هنگامى كه پیامبرصلى الله علیه وآله از مكّه به مدینه هجرت كرد، مسلمانان مكّه نیز هجرت كردند، امّا بعضى مسلمانان با مخالفت همسر و فرزند خود مواجه شدند. آیه نازل شد كه بعضى همسران و فرزندان شما دشمن شما هستند، از آنان دورى كنید. بعضى مسلمانان مهاجر تصمیم گرفتند كه حتى اگر همسر و فرزندشان توبه كردند و هجرت كردند، آنان را نپذیرند. آیه در ادامه مىفرماید: اگر شما مخالفتهاى گذشته آنان را نادیده بگیرید و از آنان درگذرید، براى شما بهتر است و خداوند نیز شما را خواهد بخشید. «یا ایّها الّذین آمنوا اِنّ من أزواجكم و اولادكم عدوّاً لكم فاحذَروهم و اِنْ تَعفوا و تَصفحوا و تَغفروا فانّ اللّه غفورٌ رحیم»(سوره تغابن، آیه 14.)
حجة الاسلام قرائتی
اولاً معناى نظام اسلامى آن نیست كه تمام افراد جامعهاش عادل باشند، بلكه نظام اسلامى آن است كه قوانین و مدیرانش اسلامى باشند. مسافرت خوب آن است كه ماشین سالم و راننده ماهر باشد تا مسافرین را به مقصد برساند، نه آن كه تمام مسافران بى مسئله باشند. هیچ كس در هیچ سفرى براى سوار شدن به اتوبوس و قطار و هواپیما، تك تك مسافران را بررسى نمىكند، بلكه به سلامتى وسیله و مهارت راننده مىاندیشد. در آیه 102 سوره بقره مىخوانیم كه در زمان حضرت سلیمانعلیه السلام (پیامبر معصومى كه حكومتش هدیهاى الهى بود)، گروهى به جاى پیروى از آن حضرت، پیرو شیطان بودند: «واتّبعوا ما تتلوا الشیاطین على ملك سلیمان» ثانیاً عدالت همه جا به معناى تساوى نیست. پزشك عادل، پزشكى نیست كه به همه بیماران یك نوع دارو بدهد، معلّم عادل، معلّمى نیست كه به همه دانشآموزان یك نمره بدهد، بلكه این تساوى، كمال بى عدالتى است. مگر سلّول چشم با سلّول استخوان پا یكسان است؟ مگر برگها، میوهها، كوهها، دشتها، معدنها، جنگلها، كرات آسمانى، كهكشانها، رنگها، نژادها و... یكسانند؟! آرى، تفاوت دو نوع است: گاهى حكیمانه و بر حق است و گاهى تبعیض و ناحقّ. اختلافات گاهى بر اساس ظلم است كه باید با تمام قدرت جلوى آن را گرفت. سرمایههایى را كه با زد و بند، كمفروشى، احتكار، توطئه، اختلاس، سرقت، ربا و امثال آن جمع شده است، باید از حلقوم متجاوزان بیرون كشید. امّا گاهى تفاوت و اختلافى كه در اثر كار، هنر، تخصص، مدیریّت، ابتكار و امثال آن پیدا مىشود، چنانچه حقوق واجب الهى آن (خمس و زكات و...) پرداخت شود، مانعى ندارد. اگر بخواهیم حق ابتكار و هنر و كار و تخصّص را نادیده بگیریم، جامعه راكد مىماند و رشدى ندارد.
در قرآن براى آغاز كار و آغازگران و اولینها حسابى باز شده است، از جمله: اولین خانه عبادت در كره زمین، كعبه است: «انّ اوّل بیت وُضع للنّاس»(آلعمران، 96) اولین مسجدى كه بر اساس تقوا ساخته شد، مسجد قباست: «لمسجد اُسّس على التّقوى من اوّل یوم»(توبه، 108) در میان یاران پیامبر نیز حساب كسانى كه سابقه ایمان یا انفاق و ایثارگرى داشتهاند، از دیگران جداست. «السابقون السابقون اولئك المقرّبون»(واقعه، 10)، «و السابقون الاولون من المهاجرین و الانصار»(توبه، 100) حساب كسانى كه قبل از فتح مكّه انفاق كردند با كسانى كه بعد از پیروزى اسلام حمایت كردند، جداست. «لایستوى منكم من انفق قبل الفتح و قاتل...»(حدید، 10) انبیا به مردم مىگفتند: «أنا اوّل المسلمین»(انعام، 163)، «أنا اوّل المؤمنین»(اعراف، 143) همان گونه كه اول بودن در خط انحراف، منفى است. «و لاتكونوا اول كافر به»(بقر، 41.) بر اساس روایات، اولین مردى كه به پیامبر اسلام، ایمان آورد حضرت علىعلیه السلام و اولین زنى كه به آن حضرت ایمان آورد، حضرت خدیجه بود. در تاریخ مىخوانیم كه براى كندن خندق در جنگ احزاب، اولین كلنگ را پیامبراكرمصلى الله علیه وآله به زمین زد. چنانكه در روایات به ما سفارش شده كه آغاز هر كارى با نام خدا باشد، و اولین بارى كه ماهنو و جدید را در آسمان دیدید، دعا كنید.