تو میدانی که من آرام و دلپاکم
و میدانی که قلبم جز به عشق تو
و نام تو
و یاد تو
نخواهد زد
و میدانی که من ناخوانده مهمانی در این ظلمتسرا هستم
مرا دریاب
که من تنهاترین تنهای بیسامان این شهرم
مرا بنگر.. مرا دریاب
افسوس که هرچه برده ام باختنی است
بشناخته ها تمام نشناختنی است
برداشته ام هرآنچه باید بگذاشت
بگذاشته ام هرآنچه برداشتنی است
سر زد به دل غم کودکانه ای........
آهسته میتراود ازین غم ترانه ای.....
باران شبیه کودکی ام پشت شیشه هاست....
دارم هوای گریه خدایا بهانه ای...
نردبان دلم شکسته است...میشود برایم کمی دعا کنی؟؟؟
یا اگر خدا اجازه میدهد،کمی بجای من خدا خدا کنی؟؟؟
راستش دلم مثل یک نماز بین راه خسته و شکسته است!
میشود برای بیقراری دلم سفارشی به آن رفیق باوفا کنی...؟؟؟
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با ریش های بلند جلوی در دید. به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.» آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟» زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.» آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم.» عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد. شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.» زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.» زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.» زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟» عروس خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد:« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.» مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.» عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟» پیرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست! »
روز تولد انسانها در هیچ تقویمی یافت نمیشود ، چرا که فقط در قلب کسانی است که به آنها عشق میورزیم . . . دوستان عزیزتبیانی میدونم كه اول مهر یادتون نمیره ؟؟؟؟؟
پای اسب ارزوها ، در گل است !
فیل بخت ما عجب کج میرود ،
در سر ما بس خیال باطل است !
مهره های عمر من نیمش برفت ،
مهره های تو تمامش کامل است !
من نسنجیده پی فرزین تو ،
باختم دل چون حریفم قابل است !!!