انگار عادت کردم به گناه ساده به همین کارای پیش پا افتاده
روزای تکراری خواب و دل مشغولی غصه ی بی مورد حرفای معمولی
گاهی وقتا دیرم گاهی از خود بی خود از خودم می پرسم که چی بود و چی شد
تو دروغ و غیبت تو ریا جا موندم من چرا تو مرز دین و دنیا موندم
چه گناهی سادست چه دروغی خوبه چه ریا کاری تو خلوتش محبوبه
از خودم می ترسم از خود تکراری اشرف مخلوقات خواب تو بیداری
به همین کارای پیش پا افتاده انگار عادت کردم....
خواننده:علی رضا بلوری
به تو سپرده بودمش
و امروز با هزار و یکمین بار
تا شکستگی اش را.... گچ بگیرند!!!!
یک چشم من اندر غم دلدادگی ست چشم دیگرم حسود بود و نگریست
همه جا را گشتم حتی زیر گیره موهایت
گوشه چشمانت
نمی دانم باز این دل را کجا جا گذاشتم!!!