روز اول ماه مبارک بود، چیزی تا افطار نمانده بود،
برادرم بیحال روی تخت دراز کشیده بود و چشمانش را بسته بود، میدانستیم با
اضافهوزن و علاقه وافری که به خوراکیها دارد، روزه گرفتن برایش کمی
سختتر است. مادرم در آشپزخانه مشغول آمادهکردن بساط افطار بود، من هم
کنترل تلویزیون را به دست گرفته بودم و بین شبکهها میگشتم. پدرم که تازه
از راه رسیده بود، نان بربری را به دست مادرم داد و رو به من گفت: «اذان هر
پنج شبکه با هم پخش میشود، اینقدر این کانال، اون کانال نکن!» لبخندی زدم
و دست از سر تلویزیون برداشتم، سراغ مادرم رفتم تا کمی کمکش کنم. مدتها بود همه با هم سر یک سفره ننشسته بودیم، اذان
که گفتند، برادرم بدون یک لحظه مکث لیوان شیری را که از قبل آماده کرده بود
سرکشید، پدرم زیر لب دعای افطار را زمزمه کرد و آرام گفت: قبول باشد!
این داستان ماههای مبارکی است که هر سال فارغ از هر
اتفاقی ما را دور هم جمع میکند. ماههای مبارکی که آغاز و پایانش به دست
طلوع و غروب خورشید رقم میخورد و هیچ قانونی جز قانون هستی آن را اداره
نمیکند. ساعت افطارش به ساعت اضافهکاری اداره ربطی ندارد و ساعت سحرش پیر
و جوان نمیشناسد. ماهی که فرصت میدهد هم به خودمان برسیم و با خودمان
خلوت کنیم، هم جویای احوال آشنایانی شویم که قدیمترها با آنها دوست
بودهایم!
ماه رمضان با آمدنش شیوه اغلب زندگیها را دگرگون
میکند، نوع تغذیه، الگوی استراحت و خواب، میزان ساعات کاری و حتی شیوه
مصرف و خرید هم در این ماه تغییر میکند، در واقع تغییر در سبک زندگی، یکی
از سوغاتیهای این ماه است که میتواند زمینهساز تغییرات دیگر شود.
این سفرهها برای شما هم آشناست
از کمی قبل از غروب آفتاب، یک سفره با هزار رنگ چیده
میشود. چای، شیرگرم، نان و پنیر و سبزی و گردو، گوجه و خیار، خرما، زولبیا
و بامیه، شله زرد، سوپ و... تازه این بخش افطاری سفره است، نیم ساعت دیگر
قرار است زرشکپلو و مرغ، پلو و خورش با سالاد فصل و سالاد شیرازی و ماست و
خیار و... در همین سفره به زحمت جا پیدا کنند. سفرهای که برای پنج مهمان
چیده شده است، اما کفاف 50 نفر را هم میدهد!
برای امسال خانهام قانونی وضع کردهام، میخواهم
سفرههای افطارم ساده باشد و برای شام یک نوع غذا بیشتر درست نکنم. شاید
وقتی خویشاوندانم را برای افطار دعوت کردم و آنها سادگی سفرهام را دیدند،
خودشان هم، همین تصمیم را بگیرند. میخواهم با سادگی سفرهام، بگویم که
دوست داشتم در ثواب روزههایشان شریک شوم، بیهیچ تجمل و تکلفی. من
میخواهم از خودم شروع کنم، شما چطور؟
رمضان، بهار قرآن
روزی یک جزء قرائت قرآن؛ چند سالی بود که این قانون
را همراه با تلویزیون یا رادیو اجرا میکردم، روز اول ماه مبارک قرآنم را
از کتابخانه در میآوردم و کنار تلویزیون میگذاشتم. هر روز سر یک ساعت
مشخص، مینشستم و یک جزء قرآنم را میخواندم. امسال اما تصمیم دیگری
گرفتهام، میخواهم هر روز چند صفحه قرآن، با معنی بخوانم، میخواهم به
خودم اجازه دهم که قرآن در من اثر کند، میخواهم امسال شروعی شود برای
اینکه در تمام سال قرآن بخوانم. اصلا شاید با همسرم صحبت کردم تا کمی قبل
از افطار و کمی بعد از سحر همگی با هم قرآن بخوانیم. هر سال از دیگران
میشنوم قرآن خواندن باید با تدبر و اندیشه باشد، از شما چه پنهان که گاهی
در مهمانیها یا در جمع دوستان همین نکته را با لحنی آموزنده(!) به آنها
میگویم، اما دریغ از اینکه خودم انجامش دهم، ولی من امسال میخواهم از
خودم شروع کنم، شما چطور؟
ماهی برای بخشش
ماه رمضان ما را به خودمان نزدیک میکند، اجازه
میدهد کمی زلالتر و شفافتر به خودمان نگاه کنیم. با کمی صداقت، سهممان
را از تمام اتفاقات ریز و درشت پیدا کنیم، ببخشیم و برای بخشیده شدن به
دیگران فرصت دهیم. یکسالی میشود که از خواهرم خبری ندارم، از وقتی که چند
اتفاق کوچک، فاصلهای بزرگ بینمان انداخت. حسابی دلتنگش شدهام، از
دیگران سراغش را میگیرم، اما دلم آرام نمیشود. همیشه منتظر بودم او یک
قدم بیاید تا من صد قدم به سویش بروم و آشتی کنیم، اما امسال میخواهم خودم
این یک قدم را بردارم. شاید او صد قدم نیاید، اما این یک قدم من، ارزش
صدها قدم را دارد. شماره همراهش را از برادرم گرفتهام خجالت میکشم که زنگ
بزنم، اما میخواهم برایش یک پیام بفرستم، بنویسم «سلام آبجی، نماز و
روزههاتون قبول! دلم براتون تنگ شده، برای افطار منتظرتون هستم، منتظر
همتون». من میخواهم از خودم شروع کنم، شما چطور؟
فرصتی برای خلوت
از قبل از افطار شروع میشود، تا آخر شب هم ادامه
دارد، تازه اگر تکراریهایش را هم بخواهید دنبال کنید تا وقت سحر میتوانید
پیش بروید، سریالهای ماه رمضان را میگویم. دست صدا و سیما درد نکند،
مبادا خیال کنید میخواهم زحمت آنها را زیر سوال ببرم، هرگز! فقط میخواهم
بگویم مبادا این سریالها شما را غرق در تلویزیون کند، تا جایی که یادتان
برود، درهای آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده شده و تا آخرین شب بسته
نمیشود. میخواهم بگویم حیف است که تمام ساعاتِ این ماه عزیز، پای
تلویزیون بگذرد. رمضان فرصتی است برای خلوتکردن با خود و فکر کردن درباره
خداوند و خلقت و خویشتن. من میخواهم وقتهای ماه رمضان امسالم را عادلانه
تقسیم کنم، هم درونم را تماشا کنم و گاهی خلوت گزینم، هم بیرونم را ببینم و
گاهی با دیگران همراه شوم. شما چطور؟
خوردنیها و نخوردنیها
سحر
اگر تصمیم گرفتهاید برای سحری کباب، جوجهکباب،
ماهی، کوکو سبزی یا کتلت درست کنید، بهتر است در تصمیمتان تجدیدنظر کنید،
چرا که این غذاها به دلیل خشکی که دارند شما را دچار عطش میکنند، در عوض
بهتر است سراغ غذاهای دیرهضمی بروید که تا هشت ساعت در معده شما دوام
میآورند. مثل چی؟ مثل حبوبات، غلات، خرما و حلیم (حالا راز آن صفهای
طولانی جلوی حلیمفروشی را فهمیدید!) از موز و بادام هم غافل نشوید؛ با
توجه به طولانی بودن روز تا دلتان میخواهد میوه، سبزیهای آبدار، کاهو،
خیار، هندوانه و خربزه بخورید؛ اگر خوب دقت کنید میبینید که در این فهرست
خبری از چای نیست! به این سبب که چای موجب افزایش میزان ادرار و دفع مواد
معدنی مورد نیاز بدن، در طول روز میشود. هنگام سحر دست از سر نمکدان
بردارید و اینقدر روی غذاها یا میوهها نمک نپاشید، این همه شوری برای دفع
شدن نیاز به آب دارد، از ما گفتن بود!
افطار
از آنجا که معدهتان نزدیک 19 ساعت است که رنگ غذا
ندیده است، کمی صبور باشید خوردن سه لیوان آب یخ، درست است که تشنگی را
برطرف میکند، اما در عوض شما را دچار معده درد و بیحالی میکند، با یک
نوشیدنی ولرم شروع کنید، شیر گرم یا چای رقیق با خرما انتخابهای خوبی است،
برای افطاری نان و پنیر و سبزی، گوجه و خیار، کمی سوپ یا آش کافی است. دور
غذاهای چرب و پرحجم را خط بکشید که این غذاها سبب هنگکردن معدهتان خواهد
شد! به یاد دارید که برای سحری غذاهای دیرهضم خورده بودید حالا وقت خوردن
غذاهای زودهضم است، غذاهایی که حاوی قند و آرد سفید و زود هضم هستند،
شلهزرد هم جزو غذاهای زود هضم است.
شام
بهتر است وعده شام همراه افطار باشد، این را هم
بگوییم که افطار به خودی خود یک وعده غذایی کامل است. از خوردن غذاهای
ادویهدار هم خودداری کنید که سبب میشود تا فردا شب همین موقع احساس عطش
داشته باشید، در عوض غذاهای بخارپز و آبپز انتخابهای خوبی برای شام
هستند، فعلا از غذاهای چرب و سرخ کرده هم خبری نیست! تا زمان قبل از خواب
مقدار زیادی آب، آبمیوه و میوه استفاده کنید تا آب مورد نیاز بدنتان تامین
شود.
شیما نادری
اگر امسال فرزند شما به سن تکلیف رسیده باشد، به میمنت و
مبارکی، اولین سالی است که به خیل روزهداران میپیوندد. پس جشن تکلیف و
شروع این مسئولیت سنگین، اما شیرین را به شما و فرزند دلبندتان تبریک
میگوییم. اما یک پرسش.
تا چه میزان فرزندتان را با
تکالیف عبادی همچون نماز خواندن و روزه گرفتن آشنا کردهاید؟ آیا شما از آن
دسته خانوادههایی هستید که تربیت دینی را مختص دوران بلوغ میدانید و
معتقدید که چند روز قبل از ماه مبارک میتوانید اعمال این ماه و فلسفه
روزهداری را در چند جمله اجمالی به فرزندتان آموزش دهید؟ یا اینکه اعتقاد
دارید تربیت دینی کودک از دوران خردسالی او شروع میشود و تا به حال
فرزندتان را با تکالیف عبادی آشنا کردهاید؟
اما اگر میخواهید با مفهوم دقیق
تربیت دینی آشنا شوید و بدانید از کی و چگونه فرزندتان را با فلسفه روزه
گرفتن و تمرین روزهداری آشنا کنید حجتالاسلام والمسلمین نصیر عابدینی،
کارشناس ارشد روانشناسی به اینگونه پرسشها پاسخ میدهد.
شروع تربیت دینی قبل از انعقاد نطفه
«تربیت دینی، تربیت فرد در سه
حوزه اصلی یعنی حوزه شناختی، عاطفی و رفتاری براساس آموزههای دین است که
فرد را در نظر و عمل به آن آموزهها متعهد و پایبند میکند.» این را
عابدینی میگوید و میافزاید: از یک منظر نقطه شروع تربیت دینی کودک را
میتوان حتی تا زمان قبل از انعقاد نطفه (که با مراقبتها و خواندن یک سری
از دعاها همراه است) عقب برد. بیشک انتخاب همسر مناسب هم یکی از ملاکهای
اصلی آن است. او ادامه میدهد خوانده شدن نوای ملکوتی اذان و اقامه در گوش
نوزاد و شیر دادن او با وضو از دیگر مؤلفههای تربیت دینی است.
این روانشناس تاکید میکند:
خداشناسی و پذیرش اعمال دینی بهصورت فطری در نهاد همه کودکان وجود دارد؛
اما درجه پذیرش آن بسته به شیوه تربیتی پدر و مادر متفاوت است. او میگوید
طبق برخی روایات با وجود آن که فرزند فطرت الهی دارد، اما والدین به عنوان
یک عامل محیطی میتوانند فرزند را به سمت ادیان دیگر همچون یهودی، نصرانی
و... تغییر جهت دهند و صددرصد تاثیرگذار باشند.
دوره کودکی را مغتنم شمارید
گروهی معتقدند کودک تا به حد بلوغ
نرسد، استعداد درک آموزشهای دینی را ندارد. اما گروه دیگری عقیده دارند
که اطفال، استعداد آن را دارند که تحت تربیت دینی قرار گیرند و مطالب دینی
را در حد فهم خود درک کنند.
به گفته حجتالاسلام عابدینی درست
است که پسر بعد از 15 سال و دختر بعد از 9 سال قمری به تکلیف میرسد، اما
آموزش و تمرین تکالیف دینی را نمیتوان تا سن بلوغ به تاخیر انداخت. او
میافزاید: باید انسان از کودکی نسبت به ظرفیت پذیرش و زمینه مذهبی فراهم
شده از سوی والدین (به نحو با نشاط و سرزنده) با عبادات و تکالیف دینی آشنا
شود تا در سن بلوغ به انجام آن رغبت داشته باشد. در غیر این صورت انجام
اعمالی چون خواندن نماز و روزه گرفتن در سن تکلیف برای نوجوان دشوار خواهد
بود و چندان تقیدی به آن نخواهد داشت و با اندک بهانهای ممکن است آن را
ترک کند.
عابدینی به موضوع مهمی اشاره
میکند و میگوید: باید بکوشیم رغبت کودکان نسبت به انجام تکالیف عبادی را
به انگیزه و خواست درونی آنها تبدیل کنیم؛ چرا که اگر این علاقه از درون و
به اراده آنها نباشد، تربیت دینی موثر نخواهد بود. او میافزاید: والدین
باید با بهرهگیری از بُعد عاطفی و هیجانی کودک از ابتدا تصویری زیبا از
خدا و تکالیف دینی برای او ترسیم کنند و با تشویق یا انتخاب همسالان
تاثیرگذار مذهبی برای او، شور و انگیزه گرایش و عمل به تکالیف و مناسک
عبادی و ارتباط با خدا را در کودک درونی کنند. به گفته عابدینی بیدار کردن
انگیزه در کودک باعث پایدار ماندن گرایشهای مذهبیاش میشود.
این کارشناس ارشد روانشناسی اظهار
میکند: بیشتر کسانی که در سنین بالاتر وظایف عبادی خود را بخوبی انجام
نمیدهند، بیاعتقاد به مبانی دینی نیستند. بلکه کوتاهی آنها بهدلیل نبود
زمینه مناسب و آمادگی دینی لازم در سنین کودکی است. او تاکید میکند
بهدلیل آنکه امروزه ترویج آگاهیهای مذهبی از طریق رسانههای عمومی زیاد
شده است بر فرد واجب است که اعمال مذهبی خود را کامل کند و در غیر این صورت
کوتاهی از جانب او خواهد بود.
وقتی کودک از خدا میپرسد...
حجتالاسلام عابدینی در پاسخ به
اینکه چگونه میتوان فرزند را به خدا متوجه کرد، میگوید: تصویر کودکان از
خدا همپوشانی زیادی با تصویر فرزند از والدین بویژه پدر دارد. در حقیقت
چهره مثبت مذهبی والدین میتواند در ناخودآگاه فرزند به صورت غیرمستقیم
اثرگذار بوده و حس خداشناسی او را بیدار کند. اما پرسشی که بیشتر والدین
میپرسند آنکه وقتی کودک از پدر و مادر میپرسد که خدا کجاست؟ چرا ما او
را نمیبینیم؟ او چگونه زندگی میکند؟ باید چه پاسخی به او بدهیم؟
نصیرعابدینی در این رابطه
میگوید: خانوادهها باید بدانند کودک تا پیش از دوازده سالگی بیشتر آنچه
را که میبیند یا لمس میکند، درک میکند. بر این اساس پدر و مادر باید با
توجه به سن و ظرفیت پذیرش کودک به او پاسخ دهند و چون بیشتر والدین قادر به
تشخیص درجه سطح شناختی کودک نیستند، باید از او کمک بگیرند و براساس
دانستههایش به او جواب دهند؛ یعنی از او بپرسند تو چه فکر میکنی؟ به نظر
تو خدا کجاست؟ شاید او بگوید که خدا در زمین یا آسمان است بر این اساس
والدین میتوانند با توجه به جواب او پاسخی کاملتر دهند و مثلا بگویند خدا
همه جا حضور دارد یا عبارتهایی مشابه؛ اما اگر کودک پرسید چرا ما خدا را
نمیبینیم، چه باید بگوییم؟ این روانشناس مذهبی میگوید: با زبانی ساده
بگویید همانطور که ما برق و هوا را نمیبینیم، خدا را هم نمیتوانیم
ببینیم؛ ولی او همیشه در کنار ما بوده و مراقب و پشتیبان ماست.
نکتهای که عابدینی به آن تاکید
دارد آن است که شروع آشنایی کودک با خدا زمانی است که او درباره خدا
میپرسد و شروع آن در کودکان متفاوت است و نباید والدین به پرسش یا بیداری
دینی فرزند بیاعتنایی کنند یا به او جواب دروغ دهند یا بیشتر از نیاز او و
آنچه که میداند به کودک پاسخ دهند؛ چرا که هنوز آمادگی لازم برای درک
دقیق و بیشتر مفاهیم دینی را ندارد.
استفاده از بعد هیجانی کودک
اما چگونه فلسفه روزه گرفتن را به
کودک آموزش دهیم؟ نصیرعابدینی در جواب این پرسش میگوید: اگر بخواهیم کودک
را با بحث شناختی روزه آشنا کنیم و در این راه هم موفق شویم باید از بعد
هیجانی کودک بهره بگیریم. بهطور مثال وقتی کودک در فضای مذهبی شادی قرار
دارد، ناخودآگاه هیجانات مثبت همچون نشاط و شادابی در او تقویت میشود و
اینجاست که میتوان بتدریج او را با فلسفه روزه گرفتن و نماز خواندن آشنا
کرد. عابدینی ادامه میدهد: اگر یکی دو سال به همین سبک به کودک آموزش
دهیم، ذهن او مانند آهن ربا شده و عطش مذهبی اش تحریک میشود. او تصریح
میکند: خانوادهها نباید تکالیف دینی را یکباره و طوطی وار به بچه القا
کنند؛ چرا که همین امر تکالیف را سخت و مشقت آور کرده و بشدت از روحیه
دینداری و دین باوری کودک میکاهد.
چرا باید روزه بگیرم؟
اما در پاسخ به کودکی که میپرسد
چرا روزه میگیریم چه باید بگوییم؟ حجتالاسلام عابدینی اظهار میکند:
میتوانیم کودک را با مفهوم صبر و گرسنگی محرومان آشنا کنیم و بگوییم با
روزه گرفتن برثواب اعمال ما افزوده میشود و گناهان مان پاک میشود. برای
تشویق او به شروع تمرین عملی روزه گرفتن نیز شور و شوق خود را به شروع ماه
مبارک و اوقات افطارابراز کنیم. او را گاهی در وقت سحر بیدار کنیم. در کنار
رمانهای غیرمذهبی، گاهی برای او کتب داستان دینی بخریم. برای تقویت
گرایشات مذهبی بویژه در ماه مبارک او را همراه خود به مجالس مذهبی، مساجد،
مراسم نماز جماعت، مراسم تفسیر و ختم قرآن یا مهمتر آنکه کودک را به
همراه خود به مراسم افطار که بیشتر از سوی اقوام برگزار میشود، ببریم. به
گفته عابدینی بهدلیل آنکه در این نوع مهمانیها کودک بیشتر با همسالان
روزهدار که از خویشاوند هستند، مجاورت دارد بعد هیجانی و عاطفی او تحریک
شده و گرایش او به تکالیف دینی بیشتر میشود.
روزه کله گنجشکی
وقتی بچه به سن تمیز میرسد و
آمادگی و توانایی روزه گرفتن را در او پیدا میشود، لازم است او را تشویق
کنیم که گاهی به مقدار تواناییاش ـ نصف روز، بیشتر یا کمتر ـ روزه بگیرد و
اگر بیتاب شد وسط روز به او آب یا غذای مختصری بدهیم. این را عابدینی
میگوید و میافزاید: هر چه توانایی کودک در تحمل گرسنگی و تشنگی بیشتر شود
پس از مدتی ارادهاش تقویت شده و میتواند روزه را کامل بگیرد. بتدریج که
تعداد روزههای کودک زیادتر شد در آخر ماه رمضان میتوانیم گاهی برای تشویق
به او هدیه بدهیم. این هدیه میتواند یک تحسین کلامی تاثیرگذار در جمع
خانواده یا اقوام یا یک هدیه مادی باشد. البته این روانشناس تاکید میکند:
کودک را زیاد وابسته به مشوقهای مادی نکنید، چرا که انگیزه مذهبی او
ناپایدار خواهد ماند.
حجتالاسلام عابدینی با اشاره به
اینکه حتی اگر کودک به سن تکلیف رسیده باشد باید توانایی او را در نظر
بگیریم، میگوید: اگرنوجوان بویژه روزه اولیها در هوای گرم امسال توان
گرفتن روزه بهطور مرتب را نداشته باشند باید برای آنان تدابیر و محمل شرعی
در نظر بگیریم. بهعنوان مثال در روزهایی از ماه مبارک او را به مسافرت
ببریم و این همان رافت اسلام در انجام تکالیف الهی است که همیشه و هر کجا
براساس ظرفیت و توانایی افراد درجه و میزان اعمال آنان را تعیین میکند.
روزه، دشمن هیجانات آسیبزا
نصیر عابدینی با تاکید بر اینکه
روزه میتواند هیجانات جنسی، اضطراب و افسردگی احتمالی دوران بلوغ را تقلیل
دهد، میافزاید روزه میتواند با تقلیل انرژی و تنظیم و متعادل کردن
هورمونهای جنسی از غلیان آن بکاهد و با ایجاد نظم در خواب شبانه و نشاط در
سحرخیزی علائم افسردگی و تنش را تا حدود زیادی سرکوب کند. این روانشناس
ادامه میدهد روزه با تقویت اراده و انسجام سامانه باورهای مذهبی، نوجوان
را در برابر گرسنگی و تشنگی مقاوم کرده و باعث افزایش اعتماد به نفس و
بهداشت روان او میشود. عابدینی با اشاره به اینکه مسئولیت اصلی تربیت
دینی فرزند به عهده والدین است، خاطرنشان میکند خانوادهها باید فعال
باشند و برای ایجاد عطش مذهبی، بستر و زمینه مناسبی را براساس ظرفیت
فرزندان فراهم کرده و در این راه از مشاوران خبره و کارآمد دینی کمک
بگیرند.
فاخره بهبهانی