهار ماهگی میرسد، ممکن است در شب بین 8 ـ6 ساعت بخوابد وقتی هم که به شش ماهگی میرسد، ممکن است بین 12ـ 10 ساعت بخوابد.
البته اینگونه نیست که کودک در طول شب از خواب بیدار نشود. ممکن است بارها در شب از خواب بیدار شود؛ حتی وقتی که کودک به 9 ماهگی میرسد. ایجاد یک الگوی خواب مناسب برای نوزادان در این زمان باید یکی از اهداف مهم والدین باشد.
بسیاری از کودکان خودشان به رختخواب میروند و میخوابند، ولی بسیاری از آنها به کمک پدر و مادر نیاز دارند تا بتوانند راحتتر بخوابند.
آیا میدانید چه کارهایی باعث ترویج عادتهای صحیح خواب کودکان میشود؟
ـ زمان خواب مشخصی برای کودک خویش در نظر بگیرید؛ ولی در این مورد جدی و قاطع باشید و همیشه به ساعت خواب کودک خویش پایبند باشید. سعی کنید در همان زمانی که مشخص کردهاید چراغها را خاموش کنید و آماده خواب شوید. این نکته حائزاهمیت است که هنگام خواب کودک، او را تنها به اتاقش نفرستید و همیشه سعی کنید زمانی را در کنار او بمانید؛ این گونه کودک احساس امنیت و آرامش میکند.
ـ برای این که زمان مناسبی را برای خواب کودک خویش تعیین کنید باید هنگام شب به رفتارها و کارهای او بیشتر توجه کنید که در چه ساعتی کودک از بازی و فعالیت خسته میشود و کمکم سرعت کارهایش کاهش مییابد. درست در این ساعت که او خسته شده و سرعت کارهایش نیز کاهش یافته است، کودک راحتتر به خواب میرود.
ـ برنامه روزانه منظم و دقیقی را برای کودک در نظر بگیرید. برای مثال ساعت خوابیدن و بیدار شدن، غذا خوردن، خواب نیمروز، بازیکردن، تماشای تلویزیون و... همه این کارها باید براساس برنامهریزی صحیح، دقیق و ثابتی باشد. با این روش کودک بهتر به خواب میرود. ولی باید سعی کنید این برنامه به طور ثابت اجرا شود.
ـ این نکته مهم است که در ابتدا اتاق یا مکانی را برای خواب کودک در نظر بگیرید، اتاق یا مکانی که کودک در آن احساس امنیت و آرامش کند، اتاق خواب او باید تهویه خوبی داشته باشد. همیشه سعی کنید هنگام شب، غذای سبک به کودک بدهید و هنگام خواب، او را در آغوش بگیرید و نوازش کنید، زیرا کودک در آغوش پدر و مادر احساس آرامش میکند. قبل از خواب برای او قصه یا لالایی بگویید، البته قصه نباید خیلی طولانی باشد؛ زیرا ممکن است کودک بد خواب شود. او را ببوسید، شب بخیر بگویید و برایش آرزوی دیدن خوابهای خوش کنید. البته به این نکته توجه کنید که این کارها باید همهجا و در همه مکانها قابل اجرا باشد، نهتنها در خانه رعایت شود و خارج از خانه ممکن نباشد.
ـ بعضی از کودکان به سر و صدا حساس هستند و ممکن است همین صداها باعث پریشانی و آشفتگی و نیز بدخوابی آنها شود. بنابراین وقتی کودکتان خواب است یا میخواهد بخوابد از تولید سر و صدا خودداری کنید. مثلا هنگام خواب کودک، صدای رادیو و تلویزیون را کم کنید یا خاموش کنید. پنجرهها را ببندید تا صدای بوق ماشینها مزاحم خواب او نشود. حقیقتا سر و صدای زیاد، آرامش کودک را به هم میریزد و او را دچار پریشانی و آشفتگی میکند.
ـ با نزدیک شدن به ساعت خواب کودک، نور چراغهای اتاق را کم کنید، این گونه کودک متوجه میشود وقت خواب است. صبح او را در نور و روشنایی قرار دهید. برای مثال، تخت کودک را در کنار پنجره بگذارید تا با نور خورشید از خواب بیدار شود. این تغییر نور به کودکتان کمک میکند تا مغز او راحتتر به این چرخه خواب و بیداری عادت کند.
بدخوابی کودکان، چرا؟
ـ همیشه سعی کنید هنگام شب و نزدیک ساعات خواب کودک به او غذاهای سنگین و مایعات فراوان ندهید.
ـ توجه کنید تا قبل از شش ماهگی به کودک غذاهای غیرمایع ندهید زیرا دلدرد میگیرد و موقع خواب آرامش کودک به هم میخورد و بد خواب میشود.
ـ سعی کنید اتاق خواب یا محلی را که برای خواب کودک در نظر گرفتهاید، با اسباببازیهای متنوع و رنگارنگ پر نکنید، زیرا آنجا محل خواب کودک هم است و تنوع زیاد اسباببازیها آرامش او را به هم میزند؛ حتی او هنگام بازی کردن با اسباببازیهایش گیج میشود که با کدام یک از آنها بازی کند. بنابراین یک یا دو اسباببازی برای او کافی است.
ـ توجه کنید که هیچگاه از خوابیدن و رفتن به رختخواب به عنوان تهدیدی برای کودک استفاده نکنید زیرا کودک در زمان خواب نیاز به آرامش و نیز امنیت دارد و تهدید شما این آرامش را از او میگیرد.
ـ در زمان خواب کودک به او خوراکی یا مایعاتی مثل شکلات، چای، نوشابه و کاکائو ندهید زیرا خوردن این خوراکیها و مایعات، آرامش کودک را بههم میزند و کودک بدخواب میشود.
ـ به کودکان خویش اجازه ندهید در طول شبانهروز بیش از دو ساعت تلویزیون تماشا کنند یا با رایانه بازی کنند، برای اینکه دیدن برنامههای تلویزیون تا دیروقت کودک را بدخواب میکند.
جام جم
دوشنبه 19/12/1392 - 22:4
دنیای گیاهان و حیوانات
با نزدیکشدن فصل بهار، شور و شوق باغبانی هم در بین بیشتر افراد بیدار میشود. امروز چند رمز و راز کوچک باغبانی ارائه خواهیم کرد.
گلهایی برای شکوفایی درختان
بسیاری از افراد نمیدانند زیرپای درختانی همچون چنار یا راش دقیقاً چه گیاهانی بهتر رشد خواهند کرد. در وهله نخست باید در نظر داشت که کاشت هر نوع گیاهی در چنین فضای خاصی فقط زمانی نتیجه میدهد که آن گیاه ریشه عمیقی نداشته باشد. گیاهانی که ریشه سطحی دارند، معمولا کمتر به مواد غذایی نیاز دارند و نیازهای اندک خود را نیز راحت تامین میکنند. گلها و گیاهان پیازی از جمله نرگس برای کاشت در نزدیک درختان مناسب هستند و میتوانند براحتی جلوه باغچه یا حتی حیاط کوچک شما را تغییر دهند.
گلهای پیازی حتی در کنار بوتهها نیز جلوه مناسبی دارند به شرط آن که مقیاسها بهدرستی رعایت شود. به عنوان مثال برخی زیرگونههای تزئینی زعفرانهای باغی، گل برف از تیره نرگسیان، سیکلامن یا نگونسار و سنبلک از تیره سوسنیان جزو بهترین انتخابها برای کاشت در زیر درختان هستند، اما اگر به هر دلیل خواهان رنگ و تنوع بیشتر در یک فضای کوچک هستید، میتوانید با برخی گونههای بالارونده، جلوه درختان را چند برابر کنید. کلماتیس از خانواده آلالهها، نیلوفرهای پیچ، خلر یا سنگنک جزو بهترین گیاهان بالاروندهای هستند که با انواع بوتهها و درختان همخوانی دارند.
جزئیاتی درباره کاشت
یک درخت، یک بوته یا حتی یک گلدان گل بعد از خرید هر چه سریعتر باید کاشته شود. این کار احتمال آسیب رسیدن به آن را بویژه بر اثر کم آبی کاهش میدهد. بعلاوه آبیاری گیاه تازه کاشته شده نیز مهم است. اگر این امکان را ندارید که گیاهان خریداری شده را بسرعت بکارید، بهتر است نخست به آنها آب بدهید. سپس در یک محل مناسب و دور از جریان مستقیم باد نگه دارید و هرچه سریعتر آن را بکارید.
حجم حفرهای که برای کاشت هر گیاه مهیا میشود، معمولا باید 30 تا 50 درصد بیشتر از حجم گلدان آن باشد. ریشهها معمولا در گلدان به هم تابیده میشوند، در نتیجه بهتر است پیش از کاشت، آنها را کمی آزاد کنید تا گیاه بتواند بهسرعت در جای خود جا بیفتد. برای انجام این کار هم بهترین راه خیسکردن ریشههاست تا احتمال آسیب کمتر شود.
در کاشت هر گیاه نکته مهم این است که حفره کاشت آنقدر عمیق نباشد که ریشهها از دریافت اکسیژن هوا محروم بمانند. خاکی که اطراف گیاه تازه کاشته شده ریخته میشود، باید مخلوطی از خاک برداشت شده از محل و کود کمپوست باشد. این کار نه تنها در اصلاح ساختار خاک موثر است، بلکه حتی مواد مغذی ضروری را هم در مهمترین مرحله از رشد گیاه تامین خواهد کرد.
گلدانهای پشت پنجره
درست است که زمان کاشت بسیاری از گلهای پیازی سپری شده، اما اگر تمایل دارید گیاهی را از مرحله بذر، پشت پنجره پرورش دهید، شاید بهترین انتخاب در زمان حاضر کاشت گل همیشه بهار باشد. نخست لازم است ته گلدان سوراخهای مناسبی برای زهکشی آب تعبیه کنید، سپس با استفاده از قطعات شکسته سفال روی سوراخها را بپوشانید تا با هر بار آبیاری، مواد مغذی خاک از گلدان شسته نشود. سپس مقداری از خاک و کود کمپوست را به آن اضافه کنید. به یاد داشته باشید استفاده از کودهای زیستی فسفاته بارور میتواند موثر باشد، زیرا این گیاه بشدت به تهویه مناسب نیاز دارد. عمق کاشت بذرها نیز نباید بیشتر از چهار یا حداکثر پنج سانتیمتر باشد. همیشه بهار، گیاهی سریعالرشد است که نور کامل خورشید و سایه نسبی را طلب میکند. بذرهای همیشه بهار معمولا پس از ده روز به بار خواهند نشست. برخی باغبانها ترجیح میدهند پیش از کشت بذر گیاهان گلدار، نخست قدری پوشش سبز بوتهای ازجمله شمشادهای پاکوتاه کوچک و دیررشد یا حتی عشقه را در گلدان بکارند تا پس از رویش گلها منظره متفاوتی در گلدان ایجاد شود.
دقت هنگام خرید
باید به یاد داشت درختان و درختچهها اغلب نقاط کانونی باغ، باغچه یا حتی حیاط کوچک شما را تشکیل میدهند؛ بنابراین بهتر است پیش از خرید آنها، علاوه بر وقت کافی برای انتخاب درست به دقت عمل کنید. مهمترین مساله در انتخاب درختان، توجه به آینده و زمان اوج شکوفایی گیاه است. بسیاری از افراد حین خرید درخت فقط ابعاد و شرایط حاضر آن را مدنظر قرار میدهند، در حالی که یک درخت به هیچ وجه یک بوته یا گیاه گلدار نیست و طی چند سال بسرعت رشد خواهد کرد. بدون تردید بهترین فصل برای کاشت درختان و درختچهها پاییز است، زیرا تا فرارسیدن بهار، درخت زمان کافی را برای سازگاری با شرایط جدید خواهد داشت. با اینکه درختان و درختچههای بزرگتر همیشه گرانتر هستند، اما باید به یاد داشت آنها لزوما بهترین نیستند. یک درخت یا درختچه بزرگ معمولا بسختی با محیط جدید سازگار میشود و تغییرات محیطی نیز بسرعت آن را متاثر خواهد کرد. در نتیجه شاید مجبور باشید چند برابر هزینه، وقت صرف نگهداری از آن کنید.
انتخاب با شماست
خرید بهترین گیاه اعم از درخت، درختچه، بوته و حتی گل مستلزم توجه به برگهای آن است. البته درباره گلها باید به تعداد غنچهها بخصوص اینکه تا چه اندازه محکم و درشت هستند هم توجه کرد. توصیه میشود از خرید گیاهانی که سطح خاک گلدان آنها با خزه، علف هرز یا حتی گلسنگ پوشیده شده، اجتناب کنید زیرا این موارد نشاندهنده شرایط نامناسب نگهداری گیاه است. پیش از خرید کمی گلدان را تکان دهید، اگر خاک وضع بیثباتی داشت و به اطراف پراکنده شد، از خرید آن چشمپوشی کنید، زیرا ریشههای قوی و محکم خاک را هم در جای خود ثابت نگه میدارند.
مترجم: فرناز حیدری/ کارشناس ارشد مهندسی محیط زیست
دوشنبه 19/12/1392 - 22:3
بیماری ها
سکته مغزی از اتفاقات ناگواری است که اگر به مرگ منجر نشود، کیفیت و سبک زندگی را بشدت تحتشعاع خود قرار میدهد. تا پیش از این، دانشمندان عامل اصلی بروز سکته مغزی را شرایط جسمانی میدانستند و فشار خون و دیابت را مهمترین عوامل وقوع آن بر میشمردند. علاوه بر این که این عوامل، از اهمیت فراوانی برخوردارند، اما نباید از عوامل بیرونی و محیطی نیز غافل باشیم.
به گزارش مجله پرونشن، براساس نتیجه پژوهش جدیدی که در کنفرانس بینالمللی سکته مغزی 2014 در آمریکا ارائه شده، گرم شدن کره زمین و تغییرات اقلیمی ناشی از آن، صرفا خطرات زیستمحیطی به همراه ندارد، بلکه میتواند تاثیر نامطلوبی بر بدن انسان بگذارد. این تاثیرات که ناشی از نوسانات شدید دما و رطوبت در طول روز است، در بروز سکته مغزی نقش مهمی دارد.
محققان دانشگاه ییل در یک مطالعه گسترده روی 135 هزار بیمار مبتلا به سکته مغزی که در بیمارستانهای آمریکا بستری شده بودند، دریافتهاند در روزهایی که نوسانات دمای هوا بسیار بالاست، افراد بیشتری به دلیل سکته مغزی در بیمارستانها بستری میشوند. البته این نتیجه بدون در نظر گرفتن عوامل دیگری مانند منطقه زندگی افراد، فصلی که هر فرد در آن سکته کرده است، یا عوامل خطرساز خاص هر بیمار، مانند فشار خون بالا یا دیابت، به دست آمده است. دانشمندان عقیده دارند رطوبت هوا در کنار نوسانات نامتعارف دما، چه در هوای گرم رخ دهد چه در هوای سرد، میتواند فشار بسیاری بر بدن انسان وارد کند. در واکنش به این فشار، رگهای خونی تلاش میکنند خود را با این تغییرات شدید و سریع دما وفق دهند و همین امر ممکن است بر فشار خون و سرعت انعقاد (یا همان لخته شدن) خون اثرات نامطلوبی بگذارد و خطر بروز سکته مغزی را در افراد مستعد افزایش دهد.
عواملی مانند میزان فشار یا کلسترول خون شاخصهایی است که بر اساس آنها میتوان سکته مغزی را پیشبینی و با به کارگیری توصیهها و برخی روشها آن را مهار کرد و از خطر بروز سکته مغزی کاست.
اما پژوهش جدید نشان میدهد ما نباید صرفا به کنترل فشار خون، کلسترول یا دیابت خود دلخوش باشیم. بنابراین از این پس نیمنگاهی هم به پدیدههای جوی و بویژه نوسانات شدید دما داشته باشیم، هر چند نمیتوانیم آنها را تحت کنترل خود درآوریم، اما میتوانیم به علائم بروز سکته مغزی در بدن خود یا اطرافیانمان در چنین شرایط اقلیمی حساستر باشیم.
دوشنبه 19/12/1392 - 22:3
كودك
به تصور بسیاری از مردم بیشفعالی مختص کودکانی است که یک دقیقه هم آرام و قرار ندارند و از دیوار راست بالا میروند، ولی غافل از این که این اختلال در بزرگسالان نیز مشاهده میشود و میتوان برخی شیطنتهای آنها را بیشفعالی نامید.
بیشفعالی از جمله مشکلات رشدی کودکان است که معمولا با بیتوجهی، تمرکز نداشتن و نیز فعالیت بیش از حد شناخته میشود. تحقیقات انجام شده حاکی است به طور تقریبی حدود 3 تا 10 درصد کودکان در سنین مدرسه به بیشفعالی مبتلا هستند و در 60 درصد موارد، علائم و نشانههای این اختلال در کودکان تا سنین بزرگسالی نیز ادامه مییابد. آمارهای ارائه شده از جوامع آمریکایی نشان میدهد حدود 4 درصد مردم این کشور که حدود هشت میلیون نفر را شامل میشوند، در بزرگسالی نیز علائم بیشفعالی از خود بروز میدهند. این در حالی است که فقط بیماری شماری از آنها تشخیص داده شده و تحت درمان قرار میگیرند. بر اساس این تحقیقات میزان شیوع این اختلال در افراد بزرگسال همانند کودکان دقیق نیست و مردان بیشتر از زنان در سنین بزرگسالی به بیشفعالی
مبتلا میشوند.
افراد بزرگسالی که با بیشفعالی دست و پنجه نرم میکنند اغلب در به یاد سپردن اطلاعات، تمرکز کردن، سازماندهی و برنامهریزی درخصوص وظایف محوله یا تکمیل کارها در زمان محدود و مشخص دچار مشکل میشوند. در صورتی که چنین اشکالاتی با مدیریت صحیح رفع نشود باعث ایجاد مشکلات رفتاری، عاطفی، اجتماعی، شغلی و علمی میشود. این قبیل رفتارها و مشکلات میتواند ریشه در بیشفعالی افراد داشته باشد که معمولا به دنبال مسائلی از این قبیل بروز میکند: خستگی و فراموشی مزمن، افسردگی، دشواری در تمرکز هنگام مطالعه، دشواری در کنترل خشم و عصبانیت، مشکلات کاری، پایین بودن آستانه تحمل در ناامیدیها، اعتماد به نفس ضعیف، نوسانات خلقی، مهارتهای ضعیف سازمانی، مشکلات ارتباطی و زناشویی و سوءمصرف مواد مخدر.
این رفتارها شدت و ضعف داشته و باتوجه به موقعیت یا زمان آن، متغیر است. به عنوان مثال برخی افراد چنانچه به انجام کاری علاقه داشته باشند میتوانند براحتی روی آن کار متمرکز شوند، ولی برخی نیز در همه شرایط از تمرکز نداشتن رنج میبرند. برخی به دنبال محرک و انگیزهای برای انجام کارهای خود بوده ولی عدهای از مبتلایان به بیشفعالی از این امر گریزان هستند. شماری از آنها کنارهگیر و منزوی بوده و از جامعه دوری میکنند ولی برخی نیز بسیار اجتماعیاند.
تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد بسیاری از علائم بیشفعالی در افراد بزرگسال با اختلالات مربوط به دوران تحصیل کاملا مرتبط است؛ به عبارتی دیگر سابقه عملکرد ضعیف آموزشی در دوران تحصیل و حتی اخراج از مدرسه در کودکی میتواند با بروز علائم بیشفعالی در بزرگسالی مرتبط باشد. این قبیل افراد معمولا از شغل خود رضایت کافی ندارند و موفقیتهای شغلی کمی را کسب میکنند و از نظر روانی، شخصیتهایی وابسته دارند.
در حالی که محققان بدرستی نمیدانند اختلال بیشفعالی از کجا ریشه گرفته و چگونه ایجاد میشود، ولی بررسیهای متعدد حاکی است که ژنها نقش بسیار موثری در این میان ایفا میکنند؛ هرچند مسائل محیطی مانند استعمال سیگار و مشروبات الکلی را نباید نادیده گرفت.
با بزرگسالان بیشفعال چه باید کرد؟
هماکنون درمانهای دارویی موثری برای بهبود مبتلایان به اختلال بیشفعالی حتی در میان افراد بالغ وجود دارد که از آن جمله میتوان به تجویز داروهای ضدافسردگی و کاهنده فشار خون اشاره کرد. داروهایی که در این اختلال تجویز میشوند بسیار سریع اثر میکنند، ولی در صورتی که تأثیر قابل توجهی روی کنترل بیماری فرد نداشته باشد، پزشک ابتدا مقدار دارو را با توجه به شرایط بیمار بیشتر میکند و در صورت ادامه این شرایط، داروهای دیگری را تجویز میکند.
در این میان برخی افراد واکنش بسیار مناسبی نسبت به دارو درمانی نشان داده و از سوی دیگر، عدهای نیز به این روش درمانی پاسخ نمیدهند. ولی به طور کلی محققان در بررسیهای خود به این نتیجه رسیده اند که استفاده از داروها موثرترین روشهای درمان بیشفعالی به شمار میرود.
بیش از 40 درصد مبتلایان به بیشفعالی مشکلات روانی از قبیل اضطراب یا افسردگی از خود بروز میدهند که اغلب با دارو درمان میشوند. از سوی دیگر، درمانهای روانپزشکی نیز تاثیر فراوانی داشته که در افراد بزرگسال جزو یکی از گزینههای درمانی مفید به شمار میرود.
درمانهای روانشناسی و روانپزشکی
مشاورههای روانشناسی بهعنوان یکی از گزینههای درمان بیشفعالی در افراد بزرگسال، معمولا توام با روشهای دارویی تجویز میشود. این روش با بهبود عملکرد فرد مبتلا در منزل و محیط کار آغاز میشود. پزشک سعی میکند روش و مهارتهای تغییر رفتار غلط را به فرد بیاموزد و در این مسیر همراه او باشد تا بیمار زمان و زندگی خود را مدیریت کند. در واقع پزشکان در این روش از درمانهای رفتارشناختی برای بهبود علائم بیشفعالی کمک میگیرند که تاثیر بسزایی بر روند درمان دارد.
مراقب اوضاع و احوال خود باشید
با اینکه افراد مبتلا به بیشفعالی معمولا به حضور یک درمانگر و پزشک در کنار خود نیاز دارند تا مسیر درمانی را با سهولت بیشتری طی کنند، باید توجه داشت فرد میتواند نقش بسیاری در بهبود خود داشته باشد. اگر از بیشفعالی رنج میبرید باید با کمک یک متخصص برای زندگی و کارهای خود برنامهریزی منسجمی داشته باشید تا با موفقیت فعالیت روزانه خود را پیش ببرید و تمرکزتان به مرور افزایش یابد. میتوانید برای به خاطر سپردن بهتر کارها و وظایفی که باید انجام دهید، ساعتی را کوک کنید تا در زمان مقرر شما را مطلع کند. از آنجا که تهیه یک برنامه هفتگی برای مبتلایان به بیشفعالی کار دشواری است، میتوانید روزانه برنامه کارهای خود را آماده کنید.
شما به عنوان یک فرد مبتلا به بیشفعالی به کمک خانواده و دوستان نزدیک خود نیاز دارید؛ بنابراین بهتر است شرایط خود را برای آنها توضیح دهید. این موضوع باعث میشود اطرافیانتان شما را بیشتر و بهتر درک کنند و در انجام برخی کارها یاریتان دهند.
البته نباید فراموش کرد که قرار گرفتن شما در قالب گروهی که متشکل از افرادی با مشکل مشابه هستند، علاوه بر این که اعتماد به نفستان را بالاتر میبرد، باعث حمایت روانی از شما شده و آرامش بیشتری به شما میدهد.
شما میتوانید هرگونه تغییری را که احساس میکنید به بهبود علائم بیماری کمک میکند، در منزل یا محل کارتان ایجاد کنید. این تغییر ممکن است چسباندن برگههایی باشد که روی آنها کارهای روزمرهتان را یادداشت کردهاید. این کار ممکن است از دیدگاه افراد دیگر کمی عجیب به نظر برسد ولی به دلیل کمک به شرایط جسمی و روانی شما قابل قبول است.
پزشکان توصیه میکنند مبتلایان به بیشفعالی همواره رژیم غذایی سالم و متعادلی را در پیش گیرند و علاوه بر آن، ورزش منظم و روزانه را نیز فراموش نکنند. شش تا هشت ساعت خواب در طول شب برای این افراد توصیه میشود. هر چند این راهکارها تاثیری بر بهبود بیشفعالی نمیگذارد ولی دستکم به حفظ سلامت جسم مبتلایان کمک میکند.
بسیاری از افراد بزرگسال مبتلا به بیشفعالی از اعتماد به نفس پایین رنج میبرند و اغلب خود را مقصر همه مشکلات میدانند ولی به خاطر داشته باشید بسیاری از علائم بیماری و مشکلات پیش رو، جزئی از وضع بیماریتان بوده و شما هیچ نقشی در آن ندارید؛ بنابراین هرگز به اتفاقات گذشته فکر نکنید و همواره منتظر رویدادهای خوش پیش رو باشید و به راهکارهای درمانی امیدوار باشید. بیشفعالی جزو اختلالاتی است که خوشبختانه روشهای درمانی موثری داشته و بیماران با مراجعه به پزشک میتوانند بر بیماری غلبه کرده و از زندگی عادی و سالمی برخوردار باشند.
جام جم
دوشنبه 19/12/1392 - 22:3
سلامت و بهداشت جامعه
سلامت ما در گرو آن چیزی است که میخوریم. البته منظور از آنچه میخوریم دقیقا «رژیم غذایی» ماست. بعلاوه یافتههای پژوهشها هر روز بیشتر از گذشته نشان میدهد طول عمر ما نیز با این رژیم غذایی گره خورده است. به همین دلیل متخصصان همیشه برای برخورداری از تغذیه سالم و در نتیجه دست یافتن به سلامت جسم و عمر طولانی با کیفیت توصیههایی ارائه میکنند. این دستورها در ظاهر بسیار ساده است و شاید به نظر برسد اجرایشان کار چندان دشواری نباشد، اما در عمل کمتر کسی است که میتواند آنها را به گونهای مستمر و بیوقفه اجرا کند که بتوان گفت این دستورها بخشی از رژیم یا عادات غذایی اوست. در ادامه شش نکته علمی از همین نکات ساده را که در مجله پرونشن منتشر شده، خواهید دید. آیا فکر میکنید میتوانید این دستورالعملها را تمام و کمال اجرا کنید و سرعت عقربههای ساعت سالمندی خود را کاهش دهید؟
هر روز امگا 3 بخورید
امگا 3 چربی مفیدی است که خواص شگفتانگیزی دارد. اگر فردی بتواند هر روز و به میزان کافی از این چربی سالم استفاده کند، از یک سو کلسترول خونش کاهش خواهد یافت و از سوی دیگر عملکرد سلولهای بدنش درست و منظم خواهد شد. بعلاوه، امگا 3 میتواند در مقابله با التهاب کمک قابل توجهی به بدن برساند و خطر ابتلا به سرطان، سکته مغزی و حمله قلبی را نیز کاهش میدهد. شاید به همین دلیل است که برخی متخصصان دوست دارند امگا 3 را «چربی ضد پیری» بنامند. بهترین منبع تامین امگا 3 غذاهای دریایی است. پژوهشها نشان میدهد چربی خاصی به نام DHA که از انواع امگا 3 به شمار میرود و در بدن ماهیهای چرب آبهای سرد یافت میشود، از مغز انسان در برابر فرآیند پیری محافظت میکند. جالب است بدانید تامین امگا 3 کافی کار چندان دشواری نیست: دستکم هفتهای دو وعده صد گرمی ماهی سالمون یا دیگر ماهیهای چرب را در برنامه غذایی خود بگنجانید و هر روز گردو، روغن سویا و اسفناج مصرف کنید.
از آنتیاکسیدان غافل نشوید
سلولهای بدن بدون سوخت و ساز خواهد مرد. فرآیند سوخت و ساز هر چند حیاتی است، اما محصولاتی به نام رادیکالهای آزاد نیز تولید میکند که بسیار خطرناک بوده و برای سلامت بسیار مضر است. مهمترین سلاح بدن ما در برابر رادیکالهای آزاد، مواد غذایی موسوم به آنتیاکسیدان است. آنتیاکسیدانها که به وفور در میوهها و سبزیهای خوشرنگ یافت میشود، با دفع خطر رادیکالهای آزاد خرابکار، از سلولهای بدن محافظت کرده و به این ترتیب روند سالمندی و پیری را کند میکنند. جالب است بدانید هر چه رنگ میوهها و سبزیجات تندتر و چشمنوازتر باشد، میزان آنتیاکسیدان بیشتری دارد. به طور کلی برای تامین آنتیاکسیدان مورد نیاز بدن خود در هر وعده غذایی یا هر میانوعده حتما میوه یا سبزی مصرف کنید و تا آنجا که میتوانید سعی کنید هر روز در بین این میوهها و سبزیها حتما سه تا پنج رنگ متفاوت وجود داشته باشد.
تا میتوانید فیبر بخورید
فیبر در بدن انسان معجزه میکند؛ سد دفاعی محکمی در برابر سرطان است، میزان قند خون را ثابت نگهمیدارد و عامل بسیار موثری در ارتقای سلامت قلب بهشمار میرود. برای برخورداری از چنین مواهبی کافی است روزانه حدود 25 تا 35 گرم فیبر به بدن خود برسانید. البته هر چه فیبر بیشتری مصرف کنید فواید بیشتری عایدتان خواهد شد. بر اساس پژوهشهای علمی به ازای هر ده گرم افزایش مصرف فیبر در روز، خطر مرگ ناشی از بیماریهای کرونری قلب 17 درصد کاهش خواهد یافت، اما شاید باورش برایتان سخت باشد که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته نیز هنوز مردم همان 25 تا 35 گرم فیبر در روز را دریافت نمیکنند. مثلا بیشتر آمریکاییها چیزی حدود نصف این مقدار یا حتی کمتر از آن فیبر مصرف میکنند. برای نمونه هر نصف فنجان عدس پخته، نخود پخته و جو به ترتیب هشت، شش و 16 گرم فیبر دارد و میزان فیبر موجود در یک سیب متوسط، چهار گرم است.
کالری کم بخورید
پژوهشگران میگویند اگر میخواهید عمری طولانی داشته باشید، رژیم غذایی خود را به گونهای تنظیم کنید که به اصطلاح «کمکالری» باشد. شاهد مثال زندهاش افراد صد ساله و حتی مسنتر در اوکیناوای ژاپن باشد که این اصل را درست رعایت میکنند. طبعا برای این کار باید غذاهای سالم و کمکالری مصرف کنید، اما در عین حال راههای کمکی هم وجود دارد: «به اندازه» و «آهسته» غذا بخورید! منظور از «به اندازه خوردن» آن است که درست هنگامی که احساس گرسنگی مرتفع شد، دست از خوردن بکشید و هرگز آن قدر نخورید که مجبور شوید کمربندتان را شل یا دکمههای پیراهنتان را باز کنید. بهترین تکنیک برای «به اندازه خوردن» آهسته خوردن است. پژوهشها نشان میدهد زنانی که با سرعت کمتری غذا میخورند، نسبت به زنانی که خیلی سریعتر غذا میخورند، هم کالری کمتری دریافت میکنند و هم بیشتر احساس سیری میکنند. به این ترتیب، حفظ آرامش حین خوردن غذا میتواند به کاهش کالری دریافتی شما کمک کند.
چربی سالم بخورید
چربیهای سالم میتواند کلسترول بد یا به اصطلاح LDL را کاهش دهد؛ کلسترول مفید یا همان HDL را که از قلب محافظت میکند، افزایش میدهد و در عین حال از خطر بروز تصلب شرایین بکاهد. بعلاوه پژوهشها نشان میدهد در یک رژیم غذایی کامل شما باید حدود 25 درصد کالری روزانه خود را از چربیهای سالم دریافت کنید. اگر رژیم غذایی متعادل روزانه را حاوی 1600 کالری در نظر بگیریم، لازم است روزانه چیزی حدود 44 گرم چربی سالم مصرف کنیم تا نیازمان به این ماده غذایی مرتفع شود.
مهمترین منابع چربیهای سالم عبارت است از: پسته، بادام درختی، آووکادو و روغن زیتون. برای مثال هر یکچهارم فنجان پسته، بادام درختی و آووکادو به ترتیب هفت، 11 و 5/3 گرم چربی سالم دارد. میزان چربی سالم موجود در یک قاشق سوپخوری روغن زیتون نیز ده گرم است.
پروتئین بخورید، اما کمچرب
پروتئین در سلامت افراد نقشی حیاتی دارد و حتما باید به اندازه مصرف شود تا بدن بتواند سالم بماند. یکی از مهمترین نقشهای پروتئین آن است که هر روز عناصر ضروری را برای ترمیم تکتک سلولهای بدن ما فراهم میکند. این مساله زمانی اهمیت مضاعف مییابد که افراد پا به سن میگذارند، یعنی زمانی که آسیبهای سلولی بیشتر تکرار خواهد شد. متخصصان تغذیه میگویند 30 درصد کالری روزانه شما باید از پروتئینهای البته کم چرب تامین شود. به این ترتیب، اگر کالری مورد نیاز روزانه را 1600 واحد در نظر بگیریم، باید هر روز حدود 120 گرم پروتئین کمچرب مصرف کنیم.
منابع سالم پروتئین عبارتند از: گوشت سفید (مرغ یا بوقلمون)، شیر بدون چربی، سفیده تخممرغ و لوبیا. هر صد گرم حدود 21 گرم پروتئین دارد، هر یک فنجان شیر بدون چربی حاوی حدود هشت گرم پروتئین بوده و دو سفیده کامل تخممرغ حدود 7 گرم پروتئین دارد. هر نصف فنجان لوبیا نیز حاوی حدود 8 گرم پروتئین است.
دوشنبه 19/12/1392 - 22:2
خانواده
ما زنها نیاز داریم تا با همسرمان صحبت کنیم، از کمبود جا در خانه و مشکلات درسی بچهها گرفته تا دلتنگیهای بی دلیل. گاهی دوست داریم، درد دل کنیم و بدون آنکه قصدی داشته باشیم، برای خالی شدن از دلشوره ها و دغدغه ها، حرف بزنیم.
اما گاهی اوقات میخواهیم کسی به کمک مان بیاید، تغییری در رفتارش و نحوه تعاملش ایجاد کند و یا راه چاره ای به ما پیشنهاد دهد. نیاز به داشتن یک همدم و هم صحبت، مختص همه انسانهاست اما ما خانمها کمی بیشتر!
دوستان، خواهر، مادر و هم صحبتهای همجنس مان خیلی از مواقع به رفع این نیاز کمک میکنند، ولی آنچه در حقیقت به آن محتاجیم اما شاید خودمان هم نمیدانیم این است که به مرد زندگیمان به بهانه هم صحبت شدن، نزدیکتر شویم.
برای رسیدن به این خواسته، لازم است بیاموزیم چگونه با همسرمان صحبت کنیم و هر حرفی را در چه شرایطی و با چه ادبیاتی بیان کنیم. در غیر این صورت همان قصه تکراری میشود که در خیلی از زندگیها اتفاق میافتد. خانمهایی که از آشپزخانه، پشت سر هم صحبت میکنند و میخواهند همه موضوعات را کنار هم و به صورت معجونی به خورد همسرشان دهند و مردانی که مقابل بازی فوتبال یا اخبار تلویزیون، ذهنشان جای دیگری است و چند وقت یکبار تنها سری تکان میدهند و خیلی زود هر دو از این شرایط خسته میشوند.
نتیجه این خواهد بود که خانم به این نتیجه میرسد که شوهرش شنونده خوبی برای حرفهای او نیست و به این ترتیب دیگر سعی نمیکند با او حرف بزند یا همیشه به جای گفتگو کارشان به دعوا میکشد و گله و شکایت که : تو به حرفهای من گوش نمیدهی و جواب که : تو خیلی حرف میزنی. من خسته از سر کار میآیم و تازه باید اخبار تو را گوش دهم.
درست است که زن و شوهر باید با هم حرف بزنند اما با زبان مخصوص یکدیگر. ما زنها میتوانیم با یکدیگر در یک ساعت راجع به 10 موضوع کاملاً نامربوط حرف بزنیم و لذت ببریم اما مردها اینگونه نیستند. آنها از این شاخه به آن شاخه پریدن و طول و تفسیر زیاد راجع به یک موضوع را دوست ندارند. باید طرز حرف زدنمان را تغییر دهیم تا همسرمان قدم قدم بیاموزد به احساسات ما گوش دهد.
حتماً شما هم شنیدهاید که ما را محکوم به غر زدن میکنند ، اما اگر به همسرمان توضیح دهیم که به حمایت و گوش شنوایش چقدر نیاز داریم و تا چه حد میتواند برای ما آرامش بخش باشد، در این صورت شاید او داوطلبانه شنونده ما باشد .
البته انصاف هم چیز خوبی است. اینکه همسرمان بداند گوش دادن به حرفهای ما، میتواند کمک بزرگی به رابطه مان کند، کافی نیست. ما باید گوینده خوبی هم باشیم.
حتی یک گوینده خبر هم اگر هر روز اخبار بد و منفی بگوید و با قیافه ناراحت یا عصبانی و لحن نامناسب حرف بزند باعث میشود مخاطبانش خسته شوند و کنترل را به دست بگیرند و کانال دیگری را انتخاب کنند. ما زنها هم باید بیاموزیم با لحنی دلنشین، جذاب و دوست داشتنی با همسرمان گفتگو کنیم و مدام گله و شکایت نداشته باشیم در غیر این صورت کنترل ذهن همسرمان خیلی سریع کانال را عوض میکند و دیگر حرفهایمان را نمیشنود حتی اگر سرش را به علامت تایید تکان دهد.
ندا داوودی / جام جم
دوشنبه 19/12/1392 - 22:2
خانواده
نیازهای عضو جدید خانواده را بشناسید اگر در انتظار یک کودک هستید:
1- لیستی از تمامی نیازهای کودک خود تهیه کنید، از دوستان یا اقوامی که به تازگی بچه دار شده اند سوال کنید و سعی کنید لیستی که تهیه می کنید بیش از پیش دقیق و جامع باشد.
2- نیازهای کودک شما بسیار متنوع هستند، از وسایل اتاق وی که شامل تخت، کمد و فرش اتاق وی هستند تا وسایل حمل ونقل وی نظیر کالسکه و صندلی مخصوص کودک در ماشین، نیازهای مخصوص مادر را نیز که به دنبال تولد فرزند پیش می آید جدی بگیرید و سعی کنید در لیست بگنجانید. لباس های بچه، وسایل غذا و حمام وی را فراموش نکنید.
3- جمع درآمدهای خود و همسرتان را تخمین بزنید و یک بودجه تنظیم کنید، بودجه مورد نظر می تواند حداقلی با حداکثری باشد، سعی کنید بودجه معقول تنظیم کنید. هزینه های اضافی را نیز در بودجه در نظر بگیرید.
4- حساب کنید و واکنش نشان دهید.
بعد از آن که درآمد کلی و به عبارتی مجموع درآمد خود را به دست آوردید و محاسبه کردید؛ مشخص کنید که چه مقدار می خواهید یا می توانید خرج کنید، در اکثر موارد حضور یک عضو جدید در خانواده، شما را به این نتیجه می رساند که باید کمتر خرج کنید.
5- از میان لیستی که به عنوان نیازها و مخارج کودک تهیه کرده اید، دست به اولویت بندی بزنید، مشخص کنید که کدام موارد مهم تر و کدام موارد کم اهمیت تر هستند. ممکن است نهایتا به این نتیجه برسید که با در نظر گرفتن مختصرترین لیست و با توجه به اولویت های نخست آن نیز قادر به تامین هزینه های تولد کودکتان نیستید، در این موارد ممکن است به این نتیجه برسید که بهتر است قرض کنید. یکی از مهم ترین نکاتی که می توانید در نظر داشته باشید این است که همیشه راه هایی برای خلاصی از قرض و توسل به بودجه شخصی وجود دارد، مثلا در زمانی که دوره ۹ ماه بارداری آغاز نشده است می توانید به فکر تامین مایحتاج کودک باشید. برخی اوقات از سال هستند که در آن ها فروشگاه ها دست به حراج محصولات خود می زنند، اگر می خواهید سال آینده بچه دار شوید می توانید بهار سال قبل از آن در یک حراج لباس های خوبی را با قیمت ارزان بخرید. به این فکر نکنید که ممکن است تصمیم تان مبنی بر بچه دار شدن تغییر کند و لباس ها بی مصرف بماند، اغلب زوج ها وقتی این تصمیم را می گیرند، در نهایت آن را عملی می کنند. هرگز این نکته را فراموش نکنید که کودک تازه به دنیا آمده همیشه هدایای گران قیمت و بزرگی از جانب اقوام و خانواده شما و همسرتان دریافت خواهد کرد، روی این هدایا به عنوان یک بودجه کمکی که بعد از تولد بچه به دستتان می رسد حساب کنید. از طرفی هدایایی را که دادن آن ها در فامیل شما مرسوم است شناسایی کنید، به این ترتیب دیگر لازم نیست که آن وسایل را برای کودک تان بخرید، اگر عمه یا خاله ای دارید که همیشه پتو به کودک تازه به دنیا آمده هدیه می دهد، لازم نیست تعداد زیادی پتو بخرید. از این مساله اجتناب نداشته باشید که دوستان و نزدیکان تان بدانند هنوز چه چیزهایی برای بچه نخریده اید، به این ترتیب آن ها بخشی از این وسایل را به عنوان هدیه خواهند خرید. وسواس در خرید وسایل می تواند سبب شود که بودجه خانواده دچار کسری شده و از طرف دیگر بچه شما از یک وسیله چندتا داشته باشد، یکی آنکه شما خریده اید و بقیه آن هایی که دیگران هدیه داده اند.
6- وقتی بودجه را تنظیم کردید از آن به عنوان نقشه راه استفاده کنید. اگر موقع خرید وسایل ناچار شدید به عنوان مثال برای خرید تخت کودک مبلغی بیشتر از آن چه در بودجه پیش بینی کرده بودید، اختصاص دهید باید این مبلغ را هنگام خرید یک وسیله دیگر جبران کنید تا توزان بودجه خانواده شما به هم نخورد. به عنوان مثال اگر تختی گران قیمت خریده اید عروسک هایی ارزان بخرید. سعی کنید صرفه جویی را در خرید وسایلی به خرج دهید که ارزان تر بودنشان صدمه ای به امنیت یا سلامت کودک تان نمی زند، به عنوان مثال در خرید وسایل حمل ونقل کودک که کیفیت آن ها ضامن سلامتی کودک تان است صرفه جویی نکنید.
7- بودجه خود را به روز نگاه دارید و تغییرات روزمره را در آن اعمال کنید تا عادات مصرفی و جزئیات رفتار مالی خود را بدانید. تولد کودک شما را با مسائل تازه ای مواجه می کند ممکن است متوجه شوید که برخی هزینه ها را در بودجه اولیه زیادتر از حد معمول تخمین زده اید، خب حالا می توانید آن ها را کاهش دهید، ممکن است از برخی نیازهای کودک غفلت کرده باشید و تولدش سبب شود که شما متوجه این نیازها شوید، وقتی که کودک تان به تدریج بزرگ تر می شود بودجه شما نیز دقت و پیچیدگی بیشتری می یابد.
8- بعد از یک سالگی نیازهای کودک نیز تغییر می کند، حالا شما با یک مخلوق تازه روبه رو هستید، که نیازهای متنوع و غیرقابل پیش بینی دارد. دیگر نمی توانید مثل سال نخست زندگی اش برای او بودجه ای مشخص برای هزینه هایش بنویسید. حالا او کم کم تبدیل به کسی شده که برای خود سلایق غذایی یا علایق خاص دارد، با این حال این مساله نباید سبب شود دست از بودجه نویسی بردارید. کماکان بودجه بنویسید و هزینه های فرزندتان را کنترل کنید اما این دفعه انعطاف پذیرتر عمل کنید.
9- بالاخره روزی خواهد رسید که کودک تان روزها و سال های نخست زندگی اش را سپری کند و از کودکی به نوجوانی و از نوجوانی به جوانی برسد، به عنوان پدر و مادر مسوولیت پذیر باید بیش از هر چیز به آینده درازمدت فرزند خود فکر کنید. همان طور که برای هزینه های یکی دوسال اول حضور وی در زندگی خود برنامه ریخته بودید برای درازمدت نیز برنامه بریزید. تحصیلات او، توانمندی های فرهنگی و ورزشی که باید کسب کند، شغل، مسکن و ازدواج او چیزهایی هستند که باید از همین حالا برای شان برنامه بریزید.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
دوشنبه 30/10/1392 - 19:25
كودك
همیشه از سر كودك به نحو مناسب حمایت كنید. به هر كسی كه می خواهد از كودك مراقبت كند،آموزش دهید به خصوص به مراقب كودك بیاموزید چگونه از سر كودك هنگام نگه داشتن، بازی كردن و جابجا كردن وی حمایت كند. تکان دادن نوزدان برای آرام کردن گریه آن ها، میتواند آسیبهای مغزی متعددی را ایجاد کند بدون آنکه نشانه ظاهری در آن ها مشاهده شود. چنان چه والدین یا پرستار به علت گریه مداوم نوزاد پینبرند، ممکن است به سرعت وارد عمل شوند و تکان دادن نوزاد را آغاز کنند که این امر سبب آسیب مغزی در نوزاد و در نتیجه باز ایستادن نوزاد از گریه میشود. هر چند میزان آسیب مغزی به تکرار، شدت و استمرار تکان دادن نوزادان وابسته است اما آسیبهای کوچکی چون زودرنجی، رخوت و بیحالی، تشنج، استفراغ یا بیاشتهایی و دیگر آسیبهای جدیتر مانند آسیب چشمی یا شکستگی استخوان از عوارض تکان دادن نوزاد است.
بیشتر قربانیان این مشکلات شیرخواران زیر 2 سال هستند و آسیبپذیرترین آن ها نیز شامل نوزادان نارس، نوزدان کم وزن، نوزدان مبتلا به کولیک مفرط، نوزدان معلول، دو قلوها و فرزندخواندهها هستند که البته پدران بیش از مادران در بروز این آسیبها نقش دارند. علائم این سندرم چیست؟
آمارها نشان می دهد که ۵ تا۱۰% این کودکان کاملاً بهبود می یابند. میزان آسیب دیدگی مغز بستگی به مقدار و مدت تکان دادن و نیرویی که به کار برده می شود دارد بنابراین علائم از خفیف تا شدید متغیر است.
در مواردی که آسیب متوسط تا شدید باشد سه ضایعه عمده دیده می شود که عبارتند از:
1. هماتوم ساب دورال(جمع شدن لخته خون بین مغز و جمجمه)
2. ادم مغزی(ورم مغز)
3. خونریزی در شبکیه(خونریزی در پرده خلفی چشم)
4. ادم کنترل نشده مغزی اغلب منجر به مرگ می شود.
5. خونریزی ته چشم نیز در اكثر موارد باعث از دست دادن دید به طور کامل یا جزیی می گردد.
6. تجمع لخته خون بین مغز و استخوان سر نیاز به جراحی و تخلیه دارد.
علائم سندرم خفیف:
1. تهوع و استفراغ
2. خواب آلودگی
3. تحریک پذیری
4. اختلالات بلع و تغذیه
5. از دست دادن جزئی دید
6. تغییرات شخصیتی و رفتاری
7. ناتوانی در یادگیری
8. اختلالات تشنجی
9. تاخیر در نمو کودک
دوشنبه 30/10/1392 - 19:24
كودك
دختر شما هفت سال دارد، اما فکر می کنید مثل یک دختر سه ساله رفتار می کند. روان شناسان کودک می گویند در واقع این عکس العمل والدین به رفتار بچه برنمی گردد؛ بلکه والدین سعی دارند وضعیت ناامیدکننده خود را کنترل کنند. بچه ممکن است مطابق سنش رفتار کند؛ ولی ما با گفتن این جمله می خواهیم خودمان احساس بهتری داشته باشیم. بچه هایی که انتقاد والدین را می شنوند سعی می کنند با کارهای غیرمعمول توجه آن ها را جلب کنند. وقتی احساس می کنید عصبی شده اید سعی کنید فقط آرام و بی حرکت بایستید و کاری نکنید. این کار باعث می شود آدرنالین شما پایین بیاید و به جای این که قسمت هیجانی مغز عمل کند قسمت منطقی و عقلانی آن به کار بیفتد.
عذرخواهی کن
بچه پیش دبستانی شما اسباب بازی یکی از همبازی هایش را برداشته و باعث شده او گریه کند. به جای این که از او بخواهید عذرخواهی کند به او یاد دهید با محبت و دلسوز باشد، کاری که بسیار ستودنی است. با اجبار کردن کودک برای عذرخواهی کاری پیش نمی رود، مهارت اجتماعی بودن و با محبت بودن چیزی است که او نیاز دارد یاد بگیرد. شاید مفهوم عذرخواهی برای خیلی از بچه ها هنوز گنگ باشد، پس چه بهتر است خود به جای او عذرخواهی کنید، چون شما الگوی او هستید و او ناخودآگاه یاد می گیرد که در چنین موقعیت هایی چه کار کند.
نفهمیدی؟
شما چند بار سعی کرده اید که به کودک خود جدول ضرب یا پرتاب کردن توپ را یاد دهید، اما وقتی می بینید هنوز یاد نگرفته فورا نگویید «نفهمیدی؟» چون کودک اگر چیزی را یاد بگیرد خودش دوست دارد با انجام آن والدینش را خوشحال کند. گفتن این کلمه یک نوع قضاوت عجولانه است و پرسیدن اینکه چرا نفهمیدی یک نوع احساس سرخوردگی به کودک می دهد؛ پس با گفتن این کلمه پیغام ناخوشایندی را منتقل نکنید. به جای آن می توانید کمی استراحت کرده و دوباره قدم به قدم آموزش را شروع کنید، شاید تغییر نحوه آموزش بیشتر به یادگیری او کمک کند.
می روم و تنهایت می گذارم
تصور کنید به یک محوطه بازی یا پارک رفته اید و بعد از یک ساعت مجبورید آن جا را به خاطر یک قرار کاری ترک کنید؛ اما کودک شما نمی آید؛ نباید بگویید: «من رفتم تو این جا تنها بمان». بچه این حرف شما را جدی می گیرد و می ترسد او را رها کنید؛ اما چه اتفاقی می افتد وقتی ببیند شما هنوز آن جا هستید و تهدید شما دروغ بوده؟ ما می خواهیم او حرف ما را باور کند پس چیزی را که حقیقت ندارد به او نگویید. شاید برخی والدین بگویند خب مجبوریم در آن لحظه تهدید کنیم، اما تهدید شما نباید توخالی و غیرواقعی باشد. به جای این که بگویید تنهایت می گذارم، راه خود بگیرید و بروید و نیازی به تهدید نیست، مطمئن باشید خودش دنبال شما راه می افتد.
صبر کن تا بابا بیاید
این جمله کلیشه ای والدین نه تنها نوعی تهدید است؛ بلکه ترویج نوعی نظم و انضباط سفت و سخت است. برای تاثیر بهتر باید حواس تان به موقعیت باشد. تنبیهی که به تعویق می افتد با عملی که فرزند شما انجام داده توالی ندارد و تا وقتی که پدر خانواده به خانه برسد کودک شما از یاد می برد که دقیقا چه کار اشتباهی انجام داده است. از سوی دیگر، پیش بینی مجازات کار انجام شده ممکن است بدتر از تنبیهی باشد که کودک مستحق آن است. با تفویض تنبیه به والد دیگر، اقتدار خود را تضعیف می کنید. ضمن آنکه پدر خانواده را در نقش پلیس به کودک می شناسانید.
تو خیلی...
وقتی برچسب هایی از قبیل این که«این بچه خجالتی منه» روی کودک خود می زنید باید متوجه باشید که آن ها هر آن چه می شنوند را بی چون و چرا باور می کنند، حتی وقتی در مورد خودشان باشد؛ بنابراین برچسب های منفی می تواند موجب تضعیف اعتماد به نفس آن ها شود. حتی کلمات خنثی مانند خجالتی یا هوشمند نیز می تواند تاثیرات منفی بر کودک بگذارد. راه بهتر برای بیان یک خصوصیت خاص در کودک آن است که از بیرون به قضیه نگاه کنید و مثلا بگویید: «سارا وقتی می بینه کسی باهاش بازی نمی کنه، ناراحت می شه. به نظرت چطور می شه کمک کرد احساس بهتری داشته باشه؟»
گذاشتن اسم روی بچه ها
اگر کودکان را با نام هایی مانند احمق، تنبل و امثال آن بنامیم، آن ها باور می کنند که دارای این صفات و خصوصیات هستند. به علت آسیبی که به کار بردن این نام های منفی به شخصیت بچه ها وارد می کند، اعتماد به نفس آن ها را از بین می برد. به عنوان مثال، اگر کودکی به صفت زشت نامیده شود، ممکن است از حضور در جمع و بازی با دیگران خودداری کند. یا اگر بگویید«کمرو» از ارتباط با همسالان و بزرگ ترها پرهیز می کند. به بیان دیگر، نباید از قدرت تاثیر کلمات بر زندگی کودکان غافل شد. کلمات بر افراد اثر می گذارد. هر لغت و جمله ای که به کودکان گفته می شود، به همراه خود پیام مهمی درباره کودک و رابطه او با دنیای خویش دارد.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
دوشنبه 30/10/1392 - 19:23
كودك
پدر یا مادر بودن یکی از سخت ترین کارهای دنیا است. این شغل، ۲۴ ساعته است و می تواند بسیار خسته کننده باشد. اما مهم است، با همه خستگی نیز مسایلی را رعایت کنید تا به روح، جسم و اعتمادبه نفس فرزندتان لطمه ای وارد نشود. باید طوری او را تربیت و با او رفتار کنید تا در بزرگسالی علاوه بر این که مایه افتخار شما شود، خودش نیز در سلامت روحی کامل زندگی کند. یکی از روش های ارتباطی با کودکان حرف زدن است. اگر بتوانید روش های صحیح حرف زدن خود با کودکان را یاد بگیرید، به طور غیرمستقیم درست حرف زدن را به او نیز می آموزید.
۱. غر زدن: بسیاری از والدین برای این که فرزندشان تکالیفش را درست انجام دهد یا غذایش را کامل بخورد، مدام سر او غر می زنند و اعتراض می کنند. این رفتار به هیچ عنوان مناسب و پاسخ گو نیست. بر اساس مجله تایم، این کار باعث می شود تا کودک لج کند و درست برعکس آن را انجام دهد. این مساله هم چنین باعث می شود تا فرزند از زمان هایی هم چون غذاخوردن فرار و سعی کند خودش را به کاری دیگر مشغول کند.
۲. کوتاه پاسخ دادن: والدینی که با پاسخ کوتاه فرزند را مجبور می کنند از آن ها اطاعت کند، به هیچ عنوان روش درستی برای تربیت کودک خود انتخاب نکرده اند. با گفتن عبارت: «برای اینکه من می گم!» باعث می شوید تا کودک هرگز به چرایی مسایل فکر نکند. قدرت تحلیل و پرسش گرایی را از او می گیرید. یا گفتن عبارتی هم چون: «هر چه من می گویم را باید انجام دهی» به این مفهوم است که هیچ احترامی برای فرزند خود قایل نیستید و او نیز در مقابل به شما احترام نخواهد گذاشت. برای تربیت صحیح فرزندان، برای پاسخ به سوالات او زمان بگذارید و با صبر کامل و مرتبط به او پاسخ بدهید.
۳. کودکانه رفتار کردن: کودکان بسیار باهوش تر از آن هستند که تصور می کنید. لازم نیست صدای خود را کودکانه کنید یا با کلمات خیلی بچه گانه با او حرف بزنید تا به حرف هایتان گوش کنند. کودکان مکالمات مردم با یکدیگر را می شنوند و کودکانه حرف زدن را نوعی اهانت به خود می دانند.
۴. مشغول بودن: کودکان دوست دارند برای آن ها ارزش قایل شوید. به همین دلیل بسیار مهم است واقعا برای آن ها ارزش قایل شوید. هنگام صحبت با فرزند خود، گوشی موبایل را کنار بگذارید و با همه حواس به حرف های او گوش فرا دهید. این باعث می شود تا اعتمادبه نفس پیدا کنند و آن حس ارزشمندی که دنبالش هستند را از شما بگیرند.
۵. زیاد حرف زدن: تحقیقات کارشناسان ثابت کرده است، مغز هر انسانی می تواند در هر مرتبه، به طور متوسط ۵ تا ۹ موضوع را به خاطر بسپارد. به همین دلیل است که کودکان وقتی بیشتر از ظرفیت خود می شنوند، دیگر تمایلی به گوش کردن ادامه حرف ها ندارند. اگر می خواهید مسایل زیادی به فرزند خود بیاموزید، آن را به چندین بخش کوتاه تقسیم کنید تا نتیجه بهتری داشته باشد.
۶. استفاده از واژه های محکوم یا سرزنش کننده: هرگز از واژه هایی که باعث ایجاد حس گناه در کودک می شود، استفاده نکنید. کودکان از همان ابتدا حس همدردی ندارند و بسیاری از چیزها را نمی توانند درک کنند. نباید برای اشتباهای که انجام می دهند خیلی آن ها را مواخذه و سرزنش کنید.
۷. تهدید کردن: هدف از بزرگ کردن کودک این نیست که او را مطیع و فرمانبردار خود تربیت کنیم. باید به کودکان فرصت فکر و خطا کردن بدهد. تهدید کردن کودک باعث می شود تا اعتمادبه نفس او از بین برود و در بزرگسالی دچار مشکل بشود.
دوشنبه 30/10/1392 - 19:22