عقاید و احکام
روایات در مورد فال گرفتن چه می گویند؟!دوشنبه 5 آبان 1393 :: نویسنده : آفتاب مهربانی
در کشور ما افرادی سعی میکنند بعضی از ایده های غربی را در لباس دین به مردم معرفی کنند. این افراد که آشنایی چندانی با علوم اسلامی ندارند به راحتی سراغ آیات و روایات رفته و به ذوق خود به تفسیر متون دینی و روایات معصومین میپردازند. قانون جذب یا راز در کشور ما امروز به همین وضعیت مبتلاست؛ یعنی بعضی تلاش می کنند اثبات نمایند که قانون جذب همان چیزی است که در روایات به نام فال و تفأل وارد شده است.
تعریف قانون جذب:
آنچه در قانون «راز» بر آن تکیه میشود « قدرت خداگونه ذهن» یا همان «تجسّم» است . منادیان جذب، فقط از تأثیرگذاری و تأثیرپذیری میان ذهن و پدیده ها، سخن نمیگویند؛ بلکه از خالقیّت ذهن میگویند و «خلق و آفرینش» را به ذهن نسبت میدهند و ادعا می کنند که ذهن انسان هرچه را ـ مثبت یا منفی ـ تجسّم نماید، به صورت یقینی و قطعی در عالم خارج (نه در درون انسان) به وقوع میپیوندد. آنها رابطة بین ذهن و «امور تجسّم شده» را رابطة علّت تامّه نسبت به معلولش می دانند و مدعیاند همچنان که خطّ تولید یک کارخانه، مواد خام را به محصول تبدیل میکند، ذهن انسان نیز قادر است تصویرهای ذهنی را به حقایق عینی و خارجی تبدیل نماید و همه چیز را به سمت خویش جذب کند. کارگردان فیلم راز در این باره میگوید:
کل دنیای تو ساخته شده از تمام چیزهایی است که به ذهن می آوری. هر چیزی که داری یا نداری، هر وضعیت و شرایط زندگیات، حاصل تجسم خودت بوده است.( قدرت، راندابرن، نفیسه معتکف، ص 73)
افکار ما به اجسام تبدیل می شوند. هر آن چه در فکرت بگذرد، به زودی در مشت خواهی گرفت.(فیلم راز، راز 1)
خلاصه در قانون جذب ادعا این است که اگر پیش بینیِ نیکو و نفوس خوب داشته باشی همان در زندگی اتفاق می افتد. بنابراین نباید تصوّر شود که منظور از قانون جذب فقط مثبت اندیشی، تلقین، خوشبینی، حمل بر صحت و اموری از این قبیل است.
تعریف تفأل
فال به کلمه نیک و میمون و پیش بینی خوب گویند. فال در مقابل طیره(تطیر) قرار دارد. نفوس بد و شوم که تطیر نام دارد اگر به نفوس خوب و مبارک تبدیل گردد فال نام دارد.
درباره فال بین علمای اسلامی دو قول وجود دارد.
گروهی این عمل را صرفا نوعی القای کلام مثبت می دانند و تأثیر آن را به میزان اندکی که باعث تقویت انگیزه یا خوش بینی می شود پذیرفته اند نه به معنای ایجاد رویدادهای زندگی و آفرینشِ پدیده های بیرونی.
در مقابل گروهی دیگر (که نظریه مشهور هم هست) فال را نوعی علم می دانند که ناشی از قوه پیشگویی و اِخبار از آینده در انسان است.
محدث مشهور شیخ عباس قمی در این باره می گوید: علم فال علمی است که به واسطه آن انسان از بعضی از حوادث آتیه مطلع میشود و از جنس کلام مسموع است یا از کسی یا از مصحف. (سفینه البحار، شیخ عباس قمی، ج7، دارالاسوه، ص 11)
از سوی دیگر باید گفت که فال در مقابل استخاره هم هست؛ یعنی استخاره طلب خیر است(خیرخواهی)، فال طلبِ خبر است، یعنی علم پیشگویی است(خبرگیری). از نظر متون دینی وقایع آتی و رویدادهای زندگی انسان، علت خاص خودشان را دارند؛ در حالی که فال در قانون جذب، سبب است. از این رو فالهای پیامبر هم پیشگویی های وی بوده است نه ایجاد سبب که در قانون جذب گفته میشود.
روایات فال چه می گویند؟
در قرآن موضوع فال وارد نشده است، ولی در روایات به فال اشاره شده است. مهم در مورد روایات فال، غیر از سند آن، دلالت آنهاست. به عبارت دیگر روایات تفأل، هم از حیث سند و هم از نظر دلالت دچار کمبودند. در مورد روایات فال باید گفت که این دسته روایات کمتر از طریق منابع شیعی وارد شده است و احادیثی که در مورد نیکو بودن فال وارد شده بیشتر از طریق منابع اهل سنت است که کسانی مانند ابوهریره و عایشه در سند حدیث قرار دارند. اضافه می کنیم که این دسته روایات بیش از آن که از پیامبر نقل قول گردد، برداشتهای راویان و ناقلان از سیره پیامبر بوده است که آن را به فال نیکو تعبیر کرده اند. مانند این جمله که «ان النبی یحب الفال الحسن» پیامبر فال نیکو را دوست میداشت. عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَال كَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّه عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُعْجِبُهُ الْفَأْلُ الْحَسَنُ وَیَكْرَهُ الطِّیَرَةَ)) (سنن ابن ماجة)
در این دسته از روایات این گونه نیامده که پیامبر چه گفت، بلکه اینطور آمده که پیامبر اینگونه بود؛ یعنی راوی کلام خود را به صورت گزارش آورده، نه نقل قول مستقیم از پیامبر. در منابع شیعی همین اندازه آمده که پیامبر فال را امری نیکو میدانست.
از نظر دلالت هم روایات فأل اساسا ارتباطی با ادعای رهبران قانون جذب ندارد. چرا که حتی اگر فال را به معنی اول تفسیر کنیم (فال به معنی القاءِ امرِ مثبت نه به معنای پیشگویی) باز ادعای طرفداران راز اثبات نمیشود. چرا که روایات نمیگویند که با فال رویدادهای آتی تغییر می کنند و فال، امور مثبت را به سمت انسان جذب میکند. در روایات (با وجود ضعف سند) تعبیر به فال خیر آمده، نه فال مطلق.
خیر یعنی هر چه خدا برای مصلحت اخروی انسان پیش آورد؛ در حالی که در قانون جذب به شدت نتیجه گروی مطرح است یعنی گفته میشود که همان دقیقا اتفاق می افتد نه آنچه که صلاح اخروی انسان باشد. به عبارت دقیق تر در روایات، هیچ تضمینی بر آن چه که فال زننده، انتظارِ وقوعِ آن داده، نشده است. از این رو طبق این دسته از روایات ممکن است امری پیش آید که اساسا ناگوار است، ولی در واقع خیر اخروی انسان در همان رویداد است. و معنای فال خیر دقیقا همین است. بنابراین اختلاف اساسی قانون جذب با فال خیر در همین نکته است که قانون جذب نتیجه گراست؛ ولی فال خیر، نه تنها بر نتیجه دلخواه تأکید ندارد، بلکه اساسا رها نمودن نتیجه و سپردنِ امور به خالق هستی است.
کلام مشهوری در بعضی از سایتها و بعضی کتب به نقل از پیامبر اسلام آمده که «تفألوا بالخیر تجدوه» (فال خوب بزنید تا آن را بیابید). اما باید توجه داشت که این جمله حدیث نیست، بلکه ضربالمثل مشهوری است که به شکل کلمه قصار و حکمت درآمده است. این جمله به صورت حدیث نه در منابع حدیثی اهل سنت و نه در منابع شیعی هیچ کدام وارد نشده است.
بهاءالدین خرمشاهی در این باره میگوید: «در این باب قول مشهوری هست که تفألوا بالخیر تجدوه. ولی حدیث بودنش مسلم نیست: (فال نیکو زنید تا نیکیتان پیش آید).»(حافظ نامه، نوشته بهاءالدین خرمشاهی، بخش اول، صص 332، 375)
جمع بندی و نتیجه گیری:
ادله دینی فال را تایید کرده است، اما نه با ملاکی که در قانون جذب مورد قبول واقع شده است و اساسا فال در متون دینی یا به معنای تلقین در روانشاسی است که اثری نفسانی دارد و با پدیدههای عالم خارج (که در قانون جذب مورد ادعاست) ارتباطی ندارد.
یا به معنای انتظار حقایق معنوی و امور خیر است که نشان از محوریت مصالح اخروی دارد نه وقوعِ آنچه که فال زننده انتظار آن را دارد. در حالی که قانون جذب معتقد است که تمامی برداشتهای مثبت و شگون خوب به صورت رویدادهای واقعی، به زندگی انسان وارد شده و تبدیل به وقایع خارجی میشوند. از این رو نظر دین در باب تفال، با نگرش هواداران قانون جذب هیچ قرابتی ندارد.
پنج شنبه 4/10/1393 - 22:4
تاریخ
یاد کن آنگاه که فرشتگان گفتند: ای مریم، خدا تو را به کلمهای از خود که نامش مسیح، عیسی بن مریم است، نوید میدهد
که در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان (الهی) و با مردم در گهواره و در بزرگسالی سخن میگوید و از نیکان و شایستگان است.
و آنگاه که از کسانش در جایگاهی شرقی کناره گزید و میان خود و آنان پردههای کشید؛ پس ما روح خود را نزدش فرستادیم و برای او همچون انسانی درست اندام نمودار شد.
مریم گفت: من از تو به خدای رحمان پناه میبرم، اگر پرهیزگار باشی.
(جبرئیل) گفت: همانا من فرستاده پروردگارت هستم تا تو را پسری پارسا و پاکیزه ببخشم.
مریم گفت: چگونه مرا پسری باشد و حال آنکه دست هیچ انسانی به من نرسیده و بدکاره هم نبوده ام؟
گفت: چنین است، پروردگار تو گفته که: این بر من آسان است و تا او را نشانهای برای مردم و رحمتی از سوی خویش کنیم؛ این کاری است حتمی و شدنی.
پس به او عیسی (ع) بار گرفت و با وی به مکانی دور بیرون رفت آنگاه درد زایمان او را به سوی تنه درخت خرمایی کشانید؛ گفت: ای کاش پیش از این مرده بودم و به فراموشی سپرده شده بودم.
پس (کودک) از زیر او ندایش داد: غمگین مباش، پروردگار تو از زیر پایت جویی روان ساخت و خرما بن را به سوی خویش بجنبان تا بر تو خرمای تازه چیده فرو ریزد؛ بخور و بیاشام و چشم روشن دار و اگر از آدمیان کسی را دیدی، بگو: من برای خدای رحمان روزه (سکوت) نذر کردهام و امروز مطلقا با هیچ انسانی سخن نمی گویم.
پس مریم او را برداشته، نزد کسانش آورد؛ گفتند: ای مریم، چیزی شگفت آوردهای. ای خواهر هارون، نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زنی بدکاره!
مریم به او اشاره نمود؛ گفتند: چگونه با کودکی خرد که در گهواره است، حرف بزنیم؟
(کودک) گفت: من بنده خدا هستم، به من کتاب داده و پیامبرم گردانیده است و مرا هر جا که باشم، با برکت ساخته و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش نموده و مرا به مادرم نیکوکار کرده و گردنکشی بد بخت نگردانیده است و درود بر من، روزی که زاده شدم و روزی که بمیرم و روزی که زنده برانگیخته شوم.
و چون عیسی با نشانهها و دلایل روشن آمد، گفت: همانا برای شما حکمت آورده ام (تا هدایت شوید) و تا برخی از آنچه را که دربارهاش اختلاف میکنید، برایتان بیان کنم، پس از خدا بترسید و مرا پیروی کنید. همانا خدای یکتا پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستید، این است راه راست.
اما آن گروهها (فرق مسیحی) میان خود اختلاف کردند؛ پس وای بر ستمکاران از عذاب روزی دردناک! آیا چشم به راه چیزی جز قیامتاند که ناگهان بدیشان فرا رسد در حالی که بیخبرند؟ در آن روز دوستان، برخی دشمن برخی دیگرند، مگر پرهیزگاران.
و چون عیسی کفر آنان را آشکارا دریافت، گفت: چه کسانی درراه خدا یاوران من اند؟
حواریان گفتند: ما یاوران خداییم به خدا ایمان آوردیم و گواه باش که ما تسلیم هستیم. پروردگارا، به آنچه نازل کردهای، ایمان آورده ایم و از این پیامبر پیروی کردیم، پس ما را در شمار گواهی دهندگان بنویس.
پس گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند و گروهی کافر شدند. کسانی را که ایمان آوردند، بر دشمنانشان مدد کردیم تا چیره و پیروز شدند.
مرگ یا حیات عیسی (ع)؟
آنها (برای کشتن عیسی) مکر کردند، خدا هم مکرکرد و خدا بهترین مکر کنندگان است، آنگاه که خدا گفت: ای عیسی، من تو را بر می گیرم و به سوی خود بالا می برم و از (آلایش) کافران پاکت میسازم و تا روز قیامت آنان را که از تو پیروی نمایند، فرادست کافران قرار میدهیم سپس بازگشتشان به سوی من است و من در آنچه اختلاف میکردید، میانتان حکم خواهم کرد....
و (خدا جهودان را) به سبب کفرشان و تهمت بزرگشان برمریم و این سخنشان که: ما مسیح - عیسی بن مریم، پیامبر خدا - را کشتیم.
و حال آنکه او را کشتند و نه بردار کردند، بلکه برایشان مشتبه شد و کسانی که درباره او اختلاف نمودند، بی گمان در تردیدتد؛ آنان را به حال او هیچ علمی نیست، تنها پیرو گمانند و به یقین او را نکشتهاند، بلکه خداوند او را به سوی خود بالا برد و خدا پیروزمند و حکیم است هیچ یک از اهل کتاب نیست، مگر آنکه پیش از مرگش به او ایمان خواهد آورد و او در روز رستخیز بر (ایمان) آنان گواه خواهد بود.
پس به کیفر ستمی که یهودیان کردند، چیزهای پاکیزهای را که برایشان حلال شده بود، حرام کردیم و برای کافرانشان عذابی دردآور آماده کردهایم؛ ولی راسخانشان در علم و آن مومنانی را که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو نازل شده ایمان میآورند و همچنین برپا دارندگان نماز و دهندگان زکات و مومنان به خدا و روز واپسین را پاداش بزرگی خواهیم داد.
همانا داستان عیسی نزد خدا مانند داستان آدم است؛ او را از خاک آفرید، سپس گفت: «بشو» شد. حق از پروردگار توست؛ پس از شکداران مباش.
پنج شنبه 4/10/1393 - 21:56
حجاب و عفاف
خواسته یا ناخواسته دلفریبی می کرد
و زیبایی صورتش را به انسان ها نشان میداد
اما غافل از این که مردمان پاک زیبایی ظاهر او را نمی دیدند
بلکه گداخته آتش های به پا خواسته از نافرمانی خداوند را می ببنند
مردمانی پاک همچون رجبعلی خیاط.
فرزند این عارف بزرگوار در گفتگو با کیهان فرهنگی می گوید:
پدرم با چشم برزخی چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند.
یکی از دوستان پدرم می گفت:
یک روز با جناب شیخ به جایی می رفتیم،
یکدفعه دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت
به زنی که موی بلند ولباس شیکی داشت نگاه می کند!
از ذهنم گذشت که جناب شیخ به ما می گوید:
چشمتان را از نامحرم برگردانید و حالا
خودش اینطور نگاه می کند! فهمید.
گفت: تو هم می خواهی ببینی که من چه می بینم؟
ببین"من نگاه کردم!دیدم همینطور از بدن آن زن،
مثل سرب گداخته،آتش و سرب مذاب به زمین می ریزد
و آتش او به کسانی که چشم هایشان
به دنبال اوست سرایت می کند.
جناب شیخ گفت: این زن راه می رود و روحش یقه مرا رفته،
او راه می رود و مردم را همین طور با خودش به آتش جهنم می برد.
منبع:http://efaf.mihanblog.com/
سه شنبه 2/10/1393 - 22:44
حجاب و عفاف
راستش را بخواهی تحملش سخت است …..
اما میدانی گرمای چادرم را چگونه صبوری میکنم ؟؟؟؟؟؟
وقتی به یاد می آورم
چادرم برای تو آرامش روح می آورد صبور میشوم
نه ! …… نه ! خیال نکن منتی هست! منتی نیست !
.
.
.
اما تو را به خدا……!
تو هم مواظب نگاهت باش تا هوا گرم تر نشود !من به غیرت مردان سرزمینم ایمان دارم .
سه شنبه 2/10/1393 - 22:42
حجاب و عفاف
کارشناس مسائل خانواده در همایش " تجلیل از پیشتازان
رجعت به حجاب برتر" اظهار داشت:
اگر از یک دختر سوال شود که چرا چادر سر میکنید
میتواند سه جواب داشته باشد؛
یا ایها الذین آمنوا باید بگوید من دختر مسلمان هستم
میخواهم حجاب برتر داشته باشم. وی ادامه داد:
یک دختر مسلمان چادری میتواند با اشاره به آیه قرآنی بگوید
"برای اینکه دلهای مریض به دنبال من راه نیافتند
میخواهم حجاب برتر داشته باشم"
و اینکه کسی حق دارد که به من نگاه کند که
تمام نیازهای من را تامین کند.
من قیمتی هستم و حراج نمیشوم.
قرائتی افزود:
خداوند به انسان دستور داد گندم نخور،
وقتی خورد اولین سیلی خدا به او برهنه شدن بدنش بود.
این نشان میدهد که رها کردن لباس سیلی خدا است نه تمدن.
رئیس ستاد اقامه نماز تصریح کرد:
وقتی یک خانم حجاب خود را رعایت نکند
در درجه اول زندگیها بهم میخورد
چرا که یک مرد در خیابان چند خانم بیحجاب میبیند
دیگر زن خودش به چشمش نمیآید.
وی با اشاره به آسیبهایی که به تبع بدحجابی
در جامعه به وجود می آید، افزود:
این مسئله از توجه آغاز میشود در این صورت علاقه زیاد میشود
و بعد از آن تبدیل به یک رابطه میشود که ممکن است زنا باشد،
در این صورت تبعاتی مانند فرار، سقط جنین، تربیت یک بچه حرامزاده،
خودکشی، دیگرکشی، افزایش آمار طلاق، ضرر علمی،
تزلزل بنیان خانواده، افزایش آمار جنایت، امراض مقاربتی،
امراض روانی به وجود میآید.
رئیس ستاد اقامه نماز همچنین گفت:
فلسفه حجاب این است که زن و مرد به هم اعتماد پیدا میکنند،
زن در بسیاری از موارد در قرآن الگو معرفی شده است.
رئیس ستاد اقامه نماز خاطرنشان کرد:
روزنه شیطان به وجود انسان از دو راه غفلت و شهوت است .
که غفلت با نماز و شهوت با ازدواج از بین میرود.
در حوزه حجاب و نماز نیز که هر دو از زمره
اقدامات فرهنگی هستند باید
ابتدا روی نماز کار کنید و بعد روی حجاب افراد،
شما باید تبدیل به یاران دین و نماز بشوید.
منبع:پایگاه خبری حجاب
http://www.hijabnews.net
سه شنبه 2/10/1393 - 22:31
حجاب و عفاف
در تحقیقات علمی ثابت شده است كه
مردان نسبت به تحریك كننده های چشمی حساس ترند.
تاثیرحس بینایی زیاد و چشم از فاصله دور قادر به
دیدن میدان وسیعی است.
از سوی دیگر ترشح هرمون ها در مرد پیوسته است
وبه صورتی گسترده تحت تاثیر محرك های شهوانی قرارمی گیرد.
اما زنان نسبت به حس لامسه حساس ترند
و به محرك های حسی پاسخ می دهند.
پیامبر اكرم(ص):
بـــهتـــریـــن زنـــان شما كسی است
كه برای شـــوهـــرش آرایش وخودنمایی میكند
اما خـــــود را از نامــــحــــرمـــــان می پوشــــانــــد.
منبع:كتاب حجاب چرا؟ از امین كشوری
سه شنبه 2/10/1393 - 22:29
حجاب و عفاف
هر روز نرم افزار و سخت افزار جدیدی بر روی خود نصب می کنی،
روزی آهنگ صدایت را تغییر می دهی
روزی مدل لباست را تغییر می دهی.
چشمانت سالهاست به دروازه غرب دوخته شده است
که امسال چه برایت دوخته اند.
سال ها می گفتی از تقلید بدم میاید اما نگاهی به
خود و تقلیدی که در آن گرفتار شده ای بکن.
تقلیدی که نهایتش اسارتــــ است،
ای کاش باور می کردی
اشرف مخلوقاتی،
باور می کردی که آنچه آنان برای نصب بر روی
وجودت انتخاب کرده اند شایسته تو نیست،
باور می کردی آنچه
آنان برایت دوخته اند ویروسی در آن نیز گنجانده اند،
ویروسی همچون
بـــی حــیـــایی،
بــــی حـــــجــــابـــی
و بــــی عـــــفـــــتــــــــــی. . .
سه شنبه 2/10/1393 - 22:26
حجاب و عفاف
در زمانی که شأن و ارزش، جز به لباس و ماشین نیست ،
تـــو چادری بمان و ثابت کن ارزش واقعی زن این نیست !
مقام معظم رهبری:
مردم ما چادر را انتخاب كردهاند. البته ما هیچ وقت نگفتیم كه
«حتماً چادر باشد، و غیرچادر نباشد.»
گفتیم كه «چادر بهتر از حجابهاى دیگر است.»
ولى زنان ما مىخواهند حجاب خودشان را حفظ كنند.
چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست.
چادر، پیش از آنكه یك حجاب اسلامى باشد، یك حجاب ایرانى است.
مال مردم ما و لباس ملى ماست.(مهرماه 73)
سه شنبه 2/10/1393 - 22:23
حجاب و عفاف
حجاب برای ناشناختگی ومغفول ماندن نیست...
بلكه زن در سایه حجاب می آموزد كه باجنبه انسانی اش
باجامعه در تعاملی همه جانبه سازنده و خردمند باشد.
او می آموزد كه جنبه زنانگی اش
باید برای محیط گرم وصمیمی خانه شوهر
وتربیت و تولید نسل سازنده باشد
وحاصل این شناخت وعمل ((فلایوذین)) است...
یعنی:
اذیت ندیدن وبه رنج نیفتادن واحساس امنیت كردن...
منبع:كتاب حجاب چرا؟ از امین لشكری
سه شنبه 2/10/1393 - 22:20
حجاب و عفاف
حجاب فقط مصونیت نیست.
مصونیت نیز یكی از آثار حجاب است.
حجاب مهربانی است.
مهربانی كه زن با رعایت حجاب خود در حق دیگران میكند.
زیرا اگر بد حجاب یا بی حجاب باشد
همه را متوجه زیبایی های خود می كند.
چون هر آنچه دیده بیند دل كند یاد.
پس زنان باحجاب هم به صیانت از حقوق خود
وخانواده خود می پردازند
و هم در حق دیگران مهربانی و ایثار می كنند.
منبع:كتاب حجاب چرا؟از امین لشكری.
سه شنبه 2/10/1393 - 22:16