از عزل تو عالم والا ما دیوونه بودیم
مست چشم ساقی و همدم پیمونه بودیم
ما رو تو دنیا آوردن دیوونه رقم زدن
اسم ما رو تو کتاب عاقلا قلم زدن
خودتو خسته نکن ما دیگه عاقل نمیشیم
روی دریای جنون این سوی ساحل نمیشیم
ما شفا نمیگیریم دیگه خدا خدا نکن
کار ما ساخته شده برای ما دعا نکن
بی حسین بهشت برای دل ما جهنم
عشق یعنی مستی و دیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی سر به دار آویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
نوبت خواموشی من سهل و اسان میرسد
من كه میدانم كه تا سرگرم بزم و مستیم
مرگ ویرانگرچه بیرحم و شتابان میرسد
آبی تر از آنیم که بیرنگ بمیریم
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم
تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم
شاید خدا خواست که دلتنگ بمیریم.
برای سلامتی اقا صلوات
اللهم عجل لولیك الفرج