معبودم!
در کرت قلبهای ما به جای هرزه گیاهان هوس نهال محبت خویش را بنشان
در خانه ای جایمان داده ای که نگاهمان به هر سو که می دود دام بلایی در پیش خویش کنده می بیند.
در بیابانی فرویمان فرستاده ای که قاصدک چشم از همه جا پیغام سراب می آورد.
و خارهای خیانت، پای خسته را در خویش می فشرد
خوشا به حال تو، خوشا به حال چشمهاى تو .
كاش خدا جاى ترا با من عوض مى كرد.
كاش خدا مرا به جاى تو مى آفرید .
اى كاش من به جاى تو رونده این راه بودم .
اگر من به جاى تو رونده این راه بودم ، دست كه روى این دشت نمى گذاشتم ، با پا كه روى این دشت راه نمى پیمودم . من چشم مى گذاشتم بر كف این دشت . من به پاى مژگان راه این دشت داغ را مى سپردم من تاولها را بر دل مى خریدم . بر جگر مى نشاندم .
تو چه مى دانى چه راهى است این راه ؟ تو چه مى دانى مقصد كجاست و معشوق كیست
هفت روز گذشت و گویی فضای سیاه حاکم بر اتاق کوچک من مقاوم تر از هجوم سپیدی بیرون است.
هفت روز گذشت و نامه بدون نام و نشان روی میز که می دانم متعلق به کیست، یک ماه است که دست نخورده خاک می خورد. . دقیقا سی و سه روز.
هفت روز است که اتاق را ترک نکرده ام. در این روزهای تنهایی که می دانم خواهند ماند و تمام جانم را خواهند گرفت، تاب سپیدی را ندارم. تاب روشنایی و نور و طلوع را ندارم
چه سخت است دل کندن
چه سخت است فراموش کردن، بی خیال شدن، خود را به آن راه زدن
این سختی، تقاص سکوت است
تقاص فاصله ای است که سکوت خالق آن است
به نوبه خودم سال نو و میلاد پیامبر اعظم و ریس مذهب جعفری امام جعفر صادق را به شما تبریک میگم
وسالی خوب سرشار از عشق ، شادی و طراوت در پناه خدا زیر سایه پدر و مادر خوبتون براتون آرزو میکنم
با دلی کربلائیی همیشه یار حسینیم
توی شبهای هیئت به یاد ماه خمینیم
ماییم و مسیر سعادت
در سایه سبز ولایت
تا لحظه سرخ شهادت
همیشه با ولایت میمونیم
از شکوه شهادت میخونیم
اگر تنها ترین تنها شوم باز هم خدا هست...
او جانشین همه چیز است...
هانی...
دشوارترین قدم همان قدم اول است